7. #hardship :
something that is hard to bear, difficulty
سختی، دشواری
a. The fighter had to face many hardships before he became champion.
مبارز پیش از آن که قهرمان شود باید با مشکلات بسیاری مبارزه کند
b. Abe Lincoln was able to overcome one hardship after another.
"ابی لینکلن" میتوانست بر مشکلات یکی پس از دیگری غلبه کند
c. On account of hardship, Bert was let out of the army to take care of his sick mother.
به خاطر مشکلاتش، به "برت" اجازه داده شد از ارتش خارج شود تا از مادر بیمارش مراقبت کند.
8. #gallant :
brave, showing respect for women
شجاع، کسی که برای خانم ها احترام نشان می دهد، زن نواز
a. The pilot swore a gallant oath to save his buddy.
خلبان شجاعانه قسم خورد که دوستش را نجات دهد
b. Many gallant knights entered contest to win the princess.
بیشتر شوالیه های دلیر برای به دست اوردن پرنسس وارد مبارزه شدند
c. Ed is so gallant that he always gives up his subway seat to a woman.
"اد" به قدری مبادی آداب است که همیشه صندلی اش را در مترو به یک زن تقدیم میکند.
9. #data :
facts, information
حقایق، اطلاعات
a. The data about the bank robbery were given to the FBI.
اطلاعات درباره سرقت بانک به اف.بی.آی داده شد
b. After studying the data, we were able to finish our report.
پس از مطالعه داده ها، توانستیم گزارشمان را تمام کنیم
c. Unless you are given all the data, you cannot do the math problem.
شما نمیتوانید این مسئله ریاضی را حل کنید، مگر اینکه تمام اطلاعات به شما داده شود
10. #Unaccustomed :
not used to something
به چیزی عادت نداشتن، نامانوس
a. Coming from Alaska, Claude was unaccustomed to Florida's heat.
"کلود" که اهل آلاسکا بود به گرمای فلوریدا عادت نداشت.
b. The king was unaccustomed to having people disobey him.
شاه عادت نداشت که مردم از فرامین او سرپیچی کنند
c. Unaccustomed as he was to exercise, Vic quickly became tired.
"ویک" چون به ورزش عادت نداشت به سرعت خسته شد
11. #bachelor :
a man who has not married
مردی که ازدواج نکرده است، مجرد
a. My brother took an oath to remain a bachelor.
برادر من قسم خورده که مجرد باقی بماند
b. In the movie, the married man was mistaken for a bachelor.
در این فیلم مرد متاهل به جای مجرد اشتباه گرفته شد
c. Before the wedding, all his bachelor friends had a party.
پیش از ازدواج تمام دوستان مجرد او جشن گرفتند
12. #Qualify :
become fit, show that you are able
صلاحیت داشتن، واجد شرایط بودن
a. I am trying to qualify for the job that is now vacant.
سعی میکنم شرایط احراز شغلی که هم اکنون خالی است را بدست اورم
b. Since Pauline cant carry a tune, she is sure that she will never qualify for the Girls' Chorus.
تا زمانی که "پائولین" نتواند به صدایی رسا برسد، مطمئن است هرگز برای گروه کر دختران واجد شرایط نخواهد شد
c. You have to be taller than 5/5 to qualify as a policeman in our town.
🌹🌟🌹🌟🌹🌟🌹
❇️ @RaheroushanEnglish
something that is hard to bear, difficulty
سختی، دشواری
a. The fighter had to face many hardships before he became champion.
مبارز پیش از آن که قهرمان شود باید با مشکلات بسیاری مبارزه کند
b. Abe Lincoln was able to overcome one hardship after another.
"ابی لینکلن" میتوانست بر مشکلات یکی پس از دیگری غلبه کند
c. On account of hardship, Bert was let out of the army to take care of his sick mother.
به خاطر مشکلاتش، به "برت" اجازه داده شد از ارتش خارج شود تا از مادر بیمارش مراقبت کند.
8. #gallant :
brave, showing respect for women
شجاع، کسی که برای خانم ها احترام نشان می دهد، زن نواز
a. The pilot swore a gallant oath to save his buddy.
خلبان شجاعانه قسم خورد که دوستش را نجات دهد
b. Many gallant knights entered contest to win the princess.
بیشتر شوالیه های دلیر برای به دست اوردن پرنسس وارد مبارزه شدند
c. Ed is so gallant that he always gives up his subway seat to a woman.
"اد" به قدری مبادی آداب است که همیشه صندلی اش را در مترو به یک زن تقدیم میکند.
9. #data :
facts, information
حقایق، اطلاعات
a. The data about the bank robbery were given to the FBI.
اطلاعات درباره سرقت بانک به اف.بی.آی داده شد
b. After studying the data, we were able to finish our report.
پس از مطالعه داده ها، توانستیم گزارشمان را تمام کنیم
c. Unless you are given all the data, you cannot do the math problem.
شما نمیتوانید این مسئله ریاضی را حل کنید، مگر اینکه تمام اطلاعات به شما داده شود
10. #Unaccustomed :
not used to something
به چیزی عادت نداشتن، نامانوس
a. Coming from Alaska, Claude was unaccustomed to Florida's heat.
"کلود" که اهل آلاسکا بود به گرمای فلوریدا عادت نداشت.
b. The king was unaccustomed to having people disobey him.
شاه عادت نداشت که مردم از فرامین او سرپیچی کنند
c. Unaccustomed as he was to exercise, Vic quickly became tired.
"ویک" چون به ورزش عادت نداشت به سرعت خسته شد
11. #bachelor :
a man who has not married
مردی که ازدواج نکرده است، مجرد
a. My brother took an oath to remain a bachelor.
برادر من قسم خورده که مجرد باقی بماند
b. In the movie, the married man was mistaken for a bachelor.
در این فیلم مرد متاهل به جای مجرد اشتباه گرفته شد
c. Before the wedding, all his bachelor friends had a party.
پیش از ازدواج تمام دوستان مجرد او جشن گرفتند
12. #Qualify :
become fit, show that you are able
صلاحیت داشتن، واجد شرایط بودن
a. I am trying to qualify for the job that is now vacant.
سعی میکنم شرایط احراز شغلی که هم اکنون خالی است را بدست اورم
b. Since Pauline cant carry a tune, she is sure that she will never qualify for the Girls' Chorus.
تا زمانی که "پائولین" نتواند به صدایی رسا برسد، مطمئن است هرگز برای گروه کر دختران واجد شرایط نخواهد شد
c. You have to be taller than 5/5 to qualify as a policeman in our town.
🌹🌟🌹🌟🌹🌟🌹
❇️ @RaheroushanEnglish