تا روزی که خِرَد ، چراغِ جهان شود ....#بهرام_بیضایی
نقدی به نگاه طراحان ایده ی اوباش گردانی و تشهیر و بدنام کردن خاطیان
قانونستیزان ؟!
این یادداشت را با یقین شروع و با تردید تمامش می کنم .
این یقین که طراحان ایده ی اوباش گردانی و تشهیر و بدنام کردن
خاطیان و خلافکاران ، حسن نیت دارند و هدفشان تنبیه از طریق تحقیر و خوار کردن مجرمان و ارعاب امثالِ اراذل و مستعدان ارتکاب جرائم مشابه است ، مانع از آن نیست که با چند پرسش ، تردید های اساسی متبادر به ذهنم را طرح کنم و به دنبال پاسخشان باشم :
🔻اول: آیا در دنیایی که انبوه رسانه ها جسورانه به دنبال شکار اخبار حوادث و جنایات هستند ، تشهیر و بدنام سازی و تحقیر خیابانی آنها یک ضرورت جدی و سودمند به شمار می آید ؟
🔻دوم :آیا مجریان قانون ، در اجرای کیفر ، می توانند تابع هیجانات و غرایز خود باشند و در نحوه ی مجازات دستکاری کنند ؟
آیا ایراد ضرب محکوم یا متهم دست بسته و بی دفاع ، به نوبه ی خود تعدی محسوب نمی شود ؟ آیا تعدی و تجاوز از حدود قانون همان چیزی نیست که مستحق کیفر است ؟ در این صورت عمل ضابط دادگستری به عنوان مجری عدالت ، رنگ و چهره ی ناعادلانه پیدا نمی کند ؟
🔻سوم :آیا نباید پیوندی منصفانه و منطقی و علمی میان تدابیر پیشگیرانه از وقوع جرم و مجازات خاطیان وجود داشته باشد ؟
کدام تدبیر علمی /پژوهشی/آموزشی /کاربردی در خصوص کم کردن زمینه های
قلدری و عربده کشی و دزدی و ...به کار بسته شده است ؟
آیا قبلا فکری برای بستر آماده ی خلافکاری در مناطق مشخصی از شهر که
مستعد ظهور چنین چرائمی هستند ، شده است ؟
🔻چهارم : آیا تشهیر به نوبه ی خود کیفری نیست که حفظ آبروی کسان ، اقوام
و خویشاوندان نزدیک مجرم را غیر ممکن می سازد و آتیه ی آنها را تباه می کند ؟ آیا فرزند و همسر و خواهر و برادر و پدر و مادر هم باید در آتش رسوایی
مجرم ، خاکستر شوند و به باد فنا بروند ؟
🔻پنجم : آیا اصولا هر تدبیر و کیفری که ریشه ی فقهی یا تاریخی داشت ولو اینکه با آموزه های مسلّم جرمشناسی هم آهنگ نباشد ،
لزوما و عینا باید اقتباس و عملی و اجرا شود ؟
🔻ششم :آیا هدف اصلی کیفر خراب کردن همیشگی تمام پلهای پشت سر مجرم است تا هرگز به سوی جامعه باز نگردد ؟ مجرم را تنبیه می کنیم که ادب شود و باز گردد یا زنده زنده در گور عدم امکان اصلاح رفتار خویش دفن شود ؟
🔻هفتم :آیا تحقیر بیش از اندازه و افراط در رسوا ساختن این دسته از مجرمان
نتیجه ی برعکس نخواهد داشت ؟
🔻هشتم :آیا ضابطان قانون با زیاده روی در تحقیر اوباش ، برای مردم به عنوان پشت و پناه شناخته می شوند یا مردانی خشن و رُعب آور؟
🔻نهم : مجازاتی که اخلاقی نباشد و عقل آن را نپسندد و انصاف را بازتاب ندهد ، مجازات نیست ، انتقام محض است . تو سری زدن به مجرمان دست بسته و زمین خورده رسم جوانمردی و انصاف است ؟
🔻دهم: آیا اجرای حکم مجازاتی که منطبق با موازین قانونی نباشد ،
جرم نیست ؟ آیا اعمال خشونت برای نفی خشونت قابل قبول و پسندیده است ؟ آیا قانون ستیزان را با قانون گریزی پاسخ می دهند ؟
پیشاپیش در پاسخ به این تذکر احتمالی عوامانه که :
"اگر خودتان قربانی این آدمها بودید باز هم این حرفها را می زدید ؟...."
می پرسم :
-برقراری نظم و امنیت به چه قیمت ؟! ....
به قیمت قربانی کردن "حقوق" برای "تسکین هیجانات عوام" ؟!....
🔗 با فشردن لینک زیر ما را دنبال و به دوستانتان معرفی کنید:
@rahe_vekalat
#شکوفه_شکری
https://t.me/rahe_vekalat2/109
نقدی به نگاه طراحان ایده ی اوباش گردانی و تشهیر و بدنام کردن خاطیان
قانونستیزان ؟!
این یادداشت را با یقین شروع و با تردید تمامش می کنم .
این یقین که طراحان ایده ی اوباش گردانی و تشهیر و بدنام کردن
خاطیان و خلافکاران ، حسن نیت دارند و هدفشان تنبیه از طریق تحقیر و خوار کردن مجرمان و ارعاب امثالِ اراذل و مستعدان ارتکاب جرائم مشابه است ، مانع از آن نیست که با چند پرسش ، تردید های اساسی متبادر به ذهنم را طرح کنم و به دنبال پاسخشان باشم :
🔻اول: آیا در دنیایی که انبوه رسانه ها جسورانه به دنبال شکار اخبار حوادث و جنایات هستند ، تشهیر و بدنام سازی و تحقیر خیابانی آنها یک ضرورت جدی و سودمند به شمار می آید ؟
🔻دوم :آیا مجریان قانون ، در اجرای کیفر ، می توانند تابع هیجانات و غرایز خود باشند و در نحوه ی مجازات دستکاری کنند ؟
آیا ایراد ضرب محکوم یا متهم دست بسته و بی دفاع ، به نوبه ی خود تعدی محسوب نمی شود ؟ آیا تعدی و تجاوز از حدود قانون همان چیزی نیست که مستحق کیفر است ؟ در این صورت عمل ضابط دادگستری به عنوان مجری عدالت ، رنگ و چهره ی ناعادلانه پیدا نمی کند ؟
🔻سوم :آیا نباید پیوندی منصفانه و منطقی و علمی میان تدابیر پیشگیرانه از وقوع جرم و مجازات خاطیان وجود داشته باشد ؟
کدام تدبیر علمی /پژوهشی/آموزشی /کاربردی در خصوص کم کردن زمینه های
قلدری و عربده کشی و دزدی و ...به کار بسته شده است ؟
آیا قبلا فکری برای بستر آماده ی خلافکاری در مناطق مشخصی از شهر که
مستعد ظهور چنین چرائمی هستند ، شده است ؟
🔻چهارم : آیا تشهیر به نوبه ی خود کیفری نیست که حفظ آبروی کسان ، اقوام
و خویشاوندان نزدیک مجرم را غیر ممکن می سازد و آتیه ی آنها را تباه می کند ؟ آیا فرزند و همسر و خواهر و برادر و پدر و مادر هم باید در آتش رسوایی
مجرم ، خاکستر شوند و به باد فنا بروند ؟
🔻پنجم : آیا اصولا هر تدبیر و کیفری که ریشه ی فقهی یا تاریخی داشت ولو اینکه با آموزه های مسلّم جرمشناسی هم آهنگ نباشد ،
لزوما و عینا باید اقتباس و عملی و اجرا شود ؟
🔻ششم :آیا هدف اصلی کیفر خراب کردن همیشگی تمام پلهای پشت سر مجرم است تا هرگز به سوی جامعه باز نگردد ؟ مجرم را تنبیه می کنیم که ادب شود و باز گردد یا زنده زنده در گور عدم امکان اصلاح رفتار خویش دفن شود ؟
🔻هفتم :آیا تحقیر بیش از اندازه و افراط در رسوا ساختن این دسته از مجرمان
نتیجه ی برعکس نخواهد داشت ؟
🔻هشتم :آیا ضابطان قانون با زیاده روی در تحقیر اوباش ، برای مردم به عنوان پشت و پناه شناخته می شوند یا مردانی خشن و رُعب آور؟
🔻نهم : مجازاتی که اخلاقی نباشد و عقل آن را نپسندد و انصاف را بازتاب ندهد ، مجازات نیست ، انتقام محض است . تو سری زدن به مجرمان دست بسته و زمین خورده رسم جوانمردی و انصاف است ؟
🔻دهم: آیا اجرای حکم مجازاتی که منطبق با موازین قانونی نباشد ،
جرم نیست ؟ آیا اعمال خشونت برای نفی خشونت قابل قبول و پسندیده است ؟ آیا قانون ستیزان را با قانون گریزی پاسخ می دهند ؟
پیشاپیش در پاسخ به این تذکر احتمالی عوامانه که :
"اگر خودتان قربانی این آدمها بودید باز هم این حرفها را می زدید ؟...."
می پرسم :
-برقراری نظم و امنیت به چه قیمت ؟! ....
به قیمت قربانی کردن "حقوق" برای "تسکین هیجانات عوام" ؟!....
🔗 با فشردن لینک زیر ما را دنبال و به دوستانتان معرفی کنید:
@rahe_vekalat
#شکوفه_شکری
https://t.me/rahe_vekalat2/109
Telegram
«راه وکالت»
🔻راه وکالت| برخاستن در هوای گرم و آلوده و سر گذاشتن بر بالین، به ضرب و زور قرصهای کوچکی که ذهن را بی رمق می کند اما توان پاک کردن تمام تخته سیاه شکسته بسته ضمیر را ندارد و نفسی که در هر رفتن و آمدن مرا به یاد جناب سعدی میاندازد که دیگر نه ممد حیات است و نه مفرح ذات!
📍دوباره از نو ... از خبری به خبری ...از جسدکِشی فرزندی به دست والدینی فرتوت و دست به دست شدن تحلیلها و قضاوتها، از شکرگذاری پدری برای مثله کردن فرزندش و از دود تاریکی که از این خبر بر میخیزد و همچون افعی وهمانگیزی به دور خبری دیگر میپیچد:
📍حکایت همکاری که قهرمانی میکند و به جای عافیت اندیشی در دوران طلایی رونق کسب و کار وکالت، بیمزد و بی منت برای دفاع از کارگرانی گرسنه، تنبیه میشود و بعد ممنوع و بعدها مطرود و بعدها ملعون و ... و در آیینه هزارتکه پر فریب تاریخ، مثل همیشه جای قهرمانها عوض میشود و بدلیها قهرمان میشوند و همه چیز سرانجام فراموش؛ چون افسانهای دور و کم جان.
📍این قرص گرد کوچک که برای خواباندن ذهن پر سوالم مشتاقانه میبلعم ، چهره آبله گون و هزار سوراخِ دور و بَرَم را نزدیکتر آورده و به بینی ام و به چشمهایم چسبانده! لابد قرصها هم تقلبی اند والاّ اینقدرها هم زشتی و پلشتی نیست:
📍طلاق بیداد نمیکند و همه دلخوش از آیندهای تابان و درخشان در حال اندیشیدن به فرزند آوری اند و جوانها هم از ترس خدمت اجباری، تحصیل تحمیلی را اختیار نکردهاند و کارگران هم که نابرخوردار از بیمه و تامین و امنیت نیستند و نخبگان هم قرار را بر فرار برگزیدهاند و وکلا هم هر روز بر سر بدیهیات پیش پا افتاده در سراسر عالم بر طبل استدلال نمیکوبند و اصحاب اخبار و تحلیل هم مدام با خط کش تشویش اذهان ملت، تنبیه نمیشوند و محصلان و تاجران و کاسبان و ... همگی خوشند و سیاستمداران هم از سیاست، همان مدار قدرت و ثروت و امتیازش را که نچسبیده اند برای همین هیچ سیاستمداری از مدار خارج نمی شود و خانه نشینی نمی کند تا نَفَسی هم به واپسین روز و روزی که پرده ها برافتد، اندیشه کند! خدا را شکر که همه از راه طی شده راضی اند و سعی شان مشکور!
📍دوباره این دود سیاه ، این چهره آبله گون، این تصویر دوربین مدار بسته از بردن چمدانی نه برای سفر و سوغات که برای دور کردن و دور انداختن تکه هایی از پاره تن و جگر گوشه ی روزهای دور و دوباره سیمای همکاری که که کاسبکار نبود و دوباره آن قلم آتشین مزاج عدالت که ... که ... حتماً در دست اهلش نشسته است ...
📍دودی سیاه روی سینه و صورتم موج می زند؛ اینجا افغانستان است؟ اینجا چه میکنم ؟
و اینجا: غزه خونین ....
و اینجا : سیستان گرسنه
و اینجا: زایندهرود عقیم و تشنه
و اینجا دورهمی برای انتخابات
📍و این دهان هاج و واج من است که قرص دوم را می بلعد تا تاریکی را مثل پرده ای ضخیم فقط برای چند ساعت بر روی رقص وحشیانه و ناموزون حادثات عالم بکشد.
🔗با ما همراه باشید:
@rahe_vekalat
#غزه
#قتل
#خشکسالی
#افغانستان
#انتخابات
#وکالت
#شکوفه_شکری
#راه_وکالت
https://t.me/rahe_vekalat2/159
📍دوباره از نو ... از خبری به خبری ...از جسدکِشی فرزندی به دست والدینی فرتوت و دست به دست شدن تحلیلها و قضاوتها، از شکرگذاری پدری برای مثله کردن فرزندش و از دود تاریکی که از این خبر بر میخیزد و همچون افعی وهمانگیزی به دور خبری دیگر میپیچد:
📍حکایت همکاری که قهرمانی میکند و به جای عافیت اندیشی در دوران طلایی رونق کسب و کار وکالت، بیمزد و بی منت برای دفاع از کارگرانی گرسنه، تنبیه میشود و بعد ممنوع و بعدها مطرود و بعدها ملعون و ... و در آیینه هزارتکه پر فریب تاریخ، مثل همیشه جای قهرمانها عوض میشود و بدلیها قهرمان میشوند و همه چیز سرانجام فراموش؛ چون افسانهای دور و کم جان.
📍این قرص گرد کوچک که برای خواباندن ذهن پر سوالم مشتاقانه میبلعم ، چهره آبله گون و هزار سوراخِ دور و بَرَم را نزدیکتر آورده و به بینی ام و به چشمهایم چسبانده! لابد قرصها هم تقلبی اند والاّ اینقدرها هم زشتی و پلشتی نیست:
📍طلاق بیداد نمیکند و همه دلخوش از آیندهای تابان و درخشان در حال اندیشیدن به فرزند آوری اند و جوانها هم از ترس خدمت اجباری، تحصیل تحمیلی را اختیار نکردهاند و کارگران هم که نابرخوردار از بیمه و تامین و امنیت نیستند و نخبگان هم قرار را بر فرار برگزیدهاند و وکلا هم هر روز بر سر بدیهیات پیش پا افتاده در سراسر عالم بر طبل استدلال نمیکوبند و اصحاب اخبار و تحلیل هم مدام با خط کش تشویش اذهان ملت، تنبیه نمیشوند و محصلان و تاجران و کاسبان و ... همگی خوشند و سیاستمداران هم از سیاست، همان مدار قدرت و ثروت و امتیازش را که نچسبیده اند برای همین هیچ سیاستمداری از مدار خارج نمی شود و خانه نشینی نمی کند تا نَفَسی هم به واپسین روز و روزی که پرده ها برافتد، اندیشه کند! خدا را شکر که همه از راه طی شده راضی اند و سعی شان مشکور!
📍دوباره این دود سیاه ، این چهره آبله گون، این تصویر دوربین مدار بسته از بردن چمدانی نه برای سفر و سوغات که برای دور کردن و دور انداختن تکه هایی از پاره تن و جگر گوشه ی روزهای دور و دوباره سیمای همکاری که که کاسبکار نبود و دوباره آن قلم آتشین مزاج عدالت که ... که ... حتماً در دست اهلش نشسته است ...
📍دودی سیاه روی سینه و صورتم موج می زند؛ اینجا افغانستان است؟ اینجا چه میکنم ؟
و اینجا: غزه خونین ....
و اینجا : سیستان گرسنه
و اینجا: زایندهرود عقیم و تشنه
و اینجا دورهمی برای انتخابات
📍و این دهان هاج و واج من است که قرص دوم را می بلعد تا تاریکی را مثل پرده ای ضخیم فقط برای چند ساعت بر روی رقص وحشیانه و ناموزون حادثات عالم بکشد.
🔗با ما همراه باشید:
@rahe_vekalat
#غزه
#قتل
#خشکسالی
#افغانستان
#انتخابات
#وکالت
#شکوفه_شکری
#راه_وکالت
https://t.me/rahe_vekalat2/159
Telegram
«راه وکالت»
راه وکالت
Photo
📢📢📢
📍شکوفه شکری_ وکیل دادگستری و نویسنده| لولهها آب داده بودند و لولهکش لازم آمده بود. تماس و منّتکشیِ ما از جناب لولهکش، جواب داد و ایشان سلاّنه سلاّنه با جعبه ابزار و دستیار بیحال به وقت دلخواهِ خودش، بر آستانه در ظاهر شد. نشست به کار تعمیر لولهها و ما هم چای و شکلات به دست در خدمتش؛ وامدار و با نزاکت بلکه کار زودتر تمام شود.
📍دو ساعتی بود و یک میلیون و هشتصد هزار تومان گرفت و رفت؛ نفهمیدیم بر اساس چه ملاکی دستمزدش تعیین شد؟؛ با کدام نظارت و کدام کنترل؟ بعد از رفتنش لوله هنوز آب میداد؛ وعده داد که بعداً میآید و بعداً یعنی یک ماه بعد!
📍برخی همکاران نازنینم برای پروندههایی دوندگی میکنند که حداکثر ۵ میلیون تومان و حتی کمتر عایدی دارد؛ برخی هنوز مستاجرند. برخی چند نفری دور هم جمع میشوند و بساط دفتر مشارکتی راه میاندازند. برخی پس از ده سال کار و تلاش، هنوز به فردایی پررونق میاندیشند برخی به هزار و یک امید و رویا از هفت خان ِ رستم عبور میکنند. و تحت نظر و مراقبه و کنترل و نظارت در معرض انواع تخلفات و تخلفانگاریها روانشان فرسوده
میشود. کارآموزان به دنبال وکیلسرپرست پرمشغله رویا میبافند؛ سرپرستها صورتشان را با سیلی سرخ نگه میدارند.
📍مردم به وکلا بدبین هستند؛ رسانهها به سیلی جعل و تحریف و اغراق و تعمیم ناروا چهره وکلا را مخدوش میکنند. موکلان، آماده و تحریکشده به شکایت از وکلا هستند. وکلا برای اثبات خود در مساجد و ... مشاوره رایگان عرضه میکنند. چراغ آزمون پشتِ آزمون، با وقت و ناوقت برای دلخوشی جوانها روشن شده و چشمک فریب میزند و آنها که کاسبکارند، وکلا را کاسب میدانند و برآنند تا دلالی و مشتری فروشی و زد و بند، حرفه شریف وکالت را رنگ بزند! بیچاره کاسبانی که حنجرهشان را برای توضیح حقوق، باید پاره کنند تا پروانهشان بیبال و پر نشود! رایگانفروشی و کسب وکار؟!
📍خوشا به حال لولهکش محله ما؛ از شانِ شایانِ وکالت همین مانده که سر چهارراهها هم بساطی پهن شود و وکیل بنشیند وآنچه گران و به بهای عمر و اعصاب و روان خود خریده، ارزان بفروشد و رایگان بذل کند! برخی کهنهفروشان هم به نام وکیلالملة نشستهاند بر صدر مجلس تا تولیدات کهنه خود را در جامه قانون بپیچند و هر که از تمکین در برابر این تراوشات مسموم سر بپیچد، سرش را به طاق بکوبند. برخی هم از میان این زد و خورد و هوای غبارآلود، میزها و صندلیهای خود را برق میاندازند و برای پریدن بر سکّویی بالاتر، دعواها را تیز میکنند.
📍فصل، فصل رِندی است و هوا، هوای نفاق و این، ابر دروغ است که میبارد. و روزی هر که بگوید: بنده وکیلم، خلق خدا میخندند و میگویند: نه برادر، تو اسیری!! این خط و این نشان ....
.........................................................
📢📢📢
📝برای قبولی در آزمونهای شغلی یا تحصیلات تکمیلی همچون وکالت، قضاوت، کارشناسی ارشد و دکتری کافی است بعد از هماهنگی از راه دایرکت یا ارسال پیامک، با شماره ۰۹۰۲۹۴۷۹۴۵۳ تماس بگیرید تا همکاران ما از جزئیات دورههای بلندمدت یا میانمدت مشاوره و برنامهریزی، شما را آگاه کنند.
🔗 همراهان گرامی، لطفاً ذخیره، لایک، کامنت و اشتراکگذاری را فراموش نکنید. به علاوه علامت زنگ بالای صفحه را فعال کنید تا جزو اولین کسانی باشید که پستهای رسانه «راه وکالت» را مشاهده میکنید.
@rahe_vekalat
@rahe_vekalat2
#شکوفه_شکری
#وکیل
#وکیل_دادگستری
#وکلا
#شفاف_سازی
#مجوز
#وکیل_سرپرست
📍شکوفه شکری_ وکیل دادگستری و نویسنده| لولهها آب داده بودند و لولهکش لازم آمده بود. تماس و منّتکشیِ ما از جناب لولهکش، جواب داد و ایشان سلاّنه سلاّنه با جعبه ابزار و دستیار بیحال به وقت دلخواهِ خودش، بر آستانه در ظاهر شد. نشست به کار تعمیر لولهها و ما هم چای و شکلات به دست در خدمتش؛ وامدار و با نزاکت بلکه کار زودتر تمام شود.
📍دو ساعتی بود و یک میلیون و هشتصد هزار تومان گرفت و رفت؛ نفهمیدیم بر اساس چه ملاکی دستمزدش تعیین شد؟؛ با کدام نظارت و کدام کنترل؟ بعد از رفتنش لوله هنوز آب میداد؛ وعده داد که بعداً میآید و بعداً یعنی یک ماه بعد!
📍برخی همکاران نازنینم برای پروندههایی دوندگی میکنند که حداکثر ۵ میلیون تومان و حتی کمتر عایدی دارد؛ برخی هنوز مستاجرند. برخی چند نفری دور هم جمع میشوند و بساط دفتر مشارکتی راه میاندازند. برخی پس از ده سال کار و تلاش، هنوز به فردایی پررونق میاندیشند برخی به هزار و یک امید و رویا از هفت خان ِ رستم عبور میکنند. و تحت نظر و مراقبه و کنترل و نظارت در معرض انواع تخلفات و تخلفانگاریها روانشان فرسوده
میشود. کارآموزان به دنبال وکیلسرپرست پرمشغله رویا میبافند؛ سرپرستها صورتشان را با سیلی سرخ نگه میدارند.
📍مردم به وکلا بدبین هستند؛ رسانهها به سیلی جعل و تحریف و اغراق و تعمیم ناروا چهره وکلا را مخدوش میکنند. موکلان، آماده و تحریکشده به شکایت از وکلا هستند. وکلا برای اثبات خود در مساجد و ... مشاوره رایگان عرضه میکنند. چراغ آزمون پشتِ آزمون، با وقت و ناوقت برای دلخوشی جوانها روشن شده و چشمک فریب میزند و آنها که کاسبکارند، وکلا را کاسب میدانند و برآنند تا دلالی و مشتری فروشی و زد و بند، حرفه شریف وکالت را رنگ بزند! بیچاره کاسبانی که حنجرهشان را برای توضیح حقوق، باید پاره کنند تا پروانهشان بیبال و پر نشود! رایگانفروشی و کسب وکار؟!
📍خوشا به حال لولهکش محله ما؛ از شانِ شایانِ وکالت همین مانده که سر چهارراهها هم بساطی پهن شود و وکیل بنشیند وآنچه گران و به بهای عمر و اعصاب و روان خود خریده، ارزان بفروشد و رایگان بذل کند! برخی کهنهفروشان هم به نام وکیلالملة نشستهاند بر صدر مجلس تا تولیدات کهنه خود را در جامه قانون بپیچند و هر که از تمکین در برابر این تراوشات مسموم سر بپیچد، سرش را به طاق بکوبند. برخی هم از میان این زد و خورد و هوای غبارآلود، میزها و صندلیهای خود را برق میاندازند و برای پریدن بر سکّویی بالاتر، دعواها را تیز میکنند.
📍فصل، فصل رِندی است و هوا، هوای نفاق و این، ابر دروغ است که میبارد. و روزی هر که بگوید: بنده وکیلم، خلق خدا میخندند و میگویند: نه برادر، تو اسیری!! این خط و این نشان ....
.........................................................
📢📢📢
📝برای قبولی در آزمونهای شغلی یا تحصیلات تکمیلی همچون وکالت، قضاوت، کارشناسی ارشد و دکتری کافی است بعد از هماهنگی از راه دایرکت یا ارسال پیامک، با شماره ۰۹۰۲۹۴۷۹۴۵۳ تماس بگیرید تا همکاران ما از جزئیات دورههای بلندمدت یا میانمدت مشاوره و برنامهریزی، شما را آگاه کنند.
🔗 همراهان گرامی، لطفاً ذخیره، لایک، کامنت و اشتراکگذاری را فراموش نکنید. به علاوه علامت زنگ بالای صفحه را فعال کنید تا جزو اولین کسانی باشید که پستهای رسانه «راه وکالت» را مشاهده میکنید.
@rahe_vekalat
@rahe_vekalat2
#شکوفه_شکری
#وکیل
#وکیل_دادگستری
#وکلا
#شفاف_سازی
#مجوز
#وکیل_سرپرست