🌾🌿🌾
🔷 تازیانه های بیداری- شرح خطبه۲۲۳
▫️انسان؛ دلسوزِ دیگران و بیگانه از خود (۲)
امام برای همین نکته مصداقی بازگو میکند و میفرماید: «فَلَرُبَّمَا تَرَی الضَّاحِيَ مِنْ حَرِّ الشَّمْسِ فَتُظِلُّهُ». واژۀ «ضَاحِي» از ریشۀ «ضَحْو» میآید که در لغت بهمعنای بروز و آشکاری است. قرآن از این ماده، واژۀ «ضُحَی» را به کار میبرد: "وَ الشَّمْسِ وَ ضُحَاهَا" (شمس۱) (سوگند به خورشيد و تابندگیاش). ساعتیکه خورشید به تمام معنا آشکار میشود و پرتوافشانی میکند ساعت «ضُحَی» میگویند؛ یعنی ساعت چاشت که مدتی بعد از برآمدن خورشید است. «ضَاحِی» هم کسی است که تمام وجودش در مقابل حرارت و گرمای خورشید قرار گرفته است. امام میفرماید چهبسا کسی را میبینی که آشکارا در معرض حرارت خورشید است، تو دلسوزی میکنی و سایهای بر سر او میافکنی؛ سایهبانی برایش درست میکنی تا او را از گرمای داغِ سوزان حفظ کنی.
«أَوْ تَرَی الْمُبْتَلَی بِأَلَمٍ يُمِضُّ جَسَدَهُ فَتَبْكِي رَحْمَۀ لَهُ»؛ واژۀ «يُمِضُّ» از ریشۀ «مَضّ» به معنای شدت درد است؛ دردیکه در وجود فرو رفته است. گاه انسانها به بیماری جانکاهی مبتلا میشوند و درد، تمام جسم را فرا میگیرد. امام میفرماید تو چنین انسانهایی با چنین بیماریهایی را میبینی و کاری هم از تو برنمیآید و غم وجودت را میگیرد؛ پس چرا نسبت به خودت چنین نیستی؟!
«فَمَا صَبَّرَكَ عَلَی دَائِكَ»؛ چه چیز تو را بر بیماری خودت شکیبا کرده؟ چه عاملی باعث شده است که اینگونه درد خودت را میپذیری و برای درمان اقدامی نمیکنی؟ تو که حس توجه و نوعدوستی را نسبت به دیگران داری، چرا برای خودت دلسوزی نمیکنی؟ چرا بر درد جانکاهِ ویرانگر خود صبوری میکنی و چارهای برای خودت نمیاندیشی؟
در ادامه میفرماید: «وَ جَلَّدَكَ عَلَی مُصَابِكَ». واژۀ «جَلَّدَ» از ریشۀ «جِلْد» به معنای پوست است. در لغت «جَلد» را قَوی ترجمه میکنند. امام میفرماید چه پوستی پیدا کردی که این بیماری را تحمل میکنی؟ به عبارتی، چقدر پوستکلفت شدی! چه شده است که درد غفلت و غرور را میبینی و آسوده نشستهای؟ چرا تا این حد در قبال این بیماری مقاوم شدهای؟
آنجا وقتی حال زار و نزار آن بیمار را دیدی و دانستی که نمیتوانی کاری بکنی گریستی؛ اما حال زار خودت را میبینی و هیچ اشک و آهی نداری.
📜 تازیانه های بیداری/ شرح خطبه۲۲۳/ دکتر محمدعلی انصاری
#بامنازمولايمسخنبگو #کتابخوانی
#تازیانههایبیداری #دكترمحمدعلىانصاری
🌸التماس دعاى فرج
@rahe_aseman
🌾🌿🌾
🔷 تازیانه های بیداری- شرح خطبه۲۲۳
▫️انسان؛ دلسوزِ دیگران و بیگانه از خود (۲)
امام برای همین نکته مصداقی بازگو میکند و میفرماید: «فَلَرُبَّمَا تَرَی الضَّاحِيَ مِنْ حَرِّ الشَّمْسِ فَتُظِلُّهُ». واژۀ «ضَاحِي» از ریشۀ «ضَحْو» میآید که در لغت بهمعنای بروز و آشکاری است. قرآن از این ماده، واژۀ «ضُحَی» را به کار میبرد: "وَ الشَّمْسِ وَ ضُحَاهَا" (شمس۱) (سوگند به خورشيد و تابندگیاش). ساعتیکه خورشید به تمام معنا آشکار میشود و پرتوافشانی میکند ساعت «ضُحَی» میگویند؛ یعنی ساعت چاشت که مدتی بعد از برآمدن خورشید است. «ضَاحِی» هم کسی است که تمام وجودش در مقابل حرارت و گرمای خورشید قرار گرفته است. امام میفرماید چهبسا کسی را میبینی که آشکارا در معرض حرارت خورشید است، تو دلسوزی میکنی و سایهای بر سر او میافکنی؛ سایهبانی برایش درست میکنی تا او را از گرمای داغِ سوزان حفظ کنی.
«أَوْ تَرَی الْمُبْتَلَی بِأَلَمٍ يُمِضُّ جَسَدَهُ فَتَبْكِي رَحْمَۀ لَهُ»؛ واژۀ «يُمِضُّ» از ریشۀ «مَضّ» به معنای شدت درد است؛ دردیکه در وجود فرو رفته است. گاه انسانها به بیماری جانکاهی مبتلا میشوند و درد، تمام جسم را فرا میگیرد. امام میفرماید تو چنین انسانهایی با چنین بیماریهایی را میبینی و کاری هم از تو برنمیآید و غم وجودت را میگیرد؛ پس چرا نسبت به خودت چنین نیستی؟!
«فَمَا صَبَّرَكَ عَلَی دَائِكَ»؛ چه چیز تو را بر بیماری خودت شکیبا کرده؟ چه عاملی باعث شده است که اینگونه درد خودت را میپذیری و برای درمان اقدامی نمیکنی؟ تو که حس توجه و نوعدوستی را نسبت به دیگران داری، چرا برای خودت دلسوزی نمیکنی؟ چرا بر درد جانکاهِ ویرانگر خود صبوری میکنی و چارهای برای خودت نمیاندیشی؟
در ادامه میفرماید: «وَ جَلَّدَكَ عَلَی مُصَابِكَ». واژۀ «جَلَّدَ» از ریشۀ «جِلْد» به معنای پوست است. در لغت «جَلد» را قَوی ترجمه میکنند. امام میفرماید چه پوستی پیدا کردی که این بیماری را تحمل میکنی؟ به عبارتی، چقدر پوستکلفت شدی! چه شده است که درد غفلت و غرور را میبینی و آسوده نشستهای؟ چرا تا این حد در قبال این بیماری مقاوم شدهای؟
آنجا وقتی حال زار و نزار آن بیمار را دیدی و دانستی که نمیتوانی کاری بکنی گریستی؛ اما حال زار خودت را میبینی و هیچ اشک و آهی نداری.
📜 تازیانه های بیداری/ شرح خطبه۲۲۳/ دکتر محمدعلی انصاری
#بامنازمولايمسخنبگو #کتابخوانی
#تازیانههایبیداری #دكترمحمدعلىانصاری
🌸التماس دعاى فرج
@rahe_aseman
🌾🌿🌾
🌾🌿🌾
🔷 تازیانه های بیداری- شرح خطبه۲۲۳
▫️قهر و انتقام الهی در کمین گنهکاران
(امیرالمؤمنین علیهالسلام) در همین راستا میفرماید:
«وَ قَدْ تَوَرَّطْتَ بِمَعَاصِيهِ مَدَارِجَ سَطَوَاتِهِ». واژۀ «تَوَرَّطْتَ» از ریشۀ «وَرْطَۀ» میآید که در لغت به معنای «گرداب» است. خاصیت گرداب آن است که وقتی میچرخد با نیروی گریز از مرکز هر چیز را به درون خود میکشد و فرو میبرد. این حالت را در کلام عرب «غَمْرَۀ» میگویند؛ یعنی حالت گرداب که همه چیز را به درون میکشد. پس «تَوَرُّط» به معنای گرفتار شدن در گرداب است. از آنجا که اگر کسی گرفتار گرداب شد، قطعاً به هلاکت میرسد، «وَرْطَۀ» را به معنای «هلاکت» به کار میبرند و «تَوَرُّط» را در گرداب هلاکت گرفتار آمدن معنا میکنند. امام انسان مغرور و فریفتهشده را کسی میخواند که در گرداب گرفتار آمده است و با معصیت به سطوات خداوند و مدارج قهر الهی، دمبهدم نزدیک میشود. امام گناه را به گرداب تشبیه میکند. انسان وقتی به میدان گناه و معصیت گرفتار میشود گویا در گردابی کُشنده گرفتار میآید.
در سورۀ مبارکۀ نور (آیه۲۱) میخوانیم".
ای كسانیكه ايمان آوردهايد، پای از پی گامهای شيطان منهيد.
پس سیاست شیطان در گرفتار کردن انسان به دام گناه، سیاست گامبهگام است. اگر انسان گام اول را بردارد گام دوم و سوم انتظار او را میکشد. این مسیر حدی ندارد؛ یعنی انسان وقتی در وادی گناه قرار میگیرد، قدمبهقدم پیش میرود؛ چنانکه در مثالهای عامیانه میگویند: «تخممرغدزد، شتردزد میشود». این همان است که امیرالمؤمنین علیهالسلام میفرماید؛ یعنی شیطان گامبهگام انسان را در گرداب معصیت میکشد.
امام به انسان هشدار میدهد و میفرماید چگونه ترس از عقوبت شبانگاهی تو را بیدار نمیکند و حال آنکه در گرداب معصیت فرورفتهای و درجه به درجه آتش قهر خداوند بر تو افروختهتر میشود؟
📜 تازیانههای بیداری/ شرح خطبه۲۲۳/ دکتر محمدعلی انصاری
#بامنازمولايمسخنبگو #کتابخوانی
#تازیانههایبیداری #دكترمحمدعلىانصاری
@rahe_aseman
🌾🌿🌾
🔷 تازیانه های بیداری- شرح خطبه۲۲۳
▫️قهر و انتقام الهی در کمین گنهکاران
(امیرالمؤمنین علیهالسلام) در همین راستا میفرماید:
«وَ قَدْ تَوَرَّطْتَ بِمَعَاصِيهِ مَدَارِجَ سَطَوَاتِهِ». واژۀ «تَوَرَّطْتَ» از ریشۀ «وَرْطَۀ» میآید که در لغت به معنای «گرداب» است. خاصیت گرداب آن است که وقتی میچرخد با نیروی گریز از مرکز هر چیز را به درون خود میکشد و فرو میبرد. این حالت را در کلام عرب «غَمْرَۀ» میگویند؛ یعنی حالت گرداب که همه چیز را به درون میکشد. پس «تَوَرُّط» به معنای گرفتار شدن در گرداب است. از آنجا که اگر کسی گرفتار گرداب شد، قطعاً به هلاکت میرسد، «وَرْطَۀ» را به معنای «هلاکت» به کار میبرند و «تَوَرُّط» را در گرداب هلاکت گرفتار آمدن معنا میکنند. امام انسان مغرور و فریفتهشده را کسی میخواند که در گرداب گرفتار آمده است و با معصیت به سطوات خداوند و مدارج قهر الهی، دمبهدم نزدیک میشود. امام گناه را به گرداب تشبیه میکند. انسان وقتی به میدان گناه و معصیت گرفتار میشود گویا در گردابی کُشنده گرفتار میآید.
در سورۀ مبارکۀ نور (آیه۲۱) میخوانیم".
ای كسانیكه ايمان آوردهايد، پای از پی گامهای شيطان منهيد.
پس سیاست شیطان در گرفتار کردن انسان به دام گناه، سیاست گامبهگام است. اگر انسان گام اول را بردارد گام دوم و سوم انتظار او را میکشد. این مسیر حدی ندارد؛ یعنی انسان وقتی در وادی گناه قرار میگیرد، قدمبهقدم پیش میرود؛ چنانکه در مثالهای عامیانه میگویند: «تخممرغدزد، شتردزد میشود». این همان است که امیرالمؤمنین علیهالسلام میفرماید؛ یعنی شیطان گامبهگام انسان را در گرداب معصیت میکشد.
امام به انسان هشدار میدهد و میفرماید چگونه ترس از عقوبت شبانگاهی تو را بیدار نمیکند و حال آنکه در گرداب معصیت فرورفتهای و درجه به درجه آتش قهر خداوند بر تو افروختهتر میشود؟
📜 تازیانههای بیداری/ شرح خطبه۲۲۳/ دکتر محمدعلی انصاری
#بامنازمولايمسخنبگو #کتابخوانی
#تازیانههایبیداری #دكترمحمدعلىانصاری
@rahe_aseman
🌾🌿🌾
🌾🌿🌾
🔷 تازیانه های بیداری- شرح خطبه۲۲۳
▫️بیماردلی؛ درد حقیقی انسان
به اینجا که میرسد امام، این طبیب جان، درمان کار را عرضه میکند؛ پس میفرماید: «فَتَدَاوَ مِنْ دَاءِ الْفَتْرَۀ فِي قَلْبِكَ بِعَزِيمَۀ»؛ مصدر فعل «تَدَاوَی» یعنی دوا و درمان کردن.خطاب امام به انسانِ فریفتهشده در پیشگاه کرامتِ الهی است که باتمام کَرم الهی به ساحت قدسی او پشت کردهاست؛ همان انسانی که مورد خطاب آیۀ شریفه «مَا غَرَّكَ بِرَبِّكَ الْكَرِيمِ» (چه چيز تو را دربارۀ پروردگار بزرگوارت مغرور ساخته؟) است.
امام میفرماید من میدانم درد تو چیست، درد تو «فَترَۀ» است و جایگاه آن نیز قلب توست، مراد از قلب هم جان و نفس انسان است.
واژۀ «فَتْرَۀ» به معنای ضعف، خلل، نقص، سستی و ناتمامی است.امیرالمؤمنین علیهالسلام میفرماید درد انسان درد سستی، جاماندگی، واماندگی، تنبلی و ناتوانی است. این کندیها باعث شده که آدمی میل به پستی کند و به «أَسْفَلَ سَافِلِينَ» (پستترين [مراتب] پستی) برسد. «سفل» یعنی پستی و سستی و فروکش کردن. جایگاه این درد هم در قلب انسان است. امام فرمود درد تو عقب ماندگیهایی است که در نفست پیش آمده و مانع رشد تو شده است؛ تو کوچک ماندی، سنّ تو زیاد است؛ اما هنوز خاکبازی میکنی و اسیر امور کودکانه هستی. درد تو بیماردلی است. بیان الهی در قرآن تأملبرنگیز است:
«قُلْ هَلْ نُنَبِّئُكُمْ بِالأَخْسَرِينَ أَعْمَالاً * الَّذِينَ ضَلَّ سَعْيُهُمْ فِي الْحَيَاۀِ الدُّنْيَا وَ هُمْ يَحْسَبُونَ أَنَّهُمْ يُحْسِنُونَ صُنْعاً». (کهف ۱۰۳_۱۰۴)
بگو: «آيا شما را از زيانكارترين مردم آگاه گردانم؟». (آنان) كسانیاند كه كوشششان در زندگی دنيا به هدر رفته و خود میپندارند كه كار خوب انجام میدهند.
در آیۀ دیگری که هم نویدبخش است و هم هشداردهنده، خداوند میفرماید:
«قُلْ يَا عِبَادِيَ الَّذِينَ أَسْرَفُوا عَلَی أَنْفُسِهِمْ لَا تَقْنَطُوا مِنْ رَحْمَۀِ اللهِ» (زمر۵۳)
بگو: «ای بندگان من- كه بر خويشتن زيادهروی روا داشتهايد- از رحمت خدا نوميد مشويد.
این آیه کسانی را خطاب قرار میدهد که نفس خود را به اسراف دادهاند. پس به تعبیر قرآن، گاه نفس باخته میشود و گاه به اسراف داده میشود؛ چنین نفسی مریض است. امیرالمؤمنین علیهالسلام نیز میفرماید: درد انسانِ گریخته از خدا در قلب اوست؛ درد هم درد فترت است و باید آن را درمان کرد.
📜 تازیانههای بیداری/ شرح خطبه۲۲۳/ دکتر محمدعلی انصاری
#بامنازمولايمسخنبگو #کتابخوانی
#تازیانههایبیداری #دكترمحمدعلىانصاری
🌸التماس دعاى فرج
@rahe_aseman
🌾🌿🌾
🔷 تازیانه های بیداری- شرح خطبه۲۲۳
▫️بیماردلی؛ درد حقیقی انسان
به اینجا که میرسد امام، این طبیب جان، درمان کار را عرضه میکند؛ پس میفرماید: «فَتَدَاوَ مِنْ دَاءِ الْفَتْرَۀ فِي قَلْبِكَ بِعَزِيمَۀ»؛ مصدر فعل «تَدَاوَی» یعنی دوا و درمان کردن.خطاب امام به انسانِ فریفتهشده در پیشگاه کرامتِ الهی است که باتمام کَرم الهی به ساحت قدسی او پشت کردهاست؛ همان انسانی که مورد خطاب آیۀ شریفه «مَا غَرَّكَ بِرَبِّكَ الْكَرِيمِ» (چه چيز تو را دربارۀ پروردگار بزرگوارت مغرور ساخته؟) است.
امام میفرماید من میدانم درد تو چیست، درد تو «فَترَۀ» است و جایگاه آن نیز قلب توست، مراد از قلب هم جان و نفس انسان است.
واژۀ «فَتْرَۀ» به معنای ضعف، خلل، نقص، سستی و ناتمامی است.امیرالمؤمنین علیهالسلام میفرماید درد انسان درد سستی، جاماندگی، واماندگی، تنبلی و ناتوانی است. این کندیها باعث شده که آدمی میل به پستی کند و به «أَسْفَلَ سَافِلِينَ» (پستترين [مراتب] پستی) برسد. «سفل» یعنی پستی و سستی و فروکش کردن. جایگاه این درد هم در قلب انسان است. امام فرمود درد تو عقب ماندگیهایی است که در نفست پیش آمده و مانع رشد تو شده است؛ تو کوچک ماندی، سنّ تو زیاد است؛ اما هنوز خاکبازی میکنی و اسیر امور کودکانه هستی. درد تو بیماردلی است. بیان الهی در قرآن تأملبرنگیز است:
«قُلْ هَلْ نُنَبِّئُكُمْ بِالأَخْسَرِينَ أَعْمَالاً * الَّذِينَ ضَلَّ سَعْيُهُمْ فِي الْحَيَاۀِ الدُّنْيَا وَ هُمْ يَحْسَبُونَ أَنَّهُمْ يُحْسِنُونَ صُنْعاً». (کهف ۱۰۳_۱۰۴)
بگو: «آيا شما را از زيانكارترين مردم آگاه گردانم؟». (آنان) كسانیاند كه كوشششان در زندگی دنيا به هدر رفته و خود میپندارند كه كار خوب انجام میدهند.
در آیۀ دیگری که هم نویدبخش است و هم هشداردهنده، خداوند میفرماید:
«قُلْ يَا عِبَادِيَ الَّذِينَ أَسْرَفُوا عَلَی أَنْفُسِهِمْ لَا تَقْنَطُوا مِنْ رَحْمَۀِ اللهِ» (زمر۵۳)
بگو: «ای بندگان من- كه بر خويشتن زيادهروی روا داشتهايد- از رحمت خدا نوميد مشويد.
این آیه کسانی را خطاب قرار میدهد که نفس خود را به اسراف دادهاند. پس به تعبیر قرآن، گاه نفس باخته میشود و گاه به اسراف داده میشود؛ چنین نفسی مریض است. امیرالمؤمنین علیهالسلام نیز میفرماید: درد انسانِ گریخته از خدا در قلب اوست؛ درد هم درد فترت است و باید آن را درمان کرد.
📜 تازیانههای بیداری/ شرح خطبه۲۲۳/ دکتر محمدعلی انصاری
#بامنازمولايمسخنبگو #کتابخوانی
#تازیانههایبیداری #دكترمحمدعلىانصاری
🌸التماس دعاى فرج
@rahe_aseman
🌾🌿🌾
🌾🌿🌾
🔷 تازیانه های بیداری- شرح خطبه۲۲۳
▫️ارادۀ پولادین؛ پیشنیاز موفقیت انسان
امام در ادامه، درمان این درد را بیان میفرماید و برای آن دو دوا ارائه میدهد؛ اما تصریح میکند لازمۀ اثرگذاریِ این دارو آن است که آدمی عزیمت داشته باشد:
«فَتَدَاوَ مِنْ دَاءِ الْفَتْرَۀ فِي قَلْبِكَ بِعَزِيمَۀ».
ریشۀ «عَزْم» و «عَزِیمَۀ» یک کاربرد مشهور دارد و آن تعبیر پیامبران «اُولُوالْعَزْم» است:
«فَاصْبِرْ كَمَا صَبَرَ أُولُوا الْعَزْمِ مِنَ الرُّسُلِ»(احقاف۳۵)
(پس همانگونه كه پيامبرانِ نستوه، صبر كردند، صبر كن).
به پنج پیامبر در سلسلۀ نبوت، اولوالعزم یا پیامبران دارای عزم میگویند. «عَزْم» به معنای قطعیت، لزوم و قاطعیت است. پس پیامبران دارای عزم یعنی پیامبران قاطع به تمام معنا؛ به دیگر سخن، عزم یعنی ارادۀ پولادین و مستحکم.
امیرالمؤمنین علیه السلام: «مَا ضَعُفَ بَدَنٌ عَمَّا قَوِیَتْ عَلَیْهِ النِّیَّۀُ»؛ یعنی چون نیّت بر انجام کاری قوی باشد، هیچ بدنی احساس ضعف و ناتوانی نمیکند.
گاه جوانی تصمیم میگیرد که در وادی سلوک وارد شود و مراحل تربیت نفس را طی کند، اما چون ارادهاش محکم نیست، با دیدن چشم و خال و ابرویی راه را گم میکند:
به عزم توبه سحر گفتم استخاره کنم
بهار توبهشکن میرسد چه چاره کنم
شخصی دیگر تصمیم میگیرد که مسیر ارتقای علمی را طی کند، اما انتظار دارد با راحتی و آسودگی به درجات علمی برسد. اما او باید بداند:
همچو فرهاد بود کوهکنی پیشۀ ما
کوه ما سینۀ ما ناخن ما تیشۀ ما
عشق شیری است قویپنجه و میگوید فاش
هرکه از جـان گذرد بگذرد از بیشـۀ ما
در عرصههای دیگر نیز چنین است؛ بدون ارادۀ قوی نمیتوان شاهد موفقیت را در آغوش کشید.
امیر مؤمنانعلیهالسلام فرمود: بیا نفست را درمان کن و درد فترت، ضعف، سستی، کندی، تنبلی و جاماندگی را از بین ببر؛ اما با ارادۀ قوی.
📜 تازیانههای بیداری/ شرح خطبه۲۲۳/ دکتر محمدعلی انصاری
#بامنازمولايمسخنبگو #کتابخوانی
#تازیانههایبیداری #دكترمحمدعلىانصاری
🌸التماس دعاى فرج
@rahe_aseman
🌾🌿🌾
🔷 تازیانه های بیداری- شرح خطبه۲۲۳
▫️ارادۀ پولادین؛ پیشنیاز موفقیت انسان
امام در ادامه، درمان این درد را بیان میفرماید و برای آن دو دوا ارائه میدهد؛ اما تصریح میکند لازمۀ اثرگذاریِ این دارو آن است که آدمی عزیمت داشته باشد:
«فَتَدَاوَ مِنْ دَاءِ الْفَتْرَۀ فِي قَلْبِكَ بِعَزِيمَۀ».
ریشۀ «عَزْم» و «عَزِیمَۀ» یک کاربرد مشهور دارد و آن تعبیر پیامبران «اُولُوالْعَزْم» است:
«فَاصْبِرْ كَمَا صَبَرَ أُولُوا الْعَزْمِ مِنَ الرُّسُلِ»(احقاف۳۵)
(پس همانگونه كه پيامبرانِ نستوه، صبر كردند، صبر كن).
به پنج پیامبر در سلسلۀ نبوت، اولوالعزم یا پیامبران دارای عزم میگویند. «عَزْم» به معنای قطعیت، لزوم و قاطعیت است. پس پیامبران دارای عزم یعنی پیامبران قاطع به تمام معنا؛ به دیگر سخن، عزم یعنی ارادۀ پولادین و مستحکم.
امیرالمؤمنین علیه السلام: «مَا ضَعُفَ بَدَنٌ عَمَّا قَوِیَتْ عَلَیْهِ النِّیَّۀُ»؛ یعنی چون نیّت بر انجام کاری قوی باشد، هیچ بدنی احساس ضعف و ناتوانی نمیکند.
گاه جوانی تصمیم میگیرد که در وادی سلوک وارد شود و مراحل تربیت نفس را طی کند، اما چون ارادهاش محکم نیست، با دیدن چشم و خال و ابرویی راه را گم میکند:
به عزم توبه سحر گفتم استخاره کنم
بهار توبهشکن میرسد چه چاره کنم
شخصی دیگر تصمیم میگیرد که مسیر ارتقای علمی را طی کند، اما انتظار دارد با راحتی و آسودگی به درجات علمی برسد. اما او باید بداند:
همچو فرهاد بود کوهکنی پیشۀ ما
کوه ما سینۀ ما ناخن ما تیشۀ ما
عشق شیری است قویپنجه و میگوید فاش
هرکه از جـان گذرد بگذرد از بیشـۀ ما
در عرصههای دیگر نیز چنین است؛ بدون ارادۀ قوی نمیتوان شاهد موفقیت را در آغوش کشید.
امیر مؤمنانعلیهالسلام فرمود: بیا نفست را درمان کن و درد فترت، ضعف، سستی، کندی، تنبلی و جاماندگی را از بین ببر؛ اما با ارادۀ قوی.
📜 تازیانههای بیداری/ شرح خطبه۲۲۳/ دکتر محمدعلی انصاری
#بامنازمولايمسخنبگو #کتابخوانی
#تازیانههایبیداری #دكترمحمدعلىانصاری
🌸التماس دعاى فرج
@rahe_aseman
🌾🌿🌾
🌿🌾🌿
🔷 تازیانه های بیداری- شرح بخشی ازخطبه۲۲۳
▫️خواب غفلت؛ آفت وجود آدمی
امام در ادامه میفرماید: «وَ مِنْ كَرَی الْغَفْلَۀِ فِي نَاظِرِكَ بِيَقَظَۀٍ». واژۀ «كَرَی» مترادف «نُعَاس» است؛ به خوابهای سبک، «نُعَاس»، پینکی یا چرتزدن میگویند. کسیکه چرت میزند، هوش و حواس دقیق ندارد و نمیتواند وظیفۀ خود را به درستی انجام دهد. واژۀ «نَاظِر» نیز به معنای آن است که نظر میکند؛ همان ناظر چشم است که در فارسی به «بیننده» تعبیر میشود.
امام میفرماید بیا خودت را از این خواب غافلانه درمان کن؛ تا میخواهی چیزی بفهمی چرتی میزنی. این چرت همان غفلت است.
گاه پیش میآید که انسان به دنبال چیزی میگردد، اما تا میپرسد به او یادآوری میکنند که آن گمشده، در دست اوست؛ این غفلت است؛ یعنی اینکه خواستۀ انسان در دست است اما نمیبیند. حال بنگرید که قرآن چه میگوید:
«نَحْنُ أَقْرَبُ إِلَيْهِ مِنْ حَبْلِ الْوَرِيدِ» (ق ۱۶) (و ما از شاهرگ (او) به او نزديكتريم)؛
خدا از اصلیترین شاهرگ وجود به انسان نزدیکتر است. او دمبهدم کنار ماست:
«هُوَ مَعَكُمْ أَيْنَ مَا كُنْتُمْ » (حدید۴) (هر كجا باشيد او با شماست).
این همان است که امام حسین علیهالسلام در دعای عرفه فرمود: خدایا، عدهای میکوشند از کوه و دشت و آسمان و زمین نشانهها و آثار تو را پیدا کنند؛ اما من اعتقاد دارم که: «إِلَهِي تَرَدُّدِي فِي الْآثَارِ يُوجِبُ بُعْدَ الْمَزَارِ» (بارالها توجه و سِيْر زياد من در آثار (صُنع تو)، موجب دوري ديدار است)؛ هرچه من بگردم و نشانهای پیدا کنم و بگویم که این دلیل وجود خداست، من را از تو دور میکند. من میخواهم خودت را ببینم نه آثارت را. به این روش شناخت خدا «برهان صِدّیقین» میگویند. عموم مردم میخواهند از اثر به مؤثر برسند، اما اولیای خدا از مؤثر به اثر میرسند. ما میخواهیم کارخانه و محصول آن را ببینیم و بعد سازندۀ کارخانه را. اما سیدالشهداعلیهالسلام اول خودِ سازنده را میبیند:
«أَ يَكُونُ لِغَيْرِكَ مِنَ الظُّهُورِ مَا لَيْسَ لَكَ» (آیا برای غیر تو ظهوری هست که برای تو نیست؟)؛
آیا پدیدههای خلقت بهتر تو را به من نشان میدهد؟ من وقتی خودت را میبینم، چرا به دنبال چیزهایی بروم که راهم را به سوی تو دور میکنند؟ خدایا تو کِی نیستی تا به دنبالت بگردم؟
«مَتَی غِبْتَ حَتَّی تَحْتَاجَ إِلَی دَلِيلٍ يَدُلُّ عَلَيْكَ وَ مَتَی بَعُدْتَ حَتَّی تَكُونَ الْآثَارُ هِيَ الَّتِي تُوصِلُ إِلَيْكَ».
تو كِي پنهان شدهاي كه نياز به دليلي باشد كه بر تو راهنمايي كند و چه زمانی (از من) دور بودهای تا نمودهای جهان مرا به تو برساند؟
کی رفتهای ز دل که تمنا کنم تو را
کی بودهای نهفته که پیدا کنم تو را
کور باد آن چشمی که لحظهلحظه تو را نمیبیند و حال اینکه دمبهدم تو در ناظرۀ او هستی: «عَمِيَتْ عَيْنٌ لَا تَزَالُ عَلَيْهَا رَقِيباً» درحقیقت، کدام ثانیهای هست که وجود ما عاری و خالی از حضور خداوند باشد؟
کیست این پنهان مرا در جان و تن
کـز زبـان مـن همی گویـد سخن
اینکه گوید از لب من راز کیست
بنگرید این صاحب آواز کیست؟
سوگمندانه آنچه ما را از این حقایق آشکار دور میکند، غفلتهاست؛ غفلت از خدا، از خود و از تمام حقایق حیات. امام میفرماید: این خواب غفلتی که چشمت را فرو گرفته است، با بیداری برطرف ساز.
📜 تازیانههای بیداری/ شرح خطبه۲۲۳/ دکتر محمدعلی انصاری
#بامنازمولايمسخنبگو #کتابخوانی
#تازیانههایبیداری #دكترمحمدعلىانصاری
🌸التماس دعاى فرج
@rahe_aseman
🌿🌾🌿
🔷 تازیانه های بیداری- شرح بخشی ازخطبه۲۲۳
▫️خواب غفلت؛ آفت وجود آدمی
امام در ادامه میفرماید: «وَ مِنْ كَرَی الْغَفْلَۀِ فِي نَاظِرِكَ بِيَقَظَۀٍ». واژۀ «كَرَی» مترادف «نُعَاس» است؛ به خوابهای سبک، «نُعَاس»، پینکی یا چرتزدن میگویند. کسیکه چرت میزند، هوش و حواس دقیق ندارد و نمیتواند وظیفۀ خود را به درستی انجام دهد. واژۀ «نَاظِر» نیز به معنای آن است که نظر میکند؛ همان ناظر چشم است که در فارسی به «بیننده» تعبیر میشود.
امام میفرماید بیا خودت را از این خواب غافلانه درمان کن؛ تا میخواهی چیزی بفهمی چرتی میزنی. این چرت همان غفلت است.
گاه پیش میآید که انسان به دنبال چیزی میگردد، اما تا میپرسد به او یادآوری میکنند که آن گمشده، در دست اوست؛ این غفلت است؛ یعنی اینکه خواستۀ انسان در دست است اما نمیبیند. حال بنگرید که قرآن چه میگوید:
«نَحْنُ أَقْرَبُ إِلَيْهِ مِنْ حَبْلِ الْوَرِيدِ» (ق ۱۶) (و ما از شاهرگ (او) به او نزديكتريم)؛
خدا از اصلیترین شاهرگ وجود به انسان نزدیکتر است. او دمبهدم کنار ماست:
«هُوَ مَعَكُمْ أَيْنَ مَا كُنْتُمْ » (حدید۴) (هر كجا باشيد او با شماست).
این همان است که امام حسین علیهالسلام در دعای عرفه فرمود: خدایا، عدهای میکوشند از کوه و دشت و آسمان و زمین نشانهها و آثار تو را پیدا کنند؛ اما من اعتقاد دارم که: «إِلَهِي تَرَدُّدِي فِي الْآثَارِ يُوجِبُ بُعْدَ الْمَزَارِ» (بارالها توجه و سِيْر زياد من در آثار (صُنع تو)، موجب دوري ديدار است)؛ هرچه من بگردم و نشانهای پیدا کنم و بگویم که این دلیل وجود خداست، من را از تو دور میکند. من میخواهم خودت را ببینم نه آثارت را. به این روش شناخت خدا «برهان صِدّیقین» میگویند. عموم مردم میخواهند از اثر به مؤثر برسند، اما اولیای خدا از مؤثر به اثر میرسند. ما میخواهیم کارخانه و محصول آن را ببینیم و بعد سازندۀ کارخانه را. اما سیدالشهداعلیهالسلام اول خودِ سازنده را میبیند:
«أَ يَكُونُ لِغَيْرِكَ مِنَ الظُّهُورِ مَا لَيْسَ لَكَ» (آیا برای غیر تو ظهوری هست که برای تو نیست؟)؛
آیا پدیدههای خلقت بهتر تو را به من نشان میدهد؟ من وقتی خودت را میبینم، چرا به دنبال چیزهایی بروم که راهم را به سوی تو دور میکنند؟ خدایا تو کِی نیستی تا به دنبالت بگردم؟
«مَتَی غِبْتَ حَتَّی تَحْتَاجَ إِلَی دَلِيلٍ يَدُلُّ عَلَيْكَ وَ مَتَی بَعُدْتَ حَتَّی تَكُونَ الْآثَارُ هِيَ الَّتِي تُوصِلُ إِلَيْكَ».
تو كِي پنهان شدهاي كه نياز به دليلي باشد كه بر تو راهنمايي كند و چه زمانی (از من) دور بودهای تا نمودهای جهان مرا به تو برساند؟
کی رفتهای ز دل که تمنا کنم تو را
کی بودهای نهفته که پیدا کنم تو را
کور باد آن چشمی که لحظهلحظه تو را نمیبیند و حال اینکه دمبهدم تو در ناظرۀ او هستی: «عَمِيَتْ عَيْنٌ لَا تَزَالُ عَلَيْهَا رَقِيباً» درحقیقت، کدام ثانیهای هست که وجود ما عاری و خالی از حضور خداوند باشد؟
کیست این پنهان مرا در جان و تن
کـز زبـان مـن همی گویـد سخن
اینکه گوید از لب من راز کیست
بنگرید این صاحب آواز کیست؟
سوگمندانه آنچه ما را از این حقایق آشکار دور میکند، غفلتهاست؛ غفلت از خدا، از خود و از تمام حقایق حیات. امام میفرماید: این خواب غفلتی که چشمت را فرو گرفته است، با بیداری برطرف ساز.
📜 تازیانههای بیداری/ شرح خطبه۲۲۳/ دکتر محمدعلی انصاری
#بامنازمولايمسخنبگو #کتابخوانی
#تازیانههایبیداری #دكترمحمدعلىانصاری
🌸التماس دعاى فرج
@rahe_aseman
🌿🌾🌿
🌾🌿🌾
🔷 تازیانه های بیداری- شرح خطبه۲۲۳
▫️انکار حقیقت از سوی دنیادوستان
امام در ادامه دوباره یک حرف «ل» قَسم میآورد: «وَ لَرُبَّ نَاصِحٍ لَهَا عِنْدَكَ مُتَّهَمٌ وَ صَادِقٍ مِنْ خَبَرِهَا مُكَذَّبٌ»: به خدا سوگند، چه بسیار نصیحتکنندگانی برای این دنیا در نزد تو بودند که متهمشان کردی و چه کسانی صادقانه اخبار دنیا را به تو گفتند و پیش تو دروغگو شدند و حرفشان را قبول نکردی.
امام میگوید: خداوند سنّتها و قواعد دنیا را آموزنده قرار دادهاست، اما برای کسی که بخواهد بیاموزد و بپذیرد؛ نه برای کسی که چشم را ببندد و لجاجت پیشهکند.
از سوی دیگر امام یادآوری میکند که خداوند برگزیدگانی را گروهگروه با دو ویژگی فرستاد: «نُصْح» و «صِدْق». «نُصْح» یعنی خیرخواهی و خلوص و «صِدْق» نیز یعنی راستی. اینها با خیرخواهی و صداقت آمدند و شیوۀ تعامل با این دنیا را آموزش دادند، اما تو اینها را متهم کردی و گفتی اینها خرافه میگویند یا اینکه پشت حرفهایشان منافعی برای ایشان است. انبیا، اولیا، صالحان، حکیمان، عارفان، متفکران آمدند و صادقانه گفتند و تو ایشان را به کذب متهم کردی. باید دید که دلیل این اتهام و نپذیرفتن چیست.
از میان دلایل متعددی که قرآن دربارۀ انکار قیامت بیان میکند یک دلیل است که بسیار تکاندهه است میفرماید: آیا میدانید گروهی که قیامت را انکار میکنند، چه انگیزهای دارند؟ میخواهند فجور کنند. میخواهند آزادانه هر خطایی را انجام دهند:
« يُرِيدُ الْإِنْسَانُ لِيَفْجُرَ أَمَامَهُ * يَسْأَلُ أَيَّانَ يَوْمُ الْقِيَامَۀِ»
ولی نه، انسان میخواهد كه در پيشگاه او فسادكاری كند. میپرسد: «روز رستاخيز چه وقت است؟» (قیامت ۶-۵)
راه رسیدن به این خواسته آن است که بگویند چه کسی آمده و از فردا خبر داده است؟ چه کسی عالَمِ پس از مرگ را دیده است؟ یعنی صورت مسئله را پاک میکنند تا آسوده هر فجوری که میخواهند انجام دهند، هر مالی که میخواهند بخورند. هر ظلمی میخواهند مرتکب شوند. مقدمۀ این عصیانها آن است که بگویند چون حساب و کتابی نیست، پس ما آزادیم. مهمترین دلیلی که انسان سخن ناصحان، معلمان، مشفقان، پیامبران و اولیای خدا را با تمام صداقتشان انکار میکند، خواستههای نفسانی است.
📜 تازیانههای بیداری/ شرح خطبه۲۲۳/ دکتر محمدعلی انصاری
#بامنازمولايمسخنبگو #کتابخوانی
#تازیانههایبیداری #دكترمحمدعلىانصاری
🌸التماس دعاى فرج
@rahe_aseman
🌾🌿🌾
🔷 تازیانه های بیداری- شرح خطبه۲۲۳
▫️انکار حقیقت از سوی دنیادوستان
امام در ادامه دوباره یک حرف «ل» قَسم میآورد: «وَ لَرُبَّ نَاصِحٍ لَهَا عِنْدَكَ مُتَّهَمٌ وَ صَادِقٍ مِنْ خَبَرِهَا مُكَذَّبٌ»: به خدا سوگند، چه بسیار نصیحتکنندگانی برای این دنیا در نزد تو بودند که متهمشان کردی و چه کسانی صادقانه اخبار دنیا را به تو گفتند و پیش تو دروغگو شدند و حرفشان را قبول نکردی.
امام میگوید: خداوند سنّتها و قواعد دنیا را آموزنده قرار دادهاست، اما برای کسی که بخواهد بیاموزد و بپذیرد؛ نه برای کسی که چشم را ببندد و لجاجت پیشهکند.
از سوی دیگر امام یادآوری میکند که خداوند برگزیدگانی را گروهگروه با دو ویژگی فرستاد: «نُصْح» و «صِدْق». «نُصْح» یعنی خیرخواهی و خلوص و «صِدْق» نیز یعنی راستی. اینها با خیرخواهی و صداقت آمدند و شیوۀ تعامل با این دنیا را آموزش دادند، اما تو اینها را متهم کردی و گفتی اینها خرافه میگویند یا اینکه پشت حرفهایشان منافعی برای ایشان است. انبیا، اولیا، صالحان، حکیمان، عارفان، متفکران آمدند و صادقانه گفتند و تو ایشان را به کذب متهم کردی. باید دید که دلیل این اتهام و نپذیرفتن چیست.
از میان دلایل متعددی که قرآن دربارۀ انکار قیامت بیان میکند یک دلیل است که بسیار تکاندهه است میفرماید: آیا میدانید گروهی که قیامت را انکار میکنند، چه انگیزهای دارند؟ میخواهند فجور کنند. میخواهند آزادانه هر خطایی را انجام دهند:
« يُرِيدُ الْإِنْسَانُ لِيَفْجُرَ أَمَامَهُ * يَسْأَلُ أَيَّانَ يَوْمُ الْقِيَامَۀِ»
ولی نه، انسان میخواهد كه در پيشگاه او فسادكاری كند. میپرسد: «روز رستاخيز چه وقت است؟» (قیامت ۶-۵)
راه رسیدن به این خواسته آن است که بگویند چه کسی آمده و از فردا خبر داده است؟ چه کسی عالَمِ پس از مرگ را دیده است؟ یعنی صورت مسئله را پاک میکنند تا آسوده هر فجوری که میخواهند انجام دهند، هر مالی که میخواهند بخورند. هر ظلمی میخواهند مرتکب شوند. مقدمۀ این عصیانها آن است که بگویند چون حساب و کتابی نیست، پس ما آزادیم. مهمترین دلیلی که انسان سخن ناصحان، معلمان، مشفقان، پیامبران و اولیای خدا را با تمام صداقتشان انکار میکند، خواستههای نفسانی است.
📜 تازیانههای بیداری/ شرح خطبه۲۲۳/ دکتر محمدعلی انصاری
#بامنازمولايمسخنبگو #کتابخوانی
#تازیانههایبیداری #دكترمحمدعلىانصاری
🌸التماس دعاى فرج
@rahe_aseman
🌾🌿🌾
🌾🌿🌾
🔷 تازیانه های بیداری- شرح خطبه۲۲۳
▫️عبرتهای دنیا برای آدمیان
برای تکمیل شدن این مطلب شما را به کلامی مهمان میکنم که بسیار زیباست. زمانی امام شنید که فردی دنیا را نکوهش میکند:
«وَ قَدْ سَمِعَ رَجُلًا يَذُمُّ الدُّنْيَا أَيُّهَا الذَّامُّ لِلدُّنْيَا الْمُغْتَرُّ بِغُرُورِهَا الْمَخْدُوعُ بِأَبَاطِيلِهَا أَ تَغْتَرُّ بِالدُّنْيَا ثُمَّ تَذُمُّهَا أَنْتَ الْمُتَجَرِّمُ عَلَيْهَا أَمْ هِيَ الْمُتَجَرِّمَۀُ عَلَيْكَ مَتَی اسْتَهْوَتْكَ أَمْ مَتَی غَرَّتْكَ أَ بِمَصَارِعِ آبَائِكَ مِنَ الْبِلَی أَمْ بِمَضَاجِعِ أُمَّهَاتِكَ تَحْتَ الثَّرَی كَمْ عَلَّلْتَ بِكَفَّيْكَ وَ كَمْ مَرَّضْتَ بِيَدَيْكَ تَبْتَغِي لَهُمُ الشِّفَاءَ وَ تَسْتَوْصِفُ لَهُمُ الأَطِبَّاءَ غَدَاۀَ لَا يُغْنِي عَنْهُمْ دَوَاؤُكَ وَ لَا يُجْدِي عَلَيْهِمْ بُكَاؤُكَ لَمْ يَنْفَعْ أَحَدَهُمْ إِشْفَاقُكَ وَ لَمْ تُسْعَفْ فِيهِ بِطَلِبَتِكَ وَ لَمْ تَدْفَعْ عَنْهُ بِقُوَّتِكَ وَ قَدْ مَثَّلَتْ لَكَ بِهِ الدُّنْيَا نَفْسَكَ وَ بِمَصْرَعِهِ مَصْرَعَكَ إِنَّ الدُّنْيَا دَارُ صِدْقٍ لِمَنْ صَدَقَهَا وَ دَارُ عَافِيَۀٍ لِمَنْ فَهِمَ عَنْهَا وَ دَارُ غِنًی لِمَنْ تَزَوَّدَ مِنْهَا وَ دَارُ مَوْعِظَۀٍ لِمَنِ اتَّعَظَ بِهَا مَسْجِدُ أَحِبَّاءِ اللهِ وَ مُصَلَّی مَلَائِكَۀِ اللهِ وَ مَهْبِطُ وَحْيِ اللهِ وَ مَتْجَرُ أَوْلِيَاءِ اللهِ اكْتَسَبُوا فِيهَا الرَّحْمَۀَ وَ رَبِحُوا فِيهَا الْجَنَّۀَ» (حکمت۱۳۱) .
وقتی كه شنيد مردی دنيا را نكوهش میكند، چنين فرمود: ای كسیكه دنيا را نكوهش میكنی و حال آنكه فريفتۀ نيرنگهای او هستی و به دروغهايش دلباختهای، آيا هم فريفتۀ دنيا هستی و هم نكوهشش میكنی؟ آيا تو او را گناهكار میشماری يا او تو را گناهكار میشمارد؟ اين دنيا از كِی عقل از سرت ربود و سرگردانت نمود؟ از كِی فريبت داد؟ آيا به جايی كه پدرانت به خواب مرگ رفتهاند و پوسيدهاند تو را فريفته يا به آنجا كه مادرانت در خاك سرد غنودهاند؟ چه بيمارانی را با دستهايت تيمار داشتی و چه دردمندانی را پرستاری كردی؛ برايشان شفا طلبيدی و از پزشكان، اوصاف بيماريشان را پرسيدی. نه داروی تو بینيازشان كرد نه گريههايت سودشان بخشيد؛ نه ترس تو فايدتی دربرداشت، نه به خواست خود رسيدی و نه به نيروی خويش بيماری را از آنان دور ساختی. دنيا برای تو از او نمونهای ساخت كه مرگ او مرگ تو را ماند. دنيا برای كسی كه گفتارش را راست انگارد، سرای راستی است و برای كسی كه حقيقت آن را دريابد، سرای عافيت است و برای كسی كه از آن برای آخرتش توشه برگيرد، سرای توانگری است و برای كسی كه از آن پند پذيرد، سرای اندرز و موعظه است. دنيا نمازگاه دوستان خداست، مصلای ملائكۀ خداست، محل نزول وحی خداست، بازارگاه دوستان خداست كه در آن كسب رحمت كنند و سودشان بهشت است.
این مطالب را همان کسی میگوید که دربارۀ دنیا میگوید: «دُنْيَاكُمْ هَذِهِ أَزْهَدَ عِنْدِي مِنْ عَفْطَۀِ عَنْزٍ» (خطبه ۳) (دنيای شما در نزد من از عطسۀ مادهبزی هم كم ارجتر است)
و نیز: «أَلَا حُرٌّ يَدَعُ هَذِهِ اللُّمَاظَۀَ لِأَهْلِهَا»
( حکمت۴۵۶) (آيا آزادهای نيست كه اين تهماندۀ غذای در دهن مانده را برای آنان، كه در خور آن هستند، بيفكند؟).
پس، این دو نگاه به دنیاست. مال، قدرت، ثروت، یا عامل کمال است یا عامل زوال؛ یا به اوج میبرد یا به حضیض ذلت مینشاند. کسی که دنیا برای او مقصد و مقصود میشود، رو به زوال است؛ اما کسی که میفهمد چگونه باید با دنیا تعامل کند، دنیا برای او عالیترین جلوهها را دارد.
📜 تازیانههای بیداری/ شرح خطبه۲۲۳/ دکتر محمدعلی انصاری
#بامنازمولايمسخنبگو #کتابخوانی
#تازیانههایبیداری #دكترمحمدعلىانصاری
🌸التماس دعاى فرج
@rahe_aseman
🌾🌿🌾
🔷 تازیانه های بیداری- شرح خطبه۲۲۳
▫️عبرتهای دنیا برای آدمیان
برای تکمیل شدن این مطلب شما را به کلامی مهمان میکنم که بسیار زیباست. زمانی امام شنید که فردی دنیا را نکوهش میکند:
«وَ قَدْ سَمِعَ رَجُلًا يَذُمُّ الدُّنْيَا أَيُّهَا الذَّامُّ لِلدُّنْيَا الْمُغْتَرُّ بِغُرُورِهَا الْمَخْدُوعُ بِأَبَاطِيلِهَا أَ تَغْتَرُّ بِالدُّنْيَا ثُمَّ تَذُمُّهَا أَنْتَ الْمُتَجَرِّمُ عَلَيْهَا أَمْ هِيَ الْمُتَجَرِّمَۀُ عَلَيْكَ مَتَی اسْتَهْوَتْكَ أَمْ مَتَی غَرَّتْكَ أَ بِمَصَارِعِ آبَائِكَ مِنَ الْبِلَی أَمْ بِمَضَاجِعِ أُمَّهَاتِكَ تَحْتَ الثَّرَی كَمْ عَلَّلْتَ بِكَفَّيْكَ وَ كَمْ مَرَّضْتَ بِيَدَيْكَ تَبْتَغِي لَهُمُ الشِّفَاءَ وَ تَسْتَوْصِفُ لَهُمُ الأَطِبَّاءَ غَدَاۀَ لَا يُغْنِي عَنْهُمْ دَوَاؤُكَ وَ لَا يُجْدِي عَلَيْهِمْ بُكَاؤُكَ لَمْ يَنْفَعْ أَحَدَهُمْ إِشْفَاقُكَ وَ لَمْ تُسْعَفْ فِيهِ بِطَلِبَتِكَ وَ لَمْ تَدْفَعْ عَنْهُ بِقُوَّتِكَ وَ قَدْ مَثَّلَتْ لَكَ بِهِ الدُّنْيَا نَفْسَكَ وَ بِمَصْرَعِهِ مَصْرَعَكَ إِنَّ الدُّنْيَا دَارُ صِدْقٍ لِمَنْ صَدَقَهَا وَ دَارُ عَافِيَۀٍ لِمَنْ فَهِمَ عَنْهَا وَ دَارُ غِنًی لِمَنْ تَزَوَّدَ مِنْهَا وَ دَارُ مَوْعِظَۀٍ لِمَنِ اتَّعَظَ بِهَا مَسْجِدُ أَحِبَّاءِ اللهِ وَ مُصَلَّی مَلَائِكَۀِ اللهِ وَ مَهْبِطُ وَحْيِ اللهِ وَ مَتْجَرُ أَوْلِيَاءِ اللهِ اكْتَسَبُوا فِيهَا الرَّحْمَۀَ وَ رَبِحُوا فِيهَا الْجَنَّۀَ» (حکمت۱۳۱) .
وقتی كه شنيد مردی دنيا را نكوهش میكند، چنين فرمود: ای كسیكه دنيا را نكوهش میكنی و حال آنكه فريفتۀ نيرنگهای او هستی و به دروغهايش دلباختهای، آيا هم فريفتۀ دنيا هستی و هم نكوهشش میكنی؟ آيا تو او را گناهكار میشماری يا او تو را گناهكار میشمارد؟ اين دنيا از كِی عقل از سرت ربود و سرگردانت نمود؟ از كِی فريبت داد؟ آيا به جايی كه پدرانت به خواب مرگ رفتهاند و پوسيدهاند تو را فريفته يا به آنجا كه مادرانت در خاك سرد غنودهاند؟ چه بيمارانی را با دستهايت تيمار داشتی و چه دردمندانی را پرستاری كردی؛ برايشان شفا طلبيدی و از پزشكان، اوصاف بيماريشان را پرسيدی. نه داروی تو بینيازشان كرد نه گريههايت سودشان بخشيد؛ نه ترس تو فايدتی دربرداشت، نه به خواست خود رسيدی و نه به نيروی خويش بيماری را از آنان دور ساختی. دنيا برای تو از او نمونهای ساخت كه مرگ او مرگ تو را ماند. دنيا برای كسی كه گفتارش را راست انگارد، سرای راستی است و برای كسی كه حقيقت آن را دريابد، سرای عافيت است و برای كسی كه از آن برای آخرتش توشه برگيرد، سرای توانگری است و برای كسی كه از آن پند پذيرد، سرای اندرز و موعظه است. دنيا نمازگاه دوستان خداست، مصلای ملائكۀ خداست، محل نزول وحی خداست، بازارگاه دوستان خداست كه در آن كسب رحمت كنند و سودشان بهشت است.
این مطالب را همان کسی میگوید که دربارۀ دنیا میگوید: «دُنْيَاكُمْ هَذِهِ أَزْهَدَ عِنْدِي مِنْ عَفْطَۀِ عَنْزٍ» (خطبه ۳) (دنيای شما در نزد من از عطسۀ مادهبزی هم كم ارجتر است)
و نیز: «أَلَا حُرٌّ يَدَعُ هَذِهِ اللُّمَاظَۀَ لِأَهْلِهَا»
( حکمت۴۵۶) (آيا آزادهای نيست كه اين تهماندۀ غذای در دهن مانده را برای آنان، كه در خور آن هستند، بيفكند؟).
پس، این دو نگاه به دنیاست. مال، قدرت، ثروت، یا عامل کمال است یا عامل زوال؛ یا به اوج میبرد یا به حضیض ذلت مینشاند. کسی که دنیا برای او مقصد و مقصود میشود، رو به زوال است؛ اما کسی که میفهمد چگونه باید با دنیا تعامل کند، دنیا برای او عالیترین جلوهها را دارد.
📜 تازیانههای بیداری/ شرح خطبه۲۲۳/ دکتر محمدعلی انصاری
#بامنازمولايمسخنبگو #کتابخوانی
#تازیانههایبیداری #دكترمحمدعلىانصاری
🌸التماس دعاى فرج
@rahe_aseman
🌾🌿🌾
🌾🌿🌾
🔷 تازیانه های بیداری- شرح خطبه۲۲۳
▫️عبرتهای دنیا برای آدمیان
همانطور که بیان شد امام فرمود: من استوار و ثابت میگویم که دنیا شما را فریب ندادهاست، شما خودتان فریب دنیا میخورید. نگاه شما به مال و قدرت نادرست است و استفادۀ درستی هم از شهوات ندارید و حال اینکه دنیا شما را به زیبایی وعظ میکند و با صدای بلند بیدارتان میکند و هشدارتان میدهد.
در جای دیگر امام میفرماید: «مَا أَكْثَرَ الْعِبَرَ وَ أَقَلَّ الِاعْتِبَارَ» (حکمت۲۹۷) (چه بسيار است پندها و چه اندكاند، پند پذيرندگان). باید به دنیا بنگری و بپرسی کجا هستند صاحبان سرمایهها و قدرتمداران و شهوتپرستان؟
هان ای دل عبرت بین از دیده عبر کن هان
ایـوان مـدائن را آیینـۀ عبـرت دان
زمانی خلیفۀ عباسی امام هادی علیهالسلام را در محفلی طلب کرد و بساط شراب هم آماده کرده بود. امام هادی علیهالسلام را در مجلس آوردند. همانطور که خلیفه در حالت مستی بود، پیالهاش را به امام تعارف کرد. وجود مبارک امام هادی علیهالسلام نپذیرفت. گفت: پس شعری برای ما بخوانید اگر نمیخورید! امام فرمود:
بَاتُوا عَلَی قُلَلِ الأَجْبَالِ تَحْرُسُهُمْ
غُلْبُ الرِّجَالِ فَلَمْ تَنْفَعْهُمُ الْقُلَلُ
وَ اسْتَنْزَلُوا بَعْدَ عِزٍّ مِنْ مَعَاقِلِهِمْ
فَأُسْكِنُوا حُفَراً يَا بِئْسَ مَا نَزَلُوا
«شاهان بر قلۀ كوهسارها شب را به روز آوردند، در حالیكه مردان نیرومند از آنان پاسداری میكردند؛ اما قلهها نتوانستند آنان را از خطر مرگ برهانند. آنان پس از مدتها عزت از جایگاههای امن به زیر كشیده شدند و در گورها جایشان دادند؛ چه منزلِ بد و ناپسندی». (محمد بن علی کراجکی، کنز الفوائد، ج۱، ص۳۴۲-۳۴۱.)
وجود مبارک حضرت ابیاتی را خواند. آنقدر اشعار اثرگذار بود که متوکل، پیالۀ شراب را به زمین کوبید. امام به تعبیری فرمود: برو و گورهای شاهان را بشکاف و ببین تکههای استخوان پوسیدهشان چه وضعیتی دارد. امروز در جمجمۀ اینها چه کوسها و چه صداهایی است و چه حال و هوایی دارند:
دندانۀ هر قصری پندی دهدت نونو
پند سر دندانه بشنو ز بن دندان
ما بارگه دادیم این رفت ستم بر ما
بر قصر ستمکاران تا خود چه رسد خذلان (خاقانی، دیوان خاقانی شروانی، ص۳۵۸)
📜 تازیانههای بیداری/ شرح خطبه۲۲۳/ دکتر محمدعلی انصاری
#بامنازمولايمسخنبگو #کتابخوانی
#تازیانههایبیداری #دكترمحمدعلىانصاری
🌸التماس دعاى فرج
@rahe_aseman
🌾🌿🌾
🔷 تازیانه های بیداری- شرح خطبه۲۲۳
▫️عبرتهای دنیا برای آدمیان
همانطور که بیان شد امام فرمود: من استوار و ثابت میگویم که دنیا شما را فریب ندادهاست، شما خودتان فریب دنیا میخورید. نگاه شما به مال و قدرت نادرست است و استفادۀ درستی هم از شهوات ندارید و حال اینکه دنیا شما را به زیبایی وعظ میکند و با صدای بلند بیدارتان میکند و هشدارتان میدهد.
در جای دیگر امام میفرماید: «مَا أَكْثَرَ الْعِبَرَ وَ أَقَلَّ الِاعْتِبَارَ» (حکمت۲۹۷) (چه بسيار است پندها و چه اندكاند، پند پذيرندگان). باید به دنیا بنگری و بپرسی کجا هستند صاحبان سرمایهها و قدرتمداران و شهوتپرستان؟
هان ای دل عبرت بین از دیده عبر کن هان
ایـوان مـدائن را آیینـۀ عبـرت دان
زمانی خلیفۀ عباسی امام هادی علیهالسلام را در محفلی طلب کرد و بساط شراب هم آماده کرده بود. امام هادی علیهالسلام را در مجلس آوردند. همانطور که خلیفه در حالت مستی بود، پیالهاش را به امام تعارف کرد. وجود مبارک امام هادی علیهالسلام نپذیرفت. گفت: پس شعری برای ما بخوانید اگر نمیخورید! امام فرمود:
بَاتُوا عَلَی قُلَلِ الأَجْبَالِ تَحْرُسُهُمْ
غُلْبُ الرِّجَالِ فَلَمْ تَنْفَعْهُمُ الْقُلَلُ
وَ اسْتَنْزَلُوا بَعْدَ عِزٍّ مِنْ مَعَاقِلِهِمْ
فَأُسْكِنُوا حُفَراً يَا بِئْسَ مَا نَزَلُوا
«شاهان بر قلۀ كوهسارها شب را به روز آوردند، در حالیكه مردان نیرومند از آنان پاسداری میكردند؛ اما قلهها نتوانستند آنان را از خطر مرگ برهانند. آنان پس از مدتها عزت از جایگاههای امن به زیر كشیده شدند و در گورها جایشان دادند؛ چه منزلِ بد و ناپسندی». (محمد بن علی کراجکی، کنز الفوائد، ج۱، ص۳۴۲-۳۴۱.)
وجود مبارک حضرت ابیاتی را خواند. آنقدر اشعار اثرگذار بود که متوکل، پیالۀ شراب را به زمین کوبید. امام به تعبیری فرمود: برو و گورهای شاهان را بشکاف و ببین تکههای استخوان پوسیدهشان چه وضعیتی دارد. امروز در جمجمۀ اینها چه کوسها و چه صداهایی است و چه حال و هوایی دارند:
دندانۀ هر قصری پندی دهدت نونو
پند سر دندانه بشنو ز بن دندان
ما بارگه دادیم این رفت ستم بر ما
بر قصر ستمکاران تا خود چه رسد خذلان (خاقانی، دیوان خاقانی شروانی، ص۳۵۸)
📜 تازیانههای بیداری/ شرح خطبه۲۲۳/ دکتر محمدعلی انصاری
#بامنازمولايمسخنبگو #کتابخوانی
#تازیانههایبیداری #دكترمحمدعلىانصاری
🌸التماس دعاى فرج
@rahe_aseman
🌾🌿🌾
🌾🌿🌾
🔷 تازیانه های بیداری- شرح خطبه۲۲۳
▫️اقسام سهگانۀ دنیا
توضیح اینکه رابطۀ انسان با مال وجود خارجی ندارد، بلکه اعتبار و قرارداد است. برای مثال اگر ما مالک اتومبیل هستیم، هنگامی که آن را فروختیم، دیگر با آن ارتباطی نداریم و مالکیت از بین میرود. به این میگویند امر اعتباری. پس مالکیت امر حقیقی نیست. اما برای مثال آب امری حقیقی است. ترکیب شیمیایی آن مشخص و اثر آن نیز آشکار است. همیشه هم آب است. چه تبخیر شود چه میعان، باز آب است. اما مال ثابت نیست و اعتباری است. قدرت هم چنین است؛ با سلطهگری یا رأی مردم کسی به قدرت میرسد؛ اما با پایان یافتن دوران قدرت همه چیز به پایان میرسد. پس قدرت هم اعتبار است. البته این اعتباریات، تیغ دو دم هستند. اموال، قدرت و شهَوات، هم میتوانند عامل تقرب و تکامل انسان باشند، هم میتوانند عامل تنزل، زوال، سقوط و هلاکت او. پس این دنیای سوم دو تعریف دارد: تعریفی پسندیده و تعریفی مذموم و مورد نکوهش.
برای نمونه پیامبرصلّىاللّهعليهوآله فرمود: «نِعْمَ الْمَالُ الصَّالِحُ لِلرَّجُلِ الصَّالِحِ» (مجموعۀ ورام/ج ۱/ص۱۵۸) (چه خوب است ثروت شایستۀ برای انسان شایسته).
مال را کز بهر دین باشی حمول
نِعمَ مالٌ صالِحٌ خواندش رسول(مثنوی معنوی)
امیرالمؤمنین علیهالسلام نیز میفرماید: «نِعْمَ الْعَوْنُ عَلَی تَقْوَی اللهِ الْغِنَی» (چه نیکو یاوری است توانگریِ مالی بر تقوای الهی). (کافی/ ج۵/ ص۷۱) مال میتواند کمک بسیار خوبی برای تقوا باشد. با بهرهبرداری صحیح از آن، میتوان به خداوند نزدیک شد. اما از آن سو، میتواند انسان را به بدبختی بکشاند. امام در سخنی زیبا میفرماید: «الْمَالُ مَادَّۀُ الشَّهَوَاتِ» (نهجالبلاغه حکمت ۵۸) (ثروت اصل و مايۀ شهوتهاست). وقتی هم که مال با قدرت ترکیب میشود، مثلث شومِ زر و زور و تزویر تشکیل میشود.
اما وقتی قدرت به دست اهلش سپرده شود، میشود پلکان تقرب به سوی خداوند. امیرالمؤمنین علیهالسلام میفرماید این خلافت ارزشی ندارد مگر آنکه حقی را به صاحب آن بدهم یا باطلی را دفع کنم: «إِلَّا أَنْ أُقِيمَ حَقّاً أَوْ أَدْفَعَ بَاطِلاً» (خطبه ۳۳) (مگر آنكه در اين حكومت حقی را برپای دارم يا باطلی را برافكنم). این است که میگوییم دنیا تیغ دو دم است. این اعتباریات انسان را یا به درجات میبرد یا به درکات.
در قرآن وقتی خداوند میخواهد بندهاش را کمک کند با همین ثروت و قدرت کمک میکند: «يُمْدِدْكُمْ بِأَمْوَالٍ وَ بَنِينَ» (نوح۱۲) (شما را به اموال و پسران، ياری كند). «أَمْوَال» ثروت است و «بَنِين» یعنی پسران نماد قدرت است. اما هنگامی که انسانها از ولایت خداوند خارج میشوند و تحت ولایت شیطان قرار میگیرند، مال و قدرت برایشان نکبت میشود و عامل زوال و سقوط.
📜 تازیانههای بیداری/ شرح خطبه۲۲۳/ دکتر محمدعلی انصاری
#بامنازمولايمسخنبگو #کتابخوانی
#تازیانههایبیداری #دكترمحمدعلىانصاری
🌸التماس دعاى فرج
@rahe_aseman
🌾🌿🌾
🔷 تازیانه های بیداری- شرح خطبه۲۲۳
▫️اقسام سهگانۀ دنیا
توضیح اینکه رابطۀ انسان با مال وجود خارجی ندارد، بلکه اعتبار و قرارداد است. برای مثال اگر ما مالک اتومبیل هستیم، هنگامی که آن را فروختیم، دیگر با آن ارتباطی نداریم و مالکیت از بین میرود. به این میگویند امر اعتباری. پس مالکیت امر حقیقی نیست. اما برای مثال آب امری حقیقی است. ترکیب شیمیایی آن مشخص و اثر آن نیز آشکار است. همیشه هم آب است. چه تبخیر شود چه میعان، باز آب است. اما مال ثابت نیست و اعتباری است. قدرت هم چنین است؛ با سلطهگری یا رأی مردم کسی به قدرت میرسد؛ اما با پایان یافتن دوران قدرت همه چیز به پایان میرسد. پس قدرت هم اعتبار است. البته این اعتباریات، تیغ دو دم هستند. اموال، قدرت و شهَوات، هم میتوانند عامل تقرب و تکامل انسان باشند، هم میتوانند عامل تنزل، زوال، سقوط و هلاکت او. پس این دنیای سوم دو تعریف دارد: تعریفی پسندیده و تعریفی مذموم و مورد نکوهش.
برای نمونه پیامبرصلّىاللّهعليهوآله فرمود: «نِعْمَ الْمَالُ الصَّالِحُ لِلرَّجُلِ الصَّالِحِ» (مجموعۀ ورام/ج ۱/ص۱۵۸) (چه خوب است ثروت شایستۀ برای انسان شایسته).
مال را کز بهر دین باشی حمول
نِعمَ مالٌ صالِحٌ خواندش رسول(مثنوی معنوی)
امیرالمؤمنین علیهالسلام نیز میفرماید: «نِعْمَ الْعَوْنُ عَلَی تَقْوَی اللهِ الْغِنَی» (چه نیکو یاوری است توانگریِ مالی بر تقوای الهی). (کافی/ ج۵/ ص۷۱) مال میتواند کمک بسیار خوبی برای تقوا باشد. با بهرهبرداری صحیح از آن، میتوان به خداوند نزدیک شد. اما از آن سو، میتواند انسان را به بدبختی بکشاند. امام در سخنی زیبا میفرماید: «الْمَالُ مَادَّۀُ الشَّهَوَاتِ» (نهجالبلاغه حکمت ۵۸) (ثروت اصل و مايۀ شهوتهاست). وقتی هم که مال با قدرت ترکیب میشود، مثلث شومِ زر و زور و تزویر تشکیل میشود.
اما وقتی قدرت به دست اهلش سپرده شود، میشود پلکان تقرب به سوی خداوند. امیرالمؤمنین علیهالسلام میفرماید این خلافت ارزشی ندارد مگر آنکه حقی را به صاحب آن بدهم یا باطلی را دفع کنم: «إِلَّا أَنْ أُقِيمَ حَقّاً أَوْ أَدْفَعَ بَاطِلاً» (خطبه ۳۳) (مگر آنكه در اين حكومت حقی را برپای دارم يا باطلی را برافكنم). این است که میگوییم دنیا تیغ دو دم است. این اعتباریات انسان را یا به درجات میبرد یا به درکات.
در قرآن وقتی خداوند میخواهد بندهاش را کمک کند با همین ثروت و قدرت کمک میکند: «يُمْدِدْكُمْ بِأَمْوَالٍ وَ بَنِينَ» (نوح۱۲) (شما را به اموال و پسران، ياری كند). «أَمْوَال» ثروت است و «بَنِين» یعنی پسران نماد قدرت است. اما هنگامی که انسانها از ولایت خداوند خارج میشوند و تحت ولایت شیطان قرار میگیرند، مال و قدرت برایشان نکبت میشود و عامل زوال و سقوط.
📜 تازیانههای بیداری/ شرح خطبه۲۲۳/ دکتر محمدعلی انصاری
#بامنازمولايمسخنبگو #کتابخوانی
#تازیانههایبیداری #دكترمحمدعلىانصاری
🌸التماس دعاى فرج
@rahe_aseman
🌾🌿🌾
🌿🌾🌿
🔷 تازیانه های بیداری- شرح خطبه۲۲۳
«فَتَعَالَی مِنْ قَوِيٍّ مَا أَكْرَمَهُ وَ تَوَاضَعْتَ مِنْ ضَعِيفٍ مَا أَجْرَأَكَ عَلَی مَعْصِيَتِهِ وَ أَنْتَ فِي كَنَفِ سِتْرِهِ مُقِيمٌ وَ فِي سَعَۀ فَضْلِهِ مُتَقَلِّبٌ فَلَمْ يَمْنَعْكَ فَضْلَهُ وَ لَمْ يَهْتِكْ عَنْكَ سِتْرَهُ بَلْ لَمْ تَخْلُ مِنْ لُطْفِهِ مَطْرَفَ عَيْنٍ فِي نِعْمَۀ يُحْدِثُهَا لَكَ أَوْ سَيِّئَۀ يَسْتُرُهَا عَلَيْكَ أَوْ بَلِيَّۀ يَصْرِفُهَا عَنْكَ فَمَا ظَنُّكَ بِهِ لَوْ أَطَعْتَهُ وَ ايْمُ اللهِ لَوْ أَنَّ هَذِهِ الصِّفَۀ كَانَتْ فِي مُتَّفِقَيْنِ فِي الْقُوَّۀ مُتَوَازِيَيْنِ فِي الْقُدْرَۀ لَكُنْتَ أَوَّلَ حَاكِمٍ عَلَی نَفْسِكَ بِذَمِيمِ الأَخْلَاقِ وَ مَسَاوِئِ الأَعْمَالِ».
بلند و برتر است آن خدای توانا كه كريم و بزرگوار است و تو ای بندۀ بیمقدارِ ناتوان در نافرمانی او، چه گستاخی، و حال آنكه در پناه ستر و پوشش او غنودهای و در فراخنای فضل و بخشايش او میگردی. خداوند نه فضل و بخشايش خود را از تو دريغ داشت و نه پرده از گناهانت برگرفت؛ بلكه چشم برهم زدنی، از نعمتی كه بر تو ارزانی میدارد و پردهای كه بر گناهان تو میكشد يا بلايی كه از تو میگرداند بیبهره نبودهای. پس، چه گمان بری به او، اگر فرمانش بری. به خدا سوگند، اگر اين حال ميان تو و ديگری كه در قدرت و توان همسنگ تو میبود، پديد آمده بود، تو خود نخستين كسی بودی كه خود را به سبب سوء اخلاق و زشتی رفتارت نكوهش میكردی.
امیرالمؤمنین علیهالسلام در این فراز به این پرسش پاسخ میدهد که خداوند نیازی به بندگانش ندارد و تفضل او نیز از سرِ کَرَم اوست: «فَتَعَالَی مِنْ قَوِيٍّ مَا أَكْرَمَهُ». «تَعَالَی» از ریشۀ «عُلُوّ» و رفعت و بلندی است. بلندمرتبه است آن خداوند قویای که چه کَرَمی دارد. امام تأکید میکند که خداوند در اوج عُلوّ و بلندیِ مرتبه است. دور است از ذات او هر نیاز و هر ضعف، او غنی و بر هر امری تواناست: «إِنَّ اللهَ عَلَی كُلِّ شَيْءٍ قَدِيرٌ» ( این عبارت هشتبار در قرآن آمدهاست)
اما در همین نهایتِ بینیازی، کرامتش وصفناپذیر است. اگر توجه به بندگان معصیتکار و گریزپایش میکند، از سرِ کَرم است. خداوند از سرِ مهرورزی مخلوقاتش را آفریده است؛ پس نمیخواهد آنها از او فاصله بگیرند. به همین دلیل به رفتار آنها کریمانه مینگرد و در عین خطاکاری رهایشان نمیکند و باز میخواهد ایشان را زیر مجموعۀ عفو و فضل خویش درآورد.
📜 تازیانههای بیداری/ شرح خطبه۲۲۳/ دکتر محمدعلی انصاری
#بامنازمولايمسخنبگو #کتابخوانی
#تازیانههایبیداری #دكترمحمدعلىانصاری
🌸التماس دعاى فرج
@rahe_aseman
🌿🌾🌿
🔷 تازیانه های بیداری- شرح خطبه۲۲۳
«فَتَعَالَی مِنْ قَوِيٍّ مَا أَكْرَمَهُ وَ تَوَاضَعْتَ مِنْ ضَعِيفٍ مَا أَجْرَأَكَ عَلَی مَعْصِيَتِهِ وَ أَنْتَ فِي كَنَفِ سِتْرِهِ مُقِيمٌ وَ فِي سَعَۀ فَضْلِهِ مُتَقَلِّبٌ فَلَمْ يَمْنَعْكَ فَضْلَهُ وَ لَمْ يَهْتِكْ عَنْكَ سِتْرَهُ بَلْ لَمْ تَخْلُ مِنْ لُطْفِهِ مَطْرَفَ عَيْنٍ فِي نِعْمَۀ يُحْدِثُهَا لَكَ أَوْ سَيِّئَۀ يَسْتُرُهَا عَلَيْكَ أَوْ بَلِيَّۀ يَصْرِفُهَا عَنْكَ فَمَا ظَنُّكَ بِهِ لَوْ أَطَعْتَهُ وَ ايْمُ اللهِ لَوْ أَنَّ هَذِهِ الصِّفَۀ كَانَتْ فِي مُتَّفِقَيْنِ فِي الْقُوَّۀ مُتَوَازِيَيْنِ فِي الْقُدْرَۀ لَكُنْتَ أَوَّلَ حَاكِمٍ عَلَی نَفْسِكَ بِذَمِيمِ الأَخْلَاقِ وَ مَسَاوِئِ الأَعْمَالِ».
بلند و برتر است آن خدای توانا كه كريم و بزرگوار است و تو ای بندۀ بیمقدارِ ناتوان در نافرمانی او، چه گستاخی، و حال آنكه در پناه ستر و پوشش او غنودهای و در فراخنای فضل و بخشايش او میگردی. خداوند نه فضل و بخشايش خود را از تو دريغ داشت و نه پرده از گناهانت برگرفت؛ بلكه چشم برهم زدنی، از نعمتی كه بر تو ارزانی میدارد و پردهای كه بر گناهان تو میكشد يا بلايی كه از تو میگرداند بیبهره نبودهای. پس، چه گمان بری به او، اگر فرمانش بری. به خدا سوگند، اگر اين حال ميان تو و ديگری كه در قدرت و توان همسنگ تو میبود، پديد آمده بود، تو خود نخستين كسی بودی كه خود را به سبب سوء اخلاق و زشتی رفتارت نكوهش میكردی.
امیرالمؤمنین علیهالسلام در این فراز به این پرسش پاسخ میدهد که خداوند نیازی به بندگانش ندارد و تفضل او نیز از سرِ کَرَم اوست: «فَتَعَالَی مِنْ قَوِيٍّ مَا أَكْرَمَهُ». «تَعَالَی» از ریشۀ «عُلُوّ» و رفعت و بلندی است. بلندمرتبه است آن خداوند قویای که چه کَرَمی دارد. امام تأکید میکند که خداوند در اوج عُلوّ و بلندیِ مرتبه است. دور است از ذات او هر نیاز و هر ضعف، او غنی و بر هر امری تواناست: «إِنَّ اللهَ عَلَی كُلِّ شَيْءٍ قَدِيرٌ» ( این عبارت هشتبار در قرآن آمدهاست)
اما در همین نهایتِ بینیازی، کرامتش وصفناپذیر است. اگر توجه به بندگان معصیتکار و گریزپایش میکند، از سرِ کَرم است. خداوند از سرِ مهرورزی مخلوقاتش را آفریده است؛ پس نمیخواهد آنها از او فاصله بگیرند. به همین دلیل به رفتار آنها کریمانه مینگرد و در عین خطاکاری رهایشان نمیکند و باز میخواهد ایشان را زیر مجموعۀ عفو و فضل خویش درآورد.
📜 تازیانههای بیداری/ شرح خطبه۲۲۳/ دکتر محمدعلی انصاری
#بامنازمولايمسخنبگو #کتابخوانی
#تازیانههایبیداری #دكترمحمدعلىانصاری
🌸التماس دعاى فرج
@rahe_aseman
🌿🌾🌿
🌾🌿🌾
▫️آثار پیشینیان؛ عبرتی برای انسان
امیر مؤمنان علیهالسلام مصداقی واضح را مطرح میفرماید: «وَ لَئِنْ تَعَرَّفْتَهَا فِي الدِّيَارِ الْخَاوِيَۀ»؛ واژۀ «خَاوِيَۀ» از ریشۀ «خَوَی» به معنای فرو ریختن و ویرانی است. اگر تصمیم بگیری دنیا را درست بشناسی، در ویرانهها، در آثار تمدنهای ازبینرفته، در بقایای انسانهای از دنیا رفته، در نسلهای پیشین و در کهنه رواقها آثار گذشته را میبینی:
آن قصر که جمشید در او جام گرفت
آهو بچه کرد و روبه آرام گرفت
بهرام که گور میگرفتی همه عمر
دیدی که چگونه گور بهرام گرفت
مرغی دیدم نشسته بر بارۀ طوس
در چنگ گرفته کلۀ کیکاووس
با کله همی گفت که افسوس افسوس
کو بانگ جرسها و کجا ناله کوس
«وَ الرُّبُوعِ الْخَالِيَۀ لَتَجِدَنَّهَا مِنْ حُسْنِ تَذْكِيرِكَ وَ بَلَاغِ مَوْعِظَتِكَ بِمَحَلَّۀ الشَّفِيقِ عَلَيْكَ وَ الشَّحِيحِ بِكَ»؛ «رُبُوع»: جمع «رَبْع» یعنی منازل و خانههاست، همچنین میتوانی از منازل و خانههایی که ساکنانشان نیستند و ویرانههای آن باقی ماند عبرت بگیری و به این نکته برسی که چه شایسته و پسندیده تو را به خود میآورد، چه عالی موعظهاش را به تو میرساند. اوج بخل میشود «شُحّ» و امام واژۀ «شَحِیح» را برای دنیا به کار میبرد و میفرماید دنیا به منزلۀ دوستی مهربان که به تو بسیار هم بخیل است، میخواهد حفظت کند و تو را از دست ندهد.
📜 تازیانههای بیداری/ شرح خطبه۲۲۳/ دکتر محمدعلی انصاری
#بامنازمولايمسخنبگو #کتابخوانی
#تازیانههایبیداری #دكترمحمدعلىانصاری
@rahe_aseman
🌾🌿🌾
▫️آثار پیشینیان؛ عبرتی برای انسان
امیر مؤمنان علیهالسلام مصداقی واضح را مطرح میفرماید: «وَ لَئِنْ تَعَرَّفْتَهَا فِي الدِّيَارِ الْخَاوِيَۀ»؛ واژۀ «خَاوِيَۀ» از ریشۀ «خَوَی» به معنای فرو ریختن و ویرانی است. اگر تصمیم بگیری دنیا را درست بشناسی، در ویرانهها، در آثار تمدنهای ازبینرفته، در بقایای انسانهای از دنیا رفته، در نسلهای پیشین و در کهنه رواقها آثار گذشته را میبینی:
آن قصر که جمشید در او جام گرفت
آهو بچه کرد و روبه آرام گرفت
بهرام که گور میگرفتی همه عمر
دیدی که چگونه گور بهرام گرفت
مرغی دیدم نشسته بر بارۀ طوس
در چنگ گرفته کلۀ کیکاووس
با کله همی گفت که افسوس افسوس
کو بانگ جرسها و کجا ناله کوس
«وَ الرُّبُوعِ الْخَالِيَۀ لَتَجِدَنَّهَا مِنْ حُسْنِ تَذْكِيرِكَ وَ بَلَاغِ مَوْعِظَتِكَ بِمَحَلَّۀ الشَّفِيقِ عَلَيْكَ وَ الشَّحِيحِ بِكَ»؛ «رُبُوع»: جمع «رَبْع» یعنی منازل و خانههاست، همچنین میتوانی از منازل و خانههایی که ساکنانشان نیستند و ویرانههای آن باقی ماند عبرت بگیری و به این نکته برسی که چه شایسته و پسندیده تو را به خود میآورد، چه عالی موعظهاش را به تو میرساند. اوج بخل میشود «شُحّ» و امام واژۀ «شَحِیح» را برای دنیا به کار میبرد و میفرماید دنیا به منزلۀ دوستی مهربان که به تو بسیار هم بخیل است، میخواهد حفظت کند و تو را از دست ندهد.
📜 تازیانههای بیداری/ شرح خطبه۲۲۳/ دکتر محمدعلی انصاری
#بامنازمولايمسخنبگو #کتابخوانی
#تازیانههایبیداری #دكترمحمدعلىانصاری
@rahe_aseman
🌾🌿🌾
🌿🌾🌿
🔷 تازیانه های بیداری- شرح خطبه۲۲۳
▫️برکات بیمانند اطاعت الهی برای انسان (۱)
در این فراز، امام هشداری تکاندهنده میفرماید: «فَمَا ظَنُّكَ بِهِ لَوْ أَطَعْتَهُ»؛ تو با گناه کردن به خداوند پشت میکنی و او با جلوۀ صفاتش مانند مُنعِم و ستّار و دافع و مانع و... به تو رو میکند، حال گمان تو چیست اگر اطاعت او را بکنی؟ گمان میکنی اگر به او روی بگردانی، با تو چه میکند و چه الطاف ویژهای بر تو عطا میکند؟
حضرت حق خود، پاسخ را دادهاست. در حدیث قدسی داریم:
«عَبْدِی أَطِعْنِی أجْعَلکَ مِثْلِی» (بندۀ من، اطاعتم کن تا تو را مانند خود قرار دهم)؛
آنگاه خداگونه شده، ولیّ خداوند در زمینش میشوی: «وَلِيَّ اللهِ فِي أَرْضِهِ»،
امینش خواهی شد: «أَمِينَ اللهِ فِي أَرْضِهِ».
اگر انسان مطیع حق شود، مَظهر صفات الهی شده و صفات خداوند در وجود او تجلّی میکند؛ آنگاه میتواند به جایی برسد که حتی در عالَم تکوین تصرف کند و چون عیسای مریمعلیهمالسلام کور مادرزاد را شفا دهد. در جای دیگر میفرماید:
«أَنِّي حَبِيبُ مَنْ أَحَبَّنِي وَ جَلِيسُ مَنْ جَالَسَنِي وَ مُؤْنِسٌ لِمَنْ آنَسَ بِذِكْرِي وَ صَاحِبٌ لِمَنْ صَاحَبَنِي وَ مُخْتَارٌ لِمَنِ اخْتَارَنِي وَ مُطِيعٌ لِمَنْ أَطَاعَنِي».
من دوست کسی هستم که مرا دوست داشته باشد و همنشین کسی هستم که همنشین من باشد و مونس و یار کسی هستم که به یاد من باشد و همراه کسی هستم که همراه من باشد و برگزیدۀ کسی هستم که مرا برگزیند و مطیع کسی هستم که مرا اطاعت کند.
در حدیث قدسی میخوانیم:
«یَقُولُ اللهُ عَزَّ وَ جَلَّ وَ عِزَّتِی وَ جَلَالِی وَ عَظَمَتِی وَ کِبْرِیَائِی وَ نُورِی وَ عُلُوِّی وَ ارْتِفَاعِ مَکَانِی لَا یُؤْثِرُ عَبْدٌ هَوَاهُ عَلَی هَوَایَ إِلَّا شَتَّتُّ عَلَیْهِ أَمْرَهُ وَ لَبَّسْتُ عَلَیْهِ دُنْیَاهُ وَ شَغَلْتُ قَلْبَهُ بِهَا وَ لَمْ أُؤْتِهِ مِنْهَا إِلَّا مَا قَدَّرْتُ لَهُ وَ عِزَّتِی وَ جَلَالِی وَ عَظَمَتِی وَ نُورِی وَ عُلُوِّی وَ ارْتِفَاعِ مَکَانِی لَا یُؤْثِرُ عَبْدٌ هَوَایَ عَلَی هَوَاهُ إِلَّا اسْتَحْفَظْتُهُ مَلَائِکَتِی وَ کَفَّلْتُ السَّمَاوَاتِ وَ الأَرَضِینَ رِزْقَهُ وَ کُنْتُ لَهُ مِنْ وَرَاءِ تِجَارَۀِ کُلِّ تَاجِرٍ وَ أَتَتْهُ الدُّنْیَا وَ هِیَ رَاغِمَۀٌ».
خداوند عزوجل میفرماید: «به عزت و جلال و به بزرگی و کبریایی و نور و برتری و مقام بلندم سوگند، هیچ بندهای دلخواه خود را بر خواست من اختیار نکند جز آنکه کارش را پریشان کنم و دنیایش را در هم سازم و دلش را بدان سرگرم کنم و از آن بدو ندهم جز همان که مقدّر او کردهام. به عزت و جلال و عظمت و نور و بزرگی و مقام بلندم سوگند، هیچ بندهای خواست مرا به دلخواه خود مقدم ندارد جز آنکه فرشتههایم او را نگهبانی کنند و آسمانها و زمین را کفیل روزیِ او سازم و از پسِ تجارت هر تاجری، من پشتیبان اویم و دنیا هم به آستانبوسی او آید.
📜 تازیانههای بیداری/ شرح خطبه۲۲۳/ دکتر محمدعلی انصاری
#بامنازمولايمسخنبگو #کتابخوانی
#تازیانههایبیداری #دكترمحمدعلىانصاری
🌸التماس دعاى فرج
@rahe_aseman
🌿🌾🌿
🔷 تازیانه های بیداری- شرح خطبه۲۲۳
▫️برکات بیمانند اطاعت الهی برای انسان (۱)
در این فراز، امام هشداری تکاندهنده میفرماید: «فَمَا ظَنُّكَ بِهِ لَوْ أَطَعْتَهُ»؛ تو با گناه کردن به خداوند پشت میکنی و او با جلوۀ صفاتش مانند مُنعِم و ستّار و دافع و مانع و... به تو رو میکند، حال گمان تو چیست اگر اطاعت او را بکنی؟ گمان میکنی اگر به او روی بگردانی، با تو چه میکند و چه الطاف ویژهای بر تو عطا میکند؟
حضرت حق خود، پاسخ را دادهاست. در حدیث قدسی داریم:
«عَبْدِی أَطِعْنِی أجْعَلکَ مِثْلِی» (بندۀ من، اطاعتم کن تا تو را مانند خود قرار دهم)؛
آنگاه خداگونه شده، ولیّ خداوند در زمینش میشوی: «وَلِيَّ اللهِ فِي أَرْضِهِ»،
امینش خواهی شد: «أَمِينَ اللهِ فِي أَرْضِهِ».
اگر انسان مطیع حق شود، مَظهر صفات الهی شده و صفات خداوند در وجود او تجلّی میکند؛ آنگاه میتواند به جایی برسد که حتی در عالَم تکوین تصرف کند و چون عیسای مریمعلیهمالسلام کور مادرزاد را شفا دهد. در جای دیگر میفرماید:
«أَنِّي حَبِيبُ مَنْ أَحَبَّنِي وَ جَلِيسُ مَنْ جَالَسَنِي وَ مُؤْنِسٌ لِمَنْ آنَسَ بِذِكْرِي وَ صَاحِبٌ لِمَنْ صَاحَبَنِي وَ مُخْتَارٌ لِمَنِ اخْتَارَنِي وَ مُطِيعٌ لِمَنْ أَطَاعَنِي».
من دوست کسی هستم که مرا دوست داشته باشد و همنشین کسی هستم که همنشین من باشد و مونس و یار کسی هستم که به یاد من باشد و همراه کسی هستم که همراه من باشد و برگزیدۀ کسی هستم که مرا برگزیند و مطیع کسی هستم که مرا اطاعت کند.
در حدیث قدسی میخوانیم:
«یَقُولُ اللهُ عَزَّ وَ جَلَّ وَ عِزَّتِی وَ جَلَالِی وَ عَظَمَتِی وَ کِبْرِیَائِی وَ نُورِی وَ عُلُوِّی وَ ارْتِفَاعِ مَکَانِی لَا یُؤْثِرُ عَبْدٌ هَوَاهُ عَلَی هَوَایَ إِلَّا شَتَّتُّ عَلَیْهِ أَمْرَهُ وَ لَبَّسْتُ عَلَیْهِ دُنْیَاهُ وَ شَغَلْتُ قَلْبَهُ بِهَا وَ لَمْ أُؤْتِهِ مِنْهَا إِلَّا مَا قَدَّرْتُ لَهُ وَ عِزَّتِی وَ جَلَالِی وَ عَظَمَتِی وَ نُورِی وَ عُلُوِّی وَ ارْتِفَاعِ مَکَانِی لَا یُؤْثِرُ عَبْدٌ هَوَایَ عَلَی هَوَاهُ إِلَّا اسْتَحْفَظْتُهُ مَلَائِکَتِی وَ کَفَّلْتُ السَّمَاوَاتِ وَ الأَرَضِینَ رِزْقَهُ وَ کُنْتُ لَهُ مِنْ وَرَاءِ تِجَارَۀِ کُلِّ تَاجِرٍ وَ أَتَتْهُ الدُّنْیَا وَ هِیَ رَاغِمَۀٌ».
خداوند عزوجل میفرماید: «به عزت و جلال و به بزرگی و کبریایی و نور و برتری و مقام بلندم سوگند، هیچ بندهای دلخواه خود را بر خواست من اختیار نکند جز آنکه کارش را پریشان کنم و دنیایش را در هم سازم و دلش را بدان سرگرم کنم و از آن بدو ندهم جز همان که مقدّر او کردهام. به عزت و جلال و عظمت و نور و بزرگی و مقام بلندم سوگند، هیچ بندهای خواست مرا به دلخواه خود مقدم ندارد جز آنکه فرشتههایم او را نگهبانی کنند و آسمانها و زمین را کفیل روزیِ او سازم و از پسِ تجارت هر تاجری، من پشتیبان اویم و دنیا هم به آستانبوسی او آید.
📜 تازیانههای بیداری/ شرح خطبه۲۲۳/ دکتر محمدعلی انصاری
#بامنازمولايمسخنبگو #کتابخوانی
#تازیانههایبیداری #دكترمحمدعلىانصاری
🌸التماس دعاى فرج
@rahe_aseman
🌿🌾🌿
🌿🌾🌿
🔷 تازیانه های بیداری- شرح خطبه۲۲۳ (2)
▫️برکات بیمانند اطاعت الهی برای انسان
این بنده به جایی میرسد که خداوند در حق او میفرماید:
«کُنْتُ سَمْعَهُ الَّذِی یَسْمَعُ بِهِ وَ بَصَرَهُ الَّذِی یُبْصِرُ بِهِ وَ لِسَانَهُ الَّذِی یَنْطِقُ بِهِ وَ یَدَهُ الَّتِی یَبْطِشُ بِهَا وَ رِجْلَهُ الَّتِی یَمْشِی بِهَا إِذَا دَعَانِی أَجَبْتُهُ وَ إِذَا سَأَلَنِی أَعْطَیْتُهُ».
گوش او میشوم که با آن بشنود و چشمش میشوم که با آن ببیند و زبانش میشوم تا با آن سخن بگوید و دستش میشوم تا با آن (به قدرت و نیرو) بگیرد و پایش میشوم که با آن قدم بردارد و هرگاه مرا بخواند اجابتش کنم و هنگامی که چیزی از من بخواهد عطایش میکنم.
اینجاست که علی بنابیطالب علیهالسلام میگوید:
«أَنَا عَيْنُ اللهِ وَ أَنَا يَدُ اللهِ وَ أَنَا جَنْبُ اللهِ وَ أَنَا بَابُ اللهِ».
من چشم خداوند و دست خداوند هستم و من جوار (قرب) الهی و من درب (رحمت) خداوند هستم.
در روایت آمده است که حضرت حق خطاب به حضرت آدم علیهالسلام میفرماید:
«هَذَا إِبْلِيسُ اللَّعِينُ قَدْ أَبُلَسْتُهُ وَ لَعَنْتُهُ حِينَ أَبَی أَنْ يَسْجُدَ لَكَ».
این، ابلیس رانده شده است که او را ناامید کردم و (از رحمت خویش) دورش ساختم آن هنگام که از سجدۀ بر تو سر باز زد.
خداوند به بندگانش میفرماید، من شیطان را با ۶۰۰۰ سال عبادت و سابقهاش، چون بر تو احترام نگذاشت، از بارگاه خودم راندم؛ اما فرزند آدم، تو از همان شیطان اطاعتکردی و از من بُریدی.
امام میفرماید: «فَمَا ظَنُّكَ؟»؛ تو میگریزی و خدا به تو لطف میکند، پس گمان میکنی اگر اطاعت خدا بکنی با تو چه میکند؟
از همین روست که امام در فرازهای قبل فرمود: تمام درمان درد تو آن است که مطیع خداوند شوی: «كُنْ لِلهِ مُطِيعاً». مشخص میشود که تمام درمان درد انسان اطاعت خداوند است.
📜 تازیانههای بیداری/ شرح خطبه۲۲۳/ دکتر محمدعلی انصاری
#بامنازمولايمسخنبگو #کتابخوانی
#تازیانههایبیداری #دكترمحمدعلىانصاری
🌸التماس دعاى فرج
@rahe_aseman
🌿🌾🌿
🔷 تازیانه های بیداری- شرح خطبه۲۲۳ (2)
▫️برکات بیمانند اطاعت الهی برای انسان
این بنده به جایی میرسد که خداوند در حق او میفرماید:
«کُنْتُ سَمْعَهُ الَّذِی یَسْمَعُ بِهِ وَ بَصَرَهُ الَّذِی یُبْصِرُ بِهِ وَ لِسَانَهُ الَّذِی یَنْطِقُ بِهِ وَ یَدَهُ الَّتِی یَبْطِشُ بِهَا وَ رِجْلَهُ الَّتِی یَمْشِی بِهَا إِذَا دَعَانِی أَجَبْتُهُ وَ إِذَا سَأَلَنِی أَعْطَیْتُهُ».
گوش او میشوم که با آن بشنود و چشمش میشوم که با آن ببیند و زبانش میشوم تا با آن سخن بگوید و دستش میشوم تا با آن (به قدرت و نیرو) بگیرد و پایش میشوم که با آن قدم بردارد و هرگاه مرا بخواند اجابتش کنم و هنگامی که چیزی از من بخواهد عطایش میکنم.
اینجاست که علی بنابیطالب علیهالسلام میگوید:
«أَنَا عَيْنُ اللهِ وَ أَنَا يَدُ اللهِ وَ أَنَا جَنْبُ اللهِ وَ أَنَا بَابُ اللهِ».
من چشم خداوند و دست خداوند هستم و من جوار (قرب) الهی و من درب (رحمت) خداوند هستم.
در روایت آمده است که حضرت حق خطاب به حضرت آدم علیهالسلام میفرماید:
«هَذَا إِبْلِيسُ اللَّعِينُ قَدْ أَبُلَسْتُهُ وَ لَعَنْتُهُ حِينَ أَبَی أَنْ يَسْجُدَ لَكَ».
این، ابلیس رانده شده است که او را ناامید کردم و (از رحمت خویش) دورش ساختم آن هنگام که از سجدۀ بر تو سر باز زد.
خداوند به بندگانش میفرماید، من شیطان را با ۶۰۰۰ سال عبادت و سابقهاش، چون بر تو احترام نگذاشت، از بارگاه خودم راندم؛ اما فرزند آدم، تو از همان شیطان اطاعتکردی و از من بُریدی.
امام میفرماید: «فَمَا ظَنُّكَ؟»؛ تو میگریزی و خدا به تو لطف میکند، پس گمان میکنی اگر اطاعت خدا بکنی با تو چه میکند؟
از همین روست که امام در فرازهای قبل فرمود: تمام درمان درد تو آن است که مطیع خداوند شوی: «كُنْ لِلهِ مُطِيعاً». مشخص میشود که تمام درمان درد انسان اطاعت خداوند است.
📜 تازیانههای بیداری/ شرح خطبه۲۲۳/ دکتر محمدعلی انصاری
#بامنازمولايمسخنبگو #کتابخوانی
#تازیانههایبیداری #دكترمحمدعلىانصاری
🌸التماس دعاى فرج
@rahe_aseman
🌿🌾🌿
🌾🌿🌾
🔷 تازیانه های بیداری- شرح خطبه۲۲۳
▫️اقسام سهگانۀ دنیا
رواست در این مقام بحثی مطرح شود تا سخن امیر مؤمنان علیهالسلام بهتر درک شود. امام فرمود منِ علی، راسخانه میگویم که دنیا تو را فریب ندادهاست، تو فریب دنیا خوردهای، دنیا خود پرده برمیدارد، مواعظ لازم را به تو میرسانَد و عبرتها را آشکارا متوجه تو میکند. اما مراد از این دنیا چیست؟
توضیح آنکه ما سه دنیا داریم. یکی عالَم دنیا یعنی آنچه خداوند آفریده است. این همان است که:
تجلیگه خود کـرد خـدا دیـدۀ ما را
در این دیده درآیید و ببینید خدا را (صفای اصفهانی)
یعنی آسمان و زمین، تمام جلوههای جلال و جمال خداوندی، دشت و کوه، کُرات و کیهان و کهکشان و کائنات؛ همۀ اینها دنیاست، عالَم دنیاست و سراسر آن، زیبایی و به تعبیری کارگاه جلال و جمال خداوندی است.
دنیای دوم، حیاۀ دنیاست؛ یعنی زندگی دنیا، نعمتیکه خداوند به بشر بخشیدهاست که در آن میتوانیم خود را آماده کنیم و به سوی پروردگار حرکت کنیم. این هم مفهومی است زیبا و جامع.
اما سومین دنیا، دنیایی نکوهش شده است. اگر گفتهاند: «الدُّنْیَا جِیفَۀٌ وَ طَالِبُهَا کِلَابٌ» (مصباحالشریعه ص ۱۳۸) (دنیا مرداری گندیده است و طلبکنندۀ آن (به سان) سگان است)، همین دنیای سوم است. عالَم دنیا که جیفه نیست، نگارخانۀ حُسن الهی است؛ حیات دنیا که جیفه نیست، تحفۀ خداوندی است؛ اما دنیای سوم چیزی نیست جز شهوت، ثروت، قدرت و همۀ آنچه در این دنیاست و انسان به آن میل میکند که اعتباریات هستند. دنیایی که در قرآن و در سخنان حضرات معصوم علیهمالسلام) نقد میشود همین دنیاست.
📜 تازیانههای بیداری/ شرح خطبه۲۲۳/ دکتر محمدعلی انصاری
#بامنازمولايمسخنبگو #کتابخوانی
#تازیانههایبیداری #دكترمحمدعلىانصاری
🌸التماس دعاى فرج
@rahe_aseman
🌾🌿🌾
🔷 تازیانه های بیداری- شرح خطبه۲۲۳
▫️اقسام سهگانۀ دنیا
رواست در این مقام بحثی مطرح شود تا سخن امیر مؤمنان علیهالسلام بهتر درک شود. امام فرمود منِ علی، راسخانه میگویم که دنیا تو را فریب ندادهاست، تو فریب دنیا خوردهای، دنیا خود پرده برمیدارد، مواعظ لازم را به تو میرسانَد و عبرتها را آشکارا متوجه تو میکند. اما مراد از این دنیا چیست؟
توضیح آنکه ما سه دنیا داریم. یکی عالَم دنیا یعنی آنچه خداوند آفریده است. این همان است که:
تجلیگه خود کـرد خـدا دیـدۀ ما را
در این دیده درآیید و ببینید خدا را (صفای اصفهانی)
یعنی آسمان و زمین، تمام جلوههای جلال و جمال خداوندی، دشت و کوه، کُرات و کیهان و کهکشان و کائنات؛ همۀ اینها دنیاست، عالَم دنیاست و سراسر آن، زیبایی و به تعبیری کارگاه جلال و جمال خداوندی است.
دنیای دوم، حیاۀ دنیاست؛ یعنی زندگی دنیا، نعمتیکه خداوند به بشر بخشیدهاست که در آن میتوانیم خود را آماده کنیم و به سوی پروردگار حرکت کنیم. این هم مفهومی است زیبا و جامع.
اما سومین دنیا، دنیایی نکوهش شده است. اگر گفتهاند: «الدُّنْیَا جِیفَۀٌ وَ طَالِبُهَا کِلَابٌ» (مصباحالشریعه ص ۱۳۸) (دنیا مرداری گندیده است و طلبکنندۀ آن (به سان) سگان است)، همین دنیای سوم است. عالَم دنیا که جیفه نیست، نگارخانۀ حُسن الهی است؛ حیات دنیا که جیفه نیست، تحفۀ خداوندی است؛ اما دنیای سوم چیزی نیست جز شهوت، ثروت، قدرت و همۀ آنچه در این دنیاست و انسان به آن میل میکند که اعتباریات هستند. دنیایی که در قرآن و در سخنان حضرات معصوم علیهمالسلام) نقد میشود همین دنیاست.
📜 تازیانههای بیداری/ شرح خطبه۲۲۳/ دکتر محمدعلی انصاری
#بامنازمولايمسخنبگو #کتابخوانی
#تازیانههایبیداری #دكترمحمدعلىانصاری
🌸التماس دعاى فرج
@rahe_aseman
🌾🌿🌾
🌾🌿🌾
🔷 تازیانه های بیداری- شرح خطبه۲۲۳
▫️ناسپاسی انسان در برابر الطاف الهی
امیرالمؤمنین علیهالسلام سوگند یاد میکند و مطلب را در حد یک تمثیل بشری پایین میآورد و میگوید: «وَ ايْمُ اللهِ لَوْ أَنَّ هَذِهِ الصِّفَۀ كَانَتْ فِي مُتَّفِقَيْنِ فِي الْقُوَّۀ مُتَوَازِيَيْنِ فِي الْقُدْرَۀ لَكُنْتَ أَوَّلَ حَاكِمٍ عَلَی نَفْسِكَ بِذَمِيمِ الأَخْلَاقِ وَ مَسَاوِئِ الأَعْمَالِ»؛ به خدا سوگند، اگر این ناسپاسی در میان دو انسان میبود که در قوّت و قدرت برابر بودند، خودت اولین کسی بودی که بر زشتیِ اخلاقت و بدیِ اعمالت به زیان خود حکم میکردی.
«اَيْمُ» جمع «یَمِین»، در اصل «اَیْمُن» بوده که پس از افتادن حرف «ن» به «اَيْمُ» بدل شده و به معنای سوگند است. اینجا امام مطلب را تا حد فهم عموم پایین میآورد. مضمون سخن خطاب به انسان ناسپاس گناهکار این است که میگوید: اگر تو با یک انسان همطراز خودت، حال دوست یا همسرت، اگر در زندگی به این شکل برخورد کنی که آنچه از تو سر میزند جفا باشد و آنچه از او دیده میشود وفا؛ دربارۀ خود چه خواهی گفت؟ اگر دوست تو در هر زمان زیر بازویت را گرفت؛ کمک خواستی، آمد؛ نیاز داشتی، به حسابت ریخت؛ آبرویت در خطر بود، آبرو گرو گذاشت؛ اما تو به او پشت کردی، یا تخریبش کردی یا پشت سرش حرف زدی، دربارۀ خودت چه میگویی؟ او اینگونه تمامْ وفا و تو اینگونه تمامْ جفا؟ قطعاً اگر منصفانه داوری کنی، چنین رفتاری را محکوم خواهیکرد.
سعدی میگوید: «اجلّ کائنات از روی ظاهر آدمی است و اذلّ موجودات، سگ و به اتفاق خردمندان سگِ حقشناس به از آدمیِ ناسپاس».
امام میگوید: تو اگر در یک رابطۀ برابر، چنین داوری میکنی، پس در رابطۀ نابرابر بین خود و خداوند چه میگویی؟ آن هم خداوندی که در اوج قدرت و اوج عزت و نهایت توانمندی است که: «إِنَّمَا أَمْرُهُ إِذَا أَرَادَ شَيْئاً أَنْ يَقُولَ لَهُ كُنْ فَيَكُونُ» (یس ۸۲) (چون به چيزی اراده فرمايد، كارش اين بس كه میگويد: «باش»؛ پس (بیدرنگ) موجود میشود) و تو در اوج ضعف و ناتوانی در پیشگاه او: «خُلِقَ الْإِنْسَانُ ضَعِيفاً» (نسا ۲۸) (انسان، ناتوان آفريده شدهاست). او تمامْ وفا و احسان، و تو تمامْ جفا و خیانت! نمیخواهی تکان بخوری؟ نمیخواهی از این حال در بیایی؟
ای دل چه اندیشیدهای در عذر آن تقصیرها
زآن سوی او چندان وفا زین سوی تو چندین جفا
زآن سوی او چندان کَرَم زین سو خلاف و بیش و کم
زآن سوی او چندان نِعَم زین سوی تو چندین خطا
زین سوی تو چندین حسد چندین خیال و ظن بد
زآن سوی او چندان کشش چندان چشش چندان عطا ( کلیات شمس/مولوی)
پس چرا برنمیگردی؟ پس چرا خودت را در پیشگاه خدا محکوم نمیکنی و نمیآیی تا این ارتباط را اصلاح کنی و آن را از نو بسازی؟
📜 تازیانههای بیداری/ شرح خطبه۲۲۳/ دکتر محمدعلی انصاری
#بامنازمولايمسخنبگو #کتابخوانی
#تازیانههایبیداری #دكترمحمدعلىانصاری
🌸التماس دعاى فرج
@rahe_aseman
🌾🌿🌾
🔷 تازیانه های بیداری- شرح خطبه۲۲۳
▫️ناسپاسی انسان در برابر الطاف الهی
امیرالمؤمنین علیهالسلام سوگند یاد میکند و مطلب را در حد یک تمثیل بشری پایین میآورد و میگوید: «وَ ايْمُ اللهِ لَوْ أَنَّ هَذِهِ الصِّفَۀ كَانَتْ فِي مُتَّفِقَيْنِ فِي الْقُوَّۀ مُتَوَازِيَيْنِ فِي الْقُدْرَۀ لَكُنْتَ أَوَّلَ حَاكِمٍ عَلَی نَفْسِكَ بِذَمِيمِ الأَخْلَاقِ وَ مَسَاوِئِ الأَعْمَالِ»؛ به خدا سوگند، اگر این ناسپاسی در میان دو انسان میبود که در قوّت و قدرت برابر بودند، خودت اولین کسی بودی که بر زشتیِ اخلاقت و بدیِ اعمالت به زیان خود حکم میکردی.
«اَيْمُ» جمع «یَمِین»، در اصل «اَیْمُن» بوده که پس از افتادن حرف «ن» به «اَيْمُ» بدل شده و به معنای سوگند است. اینجا امام مطلب را تا حد فهم عموم پایین میآورد. مضمون سخن خطاب به انسان ناسپاس گناهکار این است که میگوید: اگر تو با یک انسان همطراز خودت، حال دوست یا همسرت، اگر در زندگی به این شکل برخورد کنی که آنچه از تو سر میزند جفا باشد و آنچه از او دیده میشود وفا؛ دربارۀ خود چه خواهی گفت؟ اگر دوست تو در هر زمان زیر بازویت را گرفت؛ کمک خواستی، آمد؛ نیاز داشتی، به حسابت ریخت؛ آبرویت در خطر بود، آبرو گرو گذاشت؛ اما تو به او پشت کردی، یا تخریبش کردی یا پشت سرش حرف زدی، دربارۀ خودت چه میگویی؟ او اینگونه تمامْ وفا و تو اینگونه تمامْ جفا؟ قطعاً اگر منصفانه داوری کنی، چنین رفتاری را محکوم خواهیکرد.
سعدی میگوید: «اجلّ کائنات از روی ظاهر آدمی است و اذلّ موجودات، سگ و به اتفاق خردمندان سگِ حقشناس به از آدمیِ ناسپاس».
امام میگوید: تو اگر در یک رابطۀ برابر، چنین داوری میکنی، پس در رابطۀ نابرابر بین خود و خداوند چه میگویی؟ آن هم خداوندی که در اوج قدرت و اوج عزت و نهایت توانمندی است که: «إِنَّمَا أَمْرُهُ إِذَا أَرَادَ شَيْئاً أَنْ يَقُولَ لَهُ كُنْ فَيَكُونُ» (یس ۸۲) (چون به چيزی اراده فرمايد، كارش اين بس كه میگويد: «باش»؛ پس (بیدرنگ) موجود میشود) و تو در اوج ضعف و ناتوانی در پیشگاه او: «خُلِقَ الْإِنْسَانُ ضَعِيفاً» (نسا ۲۸) (انسان، ناتوان آفريده شدهاست). او تمامْ وفا و احسان، و تو تمامْ جفا و خیانت! نمیخواهی تکان بخوری؟ نمیخواهی از این حال در بیایی؟
ای دل چه اندیشیدهای در عذر آن تقصیرها
زآن سوی او چندان وفا زین سوی تو چندین جفا
زآن سوی او چندان کَرَم زین سو خلاف و بیش و کم
زآن سوی او چندان نِعَم زین سوی تو چندین خطا
زین سوی تو چندین حسد چندین خیال و ظن بد
زآن سوی او چندان کشش چندان چشش چندان عطا ( کلیات شمس/مولوی)
پس چرا برنمیگردی؟ پس چرا خودت را در پیشگاه خدا محکوم نمیکنی و نمیآیی تا این ارتباط را اصلاح کنی و آن را از نو بسازی؟
📜 تازیانههای بیداری/ شرح خطبه۲۲۳/ دکتر محمدعلی انصاری
#بامنازمولايمسخنبگو #کتابخوانی
#تازیانههایبیداری #دكترمحمدعلىانصاری
🌸التماس دعاى فرج
@rahe_aseman
🌾🌿🌾
🌿🌾🌿
🔷 تازیانه های بیداری- شرح خطبه۲۲۳
▫️پردهدری انسان در پیشگاه ربّ متعال
امام در ادامه میفرماید: «وَ تَوَاضَعْتَ مِنْ ضَعِيفٍ مَا أَجْرَأَكَ عَلَی مَعْصِيَتِهِ»؛ واژۀ «تَوَاضُع» از ریشۀ «وَضْع» میآید که در قبال «رَفْع» است. «رَفْع» یعنی بالارفتن و «وَضْع» یعنی پایین آمدن. امیر میگوید به خودت نگاهکن، در قبال خداوند که مرتبۀ بالا دارد، تو با این مرتبۀ پایین در پیشگاه او و در عین ضعیف بودنت چه جسارتی بر معصیت خداوند داری! او بلندمرتبهای است که در اوج قدرت، کرامت میورزد؛ اما تو دونرتبهای هستی که با تمام ضعفت جرئت برمعصیت او داری!
حقیقتِ «معصیت» تقابل با خداوند سبحان است. در قرآن داریم هنگامیکه خداوند خطای ربا را بیان میفرماید: اگر از رباخواری دست برداشتید که هیچ، و الّا بدانید که اعلام جنگ با خدا کردهاید: «فَأْذَنُوا بِحَرْبٍ مِنَ اللهِ وَ رَسُولِهِ» (بدانيد به جنگ با خدا و فرستاده وی، برخاستهايد) (بقره ۲۷۹) . برای سایر گناهان نیز چنین است. درحقیقت، هر گناه به منزلۀ اعلام جنگ با خداوند است.
نبی مکرم (صلیاللهعلیهوآله) فرمود:
«إِنَّ لِكُلِّ مَلِكٍ حِمیً أَلَا وَ إِنَّ حِمَی اللهِ عَزَّ وَ جَلَّ مَحَارِمُهُ».
بهدرستی که هر سلطانی قرقگاههایی دارد و قرقگاه خداوند عزوجل، حرامهای اوست.
در گذشته، سلاطین قُرُقگاه داشتند. یعنی منطقهای که کسی حق نداشت اَحشام و اَنعام خود را در آن واردکند. قُرُقبانها این محدوده را نظارت میکردند و به کسی اجازۀ تجاوز به حریم خاص سلطان را نمیدادند. پیامبر(صلیاللهعلیهوآله) فرمود: هر سلطانی محدودۀ ممنوعهای دارد که کسی حق ندارد پا در آن بگذارد. گناهان نیز قُرُقگاه الهی و محدودۀ ممنوعۀ او هستند و کسی نباید پا در آن محدوده بگذارد.
امیرالمؤمنین علیهالسلام میفرماید: خداوند با آن تعالی، قوّت و کرامت؛ اما تو با این ضعف، ناتوانی و فرومایگی، این چه جرئتی است که بر معصیت او در تو وجود دارد؟!
📜 تازیانههای بیداری/ شرح خطبه۲۲۳/ دکتر محمدعلی انصاری
#بامنازمولايمسخنبگو #کتابخوانی
#تازیانههایبیداری #دكترمحمدعلىانصاری
🌸التماس دعاى فرج
@rahe_aseman
🌿🌾🌿
🔷 تازیانه های بیداری- شرح خطبه۲۲۳
▫️پردهدری انسان در پیشگاه ربّ متعال
امام در ادامه میفرماید: «وَ تَوَاضَعْتَ مِنْ ضَعِيفٍ مَا أَجْرَأَكَ عَلَی مَعْصِيَتِهِ»؛ واژۀ «تَوَاضُع» از ریشۀ «وَضْع» میآید که در قبال «رَفْع» است. «رَفْع» یعنی بالارفتن و «وَضْع» یعنی پایین آمدن. امیر میگوید به خودت نگاهکن، در قبال خداوند که مرتبۀ بالا دارد، تو با این مرتبۀ پایین در پیشگاه او و در عین ضعیف بودنت چه جسارتی بر معصیت خداوند داری! او بلندمرتبهای است که در اوج قدرت، کرامت میورزد؛ اما تو دونرتبهای هستی که با تمام ضعفت جرئت برمعصیت او داری!
حقیقتِ «معصیت» تقابل با خداوند سبحان است. در قرآن داریم هنگامیکه خداوند خطای ربا را بیان میفرماید: اگر از رباخواری دست برداشتید که هیچ، و الّا بدانید که اعلام جنگ با خدا کردهاید: «فَأْذَنُوا بِحَرْبٍ مِنَ اللهِ وَ رَسُولِهِ» (بدانيد به جنگ با خدا و فرستاده وی، برخاستهايد) (بقره ۲۷۹) . برای سایر گناهان نیز چنین است. درحقیقت، هر گناه به منزلۀ اعلام جنگ با خداوند است.
نبی مکرم (صلیاللهعلیهوآله) فرمود:
«إِنَّ لِكُلِّ مَلِكٍ حِمیً أَلَا وَ إِنَّ حِمَی اللهِ عَزَّ وَ جَلَّ مَحَارِمُهُ».
بهدرستی که هر سلطانی قرقگاههایی دارد و قرقگاه خداوند عزوجل، حرامهای اوست.
در گذشته، سلاطین قُرُقگاه داشتند. یعنی منطقهای که کسی حق نداشت اَحشام و اَنعام خود را در آن واردکند. قُرُقبانها این محدوده را نظارت میکردند و به کسی اجازۀ تجاوز به حریم خاص سلطان را نمیدادند. پیامبر(صلیاللهعلیهوآله) فرمود: هر سلطانی محدودۀ ممنوعهای دارد که کسی حق ندارد پا در آن بگذارد. گناهان نیز قُرُقگاه الهی و محدودۀ ممنوعۀ او هستند و کسی نباید پا در آن محدوده بگذارد.
امیرالمؤمنین علیهالسلام میفرماید: خداوند با آن تعالی، قوّت و کرامت؛ اما تو با این ضعف، ناتوانی و فرومایگی، این چه جرئتی است که بر معصیت او در تو وجود دارد؟!
📜 تازیانههای بیداری/ شرح خطبه۲۲۳/ دکتر محمدعلی انصاری
#بامنازمولايمسخنبگو #کتابخوانی
#تازیانههایبیداری #دكترمحمدعلىانصاری
🌸التماس دعاى فرج
@rahe_aseman
🌿🌾🌿
🌿🌾🌿
🔷 تازیانه های بیداری- شرح خطبه۲۲۳
▫️معیار همراهی و پیوند انسانها در آخرت
امام در ادامۀ بیان حوادث قیامت میفرماید: «وَ لَحِقَ بِكُلِّ مَنْسَكٍ أَهْلُهُ». «مَنْسَك» در اصل لغت یعنی راه و روش. کلمۀ «مَنْسَك» از ریشۀ «نُسُک» میآید که به معنای عبادت است. واژۀ «مَنَاسِک» را نیز از آن میسازند و میگویند «مَنَاسِک حج». عبادت چون روش عملی انسانهاست، به آن «مَنْسَك» و «نُسُک» میگویند. قرآن فرمود: «لِكُلِّ أُمَّۀٍ جَعَلْنَا مَنْسَكاً هُمْ نَاسِكُوهُ» (حج۶۷) (برای هر امتی مناسكی قرار داديم كه آنها بدان عمل میكنند) هر امتی یک مسیر عبادی دارند که در آن حرکت و سلوک میکنند. امیرالمؤمنین (علیهالسلام) میفرماید: و هنگامیکه اهل هر شیوۀ عبادی به حقیقت عبادتشان ملحق میشوند، با همان تفکرات خودشان، پیوند میخورند و محشور میشوند.
«وَ بِكُلِّ مَعْبُودٍ عَبَدَتُهُ»؛ و همۀ پرستشکنندگان با معبود خویش گرد میآیند و پیوند میخورند. از اسامی قیامت در قرآن «يَوْمَ الْجَمْعِ» (روزِ گردآمدن) است. در آنجا عابد و معبود، عاشق و معشوق، حبیب و محبوب با هم جمع میشوند. عوامل پیوند بین انسانها در عالم دنیا متفاوت است: گاه حزبی و گروهی است، گاه خونی و نَسَبی است، اما تمام این پیوندها در قیامت فرومیپاشد. در آنجا نه پیوند خانوادگی وجود دارد، نه برادر و خواهر، نه پدر و مادر، نه دوست و همکار و نه پیوند حزبی و سیاسی: «تَقَطَّعَتْ بِهِمُ الأَسْبَابُ» (بقره۱۶۶ )(ميانشان پيوندها بريده گردد) تمام پیوندها قطع میشود. در آن عالَم، پیوندها فقط بر اساس عقائد و عملکردهاست. انسانها بر اساس باورها و مشترکات اعتقادی، فکری و عملیشان کنار هم جمع میشوند و با کسانی محشور میشوند که در مسیر عبادی و فکری آنها حرکت کردند، سر بر آستان آنها گذاردند و بندگی و پرستش و طاعت آنها کردند. به تعبیر قرآن در سورۀ مبارکۀ صافات آیات۲۳-۲۲ :
«احْشُرُوا الَّذِينَ ظَلَمُوا وَ أَزْوَاجَهُمْ وَ مَا كَانُوا يَعْبُدُونَ * مِنْ دُونِ اللهِ»
كسانی را كه ستم كردهاند، با همرديفانشان و آنچه غير از خدا میپرستيدهاند گرد آوريد.
واژۀ «حَشر» به معنای جمع شدن و گردآمدن است. در دنیا به هر کسی دل سپاردیم و جذب او شدیم، فردای قیامت با او جمع میشویم:
«مَنْ أَحَبَّنَا كَانَ مَعَنَا يَوْمَ الْقِيَامَۀِ وَ لَوْ أَنَّ رَجُلًا أَحَبَّ حَجَراً لَحَشَرَهُ اللهُ مَعَهُ» (امالی شیخ صدوق۲۱۰).
کسی که ما را دوست بدارد روز قیامت همراه ما خواهد بود. اگر مردی سنگی را دوست بدارد خداوند او را با آن سنگ محشور خواهد کرد.
📜 تازیانههای بیداری/ شرح خطبه۲۲۳/ دکتر محمدعلی انصاری
#بامنازمولايمسخنبگو #کتابخوانی
#تازیانههایبیداری #دكترمحمدعلىانصاری
🌸التماس دعاى فرج
@rahe_aseman
🌿🌾🌿
🔷 تازیانه های بیداری- شرح خطبه۲۲۳
▫️معیار همراهی و پیوند انسانها در آخرت
امام در ادامۀ بیان حوادث قیامت میفرماید: «وَ لَحِقَ بِكُلِّ مَنْسَكٍ أَهْلُهُ». «مَنْسَك» در اصل لغت یعنی راه و روش. کلمۀ «مَنْسَك» از ریشۀ «نُسُک» میآید که به معنای عبادت است. واژۀ «مَنَاسِک» را نیز از آن میسازند و میگویند «مَنَاسِک حج». عبادت چون روش عملی انسانهاست، به آن «مَنْسَك» و «نُسُک» میگویند. قرآن فرمود: «لِكُلِّ أُمَّۀٍ جَعَلْنَا مَنْسَكاً هُمْ نَاسِكُوهُ» (حج۶۷) (برای هر امتی مناسكی قرار داديم كه آنها بدان عمل میكنند) هر امتی یک مسیر عبادی دارند که در آن حرکت و سلوک میکنند. امیرالمؤمنین (علیهالسلام) میفرماید: و هنگامیکه اهل هر شیوۀ عبادی به حقیقت عبادتشان ملحق میشوند، با همان تفکرات خودشان، پیوند میخورند و محشور میشوند.
«وَ بِكُلِّ مَعْبُودٍ عَبَدَتُهُ»؛ و همۀ پرستشکنندگان با معبود خویش گرد میآیند و پیوند میخورند. از اسامی قیامت در قرآن «يَوْمَ الْجَمْعِ» (روزِ گردآمدن) است. در آنجا عابد و معبود، عاشق و معشوق، حبیب و محبوب با هم جمع میشوند. عوامل پیوند بین انسانها در عالم دنیا متفاوت است: گاه حزبی و گروهی است، گاه خونی و نَسَبی است، اما تمام این پیوندها در قیامت فرومیپاشد. در آنجا نه پیوند خانوادگی وجود دارد، نه برادر و خواهر، نه پدر و مادر، نه دوست و همکار و نه پیوند حزبی و سیاسی: «تَقَطَّعَتْ بِهِمُ الأَسْبَابُ» (بقره۱۶۶ )(ميانشان پيوندها بريده گردد) تمام پیوندها قطع میشود. در آن عالَم، پیوندها فقط بر اساس عقائد و عملکردهاست. انسانها بر اساس باورها و مشترکات اعتقادی، فکری و عملیشان کنار هم جمع میشوند و با کسانی محشور میشوند که در مسیر عبادی و فکری آنها حرکت کردند، سر بر آستان آنها گذاردند و بندگی و پرستش و طاعت آنها کردند. به تعبیر قرآن در سورۀ مبارکۀ صافات آیات۲۳-۲۲ :
«احْشُرُوا الَّذِينَ ظَلَمُوا وَ أَزْوَاجَهُمْ وَ مَا كَانُوا يَعْبُدُونَ * مِنْ دُونِ اللهِ»
كسانی را كه ستم كردهاند، با همرديفانشان و آنچه غير از خدا میپرستيدهاند گرد آوريد.
واژۀ «حَشر» به معنای جمع شدن و گردآمدن است. در دنیا به هر کسی دل سپاردیم و جذب او شدیم، فردای قیامت با او جمع میشویم:
«مَنْ أَحَبَّنَا كَانَ مَعَنَا يَوْمَ الْقِيَامَۀِ وَ لَوْ أَنَّ رَجُلًا أَحَبَّ حَجَراً لَحَشَرَهُ اللهُ مَعَهُ» (امالی شیخ صدوق۲۱۰).
کسی که ما را دوست بدارد روز قیامت همراه ما خواهد بود. اگر مردی سنگی را دوست بدارد خداوند او را با آن سنگ محشور خواهد کرد.
📜 تازیانههای بیداری/ شرح خطبه۲۲۳/ دکتر محمدعلی انصاری
#بامنازمولايمسخنبگو #کتابخوانی
#تازیانههایبیداری #دكترمحمدعلىانصاری
🌸التماس دعاى فرج
@rahe_aseman
🌿🌾🌿
🌾🌿🌾
🔷 تازیانه های بیداری- شرح خطبه۲۲۳
▫️معیار همراهی و پیوند انسانها در آخرت
در روایت دیگری به نقل از اَنَس بن مالک آمده است:
«جَاءَ رَجُلٌ مِنْ أَهْلِ الْبَادِيَۀِ وَ كَانَ يُعْجِبُنَا أَنْ يَأْتِيَ الرَّجُلُ مِنْ أَهْلِ الْبَادِيَۀ يَسْأَلُ النَّبِيَّ ؟ فَقَالَ يَا رَسُولَ اللهِ مَتَی قِيَامُ السَّاعَۀِ فَحَضَرَتِ الصَّلَاۀُ فَلَمَّا قَضَی صَلَاتَهُ قَالَ أَيْنَ السَّائِلُ عَنِ السَّاعَۀِ قَالَ أَنَا يَا رَسُولَ اللهِ قَالَ فَمَا أَعْدَدْتَ لَهَا قَالَ وَ اللهِ مَا أَعْدَدْتُ لَهَا مِنْ كَثِيرِ عَمَلٍ لَا صَلَاۀٍ وَ لَا صَوْمٍ إِلَّا أَنِّي أُحِبُّ اللهَ وَ رَسُولَهُ فَقَالَ لَهُ النَّبِيُّ (صلىاللهعليهوآله) الْمَرْءُ مَعَ مَنْ أَحَبَّ قَالَ أَنَسٌ فَمَا رَأَيْتُ الْمُسْلِمِينَ فَرِحُوا بَعْدَ الْإِسْلَامِ بِشَيْءٍ أَشَدَّ مِنْ فَرَحِهِمْ بِهَذَا».
(علل الشرائع، ج۱،ص۱۴۰-۱۳۹)
مردي بياباننشين خدمت نبي اكرم (صلىاللهعليهوآله) شرفياب شد و ما از اينكه مردي بياباننشين آمده و از پيغمبر (صلىاللهعليهوآله) مطلبي را سؤال ميكند تعجب كرديم. آن مرد عرض كرد: اي رسول خدا، قيامت چه زماني است؟ وقت نماز فرارسيد و آن حضرت به نماز ايستاد و چون از نماز فارغ شد فرمود: سؤالكنندهاي كه از قيامت پرسيد كجاست؟ عرض كرد: اينجا هستم اي رسول خدا. فرمود: براي قيامت چه مهيّا كردهاي؟ گفت: به خدا سوگند، چيز زيادي مهيّا نكردهام. نه نمازي و نه روزهاي، جز آنكه خدا و رسولش را دوست ميدارم. پيامبر (صلىاللهعليهوآله) به او فرمود: هر انسان همراه كسي است كه دوست ميدارد (و با او محشور ميگردد). اَنَس گفت: نديدم كه مسلمانان بعد از قبول دين اسلام به چيزي بيشتر از اين خبر خوشحال شده باشند.
آنجا عالَم پیوند است و بین عابد و معبود و عاشق و معشوق پیوند میخورد. امیرالمؤمنین (علیهالسلام) در اینجا فرمود: قیامت زمانی است که هر انسانی با سلوک عبادیای که در دنیا انتخاب کرده است، گره میخورد و حاضر میشود.
«وَ بِكُلِّ مُطَاعٍ أَهْلُ طَاعَتِهِ»؛ و به هر جلودار و فرماندهای، فرمانبرداران او میپیوندند. انسانها در دنیا از هر کسی که اطاعت کردند و سر به زیر آوردند و نسبت به او طوق طاعت به گردن افکندند، با همو فردای قیامت جمع خواهند شد: «يَوْمَ نَدْعُو كُلَّ أُنَاسٍ بِإِمَامِهِمْ» (اسراء۷۱)(روزی كه هر گروهی را با پيشوايشان فرا میخوانيم): فردای قیامت، هر امتی را با امامشان و هر جماعتی را با جلودارشان ملحق میکنیم. هر کسی پشت سر الگو و جلودار پیشوای خود محشور میشود.
📜 تازیانههای بیداری/ شرح خطبه۲۲۳/ دکتر محمدعلی انصاری
#بامنازمولايمسخنبگو #کتابخوانی
#تازیانههایبیداری #دكترمحمدعلىانصاری
🌸التماس دعاى فرج
@rahe_aseman
🌾🌿🌾
🔷 تازیانه های بیداری- شرح خطبه۲۲۳
▫️معیار همراهی و پیوند انسانها در آخرت
در روایت دیگری به نقل از اَنَس بن مالک آمده است:
«جَاءَ رَجُلٌ مِنْ أَهْلِ الْبَادِيَۀِ وَ كَانَ يُعْجِبُنَا أَنْ يَأْتِيَ الرَّجُلُ مِنْ أَهْلِ الْبَادِيَۀ يَسْأَلُ النَّبِيَّ ؟ فَقَالَ يَا رَسُولَ اللهِ مَتَی قِيَامُ السَّاعَۀِ فَحَضَرَتِ الصَّلَاۀُ فَلَمَّا قَضَی صَلَاتَهُ قَالَ أَيْنَ السَّائِلُ عَنِ السَّاعَۀِ قَالَ أَنَا يَا رَسُولَ اللهِ قَالَ فَمَا أَعْدَدْتَ لَهَا قَالَ وَ اللهِ مَا أَعْدَدْتُ لَهَا مِنْ كَثِيرِ عَمَلٍ لَا صَلَاۀٍ وَ لَا صَوْمٍ إِلَّا أَنِّي أُحِبُّ اللهَ وَ رَسُولَهُ فَقَالَ لَهُ النَّبِيُّ (صلىاللهعليهوآله) الْمَرْءُ مَعَ مَنْ أَحَبَّ قَالَ أَنَسٌ فَمَا رَأَيْتُ الْمُسْلِمِينَ فَرِحُوا بَعْدَ الْإِسْلَامِ بِشَيْءٍ أَشَدَّ مِنْ فَرَحِهِمْ بِهَذَا».
(علل الشرائع، ج۱،ص۱۴۰-۱۳۹)
مردي بياباننشين خدمت نبي اكرم (صلىاللهعليهوآله) شرفياب شد و ما از اينكه مردي بياباننشين آمده و از پيغمبر (صلىاللهعليهوآله) مطلبي را سؤال ميكند تعجب كرديم. آن مرد عرض كرد: اي رسول خدا، قيامت چه زماني است؟ وقت نماز فرارسيد و آن حضرت به نماز ايستاد و چون از نماز فارغ شد فرمود: سؤالكنندهاي كه از قيامت پرسيد كجاست؟ عرض كرد: اينجا هستم اي رسول خدا. فرمود: براي قيامت چه مهيّا كردهاي؟ گفت: به خدا سوگند، چيز زيادي مهيّا نكردهام. نه نمازي و نه روزهاي، جز آنكه خدا و رسولش را دوست ميدارم. پيامبر (صلىاللهعليهوآله) به او فرمود: هر انسان همراه كسي است كه دوست ميدارد (و با او محشور ميگردد). اَنَس گفت: نديدم كه مسلمانان بعد از قبول دين اسلام به چيزي بيشتر از اين خبر خوشحال شده باشند.
آنجا عالَم پیوند است و بین عابد و معبود و عاشق و معشوق پیوند میخورد. امیرالمؤمنین (علیهالسلام) در اینجا فرمود: قیامت زمانی است که هر انسانی با سلوک عبادیای که در دنیا انتخاب کرده است، گره میخورد و حاضر میشود.
«وَ بِكُلِّ مُطَاعٍ أَهْلُ طَاعَتِهِ»؛ و به هر جلودار و فرماندهای، فرمانبرداران او میپیوندند. انسانها در دنیا از هر کسی که اطاعت کردند و سر به زیر آوردند و نسبت به او طوق طاعت به گردن افکندند، با همو فردای قیامت جمع خواهند شد: «يَوْمَ نَدْعُو كُلَّ أُنَاسٍ بِإِمَامِهِمْ» (اسراء۷۱)(روزی كه هر گروهی را با پيشوايشان فرا میخوانيم): فردای قیامت، هر امتی را با امامشان و هر جماعتی را با جلودارشان ملحق میکنیم. هر کسی پشت سر الگو و جلودار پیشوای خود محشور میشود.
📜 تازیانههای بیداری/ شرح خطبه۲۲۳/ دکتر محمدعلی انصاری
#بامنازمولايمسخنبگو #کتابخوانی
#تازیانههایبیداری #دكترمحمدعلىانصاری
🌸التماس دعاى فرج
@rahe_aseman
🌾🌿🌾
🌾🌿🌾
🔷 تازیانه های بیداری- شرح خطبه۲۲۳
▫️توصیههای پنجگانۀ امیرالمؤمنین (علیهالسلام) برای سعادت انسان (۱)
در ابتدای خطبه، امیرالمؤمنین (علیهالسلام) درد را بیان فرمود، درمان را هم نشان داد و سپس گذاری به قیامت داشت. حال، ضمن بیان پنج توصیه، راه سعادت و نجات را با جملاتی زیبا و دلنشین نشان میدهد.
🔹توصیۀ اول: کوشش در طلب مطلوب حقیقی
نخستین توصیه این است: «فَتَحَرَّ مِنْ أَمْرِكَ مَا يَقُومُ بِهِ عُذْرُكَ وَ تَثْبُتُ بِهِ حُجَّتُكَ». لغویون در معنای واژۀ «تَحَرِّی» میگویند: «هُوَ قَصْدُ الأَوْلَی وَ الأَحَقّ» وقتی انسان میگردد، میجوید، طلب میکند و در نهایتِ امر یک مطلوب و خواستۀ برتر را پیدا میکند «تَحَرّی» کردهاست. امام در توصیۀ اول میگوید: برو مطلوب حقیقیات را در دنیا پیدا کن. بدان برای چه نَفَس میکشی و زندگی میکنی؟ برای چه باید عمرت و شب و روزت را صرف کنی؟ تا زمانی که مشخص نشود دنبال چه هستی، قدر و قیمت خود را نشناختهای:
این نکتۀ رمـز اگر بـدانی دانی
هر چیز که در جستن آنی، آنی (کلیات شمس)
پس، اولین درس امام، هدفمندی و هدفگذاری در زندگی است؛ اینکه مشخص باشد هدف و مطلوبت در زندگی چیست و غایت راهت کدام است. هدفی را انتخاب کن که عذر تو در پیشگاه خداوند باشد: «مَا يَقُومُ بِهِ عُذْرُكَ» و حجتت را در پیشگاه پروردگار ثابت و استوار کند: «وَ تَثْبُتُ بِهِ حُجَّتُكَ». یعنی در قیامت عذری موجّه بیاوری، عذری که سربلند باشی، بگویی: خدایا، تمام عمر، مطلوبم این بوده که رضای تو را جلب کنم، این بوده که هر روز، یک گام به تو نزدیکتر شوم.
از ابوسعید ابوالخیر نقل است که روزی به مسجد جامع درآمد تا موعظه را شروع کند، مسجد پر بود و گروهی از مردم بیرون مانده بودند. یکی از وسط جمعیت بلند شد و گفت خدا رحمت کند کسی را که یک قدم به جلو بردارد. مردم بلند شدند و یک قدم جلو آمدند، بیرونیها جا شدند و نشستند. شیخ جمعیت را نگاه کرد، عبا به سر کشید و پایین آمد. گفتند: شیخا، بزرگا، ما آمدیم که استفاده کنیم، چه شد؟ گفت: مطلب همان بود که آن منادی حق گفت. خدا رحمت کند هر کس که در زندگیاش یک قدم به جلو بردارد. من همین را میخواستم بگویم.
اینکه هدف انسان آن باشد که هر روز در مسیر حق قدمی رو به جلو بردارد، نیکوست. امیرالمؤمنین (علیهالسلام) میفرماید اول، مطلوبتان را در زندگی مشخص کنید و بیندیشید که دنبال چه هستید.
🔹توصیۀ دوم: کسب امور ماندگار
دومین توصیه چنین است: «وَ خُذْ مَا يَبْقَی لَكَ مِمَّا لَا تَبْقَی لَهُ». و چیزی را به دست آور که برایت باقی بماند، در برابر آنچه نمیماند. سخنان امیرالمؤمنین (علیهالسلام) شگفتانگیز است. اول، مطلوب و هدفت را مشخص کن، بعد تمام تلاشت را به کار ببند تا بهترینها را به دست آوری. اول هدفگذاری، بعد پویایی در بهرهبرداری از امور ماندگار. تنبلی را کنار بگذار و با تمام تلاش در حال بهرهبرداری از فرصتها و لحظات فناپذیر عمرت باش. زیرا همۀ این امور فانیاند: «كُلُّ مَنْ عَلَيْهَا فَانٍ» (الرحمن۲۶) (هرچه بر (زمين) است فانیشونده است) و جهان آخرت جهان باقی است؛ همان جهانی که جاودانگی دارد. برای آن جاودانگی، از این دنیای ناپایدار و سرمایهگذاری آن ذخیره بگیر و بهره بردار.
📜 تازیانههای بیداری/ شرح خطبه۲۲۳/ دکتر محمدعلی انصاری
#بامنازمولايمسخنبگو #کتابخوانی
#تازیانههایبیداری #دكترمحمدعلىانصاری
🌸التماس دعاى فرج
@rahe_aseman
🌾🌿🌾
🔷 تازیانه های بیداری- شرح خطبه۲۲۳
▫️توصیههای پنجگانۀ امیرالمؤمنین (علیهالسلام) برای سعادت انسان (۱)
در ابتدای خطبه، امیرالمؤمنین (علیهالسلام) درد را بیان فرمود، درمان را هم نشان داد و سپس گذاری به قیامت داشت. حال، ضمن بیان پنج توصیه، راه سعادت و نجات را با جملاتی زیبا و دلنشین نشان میدهد.
🔹توصیۀ اول: کوشش در طلب مطلوب حقیقی
نخستین توصیه این است: «فَتَحَرَّ مِنْ أَمْرِكَ مَا يَقُومُ بِهِ عُذْرُكَ وَ تَثْبُتُ بِهِ حُجَّتُكَ». لغویون در معنای واژۀ «تَحَرِّی» میگویند: «هُوَ قَصْدُ الأَوْلَی وَ الأَحَقّ» وقتی انسان میگردد، میجوید، طلب میکند و در نهایتِ امر یک مطلوب و خواستۀ برتر را پیدا میکند «تَحَرّی» کردهاست. امام در توصیۀ اول میگوید: برو مطلوب حقیقیات را در دنیا پیدا کن. بدان برای چه نَفَس میکشی و زندگی میکنی؟ برای چه باید عمرت و شب و روزت را صرف کنی؟ تا زمانی که مشخص نشود دنبال چه هستی، قدر و قیمت خود را نشناختهای:
این نکتۀ رمـز اگر بـدانی دانی
هر چیز که در جستن آنی، آنی (کلیات شمس)
پس، اولین درس امام، هدفمندی و هدفگذاری در زندگی است؛ اینکه مشخص باشد هدف و مطلوبت در زندگی چیست و غایت راهت کدام است. هدفی را انتخاب کن که عذر تو در پیشگاه خداوند باشد: «مَا يَقُومُ بِهِ عُذْرُكَ» و حجتت را در پیشگاه پروردگار ثابت و استوار کند: «وَ تَثْبُتُ بِهِ حُجَّتُكَ». یعنی در قیامت عذری موجّه بیاوری، عذری که سربلند باشی، بگویی: خدایا، تمام عمر، مطلوبم این بوده که رضای تو را جلب کنم، این بوده که هر روز، یک گام به تو نزدیکتر شوم.
از ابوسعید ابوالخیر نقل است که روزی به مسجد جامع درآمد تا موعظه را شروع کند، مسجد پر بود و گروهی از مردم بیرون مانده بودند. یکی از وسط جمعیت بلند شد و گفت خدا رحمت کند کسی را که یک قدم به جلو بردارد. مردم بلند شدند و یک قدم جلو آمدند، بیرونیها جا شدند و نشستند. شیخ جمعیت را نگاه کرد، عبا به سر کشید و پایین آمد. گفتند: شیخا، بزرگا، ما آمدیم که استفاده کنیم، چه شد؟ گفت: مطلب همان بود که آن منادی حق گفت. خدا رحمت کند هر کس که در زندگیاش یک قدم به جلو بردارد. من همین را میخواستم بگویم.
اینکه هدف انسان آن باشد که هر روز در مسیر حق قدمی رو به جلو بردارد، نیکوست. امیرالمؤمنین (علیهالسلام) میفرماید اول، مطلوبتان را در زندگی مشخص کنید و بیندیشید که دنبال چه هستید.
🔹توصیۀ دوم: کسب امور ماندگار
دومین توصیه چنین است: «وَ خُذْ مَا يَبْقَی لَكَ مِمَّا لَا تَبْقَی لَهُ». و چیزی را به دست آور که برایت باقی بماند، در برابر آنچه نمیماند. سخنان امیرالمؤمنین (علیهالسلام) شگفتانگیز است. اول، مطلوب و هدفت را مشخص کن، بعد تمام تلاشت را به کار ببند تا بهترینها را به دست آوری. اول هدفگذاری، بعد پویایی در بهرهبرداری از امور ماندگار. تنبلی را کنار بگذار و با تمام تلاش در حال بهرهبرداری از فرصتها و لحظات فناپذیر عمرت باش. زیرا همۀ این امور فانیاند: «كُلُّ مَنْ عَلَيْهَا فَانٍ» (الرحمن۲۶) (هرچه بر (زمين) است فانیشونده است) و جهان آخرت جهان باقی است؛ همان جهانی که جاودانگی دارد. برای آن جاودانگی، از این دنیای ناپایدار و سرمایهگذاری آن ذخیره بگیر و بهره بردار.
📜 تازیانههای بیداری/ شرح خطبه۲۲۳/ دکتر محمدعلی انصاری
#بامنازمولايمسخنبگو #کتابخوانی
#تازیانههایبیداری #دكترمحمدعلىانصاری
🌸التماس دعاى فرج
@rahe_aseman
🌾🌿🌾
🌾🌿🌾
🔷 تازیانه های بیداری- شرح خطبه۲۲۳
▫️توصیههای پنجگانۀ امیرالمؤمنین (علیهالسلام) برای سعادت انسان (۲)
🔹توصیۀ سوم: توشهاندوزی برای آخرت
امام در توصیۀ سوم میفرماید: «وَ تَيَسَّرْ لِسَفَرِكَ». و بدان که در حال سفر هستی و مسافر نیاز به مهیّا شدن دارد. پس برای سفر مهیّا و مستعد شو. هرکس که بخواهد به سفری مهم و طولانی برود، به تکاپو میافتد. سعی میکند تمام حسابها و کتابهایش را با افراد صاف کند، کدورتها را بشوید و خاطر انسانها را از خود آسوده کند. همچنین توشۀ لازم را بردارد. حال باید ببینیم برای ورود به جهان بعدی توشۀ لازم را فراهم کردهایم؟ آیا دستِ پُر به آن منزل وارد میشویم یا دستمان تهی است؟
🔹توصیۀ چهارم: شناخت نشانههای هدایتگر
چهارمین توصیه: «وَ شِمْ بَرْقَ النَّجَاۀ». واژۀ «شِمْ» از ریشۀ «شَیْم» است. وقتی انسان چشمش را خیره به جایی میدوزد، واژۀ «شَیْم» به کار میرود. امام میفرماید در این مسیر که مطلوبت را مشخص کردی و تلاش لازم را نشان دادی و خود را مهیّا نمودی، نیاز به نشانههایی داری. اگر در مسیری تاریک و ظلمانی قدم بگذاری، ره به جایی نمیبری. باید از مسیری بروی که نشانههای مسیر و چراغهای هدایتگر وجود داشته باشند و برق روشنِ مسیر، مانع از خطارفتنت باشد. پس در این مسیر چشمت را بدوز و راهنمایان مسیرت را بشناس. بدان چه کسی جلودار است و میخواهد راهنمای مسیر و الگوی تو باشد.
تکتک کلمات نهجالبلاغۀ امیرالمؤمنین (علیهالسلام) «بَرْقَ النَّجَاۀ» است. جزجزء سخنان سیدالساجدین (علیهالسلام) در صحیفۀ سجادیه «بَرْقَ النَّجَاۀ» است. در کل، وجود خود امامان معصوم (علیهمالسلام) نشانۀ کامل «مِصْبَاحُ هُدًی وَ سَفِینَۀُ نَجَاۀٍ» (چراغ هدایت و کشتی نجات) هستند.
🔹توصیۀ پنجم: بلندهمّتی و چالاک بودن
آخرین توصیۀ امام این است: «وَ ارْحَلْ مَطَايَا التَّشْمِيرِ»: مصدر واژۀ «ارْحَلْ» به معنای رحلت کردن، بار بستن و کوچ کردن است. «مَطَايَا» نیز جمعِ «مَطِیَّۀ» یعنی مَرکب است. واژۀ «التَّشْمِير» نیز زمانی به کار میرود که میخواهیم کاری جدی را آغاز کنیم و آستین را بالا میزنیم و کمر را میبندیم. به تعبیر دیگر، این واژه به معنای آستین همّت را بالا زدن و کمر را بستن است.
امام میفرماید: آستین همّت را بالا بزن و با تمام جدّیت بار مرکب چابکت را ببند. یعنی پنجمین نکته بر جدی گرفتن کار، سختیپذیری و با قدرت وارد میدان شدن و خستگیناپذیر بودن در این مسیر دلالت میکند. بنابراین امیر مؤمنان(علیهالسلام) پنج توصیه فرمود:
یک، مطلوب و مقصدت را به شکل عالی روشن کن؛ دو، با پویایی از لحظات عمر و فرصتها و اموری که در اختیار داری استفاده کن که از همین دنیا باید بهرهات را برداری؛ سوم: برای این سفر آماده شو؛ چهارم: نشانههای هدایت و معلمانِ راهبلد را بشناس و پنجم، با جدیت کامل کمر را ببند و خستگیناپذیر کار کن و با نهایت پایداری و استواری در این مسیر گام بردار:
«إِنَّ الَّذِينَ قَالُوا رَبُّنَا اللهُ ثُمَّ اسْتَقَامُوا» (فصلت۳۰، احقاف۱۳)
درحقيقت، كسانی كه گفتند: «پروردگار ما خداست»؛ سپس ايستادگی كردند.
این پنج نکته برای اینکه آدمی را به قلۀ سعادت و کمال و معرفت برساند، بسیار راهگشاست.
و السلام
📜 تازیانههای بیداری/ شرح خطبه۲۲۳/ دکتر محمدعلی انصاری
#بامنازمولايمسخنبگو #کتابخوانی
#تازیانههایبیداری #دكترمحمدعلىانصاری
🌸التماس دعاى فرج
@rahe_aseman
🌾🌿🌾
🔷 تازیانه های بیداری- شرح خطبه۲۲۳
▫️توصیههای پنجگانۀ امیرالمؤمنین (علیهالسلام) برای سعادت انسان (۲)
🔹توصیۀ سوم: توشهاندوزی برای آخرت
امام در توصیۀ سوم میفرماید: «وَ تَيَسَّرْ لِسَفَرِكَ». و بدان که در حال سفر هستی و مسافر نیاز به مهیّا شدن دارد. پس برای سفر مهیّا و مستعد شو. هرکس که بخواهد به سفری مهم و طولانی برود، به تکاپو میافتد. سعی میکند تمام حسابها و کتابهایش را با افراد صاف کند، کدورتها را بشوید و خاطر انسانها را از خود آسوده کند. همچنین توشۀ لازم را بردارد. حال باید ببینیم برای ورود به جهان بعدی توشۀ لازم را فراهم کردهایم؟ آیا دستِ پُر به آن منزل وارد میشویم یا دستمان تهی است؟
🔹توصیۀ چهارم: شناخت نشانههای هدایتگر
چهارمین توصیه: «وَ شِمْ بَرْقَ النَّجَاۀ». واژۀ «شِمْ» از ریشۀ «شَیْم» است. وقتی انسان چشمش را خیره به جایی میدوزد، واژۀ «شَیْم» به کار میرود. امام میفرماید در این مسیر که مطلوبت را مشخص کردی و تلاش لازم را نشان دادی و خود را مهیّا نمودی، نیاز به نشانههایی داری. اگر در مسیری تاریک و ظلمانی قدم بگذاری، ره به جایی نمیبری. باید از مسیری بروی که نشانههای مسیر و چراغهای هدایتگر وجود داشته باشند و برق روشنِ مسیر، مانع از خطارفتنت باشد. پس در این مسیر چشمت را بدوز و راهنمایان مسیرت را بشناس. بدان چه کسی جلودار است و میخواهد راهنمای مسیر و الگوی تو باشد.
تکتک کلمات نهجالبلاغۀ امیرالمؤمنین (علیهالسلام) «بَرْقَ النَّجَاۀ» است. جزجزء سخنان سیدالساجدین (علیهالسلام) در صحیفۀ سجادیه «بَرْقَ النَّجَاۀ» است. در کل، وجود خود امامان معصوم (علیهمالسلام) نشانۀ کامل «مِصْبَاحُ هُدًی وَ سَفِینَۀُ نَجَاۀٍ» (چراغ هدایت و کشتی نجات) هستند.
🔹توصیۀ پنجم: بلندهمّتی و چالاک بودن
آخرین توصیۀ امام این است: «وَ ارْحَلْ مَطَايَا التَّشْمِيرِ»: مصدر واژۀ «ارْحَلْ» به معنای رحلت کردن، بار بستن و کوچ کردن است. «مَطَايَا» نیز جمعِ «مَطِیَّۀ» یعنی مَرکب است. واژۀ «التَّشْمِير» نیز زمانی به کار میرود که میخواهیم کاری جدی را آغاز کنیم و آستین را بالا میزنیم و کمر را میبندیم. به تعبیر دیگر، این واژه به معنای آستین همّت را بالا زدن و کمر را بستن است.
امام میفرماید: آستین همّت را بالا بزن و با تمام جدّیت بار مرکب چابکت را ببند. یعنی پنجمین نکته بر جدی گرفتن کار، سختیپذیری و با قدرت وارد میدان شدن و خستگیناپذیر بودن در این مسیر دلالت میکند. بنابراین امیر مؤمنان(علیهالسلام) پنج توصیه فرمود:
یک، مطلوب و مقصدت را به شکل عالی روشن کن؛ دو، با پویایی از لحظات عمر و فرصتها و اموری که در اختیار داری استفاده کن که از همین دنیا باید بهرهات را برداری؛ سوم: برای این سفر آماده شو؛ چهارم: نشانههای هدایت و معلمانِ راهبلد را بشناس و پنجم، با جدیت کامل کمر را ببند و خستگیناپذیر کار کن و با نهایت پایداری و استواری در این مسیر گام بردار:
«إِنَّ الَّذِينَ قَالُوا رَبُّنَا اللهُ ثُمَّ اسْتَقَامُوا» (فصلت۳۰، احقاف۱۳)
درحقيقت، كسانی كه گفتند: «پروردگار ما خداست»؛ سپس ايستادگی كردند.
این پنج نکته برای اینکه آدمی را به قلۀ سعادت و کمال و معرفت برساند، بسیار راهگشاست.
و السلام
📜 تازیانههای بیداری/ شرح خطبه۲۲۳/ دکتر محمدعلی انصاری
#بامنازمولايمسخنبگو #کتابخوانی
#تازیانههایبیداری #دكترمحمدعلىانصاری
🌸التماس دعاى فرج
@rahe_aseman
🌾🌿🌾