🌿🌾🌿
جسمِ خاک از عشق ، بر افلاک شد
کوه ، در رقص آمد و چالاک شد
جمله کفها در دعا افراخته
نغمهی اَرْني به هم در ساخته
جسمی که از خاک است بر اثر عشق الهی بر اوج افلاک و آسمانها رفت و کوه به رقص و رفتار آمد .
جملگیِ آنان ، دستها به دعا افراشته بودند و یک صدا این نغمه را سر میدادند که : پروردگارا خود را به من بنمای .
مثنوی دفتر اول و ششم
کریم زمانی
اشاره است به آیهی ۱۴۳ سورهی اعراف :
وَلَمَّا جَاءَ مُوسَىٰ لِمِيقَاتِنَا وَكَلَّمَهُ رَبُّهُ قَالَ رَبِّ أَرِنِي أَنْظُرْ إِلَيْكَ قَالَ لَنْ تَرَانِي وَلَٰكِنِ انْظُرْ إِلَى الْجَبَلِ فَإِنِ اسْتَقَرَّ مَكَانَهُ فَسَوْفَ تَرَانِيّ فَلَمَّا تَجَلَّىٰ رَبُّهُ لِلْجَبَلِ جَعَلَهُ دَكًّا وَخَرَّ مُوسَىٰ صَعِقًا فَلَمَّا أَفَاقَ قَالَ سُبْحَانَكَ تُبْتُ إِلَيْكَ وَأَنَا أَوَّلُ الْمُؤْمِنِين
و چون موسى به وعدهگاه ما آمد و پروردگارش با او سخن گفت، عرض كرد: پروردگارا خودت را به من بنما كه تو را بنگرم، گفت : هرگز مرا نخواهى ديد ولى به اين كوه بنگر اگر به جاى خويش برقرار ماند شايد مرا توانى ديد و همينكه پروردگارش بر آن كوه جلوه كرد آن را متلاشى نمود و موسى بيهوش بيفتاد و چون به خود آمد گفت : منزهى تو، سوى تو باز مىگردم و من اولين مؤمن هستم .
عملى كه ما آن را ديدن مىخوانيم عملى است طبيعى و محتاج به ماده جسمى در مبصر و باصر هر دو، و حال آنكه بطور ضرورت و بداهت از روش تعليمى قرآن بر مىآيد كه هيچ موجودى به هيچ وجهى از وجوه شباهت به خداى سبحان ندارد، پس از نظر قرآن كريم خداى سبحان جسم و جسمانى نيست، و هيچ مكان، جهت و زمانى او را در خود نمى گنجاند، و هيچ صورت و شكلى مانند و مشابه او و لو به وجهى از وجوه يافت نمى شود. معلوم است كسى كه وضعش اينچنين باشد ابصار و ديدن به آن معنايى كه ما براى آن قائليم به وى متعلق نمىشود، و هيچ صورت ذهنيى منطبق با او نمىگردد، نه در دنيا و نه در آخرت .
خداى تعالى در كلام خود رؤيتى را اثبات كرده كه غير از رؤيت بصرى و حسى است، بلكه يک نوع درک و شعورى است كه با آن حقيقت و ذات هر چيزى درک مى شود، بدون اينكه چشم و يا فكر در آن به كار رود، شعورى اثبات كرده كه آدمى با آن شعور به وجود پروردگار خود پى برده معتقد مىشود، غير آن اعتقادى كه از راه فكر و استخدام دليل به وجود پروردگار خود پيدا مى كند، بلكه پروردگار خود را به وجدان و بدون هيچ ستر و پرده اى درک مى كند .
بنابر آنچه كه گذشت موسى (ع) در جمله (رب ارنى انظر اليک ) از پروردگار متعال درخواست كرده كه او را علم ضرورى به مقام پروردگارش ارزانى بدارد، چون خداى تعالى قبلاً به وى علم نظرى (پى بردن از آيات و موجودات او به خود او) را ارزانى داشته بود، از اين هم بيشتر و بالاتر، او را براى رسالت و تكلم كه همان علم به خدا از طريق سمع است برگزيده بود، موسى (ع) مىخواست از طريق رؤيت كه همان كمال علم ضرورى است نيز علم به او پيدا كند، و خداوند بهترين مايه اميد است.
#تفسیر_المیزان
#علامه_طباطبائی
@rahe_aseman
🌿🌾🌿
جسمِ خاک از عشق ، بر افلاک شد
کوه ، در رقص آمد و چالاک شد
جمله کفها در دعا افراخته
نغمهی اَرْني به هم در ساخته
جسمی که از خاک است بر اثر عشق الهی بر اوج افلاک و آسمانها رفت و کوه به رقص و رفتار آمد .
جملگیِ آنان ، دستها به دعا افراشته بودند و یک صدا این نغمه را سر میدادند که : پروردگارا خود را به من بنمای .
مثنوی دفتر اول و ششم
کریم زمانی
اشاره است به آیهی ۱۴۳ سورهی اعراف :
وَلَمَّا جَاءَ مُوسَىٰ لِمِيقَاتِنَا وَكَلَّمَهُ رَبُّهُ قَالَ رَبِّ أَرِنِي أَنْظُرْ إِلَيْكَ قَالَ لَنْ تَرَانِي وَلَٰكِنِ انْظُرْ إِلَى الْجَبَلِ فَإِنِ اسْتَقَرَّ مَكَانَهُ فَسَوْفَ تَرَانِيّ فَلَمَّا تَجَلَّىٰ رَبُّهُ لِلْجَبَلِ جَعَلَهُ دَكًّا وَخَرَّ مُوسَىٰ صَعِقًا فَلَمَّا أَفَاقَ قَالَ سُبْحَانَكَ تُبْتُ إِلَيْكَ وَأَنَا أَوَّلُ الْمُؤْمِنِين
و چون موسى به وعدهگاه ما آمد و پروردگارش با او سخن گفت، عرض كرد: پروردگارا خودت را به من بنما كه تو را بنگرم، گفت : هرگز مرا نخواهى ديد ولى به اين كوه بنگر اگر به جاى خويش برقرار ماند شايد مرا توانى ديد و همينكه پروردگارش بر آن كوه جلوه كرد آن را متلاشى نمود و موسى بيهوش بيفتاد و چون به خود آمد گفت : منزهى تو، سوى تو باز مىگردم و من اولين مؤمن هستم .
عملى كه ما آن را ديدن مىخوانيم عملى است طبيعى و محتاج به ماده جسمى در مبصر و باصر هر دو، و حال آنكه بطور ضرورت و بداهت از روش تعليمى قرآن بر مىآيد كه هيچ موجودى به هيچ وجهى از وجوه شباهت به خداى سبحان ندارد، پس از نظر قرآن كريم خداى سبحان جسم و جسمانى نيست، و هيچ مكان، جهت و زمانى او را در خود نمى گنجاند، و هيچ صورت و شكلى مانند و مشابه او و لو به وجهى از وجوه يافت نمى شود. معلوم است كسى كه وضعش اينچنين باشد ابصار و ديدن به آن معنايى كه ما براى آن قائليم به وى متعلق نمىشود، و هيچ صورت ذهنيى منطبق با او نمىگردد، نه در دنيا و نه در آخرت .
خداى تعالى در كلام خود رؤيتى را اثبات كرده كه غير از رؤيت بصرى و حسى است، بلكه يک نوع درک و شعورى است كه با آن حقيقت و ذات هر چيزى درک مى شود، بدون اينكه چشم و يا فكر در آن به كار رود، شعورى اثبات كرده كه آدمى با آن شعور به وجود پروردگار خود پى برده معتقد مىشود، غير آن اعتقادى كه از راه فكر و استخدام دليل به وجود پروردگار خود پيدا مى كند، بلكه پروردگار خود را به وجدان و بدون هيچ ستر و پرده اى درک مى كند .
بنابر آنچه كه گذشت موسى (ع) در جمله (رب ارنى انظر اليک ) از پروردگار متعال درخواست كرده كه او را علم ضرورى به مقام پروردگارش ارزانى بدارد، چون خداى تعالى قبلاً به وى علم نظرى (پى بردن از آيات و موجودات او به خود او) را ارزانى داشته بود، از اين هم بيشتر و بالاتر، او را براى رسالت و تكلم كه همان علم به خدا از طريق سمع است برگزيده بود، موسى (ع) مىخواست از طريق رؤيت كه همان كمال علم ضرورى است نيز علم به او پيدا كند، و خداوند بهترين مايه اميد است.
#تفسیر_المیزان
#علامه_طباطبائی
@rahe_aseman
🌿🌾🌿
🌾🌿🌾
من بُرون کردم ز گَردن ، وامِ نُصح
جز سعادت کی بود انجامِ نُصح ؟
من به تبلیغِ رسالت آمدم
تا رهانم مر شما را از نَدَم
هین مبادا که طَمَع رَهْتان زند
طَمْعِ برگ از بیخهاتان بر کَنَد
من در ابلاغ نصیحت ، دَینِ خود را اَدا کردم . یعنی در اندرز دادن به شما سنگ تمام گذاشتم . عمل کردن به نصیحت ناصحان آیا چیزی جز خوشبختی به دنبال دارد ؟ آیا پایان شنیدن اندرز ، جز نیکبختی چه چیز دیگر است ؟ من به انجام رسالتم آمده ام تا شما را از پشیمانی برهانم . بهوش باشید تا مبادا حرص و طمع شما را از راه به در کند و طمع بستن در رونق و نوای جسمانی ، بنیاد هستی شما را براندازد .
مثنوی دفتر سوم
استاد کریم زمانی
اقتباس از آیهٔ ۶۲ سورهٔ اعراف :
اُبَلِّغُکُمْ رِسٰالٰاتِ رَبِّي وَ اَنْصَحُ لَکُمْ وَاَعْلَمُ مِنَ اللهِ مٰا لٰا تَعْلَمُونَ
که پیغام های پروردگار خویش را به شما می رسانم ، شما را نصیحت می کنم و از خدا چیزهایی می دانم که شما نمی دانید .
در این چند جمله حضرت نوح (ع) اوصاف خود را می شمارد ؛ نخست می فرماید : من از آنجایی که رسولی از ناحیهٔ پروردگار هستم ، به مقتضای رسالتم پیام هایی را به شما می رسانم ؛ و رسالت و پیغام را به صیغه جمع ذکر کرد تا بفهماند که او تنها مبعوث به توحید و معاد نشده بلکه احکامِ بسیار دیگری نیز آورده ؛ چون نوح (ع) از پیغمبران اولی العزم و صاحب کتاب و شریعت بوده است .
سپس می فرماید : من خیرخواه شمایم ، و با شما نصیحت هایی دارم که شما را به خداوند و اطاعت او نزدیک و از استنکاف از پرستش او دور می سازد . آنگاه می فرماید : و من چیزهایی می دانم که شما نمی دانید ؛ و مقصودش از آن چیزها معارفی است که خداوند از سنن جاری در عالَم و از آغاز و انجام عالَم به وی آموخته است ، مانند : وقایع قیامت ، جزئیاتِ مسألهٔ ثواب و عقاب ، اطاعت و معصیت بندگان ، رضا و غضب و نعمت و عذابش .
حضرت نوح (ع) مردم را به توحید و ترک شرک دعوت می نمود و قومش او را انکار نموده و بر شرک خود اصرار می ورزیدند و بالاخره خداوند طوفان را بر ایشان مسلط نمود و همه را هلاک ساخت و نوح (ع) و گروندگان وی را نجات بخشید .
#تفسیر المیزان
#علامه طباطبائی
#قرآن_در_مثنوی
@rahe_aseman
🌿🌾🌿
من بُرون کردم ز گَردن ، وامِ نُصح
جز سعادت کی بود انجامِ نُصح ؟
من به تبلیغِ رسالت آمدم
تا رهانم مر شما را از نَدَم
هین مبادا که طَمَع رَهْتان زند
طَمْعِ برگ از بیخهاتان بر کَنَد
من در ابلاغ نصیحت ، دَینِ خود را اَدا کردم . یعنی در اندرز دادن به شما سنگ تمام گذاشتم . عمل کردن به نصیحت ناصحان آیا چیزی جز خوشبختی به دنبال دارد ؟ آیا پایان شنیدن اندرز ، جز نیکبختی چه چیز دیگر است ؟ من به انجام رسالتم آمده ام تا شما را از پشیمانی برهانم . بهوش باشید تا مبادا حرص و طمع شما را از راه به در کند و طمع بستن در رونق و نوای جسمانی ، بنیاد هستی شما را براندازد .
مثنوی دفتر سوم
استاد کریم زمانی
اقتباس از آیهٔ ۶۲ سورهٔ اعراف :
اُبَلِّغُکُمْ رِسٰالٰاتِ رَبِّي وَ اَنْصَحُ لَکُمْ وَاَعْلَمُ مِنَ اللهِ مٰا لٰا تَعْلَمُونَ
که پیغام های پروردگار خویش را به شما می رسانم ، شما را نصیحت می کنم و از خدا چیزهایی می دانم که شما نمی دانید .
در این چند جمله حضرت نوح (ع) اوصاف خود را می شمارد ؛ نخست می فرماید : من از آنجایی که رسولی از ناحیهٔ پروردگار هستم ، به مقتضای رسالتم پیام هایی را به شما می رسانم ؛ و رسالت و پیغام را به صیغه جمع ذکر کرد تا بفهماند که او تنها مبعوث به توحید و معاد نشده بلکه احکامِ بسیار دیگری نیز آورده ؛ چون نوح (ع) از پیغمبران اولی العزم و صاحب کتاب و شریعت بوده است .
سپس می فرماید : من خیرخواه شمایم ، و با شما نصیحت هایی دارم که شما را به خداوند و اطاعت او نزدیک و از استنکاف از پرستش او دور می سازد . آنگاه می فرماید : و من چیزهایی می دانم که شما نمی دانید ؛ و مقصودش از آن چیزها معارفی است که خداوند از سنن جاری در عالَم و از آغاز و انجام عالَم به وی آموخته است ، مانند : وقایع قیامت ، جزئیاتِ مسألهٔ ثواب و عقاب ، اطاعت و معصیت بندگان ، رضا و غضب و نعمت و عذابش .
حضرت نوح (ع) مردم را به توحید و ترک شرک دعوت می نمود و قومش او را انکار نموده و بر شرک خود اصرار می ورزیدند و بالاخره خداوند طوفان را بر ایشان مسلط نمود و همه را هلاک ساخت و نوح (ع) و گروندگان وی را نجات بخشید .
#تفسیر المیزان
#علامه طباطبائی
#قرآن_در_مثنوی
@rahe_aseman
🌿🌾🌿