خدای مهرب️ان
11.8K subscribers
28.8K photos
13.8K videos
1.35K files
6.79K links
دوست خوبم
به خدا که وصل شوی؛ آرامش وجودت را فرا میگيرد‌‌، نه به راحتی می‌رنجی و نه به ‌آسانی می رنجانی.آرامش سهم دل‌هايی که سمت خداست

لینک کانال در پیام رسان ایتا:

eitaa.com/rahe_aseman

ثبت شده فرهنگ وارشاداسلامی
http://t.me/itdmcbot?start=rahe_aseman
Download Telegram
⬅️ موجبات حسد ⬇️

⭕️ قسمت ششم

6⃣ ﺷﺸﻢ: ﺍﺯ ﺍﺳﺒﺎﺏ ﺣﺴﺪ، ﺗﻜﺒﺮ ﺍﺳﺖ. ﻭ ﺁﻥ ﻋﺒﺎﺭﺕ ﺍﺳﺖ ﺍﺯ ﺍﻳﻨﻜﻪ:

♻️ﺩﺭ ﻃﺒﻊ ﺍﻧﺴﺎﻥ، ﺭﻓﻌﺖ ﻭ ﺑﻠﻨﺪﻯ ﻧﺴﺒﺖ ﺑﻪ ﺑﻌﻀﻰ ﺍﺯ ﻣﺮﺩﻡ ﺑﺎﺷﺪ ﻭ ﺑﺨﻮﺍﻫﺪ ﻛﻪ ﺁﻥ ﺑﻌﺾ، ﻣﻄﻴﻊ ﻭ ﻣﻨﻘﺎﺩ ﺍﻭﺑﺎﺷﺪ، ﻭ ﺍﺯ ﻓﺮﻣﺎﻥ ﺍﻭ ﺗﺠﺎﻭﺯ ﻧﻜﻨﺪ.
♻️ﻭ ﻣﻰ ﺧﻮﺍﻫﺪ ﻛﻪ: ﻗﻄﻊ ﺍﺳﺒﺎﺏ ﺳﺮﻛﺸﻰ ﺍﺯ ﺍﻭ ﻧﻤﻮﺩﻩ ﺑﺎﺷﺪ. ﻭ ﭼﻮﻥ ﻧﻌﻤﺘﻰ ﺑﻪ ﺍﻭ ﺑﺮﺳﺪ ﭼﻨﺎﻥ ﺗﺼﻮﺭ ﻛﻨﺪ ﻛﻪ ﺍﻭ ﺩﻳﮕﺮ ﻣﺘﺤﻤﻞ ﺗﻜﺒﺮ ﺍﻭ ﻧﺨﻮﺍﻫﺪ ﺷﺪ ﻭ ﺍﺯﻣﺘﺎﺑﻌﺖ ﺍﻭ ﺳﺮﺑﺎﺯ ﺧﻮﺍﻫﺪ ﺯﺩ.

♨️ﻳﺎ ﺁﻧﻜﻪ ﺩﺍﻋﻴﻪ ﺑﺮﺍﺑﺮﻯ ﻭ ﻳﺎ ﺑﺮﺗﺮﻯ ﺑﺎ ﺍﻭ ﺧﻮﺍﻫﺪ ﺩﺍﺷﺖ.
♨️ﺍﺯ ﺍﻳﻦ ﺟﻬﺖ ﺣﺴﺪ ﺑﺮ ﺍﻭ ﻣﻰ ﺑﺮﺩ ﻭ ﺯﻭﺍﻝ ﻧﻌﻤﺖ ﺍﻭ ﺭﺍ ﺩﻭﺳﺖ ﻣﻰ ﺩﺍﺭﺩ.

🔹ﻭ ﺣﺴﺪ ﺍﻛﺜﺮ ﻛﻔﺎﺭ ﺑﺎ ﺭﺳﻮﻝ ﻣﺨﺘﺎﺭ -ﺻﻠﻰ ﺍﻟﻠﻪ ﻋﻠﻴﻪ ﻭ ﺁﻟﻪ- ﺍﺯ ﺍﻳﻦ ﻗﺒﻴﻞ ﺑﻮﺩ. ﭼﻮﻥ ﻣﻰ ﮔﻔﺘﻨﺪ: ﭼﮕﻮﻧﻪ ﺗﺤﻤﻞ ﻛﻨﻴﻢ ﻛﻪ ﺑﺮ ﻣﺎﻣﻘﺪﻡ ﺷﻮﺩ، ﻃﻔﻞ ﻓﻘﻴﺮﻯ ﻳﺘﻴﻢ؟
🔹«ﻭ ﻗﺎﻟﻮﺍ ﻟﻮ ﻟﺎ ﻧﺰﻝ ﻫﺬﺍ ﺍﻟﻘﺮﺁﻥ ﻋﻠﻰ ﺭﺟﻞ ﻣﻦ ﺍﻟﻘﺮﻳﺘﻴﻦ ﻋﻈﻴﻢ». ﻳﻌﻨﻰ: «ﭼﮕﻮﻧﻪ ﻧﺎﺯﻝ ﻧﺸﺪ ﻗﺮﺁﻥ ﺑﺮ ﻣﺮﺩ ﻋﻈﻴﻢ ﺍﻟﺸﺎﻧﻰ ﺍﺯ ﺍﻫﻞ ﺍﻳﻦ ﺩﻭ ﻭﻟﺎﻳﺖ؟ ﻭ ﺑﻪ ﺍﻳﻦ ﻣﺮﺩ ﺗﻬﻰ ﺩﺳﺖ ﺑﻰ ﻳﺎﺭ ﻭ ﻳﺎﻭﺭ ﻧﺎﺯﻝ ﮔﺮﺩﻳﺪ؟!».


📚 #معراج_السعاده

@rahe_aseman
⬅️ موجبات حسد ⬇️

⭕️ قسمت هفتم

7⃣ ﻫﻔﺘﻢ: ﺗﻌﺠﺐ ﻭ ﺍﺳﺘﺒﻌﺎﺩ ﺍﺳﺖ.
ﻭ ﺍﻳﻦ ﺩﺭ ﻭﻗﺘﻰ ﺍﺳﺖ ﻛﻪ: ﻣﺤﺴﻮﺩ، ﺩﺭ ﻧﻈﺮ ﺣﺎﺳﺪ ﺣﻘﻴﺮ ﻭ ﭘﺴﺖ ﻭ ﺩﺭ ﻧﻌﻤﺖ ﻋﻈﻴﻢ ﺑﺎﺷﺪ.

♻️ﭘﺲ ﺗﻌﺠﺐ ﻛﻨﺪ ﻛﻪ ﻣﺜﻞ ﺁﻥ ﺷﺨﺺ ﺑﻪ ﭼﻨﻴﻦ ﻧﻌﻤﺘﻰ ﺭﺳﻴﺪ!
♻️ﻭ ﺑﻪ ﺍﻳﻦ ﺳﺒﺐ، ﺑﺮ ﺍﻭ ﺣﺴﺪ ﺑﺮﺩ ﻭ ﺯﻭﺍﻝ ﺁﻥ ﻧﻌﻤﺖ ﺭﺍ ﺍﺯ ﺍﻭ ﺧﻮﺍﻫﺪ.

♨️ﻭ ﺍﺯ ﺍﻳﻦ ﻗﺒﻴﻞ ﺑﻮﺩ ﺣﺴﺪ ﺑﺴﻴﺎﺭﻯ ﺍﺯ ﺍﻣﺘﻬﺎ ﺑﺮ ﭘﻴﻐﻤﺒﺮﺍﻥ ﺧﻮﺩ ﻛﻪ ﻣﻰ ﮔﻔﺘﻨﺪ:
♨️«ﻣﺎ ﺍﻧﺘﻢ ﺍﻟﺎ ﺑﺸﺮ ﻣﺜﻠﻨﺎ» ﻳﻌﻨﻰ: «ﺷﻤﺎ ﻧﻴﺴﺘﻴﺪ ﻣﮕﺮ ﺑﺸﺮﻯ ﻣﺎﻧﻨﺪ ﻣﺎ». ﭘﺲ ﭼﮕﻮﻧﻪ ﺳﺰﺍﻭﺍﺭ ﺧﻠﻌﺖ ﻧﺒﻮﺕ، ﻭ ﺍﻓﺴﺮ ﻛﺮﺍﻣﺖ ﮔﺮﺩﻳﺪﻳﺪ، ﻭ ﻣﺮﺗﺒﻪ ﻭﺣﻰ ﻭ ﺭﺳﺎﻟﺖ ﻳﺎﻓﺘﻴﺪ؟!

👌🏻ﻭ ﺑﺪﺍﻥ ﻛﻪ: ﺑﺴﺎ ﺑﺎﺷﺪ ﻛﻪ ﺑﻴﺸﺘﺮ ﺍﻳﻦ ﺍﺳﺒﺎﺏ، ﻳﺎ ﻫﻤﻪ ﺁﻧﻬﺎ ﺩﺭ ﻳﻚ ﻧﻔﺮ ﺟﻤﻊ ﺷﻮﺩ.
👌🏻ﻭ ﺩﺭ ﺍﻳﻦ ﻭﻗﺖ ﺣﺴﺪ ﻧﻬﺎﻳﺖ ﻗﻮﺕ ﻣﻰ ﮔﻴﺮﺩ.

✳️ﻭ ﺑﻪ ﺣﺪﻯ ﻣﻰ ﺭﺳﺪ ﻛﻪ: ﺩﻳﮕﺮ ﺣﺎﺳﺪ ﻗﺪﺭﺕ ﺑﺮ مخفی کردنِ ﺁﻥ ﻧﺪﺍﺭﺩ.
✳️ﻭ ﺑﺎﻃﻦ ﺧﻮﺩ ﺭﺍ ﻇﺎﻫﺮ ﻣﻰ ﺳﺎﺯﺩ ﻭ ﻋﺪﺍﻭﺕ ﺭﺍ ﺁﺷﻜﺎﺭ ﻣﻰ ﻛﻨﺪ.

ﻭ ﮔﺎﻩ ﺑﺎﺷﺪ ﻛﻪ ﺣﺴﺪ ﭼﻨﺪﺍﻥ ﻗﻮﺕ ﮔﻴﺮﺩ ﻛﻪ ﺻﺎﺣﺐ ﺁﻥ ﻫﺮ ﻧﻌﻤﺘﻰ ﺭﺍ ﻛﻪ ﺍﺯ ﺑﺮﺍﻯ ﻫﺮ ﻛﺴﻰ ﺑﻴﻨﺪ ﺍﺯ ﺑﺮﺍﻯ ﺧﻮﺩ ﺧﻮﺍﻫﺪ،
ﻭ ﻃﺎﻟﺐ ﺍﻳﻦ ﺑﺎﺷﺪ ﻛﻪ ﻫﺮ ﻧﻌﻤﺖ ﻭ ﭼﻴﺰﻯ ﻛﻪ ﺍﺯ ﺑﺮﺍﻯ ﻫﺮ ﻛﺴﻰ ﺣﺎﺻﻞ ﺍﺳﺖ ﺑﻪ ﺍﻭ ﻋﺎﻳﺪ ﺷﻮﺩ. ﻭ ﺍﻳﻦ ﻧﻴﺴﺖ ﻣﮕﺮ ﺍﺯ ﺟﻬﻞ ﻭ ﺣﻤﺎﻗﺖ.


📚 #معراج_السعاده

@rahe_aseman
🌾🌿🌾



#یاد_مرگ_قیامت
#ارزش_وقت
#ملا_احمد_نراقی ره

مروی است كه چون بنده را هنگام وفات در رسد و ملک الموت بر او وارد شود و او را اعلام نمايد كه از عمر تو ساعتی بيش نمانده. در آن وقت از برای آن بنده اين قدر حزن و حسرت و تأسّف حاصل می‌شود كه اگر تمام مملكت روی زمين را از مشرق تا مغرب مالک باشد می‌دهد به عوض اينكه يک ساعت ديگر بر آن ساعت اضافه شود كه بلكه در آن ساعت تلافی ما فات كند و راهی به آن نمی‌يابد.

منبع: #معراج_السعاده.

💠داد حق عمری که هر روزی از او🔹کس نداند قيمت آن را جز او💠(#مولوی)


💠آنچه ندارد عوض ای هوشيار🔹عمر عزيز است غنيمت شمار💠(#شیخ_بهایی ره)

💠هان ای عزيز فصل جوانی به هوش باش🔹در پيری از تو هيچ نيايد بـه غير خواب💠(#امام_خمینی ره)




@rahe_aseman

🌾🌿🌾
🌾🌿🌾



از امام صادق (ع) روایت شده که فرمود:
"صورت انسانیت ، بزرگترین حجت خدا بر خلق، و کتابی است که او به دست خود نگاشته و بنایی است که به حکمت خود بر پا داشته است و مجموع صورت های جمیع عوالم ، و چکیده علومی است که در لوح محفوظ است و شاهد بر هر غایبی و بر هر منکری، و طریق مستقیم و راه راست بر هر خیری و راهی است که بین بهشت و دوزخ کشیده شده است." (#معراج_السعاده)

بنابراین چه چیز مانع می شود که خردمند در کتاب نفس خود تدبر کند تا آنچه از اسرار عالم هستی که بر او پوشیده مانده است از مطالعه کلمات نفس خود و حروف آن بر او آشکار شود.

آیا سخن امیر را نشنیده ای :

وَ انتَ الکتابُ المُبینُ الَّذی بِاَحرُفِهِ یظهِرُ المضمِر

امیرالمومنین(ع):
انسان به میزان شناخت خودش ، عقلش کامل تر می شود. (حاج اقای فیاض بخش)


منبع: #اسرار_الصلاة
تألیف: میرزا جواد اقا ملکی تبریزی
ص 320


@rahe_aseman
🌾🌿🌾
🌺 #معراج_السعاده 🌺

#راه_شناختن_نفس (بخش اول)

بدان که آنچه گفتم آدمی را غیر از همین بدن مادی و صورت حسی ، جزوی دیگر هست مجرد ، که آن را #نفس می گویند ، اگر چه فهمیدن و دانستن آن صعوبت دارددولیکن هرگاه کسی به نظر تحقیق ، تأمل کند این مطلب بر او ظاهر و روشن می شود. ، زیرا که هر که ساحت دل خود را از غبار عالم طبیعت پاک کند و علایق و شهوات حیوانیت را اندکی از خود دور نماید و آئینه دل را از زنگ کدورات این عالم فی الجمله جلائی دهد و گاه گاهی در دل را بر روی اغیار نابکار ببندد و با محبوب حقیقی خلوتی نماید و با حضور قلب ، متوجه به عالم انوار شود و با نیّت خالص مشغول به مناجات حضرت پروردگار گردد و گاهی تفکر در عجایت ملک و #ملکوت پادشاه لایزال نماید و زمانی تأمل در غرایب جمال و جبروت قادر ذوالجلال کند ، البته از برای او حالتی نورانی و #بهجتی عقلی حاصل می شود ، که به سبب آن یقین می کند که ذات او از این عالم جسمانی نیست ، بلکه از عالم دیگر است.


@rahe_aseman
🌾🌿🌾



#انسانیت

دانشمندان محقق ما بر این نظریه متفق اند که صورت انسان ، صورتی است که بالقوه ، جامع جمیع آن چیزهایی است که در همه این عالم است.

پس همان گونه که خدای متعال از تمام این عالم حسی، از جواهر گرفته تااعراض، در آن به ودیعت نهاده، آن را بالقوه ، آمیزه ای مرکب قرار داده است از جمیع آنچه در عوالم عالیه ای فوق این عالم است.
از امام صادق (ع) روایت شده که فرمود:
"صورت انسانیت ، بزرگترین حجت خدا بر خلق، و کتابی است که او به دست خود نگاشته و بنایی است که به حکمت خود بر پا داشته است و مجموع صورت های جمیع عوالم ، و چکیده علومی است که در لوح محفوظ است و شاهد بر هر غایبی و بر هر منکری، و طریق مستقیم و راه راست بر هر خیری و راهی است که بین بهشت و دوزخ کشیده شده است." (#معراج_السعاده)

بنابراین چه چیز مانع می شود که خردمند در کتاب نفس خود تدبر کند تا آنچه از اسرار عالم هستی که بر او پوشیده مانده است از مطالعه کلمات نفس خود و حروف آن بر او آشکار شود.

آیا سخن امیر را نشنیده ای :
وَ انتَ الکتابُ المُبینُ الَّذی بِاَحرُفِهِ یظهِرُ المضمِر

امیرالمومنین(ع):
انسان به میزان شناخت خودش ، عقلش کامل تر می شود. (حاج اقای فیاض بخش)
منبع: #اسرار_الصلاة
تألیف: میرزا جواد اقا ملکی تبریزی
ص 320


@rahe_aseman
🌾🌿🌾
🔶حکایت توبه مرد گناهکار و قبولی توبه اش

نقل است که : مردی بود که جمیع عمر خود را در معصیت به سر برده بود و در مدت عمر خود هرگز خیری از او صادر نشده و اصلا از هیچ معصیتی اندیشه نمیکرد و صلحای عصر از او دوری میجستند و او را نفرت میکردند.

ناگاه موکل قضا دست بر دامن عمرش دراز کرده ملک الموت آهنگ قبض روحش نمود. چون یقین به مرگ کرد و یافت که وقت رحلتش رسیده نظر در جراید اعمال خود کرد. آنرا از اعمال صالحه خالی دید و خطی که رقم جایی داشته باشد، ندید.
عاجزوار آهی از دل بیقرار برکشید و بیقرار برکشید و بی اختیار گفت:" یا من له الدنیا والآخره ارحم من لیس له الدنیا والآخره".
این کلمه بگفت و جان داد.

اهل شهر از فوت او شاد شدند و از مردنش فرحناک گشتند و او را در مزبله ای انداختند و خس و خاشاک بر او ریختند و آن موضع را از خاک پر کردند.

شب یکی از بزرگان را در خواب دیدند که: فلان درگذشت و او را در مزبله ای انداختند، برخیز و او را از آنجا بردار و غسل ده و کفن کن و بر او نماز کن و او را در مقبره صلحا و اتقیا دفن کن.
گفت: خداوندا! او بد عمل بود و در میان خلق به بدکاری و بدنامی مشهور بود. چه چیز به درگاه کبریا آورد که مستحق کرامت و بخشش گردید؟

خطاب آمد: چون به حال نزع رسید، در جراید اعمال خود نظر کرد و به جز خطا و معاصی چیزی ندید، لهذا مفلس وار به درگاه ما بنالید و عاجزوار به بارگاه ما نظر کرد و دست در دامن فضل ما زد، لهذا به بیچارگی و عجز او رحمت کردیم و گناهان او را از نظر پوشیدیم و از عذاب الیمش نجات دادیم. و به نعیم مقیمش رساندیم.

ای یک دله صد دله دل یک دله کن
مهر دگران را ز دل خود یله کن
یک صبح به اخلاص بیا بر در ما
برناید اگر کام تو از ما گله کن

#معراج_السعاده

@rahe_aseman
سر ارادت ما و آستان‌ حضرت دوست...

مروی است که: « خدای-تعالی- ابراهیم را مال بسیار داده، چنان که چهارصد سگ با قلاده زرین در عقب گوسفندان او بودند و فرشتگان گفتند که: دوستی ابراهیم از برای خدا به جهت مال و نعمتی است که به او عطا فرموده.

پادشاه عالم خواست که به ایشان نشان دهد که این چنین نیست؛

پس به جبرئیل فرمود که : برو و مرا در جایی که ابراهیم بشنود یاد کن.

جبرئیل رفت در وقتی که ابراهیم نزد گوسفندان بود بر بالای تلی ایستاد و به آوازی خوش گفت:« سبوحٌ قدّوس ربّ الملائکه والّروح». چون ابراهیم نام خدای را شنید، جمیع اعضای او به حرکت آمد و فریاد برآورد به این مضمون:

کاین مطرب از کجاست که برگفت نام دوست  
تا جان و جامه بذل کنم بر پیام دوست

دل زنده میشود بــه امیـــد وفـــای یــار                  
جان رقص میکند ز سماع کلام دوست

پس ابراهیم از چپ و راست نگاه کرد. شخصی را بر تلی ایستاده دید. به نزد وی دوید و گفت: تو بودی که نام دوست مرا بردی؟

گفت: بلی. ابراهیم گفت: ای بنده حق! نام حق را یکبار دیگر بگو و ثلث گوسفندانم از آن تو.
جبرئیل باز نام حق را گفت .
ابراهیم گفت: یکبار دیگر بگو و نصف گوسفندانم از تو.
جبرئیل باز نام حق را گفت.
حضرت ابراهیم در آن وقت از کثرت شوق بیقرار شد؛ گفت: همه گوسفندانم از تو؛ یکبار دیگر نام دوست مرا بگو. جبرئیل باز گفت. ابراهیم گفت: مرا دیگر چیزی نیست، خود را به تو دادم یکبار دیگر بگوی. جبرئیل باز گفت.
پس ابراهیم گفت: بیا مرا با گوسفندانم ضبط کن که از آن توست.

جبرئیل گفت: ای ابراهیم! مرا حاجت به گوسفندان تو نیست؛ من جبرئیلم. و حقّا که جای آن داری که خدا تو را دوست خود گردانید، که در وفاداری کاملی، و در مرتبه دوستی، صادق و در شیوه اطاعت مخلص ثابت قدم».

#معراج_السعاده

لثالی الاخبار،ج1،ص96
@rahe_aseman
🔶مدح و فضیلت نصیحت و خیرخواهی

شخصی روایت میکند که:« در خدمت حضرت رسالت پناه نشسته بودم، آن جناب فرمودند که: حال شخصی بر شما وارد میشود که از اهل بهشت است.

پس مردی از انصار درآمد که آب وضو از محاسنش می چکید؛ سلام کرد و مشغول نماز شد. و فردای آن روز نیز آن سرور، این سخن را فرمود. باز همان مرد درآمد. و روز سوم نیز باز به همین دستور.

چون آن حضرت از مجلس برخاستند، یکی از صحابه از دنبال آن مرد انصاری رفته و سه شب در نزد او به سر برد؛

ولی از بیداری و عبادتی، ندید جز آنکه چون به جامه خواب گردیدی ذکر خدا کردی، و همچنان خفته بود تا برای نماز صبح برخاستی. ولیکن از وی #جز_سخن_خیر_نشنیدی.

آن صحابه گوید: چون سه شب گذشت، وی را گفتم که: من از پیغمبر صلوات الله علیه و آله در حق تو چنین سخنی شنیدم، خواستم که بر عمل و عبادت تو مطلع گردم، ولی از تو عمل بسیار ندیدم؛ بگو ببینم چه چیزی تو را به این مرتبه رسانیده و از اهل بهشت گردانیده است؟

انصاری گفت: غیر از آنچه دیدی، از من بندگی به تقدیم نمیرسد، جز آنکه بر احدی از مسلمانان در خود غشی نمیبینم، و بر خیر و خوبی که خدای -تعالی- به وی عطا کرده باشد، حسدی نمیبرم.

آن شخص گفت: این است که تو را به این مرتبه رسانیده است. و این صفتی که است که تحصیل آن از ما برنمی آید.»

 
#معراج_السعاده
محجه البیضاء،ج5،ص325


@rahe_aseman
🌺#معراج_السعاده🌺

و گاه است که گوئی من خود را شناخته ام ، و به حقیقت خود رسیده ام . زنهار ، زنهار ، که این نیست مگر از بی خبری و بی خردی. زیرا که تو از ظاهر خود نشناسی مگر سر و روی و دست و پای و چشم و گوش و پوست و گوشت ، و از #باطن خود ندانی مگر این قدر که چون گرسنه شوی غذا بطلبی ، و چون بر کسی خشمناک شوی درصدد انتقام برآئی ، و چون شهوت بر تو غلبه کند مقاربت خواهش نمائی و امثال اینها، و همه حیوانات با تو در اینها برابرند.
پس هرگاه حقیقت تو همین باشد ، به چه سبب خود را از آنها بهتر میدانی ؟و اگر تو همین باشی به چه سبب خداوند عالم تو را بر سایر مخلوقات ترجیح داده و فرموده : " وَ فَضَّلناهُم عَلی کَثیرٍ مِمَّن خَلَقنا تَفضیلا " (1)
یعنی " ما تفضیل دادیم فرزندان آدم را بر بسیاری از مخلوقات خود".
و حال اینکه در این صفات و عوارض ، بسیاری از حیوانات برتو ترجیح دارند.
پس بابد که #حقیقت_خود را طلب کنی تا خود چه چیزی، و چه کسی، و از کجا آمده ای، و به کجا خواهی رفت .

🌺سوره اسراء ، آیه ی 70

@rahe_aseman
.



سر ارادت ما و آستان‌ حضرت دوست...

مروی است که: « خدای-تعالی- ابراهیم را مال بسیار داده، چنان که چهارصد سگ با قلاده زرین در عقب گوسفندان او بودند و فرشتگان گفتند که: دوستی ابراهیم از برای خدا به جهت مال و نعمتی است که به او عطا فرموده.

پادشاه عالم خواست که به ایشان نشان دهد که این چنین نیست؛

پس به جبرئیل فرمود که : برو و مرا در جایی که ابراهیم بشنود یاد کن.

جبرئیل رفت در وقتی که ابراهیم نزد گوسفندان بود بر بالای تلی ایستاد و به آوازی خوش گفت:« سبوحٌ قدّوس ربّ الملائکه والّروح». چون ابراهیم نام خدای را شنید، جمیع اعضای او به حرکت آمد و فریاد برآورد به این مضمون:

کاین مطرب از کجاست که برگفت نام دوست  
تا جان و جامه بذل کنم بر پیام دوست

دل زنده میشود بــه امیـــد وفـــای یــار                  
جان رقص میکند ز سماع کلام دوست

پس ابراهیم از چپ و راست نگاه کرد. شخصی را بر تلی ایستاده دید. به نزد وی دوید و گفت: تو بودی که نام دوست مرا بردی؟

گفت: بلی. ابراهیم گفت: ای بنده حق! نام حق را یکبار دیگر بگو و ثلث گوسفندانم از آن تو.
جبرئیل باز نام حق را گفت .
ابراهیم گفت: یکبار دیگر بگو و نصف گوسفندانم از تو.
جبرئیل باز نام حق را گفت.
حضرت ابراهیم در آن وقت از کثرت شوق بیقرار شد؛ گفت: همه گوسفندانم از تو؛ یکبار دیگر نام دوست مرا بگو. جبرئیل باز گفت. ابراهیم گفت: مرا دیگر چیزی نیست، خود را به تو دادم یکبار دیگر بگوی. جبرئیل باز گفت.
پس ابراهیم گفت: بیا مرا با گوسفندانم ضبط کن که از آن توست.

جبرئیل گفت: ای ابراهیم! مرا حاجت به گوسفندان تو نیست؛ من جبرئیلم. و حقّا که جای آن داری که خدا تو را دوست خود گردانید، که در وفاداری کاملی، و در مرتبه دوستی، صادق و در شیوه اطاعت مخلص ثابت قدم».

#معراج_السعاده

لثالی الاخبار،ج1،ص96
@rahe_aseman


.
🔶مدح و فضیلت نصیحت و خیرخواهی

شخصی روایت میکند که:« در خدمت حضرت رسالت پناه نشسته بودم، آن جناب فرمودند که: حال شخصی بر شما وارد میشود که از اهل بهشت است.

پس مردی از انصار درآمد که آب وضو از محاسنش می چکید؛ سلام کرد و مشغول نماز شد. و فردای آن روز نیز آن سرور، این سخن را فرمود. باز همان مرد درآمد. و روز سوم نیز باز به همین دستور.

چون آن حضرت از مجلس برخاستند، یکی از صحابه از دنبال آن مرد انصاری رفته و سه شب در نزد او به سر برد؛

ولی از بیداری و عبادتی، ندید جز آنکه چون به جامه خواب گردیدی ذکر خدا کردی، و همچنان خفته بود تا برای نماز صبح برخاستی. ولیکن از وی #جز_سخن_خیر_نشنیدی.

آن صحابه گوید: چون سه شب گذشت، وی را گفتم که: من از پیغمبر صلوات الله علیه و آله در حق تو چنین سخنی شنیدم، خواستم که بر عمل و عبادت تو مطلع گردم، ولی از تو عمل بسیار ندیدم؛ بگو ببینم چه چیزی تو را به این مرتبه رسانیده و از اهل بهشت گردانیده است؟

انصاری گفت: غیر از آنچه دیدی، از من بندگی به تقدیم نمیرسد، جز آنکه بر احدی از مسلمانان در خود غشی نمیبینم، و بر خیر و خوبی که خدای -تعالی- به وی عطا کرده باشد، حسدی نمیبرم.

آن شخص گفت: این است که تو را به این مرتبه رسانیده است. و این صفتی که است که تحصیل آن از ما برنمی آید.»

 
#معراج_السعاده
محجه البیضاء،ج5،ص325


@rahe_aseman
🌺#معراج_السعاده🌺

و گاه است که گوئی من خود را شناخته ام ، و به حقیقت خود رسیده ام . زنهار ، زنهار ، که این نیست مگر از بی خبری و بی خردی. زیرا که تو از ظاهر خود نشناسی مگر سر و روی و دست و پای و چشم و گوش و پوست و گوشت ، و از #باطن خود ندانی مگر این قدر که چون گرسنه شوی غذا بطلبی ، و چون بر کسی خشمناک شوی درصدد انتقام برآئی ، و چون شهوت بر تو غلبه کند مقاربت خواهش نمائی و امثال اینها، و همه حیوانات با تو در اینها برابرند.
پس هرگاه حقیقت تو همین باشد ، به چه سبب خود را از آنها بهتر میدانی ؟و اگر تو همین باشی به چه سبب خداوند عالم تو را بر سایر مخلوقات ترجیح داده و فرموده : " وَ فَضَّلناهُم عَلی کَثیرٍ مِمَّن خَلَقنا تَفضیلا " (1)
یعنی " ما تفضیل دادیم فرزندان آدم را بر بسیاری از مخلوقات خود".
و حال اینکه در این صفات و عوارض ، بسیاری از حیوانات برتو ترجیح دارند.
پس بابد که #حقیقت_خود را طلب کنی تا خود چه چیزی، و چه کسی، و از کجا آمده ای، و به کجا خواهی رفت .

🌺سوره اسراء ، آیه ی 70

@rahe_aseman