خدای مهرب️ان
11.9K subscribers
28.1K photos
13.4K videos
1.33K files
6.7K links
دوست خوبم
به خدا که وصل شوی؛ آرامش وجودت را فرا میگيرد‌‌، نه به راحتی می‌رنجی و نه به ‌آسانی می رنجانی.آرامش سهم دل‌هايی که سمت خداست

لینک کانال در پیام رسان ایتا:

eitaa.com/rahe_aseman

ثبت شده فرهنگ وارشاداسلامی
http://t.me/itdmcbot?start=rahe_aseman
Download Telegram
🌾🌿🌾



🔷 تازیانه های بیداری- شرح خطبه۲۲۳

▫️ارادۀ پولادین؛ پیشنیاز موفقیت انسان

امام در ادامه، درمان این درد را بیان می‌فرماید و برای آن دو دوا ارائه می‌دهد؛ اما تصریح می‌کند لازمۀ اثرگذاریِ این دارو آن است که آدمی عزیمت داشته باشد:
«فَتَدَاوَ مِنْ دَاءِ الْفَتْرَۀ فِي قَلْبِكَ بِعَزِيمَۀ».
ریشۀ «عَزْم» و «عَزِیمَۀ» یک کاربرد مشهور دارد و آن تعبیر پیامبران «اُولُوالْعَزْم» است:

«فَاصْبِرْ كَمَا صَبَرَ أُولُوا الْعَزْمِ مِنَ الرُّسُلِ»(احقاف۳۵)
(پس همان‌گونه كه پيامبرانِ نستوه، صبر كردند، صبر كن‏).
به پنج پیامبر در سلسلۀ نبوت، اولوالعزم یا پیامبران دارای عزم می‌گویند. «عَزْم» به معنای قطعیت، لزوم و قاطعیت است. پس پیامبران دارای عزم یعنی پیامبران قاطع به تمام معنا؛ به دیگر سخن، عزم یعنی ارادۀ پولادین و مستحکم.
امیرالمؤمنین علیه‌ السلام: «مَا ضَعُفَ بَدَنٌ عَمَّا قَوِیَتْ عَلَیْهِ النِّیَّۀُ»؛ یعنی چون نیّت بر انجام کاری قوی باشد، هیچ بدنی احساس ضعف و ناتوانی نمی‌کند.
گاه جوانی تصمیم می‌گیرد که در وادی سلوک وارد شود و مراحل تربیت نفس را طی کند، اما چون اراده‌اش محکم نیست، با دیدن چشم و خال و ابرویی راه را گم می‌کند:

به عزم توبه سحر گفتم استخاره کنم
بهار توبه‌شکن می‌رسد چه چاره کنم

شخصی دیگر تصمیم می‌گیرد که مسیر ارتقای علمی را طی کند، اما انتظار دارد با راحتی و آسودگی به درجات علمی برسد. اما او باید بداند:

همچو فرهاد بود کوه‌کنی پیشۀ ما
کوه ما سینۀ ما ناخن ما تیشۀ ما
عشق شیری است قوی‌پنجه و می‌گوید فاش
هرکه از جـان گذرد بگذرد از بیشـۀ ما

در عرصه‌های دیگر نیز چنین است؛ بدون ارادۀ قوی نمی‌توان شاهد موفقیت را در آغوش کشید.
امیر مؤمنان‌علیه‌السلام فرمود: بیا نفست را درمان کن و درد فترت، ضعف، سستی، کندی، تنبلی و جاماندگی را از بین ببر؛ اما با ارادۀ قوی.

📜 تازیانه‌های بیداری/ شرح خطبه۲۲۳/ دکتر محمدعلی انصاری

#بامن‌ازمولايم‌سخن‌بگو #کتاب‌خوانی
#تازیانه‌های‌بیداری #دكترمحمدعلى‌انصاری

🌸التماس دعاى فرج

@rahe_aseman
🌾🌿🌾
🌾🌿🌾



🔷 تازیانه های بیداری- شرح خطبه۲۲۳

▫️اطاعت و ذکر؛ دو راهکارِ نجات انسان

امام در ادامۀ کلام، دو توصیۀ مهم را برای درمان سستی و غفلت بیان می‌فرماید: «وَ كُنْ لِلهِ مُطِيعاً وَ بِذِكْرِهِ آنِساً». اول، اطاعت خداوند و دوم، انس به ذکر الهی. «اطاعت» یعنی به گوش گرفتن که در قبال اوامر و نواهی به کار برده می‌شود. اگر کسی امری را پذیرفت یا نهی‌ای را به کناری گذارد «مطیع» می‌شود. اوامر الهی عبارت است از فرصت‌های مهیّا در زندگی که گام‌به‌گام انسان را به خداوند نزدیک می‌کند. اگر خداوند به قسط و عدل امر کرده‌است، اگر به نماز دستور داده و انفاق را توصیه کرده‌است و اگر عفو و گذشت را پسندیده است، تمام اینها را باید فرصتی دانست برای تقرب انسان و اوج گرفتن. از آن سو، نواهی الهی موجب تباهی انسان می‌شوند. به همین دلیل پروردگار از فجور، زنا یا ربا نهی کرده‌است؛ زیرا اینها برعکس اوامر که پلکان تقرب و تکامل بودند، حکم پلکان سقوط و انحطاط انسان را دارند.
پس چارۀ درمان قلب بیمار آن است که اوامر الهی را بپذیرد، انجام دهد و نواهی او را به کناری بگذارد. انسان مطیع کسی است که راهکارهای کمال را می‌گیرد، رو به بالا می‌رود و از مراتب زوال وجود خود را حفظ می‌کند. امیرالمؤمنین علیه‌السلام فرمود: مطیع خدا باش تا بالا روی و از همۀ دردها نجات پیدا کنی. درمان تمام دردهای انسان در طاعت الهی است: «كُنْ لِلهِ مُطِيعاً».

چون جایگاه این بیماری در قلب است، لذا باید قلب و جان پشتوانۀ اطاعت باشد؛ پس در گام دوم فرمود: «وَ بِذِكْرِهِ آنِساً»؛ و پشتوانۀ این اطاعت، انس داشتن به ذکر خداست. مفهوم ذکر در معارف وحیانی در گام اول ذکر زبانی نیست که ذکر قلبی است. اگر خداوند می‌فرماید:
«يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا اذْكُرُوا اللهَ ذِكْراً كَثِيراً» (احزاب ۴۱) ای كسانی كه ايمان آورده‏‌ايد، خدا را ياد كنيد، يادی بسيار)، مراد از این ذکر، ذکر قلبی است: و قلبت را به یاد خدا مأنوس کن. انس هم به معنای نزدیکی و پیوستگی است.
درخواست امام آن است که یاد الهی را در قلب خودت دم‌به‌دم زنده‌کن؛ به این ترتیب بگذار قلبت همواره شاداب و سرزنده بماند و گَرد غفلت بر وجود تو ننشیند. در همین آیۀ بالا، دلیل اینکه خداوند ما را به ذکر کثیر دعوت می‌کند، آن است که ذکر کم، پاسخگو نیست. چون ما نیاز داریم به «وَ الدَّوَامَ فِی الاِتِّصَالِ بِخِدْمَتِکَ» (و دوام در پیوستگیِ خدمتت را [به من عطاکن]). باید این ذکر، دائم باشد. غفلت‌ها آن به‌آن می‌آید و در قبال آن، نیاز به ذکر دائم است که انسان را حفظ کند و قلب انسان را از غفلت پاس دارد.
نقطۀ مقابل غفلت، ذکر است. انسان یا متذکر است یا غافل. امام دو راهکار ارائه کرد؛ ابتدا پرداختن به اوامر الهی و اجتناب از نواهی؛ اما کسی‌که بخواهد این مسیر را ادامه دهد جز با پشتوانۀ درونی نمی‌تواند این کار را انجام دهد؛ لذا باید جانش را دم‌به‌دم، به ذکر الهی آبادان کند و اجازه ندهد که ذکر الهی از جان و وجود به‌در آید. البته توصیۀ امام، دو سویه است. از یک طرف، اطاعت، انسان را بیشتر متذکر می‌کند و از طرف دیگر، ذکر، انسان را بیشتر مطیع می‌کند؛ یعنی این دو بهم پیوسته است.

📜 تازیانه‌های بیداری/ شرح خطبه۲۲۳/ دکتر محمدعلی انصاری

#بامن‌ازمولايم‌سخن‌بگو #کتاب‌خوانی


@rahe_aseman
🌾🌿🌾
🌿🌾🌿


🔷 تازیانه های بیداری- شرح بخشی ازخطبه۲۲۳

▫️خواب غفلت؛ آفت وجود آدمی

امام در ادامه می‌فرماید: «وَ مِنْ كَرَی الْغَفْلَۀِ فِي نَاظِرِكَ بِيَقَظَۀٍ». واژۀ «كَرَی» مترادف «نُعَاس» است؛ به خواب‌های سبک، «نُعَاس»، پینکی یا چرت‌زدن می‌گویند. کسی‌که چرت می‌زند، هوش و حواس دقیق ندارد و نمی‌تواند وظیفۀ خود را به درستی انجام دهد. واژۀ «نَاظِر» نیز به معنای آن است که نظر می‌کند؛ همان ناظر چشم است که در فارسی به «بیننده» تعبیر می‌شود.
امام می‌فرماید بیا خودت را از این خواب غافلانه درمان کن؛ تا می‌خواهی چیزی بفهمی چرتی می‌زنی. این چرت همان غفلت است.
گاه پیش می‌آید که انسان به دنبال چیزی می‌گردد، اما تا می‌پرسد به او یادآوری می‌کنند که آن گمشده، در دست اوست؛ این غفلت است؛ یعنی اینکه خواستۀ انسان در دست است اما نمی‌بیند. حال بنگرید که قرآن چه می‌گوید:‌
«نَحْنُ أَقْرَبُ إِلَيْهِ مِنْ حَبْلِ الْوَرِيدِ» (ق ۱۶) (و ما از شاهرگ (او) به او نزديك‌تريم)؛
خدا از اصلی‌ترین شاهرگ وجود به انسان نزدیک‌تر است. او دم‌به‌دم کنار ماست:
«هُوَ مَعَكُمْ أَيْنَ مَا كُنْتُمْ » (حدید۴) (هر كجا باشيد او با شماست).

این همان است که امام حسین علیه‌السلام در دعای عرفه فرمود: خدایا، عده‌ای می‌کوشند از کوه و دشت و آسمان و زمین نشانه‌ها و آثار تو را پیدا کنند؛ اما من اعتقاد دارم که: «إِلَهِي تَرَدُّدِي فِي الْآثَارِ يُوجِبُ‏ بُعْدَ الْمَزَارِ» (بارالها توجه و سِيْر زياد من در آثار (صُنع تو)، موجب دوري ديدار است)؛ هرچه من بگردم و نشانه‌ای پیدا کنم و بگویم که این دلیل وجود خداست، من را از تو دور می‌کند. من می‌خواهم خودت را ببینم نه آثارت را. به این روش شناخت خدا «برهان صِدّیقین» می‌گویند. عموم مردم می‌خواهند از اثر به مؤثر برسند، اما اولیای خدا از مؤثر به اثر می‌رسند. ما می‌خواهیم کارخانه و محصول آن را ببینیم و بعد سازندۀ کارخانه را. اما سیدالشهداعلیه‌السلام اول خودِ سازنده را می‌بیند:
«أَ يَكُونُ لِغَيْرِكَ مِنَ الظُّهُورِ مَا لَيْسَ لَكَ‏» (آیا برای غیر تو ظهوری هست که برای تو نیست؟)؛

آیا پدیده‌های خلقت بهتر تو را به من نشان می‌دهد؟ من وقتی خودت را می‌بینم، چرا به دنبال چیزهایی بروم که راهم را به سوی تو دور می‌کنند؟ خدایا تو کِی نیستی تا به دنبالت بگردم؟
«مَتَی غِبْتَ حَتَّی تَحْتَاجَ إِلَی دَلِيلٍ يَدُلُّ عَلَيْكَ وَ مَتَی بَعُدْتَ حَتَّی تَكُونَ الْآثَارُ هِيَ الَّتِي تُوصِلُ إِلَيْكَ‏».
تو كِي پنهان شده‌اي كه نياز به دليلي باشد كه بر تو راهنمايي كند و چه زمانی (از من) دور بوده‌ای تا نمودهای جهان مرا به تو برساند؟
کی رفته‌ای ز دل که تمنا کنم تو را
کی بوده‌ای نهفته که پیدا کنم تو را
کور باد آن چشمی که لحظه‌لحظه تو را نمی‌بیند و حال اینکه دم‌به‌دم تو در ناظرۀ او هستی: «عَمِيَتْ عَيْنٌ لَا تَزَالُ عَلَيْهَا رَقِيباً» درحقیقت، کدام ثانیه‌ای هست که وجود ما عاری و خالی از حضور خداوند باشد؟
کیست این پنهان مرا در جان و تن
کـز زبـان مـن همی گویـد سخن
اینکه گوید از لب من راز کیست
بنگرید این صاحب آواز کیست؟
سوگمندانه آنچه ما را از این حقایق آشکار دور می‌کند، غفلت‌هاست؛ غفلت از خدا، از خود و از تمام حقایق حیات. امام می‌فرماید: این خواب غفلتی که چشمت را فرو گرفته است، با بیداری برطرف ساز.

📜 تازیانه‌های بیداری/ شرح خطبه۲۲۳/ دکتر محمدعلی انصاری

#بامن‌ازمولايم‌سخن‌بگو #کتاب‌خوانی
#تازیانه‌های‌بیداری #دكترمحمدعلى‌انصاری

🌸التماس دعاى فرج

@rahe_aseman
🌿🌾🌿
🌾🌿🌾



🔷 تازیانه های بیداری- شرح خطبه۲۲۳

▫️انکار حقیقت از سوی دنیادوستان

امام در ادامه دوباره یک حرف «ل» قَسم می‌آورد: «وَ لَرُبَّ نَاصِحٍ لَهَا عِنْدَكَ مُتَّهَمٌ وَ صَادِقٍ مِنْ خَبَرِهَا مُكَذَّبٌ»: به خدا سوگند، چه بسیار نصیحت‌کنندگانی برای این دنیا در نزد تو بودند که متهمشان کردی و چه کسانی صادقانه اخبار دنیا را به تو گفتند و پیش تو دروغ‌گو شدند و حرفشان را قبول نکردی.
امام می‌گوید: خداوند سنّت‌ها و قواعد دنیا را آموزنده قرار داده‌است، اما برای کسی که بخواهد بیاموزد و بپذیرد؛ نه برای کسی که چشم را ببندد و لجاجت پیشه‌کند.
از سوی دیگر امام یادآوری می‌کند که خداوند برگزیدگانی را گروه‌گروه با دو ویژگی فرستاد: «نُصْح» و «صِدْق». «نُصْح» یعنی خیرخواهی و خلوص و «صِدْق» نیز یعنی راستی. اینها با خیرخواهی و صداقت آمدند و شیوۀ تعامل با این دنیا را آموزش دادند، اما تو اینها را متهم کردی و گفتی این‌ها خرافه می‌گویند یا اینکه پشت حرف‌هایشان منافعی برای ایشان است. انبیا، اولیا، صالحان، حکیمان، عارفان، متفکران آمدند و صادقانه گفتند و تو ایشان را به کذب متهم کردی. باید دید که دلیل این اتهام و نپذیرفتن چیست.
از میان دلایل متعددی که قرآن دربارۀ انکار قیامت بیان می‌کند یک دلیل است که بسیار تکان‌دهه است می‌فرماید: آیا می‌دانید گروهی که قیامت را انکار می‌کنند، چه انگیزه‌ای دارند؟ می‌خواهند فجور کنند. می‌خواهند آزادانه هر خطایی را انجام دهند:

« يُرِيدُ الْإِنْسَانُ لِيَفْجُرَ أَمَامَهُ * يَسْأَلُ أَيَّانَ يَوْمُ الْقِيَامَۀِ»
ولی نه، انسان می‌خواهد كه در پيشگاه او فسادكاری كند. می‌پرسد: «روز رستاخيز چه وقت است؟» (قیامت ۶-۵)
راه رسیدن به این خواسته آن است که بگویند چه کسی آمده و از فردا خبر داده است؟ چه کسی عالَمِ پس از مرگ را دیده است؟ یعنی صورت مسئله را پاک می‌کنند تا آسوده هر فجوری که می‌خواهند انجام دهند، هر مالی که می‌خواهند بخورند. هر ظلمی می‌خواهند مرتکب شوند. مقدمۀ این عصیان‌ها آن است که بگویند چون حساب و کتابی نیست، پس ما آزادیم. مهمترین دلیلی که انسان سخن ناصحان، معلمان، مشفقان، پیامبران و اولیای خدا را با تمام صداقتشان انکار می‌کند، خواسته‌های نفسانی است.

📜 تازیانه‌های بیداری/ شرح خطبه۲۲۳/ دکتر محمدعلی انصاری

#بامن‌ازمولايم‌سخن‌بگو #کتاب‌خوانی
#تازیانه‌های‌بیداری #دكترمحمدعلى‌انصاری

🌸التماس دعاى فرج

@rahe_aseman
🌾🌿🌾
🌾🌿🌾



🔷 تازیانه های بیداری- شرح خطبه۲۲۳

▫️عبرت‌های دنیا برای آدمیان

برای تکمیل شدن این مطلب شما را به کلامی مهمان می‌کنم که بسیار زیباست. زمانی امام شنید که فردی دنیا را نکوهش می‌کند:

«وَ قَدْ سَمِعَ رَجُلًا يَذُمُّ الدُّنْيَا أَيُّهَا الذَّامُّ لِلدُّنْيَا الْمُغْتَرُّ بِغُرُورِهَا الْمَخْدُوعُ بِأَبَاطِيلِهَا أَ تَغْتَرُّ بِالدُّنْيَا ثُمَّ تَذُمُّهَا أَنْتَ الْمُتَجَرِّمُ‏ عَلَيْهَا أَمْ هِيَ الْمُتَجَرِّمَۀُ عَلَيْكَ مَتَی اسْتَهْوَتْكَ‏ أَمْ مَتَی غَرَّتْكَ أَ بِمَصَارِعِ‏ آبَائِكَ مِنَ الْبِلَی‏ أَمْ بِمَضَاجِعِ أُمَّهَاتِكَ تَحْتَ الثَّرَی كَمْ عَلَّلْتَ‏ بِكَفَّيْكَ وَ كَمْ مَرَّضْتَ بِيَدَيْكَ تَبْتَغِي لَهُمُ الشِّفَاءَ وَ تَسْتَوْصِفُ لَهُمُ‏ الأَطِبَّاءَ غَدَاۀَ لَا يُغْنِي عَنْهُمْ دَوَاؤُكَ وَ لَا يُجْدِي عَلَيْهِمْ بُكَاؤُكَ لَمْ يَنْفَعْ أَحَدَهُمْ إِشْفَاقُكَ‏ وَ لَمْ تُسْعَفْ فِيهِ بِطَلِبَتِكَ‏ وَ لَمْ تَدْفَعْ عَنْهُ بِقُوَّتِكَ وَ قَدْ مَثَّلَتْ لَكَ بِهِ الدُّنْيَا نَفْسَكَ‏ وَ بِمَصْرَعِهِ مَصْرَعَكَ إِنَّ الدُّنْيَا دَارُ صِدْقٍ لِمَنْ صَدَقَهَا وَ دَارُ عَافِيَۀٍ لِمَنْ فَهِمَ عَنْهَا وَ دَارُ غِنًی لِمَنْ تَزَوَّدَ مِنْهَا وَ دَارُ مَوْعِظَۀٍ لِمَنِ اتَّعَظَ بِهَا مَسْجِدُ أَحِبَّاءِ اللهِ وَ مُصَلَّی مَلَائِكَۀِ اللهِ وَ مَهْبِطُ وَحْيِ اللهِ وَ مَتْجَرُ أَوْلِيَاءِ اللهِ اكْتَسَبُوا فِيهَا الرَّحْمَۀَ وَ رَبِحُوا فِيهَا الْجَنَّۀَ» (حکمت۱۳۱) .

وقتی كه شنيد مردی دنيا را نكوهش می‌كند، چنين فرمود: ای كسی‌كه دنيا را نكوهش می‌كنی و حال آنكه فريفتۀ نيرنگ‌های او هستی و به دروغ‌هايش دلباخته‌‏ای، آيا هم فريفتۀ دنيا هستی و هم نكوهشش می‌كنی؟ آيا تو او را گناه‌كار می‌شماری يا او تو را گناهكار می‌شمارد؟ اين دنيا از كِی عقل از سرت ربود و سرگردانت نمود؟ از كِی فريبت داد؟ آيا به جايی كه پدرانت به خواب مرگ رفته‌‏اند و پوسيده‏‌اند تو را فريفته يا به آنجا كه مادرانت در خاك سرد غنوده‌‏اند؟ چه بيمارانی را با دست‌هايت تيمار داشتی و چه دردمندانی را پرستاری كردی؛ برايشان شفا طلبيدی و از پزشكان، اوصاف بيماريشان را پرسيدی. نه داروی تو بی‏‌نيازشان كرد نه گريه‌‏هايت سودشان بخشيد؛ نه ترس تو فايدتی دربرداشت، نه به خواست خود رسيدی و نه به نيروی خويش بيماری را از آنان دور ساختی. دنيا برای تو از او نمونه‌‏ای ساخت كه مرگ او مرگ تو را ماند. دنيا برای كسی كه گفتارش را راست انگارد، سرای راستی است و برای كسی كه حقيقت آن را دريابد، سرای عافيت است و برای كسی كه از آن برای آخرتش توشه برگيرد، سرای توانگری است و برای كسی كه از آن پند پذيرد، سرای اندرز و موعظه است. دنيا نمازگاه دوستان خداست، مصلای ملائكۀ خداست، محل نزول وحی خداست، بازارگاه دوستان خداست كه در آن كسب رحمت كنند و سودشان بهشت است.

این مطالب را همان کسی می‌گوید که دربارۀ دنیا می‌گوید: «دُنْيَاكُمْ هَذِهِ أَزْهَدَ عِنْدِي مِنْ عَفْطَۀِ عَنْزٍ» (خطبه ۳) (دنيای شما در نزد من از عطسۀ ماده‌بزی هم كم ارج‏‌تر است)
و نیز: «أَلَا حُرٌّ يَدَعُ هَذِهِ‏ اللُّمَاظَۀَ لِأَهْلِهَا»
( حکمت۴۵۶) (آيا آزاده‌‏ای نيست كه اين تهماندۀ غذای در دهن مانده را برای آنان، كه در خور آن هستند، بيفكند؟).

پس، این دو نگاه به دنیاست. مال، قدرت، ثروت، یا عامل کمال است یا عامل زوال؛ یا به اوج می‌برد یا به حضیض ذلت می‌نشاند. کسی که دنیا برای او مقصد و مقصود می‌شود، رو به زوال است؛ اما کسی که می‌فهمد چگونه باید با دنیا تعامل کند، دنیا برای او عالی‌ترین جلوه‌ها را دارد.

📜 تازیانه‌های بیداری/ شرح خطبه۲۲۳/ دکتر محمدعلی انصاری

#بامن‌ازمولايم‌سخن‌بگو #کتاب‌خوانی
#تازیانه‌های‌بیداری #دكترمحمدعلى‌انصاری

🌸التماس دعاى فرج

@rahe_aseman
🌾🌿🌾
🌾🌿🌾



🔷 تازیانه های بیداری- شرح خطبه۲۲۳

▫️عبرت‌های دنیا برای آدمیان

همان‌طور که بیان شد امام فرمود: من استوار و ثابت می‌گویم که دنیا شما را فریب نداده‌است، شما خودتان فریب دنیا می‌خورید. نگاه شما به مال و قدرت نادرست است و استفادۀ درستی هم از شهوات ندارید و حال اینکه دنیا شما را به زیبایی وعظ می‌کند و با صدای بلند بیدارتان می‌کند و هشدارتان می‌دهد.
در جای دیگر امام می‌فرماید: «مَا أَكْثَرَ الْعِبَرَ وَ أَقَلَّ الِاعْتِبَارَ» (حکمت۲۹۷) (چه بسيار است پندها و چه اندك‌‏اند، پند پذيرندگان). باید به دنیا بنگری و بپرسی کجا هستند صاحبان سرمایه‌ها و قدرتمداران و شهوت‌پرستان؟
هان ای دل عبرت بین از دیده عبر کن هان
ایـوان مـدائن را آیینـۀ عبـرت دان

زمانی خلیفۀ عباسی امام هادی علیه‌السلام را در محفلی طلب کرد و بساط شراب هم آماده کرده بود. امام هادی علیه‌السلام را در مجلس آوردند. همان‌طور که خلیفه در حالت مستی بود، پیال‌هاش را به امام تعارف کرد. وجود مبارک امام هادی علیه‌السلام نپذیرفت. گفت: پس شعری برای ما بخوانید اگر نمی‌خورید! امام فرمود:

بَاتُوا عَلَی‏ قُلَلِ‏ الأَجْبَالِ تَحْرُسُهُمْ‏
غُلْبُ الرِّجَالِ فَلَمْ تَنْفَعْهُمُ الْقُلَلُ‏
وَ اسْتَنْزَلُوا بَعْدَ عِزٍّ مِنْ مَعَاقِلِهِمْ
فَأُسْكِنُوا حُفَراً يَا بِئْسَ مَا نَزَلُوا

«شاهان بر قلۀ كوهسارها شب را به روز آوردند، در حالی‌كه مردان نیرومند از آنان پاسداری می‌كردند؛ اما قله‌ها نتوانستند آنان را از خطر مرگ برهانند. آنان پس از مدت‌ها عزت از جایگاه‌های امن به زیر كشیده شدند و در گورها جایشان دادند؛ چه منزلِ بد و ناپسندی». (محمد بن علی کراجکی، کنز الفوائد، ج۱، ص۳۴۲-۳۴۱.)
وجود مبارک حضرت ابیاتی را خواند. آنقدر اشعار اثرگذار بود که متوکل، پیالۀ شراب را به زمین کوبید. امام به تعبیری فرمود: برو و گورهای شاهان را بشکاف و ببین تکه‌های استخوان پوسیده‌شان چه وضعیتی دارد. امروز در جمجمۀ این‌ها چه کوس‌ها و چه صداهایی است و چه حال و هوایی دارند:

دندانۀ هر قصری پندی دهدت نونو
پند سر دندانه بشنو ز بن دندان
ما بارگه دادیم این رفت ستم بر ما
بر قصر ستمکاران تا خود چه رسد خذلان (خاقانی، دیوان خاقانی شروانی، ص۳۵۸)

📜 تازیانه‌های بیداری/ شرح خطبه۲۲۳/ دکتر محمدعلی انصاری

#بامن‌ازمولايم‌سخن‌بگو #کتاب‌خوانی
#تازیانه‌های‌بیداری #دكترمحمدعلى‌انصاری

🌸التماس دعاى فرج

@rahe_aseman
🌾🌿🌾
🌾🌿🌾



🔷 تازیانه های بیداری- شرح خطبه۲۲۳

▫️اقسام سه‌گانۀ دنیا

توضیح اینکه رابطۀ انسان با مال وجود خارجی ندارد، بلکه اعتبار و قرارداد است. برای مثال اگر ما مالک اتومبیل هستیم، هنگامی که آن را فروختیم، دیگر با آن ارتباطی نداریم و مالکیت از بین می‌رود. به این می‌گویند امر اعتباری. پس مالکیت امر حقیقی نیست. اما برای مثال آب امری حقیقی است. ترکیب شیمیایی آن مشخص و اثر آن نیز آشکار است. همیشه هم آب است. چه تبخیر شود چه میعان، باز آب است. اما مال ثابت نیست و اعتباری است. قدرت هم چنین است؛ با سلطه‌گری یا رأی مردم کسی به قدرت می‌رسد؛ اما با پایان یافتن دوران قدرت همه چیز به پایان می‌رسد. پس قدرت هم اعتبار است. البته این اعتباریات، تیغ دو دم هستند. اموال، قدرت و شهَوات، هم می‌توانند عامل تقرب و تکامل انسان باشند، هم می‌توانند عامل تنزل، زوال، سقوط و هلاکت او. پس این دنیای سوم دو تعریف دارد: تعریفی پسندیده و تعریفی مذموم و مورد نکوهش.
برای نمونه پیامبرصلّى‌اللّه‌عليه‌وآله فرمود: «نِعْمَ‏ الْمَالُ‏ الصَّالِحُ‏ لِلرَّجُلِ الصَّالِحِ» (مجموعۀ ورام/ج ۱/ص۱۵۸) (چه خوب است ثروت شایستۀ برای انسان شایسته).
مال را کز بهر دین باشی حمول
نِعمَ مالٌ صالِحٌ خواندش رسول(مثنوی معنوی)

امیرالمؤمنین علیه‌السلام نیز می‌فرماید: «نِعْمَ‏ الْعَوْنُ عَلَی تَقْوَی‏ اللهِ الْغِنَی» (چه نیکو یاوری است توانگریِ مالی بر تقوای الهی). (کافی/ ج۵/ ص۷۱) مال می‌تواند کمک بسیار خوبی برای تقوا باشد. با بهره‌برداری صحیح از آن، می‌توان به خداوند نزدیک شد. اما از آن سو، میتواند انسان را به بدبختی بکشاند. امام در سخنی زیبا می‌فرماید: «الْمَالُ مَادَّۀُ الشَّهَوَاتِ» (نهج‌‌‌البلاغه حکمت ۵۸) (ثروت اصل و مايۀ شهوت‌هاست). وقتی هم که مال با قدرت ترکیب می‌شود، مثلث شومِ زر و زور و تزویر تشکیل می‌شود.
اما وقتی قدرت به دست اهلش سپرده شود، می‌شود پلکان تقرب به سوی خداوند. امیرالمؤمنین علیه‌السلام می‌فرماید این خلافت ارزشی ندارد مگر آنکه حقی را به صاحب آن بدهم یا باطلی را دفع کنم: «إِلَّا أَنْ أُقِيمَ حَقّاً أَوْ أَدْفَعَ بَاطِلاً» (خطبه ۳۳) (مگر آنكه در اين حكومت حقی را برپای دارم يا باطلی را برافكنم). این است که می‌گوییم دنیا تیغ دو دم است. این اعتباریات انسان را یا به درجات می‌برد یا به درکات.

در قرآن وقتی خداوند می‌خواهد بنده‌اش را کمک کند با همین ثروت و قدرت کمک می‌کند: «يُمْدِدْكُمْ بِأَمْوَالٍ وَ بَنِينَ» (نوح۱۲) (شما را به اموال و پسران، ياری كند). «أَمْوَال» ثروت است و «بَنِين» یعنی پسران نماد قدرت است. اما هنگامی که انسان‌ها از ولایت خداوند خارج می‌شوند و تحت ولایت شیطان قرار می‌گیرند، مال و قدرت برایشان نکبت می‌شود و عامل زوال و سقوط.

📜 تازیانه‌های بیداری/ شرح خطبه۲۲۳/ دکتر محمدعلی انصاری

#بامن‌ازمولايم‌سخن‌بگو #کتاب‌خوانی
#تازیانه‌های‌بیداری #دكترمحمدعلى‌انصاری

🌸التماس دعاى فرج

@rahe_aseman
🌾🌿🌾
🌿🌾🌿



🔷 تازیانه های بیداری- شرح خطبه۲۲۳

«فَتَعَالَی مِنْ قَوِيٍّ مَا أَكْرَمَهُ وَ تَوَاضَعْتَ مِنْ ضَعِيفٍ مَا أَجْرَأَكَ عَلَی مَعْصِيَتِهِ وَ أَنْتَ فِي كَنَفِ سِتْرِهِ‏ مُقِيمٌ وَ فِي سَعَۀ فَضْلِهِ مُتَقَلِّبٌ فَلَمْ يَمْنَعْكَ فَضْلَهُ وَ لَمْ يَهْتِكْ عَنْكَ سِتْرَهُ بَلْ لَمْ تَخْلُ مِنْ لُطْفِهِ مَطْرَفَ عَيْنٍ فِي نِعْمَۀ يُحْدِثُهَا لَكَ أَوْ سَيِّئَۀ يَسْتُرُهَا عَلَيْكَ أَوْ بَلِيَّۀ يَصْرِفُهَا عَنْكَ فَمَا ظَنُّكَ بِهِ لَوْ أَطَعْتَهُ وَ ايْمُ اللهِ لَوْ أَنَّ هَذِهِ الصِّفَۀ كَانَتْ فِي مُتَّفِقَيْنِ فِي الْقُوَّۀ مُتَوَازِيَيْنِ فِي الْقُدْرَۀ لَكُنْتَ أَوَّلَ حَاكِمٍ عَلَی نَفْسِكَ بِذَمِيمِ الأَخْلَاقِ وَ مَسَاوِئِ الأَعْمَالِ».

بلند و برتر است آن خدای توانا كه كريم و بزرگوار است و تو ای بندۀ بی‏مقدارِ ناتوان در نافرمانی او، چه گستاخی، و حال آنكه در پناه ستر و پوشش او غنوده‌‏ای و در فراخنای فضل و بخشايش او می‌گردی. خداوند نه فضل و بخشايش خود را از تو دريغ داشت و نه پرده از گناهانت برگرفت؛ بلكه چشم برهم زدنی، از نعمتی كه بر تو ارزانی می‌دارد و پرده‌‏ای كه بر گناهان تو می‌كشد يا بلايی كه از تو می‌گرداند بی‏‌بهره نبوده‏‌ای. پس، چه گمان بری به او، اگر فرمانش بری. به خدا سوگند، اگر اين حال ميان تو و ديگری كه در قدرت و توان همسنگ تو می‌بود، پديد آمده بود، تو خود نخستين كسی بودی كه خود را به سبب سوء اخلاق و زشتی رفتارت نكوهش می‌كردی.

امیرالمؤمنین علیه‌السلام در این فراز به این پرسش پاسخ می‌دهد که خداوند نیازی به بندگانش ندارد و تفضل او نیز از سرِ کَرَم اوست: «فَتَعَالَی مِنْ قَوِيٍّ مَا أَكْرَمَهُ». «تَعَالَی» از ریشۀ «عُلُوّ» و رفعت و بلندی است. بلندمرتبه است آن خداوند قوی‌ای که چه کَرَمی دارد. امام تأکید می‌کند که خداوند در اوج عُلوّ و بلندیِ مرتبه است. دور است از ذات او هر نیاز و هر ضعف، او غنی و بر هر امری تواناست: «إِنَّ اللهَ عَلَی كُلِّ شَيْءٍ قَدِيرٌ» ( این عبارت هشت‌بار در قرآن آمده‌است)
اما در همین نهایتِ بی‌نیازی، کرامتش وصف‌ناپذیر است. اگر توجه به بندگان معصیت‌کار و گریزپایش می‌کند، از سرِ کَرم است. خداوند از سرِ مهرورزی مخلوقاتش را آفریده است؛ پس نمی‌خواهد آنها از او فاصله بگیرند. به همین دلیل به رفتار آنها کریمانه می‌نگرد و در عین خطاکاری رهایشان نمی‌کند و باز میخو‌اهد ایشان را زیر مجموعۀ عفو و فضل خویش درآورد.

📜 تازیانه‌های بیداری/ شرح خطبه۲۲۳/ دکتر محمدعلی انصاری

#بامن‌ازمولايم‌سخن‌بگو #کتاب‌خوانی
#تازیانه‌های‌بیداری #دكترمحمدعلى‌انصاری

🌸التماس دعاى فرج

@rahe_aseman
🌿🌾🌿
🌾🌿🌾

▫️آثار پیشینیان؛ عبرتی برای انسان

امیر مؤمنان علیه‌السلام مصداقی واضح را مطرح می‌فرماید: «وَ لَئِنْ تَعَرَّفْتَهَا فِي الدِّيَارِ الْخَاوِيَۀ»؛ واژۀ «خَاوِيَۀ» از ریشۀ «خَوَی» به معنای فرو ریختن و ویرانی است. اگر تصمیم بگیری دنیا را درست بشناسی، در ویرانه‌ها، در آثار تمدن‌های ازبین‌رفته، در بقایای انسان‌های از دنیا رفته، در نسل‌های پیشین و در کهنه رواق‌ها آثار گذشته را می‌بینی:

آن قصر که جمشید در او جام گرفت
آهو بچه کرد و روبه آرام گرفت
بهرام که گور می‌گرفتی همه عمر
دیدی که چگونه گور بهرام گرفت
مرغی دیدم نشسته بر بارۀ طوس
در چنگ گرفته کلۀ کیکاووس
با کله همی گفت که افسوس افسوس
کو بانگ جرسها و کجا ناله کوس

«وَ الرُّبُوعِ الْخَالِيَۀ لَتَجِدَنَّهَا مِنْ حُسْنِ تَذْكِيرِكَ وَ بَلَاغِ مَوْعِظَتِكَ بِمَحَلَّۀ الشَّفِيقِ عَلَيْكَ وَ الشَّحِيحِ بِكَ»؛ «رُبُوع»: جمع «رَبْع» یعنی منازل و خانه‌هاست، همچنین می‌توانی از منازل و خانه‌هایی که ساکنانشان نیستند و ویرانه‌های آن باقی ماند عبرت بگیری و به این نکته برسی که چه شایسته و پسندیده تو را به خود می‌آورد، چه عالی موعظه‌اش را به تو می‌رساند. اوج بخل می‌شود «شُحّ» و امام واژۀ «شَحِیح» را برای دنیا به کار می‌برد و می‌فرماید دنیا به منزلۀ دوستی مهربان که به تو بسیار هم بخیل است، می‌خواهد حفظت کند و تو را از دست ندهد.

📜 تازیانه‌های بیداری/ شرح خطبه۲۲۳/ دکتر محمدعلی انصاری

#بامن‌ازمولايم‌سخن‌بگو #کتاب‌خوانی
#تازیانه‌های‌بیداری #دكترمحمدعلى‌انصاری



@rahe_aseman
🌾🌿🌾
🌿🌾🌿


🔷 تازیانه های بیداری- شرح خطبه۲۲۳

▫️برکات بی‌مانند اطاعت الهی برای انسان (۱)

در این فراز، امام هشداری تکان‌دهنده می‌فرماید: «فَمَا ظَنُّكَ بِهِ لَوْ أَطَعْتَهُ»؛ تو با گناه کردن به خداوند پشت می‌کنی و او با جلوۀ صفاتش مانند مُنعِم و ستّار و دافع و مانع و... به تو رو م‌یکند، حال گمان تو چیست اگر اطاعت او را بکنی؟ گمان می‌کنی اگر به او روی بگردانی، با تو چه می‌کند و چه الطاف ویژه‌ای بر تو عطا می‌کند؟

حضرت حق خود، پاسخ را داده‌است. در حدیث قدسی داریم:
«عَبْدِی أَطِعْنِی أجْعَلکَ مِثْلِی» (بندۀ من، اطاعتم کن تا تو را مانند خود قرار دهم)؛
آنگاه خداگونه شده، ولیّ خداوند در زمینش می‌شوی: «وَلِيَّ اللهِ‏ فِي‏ أَرْضِهِ»،
امینش خواهی شد: «أَمِينَ‏ اللهِ‏ فِي‏ أَرْضِهِ».
اگر انسان مطیع حق شود، مَظهر صفات الهی شده و صفات خداوند در وجود او تجلّی می‌کند؛ آنگاه می‌تواند به جایی برسد که حتی در عالَم تکوین تصرف کند و چون عیسای مریمعلیهم‌السلام کور مادرزاد را شفا دهد. در جای دیگر می‌فرماید:
«أَنِّي حَبِيبُ مَنْ أَحَبَّنِي وَ جَلِيسُ مَنْ‏ جَالَسَنِي‏ وَ مُؤْنِسٌ لِمَنْ آنَسَ بِذِكْرِي وَ صَاحِبٌ لِمَنْ صَاحَبَنِي وَ مُخْتَارٌ لِمَنِ اخْتَارَنِي وَ مُطِيعٌ لِمَنْ أَطَاعَنِي».
من دوست کسی هستم که مرا دوست داشته باشد و همنشین کسی هستم که همنشین من باشد و مونس و یار کسی هستم که به یاد من باشد و همراه کسی هستم که همراه من باشد و برگزیدۀ کسی هستم که مرا برگزیند و مطیع کسی هستم که مرا اطاعت کند.
در حدیث قدسی میخوانیم:
«یَقُولُ اللهُ عَزَّ وَ جَلَّ وَ عِزَّتِی وَ جَلَالِی وَ عَظَمَتِی وَ کِبْرِیَائِی وَ نُورِی وَ عُلُوِّی وَ ارْتِفَاعِ مَکَانِی لَا یُؤْثِرُ عَبْدٌ هَوَاهُ عَلَی هَوَایَ إِلَّا شَتَّتُّ عَلَیْهِ أَمْرَهُ‏ وَ لَبَّسْتُ عَلَیْهِ دُنْیَاهُ وَ شَغَلْتُ قَلْبَهُ بِهَا وَ لَمْ أُؤْتِهِ مِنْهَا إِلَّا مَا قَدَّرْتُ لَهُ وَ عِزَّتِی وَ جَلَالِی وَ عَظَمَتِی وَ نُورِی وَ عُلُوِّی وَ ارْتِفَاعِ مَکَانِی لَا یُؤْثِرُ عَبْدٌ هَوَایَ عَلَی هَوَاهُ إِلَّا اسْتَحْفَظْتُهُ مَلَائِکَتِی وَ کَفَّلْتُ السَّمَاوَاتِ وَ الأَرَضِینَ رِزْقَهُ وَ کُنْتُ لَهُ مِنْ وَرَاءِ تِجَارَۀِ کُلِّ تَاجِرٍ وَ أَتَتْهُ‏ الدُّنْیَا وَ هِیَ‏ رَاغِمَۀٌ».
خداوند عزوجل می‌فرماید: «به عزت و جلال و به بزرگی و کبریایی و نور و برتری و مقام بلندم سوگند، هیچ بنده‌ای دلخواه خود را بر خواست من اختیار نکند جز آنکه کارش را پریشان کنم و دنیایش را در هم سازم و دلش را بدان سرگرم کنم و از آن بدو ندهم جز همان که مقدّر او کرده‌ام. به عزت و جلال و عظمت و نور و بزرگی و مقام بلندم سوگند، هیچ بنده‌ا‌ی خواست مرا به دلخواه خود مقدم ندارد جز آنکه فرشته‌هایم او را نگهبانی کنند و آسمان‌ها و زمین را کفیل روزیِ او سازم و از پسِ تجارت هر تاجری، من پشتیبان اویم و دنیا هم به آستان‌بوسی او آید.

📜 تازیانه‌های بیداری/ شرح خطبه۲۲۳/ دکتر محمدعلی انصاری

#بامن‌ازمولايم‌سخن‌بگو #کتاب‌خوانی
#تازیانه‌های‌بیداری #دكترمحمدعلى‌انصاری

🌸التماس دعاى فرج

@rahe_aseman
🌿🌾🌿