خدای مهرب️ان
11.8K subscribers
28.9K photos
13.8K videos
1.35K files
6.8K links
دوست خوبم
به خدا که وصل شوی؛ آرامش وجودت را فرا میگيرد‌‌، نه به راحتی می‌رنجی و نه به ‌آسانی می رنجانی.آرامش سهم دل‌هايی که سمت خداست

لینک کانال در پیام رسان ایتا:

eitaa.com/rahe_aseman

ثبت شده فرهنگ وارشاداسلامی
http://t.me/itdmcbot?start=rahe_aseman
Download Telegram
#برگی_از_مکافات_عمل

#بخش_اول

حضرت صالح (علیه السلام) از سن 16 سالگی برای ارشاد و هدایت قوم ثمود برگزیده و تا سن ۱۲۰ سالگی در میان مردم تبلیغ کرد یعنی ۱۰۴ سال مشغول ارشاد مردم بود.
روزی به قوم خود گفت: شما از من ناراحت و من هم از شما ناراحتم، نه شما به من و حرف های من #ایمان می آورید و نه من دست از تبلیغ شما بر می دارم، بیایید با هم قراری بگذاریم به اینکه من از بت های شما چیزهایی بخواهم اگر خواسته مرا برآورده کردند حق با شماست و من از میان شما بیرون می روم، شما هم از خدای من چیزی بخواهید اگر انجام داد شما به خدا و حرف هایم ایمان آورید.

آن قوم گفتند: ای صالح؛ این حرف درست است و هفتاد نفر را برای این کار انتخاب کردند و با حضرت صالح به سوی کوه روانه شدند، اول حضرت صالح تا از بت های ایشان تقاضایی کرد، اما بتها جواب ندادند و خواهش او را برآورده نکردند.
وقتی نوبت به آن قوم رسید، به صالح (علیه السلام ) گفتند: از خدای خود بخواه که شتری ماده ، ده ماهه آبستن، سینه سفید و بقیه بدن زرد پر رنگ باشد از دل این سنگ بیرون آید. اگر خدای تو به خواسته ما جامه عمل پوشانید ما همگی به تو و خدای تو ایمان می آوریم.
صالح گفت: تقاضای مشکلی کردید اما برای خدای من آسان است و از #خداوند_متعال خواست که این معجزه را برای ایشان آشکار کند.
ناگهان کوه صدای مهیبی کرد و شكافته شد. سروگردن شتری پیدا گردید و بعد همه آن از کوه بیرون آمد و همان وقت زايد.
وقتی این معجزه بزرگ را از حضرت صالح (علیه السلام) دیدند شصت و چهار نفر از آنان گفتند: صالح ساحر است و با سحر، چنین شتری از کوه بیرون آورد، تنها شش تن ایمان
آوردند.
وقتی به سوی شهر بر می گشتند یک نفر دیگر هم از اعتقاد خود برگشت و به دوستان پیوست، تنها پنج نفر از هفتاد نفر پا برجا ماندند.
#حضرت_صالح (علیه السلام) فرمود: این شتر به درخواست شما از کوه بیرون آمد مبادا او را اذیت کنید یا او را به قتل رسانید که عذاب خدا بر شما نازل می شود.
سپس فرمود: آب این چشمه باید میان شما و شتر تقسیم شود. یک روز شما از آب چشمه استفاده کنید و شتر آب نمیخورد و یک روز هم، آب چشمه برای شتر باشد و شما به جای آب از شیر آن استفاده کنید، مدتی چنین بود و مردم از شیر شتر سرمایه دار شدند.

آنان به فکر افتادند که شتر را بکشند و آب چشمه تمام در اختیار آنان قرار گیرد ولی هیچ کسی جرات این کار را به خود نمی داد و از عواقب آن اندیشه می کردند.

🌺مکافات عمل ص 65 و 66 (همراه با اندکی تلخیص)



@rahe_aseman
#برگی_از_مکافات_عمل

#بخش_اول

حضرت صالح (علیه السلام) از سن 16 سالگی برای ارشاد و هدایت قوم ثمود برگزیده و تا سن ۱۲۰ سالگی در میان مردم تبلیغ کرد یعنی ۱۰۴ سال مشغول ارشاد مردم بود.
روزی به قوم خود گفت: شما از من ناراحت و من هم از شما ناراحتم، نه شما به من و حرف های من #ایمان می آورید و نه من دست از تبلیغ شما بر می دارم، بیایید با هم قراری بگذاریم به اینکه من از بت های شما چیزهایی بخواهم اگر خواسته مرا برآورده کردند حق با شماست و من از میان شما بیرون می روم، شما هم از خدای من چیزی بخواهید اگر انجام داد شما به خدا و حرف هایم ایمان آورید.

آن قوم گفتند: ای صالح؛ این حرف درست است و هفتاد نفر را برای این کار انتخاب کردند و با حضرت صالح به سوی کوه روانه شدند، اول حضرت صالح تا از بت های ایشان تقاضایی کرد، اما بتها جواب ندادند و خواهش او را برآورده نکردند.
وقتی نوبت به آن قوم رسید، به صالح (علیه السلام ) گفتند: از خدای خود بخواه که شتری ماده ، ده ماهه آبستن، سینه سفید و بقیه بدن زرد پر رنگ باشد از دل این سنگ بیرون آید. اگر خدای تو به خواسته ما جامه عمل پوشانید ما همگی به تو و خدای تو ایمان می آوریم.
صالح گفت: تقاضای مشکلی کردید اما برای خدای من آسان است و از #خداوند_متعال خواست که این معجزه را برای ایشان آشکار کند.
ناگهان کوه صدای مهیبی کرد و شكافته شد. سروگردن شتری پیدا گردید و بعد همه آن از کوه بیرون آمد و همان وقت زايد.
وقتی این معجزه بزرگ را از حضرت صالح (علیه السلام) دیدند شصت و چهار نفر از آنان گفتند: صالح ساحر است و با سحر، چنین شتری از کوه بیرون آورد، تنها شش تن ایمان
آوردند.
وقتی به سوی شهر بر می گشتند یک نفر دیگر هم از اعتقاد خود برگشت و به دوستان پیوست، تنها پنج نفر از هفتاد نفر پا برجا ماندند.
#حضرت_صالح (علیه السلام) فرمود: این شتر به درخواست شما از کوه بیرون آمد مبادا او را اذیت کنید یا او را به قتل رسانید که عذاب خدا بر شما نازل می شود.
سپس فرمود: آب این چشمه باید میان شما و شتر تقسیم شود. یک روز شما از آب چشمه استفاده کنید و شتر آب نمیخورد و یک روز هم، آب چشمه برای شتر باشد و شما به جای آب از شیر آن استفاده کنید، مدتی چنین بود و مردم از شیر شتر سرمایه دار شدند.

آنان به فکر افتادند که شتر را بکشند و آب چشمه تمام در اختیار آنان قرار گیرد ولی هیچ کسی جرات این کار را به خود نمی داد و از عواقب آن اندیشه می کردند.

🌺مکافات عمل ص 65 و 66 (همراه با اندکی تلخیص)



@rahe_aseman