🌿🌾🌿
✅ انسان مجبور است كه آزاد باشد
🔸فرمود من بشر را آزاد گذاشتم، این آزادی راه کمال اوست، «لا إِکْراهَ فِی الدِّینِ»(1) هیچ کس در دین مجبور نیست؛ یعنی تکویناً آزاد است، چون هر راهی را که انتخاب کند به اختیار خودش باشد و کمال او هم در همین است.
🔸امّا این ـ معاذ الله ـ به معنای اباحهگری نیست که هر کسی هر حرفی خواست بزند و هر کاری خواست انجام دهد که این به عنوان آزادی بیان یا آزادی قلم باشد، وگرنه «خُذُوهُ فَغُلُّوهُ * ثُمَّ الْجَحیمَ صَلُّوهُ»(2) بگیر و ببند الهی برای چیست؟
🔸همین خدایی که میفرماید «لا إِکْراهَ فِی الدِّینِ»، میگوید بگیرید و ببندید و بزنید!
🔸پس این «لا إِکْراهَ فِی الدِّینِ» یعنی بشر را من آزاد خلق کردم یا به طرف حق یا به طرف باطل؛ هیچ جبری نیست، انسان مجبور است که آزاد باشد، این از بهترین نعمتهای الهی است.
🔸فرمود آزادیِ او در اختیار او نیست، ما او را مجبور کردیم که آزاد باشد، ما او را اینطور خلق کردیم. هیچ کس نمیتواند جلوی آزادی خود را بگیرد؛ یعنی یک کار بدون اراده انجام دهد.
🔸همانطوری که دو دوتا پنجتا مستحیل است، اگر کسی بخواهد کارِ بیاراده انجام دهد مقدورش نیست ...
🔸انسان «خُلِقَ مُختارا»؛ این اختیار کمالی است که ذات اقدس الهی به او داد؛ فرمود در مسئله خلقت ما شما را آزاد آفریدیم، قبول یا نکول هر راهی را که انتخاب کنید، آزادانه انتخاب کردید.
🔸ولی ما هدایتتان میکنیم، راهنمایی میکنیم که راه بهشت حق است، راه انبیا حق است، راه اولیا حق است، دنیا در آن هست، آخرت در آن هست، حسنات در دنیا هست، حسنات در آخرت هست.
🔸اگر کسی با قیام حجّت عقلی و نقلی بیراهه رفت، آنگاه این بگیر و ببند الهی شروع میشود «خُذُوهُ فَغُلُّوهُ* ثُمَّ الْجَحیمَ صَلُّوهُ»
🔸این «لا إِکْراهَ فِی الدِّینِ» ـ معاذ الله ـ که نمیخواهد اباحهگری را ترویج کند؛ این میخواهد بگوید در ساختار خلقت، بشر تکویناً آزاد است، اما تشریعاً راه آن مشخص است که الاّ و لابد باید راه انبیاء را برود.
🔸اگر ـ معاذ الله ـ «لا إِکْراهَ فِی الدِّینِ» معنای آن این بود که انسان رهاست، این بگیر و ببند برای چیست؟
🔸بنابراین فرمود ما راهها را مشخص کردیم و انسان هر راهی را بخواهد برود مختار است؛ ولی الاّ و لابد باید راه خوب را انتخاب کند.
↙️پي نوشت ها:
1- سوره بقره، آیه256
2- سوره حاقه، آیات30 و31
🔹درس خارج تفسیر #حضرت_آیت_الله_العظمی_جوادی_آملی/سوره صافات، آیات 22 الی 40
@rahe_aseman
🌿🌾🌿
✅ انسان مجبور است كه آزاد باشد
🔸فرمود من بشر را آزاد گذاشتم، این آزادی راه کمال اوست، «لا إِکْراهَ فِی الدِّینِ»(1) هیچ کس در دین مجبور نیست؛ یعنی تکویناً آزاد است، چون هر راهی را که انتخاب کند به اختیار خودش باشد و کمال او هم در همین است.
🔸امّا این ـ معاذ الله ـ به معنای اباحهگری نیست که هر کسی هر حرفی خواست بزند و هر کاری خواست انجام دهد که این به عنوان آزادی بیان یا آزادی قلم باشد، وگرنه «خُذُوهُ فَغُلُّوهُ * ثُمَّ الْجَحیمَ صَلُّوهُ»(2) بگیر و ببند الهی برای چیست؟
🔸همین خدایی که میفرماید «لا إِکْراهَ فِی الدِّینِ»، میگوید بگیرید و ببندید و بزنید!
🔸پس این «لا إِکْراهَ فِی الدِّینِ» یعنی بشر را من آزاد خلق کردم یا به طرف حق یا به طرف باطل؛ هیچ جبری نیست، انسان مجبور است که آزاد باشد، این از بهترین نعمتهای الهی است.
🔸فرمود آزادیِ او در اختیار او نیست، ما او را مجبور کردیم که آزاد باشد، ما او را اینطور خلق کردیم. هیچ کس نمیتواند جلوی آزادی خود را بگیرد؛ یعنی یک کار بدون اراده انجام دهد.
🔸همانطوری که دو دوتا پنجتا مستحیل است، اگر کسی بخواهد کارِ بیاراده انجام دهد مقدورش نیست ...
🔸انسان «خُلِقَ مُختارا»؛ این اختیار کمالی است که ذات اقدس الهی به او داد؛ فرمود در مسئله خلقت ما شما را آزاد آفریدیم، قبول یا نکول هر راهی را که انتخاب کنید، آزادانه انتخاب کردید.
🔸ولی ما هدایتتان میکنیم، راهنمایی میکنیم که راه بهشت حق است، راه انبیا حق است، راه اولیا حق است، دنیا در آن هست، آخرت در آن هست، حسنات در دنیا هست، حسنات در آخرت هست.
🔸اگر کسی با قیام حجّت عقلی و نقلی بیراهه رفت، آنگاه این بگیر و ببند الهی شروع میشود «خُذُوهُ فَغُلُّوهُ* ثُمَّ الْجَحیمَ صَلُّوهُ»
🔸این «لا إِکْراهَ فِی الدِّینِ» ـ معاذ الله ـ که نمیخواهد اباحهگری را ترویج کند؛ این میخواهد بگوید در ساختار خلقت، بشر تکویناً آزاد است، اما تشریعاً راه آن مشخص است که الاّ و لابد باید راه انبیاء را برود.
🔸اگر ـ معاذ الله ـ «لا إِکْراهَ فِی الدِّینِ» معنای آن این بود که انسان رهاست، این بگیر و ببند برای چیست؟
🔸بنابراین فرمود ما راهها را مشخص کردیم و انسان هر راهی را بخواهد برود مختار است؛ ولی الاّ و لابد باید راه خوب را انتخاب کند.
↙️پي نوشت ها:
1- سوره بقره، آیه256
2- سوره حاقه، آیات30 و31
🔹درس خارج تفسیر #حضرت_آیت_الله_العظمی_جوادی_آملی/سوره صافات، آیات 22 الی 40
@rahe_aseman
🌿🌾🌿
🌿🌾🌿
✅قمر در عقرب، علّت است یا علامت؟
🔸اين را هيچ فقيهي نهي نكرده كه آدم منجّم و رياضيدان باشد، از خسوف و كسوف و از طلوع و غروب و اوقات «ليل» و «نهار» و اينها باخبر باشد، اينها بخشهاي علمي و رياضي فنّ نجوم است كه اينها كلاً از بحث حرمت نجوم مستثناست ... يعني قواعد نجومي و مسئله رياضي است که چيزي است و احكام نجوم چيز ديگر است.
🔸احكام نجوم مربوط به طالع «سعد» و «نحس» است كه اگر فلان ستاره در فلان شرايط باشد «سعد» است و در فلان ستاره باشد «نحس» است؛ چه كسي ميميرد؟ چه كسي به دنيا ميآيد؟ زندگي چيست؟ گراني چيست؟ ارزاني چيست؟ سقوط چيست؟ ثبوت چيست؟ هبوط چيست؟ اينها را از حالات كواكب به دست ميآوردند که اين دو قسمت دارد.
🔸اولاً كار بسيار مشكلي است كه آدم از اينها بفهمد، ثانياً نميتوانيم ما نفي كنيم، براي اينكه نه ما نسبت به اينها بيارتباطيم و نه آنها از ما.
🔸هم كارِ ما در نظام اثر دارد که فرمود اگر فلان گناه را كرديد يا فلان معصيت را كرديد، فلان زلزله يا طوفان ميآيد، پس هيچ نميشود انكار كرد كه چگونه حالا گناه ملّتي باعث زلزله و طوفان است.
🔸ما، يعني جامعه بشري اين هفت ميلياردي كه روي كره زمين زندگي ميكنيم، يك تافته جدابافته از نظام آفرينش نيستيم؛ حوادث روزگار در ما اثر ميگذارد، فصول چهارگانه در ما اثر ميگذارد، كار ما در حوادث اثر ميگذارد، ما جزء اين عالم هستيم و اين حوادث عالم هم جزء اين عالم است، اطاعت ما (وَ لَوْ أَنَّ أَهْلَ الْقُري آمَنُوا وَ اتَّقَوْا لَفَتَحْنا عَلَيْهِمْ بَرَكاتٍ مِنَ السَّماءِ وَ الْأَرْضِ)(1) و كذا و كذا بركات آنها نازل ميشود.
🔸اين چنين نيست كه كارهاي ما در كفر و ايمان، نسبت به نزول و عدم نزول بركات بياثر باشد، هرگز اينطور نيست؛ گناهان ما اثر دارد، حوادث روزگار در طيّ كار ما اثر دارد، هرگز نميشود اينها را انكار كرد و قرآن هم بخشي از اينها را تأييد كرده است.
🔸منتها تشخيص اينكه فلان ستاره اگر در فلان وقت بود فلان كار بد است يا فلان كار خوب است، اين كار آساني نيست.
🔸صاحب شريعت فرمود اگر قمر در برج عقرب بود عقد نكاح روا نيست، مسافرت روا نيست؛ اما «سِيرُوا عَلَي اسْمِ اللَّهِ»(2) همان روز هم ميتوانيد با صدقه و با توكل به خدا برويد؛ ولي اگر اين كار را كرديد ممكن است آسيب ببينيد، اين را صاحب شريعت باخبر است و گفته است و آدم اطمينان پيدا ميكند؛ اما از قول ديگري بخواهد اطمينان پيدا كند بسيار سخت است، اين هم يك مطلب.
🔸آنكه مشكل فقهي و كلامي دارد اين است كه كسي در خيال او اين باشد كه فلان كوكب اگر در فلان برج بود آن اثر دارد؛ بله، اين با توحيد سازگار نيست، چون همه اينها مخلوق ذات اقدس الهي هستند و ربّ كل دارد اداره ميكند، اما اگر بگويند اين علامت است به تعبير سيد مرتضي و فقهاي ما كه از اين علامت ما پي ميبريم به «سعد» و «نحس»، بله اين عيب ندارد؛ قمر در عقرب بودن همينطور است، در فلان وقت مسافرت كردن يا ازدواج كردن يا عقد كردن اين اثر را دارد؛ «نحس» و «سعد» را انسان با اين كشف كند كه ذات اقدس الهي اينها را علامت قرار داد، اين هم محذوري ندارد...
🔸بحث رياضي كاملاً جداست بحث خسوف و كسوف و اول ماه و اوقات ليل و نهار و شب و نصف شب و چه وقت نماز قضا ميشود، اينها كار رياضي است؛ اما احكام نجوم كه مربوط به «سعد» و «نحس» است، راه علمي آن بسيار پيچيده است، چون راه رياضي ندارد و بخشي به حدس و گمان برميگردد.
🔸اگر صاحب شريعت بفرمايد فلان كار «نحس» است «سمعاً و طاعةً»؛ نظير قمر در عقرب و مانند آن و [اگر] ديگري بگويد، در حد احتمال است ... ما كه نميگوييم ـ معاذ الله ـ قمر در عقرب اين اثر را دارد، ميگوييم اين علامت است كه خداي سبحان فلان كار را خواهد كرد؛ مثلاً فلان روز «نحس» است و فلان روز «سعد» است...
🔸پس اينها هم در حدّ احتمال است، يك؛ اگر هم ثابت شود در حدّ علامت است نه علت، دو.
↙️پي نوشت ها:
1- سوره اعراف، آيه96
2- نهج البلاغه، خطبه79
🔹درس خارج تفسیر #حضرت_آیت_الله_العظمی_جوادی_آملی/سوره صافات، آیات 83 الی 94
@rahe_aseman
🌿🌾🌿
✅قمر در عقرب، علّت است یا علامت؟
🔸اين را هيچ فقيهي نهي نكرده كه آدم منجّم و رياضيدان باشد، از خسوف و كسوف و از طلوع و غروب و اوقات «ليل» و «نهار» و اينها باخبر باشد، اينها بخشهاي علمي و رياضي فنّ نجوم است كه اينها كلاً از بحث حرمت نجوم مستثناست ... يعني قواعد نجومي و مسئله رياضي است که چيزي است و احكام نجوم چيز ديگر است.
🔸احكام نجوم مربوط به طالع «سعد» و «نحس» است كه اگر فلان ستاره در فلان شرايط باشد «سعد» است و در فلان ستاره باشد «نحس» است؛ چه كسي ميميرد؟ چه كسي به دنيا ميآيد؟ زندگي چيست؟ گراني چيست؟ ارزاني چيست؟ سقوط چيست؟ ثبوت چيست؟ هبوط چيست؟ اينها را از حالات كواكب به دست ميآوردند که اين دو قسمت دارد.
🔸اولاً كار بسيار مشكلي است كه آدم از اينها بفهمد، ثانياً نميتوانيم ما نفي كنيم، براي اينكه نه ما نسبت به اينها بيارتباطيم و نه آنها از ما.
🔸هم كارِ ما در نظام اثر دارد که فرمود اگر فلان گناه را كرديد يا فلان معصيت را كرديد، فلان زلزله يا طوفان ميآيد، پس هيچ نميشود انكار كرد كه چگونه حالا گناه ملّتي باعث زلزله و طوفان است.
🔸ما، يعني جامعه بشري اين هفت ميلياردي كه روي كره زمين زندگي ميكنيم، يك تافته جدابافته از نظام آفرينش نيستيم؛ حوادث روزگار در ما اثر ميگذارد، فصول چهارگانه در ما اثر ميگذارد، كار ما در حوادث اثر ميگذارد، ما جزء اين عالم هستيم و اين حوادث عالم هم جزء اين عالم است، اطاعت ما (وَ لَوْ أَنَّ أَهْلَ الْقُري آمَنُوا وَ اتَّقَوْا لَفَتَحْنا عَلَيْهِمْ بَرَكاتٍ مِنَ السَّماءِ وَ الْأَرْضِ)(1) و كذا و كذا بركات آنها نازل ميشود.
🔸اين چنين نيست كه كارهاي ما در كفر و ايمان، نسبت به نزول و عدم نزول بركات بياثر باشد، هرگز اينطور نيست؛ گناهان ما اثر دارد، حوادث روزگار در طيّ كار ما اثر دارد، هرگز نميشود اينها را انكار كرد و قرآن هم بخشي از اينها را تأييد كرده است.
🔸منتها تشخيص اينكه فلان ستاره اگر در فلان وقت بود فلان كار بد است يا فلان كار خوب است، اين كار آساني نيست.
🔸صاحب شريعت فرمود اگر قمر در برج عقرب بود عقد نكاح روا نيست، مسافرت روا نيست؛ اما «سِيرُوا عَلَي اسْمِ اللَّهِ»(2) همان روز هم ميتوانيد با صدقه و با توكل به خدا برويد؛ ولي اگر اين كار را كرديد ممكن است آسيب ببينيد، اين را صاحب شريعت باخبر است و گفته است و آدم اطمينان پيدا ميكند؛ اما از قول ديگري بخواهد اطمينان پيدا كند بسيار سخت است، اين هم يك مطلب.
🔸آنكه مشكل فقهي و كلامي دارد اين است كه كسي در خيال او اين باشد كه فلان كوكب اگر در فلان برج بود آن اثر دارد؛ بله، اين با توحيد سازگار نيست، چون همه اينها مخلوق ذات اقدس الهي هستند و ربّ كل دارد اداره ميكند، اما اگر بگويند اين علامت است به تعبير سيد مرتضي و فقهاي ما كه از اين علامت ما پي ميبريم به «سعد» و «نحس»، بله اين عيب ندارد؛ قمر در عقرب بودن همينطور است، در فلان وقت مسافرت كردن يا ازدواج كردن يا عقد كردن اين اثر را دارد؛ «نحس» و «سعد» را انسان با اين كشف كند كه ذات اقدس الهي اينها را علامت قرار داد، اين هم محذوري ندارد...
🔸بحث رياضي كاملاً جداست بحث خسوف و كسوف و اول ماه و اوقات ليل و نهار و شب و نصف شب و چه وقت نماز قضا ميشود، اينها كار رياضي است؛ اما احكام نجوم كه مربوط به «سعد» و «نحس» است، راه علمي آن بسيار پيچيده است، چون راه رياضي ندارد و بخشي به حدس و گمان برميگردد.
🔸اگر صاحب شريعت بفرمايد فلان كار «نحس» است «سمعاً و طاعةً»؛ نظير قمر در عقرب و مانند آن و [اگر] ديگري بگويد، در حد احتمال است ... ما كه نميگوييم ـ معاذ الله ـ قمر در عقرب اين اثر را دارد، ميگوييم اين علامت است كه خداي سبحان فلان كار را خواهد كرد؛ مثلاً فلان روز «نحس» است و فلان روز «سعد» است...
🔸پس اينها هم در حدّ احتمال است، يك؛ اگر هم ثابت شود در حدّ علامت است نه علت، دو.
↙️پي نوشت ها:
1- سوره اعراف، آيه96
2- نهج البلاغه، خطبه79
🔹درس خارج تفسیر #حضرت_آیت_الله_العظمی_جوادی_آملی/سوره صافات، آیات 83 الی 94
@rahe_aseman
🌿🌾🌿
🌿🌾🌿
✅دنیا فریبکار نیست!
🔸در بيانات نوراني حضرت امير(سلام الله عليه) است كسي دنيا را مذمّت كرده، فرمود «أَيُّهَا الذَّامُ لِلدُّنْيَا»(1) اي كسي كه داري دنيا را مذمّت ميكني! چه عالَمي زيباتر از دنيا؟! چه عالمي راستگوتر از دنيا؟! كجاي آن بد است؟
🔸او اگر چهارتا جمال را به شما نشان داد، بيمارستان و گورستان را هم به شما نشان داد، او كه كار بدي نكرده است؛ اين «مَتْجر» اوليای خداست، هر كس به هر جايي که رسيد در همين دنيا رسيد؛ ذرّهاي خلاف و دروغ و فتنه در دنيا نيست.
🔸بله، او اگر پارك را نشان دهد و گورستان را نشان ندهد و اتاق سالمندان را به شما نشان ندهد، ميگوييد او فريبكار است؛ لذا فرمود «مَا الدُّنْيَا غَرَّتْكَ وَ لَكِنْ بِهَا اغْتَرَرْتَ»(2)، او شما را فريب نداد، او راستگوترين راستگوهاي اين نشئه است، شما فريب خورديد.
🔸اگر او غدّههاي سرطاني را به شما نشان نداده بود، بيماريهاي «صعبالعلاج» را به شما نشان نداده بود، ميگفتيد فريبكاري كرده، اما دارد همه را به شما نشان ميدهد.
🔸اينطور نيست كه فقط مدرسه و پارك را نشان دهد و بيمارستان و گورستان را نشان ندهد؛ همه را به شما نشان داد فرمود: «مَا الدُّنْيَا غَرَّتْكَ وَ لَكِنْ بِهَا اغْتَرَرْتَ» اين «مَتْجر» اولياست.
↙️پی نوشت ها:
1- نهج البلاغه، حکمت131
2- نهج البلاغه، خطبه223
🔹🔹درس خارج تفسیر #حضرت_آیت_الله_العظمی_جوادی_آملی/سوره صافات، آیات 21 الی 34
@rahe_aseman
🌿🌾🌿
✅دنیا فریبکار نیست!
🔸در بيانات نوراني حضرت امير(سلام الله عليه) است كسي دنيا را مذمّت كرده، فرمود «أَيُّهَا الذَّامُ لِلدُّنْيَا»(1) اي كسي كه داري دنيا را مذمّت ميكني! چه عالَمي زيباتر از دنيا؟! چه عالمي راستگوتر از دنيا؟! كجاي آن بد است؟
🔸او اگر چهارتا جمال را به شما نشان داد، بيمارستان و گورستان را هم به شما نشان داد، او كه كار بدي نكرده است؛ اين «مَتْجر» اوليای خداست، هر كس به هر جايي که رسيد در همين دنيا رسيد؛ ذرّهاي خلاف و دروغ و فتنه در دنيا نيست.
🔸بله، او اگر پارك را نشان دهد و گورستان را نشان ندهد و اتاق سالمندان را به شما نشان ندهد، ميگوييد او فريبكار است؛ لذا فرمود «مَا الدُّنْيَا غَرَّتْكَ وَ لَكِنْ بِهَا اغْتَرَرْتَ»(2)، او شما را فريب نداد، او راستگوترين راستگوهاي اين نشئه است، شما فريب خورديد.
🔸اگر او غدّههاي سرطاني را به شما نشان نداده بود، بيماريهاي «صعبالعلاج» را به شما نشان نداده بود، ميگفتيد فريبكاري كرده، اما دارد همه را به شما نشان ميدهد.
🔸اينطور نيست كه فقط مدرسه و پارك را نشان دهد و بيمارستان و گورستان را نشان ندهد؛ همه را به شما نشان داد فرمود: «مَا الدُّنْيَا غَرَّتْكَ وَ لَكِنْ بِهَا اغْتَرَرْتَ» اين «مَتْجر» اولياست.
↙️پی نوشت ها:
1- نهج البلاغه، حکمت131
2- نهج البلاغه، خطبه223
🔹🔹درس خارج تفسیر #حضرت_آیت_الله_العظمی_جوادی_آملی/سوره صافات، آیات 21 الی 34
@rahe_aseman
🌿🌾🌿
🌾🌿🌾
✅جامعه را اخلاق می سازد، نه #علم
🔸آن چیزی که جامعه را میسازد علمِ کامل نیست، اخلاق کامل است؛ لذا فرمود «إِنَّکَ لَعَلی خُلُقٍ عَظیمٍ»
🔸برخورد، اخلاق، گذشت، تحمُّل، صبر و این گونه از موارد است که میتواند جامعه را بسازد، وگرنه پیغمبر(صلّی الله علیه و آله و سلّم) آمده اصول دین، فروع دین، فقه، حقوق، همه را تکمیل کرد، اما نفرمود «بعثت لاتمّم العلوم و الفقه و المعارف و کذا»، فرمود: «بُعِثْتُ لِأُتَمِّمَ مَکَارِمَ الْأَخْلَاقِ»؛ آن چیزی که جامعه را میسازد اخلاق است ...
🔸آن چیزی که جامعه را میسازد و به کمال میرساند اخلاق است؛ وگرنه علوم فراوان که مشکل جامعه را حل نمیکند.
🔸اگر شما علامه طباطبایی بشوید، ناچارید در حوزه بنشینید و درس بگویید و کتاب بنویسید، دیگر به درد جامعه نمیخورید.
🔸مگر جامعه از علامه طباطبایی استفاده میکرد؟ مگر با دو واسطه، سه واسطه یا ده واسطه؛ یعنی شاگردان علامه این معارف را رقیق کنند و در دسترس مردم قرار دهند تا مردم از برکات المیزان استفاده کنند.
🔸آن چیزی که مستقیماً جامعه را میسازد اخلاق است، وگرنه حضرت برای تتمیم مسائل فقهی هم آمده، اخلاقی هم آمده، فلسفی هم آمده، تفسیری هم آمده و نفرمود «بعثت لاتمّم مطالب العلوم، معارف العلوم» و مانند آن ...
🔹درس خارج تفسیر #حضرت_آیت_الله_العظمی_جوادی_آملی/سوره صافات، آیات 99 الی 111
@rahe_aseman
🌾🌿🌾
✅جامعه را اخلاق می سازد، نه #علم
🔸آن چیزی که جامعه را میسازد علمِ کامل نیست، اخلاق کامل است؛ لذا فرمود «إِنَّکَ لَعَلی خُلُقٍ عَظیمٍ»
🔸برخورد، اخلاق، گذشت، تحمُّل، صبر و این گونه از موارد است که میتواند جامعه را بسازد، وگرنه پیغمبر(صلّی الله علیه و آله و سلّم) آمده اصول دین، فروع دین، فقه، حقوق، همه را تکمیل کرد، اما نفرمود «بعثت لاتمّم العلوم و الفقه و المعارف و کذا»، فرمود: «بُعِثْتُ لِأُتَمِّمَ مَکَارِمَ الْأَخْلَاقِ»؛ آن چیزی که جامعه را میسازد اخلاق است ...
🔸آن چیزی که جامعه را میسازد و به کمال میرساند اخلاق است؛ وگرنه علوم فراوان که مشکل جامعه را حل نمیکند.
🔸اگر شما علامه طباطبایی بشوید، ناچارید در حوزه بنشینید و درس بگویید و کتاب بنویسید، دیگر به درد جامعه نمیخورید.
🔸مگر جامعه از علامه طباطبایی استفاده میکرد؟ مگر با دو واسطه، سه واسطه یا ده واسطه؛ یعنی شاگردان علامه این معارف را رقیق کنند و در دسترس مردم قرار دهند تا مردم از برکات المیزان استفاده کنند.
🔸آن چیزی که مستقیماً جامعه را میسازد اخلاق است، وگرنه حضرت برای تتمیم مسائل فقهی هم آمده، اخلاقی هم آمده، فلسفی هم آمده، تفسیری هم آمده و نفرمود «بعثت لاتمّم مطالب العلوم، معارف العلوم» و مانند آن ...
🔹درس خارج تفسیر #حضرت_آیت_الله_العظمی_جوادی_آملی/سوره صافات، آیات 99 الی 111
@rahe_aseman
🌾🌿🌾
🌾🌿🌾
✅حلم، برجستهترين اوصاف نفساني
🔸حلم و بردباری هم از برجستهترین مَلَکات نفسانی است؛ در قرآن کریم حِلم را ذات اقدس الهی مکرّر به خودش اِسناد داد(1)
🔸امّا وصف حِلم را ... ذات اقدس الهی برای هیچ پیامبری ثابت نکرد، مگر برای وجود مبارک حضرت ابراهیم(علیه السلام) و فرزند او؛ ابراهیم(علیه السلام) را فرمود «لَحَلیمٌ أَوَّاهٌ مُنیبٌ»(2) ...
🔸حلم از آن کلمات برجسته عربی است که معادل فارسی ندارد؛ ما در فارسی اگر بخواهیم حِلم را معنا کنیم، ناچاریم دو کلمه را کنار هم بگذاریم تا حلم را تفسیر کنیم.
🔸ما میگوییم این شخصِ بردبار؛ این بردبار که بسیط نیست، مرکب است؛ یعنی این بار را میبرد.
🔸اگر برای کسی حادثهای پیش بیاید، سخن سنگینی به او گفته شود و سانحه تلخی برای او رُخ بدهد، انسانِ حلیم به خوبی آن را تحمل میکند که ما در فارسی میگوییم او آدم بردباری است؛ یعنی این بار سنگین را میبرد ...
🔸حلم از برجستهترین اوصاف نفسانی است که ذات اقدس الهی چه در سوره «هود» و چه در بخشهای دیگر، وجود مبارک ابراهیم(سلام الله علیه) را به آن ستود و فرزندش اسماعیل هم به حلم ستوده شد که ابراهیم عرض کرد «رَبِّ هَبْ لی مِنَ الصَّالِحینَ» و خدا میفرماید «فَبَشَّرْناهُ بِغُلامٍ حَلیمٍ» ...
🔸حلیم و بردبار است که زیر تیغ پدر عرض میکند «یا أَبَتِ افْعَلْ ما تُؤْمَرُ» این بار را میبرد، این حلیم است؛ وقتی خدا اسماعیل را به حلیم بودن ستود، معلوم میشود او بهترین بردباری را خواهد داشت...
🔸ذات اقدس الهی به ما هم فرمود در همه شئون، مخصوصاً در مسائل اخلاقیِ حِلم و بردباری و مانند آن، به وجود مبارک ابراهیم خلیل تأسّی کنید ...
🔸نشانه صالح بودن و نشانه حلیم و بردبار بودنِ او این است که در زیر تیغ نگفت «ذبح» بکن، گفت هر چه به آن امر شدی انجام بده، «یا أَبَتِ افْعَلْ ما تُؤْمَرُ» که این کمال حِلم و کمال صبر و کمال بردباری است.
🔸بالاتر از «ذبح» هر چه دستور داری انجام بده، گفت «إِنِّی أَرَی فِی الْمَنَامِ أَنِّی أَذْبَحُکَ»، عرض نکرد «یا أبت اذبح» عرض کرد هر چه شد!، این حلم و برباری است، این صبر محض است؛ از این بالاتر شما چه چیزی میخواهید؟! ...
🔸آن وقت این فرزند را ذات اقدس الهی به عنوان صالح و غلام حلیم میستاید و برای او «ذبح» عظیم میفرستد.
↙️پي نوشت ها:
1- سوره نساء، آیه12؛ «وَ اللَّهُ عَلِیمٌ حَلِیمٌ»
2- سوره هود، آیه75
🔹درس خارج تفسیر #حضرت_آیت_الله_العظمی_جوادی_آملی/سوره صافات، آیات 99 الی 111
@rahe_aseman
🌾🌿🌾
✅حلم، برجستهترين اوصاف نفساني
🔸حلم و بردباری هم از برجستهترین مَلَکات نفسانی است؛ در قرآن کریم حِلم را ذات اقدس الهی مکرّر به خودش اِسناد داد(1)
🔸امّا وصف حِلم را ... ذات اقدس الهی برای هیچ پیامبری ثابت نکرد، مگر برای وجود مبارک حضرت ابراهیم(علیه السلام) و فرزند او؛ ابراهیم(علیه السلام) را فرمود «لَحَلیمٌ أَوَّاهٌ مُنیبٌ»(2) ...
🔸حلم از آن کلمات برجسته عربی است که معادل فارسی ندارد؛ ما در فارسی اگر بخواهیم حِلم را معنا کنیم، ناچاریم دو کلمه را کنار هم بگذاریم تا حلم را تفسیر کنیم.
🔸ما میگوییم این شخصِ بردبار؛ این بردبار که بسیط نیست، مرکب است؛ یعنی این بار را میبرد.
🔸اگر برای کسی حادثهای پیش بیاید، سخن سنگینی به او گفته شود و سانحه تلخی برای او رُخ بدهد، انسانِ حلیم به خوبی آن را تحمل میکند که ما در فارسی میگوییم او آدم بردباری است؛ یعنی این بار سنگین را میبرد ...
🔸حلم از برجستهترین اوصاف نفسانی است که ذات اقدس الهی چه در سوره «هود» و چه در بخشهای دیگر، وجود مبارک ابراهیم(سلام الله علیه) را به آن ستود و فرزندش اسماعیل هم به حلم ستوده شد که ابراهیم عرض کرد «رَبِّ هَبْ لی مِنَ الصَّالِحینَ» و خدا میفرماید «فَبَشَّرْناهُ بِغُلامٍ حَلیمٍ» ...
🔸حلیم و بردبار است که زیر تیغ پدر عرض میکند «یا أَبَتِ افْعَلْ ما تُؤْمَرُ» این بار را میبرد، این حلیم است؛ وقتی خدا اسماعیل را به حلیم بودن ستود، معلوم میشود او بهترین بردباری را خواهد داشت...
🔸ذات اقدس الهی به ما هم فرمود در همه شئون، مخصوصاً در مسائل اخلاقیِ حِلم و بردباری و مانند آن، به وجود مبارک ابراهیم خلیل تأسّی کنید ...
🔸نشانه صالح بودن و نشانه حلیم و بردبار بودنِ او این است که در زیر تیغ نگفت «ذبح» بکن، گفت هر چه به آن امر شدی انجام بده، «یا أَبَتِ افْعَلْ ما تُؤْمَرُ» که این کمال حِلم و کمال صبر و کمال بردباری است.
🔸بالاتر از «ذبح» هر چه دستور داری انجام بده، گفت «إِنِّی أَرَی فِی الْمَنَامِ أَنِّی أَذْبَحُکَ»، عرض نکرد «یا أبت اذبح» عرض کرد هر چه شد!، این حلم و برباری است، این صبر محض است؛ از این بالاتر شما چه چیزی میخواهید؟! ...
🔸آن وقت این فرزند را ذات اقدس الهی به عنوان صالح و غلام حلیم میستاید و برای او «ذبح» عظیم میفرستد.
↙️پي نوشت ها:
1- سوره نساء، آیه12؛ «وَ اللَّهُ عَلِیمٌ حَلِیمٌ»
2- سوره هود، آیه75
🔹درس خارج تفسیر #حضرت_آیت_الله_العظمی_جوادی_آملی/سوره صافات، آیات 99 الی 111
@rahe_aseman
🌾🌿🌾
🌾🌿🌾
✅شبهه جا دادن زمین در تخم مرغ و دو پاسخ متفاوت
🔸مرحوم صدوق(رضوان الله علیه) در کتاب شریف توحید نقل می کنند که کسی آمده حضور وجود مبارک امام صادق(سلام الله علیه) و عرض کرد که «آیا ممکن است خدای سبحان کُره زمین را در پوست تخم مرغ جا دهد به طوری که نه زمین کوچکتر شود و نه پوست تخممرغ بزرگتر؟»
🔸کسی که بسیط است، سادهلوح است و چنین سؤالی میکند، حضرت باید یک جواب درخوری به او عطا کند که «إِنَّا مَعَاشِرَ الْأَنْبِیَاءِ نُکَلِّمُ النَّاسَ عَلَى قَدْرِ عُقُولِهِمْ»(1)
🔸حضرت طبق همین روایتی که بارها ملاحظه فرمودید، فرمود: «فَانْظُرْ أَمَامَکَ وَ فَوْقَک»(2)؛ چشمت را باز کن آسمان را ببین، زمین را ببین، اطرافت را ببین!
🔸عرض کرد «دیدم»، فرمود «خدا بزرگتر از زمین را که آسمان است در کوچکتر از تخممرغ که چشم توست جا داد و شما همه اینها را دیدی.»
🔸این روایت را وقتی یک سخنران و یک منبری میگوید هم خودش صلوات میفرستد و هم مردم صلوات میفرستند.
🔸یک محقّق دیگری آمده خدمت همین امام صادق(سلام الله علیه) طبق نقل مرحوم صدوق و عرض کرد که «آیا خدا میتواند زمین را در پوست تخممرغ جا دهد که نه زمین کوچکتر شود و نه پوست تخممرغ؟»
🔸وجود مبارک حضرت فرمود: «إِنَّ اللَّهَ تَبَارَکَ وَ تَعَالَی لَا یُنْسَبُ إِلَی الْعَجْز»؛ خدا قدرتش نامتناهی است، اما «وَ الَّذِی سَأَلْتَنِی لَا یَکُونُ»(3)
🔸«وَ اللَّهُ عَلی کُلِّ شَیْءٍ قَدیرٌ»(4)؛ فرمود که خدا بر هر شیئی قدیر است ... اینکه تو سؤال کردی محال است، وقتی محال بود شیء نیست و وقتی شیء نبود مشمول «وَ اللَّهُ عَلی کُلِّ شَیْءٍ قَدیرٌ» نیست.
🔸مثل اینکه سؤال بکنید آیا خدا میتواند دو دوتا را پنجتا کند یا نه؟ این جواب امام صادق با آن جواب امام صادق هر دو از خاندان وحی صادر شده، اما با مردم بودن به سبک فکر مردم حرف زدن است.
🔸ما یک محال عادی داریم و یک محال عقلی داریم، معجزه با محال عادی کار دارد؛ یعنی آنچه عادتاً نشدنی است او شدنی میکند؛ یک چوب شود اژدها عادتاً شدنی نیست؛ ولی عقلاً شدنی است ...
🔸حضرت فرمود خدای سبحان «إِنَّ اللَّهَ تَبَارَکَ وَ تَعَالَی لَا یُنْسَبُ إِلَی الْعَجْز»، اما «وَ الَّذِی سَأَلْتَنِی لَا یَکُونُ» ... شما اگر سؤال کردید که آیا میتواند خدا دو دوتا را پنجتا کند میگوییم دو دوتا پنجتا «لاشیء» است، نه شیء!
🔸بنابراین بین محال عادی که وقوعش ممکن است، منتها مأنوس نیست و عادت بر خلاف آن هست با محال عقلی خیلی فرق است؛ همه معجزات، ترک محال عادی است و بر خلاف عادت است، نه بر خلاف عقل.
↙️پي نوشت ها:
1- المحاسن(برقی)، ج1، ص195
2- التوحید(صدوق)، ص123
3- التوحید(صدوق)، ص130
4- سوره بقره، آیه284
🔹درس خارج تفسیر #حضرت_آیت_الله_العظمی_جوادی_آملی/سوره صافات، آیات 88 الی 101
@rahe_aseman
🌾🌿🌾
✅شبهه جا دادن زمین در تخم مرغ و دو پاسخ متفاوت
🔸مرحوم صدوق(رضوان الله علیه) در کتاب شریف توحید نقل می کنند که کسی آمده حضور وجود مبارک امام صادق(سلام الله علیه) و عرض کرد که «آیا ممکن است خدای سبحان کُره زمین را در پوست تخم مرغ جا دهد به طوری که نه زمین کوچکتر شود و نه پوست تخممرغ بزرگتر؟»
🔸کسی که بسیط است، سادهلوح است و چنین سؤالی میکند، حضرت باید یک جواب درخوری به او عطا کند که «إِنَّا مَعَاشِرَ الْأَنْبِیَاءِ نُکَلِّمُ النَّاسَ عَلَى قَدْرِ عُقُولِهِمْ»(1)
🔸حضرت طبق همین روایتی که بارها ملاحظه فرمودید، فرمود: «فَانْظُرْ أَمَامَکَ وَ فَوْقَک»(2)؛ چشمت را باز کن آسمان را ببین، زمین را ببین، اطرافت را ببین!
🔸عرض کرد «دیدم»، فرمود «خدا بزرگتر از زمین را که آسمان است در کوچکتر از تخممرغ که چشم توست جا داد و شما همه اینها را دیدی.»
🔸این روایت را وقتی یک سخنران و یک منبری میگوید هم خودش صلوات میفرستد و هم مردم صلوات میفرستند.
🔸یک محقّق دیگری آمده خدمت همین امام صادق(سلام الله علیه) طبق نقل مرحوم صدوق و عرض کرد که «آیا خدا میتواند زمین را در پوست تخممرغ جا دهد که نه زمین کوچکتر شود و نه پوست تخممرغ؟»
🔸وجود مبارک حضرت فرمود: «إِنَّ اللَّهَ تَبَارَکَ وَ تَعَالَی لَا یُنْسَبُ إِلَی الْعَجْز»؛ خدا قدرتش نامتناهی است، اما «وَ الَّذِی سَأَلْتَنِی لَا یَکُونُ»(3)
🔸«وَ اللَّهُ عَلی کُلِّ شَیْءٍ قَدیرٌ»(4)؛ فرمود که خدا بر هر شیئی قدیر است ... اینکه تو سؤال کردی محال است، وقتی محال بود شیء نیست و وقتی شیء نبود مشمول «وَ اللَّهُ عَلی کُلِّ شَیْءٍ قَدیرٌ» نیست.
🔸مثل اینکه سؤال بکنید آیا خدا میتواند دو دوتا را پنجتا کند یا نه؟ این جواب امام صادق با آن جواب امام صادق هر دو از خاندان وحی صادر شده، اما با مردم بودن به سبک فکر مردم حرف زدن است.
🔸ما یک محال عادی داریم و یک محال عقلی داریم، معجزه با محال عادی کار دارد؛ یعنی آنچه عادتاً نشدنی است او شدنی میکند؛ یک چوب شود اژدها عادتاً شدنی نیست؛ ولی عقلاً شدنی است ...
🔸حضرت فرمود خدای سبحان «إِنَّ اللَّهَ تَبَارَکَ وَ تَعَالَی لَا یُنْسَبُ إِلَی الْعَجْز»، اما «وَ الَّذِی سَأَلْتَنِی لَا یَکُونُ» ... شما اگر سؤال کردید که آیا میتواند خدا دو دوتا را پنجتا کند میگوییم دو دوتا پنجتا «لاشیء» است، نه شیء!
🔸بنابراین بین محال عادی که وقوعش ممکن است، منتها مأنوس نیست و عادت بر خلاف آن هست با محال عقلی خیلی فرق است؛ همه معجزات، ترک محال عادی است و بر خلاف عادت است، نه بر خلاف عقل.
↙️پي نوشت ها:
1- المحاسن(برقی)، ج1، ص195
2- التوحید(صدوق)، ص123
3- التوحید(صدوق)، ص130
4- سوره بقره، آیه284
🔹درس خارج تفسیر #حضرت_آیت_الله_العظمی_جوادی_آملی/سوره صافات، آیات 88 الی 101
@rahe_aseman
🌾🌿🌾
🌿🌾🌿
#حضرت_آیت_الله_العظمی_جوادی_آملی :
🔹تفاوت فن اخلاق و فن عرفان در پرورش انسان | #حیات_عارفانه_امام_علی (ع)
🔸«فن اخلاق» براي پرورش مجاهد نستوهِ جهاد اوسط است تا از كمند هوا برهدو از كمين هوس نجات يابد و به منطقه امن قسط و عدل برسد و «فنّ عرفان» براي پرورش سلحشورِ مقاومِ جهاد اكبر است تا از مرصاد (کمین گاه) علم حصولي برهد و از رصد برهان عقلي رهايي يابد و ازمحدوده تاريك مفهوم و باريك ذهن نجات پيدا كند و به منطقهايكه مساحت آن بيكران است بار يابد و از طعم شهود طرفي ببندد و از استشمام رايحه مصداقِ عيني متنعّم شود.
🔹(منبع : صفحه 26)
@rahe_aseman
🌿🌾🌿
#حضرت_آیت_الله_العظمی_جوادی_آملی :
🔹تفاوت فن اخلاق و فن عرفان در پرورش انسان | #حیات_عارفانه_امام_علی (ع)
🔸«فن اخلاق» براي پرورش مجاهد نستوهِ جهاد اوسط است تا از كمند هوا برهدو از كمين هوس نجات يابد و به منطقه امن قسط و عدل برسد و «فنّ عرفان» براي پرورش سلحشورِ مقاومِ جهاد اكبر است تا از مرصاد (کمین گاه) علم حصولي برهد و از رصد برهان عقلي رهايي يابد و ازمحدوده تاريك مفهوم و باريك ذهن نجات پيدا كند و به منطقهايكه مساحت آن بيكران است بار يابد و از طعم شهود طرفي ببندد و از استشمام رايحه مصداقِ عيني متنعّم شود.
🔹(منبع : صفحه 26)
@rahe_aseman
🌿🌾🌿