🌿🌾🌿.
#داستان_های_اخلاقی
✍تحقير به مؤمن نبايد كرد
عالم متقى جناب حاج شيخ محمد باقر شيخ الاسلام - رحمة اللّه عليه - فرمود من عادت داشتم هميشه پس از فراغت از نماز جماعت با كسى كه طرف راست و چپ من بود، مصافحه مى كردم ، وقتى در نماز جماعت مرحوم ميرزاى شيرازى - اعلى اللّه مقامه - در سامرا پس از نماز، با طرف راست خود كه يك نفر از اهل علم و بزرگوار بود، مصافحه مى كردم و در طرف چپ ، يك نفر دهاتى بود كه به نظرم كوچك آمد و با او مصافحه نكردم ، بلافاصله از خيال فاسد خود پشيمان شده و به خودم گفتم شايد همين شخصى كه به نظر تو شاءنى ندارد، نزد خدا محترم و عزيز باشد، فورا با كمال ادب با او مصافحه كردم پس بوى مشكى عجيب كه مانند مشكهاى دنيوى نبود به مشامم رسيد و سخت مبتهج و خوشوقت و دلشاد شدم و احتياطا ازاو پرسيدم با شما مشك است ؟ فرمود نه من هيچوقت مشك نداشتم . يقين كردم كه از بوهاى روحانى و معنوى است و نيز يقين كردم كه شخصى است جليل القدر و روحانى .
از آن روز متعهد شدم كه هيچوقت به حقارت به مؤ منى ننگرم .
📚كتاب داستانهاى شگفت، شهيد محراب آية اللّه سيّد عبدالحسين دستغيب
@rahe_aseman
🌿🌾🌿
#داستان_های_اخلاقی
✍تحقير به مؤمن نبايد كرد
عالم متقى جناب حاج شيخ محمد باقر شيخ الاسلام - رحمة اللّه عليه - فرمود من عادت داشتم هميشه پس از فراغت از نماز جماعت با كسى كه طرف راست و چپ من بود، مصافحه مى كردم ، وقتى در نماز جماعت مرحوم ميرزاى شيرازى - اعلى اللّه مقامه - در سامرا پس از نماز، با طرف راست خود كه يك نفر از اهل علم و بزرگوار بود، مصافحه مى كردم و در طرف چپ ، يك نفر دهاتى بود كه به نظرم كوچك آمد و با او مصافحه نكردم ، بلافاصله از خيال فاسد خود پشيمان شده و به خودم گفتم شايد همين شخصى كه به نظر تو شاءنى ندارد، نزد خدا محترم و عزيز باشد، فورا با كمال ادب با او مصافحه كردم پس بوى مشكى عجيب كه مانند مشكهاى دنيوى نبود به مشامم رسيد و سخت مبتهج و خوشوقت و دلشاد شدم و احتياطا ازاو پرسيدم با شما مشك است ؟ فرمود نه من هيچوقت مشك نداشتم . يقين كردم كه از بوهاى روحانى و معنوى است و نيز يقين كردم كه شخصى است جليل القدر و روحانى .
از آن روز متعهد شدم كه هيچوقت به حقارت به مؤ منى ننگرم .
📚كتاب داستانهاى شگفت، شهيد محراب آية اللّه سيّد عبدالحسين دستغيب
@rahe_aseman
🌿🌾🌿
Audio
#فایل_صوتی
#بقره ۸
#داستان_آفرینش_انسان
اعتراض فرشتگان
یاددادن حقایق غیبی به انسان!
اعتراف فرشتگان به نادانی خود
نافرمانی شیطان
فریفتن شیطان انسان را
خروج انسان ازبهشت
توبه ی انسان
@rahe_aseman
#بقره ۸
#داستان_آفرینش_انسان
اعتراض فرشتگان
یاددادن حقایق غیبی به انسان!
اعتراف فرشتگان به نادانی خود
نافرمانی شیطان
فریفتن شیطان انسان را
خروج انسان ازبهشت
توبه ی انسان
@rahe_aseman
@ V O I C E K A F I
کانال صدای ماندگار شهید كافے
#داستان_اصحاب_اخدود
به روایت شهید حاج شيخ احمد ضيافتے كافے
https://t.me/joinchat/AAAAADv2NvieSfPYKP4tXA
به روایت شهید حاج شيخ احمد ضيافتے كافے
https://t.me/joinchat/AAAAADv2NvieSfPYKP4tXA
🌾🌿🌾
#داستان_آموزنده
🔥گرفتاری دردوزخ
«شهید ثانی» رضوان اللّه تعالی علیه در یک رؤیای صادقه، یکی از بزرگان را دید و احوالش را پرسید
او گفت: «از وقتی که از دنیا رفتهام، تاکنون یک سال است، به علّت کاری که کردهام، گرفتار هستم.»
شهید ثانی، ماجرا را پرسید. او ادامه داد: «روزی در راهی عبور میکردم که فردی یک بار کاه وارد شهر کرد
⚠️ من بدون اینکه به او اطلاع دهم و اجازه بگیرم، یک پر کاه از بارش برای تمیز کردن دندانهایم برداشتم و نزد خود گفتم که یک ذرّه کاه دیگر رضایت گرفتن نمیخواهد
امّا به خاطر همین پر کاه یک سال است که در گرفتاری هستم.»
📚 اخلاق و احکام در داستانهای شهید آیةاللَّه دستغیب. ج ۴/ ۴۸۴
@rahe_aseman
🌾🌿🌾
#داستان_آموزنده
🔥گرفتاری دردوزخ
«شهید ثانی» رضوان اللّه تعالی علیه در یک رؤیای صادقه، یکی از بزرگان را دید و احوالش را پرسید
او گفت: «از وقتی که از دنیا رفتهام، تاکنون یک سال است، به علّت کاری که کردهام، گرفتار هستم.»
شهید ثانی، ماجرا را پرسید. او ادامه داد: «روزی در راهی عبور میکردم که فردی یک بار کاه وارد شهر کرد
⚠️ من بدون اینکه به او اطلاع دهم و اجازه بگیرم، یک پر کاه از بارش برای تمیز کردن دندانهایم برداشتم و نزد خود گفتم که یک ذرّه کاه دیگر رضایت گرفتن نمیخواهد
امّا به خاطر همین پر کاه یک سال است که در گرفتاری هستم.»
📚 اخلاق و احکام در داستانهای شهید آیةاللَّه دستغیب. ج ۴/ ۴۸۴
@rahe_aseman
🌾🌿🌾