رمضان هفتم: آفات زبان ـ تهمت
وَالَّذِينَ يُؤْذُونَ الْمُؤْمِنِينَ وَالْمُؤْمِنَاتِ بِغَيْرِ مَا اكْتَسَبُوا فَقَدِ احْتَمَلُوا بُهْتَانًا وَإِثْمًا مُّبِينًا سوره احزاب آیه ۵۸
فیض مشرقی را عادت ملامتیان بود، در خرابات میرفت و با لوطیان مینشست. در کوی و برزن پیچید که زاهد شهر آلوده فسق است و پروای رسوایی ندارد. ملازمان او پرهیز دادند که برای بستن دهان خلایق، ترک عادت کند که گفتهاند: در موضع تهمت منشین !
فیض گفت: آنان که نسبتی ناروا به پاکدامنان میدهند را باید پرهیز داد که تهمت و بهتان نزنند.
یاران گفتند: میان گوش و چشم مردم چارانگشت فاصله است و این فاصله هرگز پر نمیشود.
فیض گفت: باید آب را از سرچشمه بست. بدگمانی، بدگویی آورد و عادت به غیبت کار را به تهمت رسانید. گام بعدی مشاجره مردمان و نابودی شهرست، بیم دهید و آگاه کنید که فرصت نیست !
#فضائل_القوم_فی_شوارق_الصوم / اخلاق عامه در روشنای روزه
🆔 @rahe_aseman
وَالَّذِينَ يُؤْذُونَ الْمُؤْمِنِينَ وَالْمُؤْمِنَاتِ بِغَيْرِ مَا اكْتَسَبُوا فَقَدِ احْتَمَلُوا بُهْتَانًا وَإِثْمًا مُّبِينًا سوره احزاب آیه ۵۸
فیض مشرقی را عادت ملامتیان بود، در خرابات میرفت و با لوطیان مینشست. در کوی و برزن پیچید که زاهد شهر آلوده فسق است و پروای رسوایی ندارد. ملازمان او پرهیز دادند که برای بستن دهان خلایق، ترک عادت کند که گفتهاند: در موضع تهمت منشین !
فیض گفت: آنان که نسبتی ناروا به پاکدامنان میدهند را باید پرهیز داد که تهمت و بهتان نزنند.
یاران گفتند: میان گوش و چشم مردم چارانگشت فاصله است و این فاصله هرگز پر نمیشود.
فیض گفت: باید آب را از سرچشمه بست. بدگمانی، بدگویی آورد و عادت به غیبت کار را به تهمت رسانید. گام بعدی مشاجره مردمان و نابودی شهرست، بیم دهید و آگاه کنید که فرصت نیست !
#فضائل_القوم_فی_شوارق_الصوم / اخلاق عامه در روشنای روزه
🆔 @rahe_aseman
رمضان هشتم: آفات زبان ـ دروغ
اِنَّ الله لا يَهْدي مَنْ هُوَ كاذِبٌ كَفّار
سوره زمر آیه ۳
مجنون مغربی از سفر روم بازگشته و مهمان عالمان شهر بود. گفتند ما را چه تحفه آوردهای از کافران؟ گفت: صدق و آبادی !
مجلسیان گفتند: حیرتا، چگونه ممکن است! بحکم کتاب و رسول، ما راستان و رستهایم، سرّ این بازگوی !
مجنون گفت: آنچه در کتاب خداست قاعده است و قاعده دروغ، حرمت مطلق است و عکس آن راستی مطلق و چنین راستان البته رستهاند. اما آنچه در رسالات شماست مستثنیات دروغ است و مقلدان نه بهحکم قرآن که بهفتوی شما، راستگویان مصلحتاند.
شیوخ طایفه بانگ برآوردند که مصلحت برای مکلفِ مضطر است !
مجنون گفت: و هر مکلفی بهحکم کتاب و سنت مصلحت خویش را بهتر از شما میشناسد و عندالاقتضا مضطر است و لامحاله بهمصلحت دروغ میگوید !
رندی از جمع شیوخ لحیه جنبانید که: آری، این است رمز خرابی دارالاسلام و آبادی دارالکفر: تقدیم استثنای مصلحتی و تأخیر قاعده دروغ !
#فضائل_القوم_فی_شوارق_الصوم / اخلاق عامه در روشنای روزه
@rahe_aseman
اِنَّ الله لا يَهْدي مَنْ هُوَ كاذِبٌ كَفّار
سوره زمر آیه ۳
مجنون مغربی از سفر روم بازگشته و مهمان عالمان شهر بود. گفتند ما را چه تحفه آوردهای از کافران؟ گفت: صدق و آبادی !
مجلسیان گفتند: حیرتا، چگونه ممکن است! بحکم کتاب و رسول، ما راستان و رستهایم، سرّ این بازگوی !
مجنون گفت: آنچه در کتاب خداست قاعده است و قاعده دروغ، حرمت مطلق است و عکس آن راستی مطلق و چنین راستان البته رستهاند. اما آنچه در رسالات شماست مستثنیات دروغ است و مقلدان نه بهحکم قرآن که بهفتوی شما، راستگویان مصلحتاند.
شیوخ طایفه بانگ برآوردند که مصلحت برای مکلفِ مضطر است !
مجنون گفت: و هر مکلفی بهحکم کتاب و سنت مصلحت خویش را بهتر از شما میشناسد و عندالاقتضا مضطر است و لامحاله بهمصلحت دروغ میگوید !
رندی از جمع شیوخ لحیه جنبانید که: آری، این است رمز خرابی دارالاسلام و آبادی دارالکفر: تقدیم استثنای مصلحتی و تأخیر قاعده دروغ !
#فضائل_القوم_فی_شوارق_الصوم / اخلاق عامه در روشنای روزه
@rahe_aseman
رمضان نهم: آفات زبان ـ راز داری
عالِمُ الْغَيْبِ فَلا يُظْهِرُ عَلى غَيْبِهِ أَحَداً. سوره جن آیه۲۶
فیض مشرقی مریدان را گرد آورده مصحف شریف میخواند که: آبروی هم مریزید، رسوایی مسازید و در خواری هم شادی مکنید که فرجام ان تباهی است.
رندی آواز داد: این بهای آگاهی است و آگاهی مقدمه آزادی ست.
فیض گفت: خاموش! فاش کردن اسرار دیگران، نه آزادی که دربند کردن مردمان و انداختن تیری بر آبگینه ناموس طایفه است !
عاقلی گفت: در زمانه و میانه فاشگویان، پس چگونه رازداری کنیم؟
فیض گفت: پرحرفی مکنید، از خودنمایی بپرهیزید، با هرکسی نرد دوستی مبازید، دست در خلوتِ هم مبرید و هر خبری را مایه آگاهی نشمارید. اسرار جز در سینه مردان بزرگ نمیماند و با امارت فرومایگان، پردههای حرمت رعیت هم دریده است.
#فضائل_القوم_فی_شوارق_الصوم / اخلاق عامه در روشنای روزه
@rahe_aseman
عالِمُ الْغَيْبِ فَلا يُظْهِرُ عَلى غَيْبِهِ أَحَداً. سوره جن آیه۲۶
فیض مشرقی مریدان را گرد آورده مصحف شریف میخواند که: آبروی هم مریزید، رسوایی مسازید و در خواری هم شادی مکنید که فرجام ان تباهی است.
رندی آواز داد: این بهای آگاهی است و آگاهی مقدمه آزادی ست.
فیض گفت: خاموش! فاش کردن اسرار دیگران، نه آزادی که دربند کردن مردمان و انداختن تیری بر آبگینه ناموس طایفه است !
عاقلی گفت: در زمانه و میانه فاشگویان، پس چگونه رازداری کنیم؟
فیض گفت: پرحرفی مکنید، از خودنمایی بپرهیزید، با هرکسی نرد دوستی مبازید، دست در خلوتِ هم مبرید و هر خبری را مایه آگاهی نشمارید. اسرار جز در سینه مردان بزرگ نمیماند و با امارت فرومایگان، پردههای حرمت رعیت هم دریده است.
#فضائل_القوم_فی_شوارق_الصوم / اخلاق عامه در روشنای روزه
@rahe_aseman
رمضان دهم: آفات زبان ـ سخنچینی
تَبَّتْ يَدَا أَبِي لَهَبٍ وَتَبَّ ... وَامْرَأَتُهُ حَمَّالَةَ الْحَطَبِ سوره مسد
حاکم فاجر انطاکیه را دیدار مجنون مغربی دست داد و گفت: مارا حکمتی گوی تا بهکار تدبیر ملک و تمشیت ملت آید.
مجنون گفت: اتفاق و یگانگی مردمان انطاکیه نشان مسلمانی ایشان است ولی مایه پریشانی دولت تو. هرآینه سد یگانگی ایشان شکست، اقتدار دولت تو فزونی خواهد گرفت.
امیر گفت: الحکم اساس الامور، پریشانی ملت به که ناتوانی دولت. چاره گوی!
مجنون گفت: خبرچینی نسخه اَتـمّ و اکسیر اعظم است. برخی رعایا به مراحم بنواز و برخی در حرمان نعمت بگداز تا بههم بدبین شوند. سپس خبرچینان بیشمار در میان آنان بگمار تا رشته اعتصام ایشان سست و پاره شود.
آنگاه که سخنچینی و نمّامی در خرمن ایشان آتش زد، تو رشته تدبیر و تمشیت محکم کن و در تقویت ارکان قدرت بکوش!
امیر خلعتی به مجنون داد و بدرقه کرد. مجنون در باب انطاکیه خلعت به درویشان بخشید و آهسته گفت: این جامه پریشانی شماست، بستانید و تافته بمانید!
#فضائل_القوم_فی_شوارق_الصوم / اخلاق عامه در روشنای روزه
🆔 @rahe_aseman
تَبَّتْ يَدَا أَبِي لَهَبٍ وَتَبَّ ... وَامْرَأَتُهُ حَمَّالَةَ الْحَطَبِ سوره مسد
حاکم فاجر انطاکیه را دیدار مجنون مغربی دست داد و گفت: مارا حکمتی گوی تا بهکار تدبیر ملک و تمشیت ملت آید.
مجنون گفت: اتفاق و یگانگی مردمان انطاکیه نشان مسلمانی ایشان است ولی مایه پریشانی دولت تو. هرآینه سد یگانگی ایشان شکست، اقتدار دولت تو فزونی خواهد گرفت.
امیر گفت: الحکم اساس الامور، پریشانی ملت به که ناتوانی دولت. چاره گوی!
مجنون گفت: خبرچینی نسخه اَتـمّ و اکسیر اعظم است. برخی رعایا به مراحم بنواز و برخی در حرمان نعمت بگداز تا بههم بدبین شوند. سپس خبرچینان بیشمار در میان آنان بگمار تا رشته اعتصام ایشان سست و پاره شود.
آنگاه که سخنچینی و نمّامی در خرمن ایشان آتش زد، تو رشته تدبیر و تمشیت محکم کن و در تقویت ارکان قدرت بکوش!
امیر خلعتی به مجنون داد و بدرقه کرد. مجنون در باب انطاکیه خلعت به درویشان بخشید و آهسته گفت: این جامه پریشانی شماست، بستانید و تافته بمانید!
#فضائل_القوم_فی_شوارق_الصوم / اخلاق عامه در روشنای روزه
🆔 @rahe_aseman
رمضان یازدهم: آفات زبان ـ تمسخر و ریشخند
یا ایُّهَا الَّذینَ امَنُوا لا یَسْخَرْ قَوْمٌ مِنْ قَوْمٍ عَسی انْ یَکُونُوا خَیْرا مِنْهُم. سوره حجرات آیه ۱۱
فیض مشرقی در صدر مَدرَس نشسته و اخلاق میگفت. شاگردان همه گوشاگوش و خوشهچین خرمن او.
لختی که در اوصاف دریدگی زبان سخن راند به کلام رب جلیل رسید که پاکیزگان مسخره نمیکنند و طعن نمیزنند. کلام یا استوار باید یا هرگز نباید. خوارداشت دیگران تحقیر خویشتن است.
یکی از مریدان پرسید: کدام طایفه مبتلای این دردند و چرا؟ فیض گفت: دو طایفه، فرومایگان و بلندپایگان و هریک بهعلتی. فرومایه از نعمت تربیت بیبهره است و ریشخند دیگران، تشفی حقارت اوست، اما صاحب علم و مال بر مرکب غرور سوار است و این هردو مذموم است. مستمعی پرسید: استثنایی هم هست؟
فیض: آری، فقیه شهر به "استهزای ممدوح" حکم داده تا با ریشخند مجرمان ایشان را تأدیب و تنبیه کند ولی این رأی ما نیست.
رأی من سنت رسول و حکم عقل است که نخست با چنین کیفر هیچ مجرمی تربیت نمیشود، دو دیگر آنکه نقض حقوق مجرمان است و سیم خلاف مروت قاضی!
#فضائل_القوم_فی_شوارق_الصوم / اخلاق عامه در روشنای روزه
🆔 @rahe_aseman
یا ایُّهَا الَّذینَ امَنُوا لا یَسْخَرْ قَوْمٌ مِنْ قَوْمٍ عَسی انْ یَکُونُوا خَیْرا مِنْهُم. سوره حجرات آیه ۱۱
فیض مشرقی در صدر مَدرَس نشسته و اخلاق میگفت. شاگردان همه گوشاگوش و خوشهچین خرمن او.
لختی که در اوصاف دریدگی زبان سخن راند به کلام رب جلیل رسید که پاکیزگان مسخره نمیکنند و طعن نمیزنند. کلام یا استوار باید یا هرگز نباید. خوارداشت دیگران تحقیر خویشتن است.
یکی از مریدان پرسید: کدام طایفه مبتلای این دردند و چرا؟ فیض گفت: دو طایفه، فرومایگان و بلندپایگان و هریک بهعلتی. فرومایه از نعمت تربیت بیبهره است و ریشخند دیگران، تشفی حقارت اوست، اما صاحب علم و مال بر مرکب غرور سوار است و این هردو مذموم است. مستمعی پرسید: استثنایی هم هست؟
فیض: آری، فقیه شهر به "استهزای ممدوح" حکم داده تا با ریشخند مجرمان ایشان را تأدیب و تنبیه کند ولی این رأی ما نیست.
رأی من سنت رسول و حکم عقل است که نخست با چنین کیفر هیچ مجرمی تربیت نمیشود، دو دیگر آنکه نقض حقوق مجرمان است و سیم خلاف مروت قاضی!
#فضائل_القوم_فی_شوارق_الصوم / اخلاق عامه در روشنای روزه
🆔 @rahe_aseman
رمضان دوازدهم: آفات زبان ـ جدال و جروبحث
وَلَا تَنَازَعُوا فَتَفْشَلُوا وَتَذْهَبَ رِيحُكُم سوره انفال آیه ۴۶
قضا را چنان شد که پس از جنگهای واپسین صلیبی در نواحی شام، عساکر را هزیمت افتاد و حکام عرب از خوف جاسوسان رقیب گفتوگوی عام در شوارع را ممنوع ساختند. بازار شام اما از لونی دیگر بود و مردمان در هر گوشه چهارسوق بر سر تاریخ و عقاید گریبان چاک میکردند.
یکی گفت: نشنیدهاید خدارا "ولاتنازعوا فتفشلوا" نزاع مکنید که سست میشوید ؟!
مجنون مغربی که از اجله بحاثان بود و آداب گفتوگو میدانست گفت: نیک مردا، آنچه حرمت میشکند، الفت میگسلد و سلسله خصومت میجنباند، پرخاش و گستاخی و کینهتوزی است. بحث راهگشا و نِقاش روشنگر کار طوایف راقیه است.
مرد گفت: ما که در میان مسلمین جدال احسن ندیدهایم، هرچه بود پلشتی کلام بود و سستی مرام.
مجنون گفت: گفتوگو محتاج تربیت است و تربیت درکف دولت. هر طایفه که بر سر هیچ وپوچ یقه میدرانند و قاروره برسر هم میشکنند، بیشک اولیای نااهل دارند. خشم مگیرید و جدال احسن کنید که نجات شما در گفتوگوست.
#فضائل_القوم_فی_شوارق_الصوم / اخلاق عامه در روشنای روزه
🆔 @rahe_aseman
وَلَا تَنَازَعُوا فَتَفْشَلُوا وَتَذْهَبَ رِيحُكُم سوره انفال آیه ۴۶
قضا را چنان شد که پس از جنگهای واپسین صلیبی در نواحی شام، عساکر را هزیمت افتاد و حکام عرب از خوف جاسوسان رقیب گفتوگوی عام در شوارع را ممنوع ساختند. بازار شام اما از لونی دیگر بود و مردمان در هر گوشه چهارسوق بر سر تاریخ و عقاید گریبان چاک میکردند.
یکی گفت: نشنیدهاید خدارا "ولاتنازعوا فتفشلوا" نزاع مکنید که سست میشوید ؟!
مجنون مغربی که از اجله بحاثان بود و آداب گفتوگو میدانست گفت: نیک مردا، آنچه حرمت میشکند، الفت میگسلد و سلسله خصومت میجنباند، پرخاش و گستاخی و کینهتوزی است. بحث راهگشا و نِقاش روشنگر کار طوایف راقیه است.
مرد گفت: ما که در میان مسلمین جدال احسن ندیدهایم، هرچه بود پلشتی کلام بود و سستی مرام.
مجنون گفت: گفتوگو محتاج تربیت است و تربیت درکف دولت. هر طایفه که بر سر هیچ وپوچ یقه میدرانند و قاروره برسر هم میشکنند، بیشک اولیای نااهل دارند. خشم مگیرید و جدال احسن کنید که نجات شما در گفتوگوست.
#فضائل_القوم_فی_شوارق_الصوم / اخلاق عامه در روشنای روزه
🆔 @rahe_aseman
رمضان سیزدهم: آفات زبان ـ تملق و چاپلوسی
لاَ تَحْسَبَنَّ الَّذِینَ یَفْرَحُونَ بِمَا أَتَواْ وَّیُحِبُّونَ أَن یُحْمَدُواْ بِمَا لَمْ یَفْعَلُواْ (سوره آل عمران آیه ۱۸۸)
فیض مشرقی بر منبر جامع حلب پیوسته مردم را از فقر و املاق (تنگدستی) بیم میداد. یکی از مریدان گفت: ما مصیبت فقر شناسیم راه رفع آن ندانیم. فیض گفت: ففروا الی الله (به خدا پناه ببرید).
مرید گفت: پناه بردیم و ندیدیم ولی نزد سلطان جستیم آنچه باید نزد خدا جست!
فیض گفت: فقر قسمت درویشان است و تنگدستی هدیه سلطان. آنک که فقر ریشه دوانید و باران حقارت بارید سیاسان قدرت و نعمت، رواج "تملق" دهند و جیفه تعلق. رعیت مسکین خدای را به دو پول سیاه به سلطان فروشد و در ثنای دیوانیان کوشد و چشم بر رحمت خدای پوشد.
مرید گفت: چه کنیم؟
فیض گفت: دلیری و سیری. تا بهاستغنای نفس نرسید همین باشید. ملوک و دیوانیان را اگر ریگ به کفش نبودی حق رعیت دادی و در چشم مداحان خاک پاشیدی. هوش دارید که تملق از ریشه املاق است!
#فضائل_القوم_فی_شوارق_الصوم / اخلاق عامه در روشنای روزه
🆔 @rahe_aseman
لاَ تَحْسَبَنَّ الَّذِینَ یَفْرَحُونَ بِمَا أَتَواْ وَّیُحِبُّونَ أَن یُحْمَدُواْ بِمَا لَمْ یَفْعَلُواْ (سوره آل عمران آیه ۱۸۸)
فیض مشرقی بر منبر جامع حلب پیوسته مردم را از فقر و املاق (تنگدستی) بیم میداد. یکی از مریدان گفت: ما مصیبت فقر شناسیم راه رفع آن ندانیم. فیض گفت: ففروا الی الله (به خدا پناه ببرید).
مرید گفت: پناه بردیم و ندیدیم ولی نزد سلطان جستیم آنچه باید نزد خدا جست!
فیض گفت: فقر قسمت درویشان است و تنگدستی هدیه سلطان. آنک که فقر ریشه دوانید و باران حقارت بارید سیاسان قدرت و نعمت، رواج "تملق" دهند و جیفه تعلق. رعیت مسکین خدای را به دو پول سیاه به سلطان فروشد و در ثنای دیوانیان کوشد و چشم بر رحمت خدای پوشد.
مرید گفت: چه کنیم؟
فیض گفت: دلیری و سیری. تا بهاستغنای نفس نرسید همین باشید. ملوک و دیوانیان را اگر ریگ به کفش نبودی حق رعیت دادی و در چشم مداحان خاک پاشیدی. هوش دارید که تملق از ریشه املاق است!
#فضائل_القوم_فی_شوارق_الصوم / اخلاق عامه در روشنای روزه
🆔 @rahe_aseman
رمضان چهاردهم: آفات زبان ـ پُر حرفی
مَّايَلْفِظُ مِن قَوْلٍ إِلَّا لَدَيْهِ رَقِيبٌ عَتِيدٌ/سوره ق آیه ۱۸
مجنون مغربی رسالهای آلوده از زاویه بازار وراقان وصحافان نیشابور جسته وچون کفر ابلیس فراز میکرد و فریاد که: ای جماعت ما هرچه میکشیم از رتوریقای ارسطوست!
حکیمی دید و گفت آنچه ارسطو گفت آیین بلاغت بود، میزان فصاحت و پایه حجت. آنچه تو مینالی و اسباب نزاع ملل و نحل است پرحرفی و لفاظی است که بر افواه عوام و زعمای کلام میرود.
مجنون گفت: حق با تست اما جماعت وراج خود را تالی ارسطو میدانند. خوب بنگر، باخبران خاموشند و بیخبران پُرگوی. آنچه امروز بر ما میرود از خطای انبوه پرگویانی ست که دو فایده ندارند: گوش سپاری و پرسش افکنی.
حکیم گفت: آن را که خبر شد خبری باز نیامد. بیخبران وراج خطای فراوان میکنند و خطای بسیار از توهم دانایی و باخبریست و اسباب معاصی و مکاره دیگر. جز بوقت و ضرورت سخن نباید گفت که شعله کلام خرمنی بسوزاند.
مجنون گفت: خدایت یار، چه بسیار مقدمه روا یا نکوهیده که نتایج ممنوعه دارد. مصائب بزرگ از لغزشهای خرد میاغازد.
#فضائل_القوم_فی_شوارق_الصوم/ اخلاق عامه در روشنای روزه
🆔@rahe_aseman
مَّايَلْفِظُ مِن قَوْلٍ إِلَّا لَدَيْهِ رَقِيبٌ عَتِيدٌ/سوره ق آیه ۱۸
مجنون مغربی رسالهای آلوده از زاویه بازار وراقان وصحافان نیشابور جسته وچون کفر ابلیس فراز میکرد و فریاد که: ای جماعت ما هرچه میکشیم از رتوریقای ارسطوست!
حکیمی دید و گفت آنچه ارسطو گفت آیین بلاغت بود، میزان فصاحت و پایه حجت. آنچه تو مینالی و اسباب نزاع ملل و نحل است پرحرفی و لفاظی است که بر افواه عوام و زعمای کلام میرود.
مجنون گفت: حق با تست اما جماعت وراج خود را تالی ارسطو میدانند. خوب بنگر، باخبران خاموشند و بیخبران پُرگوی. آنچه امروز بر ما میرود از خطای انبوه پرگویانی ست که دو فایده ندارند: گوش سپاری و پرسش افکنی.
حکیم گفت: آن را که خبر شد خبری باز نیامد. بیخبران وراج خطای فراوان میکنند و خطای بسیار از توهم دانایی و باخبریست و اسباب معاصی و مکاره دیگر. جز بوقت و ضرورت سخن نباید گفت که شعله کلام خرمنی بسوزاند.
مجنون گفت: خدایت یار، چه بسیار مقدمه روا یا نکوهیده که نتایج ممنوعه دارد. مصائب بزرگ از لغزشهای خرد میاغازد.
#فضائل_القوم_فی_شوارق_الصوم/ اخلاق عامه در روشنای روزه
🆔@rahe_aseman
رمضان پانزدهم: آفات زبان ـ عهدشکنی
يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا أَوْفُوا بِالْعُقُودِ. سوره مائده آیه یکم
فیض مشرقی طایفهای دید سخت پریشان که دعوی ایمان دارند اما روزگاری نابسامان. اکابر قوم در منبر و محراب خلایق را پند میدهند اما در خلوت ریشههای الفت بریده است و احدی درکمند اعتماد نیست. دیوانیان در تهنیت و تعزیت سعی بلیغ دارند و آفاق ملک پوشیده از حکمت و منقبت آل رسول، اما رعیت را بسلطان، زن را بشوهر، فرزند را به پدر، همسایه را به همسایه، خویش را بقوم و بالجمله دیّاری را اعتماد نیست.
مریدی گفت: چگونه است طالع این قوم که در ناصیه همه ذکر کتاب و ورد رسول است اما روزگارشان سیاه و ملول !
فیض گفت: این خلایق را قول و پیمان سست است و کسی را وفای بعهد نیست.
مرید گفت: مگر نه اینکه صورت ایمانی دارند ؟
فیض گفت: صورت ایمان دارند و سیرت اخلاق نه. عهدووفا ایمان درون میطلبد نه ارکان برون. اکابر قوم زنبور بی عسلند و کافه ارکان حکومت واعظان بی عمل، زین سبب کسی را دغدغه عهد و پیمان نیست !
#فضائل_القوم_فی_شوارق_الصوم / اخلاق عامه در روشنای روزه
🆔 @rahe_aseman
يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا أَوْفُوا بِالْعُقُودِ. سوره مائده آیه یکم
فیض مشرقی طایفهای دید سخت پریشان که دعوی ایمان دارند اما روزگاری نابسامان. اکابر قوم در منبر و محراب خلایق را پند میدهند اما در خلوت ریشههای الفت بریده است و احدی درکمند اعتماد نیست. دیوانیان در تهنیت و تعزیت سعی بلیغ دارند و آفاق ملک پوشیده از حکمت و منقبت آل رسول، اما رعیت را بسلطان، زن را بشوهر، فرزند را به پدر، همسایه را به همسایه، خویش را بقوم و بالجمله دیّاری را اعتماد نیست.
مریدی گفت: چگونه است طالع این قوم که در ناصیه همه ذکر کتاب و ورد رسول است اما روزگارشان سیاه و ملول !
فیض گفت: این خلایق را قول و پیمان سست است و کسی را وفای بعهد نیست.
مرید گفت: مگر نه اینکه صورت ایمانی دارند ؟
فیض گفت: صورت ایمان دارند و سیرت اخلاق نه. عهدووفا ایمان درون میطلبد نه ارکان برون. اکابر قوم زنبور بی عسلند و کافه ارکان حکومت واعظان بی عمل، زین سبب کسی را دغدغه عهد و پیمان نیست !
#فضائل_القوم_فی_شوارق_الصوم / اخلاق عامه در روشنای روزه
🆔 @rahe_aseman
رمضان هفدهم: ریـــــاکاری
أَرَأَيْتَ الَّذي يُكَذِّبُ بِالدِّينِ ... الَّذِينَ هُمْ يُرَاءُونَ / سوره ماعون
زاهدی گریخته از شهر و رمیده از خلق در زاویه هرات نان جو میخورد و مناجات خواجه میخواند. فیض مشرقی را شوق دیدار او دست داد و سبب عزلت پرسید. گفت: چیزی از باطن خلایق نمانده است، مردمان آلوده ظاهرند، هوای شهر خفقان آرد و من به ملکوت باطن گریختهام.
فیض گفت: ظاهر، صورت باطن است و رکاکت ظاهر از رذالت باطن. مردمان سودا میکنند متاعی را که مشتری دارد. روزگار شرک آلودی ست.
زاهد گفت: حیّاکالله، مشتری اطوار این مردم خدا نیست. تا بازار منزلت و وجاهت ایشان گرم است خدا را چه حاجت است !
فیض گفت: تا چشم و دلِ سودایی سیر شود، اخلاص ارزان میفروشند و شرکِ ریا گران میخرند !
امان از داوری خلایق ! مردمان شوق کمال ظاهر دارند و برای پسندِ خاطر، خطر میکنند: خطر دلالی رضایت، شهوت رؤیت و خدعه عزت !
زاهد گفت: هر طایفه را که کمالِ تربیت نبود اما جلالِ شوکت و فساد دولت بود، خودنمایی تباه میکند.
#فضائل_القوم_فی_شوارق_الصوم / اخلاق عامه در روشنای روزه
🆔 @rahe_aseman
أَرَأَيْتَ الَّذي يُكَذِّبُ بِالدِّينِ ... الَّذِينَ هُمْ يُرَاءُونَ / سوره ماعون
زاهدی گریخته از شهر و رمیده از خلق در زاویه هرات نان جو میخورد و مناجات خواجه میخواند. فیض مشرقی را شوق دیدار او دست داد و سبب عزلت پرسید. گفت: چیزی از باطن خلایق نمانده است، مردمان آلوده ظاهرند، هوای شهر خفقان آرد و من به ملکوت باطن گریختهام.
فیض گفت: ظاهر، صورت باطن است و رکاکت ظاهر از رذالت باطن. مردمان سودا میکنند متاعی را که مشتری دارد. روزگار شرک آلودی ست.
زاهد گفت: حیّاکالله، مشتری اطوار این مردم خدا نیست. تا بازار منزلت و وجاهت ایشان گرم است خدا را چه حاجت است !
فیض گفت: تا چشم و دلِ سودایی سیر شود، اخلاص ارزان میفروشند و شرکِ ریا گران میخرند !
امان از داوری خلایق ! مردمان شوق کمال ظاهر دارند و برای پسندِ خاطر، خطر میکنند: خطر دلالی رضایت، شهوت رؤیت و خدعه عزت !
زاهد گفت: هر طایفه را که کمالِ تربیت نبود اما جلالِ شوکت و فساد دولت بود، خودنمایی تباه میکند.
#فضائل_القوم_فی_شوارق_الصوم / اخلاق عامه در روشنای روزه
🆔 @rahe_aseman
رمضان هجدهم: تـــوبه
یا أَیُّهَا الَّذِینَ آمَنُوا تُوبُوا إِلَى اللَّهِ تَوْبَةً نَصُوحاً / سوره تحریم آیه ۸
براهالی قاهره فسق میرفت از پی فجور و ظلم بر سر جور، مردمان سخت نومید. واعظی پیوسته در گوشهای بسته میخواند که: آی جماعت درهای رحمت خداوند بازست، دور مروید، همینجاست، بازآیید، مشتریست، منتظر، مهربان... دلیری کنید، هم یکی از شمایان نصوحی کند قومی را کافیست.
حمیّـتی نبود و معاصی زَفت و درشت چندان اهالی را خیره کرده بود که کسی را گمان رحمت و آمرزش نمیرفت.
هریکی با تسخر و ریشخند از گوشهای میگفت: اگر ما را رب غفّـاری بود روزگار این نبود. این دورهگرد ریشاییل، ژاژ میگوید، خدا کو؟!
مجنون مغربی بر اشکوبه بازار نشسته بود شاهد ماجرا گفت: این مدعیان نشنیدهاند که رسن بازان زُنّاربسته و دلّاکان خوکدانی توبه کرده و پیش از آهنگ رحیل، باربستهاند. خطرکنید و پیش آیید. توبه رزق سیاه رویان است. بشتابید، درها بروی همه بازست،ازپیشینه بِبُرّید،امیدبورزیدوپای وعده بایستید. اگر این همه کردیدوبازسیه روز ماندید مرا از چند اشکوبه بزیر افکنید.
#فضائل_القوم_فی_شوارق_الصوم /اخلاق عامه در روشنای روزه
🆔 @rahe_aseman
یا أَیُّهَا الَّذِینَ آمَنُوا تُوبُوا إِلَى اللَّهِ تَوْبَةً نَصُوحاً / سوره تحریم آیه ۸
براهالی قاهره فسق میرفت از پی فجور و ظلم بر سر جور، مردمان سخت نومید. واعظی پیوسته در گوشهای بسته میخواند که: آی جماعت درهای رحمت خداوند بازست، دور مروید، همینجاست، بازآیید، مشتریست، منتظر، مهربان... دلیری کنید، هم یکی از شمایان نصوحی کند قومی را کافیست.
حمیّـتی نبود و معاصی زَفت و درشت چندان اهالی را خیره کرده بود که کسی را گمان رحمت و آمرزش نمیرفت.
هریکی با تسخر و ریشخند از گوشهای میگفت: اگر ما را رب غفّـاری بود روزگار این نبود. این دورهگرد ریشاییل، ژاژ میگوید، خدا کو؟!
مجنون مغربی بر اشکوبه بازار نشسته بود شاهد ماجرا گفت: این مدعیان نشنیدهاند که رسن بازان زُنّاربسته و دلّاکان خوکدانی توبه کرده و پیش از آهنگ رحیل، باربستهاند. خطرکنید و پیش آیید. توبه رزق سیاه رویان است. بشتابید، درها بروی همه بازست،ازپیشینه بِبُرّید،امیدبورزیدوپای وعده بایستید. اگر این همه کردیدوبازسیه روز ماندید مرا از چند اشکوبه بزیر افکنید.
#فضائل_القوم_فی_شوارق_الصوم /اخلاق عامه در روشنای روزه
🆔 @rahe_aseman
رمضان نوزدهم: عُـجْـب و خودپسندی
وَمَا أُبَرِّئُ نَفْسِي إِنَّ النَّفْسَ لأَمَّارَةٌ بِالسُّوءِ إِلا مَا رَحِمَ رَبِّي إِنَّ رَبِّي غَفُورٌ رَحِيمٌ / یوسف. ۵۳
درویشی در کوی اعیان سمرقند اهالی را آواز میداد که: بدگمانی بد است الا درحق خویش. خویشتن را مبینید تا دیگران را ببینید. ای شاخ نشینان، با کمالات نداشته خود را هلاک مکنید. کمالات داشته را هم به میزان دیگران ببرید تا عیار زنند. با خود خلوت و نفس را محاکمه کنید اگر وجدان بیدار دارید. خوشبینیِ خویشبین شما را از هم گرفت و به شیطان باطن سپرد. خود را متهم کنید، با خود درآویزید و بر خود بشورید که جهان از شما آغاز میشود.
یکی از مریدان فیض گفت: این ایلغار اعتماد است و تخریب خویش !
فیض شنید و زیرلب خواند: اعتماد پایدار از بدبینی آغاز میشود. چون خلایق وارونه میروند خویش را در لاهوت و دیگران در ناسوت میبینند !
#فضائل_القوم_فی_شوارق_الصوم /اخلاق عامه در روشنای روزه
🆔 @rahe_aseman
وَمَا أُبَرِّئُ نَفْسِي إِنَّ النَّفْسَ لأَمَّارَةٌ بِالسُّوءِ إِلا مَا رَحِمَ رَبِّي إِنَّ رَبِّي غَفُورٌ رَحِيمٌ / یوسف. ۵۳
درویشی در کوی اعیان سمرقند اهالی را آواز میداد که: بدگمانی بد است الا درحق خویش. خویشتن را مبینید تا دیگران را ببینید. ای شاخ نشینان، با کمالات نداشته خود را هلاک مکنید. کمالات داشته را هم به میزان دیگران ببرید تا عیار زنند. با خود خلوت و نفس را محاکمه کنید اگر وجدان بیدار دارید. خوشبینیِ خویشبین شما را از هم گرفت و به شیطان باطن سپرد. خود را متهم کنید، با خود درآویزید و بر خود بشورید که جهان از شما آغاز میشود.
یکی از مریدان فیض گفت: این ایلغار اعتماد است و تخریب خویش !
فیض شنید و زیرلب خواند: اعتماد پایدار از بدبینی آغاز میشود. چون خلایق وارونه میروند خویش را در لاهوت و دیگران در ناسوت میبینند !
#فضائل_القوم_فی_شوارق_الصوم /اخلاق عامه در روشنای روزه
🆔 @rahe_aseman
رمضان بیستم: بخــشـندگی
الَّذِينَ يُنْفِقُونَ فِي السَّرَّاءِ وَالضَّرَّاءِ وَالْكَاظِمِينَ الْغَيْظَ وَالْعَافِينَ عَنِ النَّاسِ وَاللَّهُ يُحِبُّ الْمُحْسِنِينَ. آل عمران ۱۳۴
خواجه طوس را خدای نعمت تمام کرده بود و اسباب حشمت و شوکت بکمال. طرفه اما، خدم و حشم و ضیاع و عقار مُلک وی رشک اهالی را که احسان خواجه بدیشان رسیده و بند سخا تنیده بود، میانگیخت.
مجنون مغربی در هارونیه بر سنگی نشسته و میدید که کروفر بخشش خواجه، مردمان را از فسوس خالی نبود و هرکه را میداد، آهی مینهاد.
غلام خواجه در گوش مجنون نجوا کرد که: جماعت را دهش نشاید که هرچه دهی، ساز میزنند.
مجنون گفت: خاموش، سرّ ماجرا در شهرتطلبی و نامجویی است. سخاوت مرده ریگ هر صراف و نوخاسته نیست. سخا پنهانی است، از گزیده مالست، بی منت و رشوت است. خواجگان نورسیده را سخاوت، مجرای شوکت در چشم خلایق است اما مردان خدای را اسباب تقرب. آنها بزرگی از مردم میجویند و اینها از رب ودود. طایفه را ان اندازه هوشیاری هست که تمیز دهد !
#فضائل_القوم_فی_شوارق_الصوم /اخلاق عامه در روشنای روزه
🆔 @rahe_aseman
الَّذِينَ يُنْفِقُونَ فِي السَّرَّاءِ وَالضَّرَّاءِ وَالْكَاظِمِينَ الْغَيْظَ وَالْعَافِينَ عَنِ النَّاسِ وَاللَّهُ يُحِبُّ الْمُحْسِنِينَ. آل عمران ۱۳۴
خواجه طوس را خدای نعمت تمام کرده بود و اسباب حشمت و شوکت بکمال. طرفه اما، خدم و حشم و ضیاع و عقار مُلک وی رشک اهالی را که احسان خواجه بدیشان رسیده و بند سخا تنیده بود، میانگیخت.
مجنون مغربی در هارونیه بر سنگی نشسته و میدید که کروفر بخشش خواجه، مردمان را از فسوس خالی نبود و هرکه را میداد، آهی مینهاد.
غلام خواجه در گوش مجنون نجوا کرد که: جماعت را دهش نشاید که هرچه دهی، ساز میزنند.
مجنون گفت: خاموش، سرّ ماجرا در شهرتطلبی و نامجویی است. سخاوت مرده ریگ هر صراف و نوخاسته نیست. سخا پنهانی است، از گزیده مالست، بی منت و رشوت است. خواجگان نورسیده را سخاوت، مجرای شوکت در چشم خلایق است اما مردان خدای را اسباب تقرب. آنها بزرگی از مردم میجویند و اینها از رب ودود. طایفه را ان اندازه هوشیاری هست که تمیز دهد !
#فضائل_القوم_فی_شوارق_الصوم /اخلاق عامه در روشنای روزه
🆔 @rahe_aseman
🔻رمضان بیستویکم: عافیت طلبی
قَالُوا يَا مُوسَى إِنَّا لَنْنَدْخُلَهَاأَبَدًا مَادَامُوا فِيهَا فَاذْهَبْ أَنْتَ وَرَبُّكَ فَقَاتِلا إِنَّا هَاهُنَا قَاعِدُونَ. سوره مائده آیه ۲۴
مجلسی از شیوخ در ری فراهم آمدتا سبب انحطاط بلاد روشن کند.هریک از مشایخ علتی گفت ودیده گریانید.داروغه سهرورد گریبان درید که خشت گنبد سلطانیه بتاراج است وعمارت در حراج. امیر پارسه در فغان که صدستون لانه موران است، والی جی از خشکی زاینده رود نالید و مهتر تبریز از خرابی ارگ و خواجه کرمان از آفت ماهان و دیگری از ابتلای سمنان و فتنه گرگان و غصه سیستان و بغض خراسان و عُسر همدان.
مجنون مغربی در زوایه میشنید و گفت: شهدالله این مایه انحطاط و ادبار جز از تطاول اغیار نمیخیزد و اغیار، رعیت این ملک است که محنتی جز بطن و دون آن ندارد و جز عمارت نفس و عافیت عورت، رسالتی نمیبیند. ای خواجگان، رعایا را شریک کار ملک کنید تا بهانه بطالت از کف ایشان برون شود که هر قوم کار خویش به شمایان سپرد وگوشه عافیت نشست، خاک مذلّت بر سر خود ریخت. رعیت لاابالی مایه تباهی دولت و ولایت است!
#فضائل_القوم_فی_شوارق_الصوم /اخلاق عامه در روشنای روزه
@rahe_aseman
قَالُوا يَا مُوسَى إِنَّا لَنْنَدْخُلَهَاأَبَدًا مَادَامُوا فِيهَا فَاذْهَبْ أَنْتَ وَرَبُّكَ فَقَاتِلا إِنَّا هَاهُنَا قَاعِدُونَ. سوره مائده آیه ۲۴
مجلسی از شیوخ در ری فراهم آمدتا سبب انحطاط بلاد روشن کند.هریک از مشایخ علتی گفت ودیده گریانید.داروغه سهرورد گریبان درید که خشت گنبد سلطانیه بتاراج است وعمارت در حراج. امیر پارسه در فغان که صدستون لانه موران است، والی جی از خشکی زاینده رود نالید و مهتر تبریز از خرابی ارگ و خواجه کرمان از آفت ماهان و دیگری از ابتلای سمنان و فتنه گرگان و غصه سیستان و بغض خراسان و عُسر همدان.
مجنون مغربی در زوایه میشنید و گفت: شهدالله این مایه انحطاط و ادبار جز از تطاول اغیار نمیخیزد و اغیار، رعیت این ملک است که محنتی جز بطن و دون آن ندارد و جز عمارت نفس و عافیت عورت، رسالتی نمیبیند. ای خواجگان، رعایا را شریک کار ملک کنید تا بهانه بطالت از کف ایشان برون شود که هر قوم کار خویش به شمایان سپرد وگوشه عافیت نشست، خاک مذلّت بر سر خود ریخت. رعیت لاابالی مایه تباهی دولت و ولایت است!
#فضائل_القوم_فی_شوارق_الصوم /اخلاق عامه در روشنای روزه
@rahe_aseman
رمضان بیست ودوم: اعـتدال و میانهروی
وَعِبَادُ الرَّحْمَنِ الَّذِينَ يَمْشُونَ عَلَى الأرض هَوْناً وَإِذَا خَاطَبَهُمُ الجاهلون قَالُواْ سَلاَماً. سوره فرقان آیه ۶۳
حاکم فرارود (ماوراءالنهر) بدلالت مشاوران و خاصّان زیرک، تَفتین مردمان و تحریک عوام میکرد تا میزان اعتدال ایشان بسنجد و برسبیل مقابله، تدبیر کند. قضا را جماعتِ غوغایی بمصداق "کما تکونوا یُولّی علیکم" (هر خلایقی را دولتی لایق) در افراط و تفریط از هم سبق میبردند و اختلال مشاعر کُندروان و اختلاف ضمایر تُندروان، سامانی نگذاشت و احدی را میانِگی نبود.
فیض مشرقی بر منبر جامع بخارا حدیث میخواند که: آی خلایق ! در احساس و عاطفه میانه روید. خویشتنداری کنید، هرکسی را بچوب مبالغه نرانید و به لفظ معاشقه نخوانید. اوضاع شما بسامان نخواهد شد تا در داوری انصاف نورزید.
یکی از زیر گفت: حد وسط کدامست، میانه کجاست؟
فیض گفت: میانه در تناسب عقل و شهوت و غضب شماست. تا آن تناسب نیابید رنگ عدالت نبینید !
#فضائل_القوم_فی_شوارق_الصوم /اخلاق عامه در روشنای روزه
🆔 @rahe_aseman
وَعِبَادُ الرَّحْمَنِ الَّذِينَ يَمْشُونَ عَلَى الأرض هَوْناً وَإِذَا خَاطَبَهُمُ الجاهلون قَالُواْ سَلاَماً. سوره فرقان آیه ۶۳
حاکم فرارود (ماوراءالنهر) بدلالت مشاوران و خاصّان زیرک، تَفتین مردمان و تحریک عوام میکرد تا میزان اعتدال ایشان بسنجد و برسبیل مقابله، تدبیر کند. قضا را جماعتِ غوغایی بمصداق "کما تکونوا یُولّی علیکم" (هر خلایقی را دولتی لایق) در افراط و تفریط از هم سبق میبردند و اختلال مشاعر کُندروان و اختلاف ضمایر تُندروان، سامانی نگذاشت و احدی را میانِگی نبود.
فیض مشرقی بر منبر جامع بخارا حدیث میخواند که: آی خلایق ! در احساس و عاطفه میانه روید. خویشتنداری کنید، هرکسی را بچوب مبالغه نرانید و به لفظ معاشقه نخوانید. اوضاع شما بسامان نخواهد شد تا در داوری انصاف نورزید.
یکی از زیر گفت: حد وسط کدامست، میانه کجاست؟
فیض گفت: میانه در تناسب عقل و شهوت و غضب شماست. تا آن تناسب نیابید رنگ عدالت نبینید !
#فضائل_القوم_فی_شوارق_الصوم /اخلاق عامه در روشنای روزه
🆔 @rahe_aseman
رمضان بیست وسوم: سوء و حسن عاقبت
وَقُل رَّبِّ أَدْخِلْنِي مُدْخَلَ صِدْقٍ وَأَخْرِجْنِي مُخْرَجَ صِدْقٍ وَاجْعَل لِّي مِنْ لَدُنْكَ سُلْطَانًا نَصِيرًا. سوره اسرا آیه ۸۰
لاهور را دوپاره بود: اعلی و سُفلی. مردمان بالا از افاضل و اعیان نوخاسته را چندان اعتماد بود که کار جهان و خلق آن هیچ انگاشتی، غرّه خویشتن بودی و هر مفلس و خاطی و مجنون و مسجونی را تَسخَر زدی و ریشخند کردی و از برج عافیت و مسند قضاوت، بحکم منیّت بر ایشان حُکم سفاهت و بلاهت راندی.
مردمان ناحیه فرودین اما از چاشت تا شام کوشان و نگران و در قضای خویش حیران. در هر مصیبت پرسوز و بلیّه ناساز بچشم عبرت نگریستی و پُرسان از فرجام امور، چشم از ملامت دیگران بستی و بوعظ خویش بنشستی که: ما چون پرکاهیم.
مجنون مغربی را مریدان آگهیدند. گفت: نیک بختان بر خویش بیمناکند. ما را وقوف نیست که انجام کار چیست. زودا که سکنه فرازین لاهور به فرودین آن روند و پیش از مرگ بحکم ملامت، عبرت دیگران شوند !
تفسیر احوال خود کنید و تاویل قضای دیگران به روزگار وانهید که هر سواره، پیاده است !
#فضائل_القوم_فی_شوارق_الصوم /اخلاق عامه در روشنای روزه
🆔 @rahe_aseman
وَقُل رَّبِّ أَدْخِلْنِي مُدْخَلَ صِدْقٍ وَأَخْرِجْنِي مُخْرَجَ صِدْقٍ وَاجْعَل لِّي مِنْ لَدُنْكَ سُلْطَانًا نَصِيرًا. سوره اسرا آیه ۸۰
لاهور را دوپاره بود: اعلی و سُفلی. مردمان بالا از افاضل و اعیان نوخاسته را چندان اعتماد بود که کار جهان و خلق آن هیچ انگاشتی، غرّه خویشتن بودی و هر مفلس و خاطی و مجنون و مسجونی را تَسخَر زدی و ریشخند کردی و از برج عافیت و مسند قضاوت، بحکم منیّت بر ایشان حُکم سفاهت و بلاهت راندی.
مردمان ناحیه فرودین اما از چاشت تا شام کوشان و نگران و در قضای خویش حیران. در هر مصیبت پرسوز و بلیّه ناساز بچشم عبرت نگریستی و پُرسان از فرجام امور، چشم از ملامت دیگران بستی و بوعظ خویش بنشستی که: ما چون پرکاهیم.
مجنون مغربی را مریدان آگهیدند. گفت: نیک بختان بر خویش بیمناکند. ما را وقوف نیست که انجام کار چیست. زودا که سکنه فرازین لاهور به فرودین آن روند و پیش از مرگ بحکم ملامت، عبرت دیگران شوند !
تفسیر احوال خود کنید و تاویل قضای دیگران به روزگار وانهید که هر سواره، پیاده است !
#فضائل_القوم_فی_شوارق_الصوم /اخلاق عامه در روشنای روزه
🆔 @rahe_aseman
رمضان بیست وچهارم: گـذشت
خُذِ الْعَفْوَ وَأْمُرْ بِالْعُرْفِ وَأَعْرِضْ عَنِ الْجَاهِلِينَ. س.اعراف آ.۱۹۹
فیض مشرقی با قاضی مَروَزی بر دروازه مرو نشسته بود و از او پرسید: هیچ آیتی میشناسی در مصحف که هم امروز ما را خوش کند و هم ترا از وِزر قضاوت برهاند؟ درماند. فیض "خذالعفو" را خواند و گفت: رواست آیه "بگذر، نیکویی کن و از نادان بپرهیز" قوت هر روزه دیوان تو باشد.
قاضی مروزی گفت: عفو امر نیکویی است ولی ما را حدود و قصاص واجب که شریعت سامان جامعه است !
فیض گفت: قاضی مردمان را حکم به گذشت کند تا جور حدود نکشد، مشربه در دست تست. مردمان را ساغر بخشش بنوشان تا از ابریق مجازات روی بگردانند. قاضیان بر دوراهی معافات و مکافات نشستهاند.
مروزی مشاجره مرویان در بازار را نشان داد و گفت: روزی بی بلا نباشد، خلایق را خُلق تنگ است و معاش لنگ، کجا عفو کنند !
فیض گفت: این قضای تیره روزان است که مصیبتی از پی مصیبتی است. با ویرانی معاش مردم، عدلیه آبادان نمیکنند. مردم را نان دهید و گذشت بیاموزید تا از حدود و قصاص روزی نخورند !
#فضائل_القوم_فی شوارق_الصوم /اخلاق عامه در روشنای روزه
🆔 @rahe_aseman
خُذِ الْعَفْوَ وَأْمُرْ بِالْعُرْفِ وَأَعْرِضْ عَنِ الْجَاهِلِينَ. س.اعراف آ.۱۹۹
فیض مشرقی با قاضی مَروَزی بر دروازه مرو نشسته بود و از او پرسید: هیچ آیتی میشناسی در مصحف که هم امروز ما را خوش کند و هم ترا از وِزر قضاوت برهاند؟ درماند. فیض "خذالعفو" را خواند و گفت: رواست آیه "بگذر، نیکویی کن و از نادان بپرهیز" قوت هر روزه دیوان تو باشد.
قاضی مروزی گفت: عفو امر نیکویی است ولی ما را حدود و قصاص واجب که شریعت سامان جامعه است !
فیض گفت: قاضی مردمان را حکم به گذشت کند تا جور حدود نکشد، مشربه در دست تست. مردمان را ساغر بخشش بنوشان تا از ابریق مجازات روی بگردانند. قاضیان بر دوراهی معافات و مکافات نشستهاند.
مروزی مشاجره مرویان در بازار را نشان داد و گفت: روزی بی بلا نباشد، خلایق را خُلق تنگ است و معاش لنگ، کجا عفو کنند !
فیض گفت: این قضای تیره روزان است که مصیبتی از پی مصیبتی است. با ویرانی معاش مردم، عدلیه آبادان نمیکنند. مردم را نان دهید و گذشت بیاموزید تا از حدود و قصاص روزی نخورند !
#فضائل_القوم_فی شوارق_الصوم /اخلاق عامه در روشنای روزه
🆔 @rahe_aseman