🔰 #روایت | روایت آیتالله خامنهای از آشنایی با شهید مفتح در سالهای قبل از شروع نهضت
#خط_رهبری
«شهید مفتح یکی از مظاهر آن فرهنگی بود که اسلام را در مرحلهی عمل، به فردها و زاویهها و خلوتها محدود نمیکرد و در مرحلهی معرفت و تحصیل به حوزهها و مسجدها، اسلام را با همان شؤون و همهجانبگیاش در اعتقاد و عمل، در معرفت و تحقق میفهمید و به دنبال او تلاش میکرد. بنده از وقتی رفتم قم و شهید مفتح را شناختم، که البته آن وقت ایشان جزو فضلا بودند، سال سیوهفت، من تازه از مشهد رفته بودم. یکی از چهرههای فاضل و برجسته بود و یکی از روحانیون متجدد بود. یعنی جزو کسانی بود که معتقد بود، #حوزه_علمیه باید این حصاری را که به دور خودش کشیده، باز کند. هم راه بدهد، هم راه بیاید، هم بر ابعاد بینش جهانی خودش بیفزاید، دنیا را بشناسد، دانشها را، دانشمندها را، جریانها را، مسائل سیاسی را، مسائل فرهنگی نوین را، چیزهایی را که در میان آنها دشمنهای ما و دشمنیهای ما و دوستها و دوستیهای با ما را وجود دارند، اینها را بداند. معتقد به #مبارزه بود. آن روزها هنوز مبارزهی سیاسی قوی و عمیقی در حوزه نبود. و انقلاب و نهضت روحانیت هنوز شروع نشده بود، اما مبارزهی برای گسترش فکر اسلامی و مبارزه برای پیدا کردن مفاهیم جدید در اسلام وجود داشت. مبارزه بود، این هم یک مبارزه بود. چون یک عدهای با همین هم مخالفت میکردند، چه در داخل حوزهها و چه در بیرون از حوزهها، واقعاً یکی از دشوارترین مبارزهها همین بود که اسلامشناسان، آگاهان به معارف الهی و قرآنی گفتگو کنند تا آفاق جدید زندگی را، تا جهاد را، تا سیاست را، تا جامعه را، تا #نظام_اجتماعی را، تا انسان را و زندگی انسان را در قرآن و در اسلام پیدا کنند. و این چیزی بود که آن روز متخصصین فرهنگ دین و معرفت دینی به آن اهتمام زیادی نداشتند. یک عدهای تلاش میکردند و این افکار جدیدی را که در دنیای اسلام مطرح شده بود، آنها را یاد بگیرند و در قرآن جستجو کنند. و روایح زندگیبخش قرآنی را درک کنند. یک عدهای با این مخالفت میکردند.» ۱۳۶۴/۰۹/۲۶
@rahbari_plus
#خط_رهبری
«شهید مفتح یکی از مظاهر آن فرهنگی بود که اسلام را در مرحلهی عمل، به فردها و زاویهها و خلوتها محدود نمیکرد و در مرحلهی معرفت و تحصیل به حوزهها و مسجدها، اسلام را با همان شؤون و همهجانبگیاش در اعتقاد و عمل، در معرفت و تحقق میفهمید و به دنبال او تلاش میکرد. بنده از وقتی رفتم قم و شهید مفتح را شناختم، که البته آن وقت ایشان جزو فضلا بودند، سال سیوهفت، من تازه از مشهد رفته بودم. یکی از چهرههای فاضل و برجسته بود و یکی از روحانیون متجدد بود. یعنی جزو کسانی بود که معتقد بود، #حوزه_علمیه باید این حصاری را که به دور خودش کشیده، باز کند. هم راه بدهد، هم راه بیاید، هم بر ابعاد بینش جهانی خودش بیفزاید، دنیا را بشناسد، دانشها را، دانشمندها را، جریانها را، مسائل سیاسی را، مسائل فرهنگی نوین را، چیزهایی را که در میان آنها دشمنهای ما و دشمنیهای ما و دوستها و دوستیهای با ما را وجود دارند، اینها را بداند. معتقد به #مبارزه بود. آن روزها هنوز مبارزهی سیاسی قوی و عمیقی در حوزه نبود. و انقلاب و نهضت روحانیت هنوز شروع نشده بود، اما مبارزهی برای گسترش فکر اسلامی و مبارزه برای پیدا کردن مفاهیم جدید در اسلام وجود داشت. مبارزه بود، این هم یک مبارزه بود. چون یک عدهای با همین هم مخالفت میکردند، چه در داخل حوزهها و چه در بیرون از حوزهها، واقعاً یکی از دشوارترین مبارزهها همین بود که اسلامشناسان، آگاهان به معارف الهی و قرآنی گفتگو کنند تا آفاق جدید زندگی را، تا جهاد را، تا سیاست را، تا جامعه را، تا #نظام_اجتماعی را، تا انسان را و زندگی انسان را در قرآن و در اسلام پیدا کنند. و این چیزی بود که آن روز متخصصین فرهنگ دین و معرفت دینی به آن اهتمام زیادی نداشتند. یک عدهای تلاش میکردند و این افکار جدیدی را که در دنیای اسلام مطرح شده بود، آنها را یاد بگیرند و در قرآن جستجو کنند. و روایح زندگیبخش قرآنی را درک کنند. یک عدهای با این مخالفت میکردند.» ۱۳۶۴/۰۹/۲۶
@rahbari_plus