#بدانیم📌
🖌| پُربسامدترین مصدرهای سادۀ فارسیِ امروز
فهرستِ شصت مصدرِ سادۀ پُربسامدِ فارسیِ امروز بر مبنای فرهنگِ فارسیآموزِ دهخدا، تألیفِ بهروزِ صفرزاده.
این شصت مصدر جزوِ هزار واژۀ پُربسامدِ فارسیِ امروزند و برای آموزش در اولویتاند.
🖊[آمدن. آوردن. افتادن. افزودن. انداختن. ایستادن. بردن. بریدن. بستن. بودن. بوسیدن. پذیرفتن. پرداختن. پرسیدن. پریدن. پوشیدن. ترسیدن. توانستن. چرخیدن. خریدن. خندیدن. خوابیدن. خواستن. خواندن. خوردن. دادن. داشتن. دانستن. دویدن. دیدن. رساندن. رسیدن. رفتن. ریختن. زدن. ساختن. سوختن. شدن. شستن. شکستن. شناختن. شنیدن. فرستادن. فرمودن. فروختن. فهمیدن. کردن. کشتن. کشیدن. گذاشتن. گذشتن. گرفتن. گشتن. گفتن. ماندن. مردن. نشستن. نمودن. نوشتن. یافتن.]
#فعل
#مصدر
منبع: گزینگویه
🩷||@Radioensha
🖌| پُربسامدترین مصدرهای سادۀ فارسیِ امروز
فهرستِ شصت مصدرِ سادۀ پُربسامدِ فارسیِ امروز بر مبنای فرهنگِ فارسیآموزِ دهخدا، تألیفِ بهروزِ صفرزاده.
این شصت مصدر جزوِ هزار واژۀ پُربسامدِ فارسیِ امروزند و برای آموزش در اولویتاند.
🖊[آمدن. آوردن. افتادن. افزودن. انداختن. ایستادن. بردن. بریدن. بستن. بودن. بوسیدن. پذیرفتن. پرداختن. پرسیدن. پریدن. پوشیدن. ترسیدن. توانستن. چرخیدن. خریدن. خندیدن. خوابیدن. خواستن. خواندن. خوردن. دادن. داشتن. دانستن. دویدن. دیدن. رساندن. رسیدن. رفتن. ریختن. زدن. ساختن. سوختن. شدن. شستن. شکستن. شناختن. شنیدن. فرستادن. فرمودن. فروختن. فهمیدن. کردن. کشتن. کشیدن. گذاشتن. گذشتن. گرفتن. گشتن. گفتن. ماندن. مردن. نشستن. نمودن. نوشتن. یافتن.]
#فعل
#مصدر
منبع: گزینگویه
🩷||@Radioensha
Forwarded from گزینگویهها (بهروز صفرزاده)
مصدرهای عتیقۀ فارسی
اَندَخسیدن: پناه بردن؛ پناهیدن.
و بودند مردانی از آدمیان که میاَندَخسیدند به گروهی از پریان، پس بفزودشان سَفَه و طغیان.
سورۀ ۷۲، آیۀ ۶
تفسیرِ نَسَفی، به کوششِ عزیزالله جوینی، تهران: سروش، ۱۳۹۰، ص ۱۱۰۱.
گفت هرآینه بیندَخسم به کوه که نگاه داردم از آب.
سورۀ ۱۱، آیۀ ۴۳
همان، ص ۴۲۵.
و اگر بشورانَدت از شیطان شورشی، و بیاغالدت آغالِشی، به خدای تعالی اَندَخس، و از وی بترس.
سورۀ ۷، آیۀ ۲۰۰
همان، ص ۳۳۳.
#مصدر
اَندَخسیدن: پناه بردن؛ پناهیدن.
و بودند مردانی از آدمیان که میاَندَخسیدند به گروهی از پریان، پس بفزودشان سَفَه و طغیان.
سورۀ ۷۲، آیۀ ۶
تفسیرِ نَسَفی، به کوششِ عزیزالله جوینی، تهران: سروش، ۱۳۹۰، ص ۱۱۰۱.
گفت هرآینه بیندَخسم به کوه که نگاه داردم از آب.
سورۀ ۱۱، آیۀ ۴۳
همان، ص ۴۲۵.
و اگر بشورانَدت از شیطان شورشی، و بیاغالدت آغالِشی، به خدای تعالی اَندَخس، و از وی بترس.
سورۀ ۷، آیۀ ۲۰۰
همان، ص ۳۳۳.
#مصدر
Forwarded from گزینگویهها (بهروز صفرزاده)
عیبِ پسوندِ مصدری در فارسی
در انگلیسی صدها مصدرِ بسیطِ تکهجایی هست:
be, do, go, run, set, sit, fail, rest, take, board, share, write.
اما در فارسی حتی یک مصدرِ بسیطِ تکهجایی هم نداریم. کوتاهترین مصدرهای بسیطِ فارسی دوهجاییاند:
بردن، بستن، بودن، راندن، ساختن، کاشتن.
سرنوشتِ محتوم و تغییرناپذیرِ فارسی این است که تمامِ مصدرهایش ناگزیر باید به «-تن» یا «-دن» ختم شوند، حال آنکه انگلیسی هر اسم و صفتی را میتواند، بدونِ افزودنِ پسوندِ مصدری، به عنوانِ مصدر و فعل هم به کار ببرد.
این مزیتی است برای انگلیسی که موجب میشود در واژهسازی و مصدرسازی چالاکتر و چابکتر از فارسی باشد.
فعلاً تصورناپذیر است که روزی فارسی از دستِ این پسوندِ مصدری خلاص شود. فرانسویزبانها هم در این زمینه با ما فارسیزبانها همدردند.
#فعل
#مصدر
در انگلیسی صدها مصدرِ بسیطِ تکهجایی هست:
be, do, go, run, set, sit, fail, rest, take, board, share, write.
اما در فارسی حتی یک مصدرِ بسیطِ تکهجایی هم نداریم. کوتاهترین مصدرهای بسیطِ فارسی دوهجاییاند:
بردن، بستن، بودن، راندن، ساختن، کاشتن.
سرنوشتِ محتوم و تغییرناپذیرِ فارسی این است که تمامِ مصدرهایش ناگزیر باید به «-تن» یا «-دن» ختم شوند، حال آنکه انگلیسی هر اسم و صفتی را میتواند، بدونِ افزودنِ پسوندِ مصدری، به عنوانِ مصدر و فعل هم به کار ببرد.
این مزیتی است برای انگلیسی که موجب میشود در واژهسازی و مصدرسازی چالاکتر و چابکتر از فارسی باشد.
فعلاً تصورناپذیر است که روزی فارسی از دستِ این پسوندِ مصدری خلاص شود. فرانسویزبانها هم در این زمینه با ما فارسیزبانها همدردند.
#فعل
#مصدر
Forwarded from گزینگویهها (بهروز صفرزاده)
مصدرهای عتیقۀ فارسی
مَخیدن: رفتن.
مَخیدن در: روی آوردن به.
دانش آموز و چو نادان ز پسِ میر مَمَخ/
تا چو دانا شَوی آنگه دگران در تو مَخَند
ناصر خسرو
دیوان، به کوششِ مینُوی و محقق، تهران: دانشگاهِ تهران، ۱۳۵۳، ص ۴۰۳.
#مصدر
مَخیدن: رفتن.
مَخیدن در: روی آوردن به.
دانش آموز و چو نادان ز پسِ میر مَمَخ/
تا چو دانا شَوی آنگه دگران در تو مَخَند
ناصر خسرو
دیوان، به کوششِ مینُوی و محقق، تهران: دانشگاهِ تهران، ۱۳۵۳، ص ۴۰۳.
#مصدر