Forwarded from کاروند پارسی || محمودفتوحیرودمعجنی (Mahmood Fotoohi)
.
خلیج عربی، دریای سرخ است نه دریای پارس
این روزها اگر جستجوگر راستی باشید به سادگی به معتبرترین منابع در هر علمی دسترسی پیدا میکنید. مثلاً میخواهید بدانید خلیج عربی کجاست؟ در گوگل (منبع دم دستی عام) اگر جستجو کنید میبینید که ویکیپدیای عربی، در مقالۀ مفصلی، الخلیج العربی را با جعل آشکار اسناد و نقشههای تاریخی به جای خلیج پارس نشانده است.
کمی حوصله میخواهد که به منابع جغرافیایی اصیل مثلاً جغرافیای بطلمیوس (نگارش 168 میلادی، ص 137) مراجعه کنید و بینید که بطلمیوس مشهور جهانیان به شما میگوید :
«خلیج پارسی در شمال شرق صحرای عربستان واقع است و خلیج عربی (دریای سرخ) در غرب آن.». (Claudius Ptolemy The Geography, p 137)
و باز اگر به منابع پیشتر از بطلمیوس مراجعه کنید مثلاً به جغرافیای استرابو (نگارش 24 میلادی) خواهید دید که نام خلیج عربی به زبان یونانی (Αραβιοϛ κόλπϛ) برای دریای سرخ فراوان آمده است. آری! خلیج عربی همان دریای سرخ (بحر الاحمر) است که میان صحرای عربستان و آفریقا واقع است و در واقع مرز میان دو قاره آسیا و آفریقاست (استرابو، ج1 ص 129 ). استرابوی یونانی این خلیج را در سراسر کتاب حجیمش همواره خلیج عربی نامیده است.
باز اگر به منابع قرنهای پیشتر از استرابو بروید، هرُدوت مورخ مشهور یونانی (قرن چهار پیش از میلاد) را مییابید که در کتاب تاریخ مشهورش همه جا خلیج عربی را در نزدیک مصر و رود نیل آورده است؛ از جمله این مورد:
«دیگری از ایران شروع میشود و ایران، آشور و عربستان را در بر میگیرد و به خلیج عربی - که داریوش از طریق کانالی آن را به رود نیل متصل کرد - پایان مییابد...» (هرُدوت *ج 1/، 301-302).
اینکه چرا این روزها کسانی دست به این جعلهای بزرگ میزنند و در تلاشند تا نام جغرافیایی هزاران ساله را بیباکانه تغییر دهند پیامد برآمدن قدرت اقتصادی و نفوذ در رسانههای جهان است و از آنسو انزوای جهانی ایران. هرچه دولت مرکزی ایران ضعیفتر و منزویتر شود این دستاندازیها هم شدیدتر خواهد شد.
پ.ن. تنها در سه جلد اول (از هشت جلد) کتاب جغرافیای استرابو 41 بار نام خلیج عربی Αραβιοϛ κόλπϛ برای دریای سرخ (بحر الاحمر) آمده است:
Arabian Gulf, the (Red Sea), Vol i. 47, 50, 55, 56, 60, 62, 67, 75, 79, 87, 123, 129, 130, 149, 152, 178, 183, 196, 200, 458; Vol ii. 210; Vol iii. 74, 88, 176, 185, 189, 191, 194-208, 210, 217, 224, 226, 235, 241, 243, 244, 260, 270, 271, 291.
#کاروندپارسی
#محمودفتوحی
@karvandparsi
خلیج عربی، دریای سرخ است نه دریای پارس
این روزها اگر جستجوگر راستی باشید به سادگی به معتبرترین منابع در هر علمی دسترسی پیدا میکنید. مثلاً میخواهید بدانید خلیج عربی کجاست؟ در گوگل (منبع دم دستی عام) اگر جستجو کنید میبینید که ویکیپدیای عربی، در مقالۀ مفصلی، الخلیج العربی را با جعل آشکار اسناد و نقشههای تاریخی به جای خلیج پارس نشانده است.
کمی حوصله میخواهد که به منابع جغرافیایی اصیل مثلاً جغرافیای بطلمیوس (نگارش 168 میلادی، ص 137) مراجعه کنید و بینید که بطلمیوس مشهور جهانیان به شما میگوید :
«خلیج پارسی در شمال شرق صحرای عربستان واقع است و خلیج عربی (دریای سرخ) در غرب آن.». (Claudius Ptolemy The Geography, p 137)
و باز اگر به منابع پیشتر از بطلمیوس مراجعه کنید مثلاً به جغرافیای استرابو (نگارش 24 میلادی) خواهید دید که نام خلیج عربی به زبان یونانی (Αραβιοϛ κόλπϛ) برای دریای سرخ فراوان آمده است. آری! خلیج عربی همان دریای سرخ (بحر الاحمر) است که میان صحرای عربستان و آفریقا واقع است و در واقع مرز میان دو قاره آسیا و آفریقاست (استرابو، ج1 ص 129 ). استرابوی یونانی این خلیج را در سراسر کتاب حجیمش همواره خلیج عربی نامیده است.
باز اگر به منابع قرنهای پیشتر از استرابو بروید، هرُدوت مورخ مشهور یونانی (قرن چهار پیش از میلاد) را مییابید که در کتاب تاریخ مشهورش همه جا خلیج عربی را در نزدیک مصر و رود نیل آورده است؛ از جمله این مورد:
«دیگری از ایران شروع میشود و ایران، آشور و عربستان را در بر میگیرد و به خلیج عربی - که داریوش از طریق کانالی آن را به رود نیل متصل کرد - پایان مییابد...» (هرُدوت *ج 1/، 301-302).
اینکه چرا این روزها کسانی دست به این جعلهای بزرگ میزنند و در تلاشند تا نام جغرافیایی هزاران ساله را بیباکانه تغییر دهند پیامد برآمدن قدرت اقتصادی و نفوذ در رسانههای جهان است و از آنسو انزوای جهانی ایران. هرچه دولت مرکزی ایران ضعیفتر و منزویتر شود این دستاندازیها هم شدیدتر خواهد شد.
پ.ن. تنها در سه جلد اول (از هشت جلد) کتاب جغرافیای استرابو 41 بار نام خلیج عربی Αραβιοϛ κόλπϛ برای دریای سرخ (بحر الاحمر) آمده است:
Arabian Gulf, the (Red Sea), Vol i. 47, 50, 55, 56, 60, 62, 67, 75, 79, 87, 123, 129, 130, 149, 152, 178, 183, 196, 200, 458; Vol ii. 210; Vol iii. 74, 88, 176, 185, 189, 191, 194-208, 210, 217, 224, 226, 235, 241, 243, 244, 260, 270, 271, 291.
#کاروندپارسی
#محمودفتوحی
@karvandparsi
Internet Archive
Strabo, Geography, books 1-17 in 8 volumes (Loeb Classical Library) : Horace Leonard Jones : Free Download, Borrow, and Streaming…
Gathered here are all 8 volumes of the Loeb Classical Library translation of Strabo's Geography, with Greek and English (translation by Horace Leonard Jones)...
Forwarded from کاروند پارسی || محمودفتوحیرودمعجنی (Mahmood Fotoohi)
.
حیرتِ زیباییشناختی، حکمت است
ارزش حُسن و زیبایی به حیرتی است که در ادراککننده ایجاد میکند. به باور صائب تبریزی حیرت، حالتی ارزشمند است و آرامشی اگر در هستی باشد تنها در عالمِ حیرت یافت میشود. از این رو بهشت ِآرامشی که مردمان جویای آن هستند مخصوص چشمانی است که از تماشای زیبایی، حیران میشود:
در عالم حیرت بود آرامی اگر هست
صائب عبث از دیدۀ حیران گله دارد
( صائب، 4/ 2087)
صائب بهشت نقد که جویای اوست خلق
مخصوص دیدهایاست که حیران شود ز حُسن
(صائب، 6/ 3093)
حیرت از نظر صائب عینِ حکمت است و مرتبۀ بینایی و بصیرت هرکس به میزان حیرتی است که او تجربه میکند:
حیرت شبنم درین گلزار عین حکمت است
رتبۀ بینایی هرکس به قدر حیرت است
(صائب 2/ 488)
هر که بیناتر است حیرانتر است هر که حیرانتر از حکمت برخوردارتر؛ چراکه حیرت هم حکمت است و هم لوح محفوظ که تمام اسرار وجود در آن ثبت است. هر چه جز حیرت دیدار باشد نادانی است:
هر چه جز حیرت دیدار بود نادانی است
لوح محفوظ همین مرتبۀ حیرانی است
(صائب، 6/ 3456)
ادراک ظرایف و زیباییهاست که سبب حیرانی شخص میشود، هرچه توان دریافت نازکی و ظرافت بیشتر باشد، حیرت بیشتر و در نتیجه بینش و بصیرت بیشتر خواهد بود. افزایش حیرت، نتیجۀ بالایی عیار زیبایی در سوژۀ ادراکی است؛ پس حسن شدیدتر، حیرت شدیدتری همراه خواهد آورد. بهترین شاهد برای وجود حسن کامل، حیرت شدید تماشاگر است:
حسن کامل را به از حیرت نباشد شاهدی
راحت قربانیان از چشم حیران روشن است
(صائب 2/ 543)
هرچه شخص از امر زیبا دچار حیرت بیشتری شود، نفس لطیفتری دارد و تعامل با امور زیبا سبب تلطیف بیشتر نفس و پرورش سلیقۀ زیبایی خواهد بود. پس ذوق و سلیقۀ ادراک زیبایی حاصل نفس پاک و لطیف است.
برگرفته از کتاب «صور خیال متعالیه: خوانش صدرایی اندیشههای صائب تبریزی». ص 276-277
#کاروندپارسی
#محمودفتوحی
@karvandparsi
حیرتِ زیباییشناختی، حکمت است
ارزش حُسن و زیبایی به حیرتی است که در ادراککننده ایجاد میکند. به باور صائب تبریزی حیرت، حالتی ارزشمند است و آرامشی اگر در هستی باشد تنها در عالمِ حیرت یافت میشود. از این رو بهشت ِآرامشی که مردمان جویای آن هستند مخصوص چشمانی است که از تماشای زیبایی، حیران میشود:
در عالم حیرت بود آرامی اگر هست
صائب عبث از دیدۀ حیران گله دارد
( صائب، 4/ 2087)
صائب بهشت نقد که جویای اوست خلق
مخصوص دیدهایاست که حیران شود ز حُسن
(صائب، 6/ 3093)
حیرت از نظر صائب عینِ حکمت است و مرتبۀ بینایی و بصیرت هرکس به میزان حیرتی است که او تجربه میکند:
حیرت شبنم درین گلزار عین حکمت است
رتبۀ بینایی هرکس به قدر حیرت است
(صائب 2/ 488)
هر که بیناتر است حیرانتر است هر که حیرانتر از حکمت برخوردارتر؛ چراکه حیرت هم حکمت است و هم لوح محفوظ که تمام اسرار وجود در آن ثبت است. هر چه جز حیرت دیدار باشد نادانی است:
هر چه جز حیرت دیدار بود نادانی است
لوح محفوظ همین مرتبۀ حیرانی است
(صائب، 6/ 3456)
ادراک ظرایف و زیباییهاست که سبب حیرانی شخص میشود، هرچه توان دریافت نازکی و ظرافت بیشتر باشد، حیرت بیشتر و در نتیجه بینش و بصیرت بیشتر خواهد بود. افزایش حیرت، نتیجۀ بالایی عیار زیبایی در سوژۀ ادراکی است؛ پس حسن شدیدتر، حیرت شدیدتری همراه خواهد آورد. بهترین شاهد برای وجود حسن کامل، حیرت شدید تماشاگر است:
حسن کامل را به از حیرت نباشد شاهدی
راحت قربانیان از چشم حیران روشن است
(صائب 2/ 543)
هرچه شخص از امر زیبا دچار حیرت بیشتری شود، نفس لطیفتری دارد و تعامل با امور زیبا سبب تلطیف بیشتر نفس و پرورش سلیقۀ زیبایی خواهد بود. پس ذوق و سلیقۀ ادراک زیبایی حاصل نفس پاک و لطیف است.
برگرفته از کتاب «صور خیال متعالیه: خوانش صدرایی اندیشههای صائب تبریزی». ص 276-277
#کاروندپارسی
#محمودفتوحی
@karvandparsi
Forwarded from کاروند پارسی || محمودفتوحیرودمعجنی (Mahmood Fotoohi)
.
ممنوعیت آتش شب نوروز
(چهارشنبه سوری)
توسط خلفای بنی عباس
در تاریخ هزار و چهارصد سالۀ ایران پس از اسلام، خلفای مسلمان در بغداد و قاهره، با جشنهای ایرانی از در مخالفت درآمدند و مردم را دچار منع و زجرهای بسیار کردند؛ اما آیینهای نوروزی هیچگاه از تب و تاب نیفتاد و در شرایط دشوار همچنان پای بر جای و پر رونق ماند. در برخی از گزارشهای تاریخی چنین آمده است:
ممنوعیت آتش شب نوروز در بغداد (سال ۲۸۲ -۲۸۴ هجری)
طبری در رخدادهای سال ۲۸۲ هجری مینویسد:
"فرمان نوروزی معتضدی: و در این سال [ 282 ق خلیفه المعتضد] مردمان [بغداد] را از کارهایی که در نوروز عجم انجام میدادند یعنی آبپاشی و افروختن آتش و مانند آن منع کرد".
(تاريخ الطبري - سنه اثنتين وثمانين ومائتين. ج ۱۰ ص ۳۹).
--------
بار دیگر طبری در رویدادهای سال ۲۸۴ قمری زمان معتضد بالله میگوید:
"روز چهارشنبه ... در بازارها و کویهای شهر بغداد جار زدند در نهیِ افروختن آتشِ شبِ نوروز و منع آبپاشیِ روز نوروز. و روز پنجشنبه نیز همین جار را زدند. و روز جمعه بر جانبِ شرقی مدینة السلام، بر درِ سعیدبن یسکین، رئیس پاسبانان، ندا دادند که امیرالمومنین برای مردم افروختن آتش و آبپاشی را آزاد کرده است. عامه مردمان آتش بیفروختند و آبپاشی کردند چندانکه بیرون از اندازه شد و آب بر پاسبانان پاشیدند."
(تاریخ طبری، ج ۱۰ ص ۵۳)
ممنوعیت آتش شب نوروز و آبپاشی در مصر قرن چهارم
ابن زولاق میگوید: در این سال یعنی سال 363 هحری، المعزُّ لدین الله [خلیفۀ مصر] افروختن آتش شبِ نوروز در کوچهها و پاشیدن آب در روز نوروز را ممنوع کرد.
و نیز گفت: «در سال 364 هجری، در روز نوروز آببازی نوروزی و آتش افروزی بسیار گشت و بازاریان چرخ میزدند؛ و فیل ساختند و با اسباب بازیهای خود به سوی قاهره بیرون آمدند. سه روز تمام بازی کردند و تزئینات و جواهرات را در بازارها به نمایش گذاشتند، سپس المعز لدین الله دستور داد که آشکارا جار زنند تا مردم آتش نیفروزند و آب نپاشند. گروهی را گرفتند و زندانی کردند؛ گروهی را گرفتند و بر پشتِ شتران [در شهر] گردانند.
(المقريزي، کتاب المواعظ والاعتبار بذكر الخطط والآثار، ج 2 ص 443).
آیین نوروز چنان بود که در شامگاه آخرین روز سال آتش نوروز به پا می کردند و بامدادان روز بعد با آبپاشی به پیشواز نوروز می رفتند:
شاعر عرب گوید:
ولمّا أتَى النَوروزُ يا غايةَ المُنى
وأنت على الإعراض والهَجر والصَدِّ
بعثتُ بنار الشوقِ ليلاً إلى الحَشَى
فنورزتُ صُبحاً بالدمُوعِ علىِ الخَدِّ
ای نهایت آرزوهای من! آنگاه که نوروز درآمد
تو بر شیوۀ روگردانی و هجرت و منع بودی.
آتش شوق را شبانه در درون برافروختم
بامدادان با اشکِ بر گونه، به نوروز برآمدم.
(مقریزی، الخطط، 2/ 443)
#کاروندپارسی
#محمودفتوحی
@karvandparsi
ممنوعیت آتش شب نوروز
(چهارشنبه سوری)
توسط خلفای بنی عباس
در تاریخ هزار و چهارصد سالۀ ایران پس از اسلام، خلفای مسلمان در بغداد و قاهره، با جشنهای ایرانی از در مخالفت درآمدند و مردم را دچار منع و زجرهای بسیار کردند؛ اما آیینهای نوروزی هیچگاه از تب و تاب نیفتاد و در شرایط دشوار همچنان پای بر جای و پر رونق ماند. در برخی از گزارشهای تاریخی چنین آمده است:
ممنوعیت آتش شب نوروز در بغداد (سال ۲۸۲ -۲۸۴ هجری)
طبری در رخدادهای سال ۲۸۲ هجری مینویسد:
"فرمان نوروزی معتضدی: و در این سال [ 282 ق خلیفه المعتضد] مردمان [بغداد] را از کارهایی که در نوروز عجم انجام میدادند یعنی آبپاشی و افروختن آتش و مانند آن منع کرد".
(تاريخ الطبري - سنه اثنتين وثمانين ومائتين. ج ۱۰ ص ۳۹).
--------
بار دیگر طبری در رویدادهای سال ۲۸۴ قمری زمان معتضد بالله میگوید:
"روز چهارشنبه ... در بازارها و کویهای شهر بغداد جار زدند در نهیِ افروختن آتشِ شبِ نوروز و منع آبپاشیِ روز نوروز. و روز پنجشنبه نیز همین جار را زدند. و روز جمعه بر جانبِ شرقی مدینة السلام، بر درِ سعیدبن یسکین، رئیس پاسبانان، ندا دادند که امیرالمومنین برای مردم افروختن آتش و آبپاشی را آزاد کرده است. عامه مردمان آتش بیفروختند و آبپاشی کردند چندانکه بیرون از اندازه شد و آب بر پاسبانان پاشیدند."
(تاریخ طبری، ج ۱۰ ص ۵۳)
ممنوعیت آتش شب نوروز و آبپاشی در مصر قرن چهارم
ابن زولاق میگوید: در این سال یعنی سال 363 هحری، المعزُّ لدین الله [خلیفۀ مصر] افروختن آتش شبِ نوروز در کوچهها و پاشیدن آب در روز نوروز را ممنوع کرد.
و نیز گفت: «در سال 364 هجری، در روز نوروز آببازی نوروزی و آتش افروزی بسیار گشت و بازاریان چرخ میزدند؛ و فیل ساختند و با اسباب بازیهای خود به سوی قاهره بیرون آمدند. سه روز تمام بازی کردند و تزئینات و جواهرات را در بازارها به نمایش گذاشتند، سپس المعز لدین الله دستور داد که آشکارا جار زنند تا مردم آتش نیفروزند و آب نپاشند. گروهی را گرفتند و زندانی کردند؛ گروهی را گرفتند و بر پشتِ شتران [در شهر] گردانند.
(المقريزي، کتاب المواعظ والاعتبار بذكر الخطط والآثار، ج 2 ص 443).
آیین نوروز چنان بود که در شامگاه آخرین روز سال آتش نوروز به پا می کردند و بامدادان روز بعد با آبپاشی به پیشواز نوروز می رفتند:
شاعر عرب گوید:
ولمّا أتَى النَوروزُ يا غايةَ المُنى
وأنت على الإعراض والهَجر والصَدِّ
بعثتُ بنار الشوقِ ليلاً إلى الحَشَى
فنورزتُ صُبحاً بالدمُوعِ علىِ الخَدِّ
ای نهایت آرزوهای من! آنگاه که نوروز درآمد
تو بر شیوۀ روگردانی و هجرت و منع بودی.
آتش شوق را شبانه در درون برافروختم
بامدادان با اشکِ بر گونه، به نوروز برآمدم.
(مقریزی، الخطط، 2/ 443)
#کاروندپارسی
#محمودفتوحی
@karvandparsi
Forwarded from کاروند پارسی || محمودفتوحیرودمعجنی (Mahmood Fotoohirudmajani)
.
به درخواست یکی از دوستان پیوند دسترسی به مقالههایم را اینجا تقدیم خوانندگان گرامی کاروند میکنم.
دسترسی به متن کامل مقالات محمود فتوحی رودمعجنی
برای دسترسی به محل دریافت متن روی عنوان مقاله [رنگ آبی] در هر ردیف کلیک کنید.
1. مضمون در فن شعر سبک هندی
2. مصرع برجسته میدان نازک اندیشی در سبک هندی
3. جوشش جوهر هستی در سبک هندی (خوانش صدرایی شعر صائب تبریزی)
4. جمالشناسی اغراق در سبک هندی.
5. سبک واسوخت در شعر فارسي، نامۀ فرهنگستان. ويژه نامۀ شبه قاره
6. تماشای هستی از چشم مور: مبانی تجربۀ باریکاندیشی در سبک هندی. ایران نامگ. تورنتو.
7. «نقش حلقۀ ادبي برهانپور هند در دگرگوني شعر فارسي در آغاز قرن يازدهم هجري قمري». ايراننامگ. تورنتو
8. سبك دورخيالان هندي: شاخه هندي شعر فارسي در قرن دوازدهم. مجلۀ کتاب ماه ادبیات
9. جایگاه عرفات العاشقین در تذکره نویسی فارسی. مجلۀ گزارش میراث
10. ایرانیان و آرمان قرآن پارسی. مجلۀ بخارا
11. نبرد دو زبان: نقش دهقانان ایرانی در جدال پارسی با عربی. مجلۀ ایراننامگ
12. رده بندی معرفتی گزارههای عرفانی. پژوهشهای ادبی و فلسفی
13. از متن متمکن تا متن مغلوب: گونه شناسي نثر صوفيه. فصلنامۀ نقد ادبی
14. قیصر امین پور، گرفتار در تناقض میان سنت و مدرنیسم. فصلنامه دریچه. اصفهان.
15. سه صدا سه رنگ سه سبک در شعر قيصر امين پور. مجلة ادب پژوهي
16. فرهنگانیدن یا فرهنگیدن؟ (بحثی اندر چالشهای فرهنگی امروز)؛ فصلنامۀ دریچه، اصفهان
17. تعامل مولانا جلال الدين بلخي با نهادهاي سياسي قدرت در قونيه. مجلۀ دانشگاه خوارزمی
18. تحلیل انتقادی زندگینامه های مولوی. مجلۀ دانشگاه فردوسی
19. سکوت تاریخنویس دربار قونیه دربارۀ مولانا. مجلۀ بخارا
20. مساله مولانا در عصر صفوی. جشننامۀ استاد حمیدیان
21. مخاطب شناسی حافظ در سده های هشتم و نهم هجری بر اساس رویکرد تاریخ ادبی هرمنوتیک. فصلنامۀ نقد ادبی
22. نظم نحوی و نقش آن در ادبیت سخن. مجلۀ مطالعات زبانی و بلاغی. دانشگاه سمنان
23. بلاغت حذف در غزل سعدي». صداي سخن عشق. مجموعۀ مقالات جشن نامۀ دکتر حسن انوری
24. ساخت شکني بلاغي: نقش صناعات بلاغي در شکست و واسازي متن. فصلنامۀ نقد ادبی
25. خویشاوندی شعر و فلسفه. فصلنامۀ نقد ادبی
26. دانشکده ادبیات وارث زیباییشناسی بازگشت قاجاری (نقد مخالفان سبک هندی)
27. صد سال ادبیات شناسی در ایران. مجلۀ بخارا
28. «متون کهن فارسي و نظريۀ ادبي جديد». فصلنامۀ نقد ادبي
29. دو دهه با نظریهی ادبی در ایران. فصلنامهٔ نقد ادبی
30. «نقد درسنامههاي سبکشناسي». ادبيات پارسي معاصر
31. « سبکشناسي در سطح نحوي». مجلۀ پژوهشي دانشکدۀ ادبيات دانشگاه تهران.
32. «ارزش ادبي ابهام: از دو معنايي تا چندلايگي معنا». مجله دانشکدۀ ادبيات دانشگاه تربيت معلم
33. «تاريخ ادبي و بحران در استنباط معناي معاصر». نامۀ فرهنگستان
34. «نگاهي انتقادي به مباني نظري بلاغت سنتي». مجلۀ ادب پژوهی
35. « نوآوري نيما در فرم دروني شعر»، مجلۀ پژوهشهای ادبی
36. «بوطيقاي سوررئاليستي مولوي». مجلۀ مطالعات و تحقيقات ادبي دانشگاه تربيت معلم
.
#کاروندپارسی
#محمودفتوحی
#مقالات_محمودفتوحی
https://t.me/karvandparsi
به درخواست یکی از دوستان پیوند دسترسی به مقالههایم را اینجا تقدیم خوانندگان گرامی کاروند میکنم.
دسترسی به متن کامل مقالات محمود فتوحی رودمعجنی
برای دسترسی به محل دریافت متن روی عنوان مقاله [رنگ آبی] در هر ردیف کلیک کنید.
1. مضمون در فن شعر سبک هندی
2. مصرع برجسته میدان نازک اندیشی در سبک هندی
3. جوشش جوهر هستی در سبک هندی (خوانش صدرایی شعر صائب تبریزی)
4. جمالشناسی اغراق در سبک هندی.
5. سبک واسوخت در شعر فارسي، نامۀ فرهنگستان. ويژه نامۀ شبه قاره
6. تماشای هستی از چشم مور: مبانی تجربۀ باریکاندیشی در سبک هندی. ایران نامگ. تورنتو.
7. «نقش حلقۀ ادبي برهانپور هند در دگرگوني شعر فارسي در آغاز قرن يازدهم هجري قمري». ايراننامگ. تورنتو
8. سبك دورخيالان هندي: شاخه هندي شعر فارسي در قرن دوازدهم. مجلۀ کتاب ماه ادبیات
9. جایگاه عرفات العاشقین در تذکره نویسی فارسی. مجلۀ گزارش میراث
10. ایرانیان و آرمان قرآن پارسی. مجلۀ بخارا
11. نبرد دو زبان: نقش دهقانان ایرانی در جدال پارسی با عربی. مجلۀ ایراننامگ
12. رده بندی معرفتی گزارههای عرفانی. پژوهشهای ادبی و فلسفی
13. از متن متمکن تا متن مغلوب: گونه شناسي نثر صوفيه. فصلنامۀ نقد ادبی
14. قیصر امین پور، گرفتار در تناقض میان سنت و مدرنیسم. فصلنامه دریچه. اصفهان.
15. سه صدا سه رنگ سه سبک در شعر قيصر امين پور. مجلة ادب پژوهي
16. فرهنگانیدن یا فرهنگیدن؟ (بحثی اندر چالشهای فرهنگی امروز)؛ فصلنامۀ دریچه، اصفهان
17. تعامل مولانا جلال الدين بلخي با نهادهاي سياسي قدرت در قونيه. مجلۀ دانشگاه خوارزمی
18. تحلیل انتقادی زندگینامه های مولوی. مجلۀ دانشگاه فردوسی
19. سکوت تاریخنویس دربار قونیه دربارۀ مولانا. مجلۀ بخارا
20. مساله مولانا در عصر صفوی. جشننامۀ استاد حمیدیان
21. مخاطب شناسی حافظ در سده های هشتم و نهم هجری بر اساس رویکرد تاریخ ادبی هرمنوتیک. فصلنامۀ نقد ادبی
22. نظم نحوی و نقش آن در ادبیت سخن. مجلۀ مطالعات زبانی و بلاغی. دانشگاه سمنان
23. بلاغت حذف در غزل سعدي». صداي سخن عشق. مجموعۀ مقالات جشن نامۀ دکتر حسن انوری
24. ساخت شکني بلاغي: نقش صناعات بلاغي در شکست و واسازي متن. فصلنامۀ نقد ادبی
25. خویشاوندی شعر و فلسفه. فصلنامۀ نقد ادبی
26. دانشکده ادبیات وارث زیباییشناسی بازگشت قاجاری (نقد مخالفان سبک هندی)
27. صد سال ادبیات شناسی در ایران. مجلۀ بخارا
28. «متون کهن فارسي و نظريۀ ادبي جديد». فصلنامۀ نقد ادبي
29. دو دهه با نظریهی ادبی در ایران. فصلنامهٔ نقد ادبی
30. «نقد درسنامههاي سبکشناسي». ادبيات پارسي معاصر
31. « سبکشناسي در سطح نحوي». مجلۀ پژوهشي دانشکدۀ ادبيات دانشگاه تهران.
32. «ارزش ادبي ابهام: از دو معنايي تا چندلايگي معنا». مجله دانشکدۀ ادبيات دانشگاه تربيت معلم
33. «تاريخ ادبي و بحران در استنباط معناي معاصر». نامۀ فرهنگستان
34. «نگاهي انتقادي به مباني نظري بلاغت سنتي». مجلۀ ادب پژوهی
35. « نوآوري نيما در فرم دروني شعر»، مجلۀ پژوهشهای ادبی
36. «بوطيقاي سوررئاليستي مولوي». مجلۀ مطالعات و تحقيقات ادبي دانشگاه تربيت معلم
.
#کاروندپارسی
#محمودفتوحی
#مقالات_محمودفتوحی
https://t.me/karvandparsi
Telegram
کاروند پارسی || محمودفتوحیرودمعجنی
محمود فتوحی رودمعجنی، دانشآموخته زبان و ادبیات فارسی.
Forwarded from کاروند پارسی || محمودفتوحیرودمعجنی (Mahmood Fotoohi)
.
ا═.🍃.═════════ا
فتنه نادر بنشیند چو تو در حال قیامی
l════════.🍃.═ا
از شورانگیزترین بنمایههای تغزلی که شیخ سعدی را برمیشوراند، لحظۀ برخاستن معشوق بلند قامت است که چونان قیامت به چشم عاشق میآید؛ او تأثر شدید خود از تماشای برخاستن معشوق بلند بالا را با "قیامت" و "فتنه " تصویر میکند:
بنشین یک نفس ای فتنه که برخاست قیامت
فتنه نادر بنشیند چو تو در حال قیامی
فتنه و قیامت دو رخداد پرمخاطره و خوفانگیز در فرهنگ اسلامی است. چرا سعدی به معشوق زیبارو و دوست داشتنی میگوید "فتنه"؟
فتنه در آثار سعدی به این معانی آمده است:
الف) آشوب/ عذاب/ اضطراب
سر کوی ماهرویان همه روز فتنه باشد
ز مُعربِدان و مستان و معاشران و رندان
ب) عامل فتنه/ سبب آشوب و عذاب
فتنهای بر بام باشد تا یکی
سر به دیوار سرایی می زند
ج) فتنه شدن بر چیزی: مفتون شدن،
فتنهام بر زلف و بالای تو ای بدر منیر
قامتست آن یا قیامت عنبرست آن یا عبیر
اطلاق "فتنه " به زیبارویان از باب مجاز با علاقۀ سببیّت است؛ یعنی زن زیبا سبب فتنه و آشوب است. سعدی مُبدع این ایده نیست، زنان در منابع دینی، عموماً به «فتنه» تعبیر شدهاند و زن زیبا خصوصاً. اصطلاح "فتنة العَذاری" (فتنۀ زیبارویان) و "فتنة النساء" در احادیثی از قول پیامبر اسلام آمده است:
▪️ «لَا تجالسوا أَوْلَاد الْأَغْنِيَاء فَإِن فتنتهم أَشدُّ من فتْنَة العَذارَى » (الدیلمی، کتاب فردوس المأثور، العسقلاني، كتاب زهر الفردوس)
ونیز حدیثی ضعیف روایت شده است که:
▪️«اللهم إني أعوذُ بك من فتنةِ النِّساءِ ، وأعوذُ بك من عذابِ القبرِ». (البانی)
و در حدیثی دیگر
▪️«ما تَرَكْتُ بَعْدِي فِتْنَةً أضَرَّ علَى الرِّجالِ مِنَ النِّساءِ. (صحيح البخاري)
▪️«اتّقوا فتنة الدّنيا و فتنة النّساء فإنّ أوّل فتنة بني إسرائيل كانت من قبل النّساء» (الغزالی، احیاء العلوم)
نظر به روی زیبا، باعث فتنه است. فقیهان از آن با تعبیر "غائلۀ نظَر" هم یاد کردهاند. این فتنه از روابط فردی به مناسبات شهری میگراید و گاه به غائلة حاد سیاسی میانجامد.
سعدی گرچه همچون فقیهان زیبارویان را "فتنه" مینامد؛ اما از این نامیدن، وصفی مثبت و ستودنی اراده میکند. زیبای فتنهانگیز را میستاید، دلبستۀ آن است و بسیار ارج مینهدش. او نظر به روی زیبا را مذهب خویش، و خود را "مُفتیِ ملّت اصحابِ نظر " میداند. آنجا که سعدی، زیبایی، جمال، اعتدال، و کمال را "فتنه" تعبیر میکند با زبان گفتمان مسلط سخن میگوید؛ اما با ستودن آن فتنه، با وارونهسازی هنری دست به یک شالودهشکنی فرهنگی میزند. و چه خوش، خویشتن را نیز فتنۀ زمان میخواند:
من فتنه زمانم وان دوستان که داری
بی شک نگاه دارند از فتنۀ زمانت
ابیاتی از سعدی در وصف فتنه (معشوق) را با هم بخوانیم:
دی زمانی به تکلف بر سعدی بنشست
فتنه بنشست چو برخاست قیامت برخاست
آن فتنه که روی خوب دارد
هرجا که نشست خاست غوغا ...
دیگر نشنیدیم چنین فتنه که برخاست
از خانه برون آمد و بازار بیاراست
کیست آن فتنه که با تیر و کمان می گذرد
وان چه تیرست که در جوشن جان می گذرد
هر ساعتی این فتنه نوخاسته از جای
برخیزد و خلقی متحیر بنشاند
#کاروندپارسی
#محمودفتوحی
@karvandparsi
ا═.🍃.═════════ا
فتنه نادر بنشیند چو تو در حال قیامی
l════════.🍃.═ا
از شورانگیزترین بنمایههای تغزلی که شیخ سعدی را برمیشوراند، لحظۀ برخاستن معشوق بلند قامت است که چونان قیامت به چشم عاشق میآید؛ او تأثر شدید خود از تماشای برخاستن معشوق بلند بالا را با "قیامت" و "فتنه " تصویر میکند:
بنشین یک نفس ای فتنه که برخاست قیامت
فتنه نادر بنشیند چو تو در حال قیامی
فتنه و قیامت دو رخداد پرمخاطره و خوفانگیز در فرهنگ اسلامی است. چرا سعدی به معشوق زیبارو و دوست داشتنی میگوید "فتنه"؟
فتنه در آثار سعدی به این معانی آمده است:
الف) آشوب/ عذاب/ اضطراب
سر کوی ماهرویان همه روز فتنه باشد
ز مُعربِدان و مستان و معاشران و رندان
ب) عامل فتنه/ سبب آشوب و عذاب
فتنهای بر بام باشد تا یکی
سر به دیوار سرایی می زند
ج) فتنه شدن بر چیزی: مفتون شدن،
فتنهام بر زلف و بالای تو ای بدر منیر
قامتست آن یا قیامت عنبرست آن یا عبیر
اطلاق "فتنه " به زیبارویان از باب مجاز با علاقۀ سببیّت است؛ یعنی زن زیبا سبب فتنه و آشوب است. سعدی مُبدع این ایده نیست، زنان در منابع دینی، عموماً به «فتنه» تعبیر شدهاند و زن زیبا خصوصاً. اصطلاح "فتنة العَذاری" (فتنۀ زیبارویان) و "فتنة النساء" در احادیثی از قول پیامبر اسلام آمده است:
▪️ «لَا تجالسوا أَوْلَاد الْأَغْنِيَاء فَإِن فتنتهم أَشدُّ من فتْنَة العَذارَى » (الدیلمی، کتاب فردوس المأثور، العسقلاني، كتاب زهر الفردوس)
ونیز حدیثی ضعیف روایت شده است که:
▪️«اللهم إني أعوذُ بك من فتنةِ النِّساءِ ، وأعوذُ بك من عذابِ القبرِ». (البانی)
و در حدیثی دیگر
▪️«ما تَرَكْتُ بَعْدِي فِتْنَةً أضَرَّ علَى الرِّجالِ مِنَ النِّساءِ. (صحيح البخاري)
▪️«اتّقوا فتنة الدّنيا و فتنة النّساء فإنّ أوّل فتنة بني إسرائيل كانت من قبل النّساء» (الغزالی، احیاء العلوم)
نظر به روی زیبا، باعث فتنه است. فقیهان از آن با تعبیر "غائلۀ نظَر" هم یاد کردهاند. این فتنه از روابط فردی به مناسبات شهری میگراید و گاه به غائلة حاد سیاسی میانجامد.
سعدی گرچه همچون فقیهان زیبارویان را "فتنه" مینامد؛ اما از این نامیدن، وصفی مثبت و ستودنی اراده میکند. زیبای فتنهانگیز را میستاید، دلبستۀ آن است و بسیار ارج مینهدش. او نظر به روی زیبا را مذهب خویش، و خود را "مُفتیِ ملّت اصحابِ نظر " میداند. آنجا که سعدی، زیبایی، جمال، اعتدال، و کمال را "فتنه" تعبیر میکند با زبان گفتمان مسلط سخن میگوید؛ اما با ستودن آن فتنه، با وارونهسازی هنری دست به یک شالودهشکنی فرهنگی میزند. و چه خوش، خویشتن را نیز فتنۀ زمان میخواند:
من فتنه زمانم وان دوستان که داری
بی شک نگاه دارند از فتنۀ زمانت
ابیاتی از سعدی در وصف فتنه (معشوق) را با هم بخوانیم:
دی زمانی به تکلف بر سعدی بنشست
فتنه بنشست چو برخاست قیامت برخاست
آن فتنه که روی خوب دارد
هرجا که نشست خاست غوغا ...
دیگر نشنیدیم چنین فتنه که برخاست
از خانه برون آمد و بازار بیاراست
کیست آن فتنه که با تیر و کمان می گذرد
وان چه تیرست که در جوشن جان می گذرد
هر ساعتی این فتنه نوخاسته از جای
برخیزد و خلقی متحیر بنشاند
#کاروندپارسی
#محمودفتوحی
@karvandparsi
Forwarded from کاروند پارسی || محمودفتوحیرودمعجنی (Mahmood Fotoohi)
ا═.🍃.══════════ا
معلمیها توان کرد
غم نان اگر بگذارد.
ا══════════.🍃.═ا
آبان ۱۳۶۲ ساعتمزد شدم در مدرسه راهنمایی حصار نزدیک زادگاهم به مدت سه ماه. سال ۶۴ رسماً مستخدم آموزش و پرورش شدم در روستای ازغند.
سی و اند سال معلمی کردم از دبستان تا دانشگاه.
در سراسر این سالها ترس روان مرا از درون جویده است. ترس از سایهای که پشت در کلاس، گوش ایستاده باشد، از گوش خبرچینی که بد فهمیده و بد گزارش کرده باشد. بعدها از احتمال میکروفون در ساعت از کار افتادۀ کلاس، توی میز معلم، یا پشت قاب عکس بالای تخته سیاه. و بعدتر ترس از آیپی اینترنت و کامپیوتر اتاقم، و ترس از اینکه نازکتر از گل نوشته یا گفته باشم.
اگر شاگردی حقیقتی پرسیده بود، و جوابی از گریبان فکر سر بر میآورد همان سایهها میریختند توی مغزم و پای میگذاشتند روی گلوی رسالت معلمیام. کم کم از صدای پاهای خودم و از بوهایی که از دیگ ذهنم بلند میشد میترسیدم. ترس هر روز نیرو گرفته بود و شجاعت را در همان آستانۀ گزینش زنجیر کرده بود. هرچه سنوات خدمت بالاتر میرفت شایستۀ بزرگداشت بیشتری میشدم چون نجیبتر، شیرفهمتر و رامتر شده بودم.
دریغا از این سی سال!
معلمیها کرده بودمی غم نان اگر گذاشته بود؛ که هرگز نمیگذارد؛ نان را همواره سواره میبرند و پیادگان را به دور باش و کورباش میترسانند.
#کاروندپارسی
#محمودفتوحی
@karvandparsi
معلمیها توان کرد
غم نان اگر بگذارد.
ا══════════.🍃.═ا
آبان ۱۳۶۲ ساعتمزد شدم در مدرسه راهنمایی حصار نزدیک زادگاهم به مدت سه ماه. سال ۶۴ رسماً مستخدم آموزش و پرورش شدم در روستای ازغند.
سی و اند سال معلمی کردم از دبستان تا دانشگاه.
در سراسر این سالها ترس روان مرا از درون جویده است. ترس از سایهای که پشت در کلاس، گوش ایستاده باشد، از گوش خبرچینی که بد فهمیده و بد گزارش کرده باشد. بعدها از احتمال میکروفون در ساعت از کار افتادۀ کلاس، توی میز معلم، یا پشت قاب عکس بالای تخته سیاه. و بعدتر ترس از آیپی اینترنت و کامپیوتر اتاقم، و ترس از اینکه نازکتر از گل نوشته یا گفته باشم.
اگر شاگردی حقیقتی پرسیده بود، و جوابی از گریبان فکر سر بر میآورد همان سایهها میریختند توی مغزم و پای میگذاشتند روی گلوی رسالت معلمیام. کم کم از صدای پاهای خودم و از بوهایی که از دیگ ذهنم بلند میشد میترسیدم. ترس هر روز نیرو گرفته بود و شجاعت را در همان آستانۀ گزینش زنجیر کرده بود. هرچه سنوات خدمت بالاتر میرفت شایستۀ بزرگداشت بیشتری میشدم چون نجیبتر، شیرفهمتر و رامتر شده بودم.
دریغا از این سی سال!
معلمیها کرده بودمی غم نان اگر گذاشته بود؛ که هرگز نمیگذارد؛ نان را همواره سواره میبرند و پیادگان را به دور باش و کورباش میترسانند.
#کاروندپارسی
#محمودفتوحی
@karvandparsi
Forwarded from کاروند پارسی || محمودفتوحیرودمعجنی (Mahmood Fotoohi)
.
اا═.🍃.═════════╔
وقایع ری، جوزای سال چهل و ششم
اا═════════.🍃.═╚
... و دربهای وزارتِ داخلَه از چند خیابان گُشاده کردند و مردم آمدن گرفتند به طمعِ کرسی صدارت. چنان که در خبر خواندیم از روستایی پیرزالی دیدند یک دست و یک چشم و یک پای، سجِلّی در دست و پوشهای در بغل همیآمد.
پرسیدند از وی که تو چرا آمدی؟
گفت: شنودم که کرسی ریاست به حراج گذاشتهاند؛ من نیز بیامدم تا بختی بیازمایم.
و امیر نوشتگین از این اخبار زیر لب بخندیدی. امّا کسانی که ژرفای کار بدانستندی، بر ایشان این خبر دُشخوار بودی.»
تاریخ خندقی، نوشتۀ ابوالبزم فندقی، ص 791؛ اندر حکایت جشن شاهنشانی
#کاروندپارسی
#محمودفتوحی
@karvandparsi
اا═.🍃.═════════╔
وقایع ری، جوزای سال چهل و ششم
اا═════════.🍃.═╚
... و دربهای وزارتِ داخلَه از چند خیابان گُشاده کردند و مردم آمدن گرفتند به طمعِ کرسی صدارت. چنان که در خبر خواندیم از روستایی پیرزالی دیدند یک دست و یک چشم و یک پای، سجِلّی در دست و پوشهای در بغل همیآمد.
پرسیدند از وی که تو چرا آمدی؟
گفت: شنودم که کرسی ریاست به حراج گذاشتهاند؛ من نیز بیامدم تا بختی بیازمایم.
و امیر نوشتگین از این اخبار زیر لب بخندیدی. امّا کسانی که ژرفای کار بدانستندی، بر ایشان این خبر دُشخوار بودی.»
تاریخ خندقی، نوشتۀ ابوالبزم فندقی، ص 791؛ اندر حکایت جشن شاهنشانی
#کاروندپارسی
#محمودفتوحی
@karvandparsi
Audio
اا═.🍃.════════╔
ایران در نگاه صائب تبریزی
اا════════.🍃.═╚
ایدۀ ایران در اشعار صائب سه لایۀ معنایی دارد:
▫️زادبوم و زیستگاه (وطن)
▫️سپهر فرهنگی-زبانی
▫️قلمرو سیاسی
سخنرانی در بزرگداشت روز صائب تبریزی
محمود فتوحی رودمعجنی
تهران، خانۀ اندیشمندان علوم انسانی
دوشنبه ۱۱ تیر ۱۴۰۳ ساعت ۱۷
#کاروندپارسی
#محمودفتوحی
@karvandp
ایران در نگاه صائب تبریزی
اا════════.🍃.═╚
ایدۀ ایران در اشعار صائب سه لایۀ معنایی دارد:
▫️زادبوم و زیستگاه (وطن)
▫️سپهر فرهنگی-زبانی
▫️قلمرو سیاسی
سخنرانی در بزرگداشت روز صائب تبریزی
محمود فتوحی رودمعجنی
تهران، خانۀ اندیشمندان علوم انسانی
دوشنبه ۱۱ تیر ۱۴۰۳ ساعت ۱۷
#کاروندپارسی
#محمودفتوحی
@karvandp
Forwarded from کاروند پارسی || محمودفتوحیرودمعجنی (Mahmood Fotoohi)
.
اا═.🍃.═════════╔
اندرز حکیمان به اهل قلم
اا═════════.🍃.═╚
حکیمان گفتهاند:
«هر که خواهد به نویسندگی پردازد یا به تألیفِ کتاب دست یازد یا شعری بسراید، پس از آن که خُطبهیی سامان داد یا رسالهای نبشت، یا چکامهیی سرود نباید شیفتۀ خویش و فریفتۀ هنر خود شود و آن را به نام خود نشر کند، بلکه آن اثر را میان چند رساله یا شـعر یا خطبه یا داستان جاي دهد و نزد دانایان بَرَد، چون دید گوشها آن را نیوشایند و کسان خواستار آنند و آفرین میگویند، آنگاه به نام خود نشر دهد.».
اما تو اگر دریـافتی که کس بـدان گوش فرا نداد و دلنشـین نیفتاد، پیشهیی دگر گیر و راهبر خود را کسی قرار ده که قاطعیتش او را به دروغ وا نمیدارد.". ...
گویند: من صنَّف فَقَدْ اُسْتُهْدِفَ: هر که تصنیفی کند خویشتن را آماج نقد سازد. اگر نیکو نویسد نکوکار و استوار برآید و اگر بد نویسد بدگویی بیند. نیز گویند آدمی تا آنگاه که چیزی ننوشته باشد آسوده باشد.»
(مختصر البلدان، ابن الفقیه همدانی، قرن چهارم هجری 365 قمری، 193)
#کاروندپارسی
#محمودفتوحی
@karvandp
اا═.🍃.═════════╔
اندرز حکیمان به اهل قلم
اا═════════.🍃.═╚
حکیمان گفتهاند:
«هر که خواهد به نویسندگی پردازد یا به تألیفِ کتاب دست یازد یا شعری بسراید، پس از آن که خُطبهیی سامان داد یا رسالهای نبشت، یا چکامهیی سرود نباید شیفتۀ خویش و فریفتۀ هنر خود شود و آن را به نام خود نشر کند، بلکه آن اثر را میان چند رساله یا شـعر یا خطبه یا داستان جاي دهد و نزد دانایان بَرَد، چون دید گوشها آن را نیوشایند و کسان خواستار آنند و آفرین میگویند، آنگاه به نام خود نشر دهد.».
اما تو اگر دریـافتی که کس بـدان گوش فرا نداد و دلنشـین نیفتاد، پیشهیی دگر گیر و راهبر خود را کسی قرار ده که قاطعیتش او را به دروغ وا نمیدارد.". ...
گویند: من صنَّف فَقَدْ اُسْتُهْدِفَ: هر که تصنیفی کند خویشتن را آماج نقد سازد. اگر نیکو نویسد نکوکار و استوار برآید و اگر بد نویسد بدگویی بیند. نیز گویند آدمی تا آنگاه که چیزی ننوشته باشد آسوده باشد.»
(مختصر البلدان، ابن الفقیه همدانی، قرن چهارم هجری 365 قمری، 193)
#کاروندپارسی
#محمودفتوحی
@karvandp
Forwarded from کاروند پارسی || محمودفتوحیرودمعجنی (Mahmood Fotoohi)
.
اا═.🍃.════════╔
حکمتِ نوشتن
اا════════.🍃.═╚
نَبِشتَن، مترادف تحریر است؛ تحریر در لغت یعنی آزاد ساختن. بنگر که چه چیز را آزاد میکنی با نوشتن؟
نویسای راستین، آزادیساز است نه آزادیخواه.
رسائلِ #ابن_مهجان (32)
#کاروندپارسی
#محمودفتوحی
@karvandparsi
اا═.🍃.════════╔
حکمتِ نوشتن
اا════════.🍃.═╚
نَبِشتَن، مترادف تحریر است؛ تحریر در لغت یعنی آزاد ساختن. بنگر که چه چیز را آزاد میکنی با نوشتن؟
نویسای راستین، آزادیساز است نه آزادیخواه.
رسائلِ #ابن_مهجان (32)
#کاروندپارسی
#محمودفتوحی
@karvandparsi
Forwarded from کاروند پارسی || محمودفتوحیرودمعجنی (Mahmood Fotoohi)
خرده_پژوهی_ادبی_در_غیاب_ادبیات_شناسی_کلان.pdf
125.3 KB
اا═.🍃.══════════╔
سه دهه خردهپژوهی ادبی
در غیاب ادبیاتشناسی کلان
اا══════════.🍃.═╚
نقد ادبی: دورۀ ۱۷، شمارۀ ۶۵ (۱۴۰۳) صص ۵-۱۱
#ادبیاتشناسی_خرد
#ادبیاتشناسی_کلان
#خردهتحلیل_ادبی
#غلبۀ_رویکرد_تخصصی
#افول_مرجعیت_ادبی
#علوم_انسانی_دیجیتال
#چرخش_سامانۀ_دانایی
#کلانروایتهای_مسلط
#کاروندپارسی
#محمودفتوحی
@karvandparsi
سه دهه خردهپژوهی ادبی
در غیاب ادبیاتشناسی کلان
اا══════════.🍃.═╚
نقد ادبی: دورۀ ۱۷، شمارۀ ۶۵ (۱۴۰۳) صص ۵-۱۱
#ادبیاتشناسی_خرد
#ادبیاتشناسی_کلان
#خردهتحلیل_ادبی
#غلبۀ_رویکرد_تخصصی
#افول_مرجعیت_ادبی
#علوم_انسانی_دیجیتال
#چرخش_سامانۀ_دانایی
#کلانروایتهای_مسلط
#کاروندپارسی
#محمودفتوحی
@karvandparsi
Forwarded from کاروند پارسی || محمودفتوحیرودمعجنی (Mahmood Fotoohi)
.
منتشر شد:
اا═.🍃.════════╔
ایرانیان و رؤیای قرآن پارسی
اا════════.🍃.═╚
نویسنده: محمود فتوحی رودمعجنی
تهران: انتشارات سخن
مرداد ۱۴۰۳ خورشیدی
کتاب حاضر روایتی فشرده است از پویایی زبان پارسی دری و پویش هزار و دویست سالۀ آن، که از تلاش برای پایدارسازی و سامانبخشیِ هویت ایرانی آغاز میشود و بهسوی بالندگی معنوی و ورجاوندی فرا میرود. بخشی از این تکاپوی هزار ساله را در تاریخ حیات سه ابرمتنِ پارسی (شاهنامه، مثنوی، دیوان حافظ) به مثابه پایدارترین رویدادهای فرهنگی ایرانی ارائه میدهد و تلاش دارد دستمایۀ معتبری برای فهم چگونگی و چرایی فـرَهمَند شدن یا نشدن ابرمتنهای پارسی فراهم سازد. کتاب میتواند گام کوچکی باشد برای پاسخ به این پرسش دیرینه که کدام شاهکار ادبی پارسی، رتبۀ والاتری دارد؟
دیجی بوک
#قرآن_پارسی
#کاروندپارسی
#محمودفتوحی
@karvandparsi
منتشر شد:
اا═.🍃.════════╔
ایرانیان و رؤیای قرآن پارسی
اا════════.🍃.═╚
نویسنده: محمود فتوحی رودمعجنی
تهران: انتشارات سخن
مرداد ۱۴۰۳ خورشیدی
کتاب حاضر روایتی فشرده است از پویایی زبان پارسی دری و پویش هزار و دویست سالۀ آن، که از تلاش برای پایدارسازی و سامانبخشیِ هویت ایرانی آغاز میشود و بهسوی بالندگی معنوی و ورجاوندی فرا میرود. بخشی از این تکاپوی هزار ساله را در تاریخ حیات سه ابرمتنِ پارسی (شاهنامه، مثنوی، دیوان حافظ) به مثابه پایدارترین رویدادهای فرهنگی ایرانی ارائه میدهد و تلاش دارد دستمایۀ معتبری برای فهم چگونگی و چرایی فـرَهمَند شدن یا نشدن ابرمتنهای پارسی فراهم سازد. کتاب میتواند گام کوچکی باشد برای پاسخ به این پرسش دیرینه که کدام شاهکار ادبی پارسی، رتبۀ والاتری دارد؟
دیجی بوک
#قرآن_پارسی
#کاروندپارسی
#محمودفتوحی
@karvandparsi
Forwarded from کاروند پارسی || محمودفتوحیرودمعجنی (Mahmood Fotoohi)
Media is too big
VIEW IN TELEGRAM
موسیقی دورۀ صفوی
قطعاتی از موسیقی دوران صفوی
جشن تیرگان، تورنتو 1392
خواننده: سپیده رئیس سادات
نوازدگان:
کیا طبسیان
نغمۀ فرهمند
سردار محمدجانی
در یوتیوب ببینید و بشنوید
#کاروندپارسی
#محمودفتوحی
@karvandparsi
قطعاتی از موسیقی دوران صفوی
جشن تیرگان، تورنتو 1392
خواننده: سپیده رئیس سادات
نوازدگان:
کیا طبسیان
نغمۀ فرهمند
سردار محمدجانی
در یوتیوب ببینید و بشنوید
#کاروندپارسی
#محمودفتوحی
@karvandparsi
Forwarded from کاروند پارسی || محمودفتوحیرودمعجنی (Mahmood Fotoohi)
Media is too big
VIEW IN TELEGRAM
.
اا═.🍃.═══════════════╔
دیدگاههای نقد ادبی در عصر صفویه
اا════════════════.🍃.═╚
فیلم جلسه دفاع از رساله دکتری در دهۀ هفتاد
دانشگاه تهران بهمن ۱۳۷۴
استاد راهنما: دکتر عبدالحسین زرینکوب؛
مشاوران: دکتر شفیعی کدکنی، دکتر جلیل تجلیل،
داوران: دکتر اسماعیل حاکمی و دکتر علیمحمد حقشناس
بخش سوم
ادامۀ پرسش و پاسخ دکتر حقشناس
سخنان استاد زرینکوب 08:35
و اعلان نمره 16:31
و پذیرایی
برخی از دوستان و همکلاسان که به رحمت خدا رفتهاند در جلسه حضور داشتند:
دکتر سیامک عرب، استادیار دانشگاه تربیت معلم (درگذشته 1378)
دکتر حسین محمدی، دانشیار دانشگاه تهران (درگذشته 1394)
دکتر غلامعلی فلاح، استاد دانشگاه تربیت معلم (درگذشته 1399)
دکتر مریم ثقفی، دانشیار فلسفه دانشگاه آزاد واحد تهران (درگذشته 1400)
یادشان گرامی باد
بخش اول: آغاز جلسۀ دفاع، معرفی دانشجو، ایراد خطابۀ دانشجو
بخش دوم: داوری دکتر تجلیل و دکتر حق شناس
بخش سوم: پرسش و پاسخ دکتر حق شناس و دانشجو. اعلان نمره و پذیرایی
#کاروندپارسی
#محمودفتوحی
@karvandparsi
اا═.🍃.═══════════════╔
دیدگاههای نقد ادبی در عصر صفویه
اا════════════════.🍃.═╚
فیلم جلسه دفاع از رساله دکتری در دهۀ هفتاد
دانشگاه تهران بهمن ۱۳۷۴
استاد راهنما: دکتر عبدالحسین زرینکوب؛
مشاوران: دکتر شفیعی کدکنی، دکتر جلیل تجلیل،
داوران: دکتر اسماعیل حاکمی و دکتر علیمحمد حقشناس
بخش سوم
ادامۀ پرسش و پاسخ دکتر حقشناس
سخنان استاد زرینکوب 08:35
و اعلان نمره 16:31
و پذیرایی
برخی از دوستان و همکلاسان که به رحمت خدا رفتهاند در جلسه حضور داشتند:
دکتر سیامک عرب، استادیار دانشگاه تربیت معلم (درگذشته 1378)
دکتر حسین محمدی، دانشیار دانشگاه تهران (درگذشته 1394)
دکتر غلامعلی فلاح، استاد دانشگاه تربیت معلم (درگذشته 1399)
دکتر مریم ثقفی، دانشیار فلسفه دانشگاه آزاد واحد تهران (درگذشته 1400)
یادشان گرامی باد
بخش اول: آغاز جلسۀ دفاع، معرفی دانشجو، ایراد خطابۀ دانشجو
بخش دوم: داوری دکتر تجلیل و دکتر حق شناس
بخش سوم: پرسش و پاسخ دکتر حق شناس و دانشجو. اعلان نمره و پذیرایی
#کاروندپارسی
#محمودفتوحی
@karvandparsi
Forwarded from کاروند پارسی || محمودفتوحیرودمعجنی (Mahmood Fotoohi)
.
اا═.🍃.═════════╔
چه گویی نیست مولانا از ایران؟
اا═════════.🍃.═╚
اگر از شما بپرسند که جلال الدین محمد بلخی ایرانی است یا ترک؟ بگویید این خُراسانی قطعاً پارسی زبان بوده است. اما پیش از آن که به زندگینامۀ مولانا استناد کنید، سراغ آثار خود مولانا بروید. هر مؤلف یک "جهان-متن" دارد و جهان-متن وی با سپهرهای فرهنگی و هویتی پیوند استوار میخورد. در درون آثار مولانا یک ایران فرهنگی، راسخ ایستاده است و خاستگاه هویتی او را فریاد میزند؛ جلال الدین بلخی، تعلقِ تمام عیار به سپهر فرهنگی ایرانی دارد که اگر آن را از آثارش بیرون بکشیم، غزلیات شمس و مثنوی و دیگر آثار مولانا بخش عمدۀ رمزگان فرهنگی و بنیان هویتی خود را از دست میدهد. شاخصهایی که تعلق هویتی و فرهنگی متن و مؤلف را نشان میدهد، از ناخودآگاه مؤلف در متن مینشیند. حتی زمانی که مؤلف به زبان دیگری مینویسد، یا اثرش ترجمه میشود آن سازهها در شالودۀ متن میمانند.
برخی از عناصر ایرانی که در صفحهصفحۀ آثار مولوی خود را به رخ خواننده میکشند از این قرارند:
۱. جغرافیای ایرانزمین
نام شهرها و مکانهای ایرانشهر:
ایران (۲ بار)، تبریز (۶۰۰)، بخارا (۳۰)، سمرقند (۱۳)، سبزوار (۹)، سپاهان (۷)، بلخ (۵)، خراسان (۵)، کُهستان (۴)، همدان (۴)، کرمان (۳)، نشابور (٢)، خوارزم (۳)، قزوین، غزنی، توسی، ری (رازی)، مرو (مروزی)، کابل، خوزی، گیلی، غوری،
اما از شهرهای ترکیه و سوریه که مولانا بخش عمدۀ زندگی خود را در آن دو منطقه گذرانده فقط این نامها را میبینیم:
ترکیه: قونيه (۴)، قيصريه (۱)، لارنده (۱)، انطاکیه (۱)
سوریه: دمشق، حلب،
از یاد نبریم که در روزگار مولوی، ترکیه امروزی، جزو ایران فرهنگی بود؛ هم به لحاظ زبانی و ادبی و هم به لحاظ ساختار سیاسی و دیوانی سلجوقیان در گسترۀ ایرانشهر فرهنگی قرار داشت.
۲. نامها و نشانهای تقویم خورشیدی ایرانی
نوروز (۹)، مهرگان (۲)، بهمن (۲۰)، دی، تیر ماه.
این تقویم و مناسبتهای آن که به ایام العجم مشهور است از ایران باستان متمایز کنندۀ ایرانیان از دیگر ملل پیرامون بوده است. (نک. آثار الباقیه بیرونی)
۳. موسیقی ایرانی
نظام موسیقی ایرانی که پیشینهاش را به روزگار ساسانیان میرسانند در غزلیات مولانا پر رنگ است. مولانا بنا به گواه سخنان خود او در غزلهایش غالباً با آهنگها و نواهای ایرانی در سماع میرفته است. نام برخی از نواهای ایرانی در غزلیات شمس از این قرار است.
پردۀ عشاق، پردۀ حجاز، رهاوی، بوسلیک، حسینی، راست، پردههای شاهوار، زیر خرد، زیر بزرگ، سپاهان، زنگله، مایه، دوگاه، چهارگاه، زیرافکند، نغنغه (آواز لطیف)
و سازهای ایرانی: سرنا، بربط، چنگ، چغانه، تنبور و ...
۴. اساطیر و تاریخ ایران
رستم (زیاد)، سیمرغ (٣٧)، کیقباد-قباد (۳۰)، کیخسرو (١٢)، خسروانی (٩)، بهرام (٨)، جام جم (٨)، مانی (٨)، ضحاک (٦)، فریدون/افریدون (٦)، جمشید (٥)، تهمتن (٤)، کاووس (٤) کیکاووس (٤)، زال (٤)، زردشت (٢)، سهراب (٢)، نوشروان (٢)، سیاوش، رخش و ...
سنجر (٢١)، محمود و ایاز (١٨)، خوارزمشاه (٥)؛ نظام الملک توسی
نظام اسطورهای ایرانشهری، بیش از دو هزار سال جزو سازههای پایدار ایرانیت در معنابخشی به جهان و انسان و ایران بوده است. مولانا با رمزگان این نظام مفهومی به جهان و انسان اندیشیده، تخیل کرده و سروده است.
۵. کتابهای پارسی و ایرانی
در آثار مولوی نام این کتابهای فارسی را میبینیم:
اوستا، شاهنامه، کلیله و دمنه، ویس و رامین، الهینامه (حکیم غزنوی=حدیقۀ سنایی)، منطق الطیر خاقانی،
آیا در آثار مولوی از کتابی به زبانهای ترکی، رومی، یونانی، نشانی هست؟
۶. تعلق به زبان پارسی
بگذریم از این که جهان-متن مولانا به زبان پارسی است اما وی تعلق خاطر خود به این زبان را نیز چند بار بر زبان آورده است. زبان پارسی، زبان میانجیِ ایرانیان از همۀ تیرهها و طوایف است و تعلق ایرانیان به هویت دیرین خود در احترام و عشق به زبان پارسی نمود یافته است. مولوی هم تعلق خاطر خود را چنین سروده است.
مسلمانان مسلمانان زبان پارسی گویم
که نبود شرط در جمعی شکر خوردن به تنهایی
پارسی گوییم شاها آگهی خود از فؤاد
ماه تو تابنده باد و دولتت پاینده باد
مدعیانی که آرزوی محال میپرورند تا به دروغ مولانا را پروردۀ فرهنگ و هویتی غیر از ایران بنمایانند، باید سپهر فرهنگی و هویتیِ مطلوب خود را در آثار مولانا نشان دهند. البته اذعان خواهند کرد که فکر، زبان و فرهنگ مولانا بر بستر هویت ایرانی شکل گرفته است. و همه میبالیم که آن مرد تعلق به تمام اعصار و همۀ جهان دارد زیرا جهانیان به او تعلق خاطر دارند.
عناصر ایرانی زیادی در جهان-متن مولانا هنور هست که مهمانان عزیز کاروند مرا به آنها رهنمون خواهند کرد.
مولانا و ایران
#کاروندپارسی
#محمودفتوحی
#مولانا_ایرانی
@karvandparsi
اا═.🍃.═════════╔
چه گویی نیست مولانا از ایران؟
اا═════════.🍃.═╚
اگر از شما بپرسند که جلال الدین محمد بلخی ایرانی است یا ترک؟ بگویید این خُراسانی قطعاً پارسی زبان بوده است. اما پیش از آن که به زندگینامۀ مولانا استناد کنید، سراغ آثار خود مولانا بروید. هر مؤلف یک "جهان-متن" دارد و جهان-متن وی با سپهرهای فرهنگی و هویتی پیوند استوار میخورد. در درون آثار مولانا یک ایران فرهنگی، راسخ ایستاده است و خاستگاه هویتی او را فریاد میزند؛ جلال الدین بلخی، تعلقِ تمام عیار به سپهر فرهنگی ایرانی دارد که اگر آن را از آثارش بیرون بکشیم، غزلیات شمس و مثنوی و دیگر آثار مولانا بخش عمدۀ رمزگان فرهنگی و بنیان هویتی خود را از دست میدهد. شاخصهایی که تعلق هویتی و فرهنگی متن و مؤلف را نشان میدهد، از ناخودآگاه مؤلف در متن مینشیند. حتی زمانی که مؤلف به زبان دیگری مینویسد، یا اثرش ترجمه میشود آن سازهها در شالودۀ متن میمانند.
برخی از عناصر ایرانی که در صفحهصفحۀ آثار مولوی خود را به رخ خواننده میکشند از این قرارند:
۱. جغرافیای ایرانزمین
نام شهرها و مکانهای ایرانشهر:
ایران (۲ بار)، تبریز (۶۰۰)، بخارا (۳۰)، سمرقند (۱۳)، سبزوار (۹)، سپاهان (۷)، بلخ (۵)، خراسان (۵)، کُهستان (۴)، همدان (۴)، کرمان (۳)، نشابور (٢)، خوارزم (۳)، قزوین، غزنی، توسی، ری (رازی)، مرو (مروزی)، کابل، خوزی، گیلی، غوری،
اما از شهرهای ترکیه و سوریه که مولانا بخش عمدۀ زندگی خود را در آن دو منطقه گذرانده فقط این نامها را میبینیم:
ترکیه: قونيه (۴)، قيصريه (۱)، لارنده (۱)، انطاکیه (۱)
سوریه: دمشق، حلب،
از یاد نبریم که در روزگار مولوی، ترکیه امروزی، جزو ایران فرهنگی بود؛ هم به لحاظ زبانی و ادبی و هم به لحاظ ساختار سیاسی و دیوانی سلجوقیان در گسترۀ ایرانشهر فرهنگی قرار داشت.
۲. نامها و نشانهای تقویم خورشیدی ایرانی
نوروز (۹)، مهرگان (۲)، بهمن (۲۰)، دی، تیر ماه.
این تقویم و مناسبتهای آن که به ایام العجم مشهور است از ایران باستان متمایز کنندۀ ایرانیان از دیگر ملل پیرامون بوده است. (نک. آثار الباقیه بیرونی)
۳. موسیقی ایرانی
نظام موسیقی ایرانی که پیشینهاش را به روزگار ساسانیان میرسانند در غزلیات مولانا پر رنگ است. مولانا بنا به گواه سخنان خود او در غزلهایش غالباً با آهنگها و نواهای ایرانی در سماع میرفته است. نام برخی از نواهای ایرانی در غزلیات شمس از این قرار است.
پردۀ عشاق، پردۀ حجاز، رهاوی، بوسلیک، حسینی، راست، پردههای شاهوار، زیر خرد، زیر بزرگ، سپاهان، زنگله، مایه، دوگاه، چهارگاه، زیرافکند، نغنغه (آواز لطیف)
و سازهای ایرانی: سرنا، بربط، چنگ، چغانه، تنبور و ...
۴. اساطیر و تاریخ ایران
رستم (زیاد)، سیمرغ (٣٧)، کیقباد-قباد (۳۰)، کیخسرو (١٢)، خسروانی (٩)، بهرام (٨)، جام جم (٨)، مانی (٨)، ضحاک (٦)، فریدون/افریدون (٦)، جمشید (٥)، تهمتن (٤)، کاووس (٤) کیکاووس (٤)، زال (٤)، زردشت (٢)، سهراب (٢)، نوشروان (٢)، سیاوش، رخش و ...
سنجر (٢١)، محمود و ایاز (١٨)، خوارزمشاه (٥)؛ نظام الملک توسی
نظام اسطورهای ایرانشهری، بیش از دو هزار سال جزو سازههای پایدار ایرانیت در معنابخشی به جهان و انسان و ایران بوده است. مولانا با رمزگان این نظام مفهومی به جهان و انسان اندیشیده، تخیل کرده و سروده است.
۵. کتابهای پارسی و ایرانی
در آثار مولوی نام این کتابهای فارسی را میبینیم:
اوستا، شاهنامه، کلیله و دمنه، ویس و رامین، الهینامه (حکیم غزنوی=حدیقۀ سنایی)، منطق الطیر خاقانی،
آیا در آثار مولوی از کتابی به زبانهای ترکی، رومی، یونانی، نشانی هست؟
۶. تعلق به زبان پارسی
بگذریم از این که جهان-متن مولانا به زبان پارسی است اما وی تعلق خاطر خود به این زبان را نیز چند بار بر زبان آورده است. زبان پارسی، زبان میانجیِ ایرانیان از همۀ تیرهها و طوایف است و تعلق ایرانیان به هویت دیرین خود در احترام و عشق به زبان پارسی نمود یافته است. مولوی هم تعلق خاطر خود را چنین سروده است.
مسلمانان مسلمانان زبان پارسی گویم
که نبود شرط در جمعی شکر خوردن به تنهایی
پارسی گوییم شاها آگهی خود از فؤاد
ماه تو تابنده باد و دولتت پاینده باد
مدعیانی که آرزوی محال میپرورند تا به دروغ مولانا را پروردۀ فرهنگ و هویتی غیر از ایران بنمایانند، باید سپهر فرهنگی و هویتیِ مطلوب خود را در آثار مولانا نشان دهند. البته اذعان خواهند کرد که فکر، زبان و فرهنگ مولانا بر بستر هویت ایرانی شکل گرفته است. و همه میبالیم که آن مرد تعلق به تمام اعصار و همۀ جهان دارد زیرا جهانیان به او تعلق خاطر دارند.
عناصر ایرانی زیادی در جهان-متن مولانا هنور هست که مهمانان عزیز کاروند مرا به آنها رهنمون خواهند کرد.
مولانا و ایران
#کاروندپارسی
#محمودفتوحی
#مولانا_ایرانی
@karvandparsi
Forwarded from کاروند پارسی || محمودفتوحیرودمعجنی (Mahmood Fotoohi)
.
اا═.🍃 .════════╔
یازده خوانش از حافظ در شش قرن
اا════════.🍃.═╚
خوانشهای ناهمساز و گاه رویاروی از شعر حافظ در تاریخ حیات ششصدسالۀ این متن را در دو دسته میتوان ردهبندی کرد: یکی خوانشهای همدلانه و دیگری خوانشهای منکرانه.
الف) خوانشهای همدلانه و مؤمنانه از حافظ:
۱. دیوان حافظ، شاهکار ادبی (دیدگاه هنری، ادبی)
۲. دیوان حافظ، لسانالغیب (دیدگاه عرفانگرایان - مطهری)
۳. دیوان حافظ، حافظۀ فرهنگی ایرانیان (دیدگاه روشنفکری ملیگرا)
۴. دیوان حافظ، کتاب لذت و اغتنام فرصت (دمغنیمتیان- شاملو)
۵. دیوان حافظ، کتاب رندی و آزادی (دیدگاه سکولار لیبرال)
۶. دیوان حافظ، کتاب فال و استخاره (در فرهنگ عمومی)
۷. دیوان حافظ، شعر شاعر شیعی (دیدگاه شیعیان ایرانی)
ب) دستۀ دیگر خوانشهای مخالفان است که به رد و انکار حافظ پرداختهاند مانند:
۸. دیوان حافظ، عامل واپسگرایی ایران (تجددگرایان، کسروی)
۹. دیوان حافظ، کتاب بدعت و ضد شریعت (فقیهان)
۱۰. دیوان حافظ، کتاب اشعریگری (متکلمان شیعی)
با آنکه در هفت قرن گذشته، کسانی حافظ را مُلحد و بیدین نامیدهاند، کسانی سویۀ سکولار شعرش را ستودهاند و کسانی او را عامل عقبماندگی ایران دانسته و جشن حافظسوزان راه انداختهاند؛ اما تاریخ هفت قرن خوانشهای شعر حافظ نشان میدهد که او را در بیشتر مکانها و زمانها، لسانالغیب نامیدهاند و دیوانش را کتابی ورجاوند، سپنتا و نیروفزا میشمردهاند.
از کتابِ ایرانیان و رؤیای قرآن پارسی. تهران: سخن ۱۴۰۳ ش. ص ۱۹۷-۱۹۸.
#کاروندپارسی
#محمودفتوحی
#خوانشهای_حافظ
@karvandparsi
اا═.🍃 .════════╔
یازده خوانش از حافظ در شش قرن
اا════════.🍃.═╚
خوانشهای ناهمساز و گاه رویاروی از شعر حافظ در تاریخ حیات ششصدسالۀ این متن را در دو دسته میتوان ردهبندی کرد: یکی خوانشهای همدلانه و دیگری خوانشهای منکرانه.
الف) خوانشهای همدلانه و مؤمنانه از حافظ:
۱. دیوان حافظ، شاهکار ادبی (دیدگاه هنری، ادبی)
۲. دیوان حافظ، لسانالغیب (دیدگاه عرفانگرایان - مطهری)
۳. دیوان حافظ، حافظۀ فرهنگی ایرانیان (دیدگاه روشنفکری ملیگرا)
۴. دیوان حافظ، کتاب لذت و اغتنام فرصت (دمغنیمتیان- شاملو)
۵. دیوان حافظ، کتاب رندی و آزادی (دیدگاه سکولار لیبرال)
۶. دیوان حافظ، کتاب فال و استخاره (در فرهنگ عمومی)
۷. دیوان حافظ، شعر شاعر شیعی (دیدگاه شیعیان ایرانی)
ب) دستۀ دیگر خوانشهای مخالفان است که به رد و انکار حافظ پرداختهاند مانند:
۸. دیوان حافظ، عامل واپسگرایی ایران (تجددگرایان، کسروی)
۹. دیوان حافظ، کتاب بدعت و ضد شریعت (فقیهان)
۱۰. دیوان حافظ، کتاب اشعریگری (متکلمان شیعی)
با آنکه در هفت قرن گذشته، کسانی حافظ را مُلحد و بیدین نامیدهاند، کسانی سویۀ سکولار شعرش را ستودهاند و کسانی او را عامل عقبماندگی ایران دانسته و جشن حافظسوزان راه انداختهاند؛ اما تاریخ هفت قرن خوانشهای شعر حافظ نشان میدهد که او را در بیشتر مکانها و زمانها، لسانالغیب نامیدهاند و دیوانش را کتابی ورجاوند، سپنتا و نیروفزا میشمردهاند.
از کتابِ ایرانیان و رؤیای قرآن پارسی. تهران: سخن ۱۴۰۳ ش. ص ۱۹۷-۱۹۸.
#کاروندپارسی
#محمودفتوحی
#خوانشهای_حافظ
@karvandparsi
Forwarded from Mahmood Fotoohi
Media is too big
VIEW IN TELEGRAM
.
حسین علیزاده و عمومی کردن فرهنگ فاخر ایرانی
محمد فاضلی
این سخنرانی، ارزش شنیدن دارد.
#کاروندپارسی
#محمودفتوحی
#موسیقی_ایرانی
@karvandparsi
حسین علیزاده و عمومی کردن فرهنگ فاخر ایرانی
محمد فاضلی
این سخنرانی، ارزش شنیدن دارد.
#کاروندپارسی
#محمودفتوحی
#موسیقی_ایرانی
@karvandparsi
Forwarded from کاروند پارسی || محمودفتوحیرودمعجنی (Mahmood Fotoohi)
.
ا═. 🍃 .════════╔
سخنرانیهای محمود فتوحی
ا═════════.🍃 .═╚
پیوندهای دسترسی در کاروند پارسی (تلگرام)👇👇
🎙 حرکت جوهری ملاصدرا در شعر صائب تبریزی؛
(حلقۀ دیدگاه نو، ۱۴۰۰)
🎙 نقش معنای نحوی در خوانش و آموزش شعر فارسی
(برای دبیران شیراز، ۱۳۹۹)
🎙 بلاغت نحو سعدی: التفات
(کلاس بلاغت، ۱۳۹۹)
🎙 ذهن ادبی، زادگاه زبان
(همایش آموزش زبان، مشهد)
🎙 قدما و نظریۀ ادبی: از عَمُود الشعر عرب تا فصاحت متقدمان در زبان فارسی
(هشتمین همایش نقد ادبی، نیشابور)
🎙 دانشگاه، آموزش مجازی، پساکرونا
(دانشگاه فردوسی)
🎙 نفس و بدن در شعر صائب تبریزی و حکمت متعالیه"
(دانشگاه مکگیل کانادا)
🎙شعر تر سعدی
(مرکز سعدی شناسی شیراز)
🎙ایرانیان و آرمان قرآن پارسی
(حلقۀ دیدگاه نو)
جادوی نحو سعدی
(دانشگاه اهواز)
🎙 آموزش ادبیات و رویکردهای آن
(دانشگاه اهواز، ۱۴۰۰)
🎙ایران در نگاه صائب تبریزی
(تهران، خانه اندیشمندان ۱۴۰۳)
🎙تخیل سیاسی در ادبیات فارسی
خرداد ۱ - کلاس مجازی دانشگاه فردوسی مشهد
🎙اندر شناخت شاملو: بام بلند همچراغی.
نویسنده: سعید پورعظیمی. تهران: فرهنگ نشر نو ۱۳۹۹ چاپ ۵. صص ۴۵۰
مژده کتاب (۴۲)حلقه دیدگاه نو -کلاب هاوس
🎙دفتر دگرسانیها در غزلهای حافظ
مؤلف: سلیم نیساری. تهران: انتشارات فرهنگستان
مژده کتاب (۴۰) حلقه دیدگاه نو -کلاب هاوس
۲۷ ژانویه ۲۰۲۴ / ۷ بهمن ۱۴۰۲
🎙مناسبات خانوادگی در رمان فارسیِ پس از انقلاب
نویسنده: سیده مریم عاملی رضایی. تهران: پژوهشگاه علوم انسانی
مژده کتاب (۴۷) حلقه دیدگاه نو -کلاب هاوس
۳۱ آگوست ۲۰۲۴
🎙متنگشایی یا متنبندی: دو روش آموزش شعر در کلاس
برای دبیران ادبیات فارسی سراسر کشور
هفتم بهمن ۱۴۰۲
🎙سبکشناسی تجربهٔ عرفانی
ششمین نشست درخت معرفت،
در باشگاه مفاخر و پیشکسوتان دانشگاه فردوسی مشهد
آذر ۱۴۰۲
🎙تأثرات صائب تبریزی از نظریه اصالت وجود ملاصدرا
حلقۀ دیدگاه نو ۱۴۰۱
🎙ماهیت تخصص در پژوهشهای ادبی
پژوهشگاه علوم انسانی
یکشنبه ۳۰ اردیبهشت ۹۷
🎙 زبان، فرهنگ و متن مقدس
درسگفتار «ایرانیان و رویای قرآن پارسی»| جلسه اول
حلقۀ دیدگاه نو
دوشنبه ۱۶ مهرماه، ۱۴۰۳
🎙رویارویی پارسی و عربی
درسگفتار «ایرانیان و رویای قرآن پارسی»| جلسه دوم
حلقۀ دیدگاه نو
دوشنبه ۲۳ مهرماه، ۱۴۰۳
سخنرانیهای محمود فتوحی
#محمودفتوحی
#کاروندپارسی
#سخنرانی_فتوحی
t.me/karvandparsi
.
ا═. 🍃 .════════╔
سخنرانیهای محمود فتوحی
ا═════════.🍃 .═╚
پیوندهای دسترسی در کاروند پارسی (تلگرام)👇👇
🎙 حرکت جوهری ملاصدرا در شعر صائب تبریزی؛
(حلقۀ دیدگاه نو، ۱۴۰۰)
🎙 نقش معنای نحوی در خوانش و آموزش شعر فارسی
(برای دبیران شیراز، ۱۳۹۹)
🎙 بلاغت نحو سعدی: التفات
(کلاس بلاغت، ۱۳۹۹)
🎙 ذهن ادبی، زادگاه زبان
(همایش آموزش زبان، مشهد)
🎙 قدما و نظریۀ ادبی: از عَمُود الشعر عرب تا فصاحت متقدمان در زبان فارسی
(هشتمین همایش نقد ادبی، نیشابور)
🎙 دانشگاه، آموزش مجازی، پساکرونا
(دانشگاه فردوسی)
🎙 نفس و بدن در شعر صائب تبریزی و حکمت متعالیه"
(دانشگاه مکگیل کانادا)
🎙شعر تر سعدی
(مرکز سعدی شناسی شیراز)
🎙ایرانیان و آرمان قرآن پارسی
(حلقۀ دیدگاه نو)
جادوی نحو سعدی
(دانشگاه اهواز)
🎙 آموزش ادبیات و رویکردهای آن
(دانشگاه اهواز، ۱۴۰۰)
🎙ایران در نگاه صائب تبریزی
(تهران، خانه اندیشمندان ۱۴۰۳)
🎙تخیل سیاسی در ادبیات فارسی
خرداد ۱ - کلاس مجازی دانشگاه فردوسی مشهد
🎙اندر شناخت شاملو: بام بلند همچراغی.
نویسنده: سعید پورعظیمی. تهران: فرهنگ نشر نو ۱۳۹۹ چاپ ۵. صص ۴۵۰
مژده کتاب (۴۲)حلقه دیدگاه نو -کلاب هاوس
🎙دفتر دگرسانیها در غزلهای حافظ
مؤلف: سلیم نیساری. تهران: انتشارات فرهنگستان
مژده کتاب (۴۰) حلقه دیدگاه نو -کلاب هاوس
۲۷ ژانویه ۲۰۲۴ / ۷ بهمن ۱۴۰۲
🎙مناسبات خانوادگی در رمان فارسیِ پس از انقلاب
نویسنده: سیده مریم عاملی رضایی. تهران: پژوهشگاه علوم انسانی
مژده کتاب (۴۷) حلقه دیدگاه نو -کلاب هاوس
۳۱ آگوست ۲۰۲۴
🎙متنگشایی یا متنبندی: دو روش آموزش شعر در کلاس
برای دبیران ادبیات فارسی سراسر کشور
هفتم بهمن ۱۴۰۲
🎙سبکشناسی تجربهٔ عرفانی
ششمین نشست درخت معرفت،
در باشگاه مفاخر و پیشکسوتان دانشگاه فردوسی مشهد
آذر ۱۴۰۲
🎙تأثرات صائب تبریزی از نظریه اصالت وجود ملاصدرا
حلقۀ دیدگاه نو ۱۴۰۱
🎙ماهیت تخصص در پژوهشهای ادبی
پژوهشگاه علوم انسانی
یکشنبه ۳۰ اردیبهشت ۹۷
🎙 زبان، فرهنگ و متن مقدس
درسگفتار «ایرانیان و رویای قرآن پارسی»| جلسه اول
حلقۀ دیدگاه نو
دوشنبه ۱۶ مهرماه، ۱۴۰۳
🎙رویارویی پارسی و عربی
درسگفتار «ایرانیان و رویای قرآن پارسی»| جلسه دوم
حلقۀ دیدگاه نو
دوشنبه ۲۳ مهرماه، ۱۴۰۳
سخنرانیهای محمود فتوحی
#محمودفتوحی
#کاروندپارسی
#سخنرانی_فتوحی
t.me/karvandparsi
.
Forwarded from کاروند پارسی || محمودفتوحیرودمعجنی (Mahmood Fotoohi)
الشوك والقرنفل يحيى السنوار.pdf
49.8 MB
رمان«خار و میخک»
یحیی السنوار
العربیه، ۲۰۰۴
سنوار که لیسانس زبان و ادبیات عرب داشت، رمان خار و میخک را در سال ۲۰۰۴ در یکی از زندانهای اسرائیل به نام «بعر شوا» نوشته است. «خار و میخک» نمادی از رنج و شادی زندگی در نوار غزه است.
پس از کشته شدن سنوار و پخش فیلم آخرین لحظات زندگی وی، رمان او در آمازون مورد توجه جهانیان قرار گرفت. اما دو روز پیش ( ۱۸ آوریل ۲۰۲۴) UKLFI به آمازون اطلاع داد که قوانین ضد تروریسم بریتانیا را نقض میکند و از آمازون شکایت کرد و روز بعد، آمازون کتاب را از فهرست فروش خود کنار گذاشت.
رمان «خار و میخک» در ۳۰ فصل تنظیم شده، و ترجمه فارسی آن به قلم اسماء خواجهزاده به زودی در انتشارات کتابستان منتشر خواهد شد.
در باره کتاب در اینجا بیشتر بخوانید.
#کاروندپارسی
#محمودفتوحی
#الشوک_و_القرنفل
@karvandpars
یحیی السنوار
العربیه، ۲۰۰۴
سنوار که لیسانس زبان و ادبیات عرب داشت، رمان خار و میخک را در سال ۲۰۰۴ در یکی از زندانهای اسرائیل به نام «بعر شوا» نوشته است. «خار و میخک» نمادی از رنج و شادی زندگی در نوار غزه است.
پس از کشته شدن سنوار و پخش فیلم آخرین لحظات زندگی وی، رمان او در آمازون مورد توجه جهانیان قرار گرفت. اما دو روز پیش ( ۱۸ آوریل ۲۰۲۴) UKLFI به آمازون اطلاع داد که قوانین ضد تروریسم بریتانیا را نقض میکند و از آمازون شکایت کرد و روز بعد، آمازون کتاب را از فهرست فروش خود کنار گذاشت.
رمان «خار و میخک» در ۳۰ فصل تنظیم شده، و ترجمه فارسی آن به قلم اسماء خواجهزاده به زودی در انتشارات کتابستان منتشر خواهد شد.
در باره کتاب در اینجا بیشتر بخوانید.
#کاروندپارسی
#محمودفتوحی
#الشوک_و_القرنفل
@karvandpars