«بلینسکی:
ما ادبیات نداریم. فقط یک مشت شاهکار ادبی داریم و این هم با توجه به جمعیتمان چیز عجیبی نیست. در کشورهای خیلی کوچکتر از روسیه هم هر از چندی هنرمند نابغهای پیدا میشود. اما ما در مقام یک ملت ادبیات نداریم، چون چیزی که داریم مال خودمان نیست، مثل یک مهمانی که همهی حاضران با لباس مبدل در آن شرکت میکنند — بایرون، ولتر، گوته، شیلر، شکسپیر و... من خودم را هنرمند نمیدانم. نمایشنامهام چنگی به دل نمیزند. شاعر هم نیستم. سرودن شعر کنشی ارادی نیست. وقتی همهمان دستوپا میزنیم که در لحظهی حال حضور داشته باشیم، شاعر حقیقی غایب است. میتوانیم در لحظهی آفرینش او را ببینیم که گوشهای نشسته و قلمش را در دست گرفته، بیآنکه چیزی بنویسد. به محض اینکه قلمش به حرکت درمیآید، لحظهی آفرینش از دستمان میلغزد و آن را از کف میدهیم. شاعر در آن لحظه کجا میرود؟ معنای هنر در پاسخ این سؤال نهفته است. کشف این موضوع، درک آن، فهمیدن تفاوت میان لحظهای که این اتفاق رخ میدهد یا نمیدهد، کل هدف من در این زندگی است. به نظر من، در کشور ما [روسیهی تزاری] که سخن گفتن از آزادی ممکن نیست چون اصلاً آزادیای نداریم، و به همین ترتیب از علم و سیاست هم نمیشود حرف زد، این هدفِ کوچک و حقیری نیست. در این مملکت وظیفهی یک منتقد دوچندان است. اگر چیزی در مورد هنر بفهمیم، در واقع چیزی از آزادی فهمیدهایم و از علم و سیاست و تاریخ، چون همهچیز این جهان دوشبهدوش هم و برای رسیدن به غایتی به پیش میروند که غایت من هم بخشی از آن است.»
کتاب اول، ص۵۶ و ۵۷
#بریده_کتاب #نمایشنامه
@kaaghaz
ما ادبیات نداریم. فقط یک مشت شاهکار ادبی داریم و این هم با توجه به جمعیتمان چیز عجیبی نیست. در کشورهای خیلی کوچکتر از روسیه هم هر از چندی هنرمند نابغهای پیدا میشود. اما ما در مقام یک ملت ادبیات نداریم، چون چیزی که داریم مال خودمان نیست، مثل یک مهمانی که همهی حاضران با لباس مبدل در آن شرکت میکنند — بایرون، ولتر، گوته، شیلر، شکسپیر و... من خودم را هنرمند نمیدانم. نمایشنامهام چنگی به دل نمیزند. شاعر هم نیستم. سرودن شعر کنشی ارادی نیست. وقتی همهمان دستوپا میزنیم که در لحظهی حال حضور داشته باشیم، شاعر حقیقی غایب است. میتوانیم در لحظهی آفرینش او را ببینیم که گوشهای نشسته و قلمش را در دست گرفته، بیآنکه چیزی بنویسد. به محض اینکه قلمش به حرکت درمیآید، لحظهی آفرینش از دستمان میلغزد و آن را از کف میدهیم. شاعر در آن لحظه کجا میرود؟ معنای هنر در پاسخ این سؤال نهفته است. کشف این موضوع، درک آن، فهمیدن تفاوت میان لحظهای که این اتفاق رخ میدهد یا نمیدهد، کل هدف من در این زندگی است. به نظر من، در کشور ما [روسیهی تزاری] که سخن گفتن از آزادی ممکن نیست چون اصلاً آزادیای نداریم، و به همین ترتیب از علم و سیاست هم نمیشود حرف زد، این هدفِ کوچک و حقیری نیست. در این مملکت وظیفهی یک منتقد دوچندان است. اگر چیزی در مورد هنر بفهمیم، در واقع چیزی از آزادی فهمیدهایم و از علم و سیاست و تاریخ، چون همهچیز این جهان دوشبهدوش هم و برای رسیدن به غایتی به پیش میروند که غایت من هم بخشی از آن است.»
کتاب اول، ص۵۶ و ۵۷
#بریده_کتاب #نمایشنامه
@kaaghaz
Forwarded from نشر نوگام
#نشرنوگام ناشر بدون سانسور در انگلستان
ناشر آثار تالیف و ترجمه
حامی نویسندگان
همگام با خوانندگان
کتابهای رایگان برای ایران
کتابهای فارسی برای خوانندگان در سراسر جهان
#رمان #داستان_کوتاه #نمایشنامه #کتاب_کودک #علوم_انسانی
#دانلودکتاب
#آزادی_انتشار
تمامی کتابهای نوگام را از روی وبسایت نشر تهیه کنید:
Https://nogaam.com/books
ناشر آثار تالیف و ترجمه
حامی نویسندگان
همگام با خوانندگان
کتابهای رایگان برای ایران
کتابهای فارسی برای خوانندگان در سراسر جهان
#رمان #داستان_کوتاه #نمایشنامه #کتاب_کودک #علوم_انسانی
#دانلودکتاب
#آزادی_انتشار
تمامی کتابهای نوگام را از روی وبسایت نشر تهیه کنید:
Https://nogaam.com/books