‍ مثل یک وسوسه آرام تلنبار شدی
با گل و خشت همان خاطره دیوار شدی


با دو چشمت دل من را به تباهی بردی
کم کمک آمدی و محرم اسرار شدی


من به اندازه ی کافی به غمت درگیرم
تو چرا اینهمه ناچار و گرفتار شدی؟


بعد عمری که مرا در تب خود سوزاندی
پس چرا اینهمه بد ذات و دل آزار شدی؟

تو نبودی و ندیدی به عدم چنگ زدم ؟
بس کن ای سر به هوا باز تو بیکار شدی؟


✍ #نسرین_باقری
🎙 #نسیم_محمدی

@raaadpaymahtab
@AsheghaneNasim

#نسرین_باقری ✍
#نسیم_محمدی 🗣
#محسن 🎹🎼

‍ یک صبح پر از ترانه ام، بعد از تو
موسیقی عاشقانه ام، بعد از تو

بیچاره، دلم به حال تو سوخته بود
پایان غم زمانه ام ، بعد از تو


#نسرین_باقری
#رباعی

@raaadpaymahtab

اجرا #نسیم_محمدی

@asheghanenasim

‍ ‍ من را از رفتن نترسان ...!

این تناقض های ابلهانه را
هزار بار
زندگی کرده ام

خورشید را
ماه را
فصلها را
سالها را
هر چه که می آید ....!


من هرگز باور نکرده ام
نیمه ای را که
پشت هر رفتنی به جا می ماند
و
زمزمه ی گنگ را
از دور دست تردید

من هیچ وقت باور نکردم
یک جا ماندن مترسک را
که دلش به هرزگی
می دود با پریدن هر کلاغی
هزاااااار فرسنگ .....

من بزرگ شدم
بدون اینکه بخواهم
خورشید پس مانده ی سایه ام را
روی زمین
به اغراق بکشد

من هیچ وقت باور نکردم
که خدا
عادل ترین بخش آفرینش است

من را از رفتن
نترسان

#نسرین_باقری

@raaadpaymahtab

اجرا #نسیم_محمدی❤️

@asheghanenasim

‍ ‍ ‍ ‍ وقتی نیمه ی پنجره
به دست باد همـ
نتوانست شب را ببندد‍
آسمان
سیاهترین طاقی شد
که عجیب
به چشمهای من می آمد

حالا فقط کافی بود
دلتنگی را
پچ
پچ
کنم به گوش آسمان و
برق چشمهایم را بتکانم رویش
تا رعد پس بدهد و
باران ببارد
روی شمعدانی های
کنار پنجره ی اتاقِ
باران زده ام

#نسرین_باقری

اجرا #نسیم_محمدی ❤️



@raaadpaymahtab

‍ میترسم
میترسم
به ترانه هایی که
آسمان را زمین گیر کرده
عادت کنم

شاعر✍: #نسرین_باقری
اجرا آنلاین🎙: #نسیم_محمدی
🕊🕊🕊🕊🕊🕊🕊🕊🕊


@raaadpaymahtab

‍ یک صبح پر از ترانه ام، بعد از تو
موسیقی عاشقانه ام، بعد از تو

بیچاره، دلم به حال تو سوخته بود
پایان غم زمانه ام ، بعد از تو


#نسرین_باقری
#رباعی

@raaadpaymahtab

اجرا #نسیم_محمدی

@asheghanenasim

‍ 🍂
‍ ‍ چشمهایت
استعاره ی شلیک اند

نگاهت را که نشانه می روم
دستانم
بوی باروت می گیرند .


#نسرین_باقری ✍🏼
#نسیم_محمدی 🎙

@raaadpaymahtab
@AsheghaneNasim

‍ کجا پیاده کنم ؟
دلتنگی ام را
.
.


این خیابانهای بی انتها
قبل از آنکه
به من برسی
دور می زنند

#نسرین_باقری ✍🏼
#نسیم_محمدی 🎙

@raaadpaymahtab

‍ ‍ من را از رفتن نترسان ...!

این تناقض های ابلهانه را
هزار بار
زندگی کرده ام

خورشید را
ماه را
فصلها را
سالها را
هر چه که می آید ....!


من هرگز باور نکرده ام
نیمه ای را که
پشت هر رفتنی به جا می ماند
و
زمزمه ی گنگ را
از دور دست تردید

من هیچ وقت باور نکردم
یک جا ماندن مترسک را
که دلش به هرزگی
می دود با پریدن هر کلاغی
هزاااااار فرسنگ .....

من بزرگ شدم
بدون اینکه بخواهم
خورشید پس مانده ی سایه ام را
روی زمین
به اغراق بکشد

من هیچ وقت باور نکردم
که خدا
عادل ترین بخش آفرینش است

من را از رفتن
نترسان

#نسرین_باقری

@raaadpaymahtab

اجرا #نسیم_محمدی❤️

@asheghanenasim

‍ ‍ ‍ ‍ وقتی نیمه ی پنجره
به دست باد همـ
نتوانست شب را ببندد‍
آسمان
سیاهترین طاقی شد
که عجیب
به چشمهای من می آمد

حالا فقط کافی بود
دلتنگی را
پچ
پچ
کنم به گوش آسمان و
برق چشمهایم را بتکانم رویش
تا رعد پس بدهد و
باران ببارد
روی شمعدانی های
کنار پنجره ی اتاقِ
باران زده ام

#نسرین_باقری

اجرا #نسیم_محمدی ❤️



@raaadpaymahtab

‍ مثل یک وسوسه آرام تلنبار شدی
با گل و خشت همان خاطره دیوار شدی


با دو چشمت دل من را به تباهی بردی
کم کمک آمدی و محرم اسرار شدی


من به اندازه ی کافی به غمت درگیرم
تو چرا اینهمه ناچار و گرفتار شدی؟


بعد عمری که مرا در تب خود سوزاندی
پس چرا اینهمه بد ذات و دل آزار شدی؟

تو نبودی و ندیدی به عدم چنگ زدم ؟
بس کن ای سر به هوا باز تو بیکار شدی؟


✍ #نسرین_باقری
🎙 #نسیم_محمدی

@raaadpaymahtab
@AsheghaneNasim

‍ ‍ من را از رفتن نترسان ...!

این تناقض های ابلهانه را
هزار بار
زندگی کرده ام

خورشید را
ماه را
فصلها را
سالها را
هر چه که می آید ....!


من هرگز باور نکرده ام
نیمه ای را که
پشت هر رفتنی به جا می ماند
و
زمزمه ی گنگ را
از دور دست تردید

من هیچ وقت باور نکردم
یک جا ماندن مترسک را
که دلش به هرزگی
می دود با پریدن هر کلاغی
هزاااااار فرسنگ .....

من بزرگ شدم
بدون اینکه بخواهم
خورشید پس مانده ی سایه ام را
روی زمین
به اغراق بکشد

من هیچ وقت باور نکردم
که خدا
عادل ترین بخش آفرینش است

من را از رفتن
نترسان

#نسرین_باقری

@raaadpaymahtab

اجرا #نسیم_محمدی❤️

@asheghanenasim

‍ ‍ 🍂🪵

لعنتی ....
از عرض کدام خیابان عبور کنم
که تو دست درجیبش نکرده باشی

کدام پیاده رو را متر کنم
که عطرت آنجا نباشد

به کدام قفل بگویم
خاطره هایت را بسته نگاه دارد
تا
نبودنت
از لای درز پنجره به شومینه
هجوم نبرد

از کدام ساعت برایت بگویم
که انتظارم را
قدم نزده باشد
و ...
پاندولش من را گیج نکرده باشد

و تختی که
بدون تو
خواب خوش دیده باشد

کدام دفتر را باز کنم
که حرفهایم را نجویده باشد
و ...
بغضهایم را قورت نداده باشد

هنوز فلسفه ی رفتن عذابم میدهد

هنوز گذشتن
فعلی ست که به گذشته باز نمی گردد

و تو
مصممی تا آخر این راه
دست از گلوی من بر نداری ..

#نسرین_باقری ✍🏽
#نسیم_محمدی 🎙

@raaadpaymahtab
https://t.me/NacimMohamadi

‍ کجا پیاده کنم ؟
دلتنگی ام را
.
.


این خیابانهای بی انتها
قبل از آنکه
به من برسی
دور می زنند

#نسرین_باقری ✍🏼
#نسیم_محمدی 🎙

@raaadpaymahtab

‍ کجا پیاده کنم ؟
دلتنگی ام را
.
.


این خیابانهای بی انتها
قبل از آنکه
به من برسی
دور می زنند

#نسرین_باقری ✍🏼
#نسیم_محمدی 🎙

@raaadpaymahtab

‍ ‍ 🍂🪵

لعنتی ....
از عرض کدام خیابان عبور کنم
که تو دست درجیبش نکرده باشی

کدام پیاده رو را متر کنم
که عطرت آنجا نباشد

به کدام قفل بگویم
خاطره هایت را بسته نگاه دارد
تا
نبودنت
از لای درز پنجره به شومینه
هجوم نبرد

از کدام ساعت برایت بگویم
که انتظارم را
قدم نزده باشد
و ...
پاندولش من را گیج نکرده باشد

و تختی که
بدون تو
خواب خوش دیده باشد

کدام دفتر را باز کنم
که حرفهایم را نجویده باشد
و ...
بغضهایم را قورت نداده باشد

هنوز فلسفه ی رفتن عذابم میدهد

هنوز گذشتن
فعلی ست که به گذشته باز نمی گردد

و تو
مصممی تا آخر این راه
دست از گلوی من بر نداری ..

#نسرین_باقری ✍🏽
#نسیم_محمدی 🎙

@raaadpaymahtab
https://t.me/NacimMohamadi

‍ ‍ ‍ ‍ پیش از آنکه مرگ روی کاغذ دراز بکشد
جایی تیر باران شده بودیم

کنار تقویم

حالا پای رستاخیز را بکش وسط ............

بگو قلم با کدام کفش راه برود
...............


از کدام تبر !
تقاص این همه درخت رابگیرم

دق کردند تا کاغذ شوند

راستی از سطرهایی که رنگ به زردی سپرده اند چه خبر ؟
اصلا... از خودکشی کتابخانه خبر داری؟

بیرون بکش درخت را
از خواب قلم
از صعب العبور شروعی که
درد دارد


خفه خون هایی هستند
مثل خوره
که یواش یواش ...

یواش تر
دارم خ ف ه می ...



✍ #نسرین_باقری
🎙 #نسیم_محمدی

@raaadpaymahtab
@AsheghaneNasim

‍ ‍ ‍ ‍ ‍ "جمعه می آیم "

گفتی و رها کردی دستم را
و سررفت سایه ات
میان خفقان پیچ آخر کوچه

چه دلتنگ گیر کرد
پایم به خیالت

چه شکست کاسه چینی
پشت پایت

چه گم شدم میان پچ پچ خشمی که
آشفته کرده بود
منطق خدای پنجره هارا

هیس....!
با دردسر خوابانده ام جنون جمعه ها را


چقدر گفتم نرو
حالا اما جنون این جمعه ها
افتاده به گردنت

#نسرین_باقری
اجرا #نسیم_محمدی


@raaadpaymahtab
‍https://t.me/NacimMohamadi

‍ 🍂
‍ ‍ چشمهایت
استعاره ی شلیک اند

نگاهت را که نشانه می روم
دستانم
بوی باروت می گیرند .


#نسرین_باقری ✍🏼
#نسیم_محمدی 🎙

@raaadpaymahtab
@AsheghaneNasim