Forwarded from اتچ بات
#بید_و_قلب_تپنده
جمع می کرد هر روز بساطش را
زیر سایه ی بید می نشست
تا..... غروب
می چرخید باد
لابه لای شاخه ها
و
خسته نمی شد
کمی تامل.
عباس.
با گوش وچشم و دست وپای سالم
اما
قلبی غم آلود
عاشق یک جفت چشم سیاه
که هزار تکه میشد و
در قلب مریضش فرو می رفت به نوبت ..
اما دیگر
-«طاقت دویدن
در دالان شیشه ای
چشمان دخترک را نداشت»
مادر :
آستین ها بالا
پدر:
شرط ما
قلبی است که از نو بتپد..
(متن را با استرس بیشتری دنبال کنید )
مدام خواب علی را می دید
مجنون تر از هر بیدی
لم داده
با ریه های نصفه و نیمه
سرفه می کند
و
هوا را به سختی می
می
میمیک صورتش را
بلعید؟ !
هوا را به سختی؟!
از خواب میپرید
فاصله ی نیمکت مدرسه
تا عملیات
و هزار خاطره ی جنگ
که برایشان مشترک پخش می شد
و ...
قطره
قطره
زمین نم بر می داشت
و نسیمی آهسته
استخوانی اندامش را
می نواخت
.
دکترها :
-«چه می پوشی... ؟ »
-«برگ »
-«چه می خوری ....؟»
-«باد»
و میان قصه گنگ بیدها
فرو می رفت بی محابا ..
آخرین نسخه
-«عقدشان که بکنید درد ها را از شانه می تکانند»
اینجا
نفسش را برید دردهای ناتمام
ریه ها تمام شده
اما قلب تپنده
بید
و
قلب
زمین پر هیاهو
و باغچه به زایش
سایه ی علی
بلند بالا میپیچید به دیوار
انگار هزاران بید مجنون
شاخه کشیده بودند
در یک وجب قلب
_«خبر پیوندش با لاله ها»
_«جگرگوشه شان را چه کسی
به آسمان برد؟.
مادر مهيا ي درد :
دردانه ام
گيسوانت سبز هاي معلق
مژدگاني ام ؟
چقدر مجنون خواهد روييد؟!
اينگونه كه بید سرش را
روی شانه های زمین
به تعظيم است
خدا را به حمد و ستايش
چقدر كم آورده ایم
وصیت کاراکتر :
قلبش را مرگ نمی خواست
هدیه بود
بیدهای مجنون
ايستاده
ميميرند ...
#نسرین_باقری
#جنگ
#بید_و_قلب_تپنده
@raaadpaymahtab
اجرا #افسون_غفائی
@talaafsoon
تنظیم و میکس #علی_صلاحی
@AliSalahi65
جمع می کرد هر روز بساطش را
زیر سایه ی بید می نشست
تا..... غروب
می چرخید باد
لابه لای شاخه ها
و
خسته نمی شد
کمی تامل.
عباس.
با گوش وچشم و دست وپای سالم
اما
قلبی غم آلود
عاشق یک جفت چشم سیاه
که هزار تکه میشد و
در قلب مریضش فرو می رفت به نوبت ..
اما دیگر
-«طاقت دویدن
در دالان شیشه ای
چشمان دخترک را نداشت»
مادر :
آستین ها بالا
پدر:
شرط ما
قلبی است که از نو بتپد..
(متن را با استرس بیشتری دنبال کنید )
مدام خواب علی را می دید
مجنون تر از هر بیدی
لم داده
با ریه های نصفه و نیمه
سرفه می کند
و
هوا را به سختی می
می
میمیک صورتش را
بلعید؟ !
هوا را به سختی؟!
از خواب میپرید
فاصله ی نیمکت مدرسه
تا عملیات
و هزار خاطره ی جنگ
که برایشان مشترک پخش می شد
و ...
قطره
قطره
زمین نم بر می داشت
و نسیمی آهسته
استخوانی اندامش را
می نواخت
.
دکترها :
-«چه می پوشی... ؟ »
-«برگ »
-«چه می خوری ....؟»
-«باد»
و میان قصه گنگ بیدها
فرو می رفت بی محابا ..
آخرین نسخه
-«عقدشان که بکنید درد ها را از شانه می تکانند»
اینجا
نفسش را برید دردهای ناتمام
ریه ها تمام شده
اما قلب تپنده
بید
و
قلب
زمین پر هیاهو
و باغچه به زایش
سایه ی علی
بلند بالا میپیچید به دیوار
انگار هزاران بید مجنون
شاخه کشیده بودند
در یک وجب قلب
_«خبر پیوندش با لاله ها»
_«جگرگوشه شان را چه کسی
به آسمان برد؟.
مادر مهيا ي درد :
دردانه ام
گيسوانت سبز هاي معلق
مژدگاني ام ؟
چقدر مجنون خواهد روييد؟!
اينگونه كه بید سرش را
روی شانه های زمین
به تعظيم است
خدا را به حمد و ستايش
چقدر كم آورده ایم
وصیت کاراکتر :
قلبش را مرگ نمی خواست
هدیه بود
بیدهای مجنون
ايستاده
ميميرند ...
#نسرین_باقری
#جنگ
#بید_و_قلب_تپنده
@raaadpaymahtab
اجرا #افسون_غفائی
@talaafsoon
تنظیم و میکس #علی_صلاحی
@AliSalahi65
Telegram
attach 📎
Forwarded from اتچ بات
از سینه ربودی دل و هر بار نوشتم
از آتش یک عشق به تکرار نوشتم
یک لحظه دلارام شدی ، مرد دل آزار
از زهد دروغی ریا کار نوشتم
وقتی که نگاهت به دلم شور و شرر زد
چون عاشق ناپخته ی تبدار نوشتم
"باز آی و دل تنگ مرا مونس جان باش"
مغرور شدی بسکه به اصرار نوشتم
یکبار نگفتی : گل من کم نگران باش
هر بار که از این دل بیمار نوشتم
دیوانه ، دلم طالب دیوانه تری بود
تقصیر خودم بود که بسیار نوشتم
هی آمدی و زخم زدی بر دل ریشم
ولله.... که از دیده ی خونبار نوشتم
حالا که پناهم شده یک جعبه ی سیگار
محکوم شدم سخت به اقرار ، نوشتم
گمشو تو برو مزه ی این عشق حرامت
در دفتر دل نام تو را خار نوشتم
#نسرین_باقری
@raaadpaymahtab
میکس و تنظیم #علی_صلاحی
@AliSalahi65
از آتش یک عشق به تکرار نوشتم
یک لحظه دلارام شدی ، مرد دل آزار
از زهد دروغی ریا کار نوشتم
وقتی که نگاهت به دلم شور و شرر زد
چون عاشق ناپخته ی تبدار نوشتم
"باز آی و دل تنگ مرا مونس جان باش"
مغرور شدی بسکه به اصرار نوشتم
یکبار نگفتی : گل من کم نگران باش
هر بار که از این دل بیمار نوشتم
دیوانه ، دلم طالب دیوانه تری بود
تقصیر خودم بود که بسیار نوشتم
هی آمدی و زخم زدی بر دل ریشم
ولله.... که از دیده ی خونبار نوشتم
حالا که پناهم شده یک جعبه ی سیگار
محکوم شدم سخت به اقرار ، نوشتم
گمشو تو برو مزه ی این عشق حرامت
در دفتر دل نام تو را خار نوشتم
#نسرین_باقری
@raaadpaymahtab
میکس و تنظیم #علی_صلاحی
@AliSalahi65
Telegram
attach 📎
Forwarded from اتچ بات
شعر «گلوله های بی نشان»
از تمام دنیا
قد یک گردن آویز
برایم به نامش
که
غنیمت جنگ است
که
پرنده نام دیگر تو
و
کهنه شرابی
به رنگ چشم هایت
سلاحی ست سرد
که
زمزمه صلحی ست جهانی
در
سمت بازوانت
تنگ در آغوش چلچله ها
-«اندوهی مدام
می رقصد به روی سینه ات
''حی علی الفلاح ''»
حی علی
که چشمهایش رستگاریست
آجر
به
آجر
می بندی الفبای عاطفه را
بی آنکه به روی خودت بیاوری
برفی که
س
ر
ا
ز
ی
ر
شده
ارتفاع موهایت را
هر شب
هزاران نور
در اندام آسمان شبانه هایم
به لطف لبخندهایت
افشان می شوند......
-«آینه ها تو را
قراولی همیشه بیدار
میدانند »
شانه
به شانه
رویای جنون
بازخورد آنچه که زمزمه می شود
در فصل ریشه هائی که
رسیده اند
تا عین الیقین
و... مفقودالاثر هایی
با پلاک های ابری که می فروشند
فال زندگی
هیچ چیز غیر عادی نیست
حتی
دیوارنوشته های زخمی
و
ضرب المثل هائی که
مدام رژه می روند
"'بازی اشکنک داره"'
هنوز
خواب می شوم آتش بس را
در خانه ای که
هر چه می شوئیم
جنگ را
بدون شلیک گلوله ای
باز.....
در هم کشته می شویم.
#نسرین_باقری
🆔 @raaadpaymahtab
تنظیم و میکس #علی_صلاحی
🆔 @AliSalahi65
اجرا #سید_مرتضی_سجادی
از تمام دنیا
قد یک گردن آویز
برایم به نامش
که
غنیمت جنگ است
که
پرنده نام دیگر تو
و
کهنه شرابی
به رنگ چشم هایت
سلاحی ست سرد
که
زمزمه صلحی ست جهانی
در
سمت بازوانت
تنگ در آغوش چلچله ها
-«اندوهی مدام
می رقصد به روی سینه ات
''حی علی الفلاح ''»
حی علی
که چشمهایش رستگاریست
آجر
به
آجر
می بندی الفبای عاطفه را
بی آنکه به روی خودت بیاوری
برفی که
س
ر
ا
ز
ی
ر
شده
ارتفاع موهایت را
هر شب
هزاران نور
در اندام آسمان شبانه هایم
به لطف لبخندهایت
افشان می شوند......
-«آینه ها تو را
قراولی همیشه بیدار
میدانند »
شانه
به شانه
رویای جنون
بازخورد آنچه که زمزمه می شود
در فصل ریشه هائی که
رسیده اند
تا عین الیقین
و... مفقودالاثر هایی
با پلاک های ابری که می فروشند
فال زندگی
هیچ چیز غیر عادی نیست
حتی
دیوارنوشته های زخمی
و
ضرب المثل هائی که
مدام رژه می روند
"'بازی اشکنک داره"'
هنوز
خواب می شوم آتش بس را
در خانه ای که
هر چه می شوئیم
جنگ را
بدون شلیک گلوله ای
باز.....
در هم کشته می شویم.
#نسرین_باقری
🆔 @raaadpaymahtab
تنظیم و میکس #علی_صلاحی
🆔 @AliSalahi65
اجرا #سید_مرتضی_سجادی
Telegram
attach 📎
Forwarded from اتچ بات
#بید_و_قلب_تپنده
جمع می کرد هر روز بساطش را
زیر سایه ی بید می نشست
تا..... غروب
می چرخید باد
لابه لای شاخه ها
و
خسته نمی شد
کمی تامل.
عباس.
با گوش وچشم و دست وپای سالم
اما
قلبی غم آلود
عاشق یک جفت چشم سیاه
که هزار تکه میشد و
در قلب مریضش فرو می رفت به نوبت ..
اما دیگر
-«طاقت دویدن
در دالان شیشه ای
چشمان دخترک را نداشت»
مادر :
آستین ها بالا
پدر:
شرط ما
قلبی است که از نو بتپد..
(متن را با استرس بیشتری دنبال کنید )
مدام خواب علی را می دید
مجنون تر از هر بیدی
لم داده
با ریه های نصفه و نیمه
سرفه می کند
و
هوا را به سختی می
می
میمیک صورتش را
بلعید؟ !
هوا را به سختی؟!
از خواب میپرید
فاصله ی نیمکت مدرسه
تا عملیات
و هزار خاطره ی جنگ
که برایشان مشترک پخش می شد
و ...
قطره
قطره
زمین نم بر می داشت
و نسیمی آهسته
استخوانی اندامش را
می نواخت
.
دکترها :
-«چه می پوشی... ؟ »
-«برگ »
-«چه می خوری ....؟»
-«باد»
و میان قصه گنگ بیدها
فرو می رفت بی محابا ..
آخرین نسخه
-«عقدشان که بکنید درد ها را از شانه می تکانند»
اینجا
نفسش را برید دردهای ناتمام
ریه ها تمام شده
اما قلب تپنده
بید
و
قلب
زمین پر هیاهو
و باغچه به زایش
سایه ی علی
بلند بالا میپیچید به دیوار
انگار هزاران بید مجنون
شاخه کشیده بودند
در یک وجب قلب
_«خبر پیوندش با لاله ها»
_«جگرگوشه شان را چه کسی
به آسمان برد؟.
مادر مهيا ي درد :
دردانه ام
گيسوانت سبز هاي معلق
مژدگاني ام ؟
چقدر مجنون خواهد روييد؟!
اينگونه كه بید سرش را
روی شانه های زمین
به تعظيم است
خدا را به حمد و ستايش
چقدر كم آورده ایم
وصیت کاراکتر :
قلبش را مرگ نمی خواست
هدیه بود
بیدهای مجنون
ايستاده
ميميرند ...
#نسرین_باقری
#جنگ
#بید_و_قلب_تپنده
@raaadpaymahtab
اجرا #افسون_غفائی
@talaafsoon
تنظیم و میکس #علی_صلاحی
@AliSalahi65
جمع می کرد هر روز بساطش را
زیر سایه ی بید می نشست
تا..... غروب
می چرخید باد
لابه لای شاخه ها
و
خسته نمی شد
کمی تامل.
عباس.
با گوش وچشم و دست وپای سالم
اما
قلبی غم آلود
عاشق یک جفت چشم سیاه
که هزار تکه میشد و
در قلب مریضش فرو می رفت به نوبت ..
اما دیگر
-«طاقت دویدن
در دالان شیشه ای
چشمان دخترک را نداشت»
مادر :
آستین ها بالا
پدر:
شرط ما
قلبی است که از نو بتپد..
(متن را با استرس بیشتری دنبال کنید )
مدام خواب علی را می دید
مجنون تر از هر بیدی
لم داده
با ریه های نصفه و نیمه
سرفه می کند
و
هوا را به سختی می
می
میمیک صورتش را
بلعید؟ !
هوا را به سختی؟!
از خواب میپرید
فاصله ی نیمکت مدرسه
تا عملیات
و هزار خاطره ی جنگ
که برایشان مشترک پخش می شد
و ...
قطره
قطره
زمین نم بر می داشت
و نسیمی آهسته
استخوانی اندامش را
می نواخت
.
دکترها :
-«چه می پوشی... ؟ »
-«برگ »
-«چه می خوری ....؟»
-«باد»
و میان قصه گنگ بیدها
فرو می رفت بی محابا ..
آخرین نسخه
-«عقدشان که بکنید درد ها را از شانه می تکانند»
اینجا
نفسش را برید دردهای ناتمام
ریه ها تمام شده
اما قلب تپنده
بید
و
قلب
زمین پر هیاهو
و باغچه به زایش
سایه ی علی
بلند بالا میپیچید به دیوار
انگار هزاران بید مجنون
شاخه کشیده بودند
در یک وجب قلب
_«خبر پیوندش با لاله ها»
_«جگرگوشه شان را چه کسی
به آسمان برد؟.
مادر مهيا ي درد :
دردانه ام
گيسوانت سبز هاي معلق
مژدگاني ام ؟
چقدر مجنون خواهد روييد؟!
اينگونه كه بید سرش را
روی شانه های زمین
به تعظيم است
خدا را به حمد و ستايش
چقدر كم آورده ایم
وصیت کاراکتر :
قلبش را مرگ نمی خواست
هدیه بود
بیدهای مجنون
ايستاده
ميميرند ...
#نسرین_باقری
#جنگ
#بید_و_قلب_تپنده
@raaadpaymahtab
اجرا #افسون_غفائی
@talaafsoon
تنظیم و میکس #علی_صلاحی
@AliSalahi65
Telegram
attach 📎
Forwarded from radde paaye мaнтaaв (M)
#حافظه_ی_اردیبهشت
وقتی طرحی از لبخند ابر
تن می دهد به نوازش باد
و
می رقصد میان انگار آسمان
یا وقتی نبض دوباره ی درخت
می زند
میان غوغای چمن
این همه با تو بودن تا قیامت
تنها
از حافظهی اردی بهشت
می زند بیرون
#نسرین_باقری
@raaadpaymahtab
اجرا#افسون_غفائی
@talaafsoon
تنظیم ومیکس#علی_صلاحی
@Alisalahi65
وقتی طرحی از لبخند ابر
تن می دهد به نوازش باد
و
می رقصد میان انگار آسمان
یا وقتی نبض دوباره ی درخت
می زند
میان غوغای چمن
این همه با تو بودن تا قیامت
تنها
از حافظهی اردی بهشت
می زند بیرون
#نسرین_باقری
@raaadpaymahtab
اجرا#افسون_غفائی
@talaafsoon
تنظیم ومیکس#علی_صلاحی
@Alisalahi65
Telegram
attach 📎
Forwarded from Radio Del💖رادیو دل (ارتباط با رادیو دل 💖)
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
#حافظه_اردیبهشت
شاعر: #نسرین_باقری
گوینده: #افسون_غفائی
تنظیم و میکس: #علی_صلاحی
#رادیودل 💖
#دانمارک 🇩🇰
در دومین سال فعالیت رادیو دل دانمارک ،از همراهی و همدلی پرمهرتون صمیمانه سپاسگزاریم.
برای حمایت از تنها رادیوی پارسی زبان در دانمارک ، لطفا عضو صفحات رسمی رادیو دل شده و این رادیو رو به دوستان عزیز خودتون معرفی کنید
اینستاگرام:
www.instagram.com/del_radio
تلگرام:
t.me/DelRadio
یوتیوب:
https://www.youtube.com/channel/UCFDtWz_PvGVLbftQr5aEGig
فیس بوک:
Facebook.com/RadioDelDanmark
آپارات:
www.aparat.com/RadioDelDanmark
توییتر:
www.twitter.com/RadioDel1
#denmark
لینک ارسال کار به رادیو دل دانمارک در تلگرام :
https://t.me/RadioDel_Danmark
منتظر حضور پر مهرتون هستیم 🙏😊
#رادیو #رادیوایرانی #صدای_نو #صدای_برتر #صدای_ماندگار #صدای_خاص #صدای_خوش #صدای_خوب #شعرخوانی #خوانش #چالش_گویندگی #گویندگی #اجرا #آواز #ترانه #موسیقی #زنده_خوانی #نوای_خوش #رادیو_پارسی #دکلمه #رقص #هنر #هنرمند
شاعر: #نسرین_باقری
گوینده: #افسون_غفائی
تنظیم و میکس: #علی_صلاحی
#رادیودل 💖
#دانمارک 🇩🇰
در دومین سال فعالیت رادیو دل دانمارک ،از همراهی و همدلی پرمهرتون صمیمانه سپاسگزاریم.
برای حمایت از تنها رادیوی پارسی زبان در دانمارک ، لطفا عضو صفحات رسمی رادیو دل شده و این رادیو رو به دوستان عزیز خودتون معرفی کنید
اینستاگرام:
www.instagram.com/del_radio
تلگرام:
t.me/DelRadio
یوتیوب:
https://www.youtube.com/channel/UCFDtWz_PvGVLbftQr5aEGig
فیس بوک:
Facebook.com/RadioDelDanmark
آپارات:
www.aparat.com/RadioDelDanmark
توییتر:
www.twitter.com/RadioDel1
#denmark
لینک ارسال کار به رادیو دل دانمارک در تلگرام :
https://t.me/RadioDel_Danmark
منتظر حضور پر مهرتون هستیم 🙏😊
#رادیو #رادیوایرانی #صدای_نو #صدای_برتر #صدای_ماندگار #صدای_خاص #صدای_خوش #صدای_خوب #شعرخوانی #خوانش #چالش_گویندگی #گویندگی #اجرا #آواز #ترانه #موسیقی #زنده_خوانی #نوای_خوش #رادیو_پارسی #دکلمه #رقص #هنر #هنرمند
Forwarded from اتچ بات
radde paaye мaнтaaв:
چند صبح
ازاواخر کابوس منتشر ...؟!
چند روز
ایستاده بر آستانه ی اعصاب...؟!
چند درد دل با ماه
میان پنجره ...؟!
من از دستهایی باتو حرف می زنم که
بوی پرده ی بیات گرفته
ازتصویر سیاه شدن چشمهایی که
چنــــد طبقه عمیق شدند
از پنجره تا زمین
چقدر تاب بخورم در گردش شب و روز؟
تا بالا بیاورم نبودن هایت را
لعنتی
تا نامت از دهان نیفتاده
بـــــرگـــــرد
#نسرین_باقری
@raaadpaymahtab
شاعر #نسرین_باقری
@raaadpaymahtab
اجرا هنرمند سینما و تلویزیون
#فرناز_طباطبایی
@Farnaz_tabatabai
آهنگساز، میکس و مسترینگ
#علی_صلاحی
@AliSalahi65
چند صبح
ازاواخر کابوس منتشر ...؟!
چند روز
ایستاده بر آستانه ی اعصاب...؟!
چند درد دل با ماه
میان پنجره ...؟!
من از دستهایی باتو حرف می زنم که
بوی پرده ی بیات گرفته
ازتصویر سیاه شدن چشمهایی که
چنــــد طبقه عمیق شدند
از پنجره تا زمین
چقدر تاب بخورم در گردش شب و روز؟
تا بالا بیاورم نبودن هایت را
لعنتی
تا نامت از دهان نیفتاده
بـــــرگـــــرد
#نسرین_باقری
@raaadpaymahtab
شاعر #نسرین_باقری
@raaadpaymahtab
اجرا هنرمند سینما و تلویزیون
#فرناز_طباطبایی
@Farnaz_tabatabai
آهنگساز، میکس و مسترینگ
#علی_صلاحی
@AliSalahi65
Telegram
attach 📎
Forwarded from اتچ بات
"هیاهوی سکوت"
سر آمد حوصله اند
سایه هایی که روزهای قرار را
بی صدا
بی رنگ
می گردند حوالی ( راهی )
آنقدر دور
که بهم ریخته
گم میشود ( ر ) و ( آه ) می ماند
گنجشگها به هیاهو می افتند
جیک
جیک
باز هم جیک سایه هایی که
می روند
تا خاطره هایشان را ببازند
در نمی آید
سکوت هم صدا دارد
می دانستی؟
پدر صلواتی
صدایش هم مهیب تر است
میترکد
رویاست که
ت ک ه
ت ک ه
می پراکند
اصلا سکوت و هیاهو
دستشان
دریک کاسه است
دست می کنی در کاسه و
مشت
مشت
خاطره در می آید
د
ا
غ
د
ا
غ
ببین ...حتی این دیوارها
قدیمی ترین قصه هارا
ایستاده اند
قصه ؟ !
اما تو که
همیشه مثل یکی بودی که نبود
باز هم نباش
من که روزهایم را
گم کرده ام
شبهارا هم
با قرص های قرمز منگ می کنم
بماند که گاهی
تلفن بوق می زند
بماند که بوووووووق
خفه شو لعنتی
🍃🌹🍃🌹🍃🌹🍃🌹🍃🌹🍃🌹🍃🌹
به قلم:#نسرین_باقری
@raaadpaymahtab
اجرا:#افسون_غفایی
@talaafsoon
میکس و تنظیم #علی_صلاحی
@AliSalahi65
سر آمد حوصله اند
سایه هایی که روزهای قرار را
بی صدا
بی رنگ
می گردند حوالی ( راهی )
آنقدر دور
که بهم ریخته
گم میشود ( ر ) و ( آه ) می ماند
گنجشگها به هیاهو می افتند
جیک
جیک
باز هم جیک سایه هایی که
می روند
تا خاطره هایشان را ببازند
در نمی آید
سکوت هم صدا دارد
می دانستی؟
پدر صلواتی
صدایش هم مهیب تر است
میترکد
رویاست که
ت ک ه
ت ک ه
می پراکند
اصلا سکوت و هیاهو
دستشان
دریک کاسه است
دست می کنی در کاسه و
مشت
مشت
خاطره در می آید
د
ا
غ
د
ا
غ
ببین ...حتی این دیوارها
قدیمی ترین قصه هارا
ایستاده اند
قصه ؟ !
اما تو که
همیشه مثل یکی بودی که نبود
باز هم نباش
من که روزهایم را
گم کرده ام
شبهارا هم
با قرص های قرمز منگ می کنم
بماند که گاهی
تلفن بوق می زند
بماند که بوووووووق
خفه شو لعنتی
🍃🌹🍃🌹🍃🌹🍃🌹🍃🌹🍃🌹🍃🌹
به قلم:#نسرین_باقری
@raaadpaymahtab
اجرا:#افسون_غفایی
@talaafsoon
میکس و تنظیم #علی_صلاحی
@AliSalahi65
Telegram
attach 📎
Forwarded from اتچ بات
باد به سرش زده
رد انگشت
بر چروک اندام پرده بگذارد
شاید نگاهی که جا مانده
میان پنجره
صورت بی لبخندش را
پرت کند
آن گوشه ی آسمان
که ابر را یادآوری میکند
کاش صورت بر می گرداندی
تا زمین یک دور
دور مردمک هایت بگردد
باد مشتاق تر که بوزد
ابر معادله اش را از دست می دهد
این همه صدای رعد و برق که
چیزی را بیان نمی کند
اصلا بیا رانده شویم
از خدای آسمانها
از خدای پا در هوا
ابر از روی خورشید بتکانیم
طلایی ببریم به تماشای سرخ
تمام خیابان را گلدوزی کنیم
صدای چرخیدن در
که آمد روی پاشنه
سلامی کنیم به اتفاقهای تازه
#نسرین_باقری
@raaadpaymahtab
اجرا هنرمند سینما و تلویزیون
#فرناز_طباطبایی
@Farnaz_tabatabai
آهنگساز، میکس و مسترینگ
#علی_صلاحی
@AliSalahi65
رد انگشت
بر چروک اندام پرده بگذارد
شاید نگاهی که جا مانده
میان پنجره
صورت بی لبخندش را
پرت کند
آن گوشه ی آسمان
که ابر را یادآوری میکند
کاش صورت بر می گرداندی
تا زمین یک دور
دور مردمک هایت بگردد
باد مشتاق تر که بوزد
ابر معادله اش را از دست می دهد
این همه صدای رعد و برق که
چیزی را بیان نمی کند
اصلا بیا رانده شویم
از خدای آسمانها
از خدای پا در هوا
ابر از روی خورشید بتکانیم
طلایی ببریم به تماشای سرخ
تمام خیابان را گلدوزی کنیم
صدای چرخیدن در
که آمد روی پاشنه
سلامی کنیم به اتفاقهای تازه
#نسرین_باقری
@raaadpaymahtab
اجرا هنرمند سینما و تلویزیون
#فرناز_طباطبایی
@Farnaz_tabatabai
آهنگساز، میکس و مسترینگ
#علی_صلاحی
@AliSalahi65
Telegram
attach 📎
Forwarded from اتچ بات
تابستونم رسید
تابستونت بخیر دوست من
نداشته هاتو بی خیال
غصه هاتو بی خیال
هر چی که تورو ناآروم میکنه بی خیال
همین که امروز نفس می کشی، خوش بحالت
عمیق نفس بکش
عشقو
زندگیو
بودنو
با تک تک سلولات لبخند بزن
زندگی زیباست
تابستون زیباست
شبای پرستارش
گرما و درخشش طلایی خورشیدش
روزای بلندش
هندونه گیلاس شربتای خنکش
طعم خوب بچگی ها ، آبتنی سر ظهر
مخصوصا
توو رودخونه ، با پای برهنه راه رفتن
همه ه ه ه زیباست
لذت ببر و عمیق نفس بکش
سبز باش
روز و روزگارت خوش دوست من
#نسرین_باقری
@raaadpaymahtab
اجرا
#افسون_غفائی
@talaafsoon
میکس و تنظیم
#علی_صلاحی
@AliSalahi65
تابستونت بخیر دوست من
نداشته هاتو بی خیال
غصه هاتو بی خیال
هر چی که تورو ناآروم میکنه بی خیال
همین که امروز نفس می کشی، خوش بحالت
عمیق نفس بکش
عشقو
زندگیو
بودنو
با تک تک سلولات لبخند بزن
زندگی زیباست
تابستون زیباست
شبای پرستارش
گرما و درخشش طلایی خورشیدش
روزای بلندش
هندونه گیلاس شربتای خنکش
طعم خوب بچگی ها ، آبتنی سر ظهر
مخصوصا
توو رودخونه ، با پای برهنه راه رفتن
همه ه ه ه زیباست
لذت ببر و عمیق نفس بکش
سبز باش
روز و روزگارت خوش دوست من
#نسرین_باقری
@raaadpaymahtab
اجرا
#افسون_غفائی
@talaafsoon
میکس و تنظیم
#علی_صلاحی
@AliSalahi65
Telegram
attach 📎
Forwarded from اتچ بات
"هیاهوی سکوت"
سر آمد حوصله اند
سایه هایی که روزهای قرار را
بی صدا
بی رنگ
می گردند حوالی ( راهی )
آنقدر دور
که بهم ریخته
گم میشود ( ر ) و ( آه ) می ماند
گنجشگها به هیاهو می افتند
جیک
جیک
باز هم جیک سایه هایی که
می روند
تا خاطره هایشان را ببازند
در نمی آید
سکوت هم صدا دارد
می دانستی؟
پدر صلواتی
صدایش هم مهیب تر است
میترکد
رویاست که
ت ک ه
ت ک ه
می پراکند
اصلا سکوت و هیاهو
دستشان
دریک کاسه است
دست می کنی در کاسه و
مشت
مشت
خاطره در می آید
د
ا
غ
د
ا
غ
ببین ...حتی این دیوارها
قدیمی ترین قصه هارا
ایستاده اند
قصه ؟ !
اما تو که
همیشه مثل یکی بودی که نبود
باز هم نباش
من که روزهایم را
گم کرده ام
شبهارا هم
با قرص های قرمز منگ می کنم
بماند که گاهی
تلفن بوق می زند
بماند که بوووووووق
خفه شو لعنتی
🍃🌹🍃🌹🍃🌹🍃🌹🍃🌹🍃🌹🍃🌹
به قلم:#نسرین_باقری
@raaadpaymahtab
اجرا:#افسون_غفایی
@talaafsoon
میکس و تنظیم #علی_صلاحی
@AliSalahi65
سر آمد حوصله اند
سایه هایی که روزهای قرار را
بی صدا
بی رنگ
می گردند حوالی ( راهی )
آنقدر دور
که بهم ریخته
گم میشود ( ر ) و ( آه ) می ماند
گنجشگها به هیاهو می افتند
جیک
جیک
باز هم جیک سایه هایی که
می روند
تا خاطره هایشان را ببازند
در نمی آید
سکوت هم صدا دارد
می دانستی؟
پدر صلواتی
صدایش هم مهیب تر است
میترکد
رویاست که
ت ک ه
ت ک ه
می پراکند
اصلا سکوت و هیاهو
دستشان
دریک کاسه است
دست می کنی در کاسه و
مشت
مشت
خاطره در می آید
د
ا
غ
د
ا
غ
ببین ...حتی این دیوارها
قدیمی ترین قصه هارا
ایستاده اند
قصه ؟ !
اما تو که
همیشه مثل یکی بودی که نبود
باز هم نباش
من که روزهایم را
گم کرده ام
شبهارا هم
با قرص های قرمز منگ می کنم
بماند که گاهی
تلفن بوق می زند
بماند که بوووووووق
خفه شو لعنتی
🍃🌹🍃🌹🍃🌹🍃🌹🍃🌹🍃🌹🍃🌹
به قلم:#نسرین_باقری
@raaadpaymahtab
اجرا:#افسون_غفایی
@talaafsoon
میکس و تنظیم #علی_صلاحی
@AliSalahi65
Telegram
attach 📎
Forwarded from اتچ بات
تابستونم رسید
تابستونت بخیر دوست من
نداشته هاتو بی خیال
غصه هاتو بی خیال
هر چی که تورو ناآروم میکنه بی خیال
همین که امروز نفس می کشی، خوش بحالت
عمیق نفس بکش
عشقو
زندگیو
بودنو
با تک تک سلولات لبخند بزن
زندگی زیباست
تابستون زیباست
شبای پرستارش
گرما و درخشش طلایی خورشیدش
روزای بلندش
هندونه گیلاس شربتای خنکش
طعم خوب بچگی ها ، آبتنی سر ظهر
مخصوصا
توو رودخونه ، با پای برهنه راه رفتن
همه ه ه ه زیباست
لذت ببر و عمیق نفس بکش
سبز باش
روز و روزگارت خوش دوست من
#نسرین_باقری
@raaadpaymahtab
اجرا
#افسون_غفائی
@talaafsoon
میکس و تنظیم
#علی_صلاحی
@AliSalahi65
تابستونت بخیر دوست من
نداشته هاتو بی خیال
غصه هاتو بی خیال
هر چی که تورو ناآروم میکنه بی خیال
همین که امروز نفس می کشی، خوش بحالت
عمیق نفس بکش
عشقو
زندگیو
بودنو
با تک تک سلولات لبخند بزن
زندگی زیباست
تابستون زیباست
شبای پرستارش
گرما و درخشش طلایی خورشیدش
روزای بلندش
هندونه گیلاس شربتای خنکش
طعم خوب بچگی ها ، آبتنی سر ظهر
مخصوصا
توو رودخونه ، با پای برهنه راه رفتن
همه ه ه ه زیباست
لذت ببر و عمیق نفس بکش
سبز باش
روز و روزگارت خوش دوست من
#نسرین_باقری
@raaadpaymahtab
اجرا
#افسون_غفائی
@talaafsoon
میکس و تنظیم
#علی_صلاحی
@AliSalahi65
Telegram
attach 📎
Nasrin Bagheri(Hayahuye Sokoot)
Afsoon Ghafaie
به قلم: #نسرین_باقری
اجرا: #افسون_غفایی
میکس و تنظیم: #علی_صلاحی
مدیریت #فریبا_عرب
❤️انجمن رمانهای عاشقانه❤️
🔶🔹 @deklamehaiesoti 🔹🔶
پیج دکلمه های صوتی در آپارات
🌐 www.aparat.com/deklamehaiesoti
اجرا: #افسون_غفایی
میکس و تنظیم: #علی_صلاحی
مدیریت #فریبا_عرب
❤️انجمن رمانهای عاشقانه❤️
🔶🔹 @deklamehaiesoti 🔹🔶
پیج دکلمه های صوتی در آپارات
🌐 www.aparat.com/deklamehaiesoti
Forwarded from اتچ بات
"هیاهوی سکوت"
سر آمد حوصله اند
سایه هایی که روزهای قرار را
بی صدا
بی رنگ
می گردند حوالی ( راهی )
آنقدر دور
که بهم ریخته
گم میشود ( ر ) و ( آه ) می ماند
گنجشگها به هیاهو می افتند
جیک
جیک
باز هم جیک سایه هایی که
می روند
تا خاطره هایشان را ببازند
در نمی آید
سکوت هم صدا دارد
می دانستی؟
پدر صلواتی
صدایش هم مهیب تر است
میترکد
رویاست که
ت ک ه
ت ک ه
می پراکند
اصلا سکوت و هیاهو
دستشان
دریک کاسه است
دست می کنی در کاسه و
مشت
مشت
خاطره در می آید
د
ا
غ
د
ا
غ
ببین ...حتی این دیوارها
قدیمی ترین قصه هارا
ایستاده اند
قصه ؟ !
اما تو که
همیشه مثل یکی بودی که نبود
باز هم نباش
من که روزهایم را
گم کرده ام
شبهارا هم
با قرص های قرمز منگ می کنم
بماند که گاهی
تلفن بوق می زند
بماند که بوووووووق
خفه شو لعنتی
🍃🌹🍃🌹🍃🌹🍃🌹🍃🌹🍃🌹🍃🌹
به قلم:#نسرین_باقری
@raaadpaymahtab
اجرا:#افسون_غفایی
@talaafsoon
میکس و تنظیم #علی_صلاحی
@AliSalahi65
سر آمد حوصله اند
سایه هایی که روزهای قرار را
بی صدا
بی رنگ
می گردند حوالی ( راهی )
آنقدر دور
که بهم ریخته
گم میشود ( ر ) و ( آه ) می ماند
گنجشگها به هیاهو می افتند
جیک
جیک
باز هم جیک سایه هایی که
می روند
تا خاطره هایشان را ببازند
در نمی آید
سکوت هم صدا دارد
می دانستی؟
پدر صلواتی
صدایش هم مهیب تر است
میترکد
رویاست که
ت ک ه
ت ک ه
می پراکند
اصلا سکوت و هیاهو
دستشان
دریک کاسه است
دست می کنی در کاسه و
مشت
مشت
خاطره در می آید
د
ا
غ
د
ا
غ
ببین ...حتی این دیوارها
قدیمی ترین قصه هارا
ایستاده اند
قصه ؟ !
اما تو که
همیشه مثل یکی بودی که نبود
باز هم نباش
من که روزهایم را
گم کرده ام
شبهارا هم
با قرص های قرمز منگ می کنم
بماند که گاهی
تلفن بوق می زند
بماند که بوووووووق
خفه شو لعنتی
🍃🌹🍃🌹🍃🌹🍃🌹🍃🌹🍃🌹🍃🌹
به قلم:#نسرین_باقری
@raaadpaymahtab
اجرا:#افسون_غفایی
@talaafsoon
میکس و تنظیم #علی_صلاحی
@AliSalahi65
Telegram
attach 📎
Forwarded from اتچ بات
radde paaye мaнтaaв:
چند صبح
ازاواخر کابوس منتشر ...؟!
چند روز
ایستاده بر آستانه ی اعصاب...؟!
چند درد دل با ماه
میان پنجره ...؟!
من از دستهایی باتو حرف می زنم که
بوی پرده ی بیات گرفته
ازتصویر سیاه شدن چشمهایی که
چنــــد طبقه عمیق شدند
از پنجره تا زمین
چقدر تاب بخورم در گردش شب و روز؟
تا بالا بیاورم نبودن هایت را
لعنتی
تا نامت از دهان نیفتاده
بـــــرگـــــرد
#نسرین_باقری
@raaadpaymahtab
شاعر #نسرین_باقری
@raaadpaymahtab
اجرا هنرمند سینما و تلویزیون
#فرناز_طباطبایی
@Farnaz_tabatabai
آهنگساز، میکس و مسترینگ
#علی_صلاحی
@AliSalahi65
چند صبح
ازاواخر کابوس منتشر ...؟!
چند روز
ایستاده بر آستانه ی اعصاب...؟!
چند درد دل با ماه
میان پنجره ...؟!
من از دستهایی باتو حرف می زنم که
بوی پرده ی بیات گرفته
ازتصویر سیاه شدن چشمهایی که
چنــــد طبقه عمیق شدند
از پنجره تا زمین
چقدر تاب بخورم در گردش شب و روز؟
تا بالا بیاورم نبودن هایت را
لعنتی
تا نامت از دهان نیفتاده
بـــــرگـــــرد
#نسرین_باقری
@raaadpaymahtab
شاعر #نسرین_باقری
@raaadpaymahtab
اجرا هنرمند سینما و تلویزیون
#فرناز_طباطبایی
@Farnaz_tabatabai
آهنگساز، میکس و مسترینگ
#علی_صلاحی
@AliSalahi65
Telegram
attach 📎
Forwarded from اتچ بات
"هیاهوی سکوت"
سر آمد حوصله اند
سایه هایی که روزهای قرار را
بی صدا
بی رنگ
می گردند حوالی ( راهی )
آنقدر دور
که بهم ریخته
گم میشود ( ر ) و ( آه ) می ماند
گنجشگها به هیاهو می افتند
جیک
جیک
باز هم جیک سایه هایی که
می روند
تا خاطره هایشان را ببازند
در نمی آید
سکوت هم صدا دارد
می دانستی؟
پدر صلواتی
صدایش هم مهیب تر است
میترکد
رویاست که
ت ک ه
ت ک ه
می پراکند
اصلا سکوت و هیاهو
دستشان
دریک کاسه است
دست می کنی در کاسه و
مشت
مشت
خاطره در می آید
د
ا
غ
د
ا
غ
ببین ...حتی این دیوارها
قدیمی ترین قصه هارا
ایستاده اند
قصه ؟ !
اما تو که
همیشه مثل یکی بودی که نبود
باز هم نباش
من که روزهایم را
گم کرده ام
شبهارا هم
با قرص های قرمز منگ می کنم
بماند که گاهی
تلفن بوق می زند
بماند که بوووووووق
خفه شو لعنتی
🍃🌹🍃🌹🍃🌹🍃🌹🍃🌹🍃🌹🍃🌹
به قلم:#نسرین_باقری
@raaadpaymahtab
اجرا:#افسون_غفایی
@talaafsoon
میکس و تنظیم #علی_صلاحی
@AliSalahi65
سر آمد حوصله اند
سایه هایی که روزهای قرار را
بی صدا
بی رنگ
می گردند حوالی ( راهی )
آنقدر دور
که بهم ریخته
گم میشود ( ر ) و ( آه ) می ماند
گنجشگها به هیاهو می افتند
جیک
جیک
باز هم جیک سایه هایی که
می روند
تا خاطره هایشان را ببازند
در نمی آید
سکوت هم صدا دارد
می دانستی؟
پدر صلواتی
صدایش هم مهیب تر است
میترکد
رویاست که
ت ک ه
ت ک ه
می پراکند
اصلا سکوت و هیاهو
دستشان
دریک کاسه است
دست می کنی در کاسه و
مشت
مشت
خاطره در می آید
د
ا
غ
د
ا
غ
ببین ...حتی این دیوارها
قدیمی ترین قصه هارا
ایستاده اند
قصه ؟ !
اما تو که
همیشه مثل یکی بودی که نبود
باز هم نباش
من که روزهایم را
گم کرده ام
شبهارا هم
با قرص های قرمز منگ می کنم
بماند که گاهی
تلفن بوق می زند
بماند که بوووووووق
خفه شو لعنتی
🍃🌹🍃🌹🍃🌹🍃🌹🍃🌹🍃🌹🍃🌹
به قلم:#نسرین_باقری
@raaadpaymahtab
اجرا:#افسون_غفایی
@talaafsoon
میکس و تنظیم #علی_صلاحی
@AliSalahi65
Telegram
attach 📎
Forwarded from اتچ بات
"هیاهوی سکوت"
سر آمد حوصله اند
سایه هایی که روزهای قرار را
بی صدا
بی رنگ
می گردند حوالی ( راهی )
آنقدر دور
که بهم ریخته
گم میشود ( ر ) و ( آه ) می ماند
گنجشگها به هیاهو می افتند
جیک
جیک
باز هم جیک سایه هایی که
می روند
تا خاطره هایشان را ببازند
در نمی آید
سکوت هم صدا دارد
می دانستی؟
پدر صلواتی
صدایش هم مهیب تر است
میترکد
رویاست که
ت ک ه
ت ک ه
می پراکند
اصلا سکوت و هیاهو
دستشان
دریک کاسه است
دست می کنی در کاسه و
مشت
مشت
خاطره در می آید
د
ا
غ
د
ا
غ
ببین ...حتی این دیوارها
قدیمی ترین قصه هارا
ایستاده اند
قصه ؟ !
اما تو که
همیشه مثل یکی بودی که نبود
باز هم نباش
من که روزهایم را
گم کرده ام
شبهارا هم
با قرص های قرمز منگ می کنم
بماند که گاهی
تلفن بوق می زند
بماند که بوووووووق
خفه شو لعنتی
🍃🌹🍃🌹🍃🌹🍃🌹🍃🌹🍃🌹🍃🌹
به قلم:#نسرین_باقری
@raaadpaymahtab
اجرا:#افسون_غفایی
@talaafsoon
میکس و تنظیم #علی_صلاحی
@AliSalahi65
سر آمد حوصله اند
سایه هایی که روزهای قرار را
بی صدا
بی رنگ
می گردند حوالی ( راهی )
آنقدر دور
که بهم ریخته
گم میشود ( ر ) و ( آه ) می ماند
گنجشگها به هیاهو می افتند
جیک
جیک
باز هم جیک سایه هایی که
می روند
تا خاطره هایشان را ببازند
در نمی آید
سکوت هم صدا دارد
می دانستی؟
پدر صلواتی
صدایش هم مهیب تر است
میترکد
رویاست که
ت ک ه
ت ک ه
می پراکند
اصلا سکوت و هیاهو
دستشان
دریک کاسه است
دست می کنی در کاسه و
مشت
مشت
خاطره در می آید
د
ا
غ
د
ا
غ
ببین ...حتی این دیوارها
قدیمی ترین قصه هارا
ایستاده اند
قصه ؟ !
اما تو که
همیشه مثل یکی بودی که نبود
باز هم نباش
من که روزهایم را
گم کرده ام
شبهارا هم
با قرص های قرمز منگ می کنم
بماند که گاهی
تلفن بوق می زند
بماند که بوووووووق
خفه شو لعنتی
🍃🌹🍃🌹🍃🌹🍃🌹🍃🌹🍃🌹🍃🌹
به قلم:#نسرین_باقری
@raaadpaymahtab
اجرا:#افسون_غفایی
@talaafsoon
میکس و تنظیم #علی_صلاحی
@AliSalahi65
Telegram
attach 📎
Forwarded from radde paaye мaнтaaв (M)
#حافظه_ی_اردیبهشت
وقتی طرحی از لبخند ابر
تن می دهد به نوازش باد
و
می رقصد میان انگار آسمان
یا وقتی نبض دوباره ی درخت
می زند
میان غوغای چمن
این همه با تو بودن تا قیامت
تنها
از حافظهی اردی بهشت
می زند بیرون
#نسرین_باقری
@raaadpaymahtab
اجرا#افسون_غفائی
@talaafsoon
تنظیم ومیکس#علی_صلاحی
@Alisalahi65
وقتی طرحی از لبخند ابر
تن می دهد به نوازش باد
و
می رقصد میان انگار آسمان
یا وقتی نبض دوباره ی درخت
می زند
میان غوغای چمن
این همه با تو بودن تا قیامت
تنها
از حافظهی اردی بهشت
می زند بیرون
#نسرین_باقری
@raaadpaymahtab
اجرا#افسون_غفائی
@talaafsoon
تنظیم ومیکس#علی_صلاحی
@Alisalahi65
Telegram
attach 📎
#حافظه_ی_اردیبهشت
وقتی طرحی از لبخند ابر
تن می دهد به نوازش باد
و
می رقصد میان انگار آسمان
یا وقتی نبض دوباره ی درخت
می زند
میان غوغای چمن
این همه با تو بودن تا قیامت
تنها
از حافظهی اردی بهشت
می زند بیرون
#نسرین_باقری
@raaadpaymahtab
اجرا#افسون_غفائی
@talaafsoon
تنظیم ومیکس#علی_صلاحی
@Alisalahi65
وقتی طرحی از لبخند ابر
تن می دهد به نوازش باد
و
می رقصد میان انگار آسمان
یا وقتی نبض دوباره ی درخت
می زند
میان غوغای چمن
این همه با تو بودن تا قیامت
تنها
از حافظهی اردی بهشت
می زند بیرون
#نسرین_باقری
@raaadpaymahtab
اجرا#افسون_غفائی
@talaafsoon
تنظیم ومیکس#علی_صلاحی
@Alisalahi65
Telegram
attach 📎
تابستونم رسید
تابستونت بخیر دوست من
نداشته هاتو بی خیال
غصه هاتو بی خیال
هر چی که تورو ناآروم میکنه بی خیال
همین که امروز نفس می کشی، خوش بحالت
عمیق نفس بکش
عشقو
زندگیو
بودنو
با تک تک سلولات لبخند بزن
زندگی زیباست
تابستون زیباست
شبای پرستارش
گرما و درخشش طلایی خورشیدش
روزای بلندش
هندونه گیلاس شربتای خنکش
طعم خوب بچگی ها ، آبتنی سر ظهر
مخصوصا
توو رودخونه ، با پای برهنه راه رفتن
همه ه ه ه زیباست
لذت ببر و عمیق نفس بکش
سبز باش
روز و روزگارت خوش دوست من
#نسرین_باقری
@raaadpaymahtab
اجرا
#افسون_غفائی
@talaafsoon
میکس و تنظیم
#علی_صلاحی
@AliSalahi65
تابستونت بخیر دوست من
نداشته هاتو بی خیال
غصه هاتو بی خیال
هر چی که تورو ناآروم میکنه بی خیال
همین که امروز نفس می کشی، خوش بحالت
عمیق نفس بکش
عشقو
زندگیو
بودنو
با تک تک سلولات لبخند بزن
زندگی زیباست
تابستون زیباست
شبای پرستارش
گرما و درخشش طلایی خورشیدش
روزای بلندش
هندونه گیلاس شربتای خنکش
طعم خوب بچگی ها ، آبتنی سر ظهر
مخصوصا
توو رودخونه ، با پای برهنه راه رفتن
همه ه ه ه زیباست
لذت ببر و عمیق نفس بکش
سبز باش
روز و روزگارت خوش دوست من
#نسرین_باقری
@raaadpaymahtab
اجرا
#افسون_غفائی
@talaafsoon
میکس و تنظیم
#علی_صلاحی
@AliSalahi65
Telegram
attach 📎