فروشندگان آسمان
و ..
رویای پروانه شدن
دلفریب و زیبا بود و
رایــــگان
بی وقفه پیله تنیدیم
گفتند پروانه بی آسمان ؟
تنیدیم و پهنه ی آبی
به ابریشم مرارت خریدیم
ابریشمِ بیشتر
آسمانِ وسیعتر
تنیدیم و تنیدیم و تنیدیم ....
تا که دست از تنیدن ماند و
پایمان از خاستن
نه قدرت پروازی.ماند و
نه پروانه و اعجازی
چشم حسرت بر آسمان بود و
تن خسته بر زمین...... نبــــــــــــود¡
زمین را خریده بودند
فروشندگان آســمان¡
.
#بیژن
آوا : #متینا
@bizhaname
@raaadpaymahtab
و ..
رویای پروانه شدن
دلفریب و زیبا بود و
رایــــگان
بی وقفه پیله تنیدیم
گفتند پروانه بی آسمان ؟
تنیدیم و پهنه ی آبی
به ابریشم مرارت خریدیم
ابریشمِ بیشتر
آسمانِ وسیعتر
تنیدیم و تنیدیم و تنیدیم ....
تا که دست از تنیدن ماند و
پایمان از خاستن
نه قدرت پروازی.ماند و
نه پروانه و اعجازی
چشم حسرت بر آسمان بود و
تن خسته بر زمین...... نبــــــــــــود¡
زمین را خریده بودند
فروشندگان آســمان¡
.
#بیژن
آوا : #متینا
@bizhaname
@raaadpaymahtab
Telegram
Forwarded from اتچ بات
گاهی دلم برای تو تنگ میشود
اما نه عکس یادگاری داریم
نه آلبوم مشترکی
انگار همیشه جای تو
در عکسهایم خالیست
گاهی دلم برای تو تنگ می شود
برای ترانه هایی که
با هم نخوانده ایم
برای دستی که
هرگز دستم را لمس نکرده
برای جیغهایی که
از شدت هیجان
وسط خیابان نکشیده ایم
حتی
برای آن پیرزنی که
سرش را
از پنجره بیرون نیاورده
و فریاد نزده:
هیسسس ....مگر شما خواب و آسایش ندارید
گاهی دلم ...
گاهی ..
#نسرین_باقری
@raaadpaymahtab
اجرا
#افسون_غفائی❤️
@talaafsoon
تنظیم و میکس
#آرتا
اما نه عکس یادگاری داریم
نه آلبوم مشترکی
انگار همیشه جای تو
در عکسهایم خالیست
گاهی دلم برای تو تنگ می شود
برای ترانه هایی که
با هم نخوانده ایم
برای دستی که
هرگز دستم را لمس نکرده
برای جیغهایی که
از شدت هیجان
وسط خیابان نکشیده ایم
حتی
برای آن پیرزنی که
سرش را
از پنجره بیرون نیاورده
و فریاد نزده:
هیسسس ....مگر شما خواب و آسایش ندارید
گاهی دلم ...
گاهی ..
#نسرین_باقری
@raaadpaymahtab
اجرا
#افسون_غفائی❤️
@talaafsoon
تنظیم و میکس
#آرتا
Telegram
attach 📎
" توقف ممنوع "
راه صعب العبور است
سالهاست توی دلم برف می بارد
از تصاعد بوسه های گرما گرم تو
با آفتابـ زمستان هم
بخاری بلند نمی شود
تا تنم را
از یخبندان پس بگیری
برایم قصه نباف
نقشی بر ملا
شکسته درست سر پیچ اول موهام
آنقدر موش دواندهاند
توی عاشقانه ها
که گوشم
سوراخ
سوراخ شده
چیزی برای بدبینی ام داری ؟
تا گل آفتاب گردان
از من بزند بیرون و
برای باور خورشید
دستی تکان بدهد
اصلا ...گوشهایمـ لااااال
دروغ و جفنگهایت را
کجا پرت کنمـ
دهانت را
کجا گِل بگیرم
وقتی مزه ی تلخی هستی
که از گلوی شعرم
پایین نمی روی
#نسرین_باقری
@raaadpaymahtab
راه صعب العبور است
سالهاست توی دلم برف می بارد
از تصاعد بوسه های گرما گرم تو
با آفتابـ زمستان هم
بخاری بلند نمی شود
تا تنم را
از یخبندان پس بگیری
برایم قصه نباف
نقشی بر ملا
شکسته درست سر پیچ اول موهام
آنقدر موش دواندهاند
توی عاشقانه ها
که گوشم
سوراخ
سوراخ شده
چیزی برای بدبینی ام داری ؟
تا گل آفتاب گردان
از من بزند بیرون و
برای باور خورشید
دستی تکان بدهد
اصلا ...گوشهایمـ لااااال
دروغ و جفنگهایت را
کجا پرت کنمـ
دهانت را
کجا گِل بگیرم
وقتی مزه ی تلخی هستی
که از گلوی شعرم
پایین نمی روی
#نسرین_باقری
@raaadpaymahtab
Audio
شعرم تورا جوشیده بی پروا
رویای رودی رو به طغیانم
ای سمفونیِ نرم لالائی
در خلسه های خیس چشمانم
برشانه هایت شب چه می موجد
تلفیقی از دریا وطوفانی
گیسو رهاتر کن کمی در باد
تا باد را هم سر بگردانی
شولای آتش برتنم ،هرشب
قونیه تا بلخ تو می خوانم
هفتاد منبر شمس در چشمت
ازروح تبریزت نتارانم
کولی تر از چشم تو می چرخم
در بهت نا مأنوس پنهانت
بی کشف واسطرلاب داموسی
افتاده فالم توی فنجانت
آئینه عکسش در تو می رقصد
توجیه کن این بینهایت را
چشمان تو همزاد خورشیدند
از من مپوشان چشمهایت را
یوسف ترین شرم من از وقتی
با دست حوای تو سیبی چید
آدم فقط یک نام برمن بود
پیراهنم هر پاره گی رادید
لکّاته ی چشمان من هر بار
نیلو فری خم شد تعارف کرد
خندیدی ، از آن خنده هایی که...
رجّاله ها را بر زمین تف کرد
در من فریبی تازه احیا کن
با چشمه های چشم شیطانت
حالا که رقصاندی مرا یک عمر
با سکر تاکستان چشمانت
شاعر #مهرداد_اسماعیل_نژاد
اجرا #نسرین_باقری
@raaadpaymahtab
رویای رودی رو به طغیانم
ای سمفونیِ نرم لالائی
در خلسه های خیس چشمانم
برشانه هایت شب چه می موجد
تلفیقی از دریا وطوفانی
گیسو رهاتر کن کمی در باد
تا باد را هم سر بگردانی
شولای آتش برتنم ،هرشب
قونیه تا بلخ تو می خوانم
هفتاد منبر شمس در چشمت
ازروح تبریزت نتارانم
کولی تر از چشم تو می چرخم
در بهت نا مأنوس پنهانت
بی کشف واسطرلاب داموسی
افتاده فالم توی فنجانت
آئینه عکسش در تو می رقصد
توجیه کن این بینهایت را
چشمان تو همزاد خورشیدند
از من مپوشان چشمهایت را
یوسف ترین شرم من از وقتی
با دست حوای تو سیبی چید
آدم فقط یک نام برمن بود
پیراهنم هر پاره گی رادید
لکّاته ی چشمان من هر بار
نیلو فری خم شد تعارف کرد
خندیدی ، از آن خنده هایی که...
رجّاله ها را بر زمین تف کرد
در من فریبی تازه احیا کن
با چشمه های چشم شیطانت
حالا که رقصاندی مرا یک عمر
با سکر تاکستان چشمانت
شاعر #مهرداد_اسماعیل_نژاد
اجرا #نسرین_باقری
@raaadpaymahtab
Tazrigh
@kafehdeklameh
🎙Tazrigh
#Sohrab_Pakzad
من اصلا محاله روی
تو فازم عوض بشه
محاله رابطم با تو
روی قصد و غرض بشه
@raaadpaymahtab
#Sohrab_Pakzad
من اصلا محاله روی
تو فازم عوض بشه
محاله رابطم با تو
روی قصد و غرض بشه
@raaadpaymahtab
Forwarded from اتچ بات
" فراموشی "
عقربه که از سه شنبه می گذرد
با سّری از رویات . خالی
حتی با نق و نوق ماشین لباسشویی
در پس زمینه
باز
چرا
نمیشود ؟!
چشمهایم را می بندم
سکوت میکنم
گوشهایم تیز تر می شوند
از 《خالی》 هم
صدای تو می آید
و.... دلم برایت توی سینه میرقصد
مردم چقدر ساده اند
فکر میکنند
باد میتواند مشام خانه را
پر از بوی فراموشی کند
نمی دانند تو در باد
ترانه ها خواندی و غزلها نوشته ای
که در هر واژه اش
شهری از دوست داشتن
بناشده است
طفلکی مادر
هرچهارشنبه برای شستن بوی تنت
تمام کمد را
توی ماشین لباسشویی خالی میکند
لباسها در هم میپیچند
عطر تو رایحه اش پاک نمی شود
پاک نمیشوم
شعر و اجرا #نسرین_باقری
@raaadpaymahtab
عقربه که از سه شنبه می گذرد
با سّری از رویات . خالی
حتی با نق و نوق ماشین لباسشویی
در پس زمینه
باز
چرا
نمیشود ؟!
چشمهایم را می بندم
سکوت میکنم
گوشهایم تیز تر می شوند
از 《خالی》 هم
صدای تو می آید
و.... دلم برایت توی سینه میرقصد
مردم چقدر ساده اند
فکر میکنند
باد میتواند مشام خانه را
پر از بوی فراموشی کند
نمی دانند تو در باد
ترانه ها خواندی و غزلها نوشته ای
که در هر واژه اش
شهری از دوست داشتن
بناشده است
طفلکی مادر
هرچهارشنبه برای شستن بوی تنت
تمام کمد را
توی ماشین لباسشویی خالی میکند
لباسها در هم میپیچند
عطر تو رایحه اش پاک نمی شود
پاک نمیشوم
شعر و اجرا #نسرین_باقری
@raaadpaymahtab
Telegram
attach 📎
Forwarded from radde paaye мaнтaaв
کی بند ثانیه ها شدی
که جیغ
دیوانگی می کند در گلویم
...و چهارشنبه ای که
به هیچ شنبه ای نرسید
بی عقربه
خوابیده روی مچم
و اصلا خیال بیدار شدن ندارد
بیا با طناب
از عقربه ها آویزان شویم و
از چهارشنبه عبور کنیم
چه فرقی می کند
این مرگ چند نفر را تاب بخورد
این پاو آن پا نکن
صورت خوشی ندارد
خودت می دانی که
از من بلند ترند این شبها
دور بزن
دست بکش به خیال هفته
این چهار شنبه ی کوفتی را
از تقویم بیرون کن
#نسرین_باقری
@raaadpaymahtab
اجرا #آرمان_ازل
که جیغ
دیوانگی می کند در گلویم
...و چهارشنبه ای که
به هیچ شنبه ای نرسید
بی عقربه
خوابیده روی مچم
و اصلا خیال بیدار شدن ندارد
بیا با طناب
از عقربه ها آویزان شویم و
از چهارشنبه عبور کنیم
چه فرقی می کند
این مرگ چند نفر را تاب بخورد
این پاو آن پا نکن
صورت خوشی ندارد
خودت می دانی که
از من بلند ترند این شبها
دور بزن
دست بکش به خیال هفته
این چهار شنبه ی کوفتی را
از تقویم بیرون کن
#نسرین_باقری
@raaadpaymahtab
اجرا #آرمان_ازل
Telegram
attach 📎
همه چیز با انگشتهای نوازش تو
معنا داشت
حتی رخت چرکهایی که
روزهای هفته را
می شمردند
تا پنج شنبه برسد
یا ... آفتابی که
به بند می کشیدی
تا
نور بپاشد
به عضلات لباسها
حالا اثر انگشتها
پاک شده و
آشوووووبم
شکل لباسهایی که
توی گلوی ماشین لباس شویی
به هم می پیچند و
بدون نگاه افتاب
گوشه کمد
کز می کنند
اصلا... دل آشوبه ها ی من " به جهنم "
که بغل می خواهند
لااقل میماندی
باران را
از چشم پنجره پاک می کردی
#نوازش
#نسرین_باقری🖋
آوا
#مهدا🎙
@raaadpaymahtab
معنا داشت
حتی رخت چرکهایی که
روزهای هفته را
می شمردند
تا پنج شنبه برسد
یا ... آفتابی که
به بند می کشیدی
تا
نور بپاشد
به عضلات لباسها
حالا اثر انگشتها
پاک شده و
آشوووووبم
شکل لباسهایی که
توی گلوی ماشین لباس شویی
به هم می پیچند و
بدون نگاه افتاب
گوشه کمد
کز می کنند
اصلا... دل آشوبه ها ی من " به جهنم "
که بغل می خواهند
لااقل میماندی
باران را
از چشم پنجره پاک می کردی
#نوازش
#نسرین_باقری🖋
آوا
#مهدا🎙
@raaadpaymahtab
Telegram
attach 📎
Forwarded from radde paaye мaнтaaв
"جمعه می آیم "
گفتی و رها کردی دستم را
و سررفت سایه ات
میان خفقان پیچ آخر کوچه
چه دلتنگ گیر کرد
پایم به خیالت
چه شکست کاسه چینی
پشت پایت
چه گم شدم میان پچ پچ خشمی که
آشفته کرده بود
منطق خدای پنجره هارا
هیس....!
با دردسر خوابانده ام جنون جمعه ها را
چقدر گفتم نرو
حالا اما جنون این جمعه ها
افتاده به گردنت
#نسرین_باقری
اجرا #میترا_ترکمان
@raaadpaymahtab
گفتی و رها کردی دستم را
و سررفت سایه ات
میان خفقان پیچ آخر کوچه
چه دلتنگ گیر کرد
پایم به خیالت
چه شکست کاسه چینی
پشت پایت
چه گم شدم میان پچ پچ خشمی که
آشفته کرده بود
منطق خدای پنجره هارا
هیس....!
با دردسر خوابانده ام جنون جمعه ها را
چقدر گفتم نرو
حالا اما جنون این جمعه ها
افتاده به گردنت
#نسرین_باقری
اجرا #میترا_ترکمان
@raaadpaymahtab
Telegram
attach 📎
Forwarded from اتچ بات
کلیک نکن روی واژه هام
خراب می شوند روی سرت
از آوارشان
تحولات سیاسی می زند بیرون
وراجی هام بی کارند
می رویند روی لبه ی تیز پنجره
بلند
بلند
قد می کشند
تا می خواهند ازترک شیشه
عبور کنند
قطره
قطره
خون از لبه ی کاغذ
می زند بیرون
"باید پنجره هارا کورکنید"
این را آخرین بار
در نشستی سیاسی
در خانه ای که
نتوانستند توجه نردبان را
جلب کنند
تا ظرف چند ثانیه
حقایق را پایین کشیده و
پاهایش را اره کنند
تصویب کردند
"وقِنا عَذابَ النّار.
پروردگارا ما را از عذاب آتش دوزخ مصون بدار
به تار موخوره هات
قسم
به تو می آمد
به تو می آمد
سرد باشد
هوات
کبریت زده باشی
به شعرهامـ
خون دفترچه امـ بند آمده باشد
از نیمه های سوختن
خاکسترش بیرون بزند
شبیه زخمی باز
بپرم از میان خاکسترها
دوباره
آغازشوم
#نسرین_باقری
اجرا #حامد_بیاتیان
@raaadpaymahtab
خراب می شوند روی سرت
از آوارشان
تحولات سیاسی می زند بیرون
وراجی هام بی کارند
می رویند روی لبه ی تیز پنجره
بلند
بلند
قد می کشند
تا می خواهند ازترک شیشه
عبور کنند
قطره
قطره
خون از لبه ی کاغذ
می زند بیرون
"باید پنجره هارا کورکنید"
این را آخرین بار
در نشستی سیاسی
در خانه ای که
نتوانستند توجه نردبان را
جلب کنند
تا ظرف چند ثانیه
حقایق را پایین کشیده و
پاهایش را اره کنند
تصویب کردند
"وقِنا عَذابَ النّار.
پروردگارا ما را از عذاب آتش دوزخ مصون بدار
به تار موخوره هات
قسم
به تو می آمد
به تو می آمد
سرد باشد
هوات
کبریت زده باشی
به شعرهامـ
خون دفترچه امـ بند آمده باشد
از نیمه های سوختن
خاکسترش بیرون بزند
شبیه زخمی باز
بپرم از میان خاکسترها
دوباره
آغازشوم
#نسرین_باقری
اجرا #حامد_بیاتیان
@raaadpaymahtab
Telegram
attach 📎
✨
خدا کند انگورها برسند
جهان مست شود
تلوتلو بخورند خیابان ها
به شانه ی هم بزنند
رئیس جمهورها و گدا ها
مرزها مست شوند
برای لحظه ای
تفنگ ها یادشان برود دریدن را
کاردها یادشان برود بریدن را
قلم ها آتش را آتش بس بنویسند.
خدا کند مستی به اَشیاء سرایت کند
پنجره ها دیوارها را بشکند...
وبرای چند لحظه
دینا مست شود از صلح و دوستی...
عید باشد همه جا و همه وقت !
#الیاس_علوی
️
@raaadpaymahtab
خدا کند انگورها برسند
جهان مست شود
تلوتلو بخورند خیابان ها
به شانه ی هم بزنند
رئیس جمهورها و گدا ها
مرزها مست شوند
برای لحظه ای
تفنگ ها یادشان برود دریدن را
کاردها یادشان برود بریدن را
قلم ها آتش را آتش بس بنویسند.
خدا کند مستی به اَشیاء سرایت کند
پنجره ها دیوارها را بشکند...
وبرای چند لحظه
دینا مست شود از صلح و دوستی...
عید باشد همه جا و همه وقت !
#الیاس_علوی
️
@raaadpaymahtab
Forwarded from اتچ بات
🍂
چشمهایت
استعاره ی شلیک اند
نگاهت را که نشانه می روم
دستانم
بوی باروت می گیرند .
#نسرین_باقری ✍🏼
#نسیم_محمدی 🎙
@raaadpaymahtab
@AsheghaneNasim
چشمهایت
استعاره ی شلیک اند
نگاهت را که نشانه می روم
دستانم
بوی باروت می گیرند .
#نسرین_باقری ✍🏼
#نسیم_محمدی 🎙
@raaadpaymahtab
@AsheghaneNasim
Telegram
attach 📎
نگو دوستت دارم....
انسان این واژه را می شنود
واژه از پوستش رد می شود!
با نگاهی پایین می رود!
اسب های قلبش
شیهه می کشند!
تندتر می دوند!
بر سینه اش محکم تر سم می کوبند!!
نگو دوستت دارم
انسان باور می کند
افسارِ اسب وحشی را به دستت می دهد!
به تو تکیه می کند!
در آغوشت اشک می ریزد!
یال هایش را می دهد تو شانه کنی
انسان باور می کند
به انسان نگو دوستت ندارم..
ضربانش کند می شود
پای اسب هایش می شکند!
اسب ها بر زمین می افتند
درد می کشند!
انسان می باید حیوان را راحت کند !
انسان عرق می ریزد
اشکهایش در بالشت جمع می شود!
عطرِ موهایت را حبس می کند
نفس نمی کشد !
بالشت را روی سینه اش می گذارد
به قلبش گلوله می زند!
بخارِ گرم از گلوی اسب ها بالا می رود
از دهانشان بیرون می جوشد
سینه ی انسان سبک می شود!
اسب هابه سمتِ کوهستان دور می دوند
سم هایشان صدا ندارد !
یال هایشان
یخ بسته
عشق از دست می رود!
انسان گناه دارد
نگو دوستت دارم
انسان باور می کند
نگو دوستت ندارم!
#رضا_ثروت
@raaadpaymahtab
انسان این واژه را می شنود
واژه از پوستش رد می شود!
با نگاهی پایین می رود!
اسب های قلبش
شیهه می کشند!
تندتر می دوند!
بر سینه اش محکم تر سم می کوبند!!
نگو دوستت دارم
انسان باور می کند
افسارِ اسب وحشی را به دستت می دهد!
به تو تکیه می کند!
در آغوشت اشک می ریزد!
یال هایش را می دهد تو شانه کنی
انسان باور می کند
به انسان نگو دوستت ندارم..
ضربانش کند می شود
پای اسب هایش می شکند!
اسب ها بر زمین می افتند
درد می کشند!
انسان می باید حیوان را راحت کند !
انسان عرق می ریزد
اشکهایش در بالشت جمع می شود!
عطرِ موهایت را حبس می کند
نفس نمی کشد !
بالشت را روی سینه اش می گذارد
به قلبش گلوله می زند!
بخارِ گرم از گلوی اسب ها بالا می رود
از دهانشان بیرون می جوشد
سینه ی انسان سبک می شود!
اسب هابه سمتِ کوهستان دور می دوند
سم هایشان صدا ندارد !
یال هایشان
یخ بسته
عشق از دست می رود!
انسان گناه دارد
نگو دوستت دارم
انسان باور می کند
نگو دوستت ندارم!
#رضا_ثروت
@raaadpaymahtab
Forwarded from پر پرواز 🕊 دکلمههای میترا ترکمان🕊 (Mitra)
اتــــاق را گشــــتم
هنوز نفسهایت
لا به لای خلوت کمد
کز میکرد
گاهی می دوید و ازسر آیینه
به چشمهایم اویزان میشد
با خطوط مبهم اشک
اما هرگز
به سقوط هیچ نوازشی
نمی رسید
مگر جز این می خواستم ؟
رها شود
یک استعاره ی پنهان
سر بخورد از سر آستین
به کشف
هجا هجای حسی برهنه
دگرگون کند
لایه لایه
عضلات پیراهنم را
تعارض بی همتای عزیز
بیا شمیم ات را
به انقضای بوییدنم ببر
چقدر سنگین است
عطر تنفس جاری ات
در چارخانه ی پیراهن
شاعر🖌:
#نسرین_باقری
با صدای :
#میترا_ترکمان
@raaadpaymahtab
@golhaayeman
@IranianThought48
@najvayebisedayemitra
🕊🕊🕊🕊🕊🕊🕊🕊🕊
هنوز نفسهایت
لا به لای خلوت کمد
کز میکرد
گاهی می دوید و ازسر آیینه
به چشمهایم اویزان میشد
با خطوط مبهم اشک
اما هرگز
به سقوط هیچ نوازشی
نمی رسید
مگر جز این می خواستم ؟
رها شود
یک استعاره ی پنهان
سر بخورد از سر آستین
به کشف
هجا هجای حسی برهنه
دگرگون کند
لایه لایه
عضلات پیراهنم را
تعارض بی همتای عزیز
بیا شمیم ات را
به انقضای بوییدنم ببر
چقدر سنگین است
عطر تنفس جاری ات
در چارخانه ی پیراهن
شاعر🖌:
#نسرین_باقری
با صدای :
#میترا_ترکمان
@raaadpaymahtab
@golhaayeman
@IranianThought48
@najvayebisedayemitra
🕊🕊🕊🕊🕊🕊🕊🕊🕊
Telegram
attach 📎
از لامذهبی که
به ریه هایت دست درازی می کند
تا سرفه های مست شلخته
و آن لباس آبی
که دستهایت درونش سنگینی می کند
از آمیزش قرصها که پشت سرت نقشه میکشند
تا سرمهایی که
رنگت را مدام عوض می کنند
چه می دانی از کلافگی ام
وقتی در رقصی موهوم
پیچ می خوری
کولی وار
با ترکیب هذیان و ریه های سوخته
گیج به من نگاه نکن
می ترسم
از خس خس نفسهایت که
میپیچد در من
با دارم
می پیچد در من
با ندارم✍
#نسرین_باقری
#کرونا
اجرای دکلمه آنلاین 🎶🎙
#باران_افشار_خزان🍂🍂🍂🦋
@raaadpaymahtab
به ریه هایت دست درازی می کند
تا سرفه های مست شلخته
و آن لباس آبی
که دستهایت درونش سنگینی می کند
از آمیزش قرصها که پشت سرت نقشه میکشند
تا سرمهایی که
رنگت را مدام عوض می کنند
چه می دانی از کلافگی ام
وقتی در رقصی موهوم
پیچ می خوری
کولی وار
با ترکیب هذیان و ریه های سوخته
گیج به من نگاه نکن
می ترسم
از خس خس نفسهایت که
میپیچد در من
با دارم
می پیچد در من
با ندارم✍
#نسرین_باقری
#کرونا
اجرای دکلمه آنلاین 🎶🎙
#باران_افشار_خزان🍂🍂🍂🦋
@raaadpaymahtab
Telegram
attach 📎