🍀زندگی با قرآن🍀
70 subscribers
2.23K photos
829 videos
64 files
1.03K links
79721
نهضت قرآن اموزی همگانی-ثبت شده درسامانه وزارت ارشاد
http://shamad.saramad.ir/_layouts/ShamadDetail.aspx?shamadcode=1-2-68453-61-2-1
مجمع قاریان وحافظان قرآن کریم
ارسال نظرات ومطالب
www.quranir.ir
@mastermadadi
09132343657
Download Telegram
#یادی_از_شهدا

اتفاقی که به 13 سال چشم انتظاری پایان داد

امیرحسین در میان فرزندانم نمونه بود. قاری قرآن بود و دائم در مساجد عزیز الله و امیدالدوله حضور داشت. آن زمان ما سمت بازار می‌نشستیم. امیرحسین خوش‌اخلاق بود و مهربان. وقتی اسمش را در محل می‌بردیم همه از خوبی و صداقتش صحبت می‌کردند.
پسرم تا کلاس نهم درس خواند و برای جبهه رفتن ترک تحصیل کرد.
می‌خواست راهی شود برایش از آرزوهای مادرانه‌ام گفتم. از داماد شدنش، از بچه‌دار شدنش و از خیلی چیزهای دیگر، اما گوشش بدهکار این تعلقات نبود. توجهش به امر امام خمینی بود و می‌گفت امام فرمودند که جبهه‌ها را پر کنید. ما باید بروم که شما راحت باشید. ما باید برویم که کشور و ملت امنیت داشته باشند.
بالاخره از من امضا گرفت و من هم رضایت دادم. از پایگاه مالک اشتر به جبهه اعزام شد. چند نوبت در مناطق عملیاتی حضور یافت. هر بار هم که به مرخصی می‌آمد از جبهه و جنگ و شهادت می‌گفت، اما سختی و تلخی‌اش را مطرح نمی‌کرد.
هر بار هم که می‌توانست برایمان نامه می‌نوشت.
امیرحسین در روند اجرای عملیات والفجر 8 به شهادت رسید و در همان عملیات مفقودالاثر شد.
سال‌ها از پس هم می‌گذشتند و ما خبری از او نداشتیم. 13 سال در غم فراقش نشستم. دلتنگش می‌شدم، اما ناراحت شهید شدنش نبودم. در راه رضای خدا او را داده بودم. فقط به این امید که خدا از من قبولش کند.
همرزمانش خبر شهادتش را به ما داده بودند و می‌دانستیم که تنها باید منتظر آمدن پیکرش باشیم.
پسرم در تاریخ 21 بهمن 1364 در عملیات والفجر 8 (فاو) به شهادت رسید. پیکرش 13 سال بعد تفحص شد. خودش همیشه می‌گفت دوست دارم اگر شهید شدم پیکرم برنگردد و مانند مادرمان حضرت زهرا (س) گمنام بمانم.
پیکر پسرم خیلی اتفاقی به دستمان رسید. امیرحسین در یکی از روزهای شهریور سال 1377 مصادف با شهادت حضرت زهرا (س) و روز جمعه، همراه با کاروان 700 نفر از شهدا به کشور برگشت.
یکی از بستگان ما که در مراسم حضور داشت توجهش به نامی که روی تابوت نوشته شده بود، جلب می‌شود. شهید امیرحسین مینایی بهاری. همان لحظه با خانواده تماس می‌گیرد و می‌گوید که نام شهیدی همنام پسرتان روی تابوت نوشته شده بود.
ما هم با معراج شهدا تماس گرفتیم و پیگیر ماجرا شدیم. گفتند بله خودمان هم دنبال خانواده شهید بودیم. خدا را شکر که توانستیم پیکر فرزندمان را بعد از 13 سال پیدا کنیم.

#شهید_امیر_حسین_مینایی_بهاری
@quranir