#حجاب_و_عفاف
#قرآن_کریم
ای زنان با ایمان زیباییها و زینتهای خود را جز برای همسرانتان (ومحارمتان) آشکار نسازید.
سوره نور آیه ۳۱
👇👇👇
@quranir
#قرآن_کریم
ای زنان با ایمان زیباییها و زینتهای خود را جز برای همسرانتان (ومحارمتان) آشکار نسازید.
سوره نور آیه ۳۱
👇👇👇
@quranir
#قرآن_کریم
🌺 وَمَن يَعْتَصِم بِاللَّهِ فَقَدْ هُدِيَ إِلَىٰ صِرَاطٍ مُّسْتَقِيم ٍ🌺
ﻭ ﻫﺮ ﻛﺲ ﺑﻪ ﺧﺪﺍ تمسک ﺟﻮﻳﺪ، ﻗﻄﻌﺎ ﺑﻪ ﺭﺍﻩ ﺭﺍﺳﺖ ﻫﺪﺍﻳﺖ ﺷﺪﻩ ﺍﺳﺖ.
🍃 سوره آل عمران آیه ۱۰۱
👇👇👇
🆔 @quranir
🌺 وَمَن يَعْتَصِم بِاللَّهِ فَقَدْ هُدِيَ إِلَىٰ صِرَاطٍ مُّسْتَقِيم ٍ🌺
ﻭ ﻫﺮ ﻛﺲ ﺑﻪ ﺧﺪﺍ تمسک ﺟﻮﻳﺪ، ﻗﻄﻌﺎ ﺑﻪ ﺭﺍﻩ ﺭﺍﺳﺖ ﻫﺪﺍﻳﺖ ﺷﺪﻩ ﺍﺳﺖ.
🍃 سوره آل عمران آیه ۱۰۱
👇👇👇
🆔 @quranir
#قرآن_کریم
🔸فردی در مورد همسایه اش شایعات زیادی ساخت و شروع به پراکندن آن کرد. بعد از مدت کمی همه اطرافیان آن همسایه از آن شایعات باخبر شدند.
🔹شخصی که برایش شایعه ساخته بود به شدت از این کار صدمه دید و دچار مشکلات زیادی شد.
🔸بعدها وقتی که آن فرد متوجه شد که آن شایعاتی که ساخته همه دروغ بوده و وضعیت همسایه اش را دید از کار خود پشیمان شد و سراغ شخص حکیمی رفت تا از او کمک بگیرد تا شاید بتواند این کار خود را جبران کند.
🔹حکیم به او گفت: «به بازار برو و یک مرغ بخر آن را بکش و پرهایش را در مسیر جاده ای نزدیک محل زندگی خود دانه به دانه پخش کن.»
🔸آن فرد از این راه حل متعجب شد ولی این کار را کرد.
🔹فردای آن روز حکیم به او گفت حالا برو و آن پرها را برای من بیاور آن زن رفت ولی 4 تا پر بیشتر پیدا نکرد.
🔸 حکیم در جواب تعجب گفت انداختن آن پرها ساده بود ولی جمع کردن آنها به همین سادگی نیست همانند آن شایعه هایی که ساختی که به سادگی انجام شد ولی جبران کامل آن غیر ممکن است.
💠 قرآن عزیز در سوره حجرات آیه 6 می فرماید :
🔅ای مؤمنان، هر گاه فاسقی خبری برای شما آورد تحقیق کنید، مبادا از روی نادانی به قومی رنجی رسانید و سخت از کار خود پشیمان گردید.
🔺یکی از بدترین #گناهان #تهمت است ، فرضا اگر اتهامی که وارد میکنیم درست هم باشد حداقل #غیبت است که خودش از بزرگترین گناهان است و در روایات بدتر از #زنای_با_مادر در خانه خدا دانسته شده.
🔺همه اینها به خاطر ضعف شخصیت است ، ای کاش قدری سرمان به زندگی خودمان بند باشد.
@quranir
🔸فردی در مورد همسایه اش شایعات زیادی ساخت و شروع به پراکندن آن کرد. بعد از مدت کمی همه اطرافیان آن همسایه از آن شایعات باخبر شدند.
🔹شخصی که برایش شایعه ساخته بود به شدت از این کار صدمه دید و دچار مشکلات زیادی شد.
🔸بعدها وقتی که آن فرد متوجه شد که آن شایعاتی که ساخته همه دروغ بوده و وضعیت همسایه اش را دید از کار خود پشیمان شد و سراغ شخص حکیمی رفت تا از او کمک بگیرد تا شاید بتواند این کار خود را جبران کند.
🔹حکیم به او گفت: «به بازار برو و یک مرغ بخر آن را بکش و پرهایش را در مسیر جاده ای نزدیک محل زندگی خود دانه به دانه پخش کن.»
🔸آن فرد از این راه حل متعجب شد ولی این کار را کرد.
🔹فردای آن روز حکیم به او گفت حالا برو و آن پرها را برای من بیاور آن زن رفت ولی 4 تا پر بیشتر پیدا نکرد.
🔸 حکیم در جواب تعجب گفت انداختن آن پرها ساده بود ولی جمع کردن آنها به همین سادگی نیست همانند آن شایعه هایی که ساختی که به سادگی انجام شد ولی جبران کامل آن غیر ممکن است.
💠 قرآن عزیز در سوره حجرات آیه 6 می فرماید :
🔅ای مؤمنان، هر گاه فاسقی خبری برای شما آورد تحقیق کنید، مبادا از روی نادانی به قومی رنجی رسانید و سخت از کار خود پشیمان گردید.
🔺یکی از بدترین #گناهان #تهمت است ، فرضا اگر اتهامی که وارد میکنیم درست هم باشد حداقل #غیبت است که خودش از بزرگترین گناهان است و در روایات بدتر از #زنای_با_مادر در خانه خدا دانسته شده.
🔺همه اینها به خاطر ضعف شخصیت است ، ای کاش قدری سرمان به زندگی خودمان بند باشد.
@quranir
#قرآن_کریم
و مَنْ أَعْرَضَ عَنْ ذِكْرِي فَإِنَّ لَهُ مَعِيشَةً ضَنْكًا...
و هر كس از ياد من دل بگرداند در حقيقت زندگى تنگ [و سختى] خواهد داشت...
🍃 سوره طه، آیه 124🍃
🆔 @quranir
و مَنْ أَعْرَضَ عَنْ ذِكْرِي فَإِنَّ لَهُ مَعِيشَةً ضَنْكًا...
و هر كس از ياد من دل بگرداند در حقيقت زندگى تنگ [و سختى] خواهد داشت...
🍃 سوره طه، آیه 124🍃
🆔 @quranir
#قرآن_کریم
خاطرهای شنیدنی از استاد شفیعی کدکنی:
حدوداً 21 یا 22 ساله بودم، مشهد زندگی میکردیم، پدر و مادرم کشاورز بودند، با دستهای چروک و آفتابسوخته! دستهایی که هر وقت آنها را میدیدم دلم میخواست ببوسمشان، بویشان کنم؛ کاری که هیچوقت اجازه به خود ندادم با پدرم بکنم! اما دستان مادرم را همیشه خیلی آرام، بو میکردم و در آخر بر لبانم میگذاشتم.
نمیدانم شما شاگردان هم به این پی بردهاید که هر پدر و مادری بوی خاصّ خودشان را دارند یا نه؟ ولی من بوی مادرم را همیشه زمانی که نبود و دلتنگش میشدم از چادر کهنه سفیدی که گلهای قرمز ریز روی آن نقش بسته بود، حس میکردم؛ چادر را جلوی دهان و بینیام میگرفتم و چند دقیقه با آن نفس میکشیدم...
اما نسبت به پدرم؛ مثل تمام پدرها؛ هیچوقت اجازه ابراز احساسات پیدا نکردم؛ جز یک بار، آن هم نه به صورت مستقیم.
نزدیکیهای عید بود، من تازه معلم شده بودم و اولین حقوقم را هم گرفته بودم، صبح بود، رفتم آب انبار تا برای شستن ظروف صبحانه آب بیاورم.
از پلهها بالا میآمدم که صدای خفیف هقهق گریه مردانهای را شنیدم، از هر پلهای که بالا میآمدم صدا را بلندتر میشنیدم...
پدرم بود، مادر هم او را آرام میکرد، میگفت: آقا! خدا بزرگ است، خدا نمیگذارد ما پیش بچهها کوچک شویم! فوقش به بچهها عیدی نمیدهیم!... اما پدر گفت: خانم! نوههای ما، در تهران بزرگ شدهاند و از ما انتظار دارند، نباید فکر کنند که ما...
حالا دیگر ماجرا روشنتر از این بود که بخواهم دلیل گریههای پدر را از مادرم بپرسم، دست کردم توی جیبم، 100 تومان بود، کل پولی که از مدرسه (به عنوان حقوق معلمی) گرفته بودم، روی گیوههای پدرم گذاشتم و خم شدم و گیوههای پر از خاکی را که هر روز در زمین زراعی همراه بابا بود، بوسیدم.
آن سال، همه خواهر و برادرانم از تهران آمدند مشهد، با بچههای قد و نیم قد که هر کدام به راحتی، با لفظ "عمو" و "دایی" خطابم میکردند.
پدر به هرکدام از بچهها و نوهها 10 تومان عیدی داد؛ 10 تومان ماند که آن را هم به عنوان عیدی به مادر داد.
اولین روز بعد از تعطیلات بود، چهاردهم فروردین؛ که رفتم سرِ کلاس.
بعد از کلاس، آقای مدیر با کروات نویی که به خودش آویزان کرده بود، گفت که کارم دارد و باید بروم به اتاقش؛ رفتم، بستهای از کشوی میز خاکستری رنگ کهنه گوشه اتاقش درآورد و به من داد.
گفتم: این چیست؟
گفت: "باز کنید؛ میفهمید".
باز کردم؛ 900 تومان پول نقد بود!
گفتم: این برای چیست؟
گفت: "از مرکز آمده است؛ در این چند ماه که شما اینجا بودی، بچهها رشد خوبی داشتند؛ برای همین من از مرکز خواستم تشویقت کنند."
راستش نمیدانستم که این چه معنی میتواند داشته باشد؟! فقط در آن موقع ناخودآگاه به آقای مدیر گفتم: این باید 1000 تومان باشد، نه 900 تومان!
مدیر گفت: از کجا میدانی؟ کسی به شما چیزی گفته؟
گفتم: نه، فقط حدس میزنم، همین.
در هر صورت، مدیر گفت که از مرکز استعلام میگیرد و خبرش را به من میدهد.
روز بعد، همین که رفتم اتاق معلمان تا آماده بشوم برای رفتن به کلاس، آقای مدیر خودش را به من رساند و گفت: من دیروز به محض رفتن شما استعلام کردم، درست گفتی! هزار تومان بوده نه نهصد تومان! آن کسی که بسته را آورده صد تومان آن را برداشته بود؛ که خودم رفتم از او گرفتم؛ اما برای دادنش یک شرط دارم...
گفتم: "چه شرطی؟"
گفت: بگو ببینم، از کجا این را میدانستی؟!
گفتم: هیچ شنیدهای که خدا 10 برابر عمل نیکوکاران، به آنها پاداش میدهد؟!
مَن جَاءَ بِالْحَسَنَةِ فَلَهُ عَشْرُ أَمْثَالِهَا
(سوره مبارکه انعام، آیه شریفه ۱۶۰)
@quranir
خاطرهای شنیدنی از استاد شفیعی کدکنی:
حدوداً 21 یا 22 ساله بودم، مشهد زندگی میکردیم، پدر و مادرم کشاورز بودند، با دستهای چروک و آفتابسوخته! دستهایی که هر وقت آنها را میدیدم دلم میخواست ببوسمشان، بویشان کنم؛ کاری که هیچوقت اجازه به خود ندادم با پدرم بکنم! اما دستان مادرم را همیشه خیلی آرام، بو میکردم و در آخر بر لبانم میگذاشتم.
نمیدانم شما شاگردان هم به این پی بردهاید که هر پدر و مادری بوی خاصّ خودشان را دارند یا نه؟ ولی من بوی مادرم را همیشه زمانی که نبود و دلتنگش میشدم از چادر کهنه سفیدی که گلهای قرمز ریز روی آن نقش بسته بود، حس میکردم؛ چادر را جلوی دهان و بینیام میگرفتم و چند دقیقه با آن نفس میکشیدم...
اما نسبت به پدرم؛ مثل تمام پدرها؛ هیچوقت اجازه ابراز احساسات پیدا نکردم؛ جز یک بار، آن هم نه به صورت مستقیم.
نزدیکیهای عید بود، من تازه معلم شده بودم و اولین حقوقم را هم گرفته بودم، صبح بود، رفتم آب انبار تا برای شستن ظروف صبحانه آب بیاورم.
از پلهها بالا میآمدم که صدای خفیف هقهق گریه مردانهای را شنیدم، از هر پلهای که بالا میآمدم صدا را بلندتر میشنیدم...
پدرم بود، مادر هم او را آرام میکرد، میگفت: آقا! خدا بزرگ است، خدا نمیگذارد ما پیش بچهها کوچک شویم! فوقش به بچهها عیدی نمیدهیم!... اما پدر گفت: خانم! نوههای ما، در تهران بزرگ شدهاند و از ما انتظار دارند، نباید فکر کنند که ما...
حالا دیگر ماجرا روشنتر از این بود که بخواهم دلیل گریههای پدر را از مادرم بپرسم، دست کردم توی جیبم، 100 تومان بود، کل پولی که از مدرسه (به عنوان حقوق معلمی) گرفته بودم، روی گیوههای پدرم گذاشتم و خم شدم و گیوههای پر از خاکی را که هر روز در زمین زراعی همراه بابا بود، بوسیدم.
آن سال، همه خواهر و برادرانم از تهران آمدند مشهد، با بچههای قد و نیم قد که هر کدام به راحتی، با لفظ "عمو" و "دایی" خطابم میکردند.
پدر به هرکدام از بچهها و نوهها 10 تومان عیدی داد؛ 10 تومان ماند که آن را هم به عنوان عیدی به مادر داد.
اولین روز بعد از تعطیلات بود، چهاردهم فروردین؛ که رفتم سرِ کلاس.
بعد از کلاس، آقای مدیر با کروات نویی که به خودش آویزان کرده بود، گفت که کارم دارد و باید بروم به اتاقش؛ رفتم، بستهای از کشوی میز خاکستری رنگ کهنه گوشه اتاقش درآورد و به من داد.
گفتم: این چیست؟
گفت: "باز کنید؛ میفهمید".
باز کردم؛ 900 تومان پول نقد بود!
گفتم: این برای چیست؟
گفت: "از مرکز آمده است؛ در این چند ماه که شما اینجا بودی، بچهها رشد خوبی داشتند؛ برای همین من از مرکز خواستم تشویقت کنند."
راستش نمیدانستم که این چه معنی میتواند داشته باشد؟! فقط در آن موقع ناخودآگاه به آقای مدیر گفتم: این باید 1000 تومان باشد، نه 900 تومان!
مدیر گفت: از کجا میدانی؟ کسی به شما چیزی گفته؟
گفتم: نه، فقط حدس میزنم، همین.
در هر صورت، مدیر گفت که از مرکز استعلام میگیرد و خبرش را به من میدهد.
روز بعد، همین که رفتم اتاق معلمان تا آماده بشوم برای رفتن به کلاس، آقای مدیر خودش را به من رساند و گفت: من دیروز به محض رفتن شما استعلام کردم، درست گفتی! هزار تومان بوده نه نهصد تومان! آن کسی که بسته را آورده صد تومان آن را برداشته بود؛ که خودم رفتم از او گرفتم؛ اما برای دادنش یک شرط دارم...
گفتم: "چه شرطی؟"
گفت: بگو ببینم، از کجا این را میدانستی؟!
گفتم: هیچ شنیدهای که خدا 10 برابر عمل نیکوکاران، به آنها پاداش میدهد؟!
مَن جَاءَ بِالْحَسَنَةِ فَلَهُ عَشْرُ أَمْثَالِهَا
(سوره مبارکه انعام، آیه شریفه ۱۶۰)
@quranir
#قرآن_کریم
فَمَنْ يَعْمَلْ مِثْقالَ ذَرَّةٍ خَيْراً يَرَهُ وَ مَنْ يَعْمَلْ مِثْقالَ ذَرَّةٍ شَرًّا يَرَه
✨آیه 7 و 8 زلزال✨
وای از آن روزی که شست دست گزارش دهد!
@quranir
فَمَنْ يَعْمَلْ مِثْقالَ ذَرَّةٍ خَيْراً يَرَهُ وَ مَنْ يَعْمَلْ مِثْقالَ ذَرَّةٍ شَرًّا يَرَه
✨آیه 7 و 8 زلزال✨
وای از آن روزی که شست دست گزارش دهد!
@quranir
#قرآن_کریم
هُوَ الَّذِی جَعَلَ لَکُمُ الْأَرْضَ ذَلُولاً؛
او کسى است که زمین را براى شما رام کرد...
✨قسمتی از آیه 15 سوره ملک✨
@quranir
✅ @quranir
هُوَ الَّذِی جَعَلَ لَکُمُ الْأَرْضَ ذَلُولاً؛
او کسى است که زمین را براى شما رام کرد...
✨قسمتی از آیه 15 سوره ملک✨
@quranir
✅ @quranir
#قرآن_کریم
✨ آیهای از قرآن که خطر "زلزله" را برطرف میکند✨
«إِنَّ اللَّهَ یُمْسِکُ السَّماواتِ وَ الْأَرْضَ أَنْ تَزُولا وَ لَئِنْ زالَتا إِنْ أَمْسَکَهُما مِنْ أَحَدٍ مِنْ بَعْدِهِ إِنَّهُ کانَ حَلیماً غَفُوراً»
«خداوند آسمانها و زمین را نگاه میدارد تا از نظام خود منحرف نشوند و هرگاه منحرف گردند، کسی جز او نمیتواند آنها را نگاه دارد، او بردبار و غفور است!»
✨سوره فاطر آیه 41✨
حدیثی از پیامبر اکرم (ص) نیز در کتب روایی شیعه نقل شده که حضرت فرمودند: هرگاه در شب (یا در روز) و هنگام خوابیدن از وقوع زلزله و خراب شدن خانه میترسی آیه 41 سوره فاطر را قرائت کن (که خانه بر سر تو خراب نخواهد شد انشاءالله)
✅ @quranir
✨ آیهای از قرآن که خطر "زلزله" را برطرف میکند✨
«إِنَّ اللَّهَ یُمْسِکُ السَّماواتِ وَ الْأَرْضَ أَنْ تَزُولا وَ لَئِنْ زالَتا إِنْ أَمْسَکَهُما مِنْ أَحَدٍ مِنْ بَعْدِهِ إِنَّهُ کانَ حَلیماً غَفُوراً»
«خداوند آسمانها و زمین را نگاه میدارد تا از نظام خود منحرف نشوند و هرگاه منحرف گردند، کسی جز او نمیتواند آنها را نگاه دارد، او بردبار و غفور است!»
✨سوره فاطر آیه 41✨
حدیثی از پیامبر اکرم (ص) نیز در کتب روایی شیعه نقل شده که حضرت فرمودند: هرگاه در شب (یا در روز) و هنگام خوابیدن از وقوع زلزله و خراب شدن خانه میترسی آیه 41 سوره فاطر را قرائت کن (که خانه بر سر تو خراب نخواهد شد انشاءالله)
✅ @quranir
#قرآن_کریم
درست است که اموال و اولاد از مواهب الهی هستند ولی تا آنجا که از آنها در راه خدا برای نیل به سعادت کمک گرفته شود...
✨آیه 9 سوره منافقون✨
✅ @quranir
درست است که اموال و اولاد از مواهب الهی هستند ولی تا آنجا که از آنها در راه خدا برای نیل به سعادت کمک گرفته شود...
✨آیه 9 سوره منافقون✨
✅ @quranir
#قرآن_کریم
✨آیهی ۱۱۰ سوره کهف✨
آیهای جهت بیدار شدن در هر زمانی که نیت کنیم
در این آیه رمز بیداری است: یعنی «علم»، «عمل» و «اخلاص».
✅ @quranir
✨آیهی ۱۱۰ سوره کهف✨
آیهای جهت بیدار شدن در هر زمانی که نیت کنیم
در این آیه رمز بیداری است: یعنی «علم»، «عمل» و «اخلاص».
✅ @quranir
#کلام_علما
#قرآن_کریم
💠 استاد فاطمی نیا:
یکی از اولیاء خدا قضیهای نقل میکرد: شبی مشغول خواندن قرآن بودم تا رسیدم به آیهی "إِنَّهُ يَرَاكُمْ هُوَ وَ قَبِيلُهُ مِنْ حَيْثُ لَا تَرَوْنَهُمْ" "همانا شیطان و بستگانش شما را میبینند از جایی که شما آنها را نمیبینید"
✨قسمتی از آیه 27 سوره اعراف✨
با خود گفتم معنای ظاهری آیه معلوم است که بالاخره شیطان از جنّ است و جن در لغت به معنای پوشیده است؛ اما گویا معنای باطنی آیه را متوجه نمیشوم! در همین افکار بودم که عالَمی برایم پیش آمد و شیطان ظاهر شد و گفت: آمدهام با تو بحث کنم، پاشو بیا!
دیدم همین قدم اول باید با او مخالفت کنم، گفتم نمیآیم، تو بیا!
شیطان با همه تکبرش آمد!
یک ساعت بحث عالی فلسفه و کلام کردیم و در آخر مغلوبش کردم و پیروز بحث شدم!
به شیطان گفتم: با این همه اسم و رسمت، مغلوب شدی!
شیطان خندهای کرد و گفت: آقا سید! فقط خواستم یک ساعت از عمرت را تلف کنم!
آن صحنه تمام شد! معنای آیه را فهمیدم؛ یعنی شیطان به هرکس از یک جا ضربه میزند!
@quranir
#قرآن_کریم
💠 استاد فاطمی نیا:
یکی از اولیاء خدا قضیهای نقل میکرد: شبی مشغول خواندن قرآن بودم تا رسیدم به آیهی "إِنَّهُ يَرَاكُمْ هُوَ وَ قَبِيلُهُ مِنْ حَيْثُ لَا تَرَوْنَهُمْ" "همانا شیطان و بستگانش شما را میبینند از جایی که شما آنها را نمیبینید"
✨قسمتی از آیه 27 سوره اعراف✨
با خود گفتم معنای ظاهری آیه معلوم است که بالاخره شیطان از جنّ است و جن در لغت به معنای پوشیده است؛ اما گویا معنای باطنی آیه را متوجه نمیشوم! در همین افکار بودم که عالَمی برایم پیش آمد و شیطان ظاهر شد و گفت: آمدهام با تو بحث کنم، پاشو بیا!
دیدم همین قدم اول باید با او مخالفت کنم، گفتم نمیآیم، تو بیا!
شیطان با همه تکبرش آمد!
یک ساعت بحث عالی فلسفه و کلام کردیم و در آخر مغلوبش کردم و پیروز بحث شدم!
به شیطان گفتم: با این همه اسم و رسمت، مغلوب شدی!
شیطان خندهای کرد و گفت: آقا سید! فقط خواستم یک ساعت از عمرت را تلف کنم!
آن صحنه تمام شد! معنای آیه را فهمیدم؛ یعنی شیطان به هرکس از یک جا ضربه میزند!
@quranir
#قرآن_کریم
یا أَیُّهَا الْإِنْسانُ ما غَرَّکَ بِرَبِّکَ الْکَرِیمِ
اى انسان! چه چيز تو را در برابر پروردگار بزرگوارت مغرور و فريب داده است؟
✨سوره انفطار آیه 6✨
👇👇👇
🆔 @quranir
یا أَیُّهَا الْإِنْسانُ ما غَرَّکَ بِرَبِّکَ الْکَرِیمِ
اى انسان! چه چيز تو را در برابر پروردگار بزرگوارت مغرور و فريب داده است؟
✨سوره انفطار آیه 6✨
👇👇👇
🆔 @quranir
#قرآن_کریم
هنگامی که میوه میدهد، به میوه آن و طرز رسیدنش بنگرید که در آن نشانههایی (از عظمت خدا) برای افراد باایمان است!
✨قسمتی از آیهی 99 سوره انعام✨
✅ @quranir
هنگامی که میوه میدهد، به میوه آن و طرز رسیدنش بنگرید که در آن نشانههایی (از عظمت خدا) برای افراد باایمان است!
✨قسمتی از آیهی 99 سوره انعام✨
✅ @quranir
#قرآن_کریم
«أَلا بِذِكرِ اللَّهِ تَطمَئِنُّ القُلُوبُ»
استادی می فرمود:
این آیه معنایش این نیست که
با ذکر خدا دل آرام می گیرد
این جمله یعنی خدا می گوید:
«جوری ساخته ام تو را که
جز با یاد من آرام نگیری...»
تفاوت ظریفی است
اگر بیقراری؛
اگر دلتنگی؛
اگر دلگیری؛
گیر کار آنجاست که هزار یاد،
جز یاد او، در دلت جولان میدهد...
✨قسمتی از آیه 28 سوره رعد✨
👇👇👇
🆔 @quranir
«أَلا بِذِكرِ اللَّهِ تَطمَئِنُّ القُلُوبُ»
استادی می فرمود:
این آیه معنایش این نیست که
با ذکر خدا دل آرام می گیرد
این جمله یعنی خدا می گوید:
«جوری ساخته ام تو را که
جز با یاد من آرام نگیری...»
تفاوت ظریفی است
اگر بیقراری؛
اگر دلتنگی؛
اگر دلگیری؛
گیر کار آنجاست که هزار یاد،
جز یاد او، در دلت جولان میدهد...
✨قسمتی از آیه 28 سوره رعد✨
👇👇👇
🆔 @quranir
#قرآن_کریم
اعجاز قرآنی در آیه: مَا جَعَلَ اللَّهُ لِرَجُلٍ مِنْ قَلْبَینِ فِی جَوْفِهِ(آیه 4 سوره احزاب):
در یکی از کنفرانسها که یکی از استادان دانشگاه در مورد اعجاز و بلاغت قرآنی سخن میگفت، اظهار میداشت اگر یک کلمه در قرآن جابهجا شود یا حذف و اضافه گردد، معنی آیه ناقص شده، و مراد را نخواهد رساند.
وی برای گفتههای خویش مثالهای مختلفی از قرآن ذکر مینمود؛ ناگهان یکی از دانشجویان که فکر علمانی (بیدینی) داشت، از جای خود بلند شد و گفت: من حرف شما را قبول ندارم، در قرآن کلماتی به کار رفته، که مناسب آن مکان نیست، مثلاً این آیه: (مَا جَعَلَ اللَّهُ لِرَجُلٍ مِنْ قَلْبَینِ فِی جَوْفِهِ) {احزاب:4} خداوند دو قلب را در درون مرد قرار نداده است.
آن جوان گفت: هیچ بشری دو قلب ندارد، چرا گفته درون مرد دو قلب قرار نداده است، به جای لفظ "لرجل" صحیح أن است که میگفت: مَا جَعَلَ اللَّهُ لِبشر ...
سالن کنفرانس در سکوت عجیبی فرو رفت، و همهی نگاهها متوجه آن استاد بود، که چگونه پاسخ میدهد!!
و از طرف دیگر: شبهه آن دانشجو نیز معقول و قابل قبول بود ... چون در بدن ما یک قلب بیشتر وجود ندارد حال فرقی نمیکند زن باشد یا مرد .... پس چرا در این آیه لفظ رجل (مرد) آمده است ...
استاد سخنران در فکر فرو رفت و میدانست اگر جواب محکمی برای شبهه ایراد شده بیان نکند، چه بسا دیگر دانشجویان نیز این شبهه به دلشان رسوخ کند!!!
بعد از اندکی تأمل استاد باافتخار جواب داد: بله... واقعاً نیز همینطور است ...تنها مرد است که به هیچ عنوان امکان ندارد دو قلب در بدن او وجود داشته باشد .... ولی زن هر وقت حامله باشد در جوف او دو قلب وجود دارد، قلب مادر و قلب جنینی که در شکم مادر قرار دارد ...
اینجا بود که چهرههای دانشجویان مسلمان بشاش و شادان شد، و این استاد زبردست را تحسین کردند.
پ ن: هیچ کلمهی در قرآن گذاشته نشده مگر اینکه یک نوع حکمت ربانی در آن وجود دارد، و بدون شک تغییر دادن هر لفظ از قرآن، سبب ایجاد نقص و خلل در معنی میشود.
👇👇👇
🆔 @quranir
اعجاز قرآنی در آیه: مَا جَعَلَ اللَّهُ لِرَجُلٍ مِنْ قَلْبَینِ فِی جَوْفِهِ(آیه 4 سوره احزاب):
در یکی از کنفرانسها که یکی از استادان دانشگاه در مورد اعجاز و بلاغت قرآنی سخن میگفت، اظهار میداشت اگر یک کلمه در قرآن جابهجا شود یا حذف و اضافه گردد، معنی آیه ناقص شده، و مراد را نخواهد رساند.
وی برای گفتههای خویش مثالهای مختلفی از قرآن ذکر مینمود؛ ناگهان یکی از دانشجویان که فکر علمانی (بیدینی) داشت، از جای خود بلند شد و گفت: من حرف شما را قبول ندارم، در قرآن کلماتی به کار رفته، که مناسب آن مکان نیست، مثلاً این آیه: (مَا جَعَلَ اللَّهُ لِرَجُلٍ مِنْ قَلْبَینِ فِی جَوْفِهِ) {احزاب:4} خداوند دو قلب را در درون مرد قرار نداده است.
آن جوان گفت: هیچ بشری دو قلب ندارد، چرا گفته درون مرد دو قلب قرار نداده است، به جای لفظ "لرجل" صحیح أن است که میگفت: مَا جَعَلَ اللَّهُ لِبشر ...
سالن کنفرانس در سکوت عجیبی فرو رفت، و همهی نگاهها متوجه آن استاد بود، که چگونه پاسخ میدهد!!
و از طرف دیگر: شبهه آن دانشجو نیز معقول و قابل قبول بود ... چون در بدن ما یک قلب بیشتر وجود ندارد حال فرقی نمیکند زن باشد یا مرد .... پس چرا در این آیه لفظ رجل (مرد) آمده است ...
استاد سخنران در فکر فرو رفت و میدانست اگر جواب محکمی برای شبهه ایراد شده بیان نکند، چه بسا دیگر دانشجویان نیز این شبهه به دلشان رسوخ کند!!!
بعد از اندکی تأمل استاد باافتخار جواب داد: بله... واقعاً نیز همینطور است ...تنها مرد است که به هیچ عنوان امکان ندارد دو قلب در بدن او وجود داشته باشد .... ولی زن هر وقت حامله باشد در جوف او دو قلب وجود دارد، قلب مادر و قلب جنینی که در شکم مادر قرار دارد ...
اینجا بود که چهرههای دانشجویان مسلمان بشاش و شادان شد، و این استاد زبردست را تحسین کردند.
پ ن: هیچ کلمهی در قرآن گذاشته نشده مگر اینکه یک نوع حکمت ربانی در آن وجود دارد، و بدون شک تغییر دادن هر لفظ از قرآن، سبب ایجاد نقص و خلل در معنی میشود.
👇👇👇
🆔 @quranir