کانون قرآن و عترت
456 subscribers
2.93K photos
515 videos
20 files
271 links
▫️◽️◻️



🟡کانون دانشجویی🧑‍🎓، فرهنگی📚 و مذهبی📿
«قرآن و عترت» دانشگاه علوم پزشکی کرمانشاه

🌐 آدرس صفحه کانون در اینستاگرام:
🔺 https://instagram.com/quet_kums?utm_medium=co

📩 آیدی ادمین کانال جهت ارتباط و انتقادات و پیشنهادات:
🔺 @Hnazar20
Download Telegram
🪧#معرفی_کتاب

🔶باید بگم که خوندن این کتاب، دست کمی از حضور در اتاقِ درمانگر نداره. طوری‌که حس میکنی یکی از اعضای گروه درمانی هستی و با اعضای گروه ارتباط میگیری و دوست میشی. برخلاف عنوانِ کتاب، قرار نیست شوپنهاور درمان بشه بلکه خودش درمان‌گرِ داستانه.

🔸زندگیِ آرتور شوپنهاور، سرشار از تنهاییه. وسعتِ تنهاییش اون‌قدر زیاده که آدمو شوکه می‌کنه. از زندگی فاصله گرفته و اراده به زندگی رو در خودش کشته.
از نظر او زندگی چیزی است که هرگز نباید به آن آلوده شد.. آرتور وقتی کودک بود هرگز نتونست عشقِ مادر و تجربه کنه و از همان کودکی دچار فقدان شد .

🔸این کتاب روایت زندگیِ پزشکی است که به بیماریِ سرطان مبتلا شده و پس از وقفه کوتاهی، جلساتِ روان‌درمانیِ گروهی خود را ادامه می‌دهد تا تسلیمِ ترس از مرگ نشه. یالوم از شوپنهاور میخواد که به جلساتِ گروه‌درمانی بیاد و او را با عقاید شوپنهاور آشنا کنه. شوپنهاور واقعیت‌های زندگی رو مثل یک داروی تلخ اما شفادهنده به اعضای گروه درمانی و مخاطبان این کتاب میده، داروی تلخی که همه‌ی ما برای نجات یافتن به آن نیاز داریم.

✍🏻اروین د یالوم
📙درمان شوپنهاور
📚#کتابخوانی
•|@Quet_kums|•
Audio
📖🎧#کتاب_صوتی

💢کاری از کانون قرآن و عترت دانشگاه علوم پزشکی کرمانشاه
◻️◽️▫️

📓ستاره ها چیدنی نیستند

📖#برش_کتاب

🔳بخش دوازدهم

📝در قرآن کریم برای بیان کیفیت رابطه زن و شوهر، هفده مرتبه از واژه معروف به معنای شایسته استفاده شد.مثلا در سوره نساء میفرماید..‌‌

✍🏻نویسنده:محمدعلی حبیب اللهیان
📖ناشر:دفتر نشر معارف
🗒تعداد صفحات:۳۷۶
📚#کتابخانه

🔻برای دنبال کردن برش های کتاب از هشتگ ها استفاده کنید.

▫️◽️◻️
#کتابخوانی📚
•|@Quet_kums|•
🔸همیشه بهترین راه را برای پیمودن
می‌بینیم اما فقط راهی را می‌پیمائیم
که به آن عادت کرده ایم.
                                                  (پائولو کوئیلو)



                       《دکمه》



🖌میگویند سالها قبل در یک روز سرد وقتی ملکه انگلیس از پنجره قصرش به بیرون نگاه می‌کرد، مشاهده کرد که برخی از سربازان محافظ قصر، آب بینی خود را که از سرما جاری شده است با آستین خود پاک می‌کنند‌.
او از این عمل ناراحت شد و دستور داد روی آستین سربازان یک سری دکمه بدوزند تا سربازان نتوانند از آستین خود برای پاک کردن آب بینی استفاده کنند. به تدریج وجود دکمه روی آستین جزء لاینفک لباسهای نظامی درآمد.
سالها بعد وقتی ارتش آمریکا اعلام کرد که هر کسی کاهشی در هزینه های نظامی ایجاد کند پاداش مناسبی دریافت خواهد کرد. یک خیاط با پیشنهاد حذف دکمه‌های اضافی توانست پاداش خوبی دریافت کند. زیرا با توجه به تعداد سربازان، لباس‌ها و دکمه‌های هر لباس، صرفه جویی قابل توجهی حاصل شده بود !

🔸نکته: بسیاری راهکارها و امکانات در گذشته بنا به علتی ایجاد شده ولی پس از گذشت زمان با اینکه علت اصلی بوجود آورندۀ آن راهکارها از بین رفته ولی آنها همچنان به موجودیت خود ادامه می‌دهند، زیرا استفاده از آن امکانات و راه حل‌ها بر اثر تکرار تبدیل به عادت شده‌اند.
عادت دشمن خلاقیت است. مؤثرترین راه آفرینش و خلاقیت، رهایی از دام عادات و شالوده شکنی است.


📙مشکلات راشکلات کنید
✍🏻مسعود لعلی
📖#برش_کتاب
📚#کتابخوانی
•|@Quet_kums|•
Audio
⚜️مجموعه داستان های زندگی سید محرومین

🔰کاری از کانون دانشجویی قرآن و عترت دانشگاه علوم پزشکی کرمانشاه

قسمت اول

#شهید_جمهور
#شهید_رئیسی
#سید_الشهدای‌_خدمت
#کتابخوانی

.|@Quet_kums|.
Audio
⚜️مجموعه داستان های زندگی سید محرومین

🔰کاری از کانون دانشجویی قرآن و عترت دانشگاه علوم پزشکی کرمانشاه

قسمت دوم

#شهید_جمهور
#شهید_رئیسی
#سید_الشهدای‌_خدمت
#کتابخوانی

.|@Quet_kums|.
Audio
⚜️مجموعه داستان های زندگی سید محرومین

🔰کاری از کانون دانشجویی قرآن و عترت دانشگاه علوم پزشکی کرمانشاه

قسمت سوم

#شهید_جمهور
#شهید_رئیسی
#سید_الشهدای‌_خدمت
#کتابخوانی

.|@Quet_kums|.
🔸وقتی چیزی بسیار به چشمانمان
نزدیک باشد نمیتوانیم آن را ببینیم
برای دیدن به فاصله ای نیازمندیم.



                   《من قاچاقچی هستم》



🖌ملا نصر الدين غالباً سوار بر چهارپای خود در بخشهای مرزی ایران و عراق در رفت وآمد بود و هر بار که از مرز می‌گذشت، با خود کیسه ای از سنگهای قیمتی و داروهای پزشکی را که برای آنها مجوز قانونی داشت به همراه می‌برد.
روزی از روزها، وقتی که یکی از نگهبانان مرزی از او در مورد شغلش پرسید، ملا پاسخ داد:( من قاچاقچی هستم.)  نگهبان هر بار به تفتیش ملا می پرداخت ولی موفق به یافتن کالایی در میان وسایل او نمی‌شد.
ملانصرالدین در هر سفر ثروتمندتر از قبل میشد و نگهبان هر بار بدگمان‌تر، ولی او هرگز موفق به یافتن چیزی نشد. سرانجام روزی فرا رسید که ملا از کارش باز نشسته بود. روزی از روزها که نگهبان ملا را دید، از او پرسید:( ملا، امروز دیگر تو بازنشسته ای و بنابراین من نمیتوانم تو را بازداشت کنم. لطفاً به من بگو که تو چه قاچاق می‌کردی که این قدر ثروتمند شدی و ما نتوانستیم آن را بیابیم؟)
ملانصرالدین پاسخ داد:( چیزی که من قاچاق میکردم چهار پا بود.)


📙مشکلات راشکلات کنید
✍🏻مسعود لعلی
📖#برش_کتاب
📚#کتابخوانی
•|@Quet_kums|•
Audio
⚜️مجموعه داستان های زندگی سید محرومین

🔰کاری از کانون دانشجویی قرآن و عترت دانشگاه علوم پزشکی کرمانشاه

قسمت چهارم

#شهید_جمهور
#شهید_رئیسی
#سید_الشهدای‌_خدمت
#کتابخوانی

.|@Quet_kums|.
Audio
⚜️مجموعه داستان های زندگی سید محرومین

🔰کاری از کانون دانشجویی قرآن و عترت دانشگاه علوم پزشکی کرمانشاه

قسمت پنجم

#شهید_جمهور
#شهید_رئیسی
#سید_الشهدای‌_خدمت
#کتابخوانی

.|@Quet_kums|.
✔️#معرفی_کتاب

آدام گرانت در این کتاب به ما نشان می‌دهد چطور همه‌ی ما می‌توانیم برای کسب دستاوردهای بزرگ‌تر به ‌پا خیزیم و لازم نیست از دوران کودکی نابغه باشیم.

🔸با مطالعه‌ی کتاب توانمندی‌های نهان به این درک خواهیم رسید که شاخص راستین برای  ارزیابی توانمندی‌های ما، نه بلندای قله‌ای که به آن رسیده‌ایم، بلکه میزان مسافتی است که برای صعود به آن قله پشت سر گذاشته‌ایم.

✍🏻آدام گرانت
📙توانمندی‌های نهان
📚#کتابخوانی
•|@Quet_kums|•
Audio
⚜️مجموعه داستان های زندگی سید محرومین

🔰کاری از کانون دانشجویی قرآن و عترت دانشگاه علوم پزشکی کرمانشاه

قسمت ششم

#شهید_جمهور
#شهید_رئیسی
#سید_الشهدای‌_خدمت
#کتابخوانی

.|@Quet_kums|.
Audio
⚜️مجموعه داستان های زندگی سید محرومین

🔰کاری از کانون دانشجویی قرآن و عترت دانشگاه علوم پزشکی کرمانشاه

قسمت هفتم

#شهید_جمهور
#شهید_رئیسی
#سید_الشهدای‌_خدمت
#کتابخوانی

.|@Quet_kums|.
Audio
⚜️مجموعه داستان های زندگی سید محرومین

🔰کاری از کانون دانشجویی قرآن و عترت دانشگاه علوم پزشکی کرمانشاه

قسمت هشتم

#شهید_جمهور
#شهید_رئیسی
#سید_الشهدای‌_خدمت
#کتابخوانی

.|@Quet_kums|.
⬛️◼️⬛️◼️⬛️◼️⬛️◼️⬛️◼️⬛️◼️
جمع صفات پنج تن یکجاست زینب
اثبات ذات مادرش زهراست زینب

نور حقیقت در شب ظلمت فقط اوست
"اِنّا هَدَیناهُ السَّبیلِ" ماست زینب

او را صداکردم" وَ ما اَدراک" گفتند
از بس مقام و رتبه اش بالاست زینب

دربارگاه قدس، در سیر اِلَی الله
مرکز نشین حلقهء سرهاست زینب

زنجیرهء وصل امامت بر امامت
در امتداد روز عاشوراست زینب

گفتیم " عَرِّفنی" ندا آمد که حاشا
مثل خدا معروف ناپیداست زینب

بَینی و بَین الله، مجذوب حسین است
زینب نگو که محشر کبراست زینب

دارد گره وا میکند از کار عالم
وقت نماز شب اگر تنهاست زینب

دادند دستم را به دستان ابالفضل
هربار که حاجات من را خواست زینب

محکم گره زد معجر خود را از امشب
یعنی علمدار حرم فرداست زینب

✍🏻رضا دین پرور
#شب_چهارم_محرم🏴
#حضرت_زینب🖤
#کتابخوانی📚
•|@Quet_kums|•
🏴▪️🏴▪️🏴▪️🏴▪️🏴▪️🏴▪️
از غمِ  بی کسیت در دلم اشک و آه است
میزنم بر سر خود ، غم، غمِ  عبدالله است

باز  لمس عطش  و سوزش و واویلا شد
شام  در  مرثیه ی  آن حرم بی ماه است

روی  یک  نیزه  سر  و جانِ  علیِ اصغر
جای صد تیغ زمان بر بدن این شاه است

منِ بیمار  و  دلِ زخمی  و  دستِ مهرت
که شفای دلم ای عشق فقط یک راه است

خون دل خوردم و هر شب شبِ عاشورا شد
که خداوند  از احساسِ  غزل  آگاه  است

✍🏻محمد جهان زاد
#شب_پنجم_محرم🏴
#عبدالله_بن_حسن🖤
#کتابخوانی📚
•|@Quet_kums|•
مستجاب
ریاح نت
🥀🏴◾️🥀🏴◾️🥀🏴◾️🥀
من برایت پدرم پس تو برایم پسری
چه مبارک پسری و چه مبارک پدری

یاد شب های مناجات حسن می افتم
می وزد از سر زلف تو نسیم سحری

همه گشتیم ولی نیست به اندازه ی تو
نه کلاه خوودی و نه یک زره ای نه سپری

من از آنجا که به موسایی ات ایمان دارم
می فرستم به سوی قوم تو را یک نفری

بی سبب نیست حرم پشت سرت راه افتاد
نیست ممکن بروی و دل ما را نبری

قاسمم را به روی زین بگذار عبّاسم
قمری را به روی دست گرفته قمری

نوعروست که نشد موی تو را شانه کند
عاقبت گیسویت افتاد به دست دگری

تو خودت قاسمی و سر زده تقسیم شدی
دو هجا بودی و حالا دو هجا بیشتری

بند بند تو که پاشید خودم فهمیدم
از روی قامت تو رد شده هر رهگذری

جا به جا می شود این دنده تکانت بدهم
وای عجب درد سری وای عجب درد سری
✍🏻علی اکبر لطیفیان
🎤مهدی رسولی

#شب_ششم_محرم🏴
#قاسم_بن_حسن🖤
#کتابخوانی📚
•|@Quet_kums|•
نماهنگ لالایی رباب
حاج محمود کریمی
🥀🥀🥀🥀🥀🥀🥀🥀🥀🥀
به روی نی، بزند شانه باد موی تو را
و آفتاب عوض کرده رنگ و روی تو را

چقدر جای تو و گاهواره ات خالی ست
هنوز می دهد این خیمه گاه بوی تو را

رباب بعد تو هر شب به خواب می بیند
گرفته است هدف حرمله گلوی تو را

همان سه شعبه که بر حنجر تو زد بوسه
شکافت مشک و سر و دیده ی عموی تو را

قرار بود عصای حسین باشی تو
به باد داد ولی شمر آرزوی تو را

تو کیستی؟ که ملائک همه به قصد شفا
به چشم خویش بمالند خاک کوی تو را

✍🏻احسان نرگسی رضاپور
#شب_هفتم_محرم🏴
#حضرت_علی_اصغر🖤
#کتابخوانی📚
•|@Quet_kums|•
دلتنگی
ریاح نت
🏴🏴🏴
🏴🏴
🏴
گیسویش وقتی پریشان و مجعد می شود
سوگواری شب هشتم زبانزد می شود

چشم های خیس لیلا گفت هنگام وداع
فرصت بوسیدنش آیا مجدد می شود

طبع نازکتر ز گل تا رفت بین داس ها
آه آه لاله های دشت ممتد می شود

عین یک سو لام یک سو یاء یک سو ریخته است
این هجاها روی هم شکل محمد می شود

تاتنش از هم نپاشد باد هم با احترام
دست بر سینه ز اطراف تنش رد می شود

پیکرش مثل فدک نامه است ،در مرثیه اش
غالبا بین دو روضه رفت و آمد می شود

گیسویش را روی نیزه باد هر سو می برد
مثل پرچم اهتزازش نذر گنبد می شود
ا🏴🏴🏴
ا🏴🏴
ا🏴

🎤مرتضی عطاران
✍🏻محسن حنیفی

#شب_هشتم_محرم🏴
#حضرت_علی_اکبر🖤
#کتابخوانی📚

•|@Quet_kums|•
🖤🖤🖤🖤🖤
🖤🖤🖤🖤
🖤🖤🖤
🖤🖤
🖤
یاعلی!پهلوان ما رفته
ماه از آسمان ما رفته
جان نداریم جان ما رفته
ساقی خاندان ما رفته

رفته تا با شتاب برگردد
آب با مشک آب برگردد

قوم و فامیل زحمتش دادند
نیمه شب برگ دعوتش دادند
آشناهاش غربتش دادند
پیش زینب خجالتش دادند

یک امان نامه شرمسارش کرد
تا خود صبح بیقرارش کرد

تا شنیده عمو عموهارا
زده بر دوش آرزوهارا
تا کمی تر کند گلوهارا
بخرد کل آبرو هارا

بچه ها آمدند راهی شد
آنقدر رو زدند راهی شد

تیرها ریختند بر بدنش
از نوک پا گرفته تا دهنش
پاره پاره شدست پیرهنش
سوختم پابه پای سوختنش

شک ندارم که او نظر خورده
شاخ شمشاد ما تبر خورده

تکیه قرص من زمین افتاد
با چه وضعی ز صدر زین افتاد
رد نیزه روی نگین افتاد
روی پیشانیش که چین افتاد

گرزی آمد سرش چه غوغا شد
گره بین ابرویش وا شد

ای علمدار من چه کم شده ای
سرو بودی چقدر خم شده ای
بروی نیزه ها علم شده ای
روضه باز این حرم شده ای

مادرم مادرت شده عباس
چادرش بسترت شده عباس

بی تو فکر اسارتند همه
بچه ها بی حمایتند همه
زخمی از هتک حرمتند همه
لشکری فکر غارتند همه

امنیت دور خواهرم رفته
چشمهاشان سوی حرم رفته

✍🏻سید پوریا هاشمی
#شب_نهم_محرم🏴
#حضرت_عباس🖤
#شب_تاسوعا🏴🖤🏴
#کتابخوانی📚
•|@Quet_kums|•
🏴🏴🏴🏴🏴🏴🏴🏴
🏴🏴🏴🏴🏴🏴
🏴🏴🏴🏴🏴
🏴🏴🏴🏴
🏴🏴🏴
🏴🏴
🏴
از دور ، نمای صولتش پیدا بود
سرخیِ گل آلود لبش زیبا بود
آن سَر که به روی نیزه قرآن می خواند
مُهر سند قیام عاشورا بود

                   🏴🏴🏴

آن است همین مصیبت پابرجا
این است همان صحنه ی طاقت فرسا
قرآن به روی نیزه ها در صفین 
قرآن به روی نیزه در عاشورا

                  🏴🏴🏴

شعرم به میان قصه بی پروا شد
بر هر ورق جنازه ات بلوا شد !
از بس که الفبای تو از هم پاشید
یکمرتبه اعضای تو ناخوانا شد !

                   🏴🏴🏴

دُردانه و از سُلاله ی دریایید !
گلگون کفنان بزم عاشورایید !
حقا به طواف شمع سوزان حسین
هفتاد و دو پروانه ی بی پروایید ! 

                   🏴🏴🏴

شمشیر به قلب مصحف خاتم خورد
اسلام ، غمی به پهنه ی عالم خورد
از بس که ورق ورق نمودند تو را
ترتیب تمام سوره ات بر هم خورد !

                  🏴🏴🏴

آیات حماسه های جاویدانی !
تفسیر شریف لو‌لو و مرجانی !
بی سابقه قطعه قطعه کردند تو را
انگار که جزء سی اُم قرآنی !

                   🏴🏴🏴

هستی و به مرگ خویش جاوید شدی  !
در ظلمت شب ، نشان ناهید شدی  !
خاموش شدی به زیر شمشیر ، ولی
یکباره به روی نیزه خورشید شدی ! 

            🏴🏴🏴

در دل همه داغ توست ، داغی جانکاه !
داغی که به جز خدا بر آن نیست گواه !
راس تو به روی نیزه و زینب ، هم ...
«لا حول ولا قوه الا بالله» !
🖤🖤🖤
✍🏻سید روح الله باقری
#شب_دهم_محرم🏴
#امام_حسین🖤🖤🖤
#شب_عاشورا🏴🐎⛺️🖤
#کتابخوانی📚
•|@Quet_kums|•