کانون قرآن و عترت
455 subscribers
2.93K photos
512 videos
20 files
271 links
▫️◽️◻️



🟡کانون دانشجویی🧑‍🎓، فرهنگی📚 و مذهبی📿
«قرآن و عترت» دانشگاه علوم پزشکی کرمانشاه

🌐 آدرس صفحه کانون در اینستاگرام:
🔺 https://instagram.com/quet_kums?utm_medium=co

📩 آیدی ادمین کانال جهت ارتباط و انتقادات و پیشنهادات:
🔺 @Hnazar20
Download Telegram
🪧#معرفی_کتاب

🔶متن‌های کوتاه این کتاب در طول سه سال نوشته شده است که در دل هر متن، نکته‌ای وجود دارد که ممکن است بتواند بینشی جدید را برای مخاطب به ارمغان آورد. هر متن همچون قطعه‌ای کوتاه است که وقتی در کنار هم قرار می‌گیرند، موسیقی کتاب را واضح و شفاف‌تر می‌کنند.

🔸«تکه‌هایی از یک کل منسجم» ۹ فصل دارد که هرکدام به بخش‌های کوچکِ یک تا سه صفحه‌ای تقسیم شده‌اند.
درست است که کتاب «تکه‌هایی از یک کل منجسم» غیرداستانی‌ست اما نویسنده با کمک مراجعانش، قصه‌های واقعی زیادی برای تعریف کردن دارد و یادداشت‌هایی که در کتاب نوشته هم قصه هستند هم راهنمای خواننده‌ی کتاب برای تامل در باب زندگی.

✍🏻پونه مقیمی
📙تکه‌هایی از یک کل منسجم
📚#کتابخوانی

•|@Quet_kums|•
Audio
📖🎧#کتاب_صوتی

💢کاری از کانون قرآن و عترت دانشگاه علوم پزشکی کرمانشاه
◻️◽️▫️

📓ستاره ها چیدنی نیستند

📖#برش_کتاب

🔳بخش یازدهم

📝امام باقر(ع) لبخندی زد و فرمودند: فکر می کنی نمیدانم چرا میخندی؟بخاطر لباسی که بر تن دارم! اما بدان که همسرم از من تقاضا کرد این لباس را بپوشم؛ من با اینکه میلی به این لباس نداشتم اما چون همسرم را دوست دارم آن را پوشیدم...

✍🏻نویسنده:محمدعلی حبیب اللهیان
📖ناشر:دفتر نشر معارف
🗒تعداد صفحات:۳۷۶
📚#کتابخانه

🔻برای دنبال کردن برش های کتاب از هشتگ ها استفاده کنید.

▫️◽️◻️
#کتابخوانی📚
•|@Quet_kums|•
🔸هر روز در اطراف ما هزاران سیب از
درخت به زمین میافتد اما آنچه وجود
ندارد دیدگاه نیوتنی است.

                                         (استراتژی اثر بخش)


                      《 خودکارهای ناسا 》



🖌هنگامی که ناسا برنامه فرستادن فضانورد به فضا را آغاز کرد، با مشکل کوچکی روبرو شد.
آنها دریافتند که خودکارهای موجود در فضا بدون جاذبه کار نمی‌کنند.
در واقع جوهر خودکار به سمت پایین جریان نمی یابد و روی سطح کاغذ نمی‌ریزد. برای حل این مشکل آنها شرکت مشاورین اندرسون را انتخاب کردند.
تحقیقات بیش از یک دهه طول کشید. ۱۲ میلیون دلار صرف شد و در نهایت آنها خودکاری طراحی کردند که در محیط بدون جاذبه می‌نوشت.  زیر آب کار می کرد. روی هر سطحی حتی کریستال می‌نوشت و از دمای زیر صفر تا ۳۰۰ درجه سانتیگراد کار می‌کرد.
...... روس‌ها راه حل ساده‌تری داشتند آنها از مداد استفاده کردند.


📙مشکلات راشکلات کنید
✍🏻مسعود لعلی
📖#برش_کتاب
📚#کتابخوانی
•|@Quet_kums|•
🪧#معرفی_کتاب

🔶باید بگم که خوندن این کتاب، دست کمی از حضور در اتاقِ درمانگر نداره. طوری‌که حس میکنی یکی از اعضای گروه درمانی هستی و با اعضای گروه ارتباط میگیری و دوست میشی. برخلاف عنوانِ کتاب، قرار نیست شوپنهاور درمان بشه بلکه خودش درمان‌گرِ داستانه.

🔸زندگیِ آرتور شوپنهاور، سرشار از تنهاییه. وسعتِ تنهاییش اون‌قدر زیاده که آدمو شوکه می‌کنه. از زندگی فاصله گرفته و اراده به زندگی رو در خودش کشته.
از نظر او زندگی چیزی است که هرگز نباید به آن آلوده شد.. آرتور وقتی کودک بود هرگز نتونست عشقِ مادر و تجربه کنه و از همان کودکی دچار فقدان شد .

🔸این کتاب روایت زندگیِ پزشکی است که به بیماریِ سرطان مبتلا شده و پس از وقفه کوتاهی، جلساتِ روان‌درمانیِ گروهی خود را ادامه می‌دهد تا تسلیمِ ترس از مرگ نشه. یالوم از شوپنهاور میخواد که به جلساتِ گروه‌درمانی بیاد و او را با عقاید شوپنهاور آشنا کنه. شوپنهاور واقعیت‌های زندگی رو مثل یک داروی تلخ اما شفادهنده به اعضای گروه درمانی و مخاطبان این کتاب میده، داروی تلخی که همه‌ی ما برای نجات یافتن به آن نیاز داریم.

✍🏻اروین د یالوم
📙درمان شوپنهاور
📚#کتابخوانی
•|@Quet_kums|•
Audio
📖🎧#کتاب_صوتی

💢کاری از کانون قرآن و عترت دانشگاه علوم پزشکی کرمانشاه
◻️◽️▫️

📓ستاره ها چیدنی نیستند

📖#برش_کتاب

🔳بخش دوازدهم

📝در قرآن کریم برای بیان کیفیت رابطه زن و شوهر، هفده مرتبه از واژه معروف به معنای شایسته استفاده شد.مثلا در سوره نساء میفرماید..‌‌

✍🏻نویسنده:محمدعلی حبیب اللهیان
📖ناشر:دفتر نشر معارف
🗒تعداد صفحات:۳۷۶
📚#کتابخانه

🔻برای دنبال کردن برش های کتاب از هشتگ ها استفاده کنید.

▫️◽️◻️
#کتابخوانی📚
•|@Quet_kums|•
🔸همیشه بهترین راه را برای پیمودن
می‌بینیم اما فقط راهی را می‌پیمائیم
که به آن عادت کرده ایم.
                                                  (پائولو کوئیلو)



                       《دکمه》



🖌میگویند سالها قبل در یک روز سرد وقتی ملکه انگلیس از پنجره قصرش به بیرون نگاه می‌کرد، مشاهده کرد که برخی از سربازان محافظ قصر، آب بینی خود را که از سرما جاری شده است با آستین خود پاک می‌کنند‌.
او از این عمل ناراحت شد و دستور داد روی آستین سربازان یک سری دکمه بدوزند تا سربازان نتوانند از آستین خود برای پاک کردن آب بینی استفاده کنند. به تدریج وجود دکمه روی آستین جزء لاینفک لباسهای نظامی درآمد.
سالها بعد وقتی ارتش آمریکا اعلام کرد که هر کسی کاهشی در هزینه های نظامی ایجاد کند پاداش مناسبی دریافت خواهد کرد. یک خیاط با پیشنهاد حذف دکمه‌های اضافی توانست پاداش خوبی دریافت کند. زیرا با توجه به تعداد سربازان، لباس‌ها و دکمه‌های هر لباس، صرفه جویی قابل توجهی حاصل شده بود !

🔸نکته: بسیاری راهکارها و امکانات در گذشته بنا به علتی ایجاد شده ولی پس از گذشت زمان با اینکه علت اصلی بوجود آورندۀ آن راهکارها از بین رفته ولی آنها همچنان به موجودیت خود ادامه می‌دهند، زیرا استفاده از آن امکانات و راه حل‌ها بر اثر تکرار تبدیل به عادت شده‌اند.
عادت دشمن خلاقیت است. مؤثرترین راه آفرینش و خلاقیت، رهایی از دام عادات و شالوده شکنی است.


📙مشکلات راشکلات کنید
✍🏻مسعود لعلی
📖#برش_کتاب
📚#کتابخوانی
•|@Quet_kums|•
Audio
⚜️مجموعه داستان های زندگی سید محرومین

🔰کاری از کانون دانشجویی قرآن و عترت دانشگاه علوم پزشکی کرمانشاه

قسمت اول

#شهید_جمهور
#شهید_رئیسی
#سید_الشهدای‌_خدمت
#کتابخوانی

.|@Quet_kums|.
Audio
⚜️مجموعه داستان های زندگی سید محرومین

🔰کاری از کانون دانشجویی قرآن و عترت دانشگاه علوم پزشکی کرمانشاه

قسمت دوم

#شهید_جمهور
#شهید_رئیسی
#سید_الشهدای‌_خدمت
#کتابخوانی

.|@Quet_kums|.
Audio
⚜️مجموعه داستان های زندگی سید محرومین

🔰کاری از کانون دانشجویی قرآن و عترت دانشگاه علوم پزشکی کرمانشاه

قسمت سوم

#شهید_جمهور
#شهید_رئیسی
#سید_الشهدای‌_خدمت
#کتابخوانی

.|@Quet_kums|.
🔸وقتی چیزی بسیار به چشمانمان
نزدیک باشد نمیتوانیم آن را ببینیم
برای دیدن به فاصله ای نیازمندیم.



                   《من قاچاقچی هستم》



🖌ملا نصر الدين غالباً سوار بر چهارپای خود در بخشهای مرزی ایران و عراق در رفت وآمد بود و هر بار که از مرز می‌گذشت، با خود کیسه ای از سنگهای قیمتی و داروهای پزشکی را که برای آنها مجوز قانونی داشت به همراه می‌برد.
روزی از روزها، وقتی که یکی از نگهبانان مرزی از او در مورد شغلش پرسید، ملا پاسخ داد:( من قاچاقچی هستم.)  نگهبان هر بار به تفتیش ملا می پرداخت ولی موفق به یافتن کالایی در میان وسایل او نمی‌شد.
ملانصرالدین در هر سفر ثروتمندتر از قبل میشد و نگهبان هر بار بدگمان‌تر، ولی او هرگز موفق به یافتن چیزی نشد. سرانجام روزی فرا رسید که ملا از کارش باز نشسته بود. روزی از روزها که نگهبان ملا را دید، از او پرسید:( ملا، امروز دیگر تو بازنشسته ای و بنابراین من نمیتوانم تو را بازداشت کنم. لطفاً به من بگو که تو چه قاچاق می‌کردی که این قدر ثروتمند شدی و ما نتوانستیم آن را بیابیم؟)
ملانصرالدین پاسخ داد:( چیزی که من قاچاق میکردم چهار پا بود.)


📙مشکلات راشکلات کنید
✍🏻مسعود لعلی
📖#برش_کتاب
📚#کتابخوانی
•|@Quet_kums|•