فكر كردن به ژانر، آفت نوشتن است
گفت و گو با عماد رضايينيك، نويسنده رمان «شب به خرس»
#زهره_حسينزادگان
@qoqnoospub
عماد رضايينيك كه در آستانه 30 سالگي است و نوشتن را از زمان 17 سالگي زيرنظر محمدجواد جزيني آغاز كرده، ميگويد: «اين شاگردي در تمام اين سالها تاكنون با افتخار ادامه داشته است.» او دانشآموخته روانشناسي شخصيت است و تاثير اين رشته را به روشني ميتوان در كتابهايش ديد. رضايينيك پيش از اين رمان «پسري بينام در روزگار نارنجي» در سال 97 منتشر كرده بود. گفتوگو با اين نويسنده جوان را به بهانه انتشار رمان «شب به خرس» در ادامه ميخوانيد.
سوژه «شب به خرس» را چطور پيدا كرديد؟
طرح فيلمنامهاي داشتم كه در آن يك نفر كه خيلي تنهاست و زندگي اقتصادي خوبي ندارد، روزي در مترو دو نفر از دوستان قديمياش را ميبيند و با آنها در مورد سالهاي مدرسه حرف ميزند اينكه اداي معلمها را درميآورده و درنهايت به او پيشنهاد ميدهند كه دوباره بيايد و اداي آنها را دربياورد و بابتش پول بگيرد.» اين ايده اوليه «شب به خرس» است كه اتفاقا هم چنين پلاني دقيقا در قسمتي از رمان هست.
در كتاب «شب به خرس» فصلي هست با عنوان فصل ميانه كه از نظر نثري با كل رمان تفاوت دارد. دليل و جنس اين تفاوت چيست؟
بله. كاملا. اين قسمت اداي ديني است به «مرشد و مارگاريتا» نوشته ميخاييل بولگاكف. در كتاب مرشد و مارگاريتا هم فصلي به اين شكل وجود دارد و به همين دليل، كتاب را هم به بولگاكف تقديم كردم. بعد از اينكه رمان را نوشتم و تمام شد، ديدم كه اين ميانه چقدر شبيه فصل بسيار جذاب و شگفتانگيز مرشد و مارگاريتاست. البته نويسندگان بسياري هستند كه اين ويژگي را دارند ولي احساس كردم كه بولگاكف در «شب به خرس» تاثير زيادي بر ناخودآگاه من گذاشته بود.
«شب به خرس» از مايههاي معمايي، دلهرهآور و در مجموع روانشناختي بهره ميبرد اما در عين حال رمان ژانرگريزي است. تركيب اينها و در عين حال ذيل ژانر خاصي طبقهبندي نشدن از چه تفكري ميآيد؟
علاقه شخصي من به داستانهاي معمايي است و من به گوناگوني ژانر هم خيلي علاقه دارم. وجود جنبههاي روانشناختي احتمالا به سبب كار من است. صادقانه بگويم كه قبل از نوشتن فكر نميكنم كه ميخواهم مثلا محتواي روانشناختي در مورد كاراكتر اضافه كنم يا خير اما به سبب كاري كه در رشته روانشناسي كردم، خواه ناخواه روي متني كه مينويسم، تاثيرگذار است. همانطوري كه شايد اگر يك مهندس بخواهد بنويسد، المانهاي كارش در داستان تاثيرگذار باشد. به هر حال علاقه شخصي خود من هم همين است و دوست دارم، ژانرهاي مختلف را با هم تركيب كنم و خروجي خوبي از آن بگيرم.
خودتان سبك اين رمان را بيشتر به رئاليسم نزديك ميدانيد يا مثلا به ژانر تخيلي و فانتزي؟
فكر نميكنم رئال باشد. اگر از منظر ژانرشناسي بررسي كنيم، قسمتهايي از داستان طبق قاعده رئاليسم جادويي پيش ميرود ولي قسمتهايي شبيه نيست. اگر طبق قاعدههاي فانتزي هم بررسي كنيم به همين صورت است. در فرآيند نوشتن خيلي خودم را درگير اين ماجرا نميكنم. فكر ميكنم شايد در مواقعي براي نوشتن آفت باشد. چارچوبي كه به وجود ميآيد، باعث بسته شدن دست و پاي نويسنده ميشود. البته قاعدتا طرح كلي و ساختار از قبل تعيين شدهاي بايد وجود داشته باشد...
روزنامه اعتماد دوشنبه 19 خرداد 99
hnادامه در لينك زير
https://b2n.ir/023574
گفت و گو با عماد رضايينيك، نويسنده رمان «شب به خرس»
#زهره_حسينزادگان
@qoqnoospub
عماد رضايينيك كه در آستانه 30 سالگي است و نوشتن را از زمان 17 سالگي زيرنظر محمدجواد جزيني آغاز كرده، ميگويد: «اين شاگردي در تمام اين سالها تاكنون با افتخار ادامه داشته است.» او دانشآموخته روانشناسي شخصيت است و تاثير اين رشته را به روشني ميتوان در كتابهايش ديد. رضايينيك پيش از اين رمان «پسري بينام در روزگار نارنجي» در سال 97 منتشر كرده بود. گفتوگو با اين نويسنده جوان را به بهانه انتشار رمان «شب به خرس» در ادامه ميخوانيد.
سوژه «شب به خرس» را چطور پيدا كرديد؟
طرح فيلمنامهاي داشتم كه در آن يك نفر كه خيلي تنهاست و زندگي اقتصادي خوبي ندارد، روزي در مترو دو نفر از دوستان قديمياش را ميبيند و با آنها در مورد سالهاي مدرسه حرف ميزند اينكه اداي معلمها را درميآورده و درنهايت به او پيشنهاد ميدهند كه دوباره بيايد و اداي آنها را دربياورد و بابتش پول بگيرد.» اين ايده اوليه «شب به خرس» است كه اتفاقا هم چنين پلاني دقيقا در قسمتي از رمان هست.
در كتاب «شب به خرس» فصلي هست با عنوان فصل ميانه كه از نظر نثري با كل رمان تفاوت دارد. دليل و جنس اين تفاوت چيست؟
بله. كاملا. اين قسمت اداي ديني است به «مرشد و مارگاريتا» نوشته ميخاييل بولگاكف. در كتاب مرشد و مارگاريتا هم فصلي به اين شكل وجود دارد و به همين دليل، كتاب را هم به بولگاكف تقديم كردم. بعد از اينكه رمان را نوشتم و تمام شد، ديدم كه اين ميانه چقدر شبيه فصل بسيار جذاب و شگفتانگيز مرشد و مارگاريتاست. البته نويسندگان بسياري هستند كه اين ويژگي را دارند ولي احساس كردم كه بولگاكف در «شب به خرس» تاثير زيادي بر ناخودآگاه من گذاشته بود.
«شب به خرس» از مايههاي معمايي، دلهرهآور و در مجموع روانشناختي بهره ميبرد اما در عين حال رمان ژانرگريزي است. تركيب اينها و در عين حال ذيل ژانر خاصي طبقهبندي نشدن از چه تفكري ميآيد؟
علاقه شخصي من به داستانهاي معمايي است و من به گوناگوني ژانر هم خيلي علاقه دارم. وجود جنبههاي روانشناختي احتمالا به سبب كار من است. صادقانه بگويم كه قبل از نوشتن فكر نميكنم كه ميخواهم مثلا محتواي روانشناختي در مورد كاراكتر اضافه كنم يا خير اما به سبب كاري كه در رشته روانشناسي كردم، خواه ناخواه روي متني كه مينويسم، تاثيرگذار است. همانطوري كه شايد اگر يك مهندس بخواهد بنويسد، المانهاي كارش در داستان تاثيرگذار باشد. به هر حال علاقه شخصي خود من هم همين است و دوست دارم، ژانرهاي مختلف را با هم تركيب كنم و خروجي خوبي از آن بگيرم.
خودتان سبك اين رمان را بيشتر به رئاليسم نزديك ميدانيد يا مثلا به ژانر تخيلي و فانتزي؟
فكر نميكنم رئال باشد. اگر از منظر ژانرشناسي بررسي كنيم، قسمتهايي از داستان طبق قاعده رئاليسم جادويي پيش ميرود ولي قسمتهايي شبيه نيست. اگر طبق قاعدههاي فانتزي هم بررسي كنيم به همين صورت است. در فرآيند نوشتن خيلي خودم را درگير اين ماجرا نميكنم. فكر ميكنم شايد در مواقعي براي نوشتن آفت باشد. چارچوبي كه به وجود ميآيد، باعث بسته شدن دست و پاي نويسنده ميشود. البته قاعدتا طرح كلي و ساختار از قبل تعيين شدهاي بايد وجود داشته باشد...
روزنامه اعتماد دوشنبه 19 خرداد 99
hnادامه در لينك زير
https://b2n.ir/023574
روزنامه اعتماد
فكر كردن به ژانر، آفت نوشتن است
زهره حسينزادگان
🔸🔶🔸🔶🔸🔶🔸🔶🔸🔶🔸
تاريخسازان كه صدایشان شنيده نمیشود
گفتوگو با تورج اتابكی درباره مشروطه و تجددخواهی در ايران به بهانه تجديد چاپ كتاب «تجدد آمرانه»
#زهره_حسينزادگان
@qoqnoospub
روزنامه اعتماد
تورج اتابكی، نويسنده، مولف و گردآورنده آثار قابل اعتنايي در حوزه تاريخ معاصر ايران است. او دانشآموخته فيزيك نظری از دانشگاه ملی ايران و دانشگاه لندن است و پس از آن با رويكرد به تاريخ به تحصيل در اين رشته در دانشگاه لندن و دانشگاه اوترخت هلند پرداخت. تاريخ اجتماعی، تاريخ فرودستان، تاريخ كار و كارگری، تجدد و نوسازي در قلمرو جغرافيايی خاورميانه و... از جمله حوزههای مطالعاتي و نوشتاری اتابكی محسوب میشود. «آذربايجان در ايران معاصر، تجدد آمرانه، دولت و فرودستان، ايران در جنگ جهاني اول، فراسوی بينش جوهري و ...» از كتابهاي اتابكی هستند كه هر كدام از آثار مهم حوزه خود محسوب ميشوند. انتشارات ققنوس به تازگی و همزمان با سالروز صدور فرمان مشروطيت، كتاب « تجدد آمرانه» او را بازنشر كرده است. به اين بهانه با تورج اتابكي هم پيرامون اهداف و آرمانهاي جنبش مشروطه از نگاه او و هم – با تعريض به كتاب «دولت و فرودستان»ش- درباره آنچه از صفت «فرودست» مراد میكند، گفتوگو كرديم. صفتي كه او تاكيد دارد به هيچ رو به معناي «تهيدست» آن را به كار نبرده، بلكه مقصودش بخشهايی از جامعه بوده كه با وجود تاثيرگذاری بر جنبشهای اجتماعی، صدايش شنيده نمیشده است.
سوالي براي خيلي از علاقهمندان به تاريخ معاصر ايران مطرح است؛ آيا مشروطيت در خلال جريان تجدد در ايران به سرانجام رسيد يا نه؟ در واقع آيا ميتوانيم بگوييم كه شروع تجددخواهي با مشروطه بوده؟
بايد بگويم كه جنبش مشروطيت تقريبا از دوران اميركبير در ايران آغاز ميشود. به زبان تمثيل بگويم، تجدد پرندهاي با دو بال آزادي و اصلاحات بود كه از شانه اميركبير پروازش را آغاز كرد، از دشت اصلاحات عصر سپهسالار گذشت و در جنبشهاي اجتماعي تقريبا 10 سالي مانده به مشروطيت از جمله جنبش تنباكو سينهسرخ كرد و بعد در انقلاب مشروطه به اوج رسيد. جنبش مشروطيت ايران اين تجربهها را پشت سر گذاشته و با چنين دستاوردهايي خواست خود را كه آزادي، رهايي از استبداد و برپايي حكومت قانون بود، پيش كشيد. به مجلس دوم كه رسيديم، در كنار آزادي مساله عدالت اجتماعي هم مطرح شد و اين دو توامان بياينكه يكي جاي ديگري را تنگ كند، تمام عرصه جامعه سياسي ايران را از مشروطيت تا پايان جنگ اول جهاني در برگرفت.
با اين حساب بايد مشروطيت را يك جنبش درازدامن اجتماعي بدانيم و نه انقلاب. درست است؟ البته شما هر دو تعبير را هم در نوشتههايتان به كار بردهايد.
بله، مشروطيت به داوري من جنبش بود. همانطور كه اشاره كردم، بيش از 50 سال پيش از صدور فرمان مشروطيت افتوخيزهايي را پشت سر ميگذارد. بسياري از منورالفكرهاي آن زمان به طرح مساله قانونخواهي و پايبندي حكومت و مردم به قانون ميانديشيدند. بيترديد مشروطيت يك جنبش پيوسته بود كه نشانههايش را ميشد براي دههها در گفتمان لايههاي مياني جامعه سراغ گرفت. بين منورالفكرها و صاحبان فكر اين پرسش وجود داشت كه راه برونرفت از مشكلات و معضلاتي كه ايران عصر ناصري با آن روبهرو بود، كدام است. حكومت پادشاهي مشروطه پاسخ اين پرسش بود. انقلاب مشروطيت ايران ۱۲۸۸-۱۲۸۴ از يكسال پيش از صدور فرمان مشرطيت تا آغاز مجلس دوم، اوج بيش از 50 سال جنبش مشروطه بود.
از مشروطه و جنبش آن كه فاصله بگيريم شما از عبارت تجدد آمرانه براي ترجمه عنوان Men Of Order استفاده كردهايد. ترجمه عنوان اصلي چيزي مثل مردان دستوردهنده يا آمر ميشود كه به رضاشاه و آتاتورك اشاره دارد منظور از تجدد آمرانه چيست؟
نام تجدد آمرانه را من به آقاي حقيقتخواه پيشنهاد كردم. من در كارهايم دو گزينه را در برابر هم ميگذارم، تجدد آمرانه در برابر رايزانه. نام كتاب در زبان انگليسي مردان قدرت است. جهان بين جنگ اول و دوم جهاني، جهان مردان قدرت است: رضا شاه، آتاتورك، استالين، موسوليني، آدولف هيتلر و ديگران كه شمارشان كم هم نيست. اينان راه برونرفت كشورشان را از توسعهنيافتگي، اعمال تجدد آمرانه از بالا به پايين و گاه حتي بدون حضور و دخالت مردم ميبينند. همين را هم اشاره كنم كه تجددسازي را مترادف با مدرنيزاسيون ميگيرم، يعني نوسازي كه از نوآوري، يعني مدرنيته متفاوت است. مدرنيته براي من فرديت است و خودمختاري فردي و خرد نقاد.
ادامه مطلب در لینک زير
👇👇👇👇
https://u.to/7ZCNGQ
تاريخسازان كه صدایشان شنيده نمیشود
گفتوگو با تورج اتابكی درباره مشروطه و تجددخواهی در ايران به بهانه تجديد چاپ كتاب «تجدد آمرانه»
#زهره_حسينزادگان
@qoqnoospub
روزنامه اعتماد
تورج اتابكی، نويسنده، مولف و گردآورنده آثار قابل اعتنايي در حوزه تاريخ معاصر ايران است. او دانشآموخته فيزيك نظری از دانشگاه ملی ايران و دانشگاه لندن است و پس از آن با رويكرد به تاريخ به تحصيل در اين رشته در دانشگاه لندن و دانشگاه اوترخت هلند پرداخت. تاريخ اجتماعی، تاريخ فرودستان، تاريخ كار و كارگری، تجدد و نوسازي در قلمرو جغرافيايی خاورميانه و... از جمله حوزههای مطالعاتي و نوشتاری اتابكی محسوب میشود. «آذربايجان در ايران معاصر، تجدد آمرانه، دولت و فرودستان، ايران در جنگ جهاني اول، فراسوی بينش جوهري و ...» از كتابهاي اتابكی هستند كه هر كدام از آثار مهم حوزه خود محسوب ميشوند. انتشارات ققنوس به تازگی و همزمان با سالروز صدور فرمان مشروطيت، كتاب « تجدد آمرانه» او را بازنشر كرده است. به اين بهانه با تورج اتابكي هم پيرامون اهداف و آرمانهاي جنبش مشروطه از نگاه او و هم – با تعريض به كتاب «دولت و فرودستان»ش- درباره آنچه از صفت «فرودست» مراد میكند، گفتوگو كرديم. صفتي كه او تاكيد دارد به هيچ رو به معناي «تهيدست» آن را به كار نبرده، بلكه مقصودش بخشهايی از جامعه بوده كه با وجود تاثيرگذاری بر جنبشهای اجتماعی، صدايش شنيده نمیشده است.
سوالي براي خيلي از علاقهمندان به تاريخ معاصر ايران مطرح است؛ آيا مشروطيت در خلال جريان تجدد در ايران به سرانجام رسيد يا نه؟ در واقع آيا ميتوانيم بگوييم كه شروع تجددخواهي با مشروطه بوده؟
بايد بگويم كه جنبش مشروطيت تقريبا از دوران اميركبير در ايران آغاز ميشود. به زبان تمثيل بگويم، تجدد پرندهاي با دو بال آزادي و اصلاحات بود كه از شانه اميركبير پروازش را آغاز كرد، از دشت اصلاحات عصر سپهسالار گذشت و در جنبشهاي اجتماعي تقريبا 10 سالي مانده به مشروطيت از جمله جنبش تنباكو سينهسرخ كرد و بعد در انقلاب مشروطه به اوج رسيد. جنبش مشروطيت ايران اين تجربهها را پشت سر گذاشته و با چنين دستاوردهايي خواست خود را كه آزادي، رهايي از استبداد و برپايي حكومت قانون بود، پيش كشيد. به مجلس دوم كه رسيديم، در كنار آزادي مساله عدالت اجتماعي هم مطرح شد و اين دو توامان بياينكه يكي جاي ديگري را تنگ كند، تمام عرصه جامعه سياسي ايران را از مشروطيت تا پايان جنگ اول جهاني در برگرفت.
با اين حساب بايد مشروطيت را يك جنبش درازدامن اجتماعي بدانيم و نه انقلاب. درست است؟ البته شما هر دو تعبير را هم در نوشتههايتان به كار بردهايد.
بله، مشروطيت به داوري من جنبش بود. همانطور كه اشاره كردم، بيش از 50 سال پيش از صدور فرمان مشروطيت افتوخيزهايي را پشت سر ميگذارد. بسياري از منورالفكرهاي آن زمان به طرح مساله قانونخواهي و پايبندي حكومت و مردم به قانون ميانديشيدند. بيترديد مشروطيت يك جنبش پيوسته بود كه نشانههايش را ميشد براي دههها در گفتمان لايههاي مياني جامعه سراغ گرفت. بين منورالفكرها و صاحبان فكر اين پرسش وجود داشت كه راه برونرفت از مشكلات و معضلاتي كه ايران عصر ناصري با آن روبهرو بود، كدام است. حكومت پادشاهي مشروطه پاسخ اين پرسش بود. انقلاب مشروطيت ايران ۱۲۸۸-۱۲۸۴ از يكسال پيش از صدور فرمان مشرطيت تا آغاز مجلس دوم، اوج بيش از 50 سال جنبش مشروطه بود.
از مشروطه و جنبش آن كه فاصله بگيريم شما از عبارت تجدد آمرانه براي ترجمه عنوان Men Of Order استفاده كردهايد. ترجمه عنوان اصلي چيزي مثل مردان دستوردهنده يا آمر ميشود كه به رضاشاه و آتاتورك اشاره دارد منظور از تجدد آمرانه چيست؟
نام تجدد آمرانه را من به آقاي حقيقتخواه پيشنهاد كردم. من در كارهايم دو گزينه را در برابر هم ميگذارم، تجدد آمرانه در برابر رايزانه. نام كتاب در زبان انگليسي مردان قدرت است. جهان بين جنگ اول و دوم جهاني، جهان مردان قدرت است: رضا شاه، آتاتورك، استالين، موسوليني، آدولف هيتلر و ديگران كه شمارشان كم هم نيست. اينان راه برونرفت كشورشان را از توسعهنيافتگي، اعمال تجدد آمرانه از بالا به پايين و گاه حتي بدون حضور و دخالت مردم ميبينند. همين را هم اشاره كنم كه تجددسازي را مترادف با مدرنيزاسيون ميگيرم، يعني نوسازي كه از نوآوري، يعني مدرنيته متفاوت است. مدرنيته براي من فرديت است و خودمختاري فردي و خرد نقاد.
ادامه مطلب در لینک زير
👇👇👇👇
https://u.to/7ZCNGQ
روزنامه اعتماد امروز منتشر كرد:
جهاني شدن ادبيات از رهگذر ادبيات ملي
گفتوگو با #محمد_جعفري_قنواتي
درباره «ادبيات عامه و مفهوم فولكلور» به مناسبت انتشار كتاب #نه_منظر از #مجموعه _ادبيات_عامه ققنوس:
#زهره_حسينزادگان
@qoqnoospub
داستانهاي عاميانه فارسي گنجينههايي از مضمون، تمثيل، ضربالمثلها و آداب و رسوم فارسيزبانان به شمار ميروند. توجه به
چنين گنجينههايي در اصل از پاسداشت فرهنگ و ادب كهن سرزميني است به وسعت زبان فارسي.
ادامه مطلب 👇🏿👇🏿
https://u.to/zsb4GQ
جهاني شدن ادبيات از رهگذر ادبيات ملي
گفتوگو با #محمد_جعفري_قنواتي
درباره «ادبيات عامه و مفهوم فولكلور» به مناسبت انتشار كتاب #نه_منظر از #مجموعه _ادبيات_عامه ققنوس:
#زهره_حسينزادگان
@qoqnoospub
داستانهاي عاميانه فارسي گنجينههايي از مضمون، تمثيل، ضربالمثلها و آداب و رسوم فارسيزبانان به شمار ميروند. توجه به
چنين گنجينههايي در اصل از پاسداشت فرهنگ و ادب كهن سرزميني است به وسعت زبان فارسي.
ادامه مطلب 👇🏿👇🏿
https://u.to/zsb4GQ
روزنامه اعتماد 10 اسفندماه:
آينهاي در برابر زنان ايراني
جهان داستاني آلبا دسس پدس در گفت و گو با شهلا زرلكي به مناسبت تجديد چاپ كتاب «عذاب وجدان»
#زهره_حسينزادگان
@qoqnoospub
كتاب «عذاب وجدان» آلبا دسس پدس در انتشارات ققنوس به چاپ سيزدهم رسيد؛ بالطبع براي گفتوگو پيرامون اين اثر و نويسندهاش بايد سراغ مترجمش ميرفتيم؛ اما 7 سال و حدود يك ماه از درگذشت بهمن فرزانه ميگذرد. كسي كه بسياراني بر اين عقيدهاند كه نبايد تنها او را مترجم دانست بلكه به بركت خلاقيت مثالزدنياش در برگرداندن اثر به زبان فارسي، تو گويي خود نويسندهاي است كه ضمن ترجمه انگار اثر ديگري را خلق كرده. ضمن اينكه او نويسنده هم بود و گواهش رمان «چركنويس» كه سال گذشته نشر ققنوس آن را تجديد چاپ هم كرد. بهمن فرزانه بعد از ترجمه جاودانهاش از «صدسال تنهايي» ماركز 20 سال از دنياي ترجمه جدا شد تا اينكه آقاي ارسلان فصيحي با او تماس گرفت و خواست كتابي را انتخاب و ترجمه كند. فرزانه مخاطبش را خوب ميشناخت و معمولا انتخابهاي هوشمندانهاي داشت و «عذاب وجدان» و استقبال مخاطبان فارسزبان از آن شاهدي است بر اين ذكاوت.
دسس پدس سال 1911 از پدري كوبايي و مادري ايتاليايي در رم به دنيا آمد. او بيشتر خود را ايتاليايي ميدانست و به عنوان نويسنده ايتاليايي هم شناخته ميشود. كتاب «عذاب وجدان» دسس پدس سال 1380 براي اولين بار منتشر شد و امروز به چاپ سيزدهم رسيده است. به اين بهانه با شهلا زرلكي، نويسنده، منتقد و پژوهشگر ادبي و نويسنده اثر تحليلي «زنان عليه زنان/ جستاري روانشناختي در آثار آلبا دسس پدس» درباره جهان داستاني اين نويسنده ايتاليايي و دلايل محبوبيت او نزد خوانندگان ايراني گفتوگو كرديم.
دسس پدس اوايل دهه 80 با كتاب «عذاب وجدان» به ايرانيها معرفي شد. به نظر شما دليل استقبال خوانندگان فارسيزبان از اين نويسنده چه بود؟
آثار دسس پدس مولفههاي ادبيات زنانه را دارد. شخصيتهاي داستانهاي او زن هستند و به امور و مسائل زنان و يكسري جزييات ديگر پرداخته ميشود كه همه مربوط به جهان زنانه است. من در كتاب «زنان عليه زنان» كه سالها پيش در نقد آثار اين نويسنده نوشتهام، دلايل جذابيت اين آثار را براي مخاطب ايراني برشمردم. اول به لحاظ ادبي داستانهاي او كشش و جذابيت دارند. قصهاي براي تعريف كردن، زباني ساده و تعليقهايي كه خواننده را جذب ميكند. از طرفي تشابه شخصيتها به لحاظ روانشناختي با زن ايراني. حتي ميتوان گفت رمانهاي اين نويسنده روي نويسندههاي ايراني هم تاثيرگذار بود. رمانهايي كه در اوايل دهه 80 منتشر ميشوند و به نوعي تابوشكنيهايي هم ميكنند. اين دوره به نظرم اوج ادبيات ما بود. وقتي آثار دسس پدس منتشر شد، اولين بار بود شخصيتهاي زني را ميديديم كه شبيه زنان ايرانياند. آنها يك جورهايي مرزها و قواعد زندگي زناشويي را در هم ميريختند. اين نوع رويكرد، روي زنان نويسنده ما يا روي مخاطبان زن و خوانندگان حرفهاي كه آثارش را دنبال ميكردند، تاثير گذاشت. ما نويسنده ديگري را سراغ نداريم كه به اين وضوح شخصيتهايي مانند زني كه در خانه كار ميكند را مطرح كند. زن خانهداري كه مسائل و مشكلات خودش را دارد و دچار فقر عاطفي و تنگناهاي زندگي زناشويي است. البته در ادبيات پيشينههاي بزرگتر و شخصيتهاي جاودانهاي مانند مادام بوواري و آناكارنينا را داريم ولي كسي كه آثارش به فرهنگ و ويژگيهاي زندگي يك زن ايراني نزديك باشد، آلبا دسس پدس است. نوشتن كتاب «زنان عليه زنان» من در سال 82 هم به همين دليل بود.
. دسس پدس دو جنگ جهاني را تجربه ميكند و پدرش از سياستمداران كوبا در ايتاليا بوده. «عذاب وجدان» هم بعد از جنگ دوم جهاني منتشر ميشود. شما از تشابهات زنان ايراني با زنان ايتاليايي آثار دسس پدس گفتيد. اين تشابه آيا به خاطر فضاي اجتماعي بعد از جنگ ماست يا به خاطر مسائل خاص زنان؟
بين ايران و ايتاليا شباهت فرهنگي وجود دارد. رفتارهايي بين دو ملت مشترك است. البته بحث تشابهات جامعه ايران با جامعه ايتاليا را يك جامعهشناس بايد بررسي كند اما چيزي كه از خلال فيلمها يا خود آثار دسس پدس ديدم، تشابه زيادي بين ويژگيهاي رفتاري زنان در هر دو جامعه ديده ميشود. به خصوص روابط زن و مرد. مرد از سر كار ميآيد و خسته است و حوصله ندارد. يا زني كه دايما در آشپزخانه است و محدوديت دارد. درگير بچههاست. زن خانهدار آنها خيلي شبيه زن خانهدار ماست.....
ادامه گفت و گو در لينك زير
👇👇👇👇
https://b2n.ir/n15042
آينهاي در برابر زنان ايراني
جهان داستاني آلبا دسس پدس در گفت و گو با شهلا زرلكي به مناسبت تجديد چاپ كتاب «عذاب وجدان»
#زهره_حسينزادگان
@qoqnoospub
كتاب «عذاب وجدان» آلبا دسس پدس در انتشارات ققنوس به چاپ سيزدهم رسيد؛ بالطبع براي گفتوگو پيرامون اين اثر و نويسندهاش بايد سراغ مترجمش ميرفتيم؛ اما 7 سال و حدود يك ماه از درگذشت بهمن فرزانه ميگذرد. كسي كه بسياراني بر اين عقيدهاند كه نبايد تنها او را مترجم دانست بلكه به بركت خلاقيت مثالزدنياش در برگرداندن اثر به زبان فارسي، تو گويي خود نويسندهاي است كه ضمن ترجمه انگار اثر ديگري را خلق كرده. ضمن اينكه او نويسنده هم بود و گواهش رمان «چركنويس» كه سال گذشته نشر ققنوس آن را تجديد چاپ هم كرد. بهمن فرزانه بعد از ترجمه جاودانهاش از «صدسال تنهايي» ماركز 20 سال از دنياي ترجمه جدا شد تا اينكه آقاي ارسلان فصيحي با او تماس گرفت و خواست كتابي را انتخاب و ترجمه كند. فرزانه مخاطبش را خوب ميشناخت و معمولا انتخابهاي هوشمندانهاي داشت و «عذاب وجدان» و استقبال مخاطبان فارسزبان از آن شاهدي است بر اين ذكاوت.
دسس پدس سال 1911 از پدري كوبايي و مادري ايتاليايي در رم به دنيا آمد. او بيشتر خود را ايتاليايي ميدانست و به عنوان نويسنده ايتاليايي هم شناخته ميشود. كتاب «عذاب وجدان» دسس پدس سال 1380 براي اولين بار منتشر شد و امروز به چاپ سيزدهم رسيده است. به اين بهانه با شهلا زرلكي، نويسنده، منتقد و پژوهشگر ادبي و نويسنده اثر تحليلي «زنان عليه زنان/ جستاري روانشناختي در آثار آلبا دسس پدس» درباره جهان داستاني اين نويسنده ايتاليايي و دلايل محبوبيت او نزد خوانندگان ايراني گفتوگو كرديم.
دسس پدس اوايل دهه 80 با كتاب «عذاب وجدان» به ايرانيها معرفي شد. به نظر شما دليل استقبال خوانندگان فارسيزبان از اين نويسنده چه بود؟
آثار دسس پدس مولفههاي ادبيات زنانه را دارد. شخصيتهاي داستانهاي او زن هستند و به امور و مسائل زنان و يكسري جزييات ديگر پرداخته ميشود كه همه مربوط به جهان زنانه است. من در كتاب «زنان عليه زنان» كه سالها پيش در نقد آثار اين نويسنده نوشتهام، دلايل جذابيت اين آثار را براي مخاطب ايراني برشمردم. اول به لحاظ ادبي داستانهاي او كشش و جذابيت دارند. قصهاي براي تعريف كردن، زباني ساده و تعليقهايي كه خواننده را جذب ميكند. از طرفي تشابه شخصيتها به لحاظ روانشناختي با زن ايراني. حتي ميتوان گفت رمانهاي اين نويسنده روي نويسندههاي ايراني هم تاثيرگذار بود. رمانهايي كه در اوايل دهه 80 منتشر ميشوند و به نوعي تابوشكنيهايي هم ميكنند. اين دوره به نظرم اوج ادبيات ما بود. وقتي آثار دسس پدس منتشر شد، اولين بار بود شخصيتهاي زني را ميديديم كه شبيه زنان ايرانياند. آنها يك جورهايي مرزها و قواعد زندگي زناشويي را در هم ميريختند. اين نوع رويكرد، روي زنان نويسنده ما يا روي مخاطبان زن و خوانندگان حرفهاي كه آثارش را دنبال ميكردند، تاثير گذاشت. ما نويسنده ديگري را سراغ نداريم كه به اين وضوح شخصيتهايي مانند زني كه در خانه كار ميكند را مطرح كند. زن خانهداري كه مسائل و مشكلات خودش را دارد و دچار فقر عاطفي و تنگناهاي زندگي زناشويي است. البته در ادبيات پيشينههاي بزرگتر و شخصيتهاي جاودانهاي مانند مادام بوواري و آناكارنينا را داريم ولي كسي كه آثارش به فرهنگ و ويژگيهاي زندگي يك زن ايراني نزديك باشد، آلبا دسس پدس است. نوشتن كتاب «زنان عليه زنان» من در سال 82 هم به همين دليل بود.
. دسس پدس دو جنگ جهاني را تجربه ميكند و پدرش از سياستمداران كوبا در ايتاليا بوده. «عذاب وجدان» هم بعد از جنگ دوم جهاني منتشر ميشود. شما از تشابهات زنان ايراني با زنان ايتاليايي آثار دسس پدس گفتيد. اين تشابه آيا به خاطر فضاي اجتماعي بعد از جنگ ماست يا به خاطر مسائل خاص زنان؟
بين ايران و ايتاليا شباهت فرهنگي وجود دارد. رفتارهايي بين دو ملت مشترك است. البته بحث تشابهات جامعه ايران با جامعه ايتاليا را يك جامعهشناس بايد بررسي كند اما چيزي كه از خلال فيلمها يا خود آثار دسس پدس ديدم، تشابه زيادي بين ويژگيهاي رفتاري زنان در هر دو جامعه ديده ميشود. به خصوص روابط زن و مرد. مرد از سر كار ميآيد و خسته است و حوصله ندارد. يا زني كه دايما در آشپزخانه است و محدوديت دارد. درگير بچههاست. زن خانهدار آنها خيلي شبيه زن خانهدار ماست.....
ادامه گفت و گو در لينك زير
👇👇👇👇
https://b2n.ir/n15042
روزنامه اعتماد
آينهاي در برابر زنان ايراني
زهره حسينزادگان
وظيفه فلسفه تسليبخشي است
زندگي آونگي است بين رنج و ملالت
فلسفة شوپنهاور در گفت و گو با حسن اميريآرا
#زهره_حسينزادگان
@qoqnoospub
آرتور شوپنهاور(1860-1788) فيلسوف و نويسنده آلماني يكي از بزرگترين انديشمندان تاريخ بشر است كه بر برخي از مهمترين فلاسفه پس از خود و مهمتر از همه فردريش نيچه تاثيراتي ژرف و گسترده گذاشته. شوپنهاور متفكري ژرفنگر و نويسندهاي پركار است كه به نحوي متناقض، اگرچه به بدبيني مشهور است، اما درواقع توصيههايي براي زندگي سعادتمند به انسانها ارايه ميكند و اتفاقا فلسفه را صرفا توصيف و تشريح امر واقع نميداند بلكه درصدد تغيير زندگي انضمامي و عيني مخاطبانش هم هست. شوپنهاور غير از آثار پيچيده و سترگ فلسفي چون جهان به مثابه اراده و برابر نهاد(با ترجمه محسن اكبري) كه با عنوان جهان همچون اراده و تصور نيز توسط رضا وليياري ترجمه شده و ريشه چهارگان اصل دليل كافي، دو مساله بنيادين اخلاق و در باب طبيعت انسان(هر 3 با ترجمه رضا وليياري) شمار زيادي هم كتاب و نوشته و مقاله درباره حكمت زندگي و مسائل زندگي روزمره نگاشته است. شناخت انديشههاي اين فيلسوف عجيب و غريب نه فقط براي اهل فلسفه جذاب است بلكه بيشتر از آن به كار همه كساني ميآيد كه تفكر را در ربط و نسبت وثيق با مسائل زندگي روزمرهشان ميبينند. بهتازگي كتاب خواندني و مفيد جوليان يانگ فيلسوف امريكايي معاصر با ترجمه حسن اميريآرا درباره فلسفه شوپنهاور به فارسي ترجمه شده و نشر ققنوس آن را منتشر كرده است. به اين مناسبت با مترجم اين كتاب كه خود فارغالتحصيل دكتراي فلسفه است، گفتوگو كرديم. دكتر اميريآرا تاكنون آثار زيادي در حوزه فلسفه ترجمه و تاليف كرده كه از آن ميان ميتوان به اين عناوين اشاره كرد:گفتوگو درباره متافيزيك زمان(نوشته برادلي داودن، نشر كرگدن)، گفتوگويي درباره نسبيانگاري، مطلقانگاري و وراي آن(نوشته مايكل كراوس، نشركرگدن)، فلسفه تراژدي از افلاطون تا ژيژك(نوشته جوليان يانگ، نشر ققنوس) و ...
ابتدا بفرماييد چطور شد كه سراغ شوپنهاور رفتيد؟
ماجراي جالبي داشت. من آن موقع دانشجوي كارشناسي ارشد فلسفه بودم. درسي داشتيم كه در آن شوپنهاور تدريس شد و من به آن علاقهمند شدم اما فكر ميكردم هنوز آراي شوپنهاور را متوجه نشدهام. دوست داشتم بيشتر به آن بپردازم. آثاري راجع به او خواندم و كتاب جوليان يانگ را خيلي اتفاقي در مجموعهاي پيدا كردم به نام Philosophers كه انتشارات راتلج منتشر ميكند. خواندم و خيلي لذت بردم. حس كردم كه بايد ترجمهاش كنم و اين كار را كردم.
در ابتداي كتاب نوشته شده كه اين كتاب به خصوص براي كساني است كه براي اولين بار سراغ شوپنهاور ميروند. اين كتاب واقعا انقدر ساده شوپنهاور را توضيح داده؟ يعني اگر كسي تا به حال هم از افكار شوپنهاور چيزي نخوانده و نميداند با خواندن اين كتاب ميتواند با افكار او آشنا شود؟
فكر ميكنم بايد ديد آن مجموعهاي كه كتاب در آن منتشر شده چه وضعيتي دارد. مجموعه Routledge Philosophers مجموعهاي است كه در واقع معرفي فيلسوفان برجسته به دست مفسران بسيار برجسته است. تا حدي تلاش ميكند مخاطب عام را جلب كند. ولي الزاما مقصود اصلياش مخاطب عام نيست. فلسفه خيلي تخصصي شده و فيلسوفان زيادي در دنيا هستند كه شايد با آراي شوپنهاورآشنايي نداشته باشند.آنها ميتوانند از اين كتاب استفاده كنند ولي همانطوركه يانگ گفته كتابهاي Routledge Philosophers به نوعي خاصيت درسي دارند. فرد به حد كافي از معلومات ميتواند وارد كتاب شده و متوجه شود و حتما لازم نيست كه فلسفه بلد باشد.
شوپنهاور را به عنوان يك فيلسوف بدبين ميشناسند. در خود كتاب آمده كه شوپنهاور معني زندگي را رنج و در نهايت ملالت ميداند. شما به اين ايدهاي كه درباره شوپنهاور وجود دارد، اعتقاد داريد؟ يانگ هم به اين مساله اشاره كرده است؟
.....
ادامه اين گفتگوي جذاب را در لينك زير ملاحظه فرماييد
👇👇👇👇👇👇
https://b2n.ir/b52403
زندگي آونگي است بين رنج و ملالت
فلسفة شوپنهاور در گفت و گو با حسن اميريآرا
#زهره_حسينزادگان
@qoqnoospub
آرتور شوپنهاور(1860-1788) فيلسوف و نويسنده آلماني يكي از بزرگترين انديشمندان تاريخ بشر است كه بر برخي از مهمترين فلاسفه پس از خود و مهمتر از همه فردريش نيچه تاثيراتي ژرف و گسترده گذاشته. شوپنهاور متفكري ژرفنگر و نويسندهاي پركار است كه به نحوي متناقض، اگرچه به بدبيني مشهور است، اما درواقع توصيههايي براي زندگي سعادتمند به انسانها ارايه ميكند و اتفاقا فلسفه را صرفا توصيف و تشريح امر واقع نميداند بلكه درصدد تغيير زندگي انضمامي و عيني مخاطبانش هم هست. شوپنهاور غير از آثار پيچيده و سترگ فلسفي چون جهان به مثابه اراده و برابر نهاد(با ترجمه محسن اكبري) كه با عنوان جهان همچون اراده و تصور نيز توسط رضا وليياري ترجمه شده و ريشه چهارگان اصل دليل كافي، دو مساله بنيادين اخلاق و در باب طبيعت انسان(هر 3 با ترجمه رضا وليياري) شمار زيادي هم كتاب و نوشته و مقاله درباره حكمت زندگي و مسائل زندگي روزمره نگاشته است. شناخت انديشههاي اين فيلسوف عجيب و غريب نه فقط براي اهل فلسفه جذاب است بلكه بيشتر از آن به كار همه كساني ميآيد كه تفكر را در ربط و نسبت وثيق با مسائل زندگي روزمرهشان ميبينند. بهتازگي كتاب خواندني و مفيد جوليان يانگ فيلسوف امريكايي معاصر با ترجمه حسن اميريآرا درباره فلسفه شوپنهاور به فارسي ترجمه شده و نشر ققنوس آن را منتشر كرده است. به اين مناسبت با مترجم اين كتاب كه خود فارغالتحصيل دكتراي فلسفه است، گفتوگو كرديم. دكتر اميريآرا تاكنون آثار زيادي در حوزه فلسفه ترجمه و تاليف كرده كه از آن ميان ميتوان به اين عناوين اشاره كرد:گفتوگو درباره متافيزيك زمان(نوشته برادلي داودن، نشر كرگدن)، گفتوگويي درباره نسبيانگاري، مطلقانگاري و وراي آن(نوشته مايكل كراوس، نشركرگدن)، فلسفه تراژدي از افلاطون تا ژيژك(نوشته جوليان يانگ، نشر ققنوس) و ...
ابتدا بفرماييد چطور شد كه سراغ شوپنهاور رفتيد؟
ماجراي جالبي داشت. من آن موقع دانشجوي كارشناسي ارشد فلسفه بودم. درسي داشتيم كه در آن شوپنهاور تدريس شد و من به آن علاقهمند شدم اما فكر ميكردم هنوز آراي شوپنهاور را متوجه نشدهام. دوست داشتم بيشتر به آن بپردازم. آثاري راجع به او خواندم و كتاب جوليان يانگ را خيلي اتفاقي در مجموعهاي پيدا كردم به نام Philosophers كه انتشارات راتلج منتشر ميكند. خواندم و خيلي لذت بردم. حس كردم كه بايد ترجمهاش كنم و اين كار را كردم.
در ابتداي كتاب نوشته شده كه اين كتاب به خصوص براي كساني است كه براي اولين بار سراغ شوپنهاور ميروند. اين كتاب واقعا انقدر ساده شوپنهاور را توضيح داده؟ يعني اگر كسي تا به حال هم از افكار شوپنهاور چيزي نخوانده و نميداند با خواندن اين كتاب ميتواند با افكار او آشنا شود؟
فكر ميكنم بايد ديد آن مجموعهاي كه كتاب در آن منتشر شده چه وضعيتي دارد. مجموعه Routledge Philosophers مجموعهاي است كه در واقع معرفي فيلسوفان برجسته به دست مفسران بسيار برجسته است. تا حدي تلاش ميكند مخاطب عام را جلب كند. ولي الزاما مقصود اصلياش مخاطب عام نيست. فلسفه خيلي تخصصي شده و فيلسوفان زيادي در دنيا هستند كه شايد با آراي شوپنهاورآشنايي نداشته باشند.آنها ميتوانند از اين كتاب استفاده كنند ولي همانطوركه يانگ گفته كتابهاي Routledge Philosophers به نوعي خاصيت درسي دارند. فرد به حد كافي از معلومات ميتواند وارد كتاب شده و متوجه شود و حتما لازم نيست كه فلسفه بلد باشد.
شوپنهاور را به عنوان يك فيلسوف بدبين ميشناسند. در خود كتاب آمده كه شوپنهاور معني زندگي را رنج و در نهايت ملالت ميداند. شما به اين ايدهاي كه درباره شوپنهاور وجود دارد، اعتقاد داريد؟ يانگ هم به اين مساله اشاره كرده است؟
.....
ادامه اين گفتگوي جذاب را در لينك زير ملاحظه فرماييد
👇👇👇👇👇👇
https://b2n.ir/b52403
روزنامه اعتماد
وظيفه فلسفه تسليبخشي است
زندگي آونگي است بين رنج و ملالت
.....
قسمت اول
بنبست شعر كلاسيك و كهن ايران چه بود كه نيما به #شعر_نو روي آورد؟
مقتضيات شعرنو از ديدگاه نيما چيست؟
@qoqnoospub
گفتگو ي #زهره_حسينزادگان با #شاپور_جوركش با حضور #منصور_عليمرادي
درباره نظريه و شعر نيما
پيرامون كتاب #بوطيقاي_شعر_نو
https://www.instagram.com/p/CN75AdnFKJA/
قسمت اول
بنبست شعر كلاسيك و كهن ايران چه بود كه نيما به #شعر_نو روي آورد؟
مقتضيات شعرنو از ديدگاه نيما چيست؟
@qoqnoospub
گفتگو ي #زهره_حسينزادگان با #شاپور_جوركش با حضور #منصور_عليمرادي
درباره نظريه و شعر نيما
پيرامون كتاب #بوطيقاي_شعر_نو
https://www.instagram.com/p/CN75AdnFKJA/
Instagram
قسمت سوم
چرا نيما و شعر نوي نيمايي به بيراهه رفت؟
@qoqnoospub
گفتگوي #زهره_حسينزادگان با #شاپور_جوركش با حضور #منصور_عليمرادي
درباره نظريه و شعر نيما
پيرامون كتاب #بوطيقاي_شعر_نو
https://www.instagram.com/p/CN8EzoFF6wp/
چرا نيما و شعر نوي نيمايي به بيراهه رفت؟
@qoqnoospub
گفتگوي #زهره_حسينزادگان با #شاپور_جوركش با حضور #منصور_عليمرادي
درباره نظريه و شعر نيما
پيرامون كتاب #بوطيقاي_شعر_نو
https://www.instagram.com/p/CN8EzoFF6wp/
Instagram