در دل هر عشق يك جانور خفته است
كه هر وقت بيدار شود آدم را ميدرد
#نام_تمام_مردگان_يحياست
#عباس_معروفي
#ققنوس
#به_زودي
@qoqnoospub
كه هر وقت بيدار شود آدم را ميدرد
#نام_تمام_مردگان_يحياست
#عباس_معروفي
#ققنوس
#به_زودي
@qoqnoospub
"درسهايى وجود دارند كه
فقط مى توانى آن ها را در فضاهاى تاريك زندگى ات بياموزى.
از گله كردن به خاطر شرايطى كه
الان دارى پشت سر مى گذارى،
دست بردار ؛
از اينكه چقدر شرايطت غيرمنصفانه است و اينكه چه كسى در حقت بدى كرده است، شكايت نكن.
هر چند ممكن است اين شرايط
بسيار ناخوشايند باشد اما به خير توست.
قوى تر مى شوى؛ چيزى در درونت
پرورش داده مى شود كه فقط
در تاريكى هاى زندگى مى توانى به آن برسى.اگر هميشه در نور باشى،
هرگز نمى توانى به تمام توانايى هاى بالقوه ات دست پيدا كنى. اينكه با هيچ مخالفتى روبرو نشوى، هيچ مشكلى نداشته باشى و هيچ كس خلاف ميلت رفتار نكند شايد خوب به نظر برسند اما مانع رشدت مى شوند."
#كتاب#معجزه_ى#تاريكى
#نويسنده#جوئل_اوستين
#شبنم_سميعيان
#به_زودي
@qoqnoospub
فقط مى توانى آن ها را در فضاهاى تاريك زندگى ات بياموزى.
از گله كردن به خاطر شرايطى كه
الان دارى پشت سر مى گذارى،
دست بردار ؛
از اينكه چقدر شرايطت غيرمنصفانه است و اينكه چه كسى در حقت بدى كرده است، شكايت نكن.
هر چند ممكن است اين شرايط
بسيار ناخوشايند باشد اما به خير توست.
قوى تر مى شوى؛ چيزى در درونت
پرورش داده مى شود كه فقط
در تاريكى هاى زندگى مى توانى به آن برسى.اگر هميشه در نور باشى،
هرگز نمى توانى به تمام توانايى هاى بالقوه ات دست پيدا كنى. اينكه با هيچ مخالفتى روبرو نشوى، هيچ مشكلى نداشته باشى و هيچ كس خلاف ميلت رفتار نكند شايد خوب به نظر برسند اما مانع رشدت مى شوند."
#كتاب#معجزه_ى#تاريكى
#نويسنده#جوئل_اوستين
#شبنم_سميعيان
#به_زودي
@qoqnoospub
💥💥💥💥💥💥💥
ققنوس به زودي منتشر مي كند
مردی با ارثیهٔ عجیب که شبها با سایهها زندگی میکرد.
خورشید که بالا آمد دیگر خواب به چشمانش نیامد. شب قبل، مثل همهٔ شبهای پس از شانزدهسالگی، با قمهٔ دستهمسی توی خرپشته کمین کرده بود تا قاتلهای پدربزرگ و بدخواهان خانوادهٔ عنصری را مثل همیشه غافلگیر کند. آنها مثل سایه دنبال آخرین پسر این خانواده بودند؛ یعنی او: ناصر عنصری، سیوچهار ساله، متولد اسفند. اما او از پسِ همهشان طی این سالها برآمده بود. آنها تمامی نداشتند. مثل مور و ملخ هر شب میآمدند. و هر شب نفله میشدند.
#شب_به_خرس
#عماد_رضايي_نيك
#ققنوس
#به_زودي
@qoqnoospub
ققنوس به زودي منتشر مي كند
مردی با ارثیهٔ عجیب که شبها با سایهها زندگی میکرد.
خورشید که بالا آمد دیگر خواب به چشمانش نیامد. شب قبل، مثل همهٔ شبهای پس از شانزدهسالگی، با قمهٔ دستهمسی توی خرپشته کمین کرده بود تا قاتلهای پدربزرگ و بدخواهان خانوادهٔ عنصری را مثل همیشه غافلگیر کند. آنها مثل سایه دنبال آخرین پسر این خانواده بودند؛ یعنی او: ناصر عنصری، سیوچهار ساله، متولد اسفند. اما او از پسِ همهشان طی این سالها برآمده بود. آنها تمامی نداشتند. مثل مور و ملخ هر شب میآمدند. و هر شب نفله میشدند.
#شب_به_خرس
#عماد_رضايي_نيك
#ققنوس
#به_زودي
@qoqnoospub
💥💥💥💥💥💥
ققنوس به زودي منتشر مي كند:
ذهنِ بنفش
دیگر کامل دستش آمده بود در شرکتِ بنفشه چه میگذرد و آنها چه میکنند. توی دلش خالی شده بود، احساس میکرد توی شکمش هیچ عضوی ندارد و خالی خالی است. مثل پَر سبک شده بود، پَری که حتی نیمچهبادی بیجان هم میتوانست آن را توی آسمان وِیلان و سِیلان کند. احساس عجیبی بود و البته سردرنمیآورد چرا و چطور برادران یعقوبی به ایدهٔ شرکت بنفشه رسیدهاند. حتم پشتش داستانی بود.
#شب_به_خرس
#عماد_رضايي_نيك
#ققنوس
#به_زودي
@qoqnoospub
ققنوس به زودي منتشر مي كند:
ذهنِ بنفش
دیگر کامل دستش آمده بود در شرکتِ بنفشه چه میگذرد و آنها چه میکنند. توی دلش خالی شده بود، احساس میکرد توی شکمش هیچ عضوی ندارد و خالی خالی است. مثل پَر سبک شده بود، پَری که حتی نیمچهبادی بیجان هم میتوانست آن را توی آسمان وِیلان و سِیلان کند. احساس عجیبی بود و البته سردرنمیآورد چرا و چطور برادران یعقوبی به ایدهٔ شرکت بنفشه رسیدهاند. حتم پشتش داستانی بود.
#شب_به_خرس
#عماد_رضايي_نيك
#ققنوس
#به_زودي
@qoqnoospub
🍁🍁🍁🍁🍁🍁🍁🍁🍁
#پری_از_بال_ققنوس
#از_كتاب_منتشر_نشده
امروز آفتاب تا وسط خانه رسیده است. افتاده روی گل های قالی ایرانی ای که دیروز الیور از فرش فروشی پرشینِ منهتن خرید. دید دارم آشپزی می کنم. تعجب کرده بود که چرا آرد و روغن داغ را هم می زنم. خودم هم زیاد سر درنمی آوردم اما می خواستم کاری کنم که تو خوشحال باشی.
توی اینترنت خواندم که ایرانی ها برای خوشحالی مرده هایشان حلوا درست می کنند و به دیگران می دهند. صبح بیدار شدم و بعد از یک ماه از خانه زدم بیرون و همه ی مغازه های عرب و ترکی را که بلد بودم رفتم تا گلاب و خلال پسته پیدا کنم.
از داستان #خانه_نیستم_برگشتم_تماس_میگیرم
از كتاب #بعد_از_هفت_قدم_بلند
نويسنده #راضيه_مهديزاده
#ققنوس
#به_زودي
@qoqnoospub
#پری_از_بال_ققنوس
#از_كتاب_منتشر_نشده
امروز آفتاب تا وسط خانه رسیده است. افتاده روی گل های قالی ایرانی ای که دیروز الیور از فرش فروشی پرشینِ منهتن خرید. دید دارم آشپزی می کنم. تعجب کرده بود که چرا آرد و روغن داغ را هم می زنم. خودم هم زیاد سر درنمی آوردم اما می خواستم کاری کنم که تو خوشحال باشی.
توی اینترنت خواندم که ایرانی ها برای خوشحالی مرده هایشان حلوا درست می کنند و به دیگران می دهند. صبح بیدار شدم و بعد از یک ماه از خانه زدم بیرون و همه ی مغازه های عرب و ترکی را که بلد بودم رفتم تا گلاب و خلال پسته پیدا کنم.
از داستان #خانه_نیستم_برگشتم_تماس_میگیرم
از كتاب #بعد_از_هفت_قدم_بلند
نويسنده #راضيه_مهديزاده
#ققنوس
#به_زودي
@qoqnoospub
.🍁🍁🍁🍁🍁🍁🍁🍁🍁
#پری_از_بال_ققنوس
#از_كتاب_منتشر_نشده
.
مادرم گردن مرغ را با تبر می زند. خون گرم، فواره وار بیرون می جهد. می پاشد به همه ی سر و صورت مادرم. همه جا قرمز شده است. مادرم لحظه ای از سر تا پا می لرزد و از آن لحظه به بعد، دیگر آن آدم سابق نمی شود. توی خواب هم می دانم که مادرم سال هاست ما را ترک کرده است. سال هاست در یک جای دور گم شده است.
.
از داستان #زندگی_جای_دیگری_ست.
از كتاب #بعد_از_هفت_قدم_بلند
نويسنده #راضيه_مهديزاده
#ققنوس
#به_زودي
@qoqnoospub
.
#پری_از_بال_ققنوس
#از_كتاب_منتشر_نشده
.
مادرم گردن مرغ را با تبر می زند. خون گرم، فواره وار بیرون می جهد. می پاشد به همه ی سر و صورت مادرم. همه جا قرمز شده است. مادرم لحظه ای از سر تا پا می لرزد و از آن لحظه به بعد، دیگر آن آدم سابق نمی شود. توی خواب هم می دانم که مادرم سال هاست ما را ترک کرده است. سال هاست در یک جای دور گم شده است.
.
از داستان #زندگی_جای_دیگری_ست.
از كتاب #بعد_از_هفت_قدم_بلند
نويسنده #راضيه_مهديزاده
#ققنوس
#به_زودي
@qoqnoospub
.
به اين ترتيب پايان يافت.
هميشه پايان مييابد.
ولي به من نگوييد شادي وجود ندارد. وجود دارد، همين جاست.
فقط بايد پيدايش كنيد و حفظش كنيد.
اگر بتوانيد.
دوام ندارد اما وجود دارد...
#عاشقانه_اي_در_منهتن
#جويس_كرول_اوتس
#مهري_شرفي
#به_زودي
@qoqnoospub
https://b2n.ir/493668
هميشه پايان مييابد.
ولي به من نگوييد شادي وجود ندارد. وجود دارد، همين جاست.
فقط بايد پيدايش كنيد و حفظش كنيد.
اگر بتوانيد.
دوام ندارد اما وجود دارد...
#عاشقانه_اي_در_منهتن
#جويس_كرول_اوتس
#مهري_شرفي
#به_زودي
@qoqnoospub
https://b2n.ir/493668
گروه انتشاراتی ققنوس
عاشقانهای در منهتن
جویس کرول اوتس , 1 , شومیز , 1399 , بالکی , , عاشقانهای در منهتن
🕸🕸🕸🕸🕸
#پري_از_بال_ققنوس
يه وقتي ميفهمي دل آدم فقط يه بار ميشكنه!
ما زندگي پر از كار و مشغلهاي داشتيم، مثل زنهاي پرمشغله امروزي، زناني كه مجبورن كار كنن، زناني كه وقت براي آه و ناله به خاطر احساسات جريحهدارشدهشون ندارند...
#عاشقانه_اي_در_منهتن
#جويس_كرول_اوتس
#مهري_شرفي
#به_زودي
@qoqnoospub
https://b2n.ir/493668
#پري_از_بال_ققنوس
يه وقتي ميفهمي دل آدم فقط يه بار ميشكنه!
ما زندگي پر از كار و مشغلهاي داشتيم، مثل زنهاي پرمشغله امروزي، زناني كه مجبورن كار كنن، زناني كه وقت براي آه و ناله به خاطر احساسات جريحهدارشدهشون ندارند...
#عاشقانه_اي_در_منهتن
#جويس_كرول_اوتس
#مهري_شرفي
#به_زودي
@qoqnoospub
https://b2n.ir/493668
گروه انتشاراتی ققنوس
عاشقانهای در منهتن
جویس کرول اوتس , 1 , شومیز , 1399 , بالکی , , عاشقانهای در منهتن
🕸🕸🕸🕸🕸
#پري_از_بال_ققنوس
نعمات و بلايا مثل بارش بيامان باران با قدرتي يكسان نازل ميشود؛ اين خداوند است كه چرخ دنيا را به حركت در مياورد و گاهي اوقات در امور مربوط به انسانها به دلايلي كه هيچكس نميتواند درك كند دخالت ميكند....
#عاشقانه_اي_در_منهتن
#جويس_كرول_اوتس
#مهري_شرفي
#به_زودي
@qoqnoospub
https://b2n.ir/493668
#پري_از_بال_ققنوس
نعمات و بلايا مثل بارش بيامان باران با قدرتي يكسان نازل ميشود؛ اين خداوند است كه چرخ دنيا را به حركت در مياورد و گاهي اوقات در امور مربوط به انسانها به دلايلي كه هيچكس نميتواند درك كند دخالت ميكند....
#عاشقانه_اي_در_منهتن
#جويس_كرول_اوتس
#مهري_شرفي
#به_زودي
@qoqnoospub
https://b2n.ir/493668
گروه انتشاراتی ققنوس
عاشقانهای در منهتن
جویس کرول اوتس , 1 , شومیز , 1399 , بالکی , , عاشقانهای در منهتن
🕸🕸🕸🕸🕸
#پري_از_بال_ققنوس
اتفاقات چگونه پايان مييابند؟
آخرين بار،
بهندرت ميشود گفت چه موقع آخرين بار است....
#عاشقانه_اي_در_منهتن
#جويس_كرول_اوتس
#مهري_شرفي
#به_زودي
@qoqnoospub
https://b2n.ir/493668
#پري_از_بال_ققنوس
اتفاقات چگونه پايان مييابند؟
آخرين بار،
بهندرت ميشود گفت چه موقع آخرين بار است....
#عاشقانه_اي_در_منهتن
#جويس_كرول_اوتس
#مهري_شرفي
#به_زودي
@qoqnoospub
https://b2n.ir/493668
گروه انتشاراتی ققنوس
عاشقانهای در منهتن
جویس کرول اوتس , 1 , شومیز , 1399 , بالکی , , عاشقانهای در منهتن
🌿🌿🌿🌿🌿🌿🌿🌿🌿🌿
«احساس ميكنم در جايگاه خودم نيستم»
اين نگراني ممكن است دلايل مختلفي داشته باشد، و تاثير متفاوتي بر هر يك از ما بگذارد، اما بيشتر از همه در روابط گذشتهمان ريشه دارد، آنطور كه خود را در نسبت با ديگران ميسنجيم...
#راز_و_رمز_برقراري_ارتباط
#به_زودي
@qoqnoospub
«احساس ميكنم در جايگاه خودم نيستم»
اين نگراني ممكن است دلايل مختلفي داشته باشد، و تاثير متفاوتي بر هر يك از ما بگذارد، اما بيشتر از همه در روابط گذشتهمان ريشه دارد، آنطور كه خود را در نسبت با ديگران ميسنجيم...
#راز_و_رمز_برقراري_ارتباط
#به_زودي
@qoqnoospub
🌿🌿🌿🌿🌿🌿🌿🌿🌿🌿
پري_از_بال_ققنوس
نگاه ديگري كه ممكن است بر ما سنگيني كند؛ همان نگاهي است كه به ما امكان زنده بودن نيز ميدهد.
بيتوجهي ديگران يا، بدتر از آن، ناديده گرفتن عامدانه ميتواند نوعي شكنجه رواني باشد.
در چنين مواردي يك تذكر حتي بدخواهانه بهتر از ناديده گرفتن است!
يكي از ظالمانهترين روشهاي آزار در محل كار ناديده گرفتن ديگري است؛ ندادن هيچ جايگاهي و در نتيجه ندادن امكان موجوديت به آن شخص....
#راز_و_رمز_برقراري_ارتباط
#به_زودي
@qoqnoospub
پري_از_بال_ققنوس
نگاه ديگري كه ممكن است بر ما سنگيني كند؛ همان نگاهي است كه به ما امكان زنده بودن نيز ميدهد.
بيتوجهي ديگران يا، بدتر از آن، ناديده گرفتن عامدانه ميتواند نوعي شكنجه رواني باشد.
در چنين مواردي يك تذكر حتي بدخواهانه بهتر از ناديده گرفتن است!
يكي از ظالمانهترين روشهاي آزار در محل كار ناديده گرفتن ديگري است؛ ندادن هيچ جايگاهي و در نتيجه ندادن امكان موجوديت به آن شخص....
#راز_و_رمز_برقراري_ارتباط
#به_زودي
@qoqnoospub
🌿🌿🌿🌿🌿
#پری_از_بال_ققنوس
ضربه زدن به ديوار فكر خودش بود؛
تشنگي يك ضربه،
گرسنگي دو ضربه،
درد سه ضربه،
بيرون آوردنش از رختخواب چهار ضربه
و دستشويي پنج ضربه،
و هر بار من به دو ميرفتم تا ببينم مادر چه ميخواهد،
اما گاهي يادش ميرفت كه بايد به ديوار بكوبد؛
آنوقت من ميماندم و گريههاي او و رختخواب كثيفش،
گاهي هم يادش ميرفت كه اصلا چرا به ديوار كوبيده....
#اين_طور_مردها
#رويا_محقق
#داستان_ايراني
#به_زودي
@Qoqnoospub
#پری_از_بال_ققنوس
ضربه زدن به ديوار فكر خودش بود؛
تشنگي يك ضربه،
گرسنگي دو ضربه،
درد سه ضربه،
بيرون آوردنش از رختخواب چهار ضربه
و دستشويي پنج ضربه،
و هر بار من به دو ميرفتم تا ببينم مادر چه ميخواهد،
اما گاهي يادش ميرفت كه بايد به ديوار بكوبد؛
آنوقت من ميماندم و گريههاي او و رختخواب كثيفش،
گاهي هم يادش ميرفت كه اصلا چرا به ديوار كوبيده....
#اين_طور_مردها
#رويا_محقق
#داستان_ايراني
#به_زودي
@Qoqnoospub
🕸🕸🕸🕸🕸🕸
لقب آدمها مثل زخم روي صورتشان است. زشت و بدقواره. اما اگر هم از اين لقبها نداشته باشي، مثل سربازهاي صفر ارتش طبعا موقعيت و مسئوليتي هم نداري، ظاهرت زيبا باشد كسي نگاهت نميكند، قدرت و كاركردي هم نداري...
#دريادريازندگي
#ماي_جيا
#حامد_وفايي
#ققنوس
#به_زودي
@QOQnoospub
لقب آدمها مثل زخم روي صورتشان است. زشت و بدقواره. اما اگر هم از اين لقبها نداشته باشي، مثل سربازهاي صفر ارتش طبعا موقعيت و مسئوليتي هم نداري، ظاهرت زيبا باشد كسي نگاهت نميكند، قدرت و كاركردي هم نداري...
#دريادريازندگي
#ماي_جيا
#حامد_وفايي
#ققنوس
#به_زودي
@QOQnoospub