چند سال بعد روزی که فکرش را هم نمی کنیم
توی خیابان با هم روبرو می شویم.
تو از روبرو می آیی. هنوز با همان پرستیژ مخصوص به خودت قدم بر می داری فقط کمی جا افتاده تر شده ای...
قدم هایم آهسته تر می شود...
به یک قدمی ام می رسی و با چشمان نافذت مرا کامل برانداز می کنی!
درد کهنه ای از اعماق قلبم تیر می کشد...
و رعشه ای می اندازد بر استخوان فقراتم.
هنوز بوی عطر فرانسوی ات را کامل استنشاق نکرده ام که از کنارم رد شده ای...
تمام خطوط چهره ات را در یک لحظه کوتاه در ذهنم ثبت می کنم...
می ایستم و برمی گردم و می بینم تو هم ایستاده ای!
می دانم به چه فکر می کنی!
من اما به این فکر می کنم که چقدر دیر ایستاده ای!
چقدر دیر کرده ای!
چقدر دیر ایستاده ام!
چقدر به این ایستادن ها سال ها پیش نیاز داشتم
قدم های سستم را دوباره از سر می گیرم...
تو اما هنوز ایستاده ای...
خداحافظیها ممکن است بسیار ناراحت کننده باشند اما مطمئناً بازگشتها بدترند.
حضور عینی انسان نمیتواند با سایه درخشانی که در نبودش ایجاد شده برابری کند!
#آدمکش_کور
#مارگارت_اتوود
@qoqnoospub
توی خیابان با هم روبرو می شویم.
تو از روبرو می آیی. هنوز با همان پرستیژ مخصوص به خودت قدم بر می داری فقط کمی جا افتاده تر شده ای...
قدم هایم آهسته تر می شود...
به یک قدمی ام می رسی و با چشمان نافذت مرا کامل برانداز می کنی!
درد کهنه ای از اعماق قلبم تیر می کشد...
و رعشه ای می اندازد بر استخوان فقراتم.
هنوز بوی عطر فرانسوی ات را کامل استنشاق نکرده ام که از کنارم رد شده ای...
تمام خطوط چهره ات را در یک لحظه کوتاه در ذهنم ثبت می کنم...
می ایستم و برمی گردم و می بینم تو هم ایستاده ای!
می دانم به چه فکر می کنی!
من اما به این فکر می کنم که چقدر دیر ایستاده ای!
چقدر دیر کرده ای!
چقدر دیر ایستاده ام!
چقدر به این ایستادن ها سال ها پیش نیاز داشتم
قدم های سستم را دوباره از سر می گیرم...
تو اما هنوز ایستاده ای...
خداحافظیها ممکن است بسیار ناراحت کننده باشند اما مطمئناً بازگشتها بدترند.
حضور عینی انسان نمیتواند با سایه درخشانی که در نبودش ایجاد شده برابری کند!
#آدمکش_کور
#مارگارت_اتوود
@qoqnoospub
مادرم به پرستارهايي که در بيمارستان هاي مختلف از پدرم مراقبت کرده بودند حسادت مي کرد.
دلش مي خواست پدرم سلامتي اش را فقط مديون او بداند، مي خواست پدرم به وفاداري خستگي ناپذير او اهميت دهد.
ديکتاتوري روي ديگر فداکاري است.
#مارگارت_اتوود
#آدمکش_کور
@qoqnoospub
دلش مي خواست پدرم سلامتي اش را فقط مديون او بداند، مي خواست پدرم به وفاداري خستگي ناپذير او اهميت دهد.
ديکتاتوري روي ديگر فداکاري است.
#مارگارت_اتوود
#آدمکش_کور
@qoqnoospub
بچهها فکر میکنند هر اتفاق بدی که میافتد تقصیر آنهاست، من هم از این قاعده مستثنی نبودم، همچنین بچهها، با وجود همه شواهد بدی که وجود دارد، معتقدند که همه چیز به خوبی و خوشی تمام میشود، در این مورد هم با آنها فرقی نداشتم.
#ص۱۸۵
#آدمکش_کور
#مارگارت_آتوود
#شهین_آسایش
#ققنوس
@qoqnoospub
#ص۱۸۵
#آدمکش_کور
#مارگارت_آتوود
#شهین_آسایش
#ققنوس
@qoqnoospub
اتوود: «کنترل کردن زنان و کودکان جزوی از تمام رژیمهای استبدادی تاریخ بوده است.»
حرفهای جدید «اتوود» درباره #سرگذشت_نديمه
«مارگارت اتوود» در مصاحبهای که درباره رمان #سرگذشت_نديمه خود انجام داده، گفت: «کنترل کردن زنان و کودکان جزوی از تمام رژیمهای استبدادی تاریخ بوده است.»
«مارگارت اتوود» نویسنده سرشناس کانادایی برنده جایزه «من بوکر» که کتاب #سرگذشت_نديمه وي با روی کار آمدن «دونالد ترامپ» دوباره مورد توجه قرار گرفته، درباره داستان این رمان گفت: «من هیچ چیزی را از خودم درنیاوردم.»
رمان ضدآرمانشهری #سرگذشت_نديمه یکی از آثاری است که با رئیسجمهور شدن «ترامپ» در آمریکا و سخنان دیکتاتورمابانه و ضدزن او، دوباره به فهرست پرفروشترینها برگشت و نقل محافل ادبی و فرهنگی شد. «اتوود» خود اعتقاد دارد ترس از «ترامپ»، علت اصلی پرفروش شدن دوباره کتابش شده است.
این اثر که اولینبار در سال ۱۹۸۵ منتشر شد، همچون رمانهای «۱۹۸۴» جورح اورول و «دنیای قشنگ نو» اثر «آلدوس هاکسلی»، تمی ضدآرمانشهری دارد و درباره حکوتی خودکامه است که جامعهای را در خفقان فروبرده است. «قصه ندیمه» به حکومتی آمریکایی میپردازد که زنها از داشتن هرگونه قدرت، شغل، مال یا ثروت محروم هستند و حتی در تعیین سرنوشت خود نقشی ندارند. در «قصه ندیمه»، زنها بردههایی در دست مردان هستند. شخصیت اصلی قصه زنی به نام «آفرد» است که باید برای یک مقام بالای دولتی که همسرش نازاست، فرزند بیاورد و بزرگشان کند.
«اتوود» ۷۷ ساله پیشتر درباره رمانش گفته بود: «وقتی اولینبار بیرون آمد، به نظر دور از ذهن میآمد. اما وقتی آن را مینوشتم مطمئن بودم چیزی نمیگویم که انسانها هرگز یک جایی و در یک زمان دیگری آن را انجام نداده باشند.»
او در مصاحبه جدید خود که چند روز پیش از نمایش سریال اقتباسی «قصه ندیمه»، با «الیزابت ماس» بازیگر نقش اصلی این مجموعه انجام داده، باز هم تاکید کرده که مطالب این کتاب را از خودش درنیاورده، تمام این اتفاقها یک جایی و یک روزی رخ دادهاند و رویدادهای این رمان جدید نیستند.
این نویسنده که «بوکر» سال ۲۰۰۰ را برای رمان «آدمکش کور» از آن خود کرده، گفت که دادگاه جادوگران «سیلم» در قرن هفدهم میتواند یکی از نمونههای تاریخی استبداد علیه زنان باشد. او در ادامه اظهار کرد: «کنترل زنان و کودکان همیشه جزوی از رژیمهای استبدادی در تاریخ بوده است. چیز زیادی تغییر نکرده است.»
«اتوود» چندی پیش از جو حاکم بر فضای سیاسی آمریکا استفاده کرد و در نامهای که به مرکز «پن» نوشت، درباره خطرهای حکومتهای دیکتاتوری صحبت کرد و ویدیویی را در این زمینه منتشر کرد. او همچنین اعلام کرده که در پی نوشتن دنبالهای بر رمان #سرگذشت_ندیمه است.
اقتباس تلویزیونی #سرگذشت_نديمه به زودی از شبکه «هولو» پخش میشود. اخیرا برخی از کلاسهای ادبیات انگلیسی و گروههای کتابخوانی فمینیست، رمان «اتوود» را در لیست مطالعه خود قرار دادهاند.
#مارگارت_اتوود شاعر، داستاننویس و نویسنده هشت کتاب کودک است. او که اکنون یکی از سرشناسترین نویسندگان و منتقدان ادبی کاناداست، جایزههای ادبی فراوانی را در کارنامه ادبی خود ثبت کرده است. «اتوود» تاکنون پنجبار نامزد دریافت جایزه ادبی «بوکر» شده و یکبار در سال ۲۰۰۰ موفق شد برای رمان «آدمکش کور» آن را به دست آورد. او در سال ۱۹۸۵ جایزه ادبی «آرتور سی. کلارک» را از آن خود کرد. جایزه دولتی ادبیات کانادا، جایزه «گیلر» و جایزه «ایمپک دوبلین» از دیگر جایزههای ادبی هستند که در کارنامه حرفهای «اتوود» به چشم میخورند.
از این نویسنده آثار متعددی منتشر شده که بسیاری از آنها به زبان فارسی نیز ترجمه شده است. رمانهای #سرگذشت_نديمه #عروس_فریبکار، ، #آدمکش_کور و #اوریکس_و_کریک از جمله آثاری هستند که از او به زبان فارسی ترجمه شدهاند
@qoqnoospub
حرفهای جدید «اتوود» درباره #سرگذشت_نديمه
«مارگارت اتوود» در مصاحبهای که درباره رمان #سرگذشت_نديمه خود انجام داده، گفت: «کنترل کردن زنان و کودکان جزوی از تمام رژیمهای استبدادی تاریخ بوده است.»
«مارگارت اتوود» نویسنده سرشناس کانادایی برنده جایزه «من بوکر» که کتاب #سرگذشت_نديمه وي با روی کار آمدن «دونالد ترامپ» دوباره مورد توجه قرار گرفته، درباره داستان این رمان گفت: «من هیچ چیزی را از خودم درنیاوردم.»
رمان ضدآرمانشهری #سرگذشت_نديمه یکی از آثاری است که با رئیسجمهور شدن «ترامپ» در آمریکا و سخنان دیکتاتورمابانه و ضدزن او، دوباره به فهرست پرفروشترینها برگشت و نقل محافل ادبی و فرهنگی شد. «اتوود» خود اعتقاد دارد ترس از «ترامپ»، علت اصلی پرفروش شدن دوباره کتابش شده است.
این اثر که اولینبار در سال ۱۹۸۵ منتشر شد، همچون رمانهای «۱۹۸۴» جورح اورول و «دنیای قشنگ نو» اثر «آلدوس هاکسلی»، تمی ضدآرمانشهری دارد و درباره حکوتی خودکامه است که جامعهای را در خفقان فروبرده است. «قصه ندیمه» به حکومتی آمریکایی میپردازد که زنها از داشتن هرگونه قدرت، شغل، مال یا ثروت محروم هستند و حتی در تعیین سرنوشت خود نقشی ندارند. در «قصه ندیمه»، زنها بردههایی در دست مردان هستند. شخصیت اصلی قصه زنی به نام «آفرد» است که باید برای یک مقام بالای دولتی که همسرش نازاست، فرزند بیاورد و بزرگشان کند.
«اتوود» ۷۷ ساله پیشتر درباره رمانش گفته بود: «وقتی اولینبار بیرون آمد، به نظر دور از ذهن میآمد. اما وقتی آن را مینوشتم مطمئن بودم چیزی نمیگویم که انسانها هرگز یک جایی و در یک زمان دیگری آن را انجام نداده باشند.»
او در مصاحبه جدید خود که چند روز پیش از نمایش سریال اقتباسی «قصه ندیمه»، با «الیزابت ماس» بازیگر نقش اصلی این مجموعه انجام داده، باز هم تاکید کرده که مطالب این کتاب را از خودش درنیاورده، تمام این اتفاقها یک جایی و یک روزی رخ دادهاند و رویدادهای این رمان جدید نیستند.
این نویسنده که «بوکر» سال ۲۰۰۰ را برای رمان «آدمکش کور» از آن خود کرده، گفت که دادگاه جادوگران «سیلم» در قرن هفدهم میتواند یکی از نمونههای تاریخی استبداد علیه زنان باشد. او در ادامه اظهار کرد: «کنترل زنان و کودکان همیشه جزوی از رژیمهای استبدادی در تاریخ بوده است. چیز زیادی تغییر نکرده است.»
«اتوود» چندی پیش از جو حاکم بر فضای سیاسی آمریکا استفاده کرد و در نامهای که به مرکز «پن» نوشت، درباره خطرهای حکومتهای دیکتاتوری صحبت کرد و ویدیویی را در این زمینه منتشر کرد. او همچنین اعلام کرده که در پی نوشتن دنبالهای بر رمان #سرگذشت_ندیمه است.
اقتباس تلویزیونی #سرگذشت_نديمه به زودی از شبکه «هولو» پخش میشود. اخیرا برخی از کلاسهای ادبیات انگلیسی و گروههای کتابخوانی فمینیست، رمان «اتوود» را در لیست مطالعه خود قرار دادهاند.
#مارگارت_اتوود شاعر، داستاننویس و نویسنده هشت کتاب کودک است. او که اکنون یکی از سرشناسترین نویسندگان و منتقدان ادبی کاناداست، جایزههای ادبی فراوانی را در کارنامه ادبی خود ثبت کرده است. «اتوود» تاکنون پنجبار نامزد دریافت جایزه ادبی «بوکر» شده و یکبار در سال ۲۰۰۰ موفق شد برای رمان «آدمکش کور» آن را به دست آورد. او در سال ۱۹۸۵ جایزه ادبی «آرتور سی. کلارک» را از آن خود کرد. جایزه دولتی ادبیات کانادا، جایزه «گیلر» و جایزه «ایمپک دوبلین» از دیگر جایزههای ادبی هستند که در کارنامه حرفهای «اتوود» به چشم میخورند.
از این نویسنده آثار متعددی منتشر شده که بسیاری از آنها به زبان فارسی نیز ترجمه شده است. رمانهای #سرگذشت_نديمه #عروس_فریبکار، ، #آدمکش_کور و #اوریکس_و_کریک از جمله آثاری هستند که از او به زبان فارسی ترجمه شدهاند
@qoqnoospub
انتشارات ققنوس
#آدمکش_کور #مارگارت_آتوود #ققنوس @qoqnoospub
#برشی_از_یک_کتاب
جنگ سیاه و سفید است. البته در نظر کسانی که در حاشیه هستند. برای کسانی که واقعا در صحنه جنگ هستند، رنگ های زیادی وجود دارد، رنگ های تند، خیلی زننده، خیلی سرخ، خیلی نارنجی، خیلی آبکی و ملتهب؛ اما برای دیگران جنگ مانند اخبار فیلم های کوتاه خبری است.
دارای نقش، آلوده، با رگبار صداهای منقطع و تعداد زیادی آدم های خاکستری که حمله می کنند، یا گامهای سنگین برمی دارند یا به زمین می افتند. همه اینها در جای دیگر اتفاق می افتد.
#آدمکش_کور #مارگارت_اتوود
@farhanghsara
@qoqnoospub
جنگ سیاه و سفید است. البته در نظر کسانی که در حاشیه هستند. برای کسانی که واقعا در صحنه جنگ هستند، رنگ های زیادی وجود دارد، رنگ های تند، خیلی زننده، خیلی سرخ، خیلی نارنجی، خیلی آبکی و ملتهب؛ اما برای دیگران جنگ مانند اخبار فیلم های کوتاه خبری است.
دارای نقش، آلوده، با رگبار صداهای منقطع و تعداد زیادی آدم های خاکستری که حمله می کنند، یا گامهای سنگین برمی دارند یا به زمین می افتند. همه اینها در جای دیگر اتفاق می افتد.
#آدمکش_کور #مارگارت_اتوود
@farhanghsara
@qoqnoospub
خداحافظی ها ممکن است بسیار ناراحت کننده باشد. اما مطمئنا بازگشت ها بدترند..
#آدمکش_کور
#مارگارت_آتوود
@qoqnoospub
#آدمکش_کور
#مارگارت_آتوود
@qoqnoospub
چرا اینقدر به نوشتن خاطراتمان علاقهمندیم؟ حتی وقتی که هنوز زندهایم، میخواهیم وجودمان را، مانند سگهایی که به شیر آتشنشانی می شاشند اثبات کنیم. عکسهای قاب کردهمان را، دیپلمهایمان را، کاپهای روکش نقرهشدهمان را به نمایش میگذاریم؛ حروف اول ناممان را روی ملافههایمان میدوزیم، ناممان را روی تنه درختان حک میکنیم، یا با خط بد روی دیوارهای دستشویی مینویسیم. همه اینها زاییده یک احساس است: امید! یا به کلام سادهتر جلب توجه! حداقل در پی شاهدی هستیم. نمیتوانیم تحمل کنیم صدایمان، مانند رادیویی که از کار میافتد، سرانجام ساکت شود.
#آدمکش_کور
#مارگارت_اتوود
#شهین_آسایش
@qoqnoospub
#آدمکش_کور
#مارگارت_اتوود
#شهین_آسایش
@qoqnoospub
💢چاپ دوازدهم منتشر شد؛
تنها راه نوشتن حقیقت تصور هیچ وقت خوانده نشدن نوشتههایت است. نه توسط کسی، و نه حتی، مدتی بعد توسط خودت. در غیر این صورت بهانه تراشی را شروع میکنی.
#آدمکش_کور
#مارگارت_اتوود
#شهین_آسایش
@qoqnoospub
تنها راه نوشتن حقیقت تصور هیچ وقت خوانده نشدن نوشتههایت است. نه توسط کسی، و نه حتی، مدتی بعد توسط خودت. در غیر این صورت بهانه تراشی را شروع میکنی.
#آدمکش_کور
#مارگارت_اتوود
#شهین_آسایش
@qoqnoospub
🍁🍁🍁🍁🍁🍁🍁🍁
#پری_از_بال_ققنوس
بعضی از بهترین کارها را کسانی انجام دادهاند
که راه برگشتی نداشتهاند،
کسانی که وقتی برایشان نمانده،
کسانی که به راستی معنای کلمهی بیچاره را میدانند. آنها خطر و فایده را کنار میگذارند،
به فکر آینده نیستند، با زور سرنیزه مجبورند به زمان حال فکر کنند. وقتی از بالای پرتگاهی پرتت کنند، یا سقوط میکنی یا پرواز.
به هر امیدی هر قدر غیرمحتمل، میچسبی.
#آدمکش_کور
#مارگارت_اتوود
#ققنوس
@qoqnoospub
#پری_از_بال_ققنوس
بعضی از بهترین کارها را کسانی انجام دادهاند
که راه برگشتی نداشتهاند،
کسانی که وقتی برایشان نمانده،
کسانی که به راستی معنای کلمهی بیچاره را میدانند. آنها خطر و فایده را کنار میگذارند،
به فکر آینده نیستند، با زور سرنیزه مجبورند به زمان حال فکر کنند. وقتی از بالای پرتگاهی پرتت کنند، یا سقوط میکنی یا پرواز.
به هر امیدی هر قدر غیرمحتمل، میچسبی.
#آدمکش_کور
#مارگارت_اتوود
#ققنوس
@qoqnoospub
🍁🍁🍁🍁🍁🍁
#پری_از_بال_ققنوس
خداحافظیها ممکن است بسیار ناراحتکننده باشند،
اما مطمئنا بازگشتها بدترند.
حضور عینی انسان نمیتواند با سایه ی درخشانی که در نبودش ایجادشده برابری کند.
#آدمکش_کور
#مارگارت_اتوود
@qoqnoospub
#پری_از_بال_ققنوس
خداحافظیها ممکن است بسیار ناراحتکننده باشند،
اما مطمئنا بازگشتها بدترند.
حضور عینی انسان نمیتواند با سایه ی درخشانی که در نبودش ایجادشده برابری کند.
#آدمکش_کور
#مارگارت_اتوود
@qoqnoospub
اشکهای نریخته
ممکن است انسان را فاسد کند ...
از کتابِ #آدمکش_کور
#مارگارت_اتوود
ترجمهٔ #شهین_آسایش
@qoqnoospub
ممکن است انسان را فاسد کند ...
از کتابِ #آدمکش_کور
#مارگارت_اتوود
ترجمهٔ #شهین_آسایش
@qoqnoospub
🍁🍁🍁🍁🍁🍁
#پری_از_بال_ققنوس
اگر دوست بد نداشته باشی به دوستان زیاد احتیاج نداری.
#آدمکش_کور
#مارگارت_اتوود
#شهین_آسایش
@qoqnoospub
#پری_از_بال_ققنوس
اگر دوست بد نداشته باشی به دوستان زیاد احتیاج نداری.
#آدمکش_کور
#مارگارت_اتوود
#شهین_آسایش
@qoqnoospub
🕸🕸🕸🕸🕸
#پري_از_بال_ققنوس
چند سال بعد روزی که فکرش را هم نمی کنیم توی خیابان با هم روبرو می شویم.
تو از روبرو می آیی. هنوز با همان پرستیژ مخصوص به خودت قدم بر می داری فقط کمی جا افتاده تر شده ای...
قدم هایم آهسته تر می شود...
به یک قدمی ام می رسی و با چشمان نافذت مرا کامل برانداز می کنی!
درد کهنه ای از اعماق قلبم تیر می کشد...
و رعشه ای می اندازد بر استخوان فقراتم.
هنوز بوی عطر فرانسوی ات را کامل استنشاق نکرده ام که از کنارم رد شده ای...
تمام خطوط چهره ات را در یک لحظه کوتاه در ذهنم ثبت می کنم...
می ایستم و برمی گردم و می بینم تو هم ایستاده ای!
می دانم به چه فکر می کنی!
من اما به این فکر می کنم که چقدر دیر ایستاده ای!
چقدر دیر کرده ای!
چقدر دیر ایستاده ام!
چقدر به این ایستادن ها سال ها پیش نیاز داشتم،
قدم های سستم را دوباره از سر می گیرم...
تو اما هنوز ایستاده ای...
خداحافظیها ممکن است بسیار ناراحت کننده باشند اما مطمئناً بازگشتها بدترند.
حضور عینی انسان نمیتواند با سایه درخشانی که در نبودش ایجاد شده برابری کند!
#آدمکش_کور
#مارگارت_آتوود
#ققنوس
@qoqnoospub
اطلاعات كامل كتاب در لينك زير
👇👇👇👇👇
https://b2n.ir/f66544
#پري_از_بال_ققنوس
چند سال بعد روزی که فکرش را هم نمی کنیم توی خیابان با هم روبرو می شویم.
تو از روبرو می آیی. هنوز با همان پرستیژ مخصوص به خودت قدم بر می داری فقط کمی جا افتاده تر شده ای...
قدم هایم آهسته تر می شود...
به یک قدمی ام می رسی و با چشمان نافذت مرا کامل برانداز می کنی!
درد کهنه ای از اعماق قلبم تیر می کشد...
و رعشه ای می اندازد بر استخوان فقراتم.
هنوز بوی عطر فرانسوی ات را کامل استنشاق نکرده ام که از کنارم رد شده ای...
تمام خطوط چهره ات را در یک لحظه کوتاه در ذهنم ثبت می کنم...
می ایستم و برمی گردم و می بینم تو هم ایستاده ای!
می دانم به چه فکر می کنی!
من اما به این فکر می کنم که چقدر دیر ایستاده ای!
چقدر دیر کرده ای!
چقدر دیر ایستاده ام!
چقدر به این ایستادن ها سال ها پیش نیاز داشتم،
قدم های سستم را دوباره از سر می گیرم...
تو اما هنوز ایستاده ای...
خداحافظیها ممکن است بسیار ناراحت کننده باشند اما مطمئناً بازگشتها بدترند.
حضور عینی انسان نمیتواند با سایه درخشانی که در نبودش ایجاد شده برابری کند!
#آدمکش_کور
#مارگارت_آتوود
#ققنوس
@qoqnoospub
اطلاعات كامل كتاب در لينك زير
👇👇👇👇👇
https://b2n.ir/f66544
🌿🌿🌿🌿🌿
#پری_از_بال_ققنوس
چند سال بعد روزی که فکرش را هم نمی کنیم توی خیابان با هم روبرو می شویم.
تو از روبرو می آیی. هنوز با همان پرستیژ مخصوص به خودت قدم بر می داری فقط کمی جا افتاده تر شده ای...
قدم هایم آهسته تر می شود...
به یک قدمی ام می رسی و با چشمان نافذت مرا کامل برانداز می کنی!
درد کهنه ای از اعماق قلبم تیر می کشد...
و رعشه ای می اندازد بر استخوان فقراتم.
هنوز بوی عطر فرانسوی ات را کامل استنشاق نکرده ام که از کنارم رد شده ای...
تمام خطوط چهره ات را در یک لحظه کوتاه در ذهنم ثبت می کنم...
می ایستم و برمی گردم و می بینم تو هم ایستاده ای!
می دانم به چه فکر می کنی!
من اما به این فکر می کنم که چقدر دیر ایستاده ای!
چقدر دیر کرده ای!
چقدر دیر ایستاده ام!
چقدر به این ایستادن ها سال ها پیش نیاز داشتم،
قدم های سستم را دوباره از سر می گیرم...
تو اما هنوز ایستاده ای...
خداحافظیها ممکن است بسیار ناراحت کننده باشند، اما مطمئناً بازگشتها بدترند.
حضور عینی انسان نمیتواند با سایه ی درخشانی که در نبودش ایجاد شده برابری کند!
#آدمکش_کور
#مارگارت_آتوود
@qoqnoospub
#پری_از_بال_ققنوس
چند سال بعد روزی که فکرش را هم نمی کنیم توی خیابان با هم روبرو می شویم.
تو از روبرو می آیی. هنوز با همان پرستیژ مخصوص به خودت قدم بر می داری فقط کمی جا افتاده تر شده ای...
قدم هایم آهسته تر می شود...
به یک قدمی ام می رسی و با چشمان نافذت مرا کامل برانداز می کنی!
درد کهنه ای از اعماق قلبم تیر می کشد...
و رعشه ای می اندازد بر استخوان فقراتم.
هنوز بوی عطر فرانسوی ات را کامل استنشاق نکرده ام که از کنارم رد شده ای...
تمام خطوط چهره ات را در یک لحظه کوتاه در ذهنم ثبت می کنم...
می ایستم و برمی گردم و می بینم تو هم ایستاده ای!
می دانم به چه فکر می کنی!
من اما به این فکر می کنم که چقدر دیر ایستاده ای!
چقدر دیر کرده ای!
چقدر دیر ایستاده ام!
چقدر به این ایستادن ها سال ها پیش نیاز داشتم،
قدم های سستم را دوباره از سر می گیرم...
تو اما هنوز ایستاده ای...
خداحافظیها ممکن است بسیار ناراحت کننده باشند، اما مطمئناً بازگشتها بدترند.
حضور عینی انسان نمیتواند با سایه ی درخشانی که در نبودش ایجاد شده برابری کند!
#آدمکش_کور
#مارگارت_آتوود
@qoqnoospub
🌿🌿🌿🌿
مادرم به پرستارهايی که در بيمارستانهای مختلف از پدرم مراقبت کرده بودند حسادت میکرد.
دلش میخواست پدرم سلامتیاش را فقط مديون او بداند؛
میخواست پدرم به وفاداری خستگی ناپذير او اهميت دهد،
ديکتاتوری، روی ديگر فداکاری است.
#آدمکش_کور
مارگارت اتوود
@qoqnoospub
مادرم به پرستارهايی که در بيمارستانهای مختلف از پدرم مراقبت کرده بودند حسادت میکرد.
دلش میخواست پدرم سلامتیاش را فقط مديون او بداند؛
میخواست پدرم به وفاداری خستگی ناپذير او اهميت دهد،
ديکتاتوری، روی ديگر فداکاری است.
#آدمکش_کور
مارگارت اتوود
@qoqnoospub