🍁🍁🍁🍁🍁🍁🍁🍁🍁
#پری_از_بال_ققنوس
تسليم شدن سرِ اوّلين مانع، اوّلين اختلافِ جدّی، اوّلين دعوا، تنها از ريخت انداختنِ عشق است.
عشق واقعی آن است که به طرزی پابرجا و بادوام،
و گاهی دردناک، بر موانع برافراشته از سوی زمان، مکان و جهان غلبه میکند.
#در_ستایش_عشق
#آلن_بدیو
#ققنوس
https://b2n.ir/213044
@qoqnoospub
#پری_از_بال_ققنوس
تسليم شدن سرِ اوّلين مانع، اوّلين اختلافِ جدّی، اوّلين دعوا، تنها از ريخت انداختنِ عشق است.
عشق واقعی آن است که به طرزی پابرجا و بادوام،
و گاهی دردناک، بر موانع برافراشته از سوی زمان، مکان و جهان غلبه میکند.
#در_ستایش_عشق
#آلن_بدیو
#ققنوس
https://b2n.ir/213044
@qoqnoospub
🍁🍁🍁🍁🍁
#پری_از_بال_ققنوس
مدتی است كه با ولع هر چه تمامتر دفترچه خاطرات نويسندگان محبوب خود را میخوانم. شايد اين طوري بتونم به شخصيت واقعي آنها پی ببرم.
ولي ميیبينم كه در اصل انگار بخواهم براي نقاط ضعف خود شريك جرمی پيدا كنم زير جملاتی را خط میكشم كه نويسنده به بیشخصيتی خود اقرار میكند.
من اگر در جستجوی سرمشقی باشم بايد آثاری را بخوانم كه نويسندگانش با وجود بحرانهایی كه گرفتارش بودهاند آنها را به اتمام رساندهاند...
#عذاب_وجدان
#آلبا_دسس_پدس
#بهمن_فرزانه
#ققنوس
اطلاعات كامل كتاب در لينك زير
👇👇👇👇👇
https://b2n.ir/775609
@QOQNOOSPUB
#پری_از_بال_ققنوس
مدتی است كه با ولع هر چه تمامتر دفترچه خاطرات نويسندگان محبوب خود را میخوانم. شايد اين طوري بتونم به شخصيت واقعي آنها پی ببرم.
ولي ميیبينم كه در اصل انگار بخواهم براي نقاط ضعف خود شريك جرمی پيدا كنم زير جملاتی را خط میكشم كه نويسنده به بیشخصيتی خود اقرار میكند.
من اگر در جستجوی سرمشقی باشم بايد آثاری را بخوانم كه نويسندگانش با وجود بحرانهایی كه گرفتارش بودهاند آنها را به اتمام رساندهاند...
#عذاب_وجدان
#آلبا_دسس_پدس
#بهمن_فرزانه
#ققنوس
اطلاعات كامل كتاب در لينك زير
👇👇👇👇👇
https://b2n.ir/775609
@QOQNOOSPUB
گروه انتشاراتی ققنوس
عذاب وجدان
آلبا د سس پدس , 13 , 1399 , شومیز , 422 , , عذاب وجدان
#پری_از_بال_ققنوس
من با تو خیلی خوشبخت بودم.
دلیل این خوشبختی را نمیدانم. معلوم نیست چرا با بعضیها خوش هستیم و با بعضیها حوصلهمان سر میرود.
تو گاهی اوقات حوصله نداشتی و با من حرف نمیزدی یا من حرف میزدم و تو گاه به گاه جوابی میدادی، آن هم بدون اینکه دهانت را باز کنی فقط از گلویت صدایی بیرون میدادی.
حالا هر وقت دلم برایت تنگ میشود و دلم میخواهد تو را ببینم از گلویم آن صدا را درمیآورم.
#ميكله_عزیز
#ناتالیا_گینزبورگ
#صنم_غيايی
#ققنوس
@qoqnoospub
اطلاعات كامل كتاب در زير
👇👇👇👇👇
https://b2n.ir/310940
من با تو خیلی خوشبخت بودم.
دلیل این خوشبختی را نمیدانم. معلوم نیست چرا با بعضیها خوش هستیم و با بعضیها حوصلهمان سر میرود.
تو گاهی اوقات حوصله نداشتی و با من حرف نمیزدی یا من حرف میزدم و تو گاه به گاه جوابی میدادی، آن هم بدون اینکه دهانت را باز کنی فقط از گلویت صدایی بیرون میدادی.
حالا هر وقت دلم برایت تنگ میشود و دلم میخواهد تو را ببینم از گلویم آن صدا را درمیآورم.
#ميكله_عزیز
#ناتالیا_گینزبورگ
#صنم_غيايی
#ققنوس
@qoqnoospub
اطلاعات كامل كتاب در زير
👇👇👇👇👇
https://b2n.ir/310940
گروه انتشاراتی ققنوس
میکله عزیز
ناتالیا گینزبورگ , 224 , 3 , 978-600-278-325-7 , , میکله عزیز : اگر تابلوهای نقاشی شکستخورده زیبا نیستند و از شیفتگی نقاش جا میخوریم، زندگی از آنها رو بر نمیگرداند. میدانیم که در این بدبختی و تباهی بیبازگشت، آینده فقط از آن کسانی…
🕸🕸🕸🕸🕸🕸
#پری_از_بال_ققنوس
بچه که بودم خیال میکردم همهچیز مال من است، دنیا را آفریدهاند که من سرگرم باشم، آسمان، زمین، پدر، مادر، درختها، اسبها، کالسکه و حتی آن گنجشکها برای سرگرمی من به وجود آمدهاند.
بعدها یکییکی همهچیز را ازم گرفتند. مایعی در رگهام جاری بود که میگفت این مال شما نیست، راحت باشید. پسری که عاشق کبوترها و خرگوشها بود، خودش را به درختی دار زد. چرا؟ مادر گفت بماند برای بعد.
کاش تولد من هم میماند برای بعد؛
به کجای دنیا برمیخورد؟
#سال_بلوا
#عباس_معروفی
#ققنوس
@qoqnoospub
#پری_از_بال_ققنوس
بچه که بودم خیال میکردم همهچیز مال من است، دنیا را آفریدهاند که من سرگرم باشم، آسمان، زمین، پدر، مادر، درختها، اسبها، کالسکه و حتی آن گنجشکها برای سرگرمی من به وجود آمدهاند.
بعدها یکییکی همهچیز را ازم گرفتند. مایعی در رگهام جاری بود که میگفت این مال شما نیست، راحت باشید. پسری که عاشق کبوترها و خرگوشها بود، خودش را به درختی دار زد. چرا؟ مادر گفت بماند برای بعد.
کاش تولد من هم میماند برای بعد؛
به کجای دنیا برمیخورد؟
#سال_بلوا
#عباس_معروفی
#ققنوس
@qoqnoospub
🌿🌿🌿🌿🌿
#پری_از_بال_ققنوس
نه اين كه از تنهایی بترسد اما برای لذت تنهایی هم كه شده به آدم ديگری نياز داشت.
آدم به آدم زنده است و تن به تن.
از کتابِ #خونخواهی
نوشتۀ #الهام_فلاح
@qoqnoospub
اطلاعات كامل كتاب در لينک زير
👇👇👇👇👇
https://b2n.ir/n85456
#پری_از_بال_ققنوس
نه اين كه از تنهایی بترسد اما برای لذت تنهایی هم كه شده به آدم ديگری نياز داشت.
آدم به آدم زنده است و تن به تن.
از کتابِ #خونخواهی
نوشتۀ #الهام_فلاح
@qoqnoospub
اطلاعات كامل كتاب در لينک زير
👇👇👇👇👇
https://b2n.ir/n85456
گروه انتشاراتی ققنوس
خون خواهی
الهام فلاح , 232 , رقعی , 1398 , بالکی , 978-600-278-491-9 , , خون خواهی
🌺🌺🌺🌺🌺
#پری_از_بال_ققنوس
و سالها بعد فهمیدم که مردها همهشان بچهاند، اما بعضیها ادای آدم بزرگها را درمیآورند و نمیشود بهشان اعتماد کرد، به خودشان هم دروغ میگویند.
#سال_بلوا
#عباس_معروفی
از صميم قلب براي عباس معروفی خالق سمفونی مردگان و سال بلوا و.....سلامت آرزو میكنيم
@qoqnoospub
#پری_از_بال_ققنوس
و سالها بعد فهمیدم که مردها همهشان بچهاند، اما بعضیها ادای آدم بزرگها را درمیآورند و نمیشود بهشان اعتماد کرد، به خودشان هم دروغ میگویند.
#سال_بلوا
#عباس_معروفی
از صميم قلب براي عباس معروفی خالق سمفونی مردگان و سال بلوا و.....سلامت آرزو میكنيم
@qoqnoospub
🌿🌿🌿🌿🌿🌿
#پری_از_بال_ققنوس
در كابينت را میبندم براي آخرين بار همه جا را از نظر میگذرانم، بسيار آهسته بعد كيفم را برمیدارم، لبخند میزنم. پسربزرگم را در آغوش میگيرم. سپس اولين آپارتمانش را كه همين حالا در اسبابكشی به آن كمكش كرده بودم، ترک میكنم
تا چند ساعت ديگر، در آپارتمان خالی خودم خواهم بود، در ششصد كيلومتری اين جا...
#كاش_چيزی_نمیماند_جز_لحظات_شيرين
#ويرژينی_گريمالدی
#فرزانه_مهری
#ققنوس
@qoqnoospub
#پری_از_بال_ققنوس
در كابينت را میبندم براي آخرين بار همه جا را از نظر میگذرانم، بسيار آهسته بعد كيفم را برمیدارم، لبخند میزنم. پسربزرگم را در آغوش میگيرم. سپس اولين آپارتمانش را كه همين حالا در اسبابكشی به آن كمكش كرده بودم، ترک میكنم
تا چند ساعت ديگر، در آپارتمان خالی خودم خواهم بود، در ششصد كيلومتری اين جا...
#كاش_چيزی_نمیماند_جز_لحظات_شيرين
#ويرژينی_گريمالدی
#فرزانه_مهری
#ققنوس
@qoqnoospub
🌿🌿🌿🌿🌿🌿
#پری_از_بال_ققنوس
امروز به دنيا میآيی...
من آماده نيستم..
فقط برای معاينه دورهای آمده بودم....
#كاش_چيزی_نمیماند_جز_لحظات_شيرين
#ويرژينی_گريمالدی
#فرزانه_مهری
#تازههای_کتاب_ققنوس
@qoqnoospub
#پری_از_بال_ققنوس
امروز به دنيا میآيی...
من آماده نيستم..
فقط برای معاينه دورهای آمده بودم....
#كاش_چيزی_نمیماند_جز_لحظات_شيرين
#ويرژينی_گريمالدی
#فرزانه_مهری
#تازههای_کتاب_ققنوس
@qoqnoospub
🌿🌿🌿🌿🌿🌿
#پری_از_بال_ققنوس
كاش خواب به سراغم ميامد، اما آن هم در جاي ديگري سكني گزيده، پس خودم را به افكار سياه ميسپارم تا مرا ببلعند.
دلتنگي شب هنگام از راه ميرسد...
#كاش_چيزی_نمیماند_جز_لحظات_شيرين
#ويرژينی_گريمالدی
#فرزانه_مهری
#تازههای_کتاب_ققنوس
@qoqnoospub
#پری_از_بال_ققنوس
كاش خواب به سراغم ميامد، اما آن هم در جاي ديگري سكني گزيده، پس خودم را به افكار سياه ميسپارم تا مرا ببلعند.
دلتنگي شب هنگام از راه ميرسد...
#كاش_چيزی_نمیماند_جز_لحظات_شيرين
#ويرژينی_گريمالدی
#فرزانه_مهری
#تازههای_کتاب_ققنوس
@qoqnoospub
🌿🌿🌿🌿🌿🌿
#پری_از_بال_ققنوس
دریای سیاه، موج بر می داشت سمت ساحل . تاریکی از جایی به بعد کل جهان را گرفته بود توی بغل خودش. دریا از تاریکی شناخته نمی شد. همه چیز آنقدر سیاه بود که نگاه کردن بهش وهم می انداخت توی دل آدم. بالای سرت را نگاه می کردی، ستاره ها را در دوردست آسمان می دیدی، اما سمت دریا که برمی گشتی، قفل می شدی به تاریکی بی انتها....
#رقصيدن_نهنگها_در_مينيبوس
#پروانه_سراواني
#ققنوس
@qoqnoospub
#پری_از_بال_ققنوس
دریای سیاه، موج بر می داشت سمت ساحل . تاریکی از جایی به بعد کل جهان را گرفته بود توی بغل خودش. دریا از تاریکی شناخته نمی شد. همه چیز آنقدر سیاه بود که نگاه کردن بهش وهم می انداخت توی دل آدم. بالای سرت را نگاه می کردی، ستاره ها را در دوردست آسمان می دیدی، اما سمت دریا که برمی گشتی، قفل می شدی به تاریکی بی انتها....
#رقصيدن_نهنگها_در_مينيبوس
#پروانه_سراواني
#ققنوس
@qoqnoospub