#پری_از_بال_ققنوس
آغازگاه بخش اعظم #فلسفهٔ دین آموزهای است بسیار عام دربارهٔ ذاتِ #خداوند که به «خداباوری» معروف است. این نگرش دایر است بر اینکه خدایی یکتا وجود دارد، و او قادر مطلق، عالِم مطلق و خیر اعلی است.
#الفبای_فلسفه
#نایجل_واربرتون
#مسعود_علیا
@qoqnoospub
آغازگاه بخش اعظم #فلسفهٔ دین آموزهای است بسیار عام دربارهٔ ذاتِ #خداوند که به «خداباوری» معروف است. این نگرش دایر است بر اینکه خدایی یکتا وجود دارد، و او قادر مطلق، عالِم مطلق و خیر اعلی است.
#الفبای_فلسفه
#نایجل_واربرتون
#مسعود_علیا
@qoqnoospub
فیلسوف راستین اعتنایی به بخت ندارد و در برابر آن مقاوم است. گردونهٔ بخت به ناگریز میچرخد و آنهایی که در اوج هستند به زودی خود را در حضیض مییابند. اقتضای طبیعت بخت این است: نوسان و ناپایداری.
#آثار_کلاسیک_فلسفه
#نایجل_واربرتون
#مسعود_علیا
@qoqnoospub
#آثار_کلاسیک_فلسفه
#نایجل_واربرتون
#مسعود_علیا
@qoqnoospub
🍁🍁🍁🍁🍁🍁🍁🍁
#پری_از_بال_ققنوس
به تعبیر سیاسی، اگر مردن همان «بیرون شدن از جمع انسانها» باشد، تجربه آنچه ابدی است نوعی مرگ است، و یگانه چیزی که آن را از مرگ واقعی متمایز میکند این است که چنین مرگی قطعی و نهایی نیست زیرا هیچ موجود زندهای نمیتواند دیرزمانی آن را تاب آورد.
ازکتابِ #وضع_بشر
#هانا_آرنت
#مسعود_علیا
@qoqnoospub
#پری_از_بال_ققنوس
به تعبیر سیاسی، اگر مردن همان «بیرون شدن از جمع انسانها» باشد، تجربه آنچه ابدی است نوعی مرگ است، و یگانه چیزی که آن را از مرگ واقعی متمایز میکند این است که چنین مرگی قطعی و نهایی نیست زیرا هیچ موجود زندهای نمیتواند دیرزمانی آن را تاب آورد.
ازکتابِ #وضع_بشر
#هانا_آرنت
#مسعود_علیا
@qoqnoospub
🍁🍁🍁🍁🍁🍁🍁🍁
#پری_از_بال_ققنوس
همه فعالیتهای بشری مشروط به این واقعیتند که انسانها با هم به سر میبرند، اما تنها عمل است که خارج از جامعه انسانها حتی قابل تصور هم نیست. فعالیت زحمت مستلزم حضور دیگران نیست، گو اینکه موجود زحمتکشی که در انزوای کامل به سر میبرد نه انسان بلکه animal laborans[ حیوان زحمتکش ]به حقیقیترین معنای کلمه است. کسی که کار و تولید میکند و جهانی را میسازد که تنها مسکون خودِ اوست همچنان سازنده است اما ]homo faber انسان سازنده یا ابزارساز ]نیست: او کیفیتِ اختصاصا بشریاش را از کف داده و به بیان دقیقتر نوعی خداست ــ البته نه خدای خالق، بلکه صانعی الهی آنچنان که افلاطون در یکی از اسطورههایش او را توصیف کرده است. تنها عملْ امتیاز انحصاری انسان است؛ نه حیوان و نه خدا هیچ کدام توانایی عمل ندارند، و تنها عمل است که به تمامی در گرو حضور پیوسته دیگران است.
ازکتابِ #وضع_بشر
#هانا_آرنت
#مسعود_علیا
@qoqnoospub
#پری_از_بال_ققنوس
همه فعالیتهای بشری مشروط به این واقعیتند که انسانها با هم به سر میبرند، اما تنها عمل است که خارج از جامعه انسانها حتی قابل تصور هم نیست. فعالیت زحمت مستلزم حضور دیگران نیست، گو اینکه موجود زحمتکشی که در انزوای کامل به سر میبرد نه انسان بلکه animal laborans[ حیوان زحمتکش ]به حقیقیترین معنای کلمه است. کسی که کار و تولید میکند و جهانی را میسازد که تنها مسکون خودِ اوست همچنان سازنده است اما ]homo faber انسان سازنده یا ابزارساز ]نیست: او کیفیتِ اختصاصا بشریاش را از کف داده و به بیان دقیقتر نوعی خداست ــ البته نه خدای خالق، بلکه صانعی الهی آنچنان که افلاطون در یکی از اسطورههایش او را توصیف کرده است. تنها عملْ امتیاز انحصاری انسان است؛ نه حیوان و نه خدا هیچ کدام توانایی عمل ندارند، و تنها عمل است که به تمامی در گرو حضور پیوسته دیگران است.
ازکتابِ #وضع_بشر
#هانا_آرنت
#مسعود_علیا
@qoqnoospub
🍁🍁🍁🍁🍁🍁
#پری_از_بال_ققنوس
شگفتآور نیست که یونانیان باستان، هنگامی که به تأمل در باره هنر نشستند، این اندیشه را پیش کشیدند که هنر نوعی عمل بازآفرینی یا تقلید است. ایرادهای بسیاری متوجه این دریافت شده است. اما اقبال عام به این نظریه گواه پیوند تنگاتنگ هنرهای زیبا با زندگی روزانه است؛ اگر هنر دور از علایق زندگی میبود، این اندیشه به خاطر هیچ کس خطور نمیکرد؛ زیرا این آموزه دلالت بر آن نداشت که هنر نسخهبرداری دقیق از اشیاست، بلکه دال بر این بود که هنر بازتاب عواطف و اندیشههایی است که با نهادهای عمده زندگی اجتماعی مرتبطند. این پیوند نزد افلاطون با چنان شدتی احساس میشد که او را به اندیشه ضرورت سانسور کردن کار شاعران، نمایشنامهنویسان و آهنگسازان راه نمود. شاید افلاطون مبالغه میکرد وقتی که میگفت تغییر از مقام دوریایی به مقام لیدیایی در موسیقی طلیعه مسلم انحطاط مدنی خواهد بود. اما هیچ یک از همروزگاران او تردید نمیکرد که موسیقی جزء لاینفکی از آداب و نهادهای اجتماع است. اندیشه «هنر برای هنر» حتی به فهم در نمیآمد.
از کتابِ #هنر_به_منزله_تجربه
#جان_دیویی
#مسعود_علیا
@qoqnoospub
#پری_از_بال_ققنوس
شگفتآور نیست که یونانیان باستان، هنگامی که به تأمل در باره هنر نشستند، این اندیشه را پیش کشیدند که هنر نوعی عمل بازآفرینی یا تقلید است. ایرادهای بسیاری متوجه این دریافت شده است. اما اقبال عام به این نظریه گواه پیوند تنگاتنگ هنرهای زیبا با زندگی روزانه است؛ اگر هنر دور از علایق زندگی میبود، این اندیشه به خاطر هیچ کس خطور نمیکرد؛ زیرا این آموزه دلالت بر آن نداشت که هنر نسخهبرداری دقیق از اشیاست، بلکه دال بر این بود که هنر بازتاب عواطف و اندیشههایی است که با نهادهای عمده زندگی اجتماعی مرتبطند. این پیوند نزد افلاطون با چنان شدتی احساس میشد که او را به اندیشه ضرورت سانسور کردن کار شاعران، نمایشنامهنویسان و آهنگسازان راه نمود. شاید افلاطون مبالغه میکرد وقتی که میگفت تغییر از مقام دوریایی به مقام لیدیایی در موسیقی طلیعه مسلم انحطاط مدنی خواهد بود. اما هیچ یک از همروزگاران او تردید نمیکرد که موسیقی جزء لاینفکی از آداب و نهادهای اجتماع است. اندیشه «هنر برای هنر» حتی به فهم در نمیآمد.
از کتابِ #هنر_به_منزله_تجربه
#جان_دیویی
#مسعود_علیا
@qoqnoospub
مطالعه فلسفه اخلاق فینفسه هیجانانگیز است و آدمی را به مبارزه میطلبد. ماهیت عالم واقع هرچه باشد و جهان هرطور که به وجود آمده باشد، اخلاق یا اخلاقیات اکنون بخشی از آن است. عشق، نفرت، ارزشها، اندیشهها، احساسات، عواطف، تکالیف، فضائل و اصول اخلاقی -- یعنی همه عناصر اخلاق-- به شیوه خاص خودشان همانقدر واقعیت دارند که اتمها و الکترونها، و ما برای فهم تام و تمام عالمی که در آن به سر میبریم باید حاضر باشیم با همان جدیتی که خواص فیزیکی و شیمایی اشیا را بررسی میکنیم آنها را هم مورد بررسی قرار دهیم.
#مبانی_فلسفه_اخلاق ؛ ویراست سوم (بخش جدید الحاقی با عنوان #اخلاق_فمینیستی
#رابرت_ال_هولمز #مسعود_علیا #تجدیدچاپ
@qoqnoospub
#مبانی_فلسفه_اخلاق ؛ ویراست سوم (بخش جدید الحاقی با عنوان #اخلاق_فمینیستی
#رابرت_ال_هولمز #مسعود_علیا #تجدیدچاپ
@qoqnoospub
🕸🕸🕸🕸🕸
برای موجود کاملاً زنده، آینده شوم نیست بلکه آبستن نوید است؛
آینده همچون هالهای پیرامون حال را در برمیگیرد، و مرکب از امکانهایی است که همچون داشتههای آنچه اینجا و اکنون است احساس میشوند.
در زندگیای که حقیقتاً زندگی است همۀ چیزها همپوشانی دارند و به هم میآمیزند.
ولی ما اغلب ِاوقات در بیم اینکه آینده چه بر سرمان میآورد زندگی میکنیم و دچار تفرقۀ خاطریم.
حتی وقتی زیاده مضطرب نیستیم، از لحظۀ حال خود لذت نمیبریم؛ زیرا آن را تابع چیزی میکنیم که حضور ندارد.
به سبب تکرر همین وانهادن حال به گذشته و آینده، دورههای شادمانۀ تجربهای که اکنون کامل است زیرا خاطرات گذشته و پیش بینی های آینده را تجربه ای که اکنون کامل است زیرا خاطرات گذشته و پیشبینیهای آینده را در خود جذب میکند، آرمانی زیباییشناختی را بنا مینهند.
#هنر_به_منزلۀ_تجربه
#تجدیدچاپ_شد
#جان_دیویی
ترجمهٔ دکتر #مسعود_علیا
@qoqnoospub
برای موجود کاملاً زنده، آینده شوم نیست بلکه آبستن نوید است؛
آینده همچون هالهای پیرامون حال را در برمیگیرد، و مرکب از امکانهایی است که همچون داشتههای آنچه اینجا و اکنون است احساس میشوند.
در زندگیای که حقیقتاً زندگی است همۀ چیزها همپوشانی دارند و به هم میآمیزند.
ولی ما اغلب ِاوقات در بیم اینکه آینده چه بر سرمان میآورد زندگی میکنیم و دچار تفرقۀ خاطریم.
حتی وقتی زیاده مضطرب نیستیم، از لحظۀ حال خود لذت نمیبریم؛ زیرا آن را تابع چیزی میکنیم که حضور ندارد.
به سبب تکرر همین وانهادن حال به گذشته و آینده، دورههای شادمانۀ تجربهای که اکنون کامل است زیرا خاطرات گذشته و پیش بینی های آینده را تجربه ای که اکنون کامل است زیرا خاطرات گذشته و پیشبینیهای آینده را در خود جذب میکند، آرمانی زیباییشناختی را بنا مینهند.
#هنر_به_منزلۀ_تجربه
#تجدیدچاپ_شد
#جان_دیویی
ترجمهٔ دکتر #مسعود_علیا
@qoqnoospub
Media is too big
VIEW IN TELEGRAM
آیا میتوان از دریچه واربرتون به فلسفه وارد شد؟
مروری کوتاه
بر آثار نایجل واربرتون
《تاریخچه فلسفه》
مترجم: #مریم_تقدیسی
و
《الفبای فلسفه》،《آثار کلاسیک فلسفه》
مترجم: #مسعود_علیا
ناشر: ققنوس
_
کارشناس: #مصطفی_دهقان
تحریریه فیلوریو (بخش مرور کتاب #LogosTv):
دبیر تحریریه: #مصطفی_دهقان
کارشناس ارشد تحریریه: #محمدرضا_گنجی
.
- مدیر تولید: #حدیثه_یزدانی
- تدوین و تنظیم: #میشا_خستوی
.
- سردبیر و کارگردان: #آریان_شبگرد
---------------------------
@qoqnoospub
مروری کوتاه
بر آثار نایجل واربرتون
《تاریخچه فلسفه》
مترجم: #مریم_تقدیسی
و
《الفبای فلسفه》،《آثار کلاسیک فلسفه》
مترجم: #مسعود_علیا
ناشر: ققنوس
_
کارشناس: #مصطفی_دهقان
تحریریه فیلوریو (بخش مرور کتاب #LogosTv):
دبیر تحریریه: #مصطفی_دهقان
کارشناس ارشد تحریریه: #محمدرضا_گنجی
.
- مدیر تولید: #حدیثه_یزدانی
- تدوین و تنظیم: #میشا_خستوی
.
- سردبیر و کارگردان: #آریان_شبگرد
---------------------------
@qoqnoospub
کمتر کسی ما را با این گزاره یعنی «شرایطِ عشق» مواجه کرده. عشق چه شرایطی باید داشته باشد؟ عشق در زندگی چقدر اهمیت دارد؟ و از همه مهمتر «عشق ورزیدن به شخصی دیگر چگونه چیزی است؟»
در مسیحیت بالاترین جایگاه متعلق به عشق است. پولس قدیس در نامۀ اولش به قرنتیان، که یکی از اسناد اصلی در تاریخ عشق است، میگوید عشق ورزیدن یعنی که دیگری را محبانه تفسیر کنیم. او میگوید عاشق دیر به خشم میآید و زود از خطا میگذرد. به هر رو پرواضح است که غالب افراد گاهی رقتانگیزند و گاهی بسیار شایسته و به عبارتی هر رابطۀ عاشقانهای احتمالاً نیاز به آن دارد که با هر دوی این دریافتها از عشق مواجه شود. وقتی به روانشناسی و فروید برمیگردیم، میبینیم که آنها معتقدند پندارهای ناخودآگاه دربارۀ اینکه آن دیگری چگونه شخصی است ناشی از اولین عشقهای ما— عشق به پدر و مادرمان، و به شکلی خودشیفتهوار، عشق به خودمان— است.
جان آرمسترانگ در این کتاب ما و خود را در مواجهه با بحثبرانگیزترین تجربۀ بشری یعنی عشق قرار میدهد و از فلسفه، ادبیات و حتی روانشناسی برای تبیین این پدیده بهره میگیرد.
#شرایط_عشق
#جان_آرمسترانگ
#مسعود_علیا
@qoqnoospub
در مسیحیت بالاترین جایگاه متعلق به عشق است. پولس قدیس در نامۀ اولش به قرنتیان، که یکی از اسناد اصلی در تاریخ عشق است، میگوید عشق ورزیدن یعنی که دیگری را محبانه تفسیر کنیم. او میگوید عاشق دیر به خشم میآید و زود از خطا میگذرد. به هر رو پرواضح است که غالب افراد گاهی رقتانگیزند و گاهی بسیار شایسته و به عبارتی هر رابطۀ عاشقانهای احتمالاً نیاز به آن دارد که با هر دوی این دریافتها از عشق مواجه شود. وقتی به روانشناسی و فروید برمیگردیم، میبینیم که آنها معتقدند پندارهای ناخودآگاه دربارۀ اینکه آن دیگری چگونه شخصی است ناشی از اولین عشقهای ما— عشق به پدر و مادرمان، و به شکلی خودشیفتهوار، عشق به خودمان— است.
جان آرمسترانگ در این کتاب ما و خود را در مواجهه با بحثبرانگیزترین تجربۀ بشری یعنی عشق قرار میدهد و از فلسفه، ادبیات و حتی روانشناسی برای تبیین این پدیده بهره میگیرد.
#شرایط_عشق
#جان_آرمسترانگ
#مسعود_علیا
@qoqnoospub
هیوبرت دریفوس این کتاب را «بهترین اثری که به نحوی روشن، خلاق و مجابکننده اندیشه مرلوپونتی را تفسیر کرده» میداند. کارمن در این کتاب میکوشد به زمينههای شکلگیری ایدههای تعیینکنندهی مرلوپونتی بیندیشد. او سراغ خود پدیدارشناسی در مقام بسترِ بحثهای آیندهی مرلوپونتی رفته و در شرحی دقیق و ظریف، نقاط اختلاف و نقاط اشتراک او را میراث پدیدارشناسی به گفتگو میگذارد. اندیشیدن خاص مرلوپونتی به مسئلۀ چندوچون ادراک، و خلاقانهترین بحث او یعنی اندیشیدن به نسبت بدن و جهان، بدنمندی و مسئلۀ ادراک، بدن و دیگری کانون بحث کتاب است. در این میان نکتۀ قابل ذکر این است که نویسنده به خلاف بیشترِ شرحهای فلسفی در قبال روش و منش سیاسی فیلسوف خنثی نیست و شرح اندیشههای این فیلسوف فرانسوی را تا حوزههای تاریخ و سیاست نیز بسط داده است.
#مرلوپونتی#تیلور_کارمن #مسعود_علیا #انتشارات_ققنوس #گروه_انتشاراتی_ققنوس #پخش_ققنوس
@qoqnoospub
@qoqnoosp
#مرلوپونتی#تیلور_کارمن #مسعود_علیا #انتشارات_ققنوس #گروه_انتشاراتی_ققنوس #پخش_ققنوس
@qoqnoospub
@qoqnoosp