انتشارات ققنوس
5.03K subscribers
1.59K photos
572 videos
108 files
1.13K links
کانال رسمی گروه انتشاراتی ققنوس
آدرس اینستاگرام:
http://instagram.com/qoqnoospub
آدرس فروشگاه:
انقلاب-خیابان اردیبهشت-بازارچه کتاب
آدرس سایت:
www.qoqnoos.ir
ارتباط با ما:
@qoqnoospublication
Download Telegram
-بعضی آدما رو پول خراب می کنه. بی جنبه ان دیگه! تا یک قرون دو زار ته جیب شون صدا می ده، هوایی می شن .
گفتم:
-اونایی که پول ندارن و خراب می شن چی؟
عادل جواب داد:
-خب بعضی آدمها رو هم بی پولی خراب می کنه. اونقدر عقده تلنبار میشه توی روح و روان شون که از حالت عادی در می آن و آنرمال میشن . عوضی می شن. برای رسیدن به پول دست به هر کاری می زنن. اختلاس . دزدی . آدمکشی . جنایت...
سرم را روی دست عادل جابجا کردم . مثل همیشه صدایش در آمد و اعتراض کرد . گفتم:
-تو رو چی خراب می کنه؟
-من؟
-آره... تو ...
-من... خب، منو تو خراب می کنی.
پهلوهایم را نرم قلقلک می داد و حرف می زد .
-اگه یه روزی نباشی یا دیگه منو نخوای ، من خراب میشم . خراب چیه؟ داغون می شم . اصلا می میرم !
#خواب_عمیق_گلستان
#پروانه_سراوانی
@qoqnoospub
وقتی پایت زخمی شده ، مراقبی. هشیار می شوی که روی زمین چیزی نیفتاده باشد که در پایت فرو برود .چاله چوله ای نباشد که ناگاه سکندری بخوری و روی پای آزار دیده ات بیفتی . حتی مراقبی مبادا پوست تخمه ی بی خطری توی زخم و جراحتت برود . زخم یادت می دهد که پا را کجا بگذاری و کجا نگذاری . زمین صاف پیدا می کنی . از زمین ناهموار دوری می کنی . گاهی هم آنقدر ترسو می شوی که ترجیح می دهی تا خوب شدن زخم در خانه ات بنشینی و بیرون نروی ، مبادا که بالا و پایین زمین سر زخمت را باز کند .
من پانزده سال با زخمم نشستم درون خانه ام . در دنیا را روی خودم بستم .پرده های پنجره ام را کشیدم و نشستم و هی به زخمم نگاه کردم و پیر شدم .
با آدم ها هم همین است . وقتی کسی به تو زخم زده ، چشمت می ترسد. جرات نمی کنی از کنار بقیه رد بشوی .می ترسی مبادا مجروح ترت کنند . مبادا انگشت بگردانند توی جراحتت .مبادا چوب فرو کنند توی زخم خونریزت . هی مراقبی . هی حواس جمع از بغل شان رد می شوی . اگر کسی لبخند بزند می ترسی مبادا بخواهد حقه ای سوار کند. اگر کسی گریه کند می ترسی مبادا بخواهد دلت را به رحم بیاورد . اگر کسی دلسوزی کند می ترسی مبادا بخواهد فریبت بدهد. اگر کسی دستت را بگیرد می ترسی مبادا قصد داشته باشد از بغلت یک تکه ی چرب و فربه بکند و ببرد. زخم های آدم ها ، ترسوشان می کند . هراسان شان می کند . تخم بیم و وهم می ریزد توی جان شان و دیگر از آن به بعد نمی گذارد با خیال راحت زندگی کنند . نمی گذارد با خیال راحت معاشرت کنند ، دوستی کنند ، حرف بزنند، نگاه کنند و بخندند.
یک ترازو می گیری توی دستت و همه چیز را وزن می کنی. همه چیز را ترازو می زنی و مظنه می کنی تا ببینی هرچیزی با کدام چیز می خواند و با کدام چیز نمی خواند. ببینی چند درصد می شود به کسی یا چیزی اعتماد کرد. اعتماد که نه ، یک تکیه ی نیم بند ِ مدت دار. حتی کلمه ی تکیه کردن هم زیادی ست . باید گفت یک معاشرت بی اعتماد بی ریشه ی به درد نخور .یک سلام و علیک و چشم توی چشم شدن و شانه به شانه ایستادن ظاهری و ریاکارانه .

#خواب_عمیق_گلستان
#پروانه_سراوانی
@qoqnoospub
اسم هر سه مان را هم با « گل » شروع کرده بود و به احدی اجازه نمی داد ما را «گلی » صدا کنند. هر کدام اسم کامل خودمان را داشتیم. همه جا و برای همه . اگر می شنید کسی از قانونش تخطی کرده، فی الفور تذکر می داد که: "هیچ کی گلی صداشون نکنه . اینا همه شون گل ان. منتهی هر گلی یه نشونی داره. یکی بوی گل داره. یکی دشت گله. یکی گلستانه! "
#خواب_عمیق_گلستان
#پروانه_سراوانی
#ققنوس
@qoqnoospub