ققنوس منتشر کرد:
🔻🔻🔻🔻
پستچی تعدادی نامه از جبهه آورده، آن ها را بین چند زنِ منتظر پخش میکند: زنی حامله، دختری در انتظار پدرش که جراح است، دختری در انتظار عروسی، خواهر، همسر و... و در خلال رد و بدل نامهها و در انتها کم شدن تعداد آنها فضایی ضد جنگ تحویل مخاطب میدهد... "هیچکس حق نداره بدون سلاح تو میدون جنگ بگرده" اوج بازی شخصیت و دیالوگ است.
"صبر کنین تا چله تابستون بگذره" و "کفر"، "بازگشت به خانه" و... را نمیتوانید بخوانید مگر آن که در فضای رمانگونهی اثر غرق شوید. شاید به این خاطر که نویسنده بعدها به رماننویسی روی آورده...
چه طرفدار داستان کوتاهید و چه رمانخوان، مجموعه نمایشنامههای #ویسنی_یک را از دست ندهید... کافیست اسم یکی از نمایشنامههای او را بیاورید؛ اولین توصیفی که دربارهاش میشنوید این است: در هیچ یک از طبقهبندیهای معمول جای نمیگیرد... #حواستون_به_پیرزنهایی_که_از_تنهایی_پوسیده_ن_باشه را که میخوانید، به قدرت نویسندهای فراتر از نمایشنامهنویسِ صرف پی میبرید. چرا؟
@qoqnoospub
🔻🔻🔻🔻
پستچی تعدادی نامه از جبهه آورده، آن ها را بین چند زنِ منتظر پخش میکند: زنی حامله، دختری در انتظار پدرش که جراح است، دختری در انتظار عروسی، خواهر، همسر و... و در خلال رد و بدل نامهها و در انتها کم شدن تعداد آنها فضایی ضد جنگ تحویل مخاطب میدهد... "هیچکس حق نداره بدون سلاح تو میدون جنگ بگرده" اوج بازی شخصیت و دیالوگ است.
"صبر کنین تا چله تابستون بگذره" و "کفر"، "بازگشت به خانه" و... را نمیتوانید بخوانید مگر آن که در فضای رمانگونهی اثر غرق شوید. شاید به این خاطر که نویسنده بعدها به رماننویسی روی آورده...
چه طرفدار داستان کوتاهید و چه رمانخوان، مجموعه نمایشنامههای #ویسنی_یک را از دست ندهید... کافیست اسم یکی از نمایشنامههای او را بیاورید؛ اولین توصیفی که دربارهاش میشنوید این است: در هیچ یک از طبقهبندیهای معمول جای نمیگیرد... #حواستون_به_پیرزنهایی_که_از_تنهایی_پوسیده_ن_باشه را که میخوانید، به قدرت نویسندهای فراتر از نمایشنامهنویسِ صرف پی میبرید. چرا؟
@qoqnoospub