جادوی عشق تا چه هنگام دوام دارد؟
اما عشق همانگونه که افسارگسیخته از راه میرسد، ممکن است ناگهان از راهی دیگر برود. همانگونه که ویولتا در اپرای تراژیک وردی، به نام لا تراویاتا میخواند:« بیا تا فقط برای لذت زندگی کنیم، زیرا عشق، چون گل، به سرعت میپژمرد.»
افلاطون که این بعد از وجود ربالنوع عشق را میشناخت، میگوید:« او ذاتا نه موجودی فانی است و نه جاودانه. گاهی ظرف یک روز ناگهان به زندگی وارد میشود... و سپس میمیرد، و دوباره... زنده میشود.» عشق بیثبات، گریزپا و متغیر است؛ عشق ممکن است چون شعلهای خاموش و سپس دوباره روشن شود، و آنگاه دوباره بیفروغ گردد.
#چرا_عاشق_میشویم
#هلن_فیشر
#سهیل_سمی
#ققنوس
@qoqnoospub
اما عشق همانگونه که افسارگسیخته از راه میرسد، ممکن است ناگهان از راهی دیگر برود. همانگونه که ویولتا در اپرای تراژیک وردی، به نام لا تراویاتا میخواند:« بیا تا فقط برای لذت زندگی کنیم، زیرا عشق، چون گل، به سرعت میپژمرد.»
افلاطون که این بعد از وجود ربالنوع عشق را میشناخت، میگوید:« او ذاتا نه موجودی فانی است و نه جاودانه. گاهی ظرف یک روز ناگهان به زندگی وارد میشود... و سپس میمیرد، و دوباره... زنده میشود.» عشق بیثبات، گریزپا و متغیر است؛ عشق ممکن است چون شعلهای خاموش و سپس دوباره روشن شود، و آنگاه دوباره بیفروغ گردد.
#چرا_عاشق_میشویم
#هلن_فیشر
#سهیل_سمی
#ققنوس
@qoqnoospub
اشک مثل مدّ دریا
که چالههای ماسه را پر کند،
در چشمانش حلقه زد
و سرازیر شد.
#رویای_آمریکایی نوشتهی #نورمن_مِیلر ترجمهی #سهیل_سمی.
@qoqnoospub
که چالههای ماسه را پر کند،
در چشمانش حلقه زد
و سرازیر شد.
#رویای_آمریکایی نوشتهی #نورمن_مِیلر ترجمهی #سهیل_سمی.
@qoqnoospub
انتشارات ققنوس
Photo
این داستان که به یک ناکجاآباد فمینیستی معروف شد خواننده را میترساند و از طرف دیگر او را شیفته خود میکند. سؤال اینجاست که هدف «مارگارت آتوود» از نگارش این داستان چیست و آیا او قصد دارد به بشر هشدار دهد که نظامیگری و جنگ در دنیای جدید به قیمت از دست دادن انسانیت در دنیا خواهد بود؟
اما بسیار سادهانگارانه است که فکر کنیم «آتوود» فقط قصد هشدار به خوانندگان را دارد. وی از طریق داستان «سرنوشت ندیمه»، ما را با زندگی هر روز زنی زندانی در دنیای دیکتاتوری آشنا میکند. اما این همه چیز ماجرا نیست. وی ار خلال خریدهای روزانه دوستی مییابد که او را با جنبشی انقلابی آشنا میکند که میتواند آنها را از طریق مرزهای «کانادا» از کشور خارج کند. ناگهان در دل ندیمه امید جاری میشود. شاید این امید بسیار کمرنگ باشد اما او را زنده نگه میدارد.
او شعاری جدید برای خود برمیگزیند «هرگز به دیگران اجازه نده تو را زمین بزنند.» ارباب خانه کمکم به او علاقهمند میشود و او دیگر فقط یک وسیله نیست. او ناگهان از پوسته ترس خود جدا میشود. حتی در خود جرئت عاشق شدن را مییابد. اگرچه هیچگاه ممکن است به آن دست نیابد.
ین کتاب در سال 1985 و با وجود انتقادات فراوان منتشر شد و در همان سال برنده جایزه بهترین داستان انگلیسی زبان Govenor General و در سال 1987 برنده جایزه «آرتور سی. کلارک» شد.
#سرگذشت_نديمه
#مارگارت_اتوود
#سهیل_سمی
#چاپ_هفتم
۳۸ هزار تومان
#ققنوس #ادبیات#رمان_خارجی
سفارش از طریق کانال تلگرام ققنوس
@qoqnoospub
اما بسیار سادهانگارانه است که فکر کنیم «آتوود» فقط قصد هشدار به خوانندگان را دارد. وی از طریق داستان «سرنوشت ندیمه»، ما را با زندگی هر روز زنی زندانی در دنیای دیکتاتوری آشنا میکند. اما این همه چیز ماجرا نیست. وی ار خلال خریدهای روزانه دوستی مییابد که او را با جنبشی انقلابی آشنا میکند که میتواند آنها را از طریق مرزهای «کانادا» از کشور خارج کند. ناگهان در دل ندیمه امید جاری میشود. شاید این امید بسیار کمرنگ باشد اما او را زنده نگه میدارد.
او شعاری جدید برای خود برمیگزیند «هرگز به دیگران اجازه نده تو را زمین بزنند.» ارباب خانه کمکم به او علاقهمند میشود و او دیگر فقط یک وسیله نیست. او ناگهان از پوسته ترس خود جدا میشود. حتی در خود جرئت عاشق شدن را مییابد. اگرچه هیچگاه ممکن است به آن دست نیابد.
ین کتاب در سال 1985 و با وجود انتقادات فراوان منتشر شد و در همان سال برنده جایزه بهترین داستان انگلیسی زبان Govenor General و در سال 1987 برنده جایزه «آرتور سی. کلارک» شد.
#سرگذشت_نديمه
#مارگارت_اتوود
#سهیل_سمی
#چاپ_هفتم
۳۸ هزار تومان
#ققنوس #ادبیات#رمان_خارجی
سفارش از طریق کانال تلگرام ققنوس
@qoqnoospub
انتشارات ققنوس
ققنوس میدانستم که روزی به سراغم بازخواهد گشت @qoqnoospub
میدانستم که روزی به سراغم بازخواهد گشت
در ماهها و ساالهای آتی و من همیشه در لمس تن کسی یا کسانی دیگر دوباره با خاطرات او زندگی خواهم کرد
در بازآفرینی و زندهکردن خاطره تصاویری که دیگر مال من نبود
#سایه_باد
#کارلوس_روئیس_سافون
#سهیل_سمّی
#ققنوس
@qoqnoospub
در ماهها و ساالهای آتی و من همیشه در لمس تن کسی یا کسانی دیگر دوباره با خاطرات او زندگی خواهم کرد
در بازآفرینی و زندهکردن خاطره تصاویری که دیگر مال من نبود
#سایه_باد
#کارلوس_روئیس_سافون
#سهیل_سمّی
#ققنوس
@qoqnoospub
انتشارات ققنوس
@qoqnoospub
دو قهرمان داستان، آکسل و بئاتریس، زوج سالخورهای هستند که برای پیدا کردن فرزندشان که گمشده است عزم سفر میکنند. این سفر در قرون کهن میگذرد و موقعیتش کشور انگلستان است. درست هنگامی که ساکسونها و بریتونها پس از جنگی پر آشوب در صلحی که چندان پایدار نیست و دیری نمیپاید، زندگی میکنند. این صلح در واقع حاصل شکلی از فراموشی است. این نسیان به مانند مه صبحگاهی در سراسر آن خطه انتشار یافته است. این مه در واقع نتیجه وجود کوئریگ است که به نوعی مانند اژدها در داستان نمایان میشود. این اژدها یاد عشق، محبت، نفرت، و خونخواهی را از اذهان عامه مردم بیرون برده است. #داستان_خارجي #كازائو_ايشي_گورو #سهیل_سمی #برندگان_نوبل #غول_مدفون.
٣٩٢صفحه و ٢٥هزار تومان
نسخه چاپی این کتاب در تمامی کتابفروشیهای معتبر در دسترس است. شما میتوانید مستقیم از سایت انتشارات ققنوس هم این کتاب را تهیه کنید.
www.qoqnoos.ir
همزمان با انتشار نسخه چاپی نسخه الکترونیک در اپلیکیشن کتابخوان ققنوس و #فیدیبو
#گروه_انتشاراتی_ققنوس
@qoqnoospub
٣٩٢صفحه و ٢٥هزار تومان
نسخه چاپی این کتاب در تمامی کتابفروشیهای معتبر در دسترس است. شما میتوانید مستقیم از سایت انتشارات ققنوس هم این کتاب را تهیه کنید.
www.qoqnoos.ir
همزمان با انتشار نسخه چاپی نسخه الکترونیک در اپلیکیشن کتابخوان ققنوس و #فیدیبو
#گروه_انتشاراتی_ققنوس
@qoqnoospub
انتشارات ققنوس
#دوشنبه_ها_با_خانواده_ققنوس این هفته با #هنری_میلر از زبان #سهیل_سمی 👇👇👇👇 @qoqnoospub
مسائل مربوط به زندگی هنری ولنتاین میلر با یک جستجوی کوتاه مجازی کاملا در دسترس است.این جا از تکرار این موارد می گذریم.میلر ,این نویسنده ی قلندرمآب آمریکایی که روحیه ای از خیلی جهات شبیه تر به شرقی هاست در دسامبر 1891 به دنیای آمد و در ژوئن 1980 درگذشت.او در ادبیات نوع خاصی از حسب حال را بنیان گذاشت که از خیلی جهات با نمونه های کلاسیک یا آثار معاصر خودش تفاوت داشت.زندگی حرفه ای میلر که برعکس خیلی از نویسندگان در میانه ی عمرش آغاز شد در کل به سه بخش تقسیم می شود.دوره ای که در آمریکا با فقر و به قول خودش خیابنگردی و آشنایی با آدم های کاملا معمولی سپری شد.دوره ای که به فرانسه رفت و دوره ی بعد از بازگشتش به آمریکا با آغاز عنقریب جنگ دوم در آمریکا.برای مثال یه گانه ی تصلیب گلگون به فرازوفرود زندگی او در آمریکا کربوط می شود و با برای مثال مدار راس السرطان او به زندگی اش در فرانسه.زندگی ای که سال اولش در نهایت تنگدستی گذشت تا سرانجام آنائیس نین و هیو گایلر به داد میلر رسیدند و کل هزینه های زندگی او را تقبل کردند.این حمایت در سرتاسر دهه ی سی ادامه داشت.میلر اما به تشویق های جرج اورول برای مشارکت در جنگ بر علیه هیتلر توجه نکرد و گول این قهرمان بازی های سطحی را برای بهتر کردن جهان نخورد.او بعد از بازگشت به کشورش سفرهای زیادی کرد که دستمایه ی سفرنامه ای داستانی شد..اما با وجود این که رمان های میلر زندگی نامه وار هستند با خواندن این آثار هیچ تصویر منسجمی از زندگی او به دست نخواهد آمد.او خود مدعی بود که جز در مورد زندگی اش در هیچ مورد ننوشته.اما حوادث زندگی میلر عمدتا جذبه ای درونی دارند.از این رو میلر در آثارش شرح شهودهای زندگی اش را ثبت کرده.در نوشته های او هیچ نشانی از خودشیفتگی کسانی که می خواهند با شرح حوادث واقعی زندگی خود برای همیشه در ذهن مخاطب جاودانه شوند محسوس نیست.میلر بیشتر کمک می کند تا مخاطبش بتواند اودیسه ی درونی خودش را آغاز کند.او جز معدودی افراد شناخته شده مثل دارل بخش عمده ی زندگی اش را با مردمان کاملا عادی یا بهتر است بگوییم غیرعادی گذراند,و در کنار همین افراد در کارهایی مثل گورکنی یا باغبانی و حتی به قول خودش پااندازی زندگی را تجربه کرد.مردی که در کشاکش بحران جنگ و سال های تلخ پس از آن از عشق به زندگی گفت.همه آن جمله ی معروف را خوانده ایم:خبر خوش:عشق خداست.اما برای درک منظور او از عشق و خدا باید آثارش را با دقت خواند.وگرنه ممکن است حساب او را نیز کنار حساب افراد بی جهت خوشی بگذاریم که هنوز درهای بسته را می کوبند.میلر حتی به این که بخشی از نهاد ادبیات در آمریکا باشد نیز تن نداد.منظورم از نهاد ادبیات آن بخش از ادبیات آمریکاست که نویسندگان مهمی مثل فاکنر یا نورمن میلر یا جان دوس پاسوس و غیره به آن مفهوم بخشیده اند.از این رو میلر به گمان من با وجود تاثیر ژرفی که بر نویسندگان همعصر و بعدی خود باقی گذاشت همواره نویسنده ای منحصر به فرد ,یکه و تنها خواهد بود که آشنایی با دنیایش و نوع نوشتار انفجاری و شهودی اش که با هیچ فرم ادبی رایجی در دوران خود تطبیق ندارد همیشه ارزش خواندن خواهد داشت.او همیشه دری ست متفاوت با همه ی مدخل های دیگر برای آشنایی با زندگی و افکار مردمانی که آن سوی کره ی زمین و دور از ما زندگی کرده اند و می کنند.
#سهیل_سمی
@qoqnoospub
#سهیل_سمی
@qoqnoospub
انتشارات ققنوس
#دوشنبهها_با_خانواده_ققنوس این هفته با #دوریس_لسینگ @qoqnoospub
دوريس لسينگ در ۲۲ اكتبر ۱۹۱۹ از پدر و مادري انگليسي در كرمانشاه به دنيا آمد.
این نویسنده مشهور انگلیسی که به نویسندهای صوفی و فمینیست معروف است و بسیاری از منتقدان ادبی او را جانشین به حق #جین_آستن میدانند اولين رمانش را در سال۱۹۴۹ با عنوان «چمن آواز ميخواند» در لندن منتشر کرد. #دوريس_لسينگ در سال ۲۰۰۱ جايزه «پرنس آستریاس» اسپانيا را به دلیل دفاع از آزادي و حقوق جهان سوم از آن خود كرد؛ جايزهاي كه تا به حال به نويسندگان مطرحي همچون #گابريل_گارسيا_ماركز ، #ماريو_بارگاس_يوسا و #پل_آستر اهدا شده.
زندگي ادبي او به سه بخش عمده تقسيم میشود:
بخش اول آن زمانی است كه #لسينگ همچون بسياری از نويسندگان ديگر جهان، درگير كمونيسم شده بود و تخت تاثير نظريات كمونيستي داستان مینوشت.
دومين بخش زندگی ادبی او به سالهايی برمیگردد كه به موضوعات روانشناختی علاقهمند شد و انعكاس دغدغههای اجتماعي در آثارش به خوبي ديده میشود و پس از اين دوره بخش سوم زندگی ادبیاش شروع میشود. بخشی كه بيشتر به جهانبينی صوفيها روي آورد و در عين حال به داستانهای علمی و تخيلی علاقهمند شد. بخش عمده زندگي لسينگ به فعاليتهای فمينيستی مربوط میشود، چنانکه او را از پايهگذاران تئاتر فمينيستی بهشمار میآورند.
او كه سالها جزو نامزدهای دريافت جايزه نوبل ادبيات بود سرانجام در سال ۲۰۰۷ #جایزه_ادبی_نوبل را از آن خود کرد.
انتشارات ققنوس رمان #اسیر_خشکی را از این نویسنده با ترجمه #سهیل_سمی منتشر کرده
@qoqnoospub
این نویسنده مشهور انگلیسی که به نویسندهای صوفی و فمینیست معروف است و بسیاری از منتقدان ادبی او را جانشین به حق #جین_آستن میدانند اولين رمانش را در سال۱۹۴۹ با عنوان «چمن آواز ميخواند» در لندن منتشر کرد. #دوريس_لسينگ در سال ۲۰۰۱ جايزه «پرنس آستریاس» اسپانيا را به دلیل دفاع از آزادي و حقوق جهان سوم از آن خود كرد؛ جايزهاي كه تا به حال به نويسندگان مطرحي همچون #گابريل_گارسيا_ماركز ، #ماريو_بارگاس_يوسا و #پل_آستر اهدا شده.
زندگي ادبي او به سه بخش عمده تقسيم میشود:
بخش اول آن زمانی است كه #لسينگ همچون بسياری از نويسندگان ديگر جهان، درگير كمونيسم شده بود و تخت تاثير نظريات كمونيستي داستان مینوشت.
دومين بخش زندگی ادبی او به سالهايی برمیگردد كه به موضوعات روانشناختی علاقهمند شد و انعكاس دغدغههای اجتماعي در آثارش به خوبي ديده میشود و پس از اين دوره بخش سوم زندگی ادبیاش شروع میشود. بخشی كه بيشتر به جهانبينی صوفيها روي آورد و در عين حال به داستانهای علمی و تخيلی علاقهمند شد. بخش عمده زندگي لسينگ به فعاليتهای فمينيستی مربوط میشود، چنانکه او را از پايهگذاران تئاتر فمينيستی بهشمار میآورند.
او كه سالها جزو نامزدهای دريافت جايزه نوبل ادبيات بود سرانجام در سال ۲۰۰۷ #جایزه_ادبی_نوبل را از آن خود کرد.
انتشارات ققنوس رمان #اسیر_خشکی را از این نویسنده با ترجمه #سهیل_سمی منتشر کرده
@qoqnoospub
ناخدای رمان #مرز_سایه در شرایطی کاملا خوب، دل از کار و همکارانش و زندگی اجتماعی میکند و گوشه انزوا را برمیگزیند، و تا مرز فروپاشی عصبی و فروافتادن به دل سایهها پیش میرود، اما به ترغیب دوستی دنیا دیده، کار جدیدی برمیگزیند تا از دل تیرگی مرگ خارج شود. اما آغاز سفر تازه آغاز تیرگی و سیاهی است. این بار این تاریکی توأم با رکود و سکون است. سکون و رخوت، تاریکی و بیماری از هر سو به سمت کشتیای که وسط آب مانده و حتی از کوچکترین نسیم نیز بیبهره است، پیش میخزد.
بخت بد و اقبال نحس به مدت طولانی، احساس گناه را به انسان تحمیل میکند. این تصور به ذهن انسان القا میشود که حتما سزاوار بخت شوم خویش است ؛ و رها شدن از این احساس حقارت، مستلزم گذر از مرز آن سایه است. بد اقبالیهایی که گریبانگیر ناخدا میشوند، یک به یک و بیوقفه جلوه میکنند و همه، حتی خود ناخدا را در یک لحظه، تا مرز جنون و توهم پیش میبرند...
از متن کتاب
#مرز_سایه
#جوزف_کنراد
#سهیل_سمی
#ققنوس
@qoqnoospub
بخت بد و اقبال نحس به مدت طولانی، احساس گناه را به انسان تحمیل میکند. این تصور به ذهن انسان القا میشود که حتما سزاوار بخت شوم خویش است ؛ و رها شدن از این احساس حقارت، مستلزم گذر از مرز آن سایه است. بد اقبالیهایی که گریبانگیر ناخدا میشوند، یک به یک و بیوقفه جلوه میکنند و همه، حتی خود ناخدا را در یک لحظه، تا مرز جنون و توهم پیش میبرند...
از متن کتاب
#مرز_سایه
#جوزف_کنراد
#سهیل_سمی
#ققنوس
@qoqnoospub
💥💥💥
رابطه جنسی طوری روی عواطف تاثیر میگذاره که اصلا فکرشم نمیتونین بکنین.
از کتاب #هرگز_رهایم_مکن اثر #کازوئو_ایشی_گورو ترجمه #سهیل_سمی از #نشرققنوس
@qoqnoospub
رابطه جنسی طوری روی عواطف تاثیر میگذاره که اصلا فکرشم نمیتونین بکنین.
از کتاب #هرگز_رهایم_مکن اثر #کازوئو_ایشی_گورو ترجمه #سهیل_سمی از #نشرققنوس
@qoqnoospub
پادشاهی ماد را بیش از دو قرن پیش، دیااکو، سردار ماد، بنیان گذاشته بود. آستیاگ، که حال سه دهه بود که بر قلمروِ مادها حکم میراند، در زمان تاجگذاری تنها پانزده سال داشت، اما در همان سن هم جنگجویی زبده بود.
در دوازده سالگی، با یک نیزه، نخستین حریفش را کشته بود-خدمتکاری که هوخشتره، پدر آستیاگ، را به خشم آورده بود. آستیاگ نخستین بار در سیزده سالگی مفهوم زن را درک کرده بود، خدمتکاری زیبا، و پس از تکیه زدن بر سریر پادشاهی، بر زنان حرم سلطنتی تسلط یافته، و از آن پس از زنبارگی هیچ دریغ نکرده بود.
#منم_کوروش
#الکساندر_جووی
#سهیل_سمی
@qoqnoopub
در دوازده سالگی، با یک نیزه، نخستین حریفش را کشته بود-خدمتکاری که هوخشتره، پدر آستیاگ، را به خشم آورده بود. آستیاگ نخستین بار در سیزده سالگی مفهوم زن را درک کرده بود، خدمتکاری زیبا، و پس از تکیه زدن بر سریر پادشاهی، بر زنان حرم سلطنتی تسلط یافته، و از آن پس از زنبارگی هیچ دریغ نکرده بود.
#منم_کوروش
#الکساندر_جووی
#سهیل_سمی
@qoqnoopub
وقتی قدرت بسیار متمرکز گردد، هر کس وسوسه خواهد شد که بخشی هر چند کوچک از آن را به خود اختصاص دهد.
#سرگذشت_ندیمه
#مارگارت_اتوود
#سهیل_سمی
@qoqnoospub
#سرگذشت_ندیمه
#مارگارت_اتوود
#سهیل_سمی
@qoqnoospub
بذار سادهترین جواب رو بدیم، و شاید جواب همه سوالای دیگه هم باشه. چرا کارای هنریتون رو برمیداشتیم؟ چرا این کار رو میکردیم؟ قبلاً حرف جالبی زدی، تومی، همون موقع که در این مورد با مری کلود بحث میکردی. گفتی دلیلش این بود که کارای هنریتون نشون میداد که چطور آدمایی هستین، درونتون چطوره. همین رو گفتی نه؟ خوب، پر بیراه هم نمیگفتی. ما کارای هنریتون رو میبردیم، چون فکر میکردیم روح شما رو آشکار میکنه. یا بهتره بگم، اون کار رو میکردیم تا ثابت کنیم شما روح دارین.
#هرگز_رهایم_مکن
#کازئو_ایشیگورو
#سهیل_سمی
@qoqnoospub
#هرگز_رهایم_مکن
#کازئو_ایشیگورو
#سهیل_سمی
@qoqnoospub
«همان گونه که بهترین شراب بهترین سرکه را تولید می کند، عمیق ترین عشق نیز به مرگبارترین نفرت بدل می گردد.»
چرا چنین است؟
چون عشق و نفرت در مغز انسان ارتباطی تنگاتنگ دارند. مدارهای اولیه نفرت/خشم نواحی آمیگدال تا هیپوتالاموس تا بخش خاکستری مغز را در وسط مغز در بر می گیرند. چند بخش دیگر مغز نیز در خشم درگیرند، از جمله اینسولا، بخشی از کورتکس که داده های درون بدن و حواس را جمع آوری می کند. اما کلید اصلی همین جاست: شبکه اصلی مغز برای خشم با مراکز کورتکس پیشانی مرتبط است. وقتی انسان و حیوان می فهمند که پاداش مورد نظرشان وصول شدنی نیست، این مراکز آمیگدال را فعال می کنند و موجب ایجاد خشم می شوند.
از کتابِ #چرا_عاشق_میشویم
#هلن_فیشر
#سهیل_سمی
@qoqnoospub
چرا چنین است؟
چون عشق و نفرت در مغز انسان ارتباطی تنگاتنگ دارند. مدارهای اولیه نفرت/خشم نواحی آمیگدال تا هیپوتالاموس تا بخش خاکستری مغز را در وسط مغز در بر می گیرند. چند بخش دیگر مغز نیز در خشم درگیرند، از جمله اینسولا، بخشی از کورتکس که داده های درون بدن و حواس را جمع آوری می کند. اما کلید اصلی همین جاست: شبکه اصلی مغز برای خشم با مراکز کورتکس پیشانی مرتبط است. وقتی انسان و حیوان می فهمند که پاداش مورد نظرشان وصول شدنی نیست، این مراکز آمیگدال را فعال می کنند و موجب ایجاد خشم می شوند.
از کتابِ #چرا_عاشق_میشویم
#هلن_فیشر
#سهیل_سمی
@qoqnoospub
بذار سادهترین جواب رو بدیم، و شاید جواب همه سوالای دیگه هم باشه. چرا کارای هنریتون رو برمیداشتیم؟ چرا این کار رو میکردیم؟ قبلاً حرف جالبی زدی، تومی، همون موقع که در این مورد با مری کلود بحث میکردی. گفتی دلیلش این بود که کارای هنریتون نشون میداد که چطور آدمایی هستین، درونتون چطوره. همین رو گفتی نه؟ خوب، پر بیراه هم نمیگفتی. ما کارای هنریتون رو میبردیم، چون فکر میکردیم روح شما رو آشکار میکنه. یا بهتره بگم، اون کار رو میکردیم تا ثابت کنیم شما روح دارین.
ار کتاب #هرگز_رهایم_مکن
#کازئو_ایشیگورو
#سهیل_سمی
@qoqnoospub
ار کتاب #هرگز_رهایم_مکن
#کازئو_ایشیگورو
#سهیل_سمی
@qoqnoospub