پخش ققنوس
#تفسيرها_و_تاويل_ها_در_انتظار_گودو #سرويراستار_هارولد_بلوم #ترجمه_بهروز_حاجی_محمدی #چاپ_اول_1396 #گروه_انتشاراتی_ققنوس #پخش_ققنوس @qoqnoosp
در اصطلاح ارسطویی، نمایش از یک زنجیره پیوسته تشکیل شده است: عناصری چون کنش، طرح، شخصیت، و اندیشه. رابطهها به شکلی کارامد در هر مسیر جریان دارد؛ هر چند که مخاطب عمدتا اصل نمایش را در کنش آن جستجو می کند ( آنطور که فرگوسن از این اصطلاح استفاده میکند). این عناصر در نمایشنامه گودو هست، اما رابطهها از همگسیخته است. گسیختگی زمان در این سطح انتزاعیتر ساختاری بازتاب مییابد. بنابراین آنچه گوگو و دیدی انجام میدهند چیزی نیست که در سر دارند؛ ما هم نمیتوانیم شخصیت آنها را از طریق الحاق و ارتباط حوادث به افکار درک کنیم. علاوه بر این، کنش نمایشنامه یعنی انتظار چیزی نیست که آن دو در پیاش باشند، بلکه چیزی است که واقعا از آن میگریزند. اما بازیهایشان برای چیست؟ آنها میخواهند « وقت» را پر کنند، به نحوی که ظرف « حاوی» فعالیتهایشان در ارتباط با خود فعالیتها نادیده گرفته میشود. هر وقت کاری برای « انجام دادن» نیست، آنها علت وجودی خود را در آن مکان به یاد میآورند: انتظار برای گودو...
#تفسيرها_و_تاويل_ها_در_انتظار_گودو #سرويراستار_هارولد_بلوم #ترجمه_بهروز_حاجی_محمدی #چاپ_اول_1396 #گروه_انتشاراتی_ققنوس #پخش_ققنوس
@qoqnoosp
#تفسيرها_و_تاويل_ها_در_انتظار_گودو #سرويراستار_هارولد_بلوم #ترجمه_بهروز_حاجی_محمدی #چاپ_اول_1396 #گروه_انتشاراتی_ققنوس #پخش_ققنوس
@qoqnoosp