#تازه_ها
#رویای_فالاچی #فرشته_اثنی_عشری
#انتشارات_شهرستان_ادب
رقعی / شومیز / ۲۹۶ صفحه/ ۳۵۰۰۰ تومان
#رمان #رمان_فارسی
#پخش_ققنوس
@qoqnoosp
www.qoqnoosp.com
#رویای_فالاچی #فرشته_اثنی_عشری
#انتشارات_شهرستان_ادب
رقعی / شومیز / ۲۹۶ صفحه/ ۳۵۰۰۰ تومان
#رمان #رمان_فارسی
#پخش_ققنوس
@qoqnoosp
www.qoqnoosp.com
رؤیای فالاچی داستانیست درباره رؤیای روزنامهنگار شدن.
هاله و مسعود، شخصیتهای اصلی داستان، دانشجوهای روزنامهنگاریاند. پدر و مادر مسعود بهتازگی از هم جدا شدند و مسعود با پدرش زندگی میکند. پدربزرگ مسعود یکی از بزرگان شیراز است اما پدر مسعود به دلایلی مبهم از او کناره میگیرد. در قسمتی از داستان پدر از دلایلش برای مسعود میگوید، دلایلی که ممکن است برای همیشه زندگی مسعود را دگرگون کند...
هاله دختری شهرستانیست که برای تحصیل در رشته روزنامهنگاری راهی تهران شده و در خوابگاه دانشگاه سکونت دارد. هاله پدرش را که با او رابطه عاطفی عمیقی هم داشته، از دست داده است. مهمترین یادگاری هاله از پدر تصویریست که پدر از او روی دیوار مدرسهای در بابل، زادگاه هاله، کشیده. اما این تصویر بعد از فوت پدر نیمهکاره ماندهاست. بعدها که هاله برای دیدن تصویر روی دیوار به بابل میرود، میبیند بعضی دانشآموزها این تصویر نیمهکاره را به شکلی عجیب و غریب تکمیل کردهاند و تصویری ساختهاند که بیش از هر چیز نماد دوگانگیست؛ دوگانگیای که حالا گریبان خود هاله را هم گرفته، گریبان مسعود را هم. مسعود و هاله توسط یکی از اساتید، دعوت به همکاری میشوند و این همکاری باعث میشود این دو بهم نزدیکتر شوند، اما آیا آنها پیش از این، در دنیای دیگری که در ورای دنیای به نظر حقیقیشان برای خود ساختهاند، بهم نزدیک نبودهاند؟
آیا فقط هاله و مسعودند که در پس شخصیت حقیقی خود و آنچه نشان میدهند چهرهای دارند کاملاً متفاوت از آنچه هستند، یا نه، حتی الگوی آنها در روزنامهنگاری هم شخصیتیست دوگانه، رویی ستودنی و رویی دیگر...
#تازه_ها
#رویای_فالاچی #فرشته_اثنی_عشری
#انتشارات_شهرستان_ادب
رقعی / شومیز / ۲۹۶ صفحه/ ۳۵۰۰۰ تومان
#رمان #رمان_فارسی #داستان_ایرانی #روزنامه_نگاری
#پخش_ققنوس
@qoqnoosp
www.qoqnoosp.com
(https://attach.fahares.com/b2og1oEyQn48UoxPYlmQvA==)
هاله و مسعود، شخصیتهای اصلی داستان، دانشجوهای روزنامهنگاریاند. پدر و مادر مسعود بهتازگی از هم جدا شدند و مسعود با پدرش زندگی میکند. پدربزرگ مسعود یکی از بزرگان شیراز است اما پدر مسعود به دلایلی مبهم از او کناره میگیرد. در قسمتی از داستان پدر از دلایلش برای مسعود میگوید، دلایلی که ممکن است برای همیشه زندگی مسعود را دگرگون کند...
هاله دختری شهرستانیست که برای تحصیل در رشته روزنامهنگاری راهی تهران شده و در خوابگاه دانشگاه سکونت دارد. هاله پدرش را که با او رابطه عاطفی عمیقی هم داشته، از دست داده است. مهمترین یادگاری هاله از پدر تصویریست که پدر از او روی دیوار مدرسهای در بابل، زادگاه هاله، کشیده. اما این تصویر بعد از فوت پدر نیمهکاره ماندهاست. بعدها که هاله برای دیدن تصویر روی دیوار به بابل میرود، میبیند بعضی دانشآموزها این تصویر نیمهکاره را به شکلی عجیب و غریب تکمیل کردهاند و تصویری ساختهاند که بیش از هر چیز نماد دوگانگیست؛ دوگانگیای که حالا گریبان خود هاله را هم گرفته، گریبان مسعود را هم. مسعود و هاله توسط یکی از اساتید، دعوت به همکاری میشوند و این همکاری باعث میشود این دو بهم نزدیکتر شوند، اما آیا آنها پیش از این، در دنیای دیگری که در ورای دنیای به نظر حقیقیشان برای خود ساختهاند، بهم نزدیک نبودهاند؟
آیا فقط هاله و مسعودند که در پس شخصیت حقیقی خود و آنچه نشان میدهند چهرهای دارند کاملاً متفاوت از آنچه هستند، یا نه، حتی الگوی آنها در روزنامهنگاری هم شخصیتیست دوگانه، رویی ستودنی و رویی دیگر...
#تازه_ها
#رویای_فالاچی #فرشته_اثنی_عشری
#انتشارات_شهرستان_ادب
رقعی / شومیز / ۲۹۶ صفحه/ ۳۵۰۰۰ تومان
#رمان #رمان_فارسی #داستان_ایرانی #روزنامه_نگاری
#پخش_ققنوس
@qoqnoosp
www.qoqnoosp.com
(https://attach.fahares.com/b2og1oEyQn48UoxPYlmQvA==)
Telegram
attach 📎