پخش ققنوس
2.01K subscribers
30.8K photos
215 videos
52 files
14.4K links
معرفی کتاب پخش ققنوس
Download Telegram
اسپارتاکوس سیستم تفتیش عقاید آمریکا را به زانو در‌آورد!

در صحنه‌ای از درام تاریخی اسپارتاکوس، حاکم رم که به‌دنبال کاراکتر اسپارتاکوس است، در جمع برده‌ها می‌خواهد که او خودش را معرفی کند.
قبل از بلند شدن خود اسپارتاکوس برای معرفی، برده‌ای بلند شده و می‌گوید من اسپارتاکوس هستم. به دنبال او برده‌های دیگر هم تک تک بلند شده و خود را اسپارتاکوس معرفی می‌کنند. صحنه‌ای پرمعنی و تأثیرگذار است.
حالا نیم قرن پس از نمایش عمومی موفقیت‌آمیز فیلم، کرک داگلاس بازیگر نقش #اسپارتاکوس خاطرات خود از این اثر ماندگار #تاریخ_سینما را در کتابی تحت عنوان «‌#من_#اسپارتاکوس_هستم» بازگو کرده است.
اسپارتاکوس #فیلم_تاریخی با مضمونی #حماسی بود، یک پروژه عظیم، با تعداد زیادی #ستاره_سینما و یک #کارگردان جوان که جای #فیلمساز نامدارِ اخراج شده‌ای را گرفته بود. مشکلات پیش‌بینی نشده زیادی هم سر راه کرک داگلاس (تهیه کننده فیلم) قرار می‌گرفت، هزینه‌های تولید سر به فلک می‌گذاشت، اما این همه ماجرا نبود... #فیلمنامه_نویس اسپارتاکوس کسی بود که در #فهرست_سیاه_هالیوود (‌‌#لیست_مکارتیسم‌‌) قرار داشت، و هیچ‌کس نباید از او برای ساخت فیلم استفاده می‌کرد. در کشوری که ادعای #دموکراسی می‌کرد #مکارتیسم حکم #دادگاه_تفتیش_عقاید را داشت. در سال 1960 ده سال از این قوانین ظالمانه می‌گذشت؛ #سناتور_مکارتی سه سال پیش در اثر افراط در الکل مرده بود، اما خروجی دادگاه‌های او هنوز برخی از #هنرمندان را در محاق قرار داده بود. اسپارتاکوس تنها علیه ستمکاران #رومی قیام نکرد، بلکه در ساحتی دیگر پشت مکارتیسم را نیز به زمین زد!
تهیه و تولید این فیلم نیز در نوع خود حرکتی حماسی در آن روزگار محسوب می‌شد که تنها از چهره‌ای چون کرک داگلاس برمی‌آمد، چهره‌ای جان سخت و اهل ریسک کردن که با پافشاری کردن روی ساخت این فیلم روی آینده خود به لحاظ حرفه‌ای، هنری و اقتصادی قمار کرد. از همین روست که او برای ستاره‌های نسل بعد از خود شمایلی اسطوره و الگویی مثال‌زدنی محسوب می‌شود، چنان که #جورج_کلونی در مقدمه‌ای که برای این کتاب نوشته، درباره کرک داگلاس می‌گوید:
«جوهر وجود کرک داگلاس از ماده‌ای بس سفت و سخت ساخته شده است. برخلاف بسیاری از کسانی که در فیلم‌ها ‌می‌شناسیم او کارش را با #قهرمان‌بازی شروع نکرد. ....او دنبال دردسر نرفت. دردسر او را دنبال کرد... او را یافت... او همان کاری را انجام داد که بلد بود انجام دهد... کار درست را. کرک داگلاس هم #ستاره_سینما‌ست و هم تهیه‌کننده فیلم، اما پیش از هر چیز او مردی با شخصیتی استثنایی است. از آن قسم مردانی که در روزگار سختی‌ها و دشواری‌ها پدید می‌آیند. از آن نوع مردانی که در تیره‌ترین و اندوه‌بارترین لحظه‌های عمر خود در انتظار از راه رسیدن آن‌ها هستیم.»
برای تدوین این متن از مطالب سایت‌های https://article.tebyan.net و http://www.madomeh.com
استفاده شده است.
#_من_اسپارتاکوس_‌هستم ترجمهٔ #محمد_اسماعیل_فلزی
#انتشارات_ققنوس #گروه_انتشاراتی_ققنوس
رقعی / شومیز / ۲۵۹ صفحه / ۱۵۰۰۰ تومان
#فیلم #سینمای_جهان #کتاب_سینمایی #نقد #نقد_سینما #تحلیل_فیلم #نقد_فیلم #‌فلسفه_سینما #سینمای_حماسی #فیلم_حماسی #جشنواره_فیلم_فجر #فیلم_فجر #پیشنهاد_کتاب #کتاب #کتاب_خوب #معرفی_کتاب
#پخش_ققنوس
@qoqnoosp
🌐www.qoqnoosp.com
#تازه_ها
#بانوی_بی_گناه برندهٔ جایزه رمان اول روزنامه daily mail انگلیس #ایمی_لوید ترجمهٔ #سمانه_سعید
#نشر_دختر_آفتاب
رقعی / شومیز/ ۴۰۰ صفحه/ ۵۲۰۰۰ تومان
#رمان #رمان_خارجی
#پخش_ققنوس
@qoqnoosp
#تازه_های_پخش_ققنوس
#آمریکا_دنیا_را_به_کدام_سو_می_برد
بنیاد فرهنگی پژوهشی غرب‌شناسی
رقعی / شومیز / ۱۳۰ صفحه / ۱۲۰۰۰ تومان
#سیاسی #اجتماعی
#پخش_ققنوس
@qoqnoosp
www.qoqnoosp.com
همراهان گرامی
پخش ققنوس یکشنبه مورخ ۲۱ بهمن‌ماه ۱۳۹۷ تعطیل خواهد بود.
#پخش_ققنوس
@qoqnoosp
پخش ققنوس pinned «همراهان گرامی پخش ققنوس یکشنبه مورخ ۲۱ بهمن‌ماه ۱۳۹۷ تعطیل خواهد بود. #پخش_ققنوس @qoqnoosp»
‍ ایرانی‌ها در روزگار #نیما کمتر می‌توانستند نظریاتش را دریابند و هنوز بسیارند که نمی‌دانند نظریه چیست و #افسانه در #آثار_ادبی چگونه کار می‌کند؟ آنان در #شعر «افسانه» تنها معشوقی به این نام می‌شناسند و افسانهٔ دیگری درون شعر نمی‌بینند. نیما خود نیز افسانه بود، بزرگ‌ترین افسانهٔ شمال ایران، چنان که #خیام بزرگ‌ترینِ آن در #مشرق ایران و #هدایت در مرکز آن بود.
در این اثر به بررسی #افسانه_گردانی با تکیه بر آثار نیما و کسانی که با او همانندی دارند می‌پردازد.
افسانه‌گردانی به معنی واژگون کردن و دگرگون ساختنِ افسانه و غیرافسانه و حتی #اسطوره در #اثر_ادبی است، به گونه‌ای که یادآور افسانه و #بینامتنیت آن‌ها باشد. این کار #بازنویسی و #بازآفرینی_قصه‌ها که گونه‌ای از #افسانه_گرایی است، تفاوت دارد. #اسطو‌ره_گردانی نیز همین کار را انجام می‌دهد، به شرطی که یادآور #بینامتنی اسطوره‌ها باشد و همچنین به روایت افسانه‌ای بدل نشده باشد.
#تازه_های_پخش_ققنوس
#نفرات_نیما و نظریه افسانه‌گردانی #علی_تسلیمی #نشر_کتاب_آمه
رقعی / شومیز / ۲۴۰ صفحه / ۳۰۰۰۰ تومان
#نقد #نقد_شعر #شعر_نو #فروغ_فرخزاد #شاملو #سهراب_سپهری #تازه_های_کتاب #تازه_های_نشر #معرفی_کتاب #‌کتاب
#پخش_ققنوس
@qoqnoosp
www.qoqnoosp.com
(https://attach.fahares.com/q+S0MfKIEjCzc5goaxJH2w==)
رؤیای فالاچی داستانی‌ست درباره رؤیای روزنامه‌نگار شدن.
هاله و مسعود، شخصیت‌های اصلی داستان، دانشجوهای روزنامه‌نگاری‌اند. پدر و مادر مسعود به‌تازگی از هم جدا شدند و مسعود با پدرش زندگی می‌کند. پدربزرگ مسعود یکی از بزرگان شیراز است اما پدر مسعود به دلایلی مبهم از او کناره می‌گیرد. در قسمتی از داستان پدر از دلایلش برای مسعود می‌گوید، دلایلی که ممکن است برای همیشه زندگی مسعود را دگرگون کند...
هاله دختری شهرستانی‌ست که برای تحصیل در رشته روزنامه‌نگاری راهی تهران شده و در خوابگاه دانشگاه سکونت دارد. هاله پدرش را که با او رابطه عاطفی عمیقی هم داشته، از دست داده است. مهم‌ترین یادگاری هاله از پدر تصویری‌ست که پدر از او روی دیوار مدرسه‌ای در بابل، زادگاه هاله، کشیده. اما این تصویر بعد از فوت پدر نیمه‌کاره مانده‌است. بعدها که هاله برای دیدن تصویر روی دیوار به بابل می‌رود، می‌بیند بعضی دانش‌آموزها این تصویر نیمه‌کاره را به شکلی عجیب و غریب تکمیل کرده‌اند و تصویری ساخته‌اند که بیش از هر چیز نماد دوگانگی‌ست؛ دوگانگی‌ای که حالا گریبان خود هاله را هم گرفته، گریبان مسعود را هم. مسعود و هاله توسط یکی از اساتید، دعوت به همکاری می‌شوند و این همکاری باعث می‌شود این دو بهم نزدیک‌تر شوند، اما آیا آن‌ها پیش از این، در دنیای دیگری که در ورای دنیای به نظر حقیقی‌شان برای خود ساخته‌اند، بهم نزدیک نبوده‌اند؟
آیا فقط هاله و مسعودند که در پس شخصیت حقیقی خود و آنچه نشان می‌دهند چهره‌ای دارند کاملاً متفاوت از آنچه هستند، یا نه، حتی الگوی آن‌ها در روزنامه‌نگاری هم شخصیتی‌ست دوگانه، رویی ستودنی و رویی دیگر...
#تازه_ها
#رویای_فالاچی #فرشته_اثنی_عشری
#انتشارات_شهرستان_ادب
رقعی / شومیز / ۲۹۶ صفحه/ ۳۵۰۰۰ تومان
#رمان #رمان_فارسی #داستان_ایرانی #روزنامه_نگاری
#پخش_ققنوس
@qoqnoosp
www.qoqnoosp.com
‍ (https://attach.fahares.com/b2og1oEyQn48UoxPYlmQvA==)
از #هایدگر روایت شده: اذهان بزرگ خطاهای بزرگ نیز مرتکب می‌شوند، اما این جمله قصار برخلاف ظاهر پرطمطراقش، بیشتر تلاشی برای توجیه خطای بزرگِ همراهی با حکومت #هیتلر، به نظر می‌رسد. به سختی می‌توان سکوت و رضایت او را در برابر تصفیه اساتید #یهودی که از دوستان و حتی اساتید او نیز در میانشان دیده می شدند را باور کرد، پوشیدن لباس فرم نظامی نازی در دانشگاه و تماشای برنامه کتابسوزان نازی‌ها درست روبه‌روی سر درِ دانشگاهی که ریاستش را خود او برعهده داشت. با این حال عظمت دستاورد #فلسفی_هایدگر بدان پایه بود که بلند آوازگی‌اش بدآوازگی‌اش را تحت الشعاع قرار داد.
مارتین هایدگر به عنوان یکی از مهمترین فیلسوفان سده بیستم، بحثی کلیدی در فلسفه خود دارد، با عنوان مسئله #هستی_و_زمان‌ که نام #شاهکار_فلسفی او نیز شناخته می‌شود. حال به این توجه کنیم که در سینما نیز  مسئله اصلی چیزی غیر هستی و زمان نیست. اگر بپذیریم آنچه در داخل قاب تصویر دیده می‌شود، هستی را نمایندگی می‌کند و زمان هم چنان که آشکار است در سینما معنا و مفهوم و کارکردی ویژه دارد. جایگاهش جایگاه یگانه‌ای است. زمانِ سینما، تنها زمانِ سینماست و با زمان به معنای متعارف آن، تفاوت‌هایی بنیادین دارد.
.
«همان‌طور كه تحليل فلسفی به ما كمك می‌کند از سینمای وحشت درك عميق‌تری به دست آوريم و حال و هواهايی كه در اين سينما در آن‌ها واقع می‌شويم را بهتر بفهميم، فيلم‌ها نيز كمك می‌كنند تا در زمانه پايان #فلسفه، به تعبير هايدگر، به وظيفه تفكر از زاويه‌ای جديد نگاه كنيم و به اين فكر كنيم كه فيلم (و در اين‌جا به طور خاص #سينمای_وحشت) می‌تواند در مقام نوعی انديشه برای زمانه معاصر عمل كند.»
این اثر تلاشی است برای حرکت به سوی تألیف نظریه فیلم نوینی در پرتو آرای هایدگر. قدمت حضور ترس در زندگی انسان همپای خلقت اوست. این مفهوم از #یونان_باستان تاکنون مورد توجه فلاسفه بوده است. در نظر مارتین هایدگر ترس یکی از مقومات وجود انسان و برسازنده هستی است که در سیری سلوک‌وار به ترس‌آگاهی منجر می‌شود. کتاب حاضر ضمن طرح این مضامین و تشریح سیر تبدیل پدیدار ترس به ترس‌آگاهی برای دازاین(انسان)، نشان می‌دهد که این سیر تبدلی در عرصه #هنر سینما و در بطن تحولات بیانی آن در گذر #تاریخ، به صورت «رویداد #حقیقت» در برخی آثار ارزشمند سینمایی، به ویژه در سینمای وحشت متجلی شده است.
در تدوين اين متن از مطالب سايت www.imna.ir و www.madomeh.com استفاده شده است.

#محمد_‌صادق_صادقی_پور #سفری_با_هایگر #راه_سینمای_ترس_آگاهه #گروه_انتشاراتی_ققنوس #انتشارات_ققنوس
رقعی / شومیز / ۳۸۴ صفحه / ۲۷۰۰۰ تومان
#سینما #‌فیلم_فجر #جشنواره_فیلم_فجر #پخش_ققنوس
@qoqnoosp
www.qoqnoosp.com
‍ (https://attach.fahares.com/q+S0MfKIEjCNjL7Qj9MNOw==)
📢هشتم فوریه زادروز ژول ورن نویسنده‌ی فرانسوری ژانر علمی تخیلی است. اگر اين نويسنده امروز زنده بود می ديد که کمابيش بسياری از اختراعات خيالی او محقق شده است. سایت «نشنال جیوگرافیک» مقاله ای در مورد این اختراعات دارد، در ادامه برخی از این موارد آمده است:

@Talarfiction

*در رمان بيست هزار فرسنگ زير دريا، کاپيتان نمو با زيردريايی غول پيکر ناتيلوس اقيانوس های جهان را می پيمايد. توصيف ژول ورن از ناتيلوس تفاوت زيادی با زيردريايی های امروزی ندارد. روزاليند ويليامز، تاريخ شناس فنآوری در آم آی تی ماساچوست می گويد ناتيلوس هم مانند زيردريايی های امروز، با برق کار می کرد.

* در مقاله ای با نام که در سال ۱۸۸۹ به چاپ رسيده، ژول ورن می نويسد: « روزنامه به جای اين که چاپ شود، هر روز صبح به سمع مشترکان می رسد و مردم در جريان رويدادهای روز قرار می گيرند.» به گزارش آسوشيتد پرس نخستين خبری رادیویی به اين صورت نزديک به سی سال بعد از مقاله ژول ورن اعلام شد.

*ژول ورن در کتاب«سفر به کره ماه» پيش بينی يک فضاپيمای مجهز به انرژی نوری را کرده است. در فنآوری امروز نام اين وسيله "بادبادنهای خورشيدی" است.*ورن همچنين درباره سفينه هايی صحبت کرده که امروزه آنها را سفينه های ماه پيما می ناميم، مانند کپسول های مخروطی سوار شده روی موشک های ناسا. او در کتاب«سفر به کره ماه» آنها را «پرتابه» می نامد که مسافران را به کره ماه می برد. ورن توپ نيرومندی را به تصویر می کشد که در شليکش آنقدر قدرت وجود دارد که آدم را از نيروی جاذبه زمين رها سازد. ايده های ژول ورن همواره بر پايه واقعيت های ملموس بنا شده بود.

*ورن مشاهده گر خوبی بود و يکی از نکاتی که به آن توجه کرده بود آگهی تبليغاتی بود. او در مقاله‌ای به نام«در سال ۲۸۸۹» از آگهی های جوی سخن می گويد. چيزی شبيه نوشته‌های تبليغاتی روی آسمان. می نويسد: همه آگهی های عظيم را از فراسوی ابرها ديده اند. چنان بزرگ اند که جمعيت يک شهر يا حتی يک کشور می توانند آنها را ببينند. هنوز این پیش بینی او محقق نشده باید تا سال 2889 صبر کرد.

* ژول ورن در آثارش از Phonotelephote سخن می راند که چيزی مانند کنفرانس ويدئويی امروز است. به گزارش سايت Technovelgy که يک سايت جمع آوری اطلاعات درباره اختراعات مندرج در داستانهای تخيلی علمی است سخن ژول ورن در اين باره يکی از نخستين ارجاع ها در مورد تلفن های تصويری در ادبيات است.

*موضوع مورد علاقه ژول ورن وسايل نقليه بود. اما وی همچنين به جنگ افزارها نيز توجه داشت و از سلاح هايی سخن می گويد که در آن زمان وجود نداشت. در کتاب «بيست هزار فرسنگ زير دريا»، از تفنگی سخن می گويد که يک شوک الکتريکی قوی می دهد، چيزی بسيار شبيه تيزر امروز. ژول ورن درباره اين وسيله می نويسد: «گلوله های شليک شده توسط اين توپ گلوله های معمولی نيستند بلکه از شيشه های ريز فولاد اندود ساخته شده اند که ساچمه هايی سربی دارند. آنها بسيار شبيه بطری های ليدن اند– (سلولهای ذخيره الکتريسته ساکن که در سده هجدهم معمول بود) – که الکتريسته با قدرت بسيار بالا در آنها ذخيره شده است. اين گلوله ها با کمترين خرج شليک می شوند و هدف خود را هرچقدر هم نيرومند باشد ناکار می کند.» ژول ورن با اينهمه به خوبی از ماهيت نظامی و پليسی اين اختراعات آگاه است و درباره استفاده بهينه و خردمندانه آنها توسط جوامع معاصر خود هم شک داشت.

در سده نوزدهم نويسندگان ديگری هم بودند که تکنولوژی امروز را در نوشته های خود به کار گرفته اند اما امروز ما ژول ورن را فراموش نمی کنيم زيرا او داستان پرداز خوبی هم هست. او بيست سالی در تئآتر کار کرد و شخصيت هايی خلق کرد که ماندگار هستند. نبوغ ژول ورن، در اين است که داستانهای عميق را با چيزهای مدرن و روز می آميزد و اشتياق بزرگی به دانش و اختراعات از خود نشان می دهد.

@Talarfiction