پخش ققنوس
#مزخرفات_فارسی #رضا_شکراللهی #نشر_ققنوس @qoqnoosp
چه کشکی،چه پشمی، چه دوغی
در جامعهای که همیشه « در موقعیت حساس کنونی» است و همهمان، از صدر تا ذیل، در هنگامه تنگنا هزار جور وعده و وعید میدهیم و خرمان که از پل گذشت همهچیز را فراموش میکنیم، این ضربالمثل از پرکاربردترین مثلهاست. ریشه این مثل، به نقل از زندهیاد احمد شاملو، به این قرار است:
چوپانی گله را به صحرا برد و به درخت گردوی تنومندی رسید. از آن بالا رفت و به چیدن گردو مشفول شد که ناگهان گردباد سختی درگرفت. خواست فرود آید، ترسید. باد شاخهای را که چوپان روی آن بود به این طرف و آن طرف میبرد. دید نزدیک است بیفتد و دست و پایش بشکند. مستاصل شد. از دور بقعه امامزادهای را دید و گفت: « ای امامزاده، گلهام نذر تو، از درخت سالم پایین بیایم.»
باد قدری ساکت شد و چوپان به شاخه قویتری دست انداخت و خود را محکم گرفت. گفت:« ای امامزاده، خدا راضی نمیشود زن و بچه من از تنگی و خواری بمیرند و تو همه گله را صاحب شوی. نصف گله را به تو میدهم و نصفی هم برای خودم.»
قدری پایینتر آمد. وقتی که نزدیک تنه درخت رسید، گفت:« ای امامزاده، نصف گله را چطور نگهداری میکنی؟ خودم نگه میدارم، در عوض کشک و پشم نصف گله برای تو.»
و پایینتر که رسید، گفت:« چوپان که بیمزد نمیشود. کشکش مال تو، پشمش مال من برای دستمزد.» و هنگامی که باقی تنه را سر خورد و پایش به زمین رسید، گفت:« چه کشکی، چه پشمی! ما از هول خودمان یک غلطی کردیم، غلط زیادی هم که جریمه ندارد!»
#مزخرفات_فارسی
#رضا_شکراللهی
#نشر_ققنوس
@qoqnoosp
در جامعهای که همیشه « در موقعیت حساس کنونی» است و همهمان، از صدر تا ذیل، در هنگامه تنگنا هزار جور وعده و وعید میدهیم و خرمان که از پل گذشت همهچیز را فراموش میکنیم، این ضربالمثل از پرکاربردترین مثلهاست. ریشه این مثل، به نقل از زندهیاد احمد شاملو، به این قرار است:
چوپانی گله را به صحرا برد و به درخت گردوی تنومندی رسید. از آن بالا رفت و به چیدن گردو مشفول شد که ناگهان گردباد سختی درگرفت. خواست فرود آید، ترسید. باد شاخهای را که چوپان روی آن بود به این طرف و آن طرف میبرد. دید نزدیک است بیفتد و دست و پایش بشکند. مستاصل شد. از دور بقعه امامزادهای را دید و گفت: « ای امامزاده، گلهام نذر تو، از درخت سالم پایین بیایم.»
باد قدری ساکت شد و چوپان به شاخه قویتری دست انداخت و خود را محکم گرفت. گفت:« ای امامزاده، خدا راضی نمیشود زن و بچه من از تنگی و خواری بمیرند و تو همه گله را صاحب شوی. نصف گله را به تو میدهم و نصفی هم برای خودم.»
قدری پایینتر آمد. وقتی که نزدیک تنه درخت رسید، گفت:« ای امامزاده، نصف گله را چطور نگهداری میکنی؟ خودم نگه میدارم، در عوض کشک و پشم نصف گله برای تو.»
و پایینتر که رسید، گفت:« چوپان که بیمزد نمیشود. کشکش مال تو، پشمش مال من برای دستمزد.» و هنگامی که باقی تنه را سر خورد و پایش به زمین رسید، گفت:« چه کشکی، چه پشمی! ما از هول خودمان یک غلطی کردیم، غلط زیادی هم که جریمه ندارد!»
#مزخرفات_فارسی
#رضا_شکراللهی
#نشر_ققنوس
@qoqnoosp
#مزخرفات_فارسی
#رضا_شکراللهی
رقعی/شومیز/135صفحه/12000 تومان/ادبیات
#تجدید_چاپ
#گروه_انتشاراتی_ققنوس
#نشر_ققنوس
#پخش_ققنوس
@qoqnoosp
🌐 www.qoqnoosp.com
#رضا_شکراللهی
رقعی/شومیز/135صفحه/12000 تومان/ادبیات
#تجدید_چاپ
#گروه_انتشاراتی_ققنوس
#نشر_ققنوس
#پخش_ققنوس
@qoqnoosp
🌐 www.qoqnoosp.com
.
#مزخرفات_فارسی
#رضا_شکراللهی
۱۳۵ صفحه|رقعی،شومیز| ۱۸ هزار تومان
انتشارات ققنوس، چاپ هشتم، ۱۳۹۹
#ویراست #ویراستار #متون #متن
#گروه_انتشاراتی_ققنوس #انتشارات_ققنوس #نشر_ققنوس #کافهکتاب_ققنوس #کافه_کتاب_ققنوس #پخش_ققنوس
@qoqnoosp
@qoqnoospub
@qoqnoobcg
Www.qoqnoosp.com
https://www.instagram.com/p/CJN7LG0lwdw/?igshid=1k5c6t89lvx29
#مزخرفات_فارسی
#رضا_شکراللهی
۱۳۵ صفحه|رقعی،شومیز| ۱۸ هزار تومان
انتشارات ققنوس، چاپ هشتم، ۱۳۹۹
#ویراست #ویراستار #متون #متن
#گروه_انتشاراتی_ققنوس #انتشارات_ققنوس #نشر_ققنوس #کافهکتاب_ققنوس #کافه_کتاب_ققنوس #پخش_ققنوس
@qoqnoosp
@qoqnoospub
@qoqnoobcg
Www.qoqnoosp.com
https://www.instagram.com/p/CJN7LG0lwdw/?igshid=1k5c6t89lvx29
Instagram