..
تنها بودم و سرگردان چون ابری
شناور بر فراز تپهها و درهها
ناگهان جماعتی را دیدم
لشکری از نرگسهای طلایی
رقصان و لرزان از نسیم
چون ستارگان درخشان
بر خط بیپایانی در حاشیهی خلیج،
و شاعر چگونه سرخوش نباشد
با چنين جماعت شادمانی
خیره ماندم و اندیشیدم
به ثروتی که این منظره نصیبم کرد،
بارها بیحال و افسرده بر تختم میخوابم
و در وقت تنهاییست که
که قلبم میرقصد با شور نرگسها.....
#ویلیام_وردزورث
#شعر #تنهایی #شور #عشق #لذت #شادکامی #خلوت #رمانتیک #شعرعاشقانه #هایکو
#شعر سپید
#گروه_انتشاراتی_ققنوس #کافهکتاب_ققنوس #کافه_کتاب_ققنوس
https://www.instagram.com/p/CJlivPyFJoM/?igshid=60ic0z7fukct
تنها بودم و سرگردان چون ابری
شناور بر فراز تپهها و درهها
ناگهان جماعتی را دیدم
لشکری از نرگسهای طلایی
رقصان و لرزان از نسیم
چون ستارگان درخشان
بر خط بیپایانی در حاشیهی خلیج،
و شاعر چگونه سرخوش نباشد
با چنين جماعت شادمانی
خیره ماندم و اندیشیدم
به ثروتی که این منظره نصیبم کرد،
بارها بیحال و افسرده بر تختم میخوابم
و در وقت تنهاییست که
که قلبم میرقصد با شور نرگسها.....
#ویلیام_وردزورث
#شعر #تنهایی #شور #عشق #لذت #شادکامی #خلوت #رمانتیک #شعرعاشقانه #هایکو
#شعر سپید
#گروه_انتشاراتی_ققنوس #کافهکتاب_ققنوس #کافه_کتاب_ققنوس
https://www.instagram.com/p/CJlivPyFJoM/?igshid=60ic0z7fukct
Instagram