Forwarded from دکتر سرگلزایی drsargolzaei
#معرفی_کتاب
#بهای_سنگین_مادی_گرایی
نویسنده: تیم کاسر
مترجمین: میلاد سبزه آرا
مصطفی محمدی
انتشارات: ققنوس- 1394
#کارل_مارکس (فیلسوف، تاریخدان و اقتصاددان نابغه ی آلمانی) اعتقاد داشت که در نظام سرمایه داری کالاها تبدیل به "فتیش" می شوند. کلمه ی #فتیش به معنای بُت است: شیئی بی جان که مردمان بَدَوی باور داشتند روحی الهی در آن حلول کرده و آن را می پرستیدند! در جامعه ی #کاپیتالیست (پول محور) کالاها به گونه ای مورد پرستش قرار می گیرند! کالا نه به سبب کارکردی که دارد بلکه به خودی خود دارای اصالت است! کالاها دیگر "طریقیّت" ندارند بلکه "موضوعیّت" دارند! یعنی حاوی نام و نشانی هستند که به خودی خود احترام برانگیز است و ما نه به سبب نیاز به کارکرد یک کفش، گوشی تلفن یا اتوموبیل بلکه به سبب "پرستیژ" برای کالاها پول می پردازیم. به خریدهای سالیانه ی خود نگاهی بیندازید. اگر سبد کالای شما با پرستیژ کالاها پر می شود تا کارکرد آن ها یعنی در تار عنکبوت "خدای جامعه ی سرمایه داری" گرفتار شده اید!
برخلاف آن چه "مذهب سرمایه داری" تبلیغ می کند ما در دنیایی با امکانات نامحدود زندگی نمی کنیم! در زمینی که ما زندگی می کنیم امکانات و منابع محدودند و هرگاه ما چیزی بیش از نیاز مصرف می کنیم حقّی از کسی در جایی که ممکن است هرگز ندانیم ضایع می شود. در کنار هر کاخ صدها کوخ می رویند و برای این که کسی در جایی از دنیا سوار بر اتوموبیل هشت سیلندر به ماه عسل برود باید در جای دیگری از دنیا آتش جنگی بی معنا روشن شود!
آن قدر «واعظان بی عمل» راجع به قناعت سخن گفته اند و خود مرسدس بنز سوار شده اند که هرگاه از قناعت می گوییم مردم کهیر می زنند! آن قدر ارزش ها مورد استفاده ی ابزاری قرار گرفته اند که بازگویی از آن ها بسیاری از مخاطبان را دلزده می کند. امّا آن چه باعث شد دوباره در این زمینه بنویسم خواندن کتاب «بهای سنگین مادی گرایی» است. نویسنده ی این کتاب یک واعظ مذهبی یا یک فیلسوف سوسیالیست نیست، «تیم کاسر» یک پژوهشگر برجسته ی #روانشناسی است. او دکترای روان شناسی خود را از دانشگاه روچستر نیویورک دریافت کرده و اکنون پروفسور روان شناسی در کالج ناکس ایلینویز است. تیم کاسر و همکارانش پژوهش های متعددی را روی صدها آمریکایی انجام دادند، علاوه بر آن، نتایج پژوهش های مرتبط را از چهل و یک کشور جهان جمع آوری نموده اند. نتیجه ی پژوهش هایی که تیم کاسر در این کتاب آورده است این است: کسانی که اولویت اوّل زندگی شان «مصرف گرایی» است نسبت به کسانی که اولویت اوّل شان «خدمت و مفید بودن» است یا اولویت اوّل شان «آزادگی و خودانگیزی» است هم بیشتر دچار بیماری های جسمانی می شوند، هم بیشتر دچار بیماری های روان شناختی می شوند، هم بیشتر دست به خشونت می زنند و هم بیشتر گرفتار مصرف مواد می گردند! از نظر تیم کاسر و همکارانش بیماری مصرف گرایی با این علائم خود را نشان می دهد:
رقابت بر سر داشتن اموال بیشتر
اکراه از به اشتراک گذاشتن دارایی های خود یا استفاده از امکانات شراکتی
درگیری ذهنی زیاد با مُد، زیبایی و جذّابیّت جسمی
اهمیت دادن زیاد به شهرت و معروفیّت
#دکترمحمدرضاسرگلزایی_روانپزشک
@drsargolzaei
http://www.drsargolzaei.com/images/PublicCategory/HighPriceOfMaterialism.jpg
#بهای_سنگین_مادی_گرایی
نویسنده: تیم کاسر
مترجمین: میلاد سبزه آرا
مصطفی محمدی
انتشارات: ققنوس- 1394
#کارل_مارکس (فیلسوف، تاریخدان و اقتصاددان نابغه ی آلمانی) اعتقاد داشت که در نظام سرمایه داری کالاها تبدیل به "فتیش" می شوند. کلمه ی #فتیش به معنای بُت است: شیئی بی جان که مردمان بَدَوی باور داشتند روحی الهی در آن حلول کرده و آن را می پرستیدند! در جامعه ی #کاپیتالیست (پول محور) کالاها به گونه ای مورد پرستش قرار می گیرند! کالا نه به سبب کارکردی که دارد بلکه به خودی خود دارای اصالت است! کالاها دیگر "طریقیّت" ندارند بلکه "موضوعیّت" دارند! یعنی حاوی نام و نشانی هستند که به خودی خود احترام برانگیز است و ما نه به سبب نیاز به کارکرد یک کفش، گوشی تلفن یا اتوموبیل بلکه به سبب "پرستیژ" برای کالاها پول می پردازیم. به خریدهای سالیانه ی خود نگاهی بیندازید. اگر سبد کالای شما با پرستیژ کالاها پر می شود تا کارکرد آن ها یعنی در تار عنکبوت "خدای جامعه ی سرمایه داری" گرفتار شده اید!
برخلاف آن چه "مذهب سرمایه داری" تبلیغ می کند ما در دنیایی با امکانات نامحدود زندگی نمی کنیم! در زمینی که ما زندگی می کنیم امکانات و منابع محدودند و هرگاه ما چیزی بیش از نیاز مصرف می کنیم حقّی از کسی در جایی که ممکن است هرگز ندانیم ضایع می شود. در کنار هر کاخ صدها کوخ می رویند و برای این که کسی در جایی از دنیا سوار بر اتوموبیل هشت سیلندر به ماه عسل برود باید در جای دیگری از دنیا آتش جنگی بی معنا روشن شود!
آن قدر «واعظان بی عمل» راجع به قناعت سخن گفته اند و خود مرسدس بنز سوار شده اند که هرگاه از قناعت می گوییم مردم کهیر می زنند! آن قدر ارزش ها مورد استفاده ی ابزاری قرار گرفته اند که بازگویی از آن ها بسیاری از مخاطبان را دلزده می کند. امّا آن چه باعث شد دوباره در این زمینه بنویسم خواندن کتاب «بهای سنگین مادی گرایی» است. نویسنده ی این کتاب یک واعظ مذهبی یا یک فیلسوف سوسیالیست نیست، «تیم کاسر» یک پژوهشگر برجسته ی #روانشناسی است. او دکترای روان شناسی خود را از دانشگاه روچستر نیویورک دریافت کرده و اکنون پروفسور روان شناسی در کالج ناکس ایلینویز است. تیم کاسر و همکارانش پژوهش های متعددی را روی صدها آمریکایی انجام دادند، علاوه بر آن، نتایج پژوهش های مرتبط را از چهل و یک کشور جهان جمع آوری نموده اند. نتیجه ی پژوهش هایی که تیم کاسر در این کتاب آورده است این است: کسانی که اولویت اوّل زندگی شان «مصرف گرایی» است نسبت به کسانی که اولویت اوّل شان «خدمت و مفید بودن» است یا اولویت اوّل شان «آزادگی و خودانگیزی» است هم بیشتر دچار بیماری های جسمانی می شوند، هم بیشتر دچار بیماری های روان شناختی می شوند، هم بیشتر دست به خشونت می زنند و هم بیشتر گرفتار مصرف مواد می گردند! از نظر تیم کاسر و همکارانش بیماری مصرف گرایی با این علائم خود را نشان می دهد:
رقابت بر سر داشتن اموال بیشتر
اکراه از به اشتراک گذاشتن دارایی های خود یا استفاده از امکانات شراکتی
درگیری ذهنی زیاد با مُد، زیبایی و جذّابیّت جسمی
اهمیت دادن زیاد به شهرت و معروفیّت
#دکترمحمدرضاسرگلزایی_روانپزشک
@drsargolzaei
http://www.drsargolzaei.com/images/PublicCategory/HighPriceOfMaterialism.jpg
Forwarded from دکتر سرگلزایی drsargolzaei
#معرفی_کتاب
نام کتاب: #مغلطه
(راهنمای درست اندیشیدن)
نویسنده: جمی وایت Jamie Whyte
مترجم: مریم تقدیسی
ناشر: ققنوس - ۱۳۹۵
* * *
"مراقب سرایت اظهار نظرهای کارشناسی باشید. این اتفاق زمانی رخ می دهد که کسی را که در زمینه ای کارشناس است به عنوان منبعی موثق در زمینه ای کاملأ متفاوت با تخصصش به شما معرفی می کنند. مثلأ به نظرات انیشتین حتی اگر در زمینه های کاملأ بی ربط با دنیای فیزیک باشند توجهی خاص می شود. از افراد بسیاری شنیده ام که اکثر ما فقط از ده درصد قابلیت مغزمان استفاده می کنیم. وقتی از آن ها می پرسم که چرا باید چنین چیزی را باور کنم می گویند چون #انیشتین این طور گفته است. این که او چه طور در جایگاهی قرار داشته که بتواند چنین نظری بدهد برای کسی روشن نیست. کسی نمی تواند منکر هوش فوق العاده انیشتین شود ولی انیشتین در مورد این که ما از چند درصد قابلیت های مغزمان استفاده می کنیم چیزی بیشتر از من و شما نمی دانست!"
آن چه خواندید بریده ای است از کتاب "مغلطه" نوشته جمی وایت. نویسنده این کتاب مدرّس فلسفه در دانشگاه کمبریج بوده است و مقالات بسیاری را عمدتأ درباره "حقیقت" در مجلاتی مانند "تحلیل" و "مجله انگلیسی فلسفه علم" به چاپ رسانده است. جمی وایت در کتاب "مغلطه" سعی می کند ما را در مقابل "تفکر غلط" واکسینه نماید. او در این کتاب انواع روش های متقاعد کردن غیر استدلالی را به ما معرفی می کند.
روش های متقاعد کردن مبتنی بر استدلال غیرمنطقی را "مغلطه" یا مغالطه" یا "سفسطه" می نامیم. "مغالطات" در واقع روش های فریب دادن مغز و ناکار کردن تفکر نقاد هستند. یکی از این مغالطات، سفسطه اقتدار است: ابتدا اقتدار، بزرگی، نبوغ، ثروت و موفقیت یک فرد را توضیح می دهیم و سپس بخشی از عقاید، افکار و گفته های او را نقل قول می کنیم. منطقی که پشت این نقل قول وجود دارد این است: فردی با این هوش و اهمیت و موفقیت که نمی شود اشتباه بکند! این نتیجه گیری، منطقی نیست بلکه "شبهِ منطقی"است.
سفسطه ی اقتدار یکی از دوازده نوع سفسطه ای است که جمی وایت در کتاب "مغلطه" شرح داده است.
کتاب در زبان اصلی با لحن طنزآمیزی همراه است. متأسفانه مترجم نتوانسته طنز کلام نویسنده را به ترجمه فارسی منتقل کند به همین دلیل گرچه ترجمه سلیس و صحیح است ولی ریشخندی را که جمی وایت به غلط اندیشی ما دارد در ترجمه فارسی نمی بینیم. این ریشخند فیلسوفانه گاهی برای بیدار کردن ما از چُرت عادت های فکری غلط مان ضروری است.
در انتها بریده دیگری از این کتاب ارزشمند را برایتان نقل می کنم:
"با ایمان بودن چقدر لذت بخش است ولی به این که آیا موضوع مورد نظرتان حقیقت دارد یا نه هیچ ربطی ندارد! ایمان هر قدر هم برای کسی احساسات زیبا ایجاد کند و هر قدر هم که کسانی که این احساسات را بروز می دهند فرهیخته باشند، باز هم از حیث نگرش مبتنی بر شواهد ، دقیقأ از جنس تعصّب است. همین که باوری از سر ایمان شکل گرفته است شاهدی است بر این که نه گواهی وجود دارد و نه دلیلی!"
#دکترمحمدرضاسرگلزایی_روانپزشک
@drsargolzaei
http://www.drsargolzaei.com/images/PublicCategory/maghlate.jpg
نام کتاب: #مغلطه
(راهنمای درست اندیشیدن)
نویسنده: جمی وایت Jamie Whyte
مترجم: مریم تقدیسی
ناشر: ققنوس - ۱۳۹۵
* * *
"مراقب سرایت اظهار نظرهای کارشناسی باشید. این اتفاق زمانی رخ می دهد که کسی را که در زمینه ای کارشناس است به عنوان منبعی موثق در زمینه ای کاملأ متفاوت با تخصصش به شما معرفی می کنند. مثلأ به نظرات انیشتین حتی اگر در زمینه های کاملأ بی ربط با دنیای فیزیک باشند توجهی خاص می شود. از افراد بسیاری شنیده ام که اکثر ما فقط از ده درصد قابلیت مغزمان استفاده می کنیم. وقتی از آن ها می پرسم که چرا باید چنین چیزی را باور کنم می گویند چون #انیشتین این طور گفته است. این که او چه طور در جایگاهی قرار داشته که بتواند چنین نظری بدهد برای کسی روشن نیست. کسی نمی تواند منکر هوش فوق العاده انیشتین شود ولی انیشتین در مورد این که ما از چند درصد قابلیت های مغزمان استفاده می کنیم چیزی بیشتر از من و شما نمی دانست!"
آن چه خواندید بریده ای است از کتاب "مغلطه" نوشته جمی وایت. نویسنده این کتاب مدرّس فلسفه در دانشگاه کمبریج بوده است و مقالات بسیاری را عمدتأ درباره "حقیقت" در مجلاتی مانند "تحلیل" و "مجله انگلیسی فلسفه علم" به چاپ رسانده است. جمی وایت در کتاب "مغلطه" سعی می کند ما را در مقابل "تفکر غلط" واکسینه نماید. او در این کتاب انواع روش های متقاعد کردن غیر استدلالی را به ما معرفی می کند.
روش های متقاعد کردن مبتنی بر استدلال غیرمنطقی را "مغلطه" یا مغالطه" یا "سفسطه" می نامیم. "مغالطات" در واقع روش های فریب دادن مغز و ناکار کردن تفکر نقاد هستند. یکی از این مغالطات، سفسطه اقتدار است: ابتدا اقتدار، بزرگی، نبوغ، ثروت و موفقیت یک فرد را توضیح می دهیم و سپس بخشی از عقاید، افکار و گفته های او را نقل قول می کنیم. منطقی که پشت این نقل قول وجود دارد این است: فردی با این هوش و اهمیت و موفقیت که نمی شود اشتباه بکند! این نتیجه گیری، منطقی نیست بلکه "شبهِ منطقی"است.
سفسطه ی اقتدار یکی از دوازده نوع سفسطه ای است که جمی وایت در کتاب "مغلطه" شرح داده است.
کتاب در زبان اصلی با لحن طنزآمیزی همراه است. متأسفانه مترجم نتوانسته طنز کلام نویسنده را به ترجمه فارسی منتقل کند به همین دلیل گرچه ترجمه سلیس و صحیح است ولی ریشخندی را که جمی وایت به غلط اندیشی ما دارد در ترجمه فارسی نمی بینیم. این ریشخند فیلسوفانه گاهی برای بیدار کردن ما از چُرت عادت های فکری غلط مان ضروری است.
در انتها بریده دیگری از این کتاب ارزشمند را برایتان نقل می کنم:
"با ایمان بودن چقدر لذت بخش است ولی به این که آیا موضوع مورد نظرتان حقیقت دارد یا نه هیچ ربطی ندارد! ایمان هر قدر هم برای کسی احساسات زیبا ایجاد کند و هر قدر هم که کسانی که این احساسات را بروز می دهند فرهیخته باشند، باز هم از حیث نگرش مبتنی بر شواهد ، دقیقأ از جنس تعصّب است. همین که باوری از سر ایمان شکل گرفته است شاهدی است بر این که نه گواهی وجود دارد و نه دلیلی!"
#دکترمحمدرضاسرگلزایی_روانپزشک
@drsargolzaei
http://www.drsargolzaei.com/images/PublicCategory/maghlate.jpg