بیشتر ما همه زندگی‌مان را محبوس درون شخصیت‌هایمان به سر می‌بریم و هیچ‌وقت نمی‌فهمیم که می‌توانیم این پیله را ترک کنیم. ما قربانی محدودیت‌هایی هستیم که خودمان ایجادشان کرده‌ایم. هر روز صبح به دنیایی تیره و تاریک چشم باز می‌کنیم. مشکلات بسیار زیادی دور ما حلقه زده‌اند؛ تقریبا هیچ پرتو نوری وجود ندارد. فشار آوردن به دیواره درونی پیله بیهوده به نظر می‌رسد. چرا به خودم زحمت بدهم؟
من همینی‌ام که هستم.
پس چرا افرادی هستند که یاد می‌گیرند با زور و زحمت پیله را کنار بزنند؟ آن‌ها چطور یاد می‌گیرند خودشان را کاملا از نو بسازند؟ گفته می‌شود این افراد چنین احساس می‌کنند که در حال یادگیری پروازند. در واقع، آن‌ها در حال بازآفرینی خودشان هستند. و در این فرایند، به مالکان روح انسانی تبدیل می‌شوند.آن‌ها دیگر قربانی نیستند.

( از متن کتاب)
#خودتان_را_دوباره_بسازید
#استیو_چندلر
#اسماعیل_نوری
#نشر_ققنوس

@qoqnoosp

مسیر ترس تا عمل را طی کنید
به هر کس پیشنهاد می‌شود که سفر یک قهرمان را در پیش بگیرد. و بیشتر از هر زمان دیگری در تاریخ جهان، مردم متوجه سفرهای انفرادی خودشان می‌شوند. مردم بیشتر از قبل، مسئولیت خرد و مخاطره شخصی‌شان را به عهده می‌گیرند. شهرت همیشگی و قابل توجه فیلم جادوگر شهر ٱز را در نظر بگیرید.
کتاب‌های ٱز ال. فرانک باوم، که من هر کدام را در کودکی با اشتیاق زیاد خوانده‌ام، به جذب مردم ادامه می‌دهند چون تشبیهی از سفری هستند که همه ما سعی می‌کنیم برویم. این سفر از وابستگی مطلق به افراد دیگر ( که از رحم مادر شروع شده) تا استقلالی مهیج و لذت‌بخش از دیگران است، که اتحاد روزافزون با روح درون از مشخصه‌های آن است.
چرا هنوز خیلی از خانواده‌ها ویدئوی جادوگر شهر ٱز را کرایه می‌کنند در حالی که فیلم‌های مهیج بسیار زیاد دیگری نیز در دسترس‌اند؟
ما برای دیدن جادوگر خاموشیم
سفر کردن روی « جاده سنگفرش زردرنگ» بیانگر سفر هر کسی در زندگی است. بیشتر ما سال‌های زیادی را صرف جستجوی جادوگرانی می‌کنیم که معرفت مورد نیاز ما، شجاعت مورد نیاز ما، و جرئتی را که برای ادامه حیات به آن نیاز داریم به ما خواهند داد. در این فیلم، جادوگر به دوروتی و دوستانش می‌گوید که آن‌ها این را از اول و همیشه داشته‌اند، در درونشان. جادوگر به تین من( مرد حلبی) چیزی را که او پیش از آن نداشت، نمی‌دهد.
سفر انفرادی ما از رحم مادر شروع می‌شود، جایی که کاملا وابسته‌ایم. نخستین موج استقلالمان وقتی به وقوع می‌پیوندد که از بدن مادرمان جدا می‌شویم و از لحاظ لفظی و فیزیکی مستقل از او می‌شویم.
موج دوم این سفر وقتی است که خانه را ترک می‌کنیم و برای ساختن زندگی خودمان وارد دنیا می‌شویم. برای خیلی‌ها، این بخش از سفر برای [ کسب] استقلال آن‌قدر ترسناک است که سعی می‌کنند برگردند. برای بعضی‌ها، « برگشتن» به شکل پیدا کردن همسری که کاملا از نظر احساسی به او وابسته باشند بروز می‌کند؛ فردی که می‌آید تا جای والدین را بگیرد. این کار هرگز موثر واقع نمی‌شود، چون هیچ انسانی نمی‌تواند چنین خدمتی را فراهم کند.
اما اگر می‌توانستیم به وضوح ببینیم که واقعا به این نوع وابستگی احتیاجی نداریم، و این‌که مراحل و موج‌های بیشتر و بیشتری در امتداد سفر به استقلال وجود دارند، به رفتن ادامه می‌دادیم. ما به سفر ادامه می‌دادیم و در کل مسیر، خودمان را برای لذت انقلابی ناب آن از نو خلق می‌کردیم.
دانش چگونه شناکردن یا راندن دوچرخه را نمی‌توان به کسی ارائه کرد، یا در یک سمینار آموخت _ خود فرد باید به طرزی عمقی و شخصی به آن پی ببرد. این مطلب به همان اندازه برای خرد ماندن در این سفر صدق می‌کند.

( از متن کتاب)
#خودتان_را_دوباره_بسازید
#استیو_چندلر
#نشر_ققنوس

@qoqnoosp

«بسیاری از ما در پیله‌ای از شخصیت- داستانی ساختگی از اینکه چه کسی هستیم - زندگی می‌کنیم و گمان می‌کنیم نمی‌توانیم از آن خارج شویم. ما داستان‌هایی دربارۀ شخصیتمان به خودمان می‌گوییم ولی در اعماق وجودمان، می‌دانیم که ورای این شخصیت هستیم. »
استیو چندلر، سخنران انگیزشی مشهور آمریکایی و خالق آثار پرفروش چاپی و صوتی در حوزه روانشناسی و خودیاری، در این کتاب با بیانی شیوا و مثال‌هایی جذاب به مخاطبان خود ثابت می‌کند که «شخصیت» داستانی ساختگی و تنها مجموعه‌ای از عادت‌هاست. او به شما یاد می‌دهد که چطور عادت‌های قدیمی خود را کنار بگذارید و با بهره‌گیری از اصول روانشناسی، خوش‌بینی و مثبت اندیشی خودِ جدیدی به وجود بیاورید و خودتان را دوباره بسازید.

#خودتان_را_دوباره_بسازید
#استیو_چندلر
#اسماعیل_نوری
#نشر_ققنوس

@qoqnoosp