قم مدیا
517 subscribers
26.6K photos
20.6K videos
421 files
4.24K links
در سروش و ایتا هم با شماییم
eitaa.com/qomirib
sapp.ir/qomirib
آپارات
aparat.com/qomirib
اینستاگرام
instagram.com/qomirib3
ارتباط با ادمین
🆔 @ad_qomirib
سایت
🌍 http://qom.irib.ir
Download Telegram
tarkeshhaye velgard 2
@qomirib
📚 #کتاب_صوتی 🔊

«هر شب قبل از خواب کتاب خوب بشنوید»

🏷 کتاب #ترکش‌های_ولگرد
نویسنده: داوود امیریان
راوی: محمودرضا قدیریان
جلد اول: برادران مزدور
#فصل_دوم

⬅️ این کتاب اولین جلد از مجموعه ۴ جلدی ترکش های ولگرد است که دربرگیرنده‌‌ی ۱۰ داستان است به نام های: معتمد محله‌‌ی ما، ترکش بی‌‌ریا، گودزیلای عراقی، پرسپولیس هورا، اسیر شکم، تحفه‌‌ها، کدخدای نوجوان، برادران مزدور، تاب تاب عباسی، پسِ کلّه‌‌ی جبار.

«هفت هشت تا مجروح بودیم در یک اتاق بزرگ، از هر قومیتی. از هرکداممان صدایی می‌‌آمد. اصفهانی ناله می‌‌کرد. لری یاحسین می‌‌گفت و من هم یک‌‌نفس نعره می‌‌کشیدم و ننه ننه می‌‌گفتم. این طرف ما یکی بود که هم گریه می‌‌کرد و هم خنده. مجروح رشتی حکایت مجروح شدن خودشان را این‌‌گونه حکایت می‌کند که...»

🆔 @qomirib
shemr o sadam o yaranash 1
@qomirib
📚 #کتاب_صوتی 🔊

«هر شب قبل از خواب کتاب خوب بشنوید»

🏷 کتاب #ترکش‌های_ولگرد
نویسنده: داوود امیریان
راوی: محمودرضا قدیریان
جلد سوم: شمر و صدام و یارانش
#فصل_اول

⬅️ سومین جلد از این مجموعه دربردارنده‌‌ی ۹ داستان است: مرده و مرده‌‌شور؛ شیرجه در آب؛ ثواب جمع‌کن‌‌ها؛ فراری؛ مردی که واقعاً شهردار بود؛ مجسمه‌‌های زنده؛ تصادف خوش‌‌یُمن؛ صد تا به راست، پنجاه تا به چپ؛ شمر و صدام‌ و یارانش.

مرده و مرده‌‌شور:
«اکبر رسیده‌‌ونرسیده، نفس‌نفس‌زنان گفت: مجتبی مژدگانی بده!
با تعجب نگاهش کردم. دو تا خمپاره کمی آن‌طرف‌تر منفجر شدند. داد و فریاد فرمانده از پشت بی‌سیم می‌آمد. گوشی را به گوش چسباندم و گفتم: حاجی، امرتان انجام شد. از عقب گفتند که ماشین تو راه است.
بعد از اکبر پرسیدم: مژدگانی چی؟
نیش اکبر تا بناگوش باز شد و گفت: بادمجان بم، چهارچرخش رفت هوا!

🆔 @qomirib