قــدرت تــغــیــیــرر...
دوستان گرامی به خوبی جواب درست را دادند ممنونم از مشارکت عزیزان گزینه ۴- خیانت کردن یعنی دقیقا از همون موضوعی که به شدت بدش بیاد و ازش آسیب خورده و از نظرش بسیار ناپسند هست را خودش می ره و انجام می ده و یا حتی به فکرش خطور می کنه وقتی یه نفر کاری میکنه…
وقتی از کسی آسیب میخوریم قطعا تبعات
داره.
یعنی خشمگین میشیم
ممکنه افسرده بشیم
اگر تروما باشه حتی میتونه ما رو دچار اختلال
کنه.
ولی اینجا صرفا وقتی صحبت در مورد #سایه هست؛ ما نباید اجازه بدیم دیگران از ما محملی برای سایه خودشون بسازن یا اجازه بدیم دیگری عمیق ترین تاریکیهای ما رو به سطح بیاره یعنی نباید خودمون رو با نوع کنش مون نابود کنیم.
موضوع بخشودن و چشم پوشی نیست.
از طرفی وقتی آگاهی پیدا می کنیم به مفهوم سایه و رشد کنیم از لحاظ روانی تاب آوری بیشتری در برابر حوادث کسب می کنیم.
داره.
یعنی خشمگین میشیم
ممکنه افسرده بشیم
اگر تروما باشه حتی میتونه ما رو دچار اختلال
کنه.
ولی اینجا صرفا وقتی صحبت در مورد #سایه هست؛ ما نباید اجازه بدیم دیگران از ما محملی برای سایه خودشون بسازن یا اجازه بدیم دیگری عمیق ترین تاریکیهای ما رو به سطح بیاره یعنی نباید خودمون رو با نوع کنش مون نابود کنیم.
موضوع بخشودن و چشم پوشی نیست.
از طرفی وقتی آگاهی پیدا می کنیم به مفهوم سایه و رشد کنیم از لحاظ روانی تاب آوری بیشتری در برابر حوادث کسب می کنیم.
Forwarded from قــدرت تــغــیــیــرر... (𝒇𝒂𝒓𝒏𝒂𝒛 𝒌𝒉𝒂𝒕𝒂𝒆𝒊𝒍𝒂𝒓)
قــدرت تــغــیــیــرر...
#سایه @qodrattaqeer
یکی از مکانیسم های #سایه علاوه بر فرافکنی ، وارونه سازی ( واکنش وارونه) هست
#سایه
سایه قسمت ناشناخته خودمان است که وقتی نادیده گرفته میشود به بخش تاریک شخصیت ما تبدیل می شود. هنگامی که سایه ی فرد فرافکنی می شود فرد با نفرت به دیگران گره می خورد.
طبقات اجتماعی پایین تر اقلیتهای نژادی و ملی و سایر ادیان احتمالاً هدف محتوای روانی سرکوب شده قرار می گیرند.
در مقابل سایه فرافکنی شده، فرافکنی ناجی وجود دارد که شخص نه با ،نفرت بلکه در تحسین کورکورانه و غیر انتقادی به دیگری گره خورده است.
برای مثال رهبران میتوانند به خاطر وعده هایشان برای نجات ملت از فقر قحطی و بدبختی به چهره هایی خداگونه تبدیل شوند. آنها حاملان نمادین ناخودآگاه میلیون ها انسان هستند چنین رهبرانی اغلب یک عقده خدا در ملت خویش ایجاد می کنند.
═══༻༺═══
خــود شــنــاســے بــه روش پــرفــســور #یــونــگ
@qodrattaqeer
https://t.me/+Ko8aRS5C3EZlZGM0
سایه قسمت ناشناخته خودمان است که وقتی نادیده گرفته میشود به بخش تاریک شخصیت ما تبدیل می شود. هنگامی که سایه ی فرد فرافکنی می شود فرد با نفرت به دیگران گره می خورد.
طبقات اجتماعی پایین تر اقلیتهای نژادی و ملی و سایر ادیان احتمالاً هدف محتوای روانی سرکوب شده قرار می گیرند.
در مقابل سایه فرافکنی شده، فرافکنی ناجی وجود دارد که شخص نه با ،نفرت بلکه در تحسین کورکورانه و غیر انتقادی به دیگری گره خورده است.
برای مثال رهبران میتوانند به خاطر وعده هایشان برای نجات ملت از فقر قحطی و بدبختی به چهره هایی خداگونه تبدیل شوند. آنها حاملان نمادین ناخودآگاه میلیون ها انسان هستند چنین رهبرانی اغلب یک عقده خدا در ملت خویش ایجاد می کنند.
═══༻༺═══
خــود شــنــاســے بــه روش پــرفــســور #یــونــگ
@qodrattaqeer
https://t.me/+Ko8aRS5C3EZlZGM0
Telegram
قــدرت تــغــیــیــرر...
@Kh_f_z فــرنــاز خــتــائیــلــر
کارشناس روان شناسی ( حوزه خودشناسی)
کارشناس ارشد مشاوره دانشگاه شهیدبهشتی
کارشناس روان شناسی ( حوزه خودشناسی)
کارشناس ارشد مشاوره دانشگاه شهیدبهشتی
#عقده_مادر و دوشیزگان بی خون
دختر با عقده منفی مادر و در عین نفرت از او، درحالی که از مادر آویزان است، خود را به طور کامل وقف مادر می کند؛ ولی هم زمان و به طور ناخود آگاه و تقریبا ناخواسته، سعی می کند زیر نقاب وفاداری و سرسپردگی کامل، بر مادر خود مسلط شود.
🔻دختر، زندگی #سایه وار (شادویی ) دارد. مادر، آشکارا شیره ی جان او را مکیده و او را خشکانیده است و دختر باز هم با دادن خون خود به مادر می کوشد به حیات او تداوم بخشد.
از آنجا كه اين گونه زنان كاملا (تهي) هستند ، گيرنده هاي خوبي براي فرافكني مردان اند و مرد می تواند هرچه را که می خواهد به خورد چنین زني بدهد.
═══༻༺═══
خــود شــنــاســے بــه روش پــرفــســور #یــونــگ
@qodrattaqeer
دختر با عقده منفی مادر و در عین نفرت از او، درحالی که از مادر آویزان است، خود را به طور کامل وقف مادر می کند؛ ولی هم زمان و به طور ناخود آگاه و تقریبا ناخواسته، سعی می کند زیر نقاب وفاداری و سرسپردگی کامل، بر مادر خود مسلط شود.
🔻دختر، زندگی #سایه وار (شادویی ) دارد. مادر، آشکارا شیره ی جان او را مکیده و او را خشکانیده است و دختر باز هم با دادن خون خود به مادر می کوشد به حیات او تداوم بخشد.
از آنجا كه اين گونه زنان كاملا (تهي) هستند ، گيرنده هاي خوبي براي فرافكني مردان اند و مرد می تواند هرچه را که می خواهد به خورد چنین زني بدهد.
═══༻༺═══
خــود شــنــاســے بــه روش پــرفــســور #یــونــگ
@qodrattaqeer
#سوال
سلام من سوال داشتم
اینکه یونگ میگه ادما نقاب میزنن تا سایه هاشونو پنهان کنند، احتمال داره که نقاب یه چهره بد باشه و سایه صفتهای خوب شخص رو دربر بگیره؟
#پاسخ
با عرض سلام امیدوارم که خوب و سلامت باشید
سوال بسیار زیبا و جالبی پرسیدید اینکه فرمودید یونگ میگه آدما نقاب میزنند تا سایههاشون رو پنهان کنند ابتدا مفهوم سایه راطبق پیش فرضهای یونگ بررسی کنیم که ببینیم سایه چی هست
#یونگ #سایه را اون قسمت بدوی و حیوانی ما میدونه؛ بخشی از صفات و ویژگیهایی که برای ما دوست داشتنی نبودند و طبق فرایند تربیت و همچنین جامعه و محیط و فرهنگ پذیرفته شده نیستند را ، ما انکارو سرکوب کردیم و به یک بخش از ناخودآگاه که یونگ اون رو سایه می نامید هدایتش کردیم در واقع در یک تاریکخانهای اونها رو پنهان کردیم و البته زمانی سایه ها بروز پیدا می کنند که ما این صفات رو در دیگری میبینیم و به شکل خیلی غلیظ ناراحت میشیم آزار میبینیم وخب متوجه میشیم که این صفت در ما هم به یک شکلی و به یک نوعی هست البته که ما همه ویژگیهای مثبت و منفی رو به سبب ساختار انسان بودنمون داریم اما از خیلیاش بیاطلاع هستیم خب این یک بخش بزرگ و اعظمی از خودشناسی هستش
حالا ما وقتی که سایه را پنهان میکنیم یک نقاب عکسش رو میزنیم البته که ما یک پرسونای اجتماعی داریم طبق نظریه یونگ یعنی خودمون رو با پرسونای اجتماعیمون به دنیا معرفی میکنیم اونطور که در خانههامون هستیم در بیرون نیستیم و این نقاب هم برای جامعه پذیری هستش
ما خودمون رو با پرسونامون به دنیا معرفی میکنیم؛ مثل مادر هستم؛ دانش آموز هستم؛ دانشجو هستم؛ دکتر هستم؛ استاد هستم؛ …و بسیاری از مسائل دیگه این یک بخشی از نقاب هستش اما یه بخشی هم هستش که ما باز هم برای جامعه پذیری استفاده می کنیم که عکس سایه هست ؛ مثلاً فردی خسیس هستش حالا یک نقاب دست و دلبازی میزنه یا یک فردی آدم دروغگو و دغل کاری هستش اما نقاب پارسا منشی و صداقت می گذاره این هم بخش دیگری از نقاب هستش
اما چیزی که شما فرمودید که آیا احتمال داره که نقاب بک چهره بد باشه و سایه صفتهای خوب شخص رو در بر بگیره طبق توضیحاتی گفتیم؛ سایه برای قسمتهای بدوی هستش و نقاب عکسش رو میزنه که خودش رو اجتماع پذیر کنه و جنبه های مثبت خودش را نشون بده اما میتونن آدمها نقاب منفی یا ویژگی هایی که منفی تعریف شده هم بزنند البته نه برای پوشاندن خصوصیات مثبتشون بلکه برای پوشاندن بخشهای آسیب دیده خودشون. مثلاً یک فردی ممکنه نقاب خودشیفتگی بزنه برای اینکه اون تحقیری که در وجود خودش احساس میکنه رو یا احساس حقارتش رو پوشش بده یا ممکنه نقاب بیاحساسی,سنگدلی و بیرحمی بزنه تا بخش حساس بودن و زودرنج خودش رو پنهان بکنه یا نقاب کمالگرایی بزنه که اون نقصهای خودش رو پوشش بده بعضی از افراد هم هستند که مثلاً نقاب غمگین بودن میزنند برای اینکه بخوان اون احساس قربانی گری خودشون رو پوشش بدن یا توجه طلبی بگیرن .
یا نقاب قلدری که ترسو بودن را پنهان کنند
در هر حال نقاب برای اجتماع پذیری هست و افراد برای پنهان کردن تاریکیها و ضعف های خودشون می زنند
حالا می تونه نقاب مثبت یا منفی باشد .
یک مقدار نوشتارم طولانی شد امیدوارم که تونسته باشم مفهوم را درست بیان کرده باشم
مجددا ممنونم از سوال خوبتون
#ختائیلر_فرناز
@qodrattaqeer
سلام من سوال داشتم
اینکه یونگ میگه ادما نقاب میزنن تا سایه هاشونو پنهان کنند، احتمال داره که نقاب یه چهره بد باشه و سایه صفتهای خوب شخص رو دربر بگیره؟
#پاسخ
با عرض سلام امیدوارم که خوب و سلامت باشید
سوال بسیار زیبا و جالبی پرسیدید اینکه فرمودید یونگ میگه آدما نقاب میزنند تا سایههاشون رو پنهان کنند ابتدا مفهوم سایه راطبق پیش فرضهای یونگ بررسی کنیم که ببینیم سایه چی هست
#یونگ #سایه را اون قسمت بدوی و حیوانی ما میدونه؛ بخشی از صفات و ویژگیهایی که برای ما دوست داشتنی نبودند و طبق فرایند تربیت و همچنین جامعه و محیط و فرهنگ پذیرفته شده نیستند را ، ما انکارو سرکوب کردیم و به یک بخش از ناخودآگاه که یونگ اون رو سایه می نامید هدایتش کردیم در واقع در یک تاریکخانهای اونها رو پنهان کردیم و البته زمانی سایه ها بروز پیدا می کنند که ما این صفات رو در دیگری میبینیم و به شکل خیلی غلیظ ناراحت میشیم آزار میبینیم وخب متوجه میشیم که این صفت در ما هم به یک شکلی و به یک نوعی هست البته که ما همه ویژگیهای مثبت و منفی رو به سبب ساختار انسان بودنمون داریم اما از خیلیاش بیاطلاع هستیم خب این یک بخش بزرگ و اعظمی از خودشناسی هستش
حالا ما وقتی که سایه را پنهان میکنیم یک نقاب عکسش رو میزنیم البته که ما یک پرسونای اجتماعی داریم طبق نظریه یونگ یعنی خودمون رو با پرسونای اجتماعیمون به دنیا معرفی میکنیم اونطور که در خانههامون هستیم در بیرون نیستیم و این نقاب هم برای جامعه پذیری هستش
ما خودمون رو با پرسونامون به دنیا معرفی میکنیم؛ مثل مادر هستم؛ دانش آموز هستم؛ دانشجو هستم؛ دکتر هستم؛ استاد هستم؛ …و بسیاری از مسائل دیگه این یک بخشی از نقاب هستش اما یه بخشی هم هستش که ما باز هم برای جامعه پذیری استفاده می کنیم که عکس سایه هست ؛ مثلاً فردی خسیس هستش حالا یک نقاب دست و دلبازی میزنه یا یک فردی آدم دروغگو و دغل کاری هستش اما نقاب پارسا منشی و صداقت می گذاره این هم بخش دیگری از نقاب هستش
اما چیزی که شما فرمودید که آیا احتمال داره که نقاب بک چهره بد باشه و سایه صفتهای خوب شخص رو در بر بگیره طبق توضیحاتی گفتیم؛ سایه برای قسمتهای بدوی هستش و نقاب عکسش رو میزنه که خودش رو اجتماع پذیر کنه و جنبه های مثبت خودش را نشون بده اما میتونن آدمها نقاب منفی یا ویژگی هایی که منفی تعریف شده هم بزنند البته نه برای پوشاندن خصوصیات مثبتشون بلکه برای پوشاندن بخشهای آسیب دیده خودشون. مثلاً یک فردی ممکنه نقاب خودشیفتگی بزنه برای اینکه اون تحقیری که در وجود خودش احساس میکنه رو یا احساس حقارتش رو پوشش بده یا ممکنه نقاب بیاحساسی,سنگدلی و بیرحمی بزنه تا بخش حساس بودن و زودرنج خودش رو پنهان بکنه یا نقاب کمالگرایی بزنه که اون نقصهای خودش رو پوشش بده بعضی از افراد هم هستند که مثلاً نقاب غمگین بودن میزنند برای اینکه بخوان اون احساس قربانی گری خودشون رو پوشش بدن یا توجه طلبی بگیرن .
یا نقاب قلدری که ترسو بودن را پنهان کنند
در هر حال نقاب برای اجتماع پذیری هست و افراد برای پنهان کردن تاریکیها و ضعف های خودشون می زنند
حالا می تونه نقاب مثبت یا منفی باشد .
یک مقدار نوشتارم طولانی شد امیدوارم که تونسته باشم مفهوم را درست بیان کرده باشم
مجددا ممنونم از سوال خوبتون
#ختائیلر_فرناز
@qodrattaqeer
#سایه
#آنیما #آنیموس
یکیو دوست داشتم ، اونقدر بهش فکر کردم که تصویری که داشتم از خود واقعیش سبقت گرفت بعدها دیگه خودش و دوست نداشتم ، تصویر ذهنی خودم و دوست داشتم .
💕مرلین مونرو
پ.ن: داستان دیدار هر زن و مردی در ابتدای به همین صورت اتفاق افتاده است ..
ما عاشق فرافکنی های (#آنیما،#آنیموس)خودمان
می شویم که در دیگری می بینیم .
#ختائیلر_فرناز
═══༻༺═══
خــود شــنــاســے بــه روش پــرفــســور #یــونــگ
@qodrattaqeer
#آنیما #آنیموس
یکیو دوست داشتم ، اونقدر بهش فکر کردم که تصویری که داشتم از خود واقعیش سبقت گرفت بعدها دیگه خودش و دوست نداشتم ، تصویر ذهنی خودم و دوست داشتم .
💕مرلین مونرو
پ.ن: داستان دیدار هر زن و مردی در ابتدای به همین صورت اتفاق افتاده است ..
ما عاشق فرافکنی های (#آنیما،#آنیموس)خودمان
می شویم که در دیگری می بینیم .
#ختائیلر_فرناز
═══༻༺═══
خــود شــنــاســے بــه روش پــرفــســور #یــونــگ
@qodrattaqeer
#سایه
شفقت به خود
جهان بازتابی از خود شماست. اگر خود را از درون دوست بدارید و به خود مهر بورزید و ارج و ارزش نهید در زندگی بیرونی نیز همین حالات آشکار خواهد شد. اگر طالب عشق بیشتری هستید، به خود عشق بورزید، اگر خواهان پذیرفته شدن هستید خود را بپذیرید و اگر از اعماق وجودتان خود را محترم شمارید، همان سطح احترام را از هستی فرا خواهید خواند.
نیمه تاریک وجود
#دبی_فورد
@qodrattaqeer
شفقت به خود
جهان بازتابی از خود شماست. اگر خود را از درون دوست بدارید و به خود مهر بورزید و ارج و ارزش نهید در زندگی بیرونی نیز همین حالات آشکار خواهد شد. اگر طالب عشق بیشتری هستید، به خود عشق بورزید، اگر خواهان پذیرفته شدن هستید خود را بپذیرید و اگر از اعماق وجودتان خود را محترم شمارید، همان سطح احترام را از هستی فرا خواهید خواند.
نیمه تاریک وجود
#دبی_فورد
@qodrattaqeer
پذیرش #سایه نیاز به شهامت، صداقت و فروتنی دارد.
سایه فضیلتهای اخلاقی را به چالش میکشد.
تنها انسانی صادق، شهامت رویارویی با جنبههای تاریک و شخصیت فرومایه درونش را دارد.
انسانی که در دام خود فریبی میافتد و خود را چون پری، بری از خطا میبیند و همه نقصها و کاستیها را متوجه دیگران میداند، آن اندازه فروتنی ندارد تا مسئولیت دیوهای درونش را به گردن بگیرد.
سایه همیشه از فضای روشن و آفتابی گریزان است و به نحوی میکوشد پشت نقابی از زیبایی و نیکی پنهان شود.
لحظهای که فرتنانه اقرار کنیم آنچه در جهان نقص و زشتی به نظر میرسد در من نیز وجود دارد، لحظهای است به سوی خودآگاهی و زندگی همراه با شهامت و راستی.
══༻༺═══
خــود شــنــاســے بــه روش پــرفــســور #یــونــگ
@qodrattaqeer
سایه فضیلتهای اخلاقی را به چالش میکشد.
تنها انسانی صادق، شهامت رویارویی با جنبههای تاریک و شخصیت فرومایه درونش را دارد.
انسانی که در دام خود فریبی میافتد و خود را چون پری، بری از خطا میبیند و همه نقصها و کاستیها را متوجه دیگران میداند، آن اندازه فروتنی ندارد تا مسئولیت دیوهای درونش را به گردن بگیرد.
سایه همیشه از فضای روشن و آفتابی گریزان است و به نحوی میکوشد پشت نقابی از زیبایی و نیکی پنهان شود.
لحظهای که فرتنانه اقرار کنیم آنچه در جهان نقص و زشتی به نظر میرسد در من نیز وجود دارد، لحظهای است به سوی خودآگاهی و زندگی همراه با شهامت و راستی.
══༻༺═══
خــود شــنــاســے بــه روش پــرفــســور #یــونــگ
@qodrattaqeer
#آنیما و #آنیموس #کهن_الگوهای تمامیت و کمال زنان و مردان هستند. همه ما در عمق وجود خود، جنسیت مخالف با خود را، داریم. در چنین شرایطی، زن و مرد دیگر متضاد هم نیستند، بلکه همتا و شریک هم هستند. اما وقتی این بعد همان بعد تیره وجود ما باشد، مثل وقتی که مردی با رفتار صرفا مردانه از ابراز ابعاد نرم خوی شخصیت خود پرهیز می کند، #سایه پدیدار می شود. اعتقاد به اینکه مردان، مریخی و زنان ونوسی هستند، باعث جدایی جنسیت ها می شود. از نقطه نظر دیدگاه دوستی با سایه، زنان و مردان هر دو در ناخودآگاهشان دارای ویژگی های جنسیت مخالف خود هستند.
دیوید ریکو
رقص سایه
══༻༺═══
خــود شــنــاســے بــه روش پــرفــســور #یــونــگ
@qodrattaqeer
دیوید ریکو
رقص سایه
══༻༺═══
خــود شــنــاســے بــه روش پــرفــســور #یــونــگ
@qodrattaqeer
#پرسش
سلام
آیا در واقعه کربلا یا هر واقعه تاریخی دیگر هم می توان افراد را از نظر کهن الگویی بررسی کرد؟
#پاسخ
کهن الگوها در روان همه انسان ها وجود دارد و محتویات ناخودآگاه انسان را تشکیل می دهد.
در ماجرای کربلا به گونه ای که به دست ما رسیده ( ناخودآگاه جمعی ) به طور کلی سپاه یزید تجلی #سایه و سیمای شرارت است. مهم ترین نمودهای سایه یعنی جاه طلبی، زور، تزویر و دروغ را می توان در سپاه شام یافت. اساساً برابر گواهی های تاریخ، زور و تزویر و دروغ مهم ترین ابزار گسترش قدرت معاویه و پس از او یزید بود. این در حالی است که در مقابل، امام حسین به هیچ روی حاضر به تطمیع افراد و گفتن دروغ مصلحتی برای حفظ افراد در کنارش و دادن وعده راضی نشد. عظمت امام حسین در همین حقیقت است که او حاضر نشد حتی برای دفاع از ارزش هایش اخلاق را قربانی کند. در شبی که همراهانش را گرد آورد برای دفاع از ارزشهایش جنگ با یزید را که تجسم عصیان بر ضد والاترین ارزشهای دینی بود، موجب بخشودن حق الناس ندانست.
از دیگر سو، در هر دو سپاه می توان تجسم کهن الگوی جنگجو را دید. همانطور که می دانیم کهن الگوها دو سویه دارند؛ که در یک سو در حالت سایه وار خود بروز کرده و در دیگری در والاترین سطح خود نمود یافته است.
جنگجو کهن الگویی است که توسط رویارویی با یک چالش فراخوانده می شود. در سطح ابتدایی خود جنگجو هدفش پیروزی است و برای آن هر طریقی را مجاز می داند. در سطحی بعدی جنگجو اصول اخلاقی را رعایت می کند و منصفانه نبرد می کند. اما در سطح سوم جنگجو منافع شخصی برایش اهمیتی ندارد. به خشونت بی نیاز است و می کوشد به شکل صادقانه ای اختلاف را تشریح کند.
آنچه از سپاه شام در مصاف سال ۶۱ هجری سر زد، نه تنها جنگجوی سطح یک بلکه سایه های جنگجو بود. سپاه شام به هر شکلی فقط می خواست برنده جنگ باشد و این هدف هر وسیله ای را توجیه می کرد، چنانچه از رسیدن آب به سپاه امام حسین جلوگیری کردند. پیروزی آنها با قساوت همراه بود و اهانت به اجساد جان باختگان دلیلی بر این مدعاست. باز هم به گواهی تاریخ می دانیم که از معیارها و اصول جنگی حفظ حرمت خانواده بازندگان جنگ بود. می دانیم که این اصل در روز عاشورا از سوی سپاه شام نقض شد و پس از آزار و اذیت زنان و کودکان حرم آنان را به اسارت گرفتند و اموالشان را غارت کردند. بنابرین مهمترین حالت سایه گون جنگجو یعنی نیاز اجباری و غیراخلاقی به برنده شدن در میان شامیان بروز کرده است. در حالی که سپاه شام گویی در یک مقطع روانشناختی متوقف شده است در سپاه امام حسین نمود سایر کهن الگوها دیده می شود:
معصوم: ایمان و پایبندی به ارزش ها
حامی: پذیرش مسئولیت در برابر انسان ها
جوینده: جستجوی معنویت و تحول بنیادین در سطح روان
ویرانگر: پذیرش فناپذیری و توان رها کردن هرچه که در راستای ارزش ها و رشد و تعالی زندگی فردی و گروهی نیست.
عاشق: نهایت درجه پذیرش خود و زایش خویشتن (مرکز معنوی روان) و اتصال با این هسته معنوی درونی که شخص را در هماهنگی با جهان بیرون نیز قرار می دهد.
آفریننده: درک هدف و خواست واقعی
حکمران : تعلق به خیر گروهی و جامعه
فرزانه: جستجوی حقیقت و رسیدن به خرد و تلاش برای یافتن حقیقت یا حقایق نهایی.
پ.ن: تحلیل صرفا بر مبنای اسطوره پژوهی و روانشناسی کهن الگویی #یونگ از روایات و شواهد تاریخی برای آشنایی با مفاهیم کهن الگویی می باشد.
@qodrattaqeer
سلام
آیا در واقعه کربلا یا هر واقعه تاریخی دیگر هم می توان افراد را از نظر کهن الگویی بررسی کرد؟
#پاسخ
کهن الگوها در روان همه انسان ها وجود دارد و محتویات ناخودآگاه انسان را تشکیل می دهد.
در ماجرای کربلا به گونه ای که به دست ما رسیده ( ناخودآگاه جمعی ) به طور کلی سپاه یزید تجلی #سایه و سیمای شرارت است. مهم ترین نمودهای سایه یعنی جاه طلبی، زور، تزویر و دروغ را می توان در سپاه شام یافت. اساساً برابر گواهی های تاریخ، زور و تزویر و دروغ مهم ترین ابزار گسترش قدرت معاویه و پس از او یزید بود. این در حالی است که در مقابل، امام حسین به هیچ روی حاضر به تطمیع افراد و گفتن دروغ مصلحتی برای حفظ افراد در کنارش و دادن وعده راضی نشد. عظمت امام حسین در همین حقیقت است که او حاضر نشد حتی برای دفاع از ارزش هایش اخلاق را قربانی کند. در شبی که همراهانش را گرد آورد برای دفاع از ارزشهایش جنگ با یزید را که تجسم عصیان بر ضد والاترین ارزشهای دینی بود، موجب بخشودن حق الناس ندانست.
از دیگر سو، در هر دو سپاه می توان تجسم کهن الگوی جنگجو را دید. همانطور که می دانیم کهن الگوها دو سویه دارند؛ که در یک سو در حالت سایه وار خود بروز کرده و در دیگری در والاترین سطح خود نمود یافته است.
جنگجو کهن الگویی است که توسط رویارویی با یک چالش فراخوانده می شود. در سطح ابتدایی خود جنگجو هدفش پیروزی است و برای آن هر طریقی را مجاز می داند. در سطحی بعدی جنگجو اصول اخلاقی را رعایت می کند و منصفانه نبرد می کند. اما در سطح سوم جنگجو منافع شخصی برایش اهمیتی ندارد. به خشونت بی نیاز است و می کوشد به شکل صادقانه ای اختلاف را تشریح کند.
آنچه از سپاه شام در مصاف سال ۶۱ هجری سر زد، نه تنها جنگجوی سطح یک بلکه سایه های جنگجو بود. سپاه شام به هر شکلی فقط می خواست برنده جنگ باشد و این هدف هر وسیله ای را توجیه می کرد، چنانچه از رسیدن آب به سپاه امام حسین جلوگیری کردند. پیروزی آنها با قساوت همراه بود و اهانت به اجساد جان باختگان دلیلی بر این مدعاست. باز هم به گواهی تاریخ می دانیم که از معیارها و اصول جنگی حفظ حرمت خانواده بازندگان جنگ بود. می دانیم که این اصل در روز عاشورا از سوی سپاه شام نقض شد و پس از آزار و اذیت زنان و کودکان حرم آنان را به اسارت گرفتند و اموالشان را غارت کردند. بنابرین مهمترین حالت سایه گون جنگجو یعنی نیاز اجباری و غیراخلاقی به برنده شدن در میان شامیان بروز کرده است. در حالی که سپاه شام گویی در یک مقطع روانشناختی متوقف شده است در سپاه امام حسین نمود سایر کهن الگوها دیده می شود:
معصوم: ایمان و پایبندی به ارزش ها
حامی: پذیرش مسئولیت در برابر انسان ها
جوینده: جستجوی معنویت و تحول بنیادین در سطح روان
ویرانگر: پذیرش فناپذیری و توان رها کردن هرچه که در راستای ارزش ها و رشد و تعالی زندگی فردی و گروهی نیست.
عاشق: نهایت درجه پذیرش خود و زایش خویشتن (مرکز معنوی روان) و اتصال با این هسته معنوی درونی که شخص را در هماهنگی با جهان بیرون نیز قرار می دهد.
آفریننده: درک هدف و خواست واقعی
حکمران : تعلق به خیر گروهی و جامعه
فرزانه: جستجوی حقیقت و رسیدن به خرد و تلاش برای یافتن حقیقت یا حقایق نهایی.
پ.ن: تحلیل صرفا بر مبنای اسطوره پژوهی و روانشناسی کهن الگویی #یونگ از روایات و شواهد تاریخی برای آشنایی با مفاهیم کهن الگویی می باشد.
@qodrattaqeer
هر کسی که سایه ونورش را همزمان درک کند واز هردو جهت خود را دیده باشد ،قادر است که با ارزیابی در میانه تضادها بیاستد و آغاز به فهم ودرک خویشتن کند.(یونگ )
#یونگ
#سایه
@qodrattaqeer
#یونگ
#سایه
@qodrattaqeer