This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
در گلستان ادب آموزگارم #مادر است
بعد رب العالمین پروردگارم #مادر است
من که شاگرد دبیرستان عشق #مادرم
اولین معشوق من در روزگار #مادر است
@qalabhayashiq
♥️♥️♥️♥️♥️
بعد رب العالمین پروردگارم #مادر است
من که شاگرد دبیرستان عشق #مادرم
اولین معشوق من در روزگار #مادر است
@qalabhayashiq
♥️♥️♥️♥️♥️
#مادر_دروغگو...
پسر هشت سالهای #مادرش فوت کرد و #پدرش با زن دیگری ازدواج کرد. یک روز #پدرش از او پرسید: «پسرم به نظرت فرق بین #مادر اولی و #مادر جدید چیست؟»
#پسر با معصومیت جواب داد: « #مادر اولیام دروغگو بود اما #مادر جدیدم راستگو است.»
#پدر با تعجب پرسید: «چطور؟»
#پسر_گفت: «قبلاً هر وقت من با شیطنت هایم #مادرم را اذیت میکرم، #مادرم میگفت اگر اذیتش کنم از غذا خبری نیست اما من به شیطنت ادامه میدادم. با این حال، وقت غذا مرا صدا میکرد و به من غذا میداد. ولی حالا هر وقت شیطنت کنم #مادر جدیدم میگوید اگر از اذیت کردن دست برندارم به من غذا نمیدهد و الان دو روز است که من گرسنهام.»
#بسلامتی_تمام_دروغ_های_شیرین_مادرا ❤️...
🎊 #روز_مادر مبارک🎊
@qalbhayasheq
♥️♥️♥️♥️♥️
پسر هشت سالهای #مادرش فوت کرد و #پدرش با زن دیگری ازدواج کرد. یک روز #پدرش از او پرسید: «پسرم به نظرت فرق بین #مادر اولی و #مادر جدید چیست؟»
#پسر با معصومیت جواب داد: « #مادر اولیام دروغگو بود اما #مادر جدیدم راستگو است.»
#پدر با تعجب پرسید: «چطور؟»
#پسر_گفت: «قبلاً هر وقت من با شیطنت هایم #مادرم را اذیت میکرم، #مادرم میگفت اگر اذیتش کنم از غذا خبری نیست اما من به شیطنت ادامه میدادم. با این حال، وقت غذا مرا صدا میکرد و به من غذا میداد. ولی حالا هر وقت شیطنت کنم #مادر جدیدم میگوید اگر از اذیت کردن دست برندارم به من غذا نمیدهد و الان دو روز است که من گرسنهام.»
#بسلامتی_تمام_دروغ_های_شیرین_مادرا ❤️...
🎊 #روز_مادر مبارک🎊
@qalbhayasheq
♥️♥️♥️♥️♥️
❤️ #سه_نفر_در_قلب_مڹ_جا_دارڹ
❤️❤️❤️
❤️ #خدا ❤️ #مادرم ❤️ #پدرم❤️
❤️❤️❤️
❤️ #تو_نیستے ؟
❤️❤️❤️
❤️ #تو_ضرباڹ_قـلــ❤️ـــب_منے
❤️❤️❤️
❤️❤️ #همه_کسسسسسسم❤️
@qalbhayasheq
♥️♥️♥️♥️♥️
❤️❤️❤️
❤️ #خدا ❤️ #مادرم ❤️ #پدرم❤️
❤️❤️❤️
❤️ #تو_نیستے ؟
❤️❤️❤️
❤️ #تو_ضرباڹ_قـلــ❤️ـــب_منے
❤️❤️❤️
❤️❤️ #همه_کسسسسسسم❤️
@qalbhayasheq
♥️♥️♥️♥️♥️
گوهری در سینه دارد جانماز #مادرم❤️
گوهری ازسینه ی پر رمز وراز #مادرم❤️
موقع راز ونیازش بارها حس کرده ام
«بوی باران میدهد چادر نماز #مادرم»❤️
در میان سینه اش باغ بهشتی دارد او
عطر های صد بهاران،درنماز #مادرم❤️
دستهای پینه دارش بوی ریحان میدهد
جان من بادا فدای چشم ناز #مادرم❤️
عشق او همچون گلی ،دائم شکوفا میشود
مهربانی بوده گویا درجهاز #مادرم❤️
در میان سازها ،لالایی اش بس جانفزاست
نغمههای دلکش وساز ونواز #مادرم❤️
شام تاریکم به نور روی اوشب تا به صبح
نور باران میشود باهر نماز #مادرم❤️
از خم ابروی او خواب از سرم پر میکشد
بند بند قلب من ،از هر نیاز #مادرم❤️
♥️ #قلب_های_عاشق♥️
@qalbhayasheq
♥️♥️♥️♥️♥️
گوهری ازسینه ی پر رمز وراز #مادرم❤️
موقع راز ونیازش بارها حس کرده ام
«بوی باران میدهد چادر نماز #مادرم»❤️
در میان سینه اش باغ بهشتی دارد او
عطر های صد بهاران،درنماز #مادرم❤️
دستهای پینه دارش بوی ریحان میدهد
جان من بادا فدای چشم ناز #مادرم❤️
عشق او همچون گلی ،دائم شکوفا میشود
مهربانی بوده گویا درجهاز #مادرم❤️
در میان سازها ،لالایی اش بس جانفزاست
نغمههای دلکش وساز ونواز #مادرم❤️
شام تاریکم به نور روی اوشب تا به صبح
نور باران میشود باهر نماز #مادرم❤️
از خم ابروی او خواب از سرم پر میکشد
بند بند قلب من ،از هر نیاز #مادرم❤️
♥️ #قلب_های_عاشق♥️
@qalbhayasheq
♥️♥️♥️♥️♥️
وقتی پشت سر #پدرت از پله ها پایین
می روی
و میبینی چقدر آهسته می رود
تازه میفهمی چقدر پیر شده !
وقتی #مادر بعد از غذا، پنهانی مشتی دارو را میخورد ، تازه میفهمی چقدر درد دارد اما چیزی نمی گوید..
.
در ۱۰ سالگی :” مامان ، بابا عاشقتونم ”
در ۱۵ سالگی : ” ولم کنین ”
در ۲۰ سالگی : ” مامان و بابا همیشه میرن رو اعصابم ”
در ۲۵ سالگی : ” باید از این خونه بزنم بیرون ”
در ۳۰ سالگی : ” حق با شما بود ”
در ۳۵ سالگی : “ میخوام برم خونه #پدر و #مادرم ”
در ۴۰ سالگی : ” نمیخوام
#پدر و #مادرم رو از دست بدم ! ”
در شصت سالگی : ” من حاضرم همه زندگیم رو بدم تا #پدر و #مادرم الآن اینجا باشن ...
.
و این رسم زندگی است....
چه آرامشی دارد قدردان زحمات #پدر و #مادر بودن و هیچ زمانی دیر نیست حتی همین الآن....
♥️ #قلب_های_عاشق♥️
@qalbhayasheq
♥️♥️♥️♥️♥️
می روی
و میبینی چقدر آهسته می رود
تازه میفهمی چقدر پیر شده !
وقتی #مادر بعد از غذا، پنهانی مشتی دارو را میخورد ، تازه میفهمی چقدر درد دارد اما چیزی نمی گوید..
.
در ۱۰ سالگی :” مامان ، بابا عاشقتونم ”
در ۱۵ سالگی : ” ولم کنین ”
در ۲۰ سالگی : ” مامان و بابا همیشه میرن رو اعصابم ”
در ۲۵ سالگی : ” باید از این خونه بزنم بیرون ”
در ۳۰ سالگی : ” حق با شما بود ”
در ۳۵ سالگی : “ میخوام برم خونه #پدر و #مادرم ”
در ۴۰ سالگی : ” نمیخوام
#پدر و #مادرم رو از دست بدم ! ”
در شصت سالگی : ” من حاضرم همه زندگیم رو بدم تا #پدر و #مادرم الآن اینجا باشن ...
.
و این رسم زندگی است....
چه آرامشی دارد قدردان زحمات #پدر و #مادر بودن و هیچ زمانی دیر نیست حتی همین الآن....
♥️ #قلب_های_عاشق♥️
@qalbhayasheq
♥️♥️♥️♥️♥️
پُری از حس آرامش،
شبیه چای بابونه
با لبخندای شیرینت،
تنفس میكنه خونه
♥️ #مادرم_عاشقتم♥️
♥️ #قلب_های_عاشق♥️
@qalbhayasheq
♥️♥️♥️♥️♥️
شبیه چای بابونه
با لبخندای شیرینت،
تنفس میكنه خونه
♥️ #مادرم_عاشقتم♥️
♥️ #قلب_های_عاشق♥️
@qalbhayasheq
♥️♥️♥️♥️♥️
🧚♀️مادر🧚♀️
🧚♀️𝓕❣️𝓜🧚♀️
#مادرم_فرشته_نیست ❣
مادر عین خداست ❣
مادر را میبینم ❣
گاهے ایمان مے آورم ❣
جنس خدا هم زن است ،مادر است ❣
مادروخدا عجیب به هم شبیه اند❣
و من گاهے فراموش میڪنم ❣
ڪه خدا تنها یڪے است❣
#من_مادرم_را_به_اندازه_خدا میپرستم❣️
@qalbhayasheq
♥️♥️♥️♥️♥️
مادر عین خداست ❣
مادر را میبینم ❣
گاهے ایمان مے آورم ❣
جنس خدا هم زن است ،مادر است ❣
مادروخدا عجیب به هم شبیه اند❣
و من گاهے فراموش میڪنم ❣
ڪه خدا تنها یڪے است❣
#من_مادرم_را_به_اندازه_خدا میپرستم❣️
@qalbhayasheq
♥️♥️♥️♥️♥️