ماخونمون نزدیک زمین شهریه
پریشب و دیشب که همسرم ماموریت بود دختر یکونیم سالهام خیلی بهونهشو میگرفت.
بالاخره سرشب تسلیمش شدم، با کالسکهاش خواستم ببرمش تنها پارک به ظاهرپارک هلانی که توی اولین پیچ کوچه یه موتور سوار #بیشعور یهو باسانتیمتری ازکنارم ردشد
یه لحظه یه جیغ کشیدم که دخترم خیلی ترسید و زد زیر گریه...
یه ترس وحشتناک هجوم آورد تو کل وجودم و یه حس نفرت از #زن بودنم!
با گریه همون لحظه برگشتم خونه و کل شب دخترم گریه کرد...
اینم ازشعوری که من دیدم
╭════•🍁•════╮
@Qalawi2
╰════•🍁•════╯
پریشب و دیشب که همسرم ماموریت بود دختر یکونیم سالهام خیلی بهونهشو میگرفت.
بالاخره سرشب تسلیمش شدم، با کالسکهاش خواستم ببرمش تنها پارک به ظاهرپارک هلانی که توی اولین پیچ کوچه یه موتور سوار #بیشعور یهو باسانتیمتری ازکنارم ردشد
یه لحظه یه جیغ کشیدم که دخترم خیلی ترسید و زد زیر گریه...
یه ترس وحشتناک هجوم آورد تو کل وجودم و یه حس نفرت از #زن بودنم!
با گریه همون لحظه برگشتم خونه و کل شب دخترم گریه کرد...
اینم ازشعوری که من دیدم
╭════•🍁•════╮
@Qalawi2
╰════•🍁•════╯