دو كلمهی هیجان و احساس معمولاً معادل يكديكر به كار مى روند؛ اما در حقيقت دو پدیدهی متفاوت را توصيف مى كنند. هيجان واكنش ناخودآگاه ما به احساسات درون جسمى است و احساس، تجربهی آگاهانهی ما از اين احساسات
درون جسمى.
درون جسمى.
-تو خود عشقی باش که در جستن آنی.
❤7
تا وقتیکه احساس امنیت درون تو و بدنت نباشد، نمیتوانی به دیگری این احساس را منتقل کنی!
❤7
کتاب تو خود عشقی باش که درجستن آنی تموم شد و میتونم بگم جزو قشنگ ترین و تاثیر گذار ترین کتابهایی بود که تا الان خوندم.
بهم یاد داد که چطوری به بدنم به تنفس و ضربان قلبم توجه کنم و از طریق این توجه خودآگاهی و بدن آگاهیم رو بالا ببرم.
بهم یاد داد که بیشتر با خودم مهربون باشم و قبل از هر تنش و تشویشی خودم رو به مکث و نفس عمیق مهمون کنم.
من همیشه فکر میکردم که مراقبه و مدیتیشن علمی نیست و اثر خاصی روی بدن و ذهن نداره، اما با وجود این کتاب و مطالباش به عمق اثر و تاثیر گذاری ای که روی بدن و ذهن ما داره پی بردم و میتونم بگم، خوندن این کتاب در واقع یه لطفه به خودتون✨
بهم یاد داد که چطوری به بدنم به تنفس و ضربان قلبم توجه کنم و از طریق این توجه خودآگاهی و بدن آگاهیم رو بالا ببرم.
بهم یاد داد که بیشتر با خودم مهربون باشم و قبل از هر تنش و تشویشی خودم رو به مکث و نفس عمیق مهمون کنم.
من همیشه فکر میکردم که مراقبه و مدیتیشن علمی نیست و اثر خاصی روی بدن و ذهن نداره، اما با وجود این کتاب و مطالباش به عمق اثر و تاثیر گذاری ای که روی بدن و ذهن ما داره پی بردم و میتونم بگم، خوندن این کتاب در واقع یه لطفه به خودتون✨
❤8🍓1
رواندرمانی مرگ دردناک ابژههاست؛بایستی از خودتان بمیرید تا آدم جدیدی متولد شود.
-مواجه با کوه یخ در اتاق شماره۴
-مواجه با کوه یخ در اتاق شماره۴
🍓6
ما اغلب میپنداریم دردی که به آن دچاریم مشکل اصلی است، اما فراموش میکنیم که این درد صدای حقیقتی است که در گوش ما نجوا میکند: تو گم شدهای، به خانه برگرد.
-دروغهایی که به خودمان میگوییم
-جان فردریکسون
❤7🍓1
ما خود را قربانی میپنداریم، زیرا نمیبینیم چگونه خود را به یک قربانی تبدیل میکنیم. دیگران را برای آنجه خود بر سر خود میآوریم سرزنش میکنیم و مجرم اصلی را نمیبینیم
-دروغهایی که به خودمان میگوییم
-جان فردریکسون
❤5🍓1
زورگویی همیشه نشانهی ترسو بودن فرد است. کسی که میترسد زندگی را در آغوش بکشد، میکوشد آن را به زور از هستی ساقط کند.
-دروغهایی که به خودمان میگوییم
-جان فردریکسون
❤2🍓1
زندگی برای اطمینان یافتن از اینکه ما متوجه حقیقت میشویم، پیام هایی برایمان میفرستد: اضطراب، غم، افسردگی، خشم، روابط خوب و بد: هرچه اتفاق میافتد.
ما هرگاه قادر به پذیرش اتفاقات زندگی نیستیم، یا طلب کمک میکنیم یا پشت گوش میاندازیم!
ما هرگاه قادر به پذیرش اتفاقات زندگی نیستیم، یا طلب کمک میکنیم یا پشت گوش میاندازیم!
-دروغهایی که به خودمان میگوییم
-جان فردریکسون
❤4🍓1
ما به تخیلاتمان دربارهی چگونه باید مورد عشق، احترام و خواسته شدن قرار بگیریم وابسته میشویم. رنج معلول این تخیلات نیست، بلکه از وابستگی ما نشأت میگیرد.
-دروغهایی که به خودمان میگوییم
-جان فردریکسون
🍓1
امید به اینکه واقعیت، غیر واقعیت بشود امید نیست، انکار است. زندگی در برخورد با توهماتمان به ما نشان میدهد که مقاومت در برابر واقعیات بیهوده است.
لازم نیست که ما خود یا دیگری را رها کنیم؛ تنها چیزی که باید رها کنیم تخیلات نومیدکننده است. آنگاه رنجمان متوقف میشود.
لازم نیست که ما خود یا دیگری را رها کنیم؛ تنها چیزی که باید رها کنیم تخیلات نومیدکننده است. آنگاه رنجمان متوقف میشود.
-دروغهایی که به خودمان میگوییم
-حان فردریکسون
❤4🍓1
بیماری آشکار میکند که سلامتی نعمتیست که از دست خواهیم داد.
هنگامی که مرگ زندگی ما را “ میدزدد”، نشان میدهد که مالک چهایم: هیچ چیز! ما مالک بدنمان، افکارمان، زندگیمان و عزیزانمان به نظر میرسیم تا این که در آخرین نفس در مییابیم که این مالکیت سرابی بیش نبوده است.
خسران میتواند نقاب توهمات ما را کنار بزند و آشکار کند که همه چیز به ما داده شده است و ما مالک هیچ چیز نیستیم.
هنگامی که مرگ زندگی ما را “ میدزدد”، نشان میدهد که مالک چهایم: هیچ چیز! ما مالک بدنمان، افکارمان، زندگیمان و عزیزانمان به نظر میرسیم تا این که در آخرین نفس در مییابیم که این مالکیت سرابی بیش نبوده است.
خسران میتواند نقاب توهمات ما را کنار بزند و آشکار کند که همه چیز به ما داده شده است و ما مالک هیچ چیز نیستیم.
-دروغهایی که به خودمان میگوییم
-جان فردریکسون
❤6🍓1
زندگی سوپرمارکت نیست که ما در آن احساساتی که دوست داریم انتخاب کنیم و بقیه را در قفسهها رها کنیم.چرا باید زندگی را دو نیمه کنیم و یک نیمهی آن را دور بیندازیم!؟ ما در رواندرمانی همهچیز را میپذیریم و در پایان حتی لازم نیست وجود خود را بپذریم، زیرا همواره آنکه هستیم بودهایم.
-دروغهایی که به خودمان میگوییم
-جان فردریکسون
❤2🍓1
رواندرمانی نقطههای کور را از بین نمیبرد، بلکه کمک میکند کوری پایانناپذیر خود را بپذیریم. و به این ترتیب، از بازخورد کسانی که میبینند آنچه ما نمیتوانیم، استقبال میکنیم. ما که از ترس های خود وحشت داریم، با استفاده از توهمات و واکنش های دفاعی از آن بازخوردها اجتناب میکنیم و چشممان را بر روی دنیای بیرون میبندیم.
-دروغهایی که به خودمان میگوییم
-جان فردریکسون
❤1🍓1
وقتی هیچ امیدی نداریم، در واقع با دفاعهایی که نمیبینیم و دروغهایی که نمیتوانیم تشخیص دهیم کور شدهایم. ناامیدی، هر چقدر هم که آن را منطقی جلوه دهیم، امتناع ما را از رابطه برقرار کردن با توانایی وظرفیتی نشان میدهد که زیر آسیب دفن شده است. کشف آن جوهر و ذات پوشیده و نهان، هنر و موهب گوشدادن است. اگر ذات پنهان افراد را فراموش کنیم و به دنبال آن نباشیم،امید میمیرد.
-دروغهایی که به خودمان میگوییم
-جان فردریکسون
❤1🍓1
درمانگر به ما کمک میکند که راهی به سوی امکانات جدید بیابیم. هر چقدر هم که خود را محدود کنیم، درمانگر همچنان میتواند دریابد چگونه میتوانیم از آن محدودیت ها گذر کنیم. ناامیدی فعلی ما تنها حاصل نیمنگاه نقص ماست، زیرا مابقی ما در بیرون از دفاع هایمان زندگی میکند.
-دروغهایی که به خودمان میگوییم
-جان فردریکسون
❤1🍓1
ما به خودمان بیتوجهی میکنیم و نام آن را قوی بودن میگذاریم، اما این چیزی نیست جز نفرت از خود!
درمانگران نهتنها بر کلمات ما، بلکه بر نحوهی گوش دادن ما به احساساتمان پیش از آغاز صحبت نیز تمرکز میکنند.
درمانگران نهتنها بر کلمات ما، بلکه بر نحوهی گوش دادن ما به احساساتمان پیش از آغاز صحبت نیز تمرکز میکنند.
-دروغهایی که به خود میگوییم
-جان فردریکسون
❤1🍓1
از طريق واكنش هاى دفاعى، ما درپی ِرهايي از احساساتمان هستيم و عمرى را در فرار و گریز مى گذرانیم. ما رهايى اى را مى جوييم كه هرگز وجود ندارد: رهايى از تضاد، احساسات، زندگی، و مرگ. همچنین، اين رهايى را در جاهايى مى جوييم كه هرگز در آنها وجود ندارد: در تخيلاتمان.
ما آزاديم آنچه هست را بيذيريم و دوست بداريم. هنگامی كه از فرار از واقعيت دست مى كشيم و آن را مى پذيريم، به آزادى اى كه در جستجوى آنيم مى رسيم.
ما آزاديم آنچه هست را بيذيريم و دوست بداريم. هنگامی كه از فرار از واقعيت دست مى كشيم و آن را مى پذيريم، به آزادى اى كه در جستجوى آنيم مى رسيم.
-دروغهایی که به خود میگوییم
-جان فردریکسون
❤2🍓1
هنگامی كه چشم انداز و پرسپکتیو فرد ديگری براى ما گشوده مى شود، امكان گفتگو ديالوگ ما را به خطايى ديگر در گوش دادن سوق مى دهد:
گوش دادن با هدف ((شناختن) آن فرد. مشكل اين است كه ما هرگز قادر به شناختن ديگران نخواهيم بود. درحقيقت، ما خود را نیز نمى توانيم كاملا بشناسيم.
وقتى شخصى مىگوید:«دقيقاً مى دونم چه فكرى مىكنى» او نه به شما، بلكه به فرافكنى خود بر روى شما نگاه مىكند. وى شما را با افكار خود، دربارهی شما، يكى فرض مى كند، اما شما هميشه ناشناختنى خواهيد بود.
همان طور كه ما محدوديت هاى دانش و پرسپکتیومان را مى پذيريم،گوش دادن ما نوعى تسليم و واگذاری مى شود و از اين اعتقاد خود كه مى توانيم ديگران را كاملا بشناسيم صرف نظر مى كنيم. باورهاى ما دربارهی ديگران تصويرهايى ذهنى اند كه ما به دقت خلق كرده و رشد دادهایم، جايگزین هاى دلنشين و دوست داشتنى اما وهمآلودی براى واقعيت. به محض اينكه دريابيم اين تصاوير فقط تصويرند، به ديگران گشوده مىشويم.
گوش دادن با هدف ((شناختن) آن فرد. مشكل اين است كه ما هرگز قادر به شناختن ديگران نخواهيم بود. درحقيقت، ما خود را نیز نمى توانيم كاملا بشناسيم.
وقتى شخصى مىگوید:«دقيقاً مى دونم چه فكرى مىكنى» او نه به شما، بلكه به فرافكنى خود بر روى شما نگاه مىكند. وى شما را با افكار خود، دربارهی شما، يكى فرض مى كند، اما شما هميشه ناشناختنى خواهيد بود.
همان طور كه ما محدوديت هاى دانش و پرسپکتیومان را مى پذيريم،گوش دادن ما نوعى تسليم و واگذاری مى شود و از اين اعتقاد خود كه مى توانيم ديگران را كاملا بشناسيم صرف نظر مى كنيم. باورهاى ما دربارهی ديگران تصويرهايى ذهنى اند كه ما به دقت خلق كرده و رشد دادهایم، جايگزین هاى دلنشين و دوست داشتنى اما وهمآلودی براى واقعيت. به محض اينكه دريابيم اين تصاوير فقط تصويرند، به ديگران گشوده مىشويم.
-دروغهایی که به خودمان میگوییم
-جان فردریکسون
❤2🍓1
ارتباطِ ما با كسى كه او را دوست داريم و با او زندگی مىكنيم، مثل كسى است كه با ما بندبازى مىكند. وقتى بادِ ترس و ترديد بر ما مى وزد و مارا مى لغزاند، نبايد به خاطر سراسيمگی به يكديگر بياويزيم يا سعى كنيم از يكديكر رو برگردانيم تا دستمان را به جايى بند كنيم و سقوط نكنيم. با اين كار تنشِ طناب بيش تر مىشود و ارتباطِ بين طرفين، شكننده تر. اگر مىخواهيم روى طناب بمانيم بايد با حركاتِ يكديگر تغيير وضعيت بدهيم و به عواطف يكديگر پاسخگو باشيم. با ايجادِ اين ارتباط مى توان تعادل ايجاد كرد چون حفظِ ارتباطِ زناشويى مثل حفظِ يك تعادلِ عاطفیست.
-محکم در آغوشام بگیر
-سو جانسون
❤3🍓1