کانال تخصصی روانشناسی متوسطه2
#مصاحبه_با_وحید_تمنا #من_علوم_انسانی_را_زندگی_می_کنم. سوال: آقای تمنا برای مخاطبان ما رشتۀ دبیرستان و تحصیلات دانشگاهی خود را معرفی بفرمایید: سال سوم راهنمایی که بودم تصمیمم برای عدم ورود به حوزه #علوم_انسانی قطعی بود. چرا که در آن زمان علوم انسانی بیش…
#مصاحبه_با_وحید_تمنا
در حوزۀ #علوم_انسانی از سوابق مدیریتی و اجرایی خود بگویید:
علوم انسانی #دو_ساحت دارد: ساحت اول، علوم انسانی است که در #تفکر آدمی خود را اثرگذار میکند و ساحت دوم در #شغل و حرفه.
برخی اوقات اتفاقاتی رخ میدهد که سبب میشود این دو ساحت بر یکدیگر منطبق شود و من بسیار خرسندم که برای من این اتفاق نیک محقق شد.
نخستین کاری که مشغول شدم، فعالیت در یک شرکت معماری و شهرسازی بود که در بخش شهرسازی از آماده کردن نقشههای شهری تا تهیه گزارش درگیر بودم.
شروع کار #تخصصی و #حرفهای من در علوم انسانی همراه با #تالیف و #تدریس بود.
در آن زمان هیچ کدام از انتشاراتیها در حوزۀ علوم انسانی فعالیت نمیکردند و اعتقاد بر این بود که علوم انسانی تماماً حفظ کردنی است و نیاز به یادگیری ندارد و فقط باید #حفظ کرد.
حتی #وزارت_آموزش_و_پرورش نیز همین نگاه را به علوم انسانی داشت. ناشران آموزشی صرفاً کتابهای کمک آموزشی و حل المسائل برای ریاضی و تجربی تالیف میکردند.
در آن زمان من، نخستین بار کتابی در حوزة دبیرستان برای آموزش فلسفه و آموزش منطق به طور جداگانه نوشتم و کار سختی هم بود. چرا که هیچ نمونه دیگری در علوم انسانی برای این کار در بازار موجود نبود و تنها ابزار کار من کتاب درسی بود که میبایستی با استفاده از آن، #مفاهیم_کلیدی کتاب درسی را بیرون میکشیدم و به آموزش آن در قالب کتاب کمک آموزشی میپرداختم. این کتابها در انتشارات کانون فرهنگی آموزش چاپ شدند.
در سال ۷۶ ما انتشارات خودمان را تأسیس نمودیم و برای نخستین بار بر روی #آموزش_علوم_انسانی ریسک نمودیم و به علوم انسانی به طور #جدی پرداختیم.
مجموع فعالیتهای ما در نوع خود اتفاق بزرگی را رقم زد و آن تغییر در #تیپ_طراحی_سوالات_کنکور
#علوم_انسانی بود.
تا پیش از آن در کنکور انسانی سوالات طرح شده در اکثر دروس بر مبنای حفظ کردن کتاب بود و حتی کسیکه برای یکبار کتاب را با دقت خوانده بود و مفاهیم کلیدی را حفظ کرده بود میتوانست به تعداد بسیار زیادی از سوالات پاسخ دهد ولی پس از این که ما و چند انتشارات دیگر به درسهای گوناگون علوم انسانی پرداختیم، سبک سوالات کنکور نیز تغییر کرد و #مفهومیتر شد.
امروزه سوالات کنکور، دانشآموزان را برای یافتن پاسخ صحیح به #چالش میکشد و امکان ندارد داوطلبان با حفظ کردنِ صرف به قبولی در دانشگاههای ممتاز و برتر برسند.
متاسفانه نظام آموزش و پرورش سالها «کلمه» را که ابزار مهم علوم انسانی است، جدی نگرفته بود و بعضاً در کتاب درسی نیز از واژگان اشتباه در متون گوناگون استفاده میشد. این موضوع حتی در دانشگاه نیز جاری بود.
فیالمثل در زمان جوانی ما در دانشگاه یکی از اساتید تفاوت همبستگی و رابطه علّی را به خوبی توصیف میکرد. ولی وقتی میخواست مثال بزند مثالهای مربوط به رابطۀ همبستگی را برای رابطۀ علّی بکار میبرد و در واقع کاربرد درست این دو واژه را در جای مناسبِ خود نمیدانست.
اینها همه نشان از عدم ارزشگذاری برای علوم انسانی و ملزومات آن دارد. « #کلمه» #مهمترین_ابزار رشتة علوم انسانی است که دارای حدود و ثغور متناسب با هر رشته است و این گونه نیست که به راحتی بتوان هر جایی هر کلمهای را به کار برد.
ادامه دارد...
در حوزۀ #علوم_انسانی از سوابق مدیریتی و اجرایی خود بگویید:
علوم انسانی #دو_ساحت دارد: ساحت اول، علوم انسانی است که در #تفکر آدمی خود را اثرگذار میکند و ساحت دوم در #شغل و حرفه.
برخی اوقات اتفاقاتی رخ میدهد که سبب میشود این دو ساحت بر یکدیگر منطبق شود و من بسیار خرسندم که برای من این اتفاق نیک محقق شد.
نخستین کاری که مشغول شدم، فعالیت در یک شرکت معماری و شهرسازی بود که در بخش شهرسازی از آماده کردن نقشههای شهری تا تهیه گزارش درگیر بودم.
شروع کار #تخصصی و #حرفهای من در علوم انسانی همراه با #تالیف و #تدریس بود.
در آن زمان هیچ کدام از انتشاراتیها در حوزۀ علوم انسانی فعالیت نمیکردند و اعتقاد بر این بود که علوم انسانی تماماً حفظ کردنی است و نیاز به یادگیری ندارد و فقط باید #حفظ کرد.
حتی #وزارت_آموزش_و_پرورش نیز همین نگاه را به علوم انسانی داشت. ناشران آموزشی صرفاً کتابهای کمک آموزشی و حل المسائل برای ریاضی و تجربی تالیف میکردند.
در آن زمان من، نخستین بار کتابی در حوزة دبیرستان برای آموزش فلسفه و آموزش منطق به طور جداگانه نوشتم و کار سختی هم بود. چرا که هیچ نمونه دیگری در علوم انسانی برای این کار در بازار موجود نبود و تنها ابزار کار من کتاب درسی بود که میبایستی با استفاده از آن، #مفاهیم_کلیدی کتاب درسی را بیرون میکشیدم و به آموزش آن در قالب کتاب کمک آموزشی میپرداختم. این کتابها در انتشارات کانون فرهنگی آموزش چاپ شدند.
در سال ۷۶ ما انتشارات خودمان را تأسیس نمودیم و برای نخستین بار بر روی #آموزش_علوم_انسانی ریسک نمودیم و به علوم انسانی به طور #جدی پرداختیم.
مجموع فعالیتهای ما در نوع خود اتفاق بزرگی را رقم زد و آن تغییر در #تیپ_طراحی_سوالات_کنکور
#علوم_انسانی بود.
تا پیش از آن در کنکور انسانی سوالات طرح شده در اکثر دروس بر مبنای حفظ کردن کتاب بود و حتی کسیکه برای یکبار کتاب را با دقت خوانده بود و مفاهیم کلیدی را حفظ کرده بود میتوانست به تعداد بسیار زیادی از سوالات پاسخ دهد ولی پس از این که ما و چند انتشارات دیگر به درسهای گوناگون علوم انسانی پرداختیم، سبک سوالات کنکور نیز تغییر کرد و #مفهومیتر شد.
امروزه سوالات کنکور، دانشآموزان را برای یافتن پاسخ صحیح به #چالش میکشد و امکان ندارد داوطلبان با حفظ کردنِ صرف به قبولی در دانشگاههای ممتاز و برتر برسند.
متاسفانه نظام آموزش و پرورش سالها «کلمه» را که ابزار مهم علوم انسانی است، جدی نگرفته بود و بعضاً در کتاب درسی نیز از واژگان اشتباه در متون گوناگون استفاده میشد. این موضوع حتی در دانشگاه نیز جاری بود.
فیالمثل در زمان جوانی ما در دانشگاه یکی از اساتید تفاوت همبستگی و رابطه علّی را به خوبی توصیف میکرد. ولی وقتی میخواست مثال بزند مثالهای مربوط به رابطۀ همبستگی را برای رابطۀ علّی بکار میبرد و در واقع کاربرد درست این دو واژه را در جای مناسبِ خود نمیدانست.
اینها همه نشان از عدم ارزشگذاری برای علوم انسانی و ملزومات آن دارد. « #کلمه» #مهمترین_ابزار رشتة علوم انسانی است که دارای حدود و ثغور متناسب با هر رشته است و این گونه نیست که به راحتی بتوان هر جایی هر کلمهای را به کار برد.
ادامه دارد...