روانشـناسی برای زندگی | PsychollogyForLife
28.1K subscribers
15K photos
1.47K videos
209 files
13.4K links
هدف کانال « آموزش مهارت های زندگی و آموزش قوانین برای بهتر زیستن برای افزایش کیفیت در تمام ابعاد زندگی (مالی، روابط، جسمانی، معنوی) »

به حضورتان مفتخریم❤️
با انتشار پست های مفید حمایت کنید

جوابگویی تبلیغات فقط👇🏻
@Excellentefficiency
Download Telegram
#یادداشت‌های_دکتر_فرنودی
#روابط_عمیق و #با_دوام #چگونه_بوجود می آید؟

#قسمت اول

شاید بهترین راه برای رسیدن به یک جواب عملی و ریشه دار در وجود ما، نوعی درون نگری و تعمق در روابط واقعی زندگی خودمان باشد. شاید اگر با کمی تمرکز و رها سازی احساس از اسارت وقایع روزمره باین سئوال مهم پاسخ بدهیم که عمیق ترین رابطه ی ما با چه کسی بوده و چرا؟ نشانه ها و علائم مهمی برایمان کشف و آشکار شود.

سپس سئوال خوب دیگر این است که چرا و با کدام ویژگی ها، این رابطه ی بخصوص عمق و دوام بیشتری پیدا کرده است؟

شما چند لحظه چشم خود را ببندید و به عمیق ترین رابطه ی انسانی خود فکر کنید. رابطه ای که صمیمی است و به شما اجازه می دهد که با برهنگی عاطفی و رفتاری در این رابطه پَرسه بزنید. رابطه ای که اعتماد از ارکان مهم آنست. رابطه ای که رفت و آمد در آن انرژی زیاد مصرف نمی کند و معمولاً حال خوش را خوشتر و حال بد را بهتر می کند.
نمی دانم در این چند لحظه ای که چشم رویهم گذاشتید چه کسی به ذهن شما وارد شد، مادر، پدر، خواهر و برادر، همسر، دوست، یک معلم، روانشناس، همسایه، همکار یا...

حالا در پاسخ باین سئوال که چرا او و نه دیگری؟، قلمی به دست بگیرید و ویژگی های آن فرد بخصوص را یادداشت کنید و یادداشت را کنار بگذارید.
حالا به یافته های علمی توجه کنید و ببینید آیا تجربه ی شما و نتایج حاصله از مطالعات رفتار شناسی با هم تناسب دارند یا نه؟
روانشناسی و عصب شناسی رفتار بر این باور است که شرط اول برقراری روابط عمیق و بادوام، تجربه ی اولیه کودک در رابطه با مادر و پدر یا کسی که این نقش را ایفاء می کند است. نوعی از دلبستگی و دلبندی یا که دلبستگی امن یا خوانده می شود وقتی بین کودک و جهان عاطفی او بوجود می آید که والدین دارای ثبات رفتاری - خوش رفتاری و مهربانی - هم حسی و توان درک احساس کودک و تلاش در راه برآوردن نیازهای او را داشته باشند و لذا کودک خود را در جهانی مهربان و فراهم ساز و قابل پیش بینی بیابد. در این صورت است که «اطمینان» یا اعتماد در کودک بوجود می آید و کودک با اشتیاق به تماشای جهان و آدمهای جهان می رود و مشتاق و رابطه گرا می شود.
اما اعتماد کردن جسارت و شهامت می خواهد. بخصوص آنهائی که در دوران اولیه ی عمر از رابطه چیزی جز ترس و درد و رنج و بی ثباتی ندیده اند در تمام طول عمر حسرت نزدیک شدن به دیگران را در دل و وحشت از این نزدیکی را در ذهن، تواماً تجربه می کنند.

@Ravan6enasiCalmMind🍁
#یادداشت‌های_دکتر_فرنودی
#روابط_عمیق و #با_دوام #چگونه_بوجود می آید؟

#قسمت دوم و پایان

خانم «سینتیا وال» در کتاب The Courage to Trust می نویسد:
اعتماد در درون خویشتن ما یا «Self» ما تجربه می شود. ولی باید بدانیم که ما سه هسته ی اصلی در خویشتن داریم.
اول کودک درونی ما که باین دلیل اعتماد می کند که کودک وار به دنبال رابطه، خوشی و بازیگوشی با دیگری است. احساس تعلق برای این «کودک درون» نقش حیاتی و تنازع بقائی دارد و بهمین دلیل است که خوش خیال در رابطه بازیگوشی می کند. کودک درون ما مایل است این خوش خیالی در همه ی عمر ادامه پیدا کند و بهمین دلیل وقتی در رابطه خِلل یا نشانه ای منفی ظاهر می شود این بخش از «خویشتن ما»، به دوست داشتنی بودن خود شک می کند و شرم و ترس او را محاصره می کند.
بخش دوم خویشتن ما که خویشتن حفاظتی ماست، وقتی «کودک درون» را ترس و شرم و تردید محاصره کرد، فوراً وارد عمل می شود و با خشم طرف مقابل را عقب می زند تا جلوی آسیب را بگیرد. این بخش از وجود ما برای حفاظت از تکرار این درد، یک نقاد درونی نیز می آفریند که دائم به ما هشدار بدهد که دلت را برای همه باز نکن. وقتی این محافظ درونی خیلی درد تجربه کند گاه بفکر «خود کشی» می افتد که ما را در برابر دردِ غیر قابل تحمل این ضربه، محافظت کند.

بخش سوم خویشتن ما بخش بالغ و بزرگسال است که تلاش می کند، رابطه را حفظ کند و البته این تلاش بخصوص وقتی کودک درون خیلی درد و آزردگی تجربه می کند، همیشه موفق نیست. ولی بهترین بخش از وجود ماست که تلاش می کند ما را به واقع بینی و مصلحت اندیشی راهنمائی کند. وقتی که ما حتی در ضربه های سخت ارتباطی، اعتماد و حرمت به خویش را فراموش نمی کنیم، ما به شیوه ای تسلیم بخش بالغ خود شده ایم و به کنترل او در آمده ایم. بخش بالغ ما، کودک درون و مراقبت درونی را پیوسته احتیاج دارد، تا به حیات خود ادامه دهد. نیاز و هدف هر بخش از خویشتن ما با یکدیگر متفاوت است ولی هر سه بخش با هم در داد و ستد است.
سه بخش خویشتن ما هر کدام تعریفی و تفسیری از اعتماد «Trust» و لذا ما با سه نوع اعتماد و سیستم اعتمادی سر و کار داریم.
سه گونه اعتماد عبارتست از «اعتماد به خود»، «اعتماد به آینده ی بهتر» و بالاخره اعتماد به دیگران.
ضعف در هر یک از این سه سیستم اعتماد، سبب می گردد که ما به اشکال مختلف به بی اعتمادی گرفتار بشویم.
بعنوان مثال وقتی که ما به خودمان اعتماد نداریم و به آینده هم خوشبین نیستیم، گرفتار ترس و تردید بسیار می شویم و اگر به دیگران اعتماد نداریم گرفتار سیستم ملامت و سرزنش و مقصر دانستن دیگران می شویم.
سوی دیگر این سیستم وحشت از این است که دیگران ما را ملامت و یا سرزنش کنند.
سیستم اعتمادی ما می تواند سیستمی سالم و یا ناسالم باشد. سیستم نا سالم اعتمادی می تواند ما را بیک زندگی پر تنش و روابط پرخطر عاطفی بکشاند. که گفتگو در این رابطه را به ماه آینده موکول می کنم

@Ravan6enasiCalmMind🍁