Psycho.methods
3.21K subscribers
90 photos
12 videos
7 files
235 links
.
دیدن خود از بیرون ودیدن دیگری از درون.
Download Telegram
Forwarded from Psycho.methods
با این حال چند سوال مطرح هست

خشم به رحم در زنان هیستریونیک(بیشترین دردهای قاعدگی مربوط به زنان هیستریونیک است از طرفی سخت ترین pmsها مربوط به این گروه هست)

و خشم به پنیس در مردان هیستریونیک(بیشترین خودارضایی ها مربوط به مردان وسواسی نیست بلکه در مردان هیستریونیک دیده میشود)

و خشم به تولید مثل در زن و مرد هیستریونیک
  و خشم هیستریونیک با والد هم جنس چگونه دیتکت و تبین میشود؟



ارائه: #دکتر_زهرا_حاج_رحیمی

کانال تلگرام:
@rasaninstitute
@psycho_nabanalytic
@vieeyanapay


☎️۰۹۱۰۳۵۰۴۳۲۰

که روان را باید فراتر از روان "روان" کرد.
.

موضوع: #شرح_یک_کیس_وسواس

🧨کیس بسیار جالب است😊
.



ارائه: #دکتر_زهرا_حاج_رحیمی



کانال تلگرام:
@rasaninstitute
@psycho_nabanalytic
@vieeyanapay


☎️۰۹۱۰۳۵۰۴۳۲۰

که روان را باید فراتر از روان "روان" کرد.
.

موضوع: #درمان _کیس_وسواس

🧨کیس بسیار جالب است😊
.



ارائه: #دکتر_زهرا_حاج_رحیمی



کانال تلگرام:
@rasaninstitute
@psycho_nabanalytic
@vieeyanapay


☎️۰۹۱۰۳۵۰۴۳۲۰

که روان را باید فراتر از روان "روان" کرد.
آموزش اخلاق به کودکان

دو روش و دو نگاه کاملا متفاوت در انتقال ارزشهای اخلاقی به کودکان وجود دارد: نگاه سنتی و نگاه مدرن.
در نگاه سنتی به اخلاق، اصلی ترین ارزش هایی که بایستی کودک آنها را از والدین و معلم فرا بگیرد وفاداری، احترام، از خودگذشتی و ایثار، مسئولیت پذیری، تواضع و عدم تکبر است. تمامی این ارزشها حول یک پارادایم اصلی جمع شده اند و آن "تکلیف" کودک در برابر دیگران است و نه "حقوق" وی. به همین دلیل در مدل سنتی اولا ارزشهایی مثل جسارت ورزی، قاطع بودن، ابراز وجود،  گرفتن حق خود از دیگران، نه تنها از سوی معلمین و والدین آموزش داده نمی شوند، بلکه برعکس، این ویژگی ها را به عنوان "ضد ارزش" به کودکان می باورانند. برای مثال کودک حق ندارد وقتی والدین در حال صحبت با یکدیگر هستند نظر دهد، چون موضوع صحبت آنها ربطی به کودک ندارد؛ کودک حق ندارد سر کلاس اگر گرسنه شد چیزی بخورد, چون این کار اوج بی شرمی و بی ادبی کودک را نسبت به معلم می رساند؛ کودک نباید احساسات منفی اش را همچون خشم به والدین و معلم ابراز کند، چون ابراز عصبانیت خلاف ادب و شان والدین و معلمین انگاشته می شود و اصولا مشورت گرفتن و هر گونه دخالت دادن کودک در تصمیم گیری ها در نگاه سنتی به اخلاق، به معنای سپردن افسار زندگی یا مدرسه به دست کودکان انگاشته می شود.
دومین نتیجه ی روش سنتی آموزش اخلاق این است که کودک در فضای چنین تربیتی، همیشه از احساس گناه رنج خواهد برد؛ چرا که هر قدر هم تابع باشد و سر به زیر، چون باز هم از درون میل به آزادی در وجود داشته و سر به زنگاه ها در او بیدار می شود، لذا خود را حتی به خاطر  داشتن "فکر آزادی" سرزنش و توبیخ می کند. چنین فردی در بزرگسالی نیز هیچ وقت خود را محق ندانسته و در برابر هر ظلمی که به او روا رود -حتی اگر در ظاهر گلایه و شکایت کند- چیزی از درون که میراث تربیت کودکی اوست، وی را به پذیرش این دردها و رنج ها می کشاند. ظلم و ستم برای چنین انسانی نه یک ناهنجار، بلکه یک امر طبیعی و معمول در زندگی انگاشته می شود و می تواند با پوشش زیبای تواضع و گذشت و صبر و تقدیر و آزمایش و هزار و یک مفهوم به ظاهر ارزشی دیگر، یک عمر سواستفاده های دیگران از خودش را بپذیرد و عمرش را به پایان رساند.
اما در نگاه مدرن به اخلاق، از همان ابتدا والدین و معلمین با کلام و رفتارشان به کودک می آموزند که تو فارغ از مفاهیم "کوچک تری" و "بزرگ تری" و احترام به بزرگترها و ...موجود بسیار بسیار بسیار ارزشمند، دوست داشتنی و قابل ستایشی هستی و هیچ کس حق بی احترامی به تو را ندارد. در واقع پیام اخلاق مدرن کاملا برعکس چیزی است که از نگاه سنتی استخراج می شود: حقوق تو از تکلالیفت در برابر دیگران اگر بیشتر نباشد لااقل کمتر نیست. پس نه تنها نیازی نیست که مدام بخاطر هزار و یک دلیل موهوم و بی ارزش، احساس گناه و شرم کنی، بلکه بایستی بیشترین انرژی ات را بگذاری برای دنبال کردن عمیق ترین و اصیل ترین انگیزه ها و علایق درونی ات و کاری به حرف و سخن و تایید دبگران هم نواشته باشی. و فقط در همین حد که در این جستجوی درونی به دیگران آسیبی وارد نکنی کافی است؛ اگر هم در مسیر جستجوی خویشتنت، به دیگری آسیبی وارد کردی با گفتگو و جبران می توانی زخم ها را ترمیم کنی و کاملا مصمم باز به راهت ادامه دهی...

این پست فقط بخشی از تفاوت این دو نگرش به تربیت کودکان بود. آنقدر تفاوت های بین این دو نگاه بی شمار است که می توان گفت که انسان تربیت شده در مکتب سنتی از بیخ و بن با فردی که از ابتدا تحت تربیت یک رویکرد انسان گرا و مدرن قرار گرفته است متفاوت است. حتی طرز احساس کردن این دو انسان با یکدیگر فرق می کند:  یکی پر از عذاب وجدان و دیگری مملو از  آزادی، عشق به خود و البته خشم به دیکتاتورهای بیرون و درون وجودش...

پی نوشت: انسانهای با صلابت و با پشتکار بر خلاف تصور رایج نه از مدل سنتی بلکه از الگوی مدرن متولد می شوند. کسی که همیشه احساس گناه می کند و دیگران را بر خود برتری می بخشد سهمش از زندگی تنها انجام تکالیف، اطاعت پذیری  و از یاد بردن امیال و آرزوهایش است.

به نقل از امیرکمیجانی

کانال تلگرام:          
@rasaninstitute
@vieeyanapay
@psycho_nabanalytic


📲۰۹۱۰۳۵۰۴۳۲۰

که روان را باید فراتر از روان "روان" کرد.
#دکتر_زهرا_حاج_رحیمی
Psycho.methods
Voice message
و اما در پایان تحلیل این فیلم

آدمها می‌گویند از دلِ دردهایت معنایی بیاب و دردت را بفهم تا از آن برای رشدت استفاده کنی. ایده‌‌ی درستی است اما درد در تنهایی امکان فهمیده شدن را ندارد؛ دردهای جانکاه صرفا وقتی فهمیده می‌شود که نزد یک آدم دیگر دیده شود.‌ پس گام اول، "دیدهِ شدن درد" است نزد یک دیگری! اگر این دیگری، "خاص" باشد گام دوم رخ می‌دهد: درد این بار به تمامه "زندگی" می‌شود. و هنگامی که درد زندگی شد، از حالت کِیاس (آشوب) تبدیل به چیزی می‌شود که حالا یک ساختار پیدا می‌کند؛ ساختار یعنی آن درد در درون ما یک جا، یک "جایگاه" بیابد. حالا آن درد معنای خاصی در ذهن و قلب ما برای خودش "جفت و جور" می‌کند و بجای اضطرابِ شدید تبدیل به چیزی می‌شود که من آن را یک تکه "شعور" می‌نامم.

دیدن درد صرفا در کنار یک دیگری می‌تواند چنین‌ پروسه‌ای را طی کند و الا بجای دگردیسیِ درد به شعور، همان حالت درهم و آشوبناک و گیج را حفظ خواهد کرد و در قالب‌های مختلف همچون نیشی، مدام ما را خواهد گزید.

دلیل آنکه وجود دیگری برای چنین دگردیسی‌ای ضرورت دارد شاید این باشد که باید زخم و درد با کسی share شود تا درک و معنا شود. هر کاری کنیم در نهایت زور ما به آن درد به تنهایی نمی‌رسد. فقط هم مساله زور و ظرفیت نیست؛ حتی اگر درد ما کوچک باشد هم باز به دیگری نیاز هست. گویی کلا التیام و ترمیم فقط از راه بودن با دیگری رخ می‌دهد. قربان صدقه‌‌ی خودمان رفتن، همدلی‌ و مراقبت از خودمان به تنهایی اثر نمی‌کند. شبیه ماساژ می‌ماند که وقتی خودت بدنت را لمس می‌کنی چندان حسی از relief حاصل نمی‌شود اما وقتی دیگری تو را لمس می‌کند تمام بدنت مورمور می‌شود (حتی در مورد اعضای جنسی نیز در این مورد تفاوت فاحشی وجود دارد).

توضیحی بیش از این نمی‌توانم برای آن بیاورم جز همینکه اصولا ما نمی‌توانیم خودمان را شفا دهیم؛ باید معشوقی، عاشقی، امامی، امامزاده‌ای، خدایی، مجسمه‌ای، بتی، بت‌واره‌‌ای، روانکاوی باشد که نخ ما را به دست گیرد.
آنجایی که وینی‌کات از یک احساس امنیت در تنهایی‌هایمان می‌گوید نیز در نهایت آن امنیت را به وجود یک آدمِ آرام‌کننده در درونمان ربط می‌دهد که تاب تنهایی را می‌آوریم.
با این چنین دیدنی درد از یک چیز جدا افتاده از ساحت وجودمان، حالا وارد دایره‌ی هویت ما می‌شود و دیگر درد و نشانه‌های مرتبط با آن به ما آن اضطراب پیشینِ وحشتناک را نخواهد داد. دلیل اضطراب گاهی همین است: چیزی مال ما است اما در عین حال مال ما نیست. هنگامی که آن چیز را به تمامه مال خود کنیم اضطراب ناپدید می‌شود.

به نقل از امیرکمیجانی

کانال تلگرام:          
@rasaninstitute
@vieeyanapay
@psycho_nabanalytic


📲۰۹۱۰۳۵۰۴۳۲۰

که روان را باید فراتر از روان "روان" کرد.
#دکتر_زهرا_حاج_رحیمی
بیمار اسکیزوفرن
درگوشه اتاق در درب ورودی سالن در حال دفع مدفوع است(رفتار bizzar) تحلیل او از منظر دفاعهای سطح پایین کودکی چیست؟


بیمار دیگری در اتاق با پالتو و عینک افتابی نشسته است (رفتارodd) تحلیل شما چیست؟

کانال تلگرام:          
@rasaninstitute
@vieeyanapay
@psycho_nabanalytic


📲۰۹۱۰۳۵۰۴۳۲۰

که روان را باید فراتر از روان "روان" کرد.
#دکتر_زهرا_حاج_رحیمی
Forwarded from گروه راسان
درود به دوستانم

فردا تدریسی خواهیم داشت در مجموعه راسان پیرو #پژوهش_مولد و اینکه چگونه اسپانسر پژوهشی از داخل و خارج ایران پیدا کنیم.

و حتا #فاند. 😊


چگونه از پژوهش به #درامد برسیم.

همراه من باشید.

#ویژه_همه_رشته_ها



#دکتر_زهرا_حاج_رحیمی

🪙 https://www.rasanpsy.ir/

صفحه اینستاگرام:
rasaninpsy.ir
@ravandarmani_psycho


کانال تلگرام:          
@rasaninstitute
@vieeyanapay
@psycho_nabanalytic


📲۰۹۱۰۳۵۰۴۳۲۰

که روان را باید فراتر از روان "روان" کرد.