This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
گزارشگر ازش میپرسه: به نظر شما چه تعداد فوتی در تصادفات رانندگی قابل قبول است؟
اتفاقی که بعدش میافته رو ببینید...
@politicalculture
اتفاقی که بعدش میافته رو ببینید...
@politicalculture
یادداشتی از : دکتر محمود سریعالقلم
ایران و ژاپن دو کشور غیرغربی بودند که هم زمان در سال 1860 میلادی به توسعه و مدرنیته علاقهمند شدند و تنها دو کشوری هم بودند که در آنزمان خارج از آمریکای شمالی و اروپا به سوی مدرنیته رفتند .
ژاپنیها چه کردند ؟
اولین کاری که ژاپنیها انجام دادند این بود که سراغ اروپا رفتند و لیستی از نهادهای آنها را شناسایی کردند ، به آمریکاییها گفتند شما در دبستان چه درس میدهید ؟ به انگلیسیها گفتند شما نیروی دریاییتان را چگونه اداره میکنید ؟ از فرانسویها دانشگاه را گرفتند ، از بلژیکیها نظام بانکی را گرفتند و از آلمانها نظام صنعتی را ... بعد همان نهادها را آوردند ، از تجارب آنها بهره بردند ، رویهها را آموختند بعد با تحقیق و مطالعه آن را به گونهای با فرهنگ بومیشان تلفیق کردند که با وجود رسیدن به قلههای توسعه همچنان نام ژاپن کلماتی مانند سامورایی یا اژدها را در ذهن ما تداعی میکند
ما چه کردیم ؟
گفتیم برای رسیدن به مدرنیته آزادی میخواهیم و حکومت مشروطه را مطرح کردیم ... ایران در آن زمان حدود ۱۰میلیون نفر جمعیت داشت که در خوشبینانه ترین حالت ۱۰هزار نفرشان سواد داشتند ، وقتی شما با نه میلیون و نهصد هزاز نفر بیسواد و ده هزار نفر باسواد به دنبال آزادی بروید طبیعیست که آن آزادیخواهی به هرجومرج منتهی خواهد شد اما چون ذهن ما ایرانیها تدریجی و فرآیندی نیست و همیشه دنبال پرش هستیم بجای تعریف نهاد حکمرانی خواستیم با آزادی ره صدساله را یک شبه طی کنیم ، حکمرانی در نهاد تعریف میشود و اصلاح نهادهاست که پایداری میآورد پس ما اگر دنبال ثبات و توسعه هستیم باید نهاد ایجاد کنیم یعنی همان مسیری که ژاپن رفت
اگر ما توسعه میخواستیم از جهانی شدن فرار نمیکردیم چون اگر ما عضو سازمان تجارت جهانی شویم آنگاه مجبوریم که شفاف عمل کنیم ، اگر نظام بانکی ما با دنیا کار کند مجبور است شفاف عمل کند که این به صورت خودکار جلوی تمام فسادها را میگیرد , فساد با تشکیل همایش و سخنرانی درمان نمیشود
باز تاکید میکنم که بزرگترین چالش ما رسیدن به یک قرارداد اجتماعی ست ، قرارداد اجتماعی یعنی مجموعۀ نخبگان ، روشنفکران ، نویسندگان ، خبرنگاران و جریانهای سیاسی مسلط در کشور به یک جمعبندی برسند که چه کنیم تا کشور خوب اداره شود ، ثروت ایجاد گردد و مردم خوب زندگی کنند نه اینکه هر هشتسال مسیر کشور را عوض کنیم و یک جهانبینی جدید را مبنای عملمان قرار دهیم تا نظام بینالملل اصلا تکلیف خودش را با ما نداند
نگرانی و آگاهی نسل امروز ما نسبت به ایران و آیندۀ آن از نسلهای قبلشان بسیار بیشتر است و این نسل با تشکل پیدا کردن میتواند آغازگر جریان فکری توسعه باشد و روند دموکراتیک شدن کشور زودتر محقق گردد البته اگر مسئولان بالای ٨٠ سال فعلی مملکت به آنها میدان دهند
@politicalculture
ایران و ژاپن دو کشور غیرغربی بودند که هم زمان در سال 1860 میلادی به توسعه و مدرنیته علاقهمند شدند و تنها دو کشوری هم بودند که در آنزمان خارج از آمریکای شمالی و اروپا به سوی مدرنیته رفتند .
ژاپنیها چه کردند ؟
اولین کاری که ژاپنیها انجام دادند این بود که سراغ اروپا رفتند و لیستی از نهادهای آنها را شناسایی کردند ، به آمریکاییها گفتند شما در دبستان چه درس میدهید ؟ به انگلیسیها گفتند شما نیروی دریاییتان را چگونه اداره میکنید ؟ از فرانسویها دانشگاه را گرفتند ، از بلژیکیها نظام بانکی را گرفتند و از آلمانها نظام صنعتی را ... بعد همان نهادها را آوردند ، از تجارب آنها بهره بردند ، رویهها را آموختند بعد با تحقیق و مطالعه آن را به گونهای با فرهنگ بومیشان تلفیق کردند که با وجود رسیدن به قلههای توسعه همچنان نام ژاپن کلماتی مانند سامورایی یا اژدها را در ذهن ما تداعی میکند
ما چه کردیم ؟
گفتیم برای رسیدن به مدرنیته آزادی میخواهیم و حکومت مشروطه را مطرح کردیم ... ایران در آن زمان حدود ۱۰میلیون نفر جمعیت داشت که در خوشبینانه ترین حالت ۱۰هزار نفرشان سواد داشتند ، وقتی شما با نه میلیون و نهصد هزاز نفر بیسواد و ده هزار نفر باسواد به دنبال آزادی بروید طبیعیست که آن آزادیخواهی به هرجومرج منتهی خواهد شد اما چون ذهن ما ایرانیها تدریجی و فرآیندی نیست و همیشه دنبال پرش هستیم بجای تعریف نهاد حکمرانی خواستیم با آزادی ره صدساله را یک شبه طی کنیم ، حکمرانی در نهاد تعریف میشود و اصلاح نهادهاست که پایداری میآورد پس ما اگر دنبال ثبات و توسعه هستیم باید نهاد ایجاد کنیم یعنی همان مسیری که ژاپن رفت
اگر ما توسعه میخواستیم از جهانی شدن فرار نمیکردیم چون اگر ما عضو سازمان تجارت جهانی شویم آنگاه مجبوریم که شفاف عمل کنیم ، اگر نظام بانکی ما با دنیا کار کند مجبور است شفاف عمل کند که این به صورت خودکار جلوی تمام فسادها را میگیرد , فساد با تشکیل همایش و سخنرانی درمان نمیشود
باز تاکید میکنم که بزرگترین چالش ما رسیدن به یک قرارداد اجتماعی ست ، قرارداد اجتماعی یعنی مجموعۀ نخبگان ، روشنفکران ، نویسندگان ، خبرنگاران و جریانهای سیاسی مسلط در کشور به یک جمعبندی برسند که چه کنیم تا کشور خوب اداره شود ، ثروت ایجاد گردد و مردم خوب زندگی کنند نه اینکه هر هشتسال مسیر کشور را عوض کنیم و یک جهانبینی جدید را مبنای عملمان قرار دهیم تا نظام بینالملل اصلا تکلیف خودش را با ما نداند
نگرانی و آگاهی نسل امروز ما نسبت به ایران و آیندۀ آن از نسلهای قبلشان بسیار بیشتر است و این نسل با تشکل پیدا کردن میتواند آغازگر جریان فکری توسعه باشد و روند دموکراتیک شدن کشور زودتر محقق گردد البته اگر مسئولان بالای ٨٠ سال فعلی مملکت به آنها میدان دهند
@politicalculture
سن و سالت چقدر بايد باشد تا بزرگسال تلقی شوی؟
سازمان بهداشت جهانی طبقه بندی جديدی درباره مراحل عمر انسان ارائه كرده است. بگونه ای كه ٥٥ سالگی را مراحل جوانی برشمرده است!
در اين طبقه بندی آمده:
١٧ سالگي پائين تر از سن قانونی
١٨ - ٢٥ سالگي نوجوانی
٢٥ - ٦٥ جوانی
٦٦- ٧٩ ميانسالی
٨٠ - ٩٠ بزرگسالی
١٠٠ تا بالاتر پيرمردی
@politicalculture
سازمان بهداشت جهانی طبقه بندی جديدی درباره مراحل عمر انسان ارائه كرده است. بگونه ای كه ٥٥ سالگی را مراحل جوانی برشمرده است!
در اين طبقه بندی آمده:
١٧ سالگي پائين تر از سن قانونی
١٨ - ٢٥ سالگي نوجوانی
٢٥ - ٦٥ جوانی
٦٦- ٧٩ ميانسالی
٨٠ - ٩٠ بزرگسالی
١٠٠ تا بالاتر پيرمردی
@politicalculture
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
ویدیویی از بخش پروازهای داخلی فرودگاه جدید استانبول این فرودگاه بزرگترین فرودگاه جهان است.
این فرودگاه مدرن جایگزین فرودگاه آتاتورک شده است و پس از افتتاح تمامی فازهایش بزرگترین فرودگاه جهان خواهد شد
در حال حاضر تمامی پروازهای داخلی به جای آتاتورک در این فرودگاه فرود آمدند , و فرودگاه آتاتورک مرکز تجارت بین الملل ، نمایشگاه بین المللی ، پارک و فضای سبز و محلی برای پروازهای آموزشی خواهد شد
@politicalculture
این فرودگاه مدرن جایگزین فرودگاه آتاتورک شده است و پس از افتتاح تمامی فازهایش بزرگترین فرودگاه جهان خواهد شد
در حال حاضر تمامی پروازهای داخلی به جای آتاتورک در این فرودگاه فرود آمدند , و فرودگاه آتاتورک مرکز تجارت بین الملل ، نمایشگاه بین المللی ، پارک و فضای سبز و محلی برای پروازهای آموزشی خواهد شد
@politicalculture
سون تزو در کتاب "هنر جنگاوری" می گوید:
"يكصد پيروزی در يكصد جنگ، اوج كاردانی يك فرمانده نيست! منتهای هنرمندی يك فرمانده، واداشتن دشمن به اطاعت، بدون جنگ است!"
@politicalculture
"يكصد پيروزی در يكصد جنگ، اوج كاردانی يك فرمانده نيست! منتهای هنرمندی يك فرمانده، واداشتن دشمن به اطاعت، بدون جنگ است!"
@politicalculture
فرهنگ سیاسی
سالها پیش وقتی خانم آنگ سان سوچی، سیاستمدار میانماری در حصر خانگی بود و سازمان های حقوق بشری و مجامع بین المللی تا حد اخذ جایزه صلح نوبل برای ایشان پیش رفتند، فکر نمی کردند روزی در کسوت یک مقام مسئول، بی اعتنا از کنار مساله کشتار هموطنان مسلمانش بگذرد، طوری…
همانطور که حدس می زدیم، پروپاگاندای یک فعال سیاسی ایرانی نه تنها هیچ عایدی برای مملکت نداشت بلکه منجر به اخذ شهروندی افتخاری از کشور فرانسه شد!!! بالاخره نفهمیدیم هدف خانم نسرین ستوده ایران بود یا فرانسه!!؟
@politicalculture
@politicalculture
ساحل پبل ( Pebble ) در جزیره کرت ( Crete ) در کشور یونان. چقدر زیباست!
@politicalculture
@politicalculture
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
ببینید این جناب سرهنگ چه با شکوه می ایستد در برابر سیل و طوفان سروی که عاشقانه در برابر مردم اش خم می شود...
این کلیپ را بارها و بارها باید دید و برای هزاران نفر فرستاد!
@politicalculture
این کلیپ را بارها و بارها باید دید و برای هزاران نفر فرستاد!
@politicalculture
تفاوت "رشد"، "پیشرفت" و "توسعه"
سه واژه رشد (Growth)، پیشرفت (Progress) و توسعه (Development) در سه معنای مختلفی به کار برده میشوند و حال اینکه ما در بسیاری اوقات آنها را جابهجا به کار میبریم.
"رشد"تکثیر وضع موجود است. به عنوان مثال ایران خودرو امسال 100 هزار خودرو تولید کرده است و سال دیگر 200 هزار خودرو با همان وضعیت تولید میکند یا افزایش تعداد جادهها، فرودگاهها، سدها نشانه رشد است.
"پیشرفت" اما در مرحله بالاتری از رشد و به معنای این است که وضع موجود را با کیفیت مادی یا فناوری بهتری تکثیر کنیم یا ارتقا دهیم. به طور مثال ایران خودرو در سال آینده خودروهای مدل بالاتری را با کیفیت و فناوری بهتر تولید میکند. یا اینکه سدها با فرآیند متفاوت و کیفیت بهینهتری ساخته شود. یا اینکه فولاد مبارکه تولید فولاد را به جای روش کوره بلند با روش قوس الکتریکی تولید کند. اینها نمونه هایی از مصادیق پیشرفت هستند. ما بعد از انقلاب شاهد رشد و پیشرفت زیادی بودیم، حتی در برخی حوزهها بیش از حد رشد و گاهی پیشرفت داشتهایم.
اما واژه سوم یعنی "توسعه" برخلاف دو مفهوم قبلی، به معنای تحول کیفی در پدیده موجود است. توسعه به معنای تغییر در خلقوخوی فردی و الگوهای رفتاری، اجتماعی و حتی ماهیت پدیدههاست. به طور مثال اگر عضلات را قوی کنیم و افزایش دهیم با پدیده رشد روبهرو هستیم. اگر با این عضلات بتوانیم کارهای حرفهای ورزشی مثل ژیمناستیک انجام بدهیم با پدیده پیشرفت همراه بودهایم اما اگر از لحاظ رفتارها و خلقوخوها انسان متفاوت دیگری شدیم، توسعه یافتهایم.
در توسعه، جامعه جاندارترمیشود. در جامعه توسعه یافته، حساسیتها و توجهات بیشتر است و جامعه نسبت به هر رفتاری واکنش نشان میدهد. به همین دلیل است که در جوامع توسعه یافته، جامعه زنده و پویاست و به نوعی روح پیدا میکند. زمانی که توسعه روی میدهد ابعاد کمّی پیشرفت و رشد در روح متجلی میشود و کیفیت تحول، مدنظر قرار میگیرد.
در واقع، از منظر دیگری، توسعه دارای دو بعد است:
«بعد اقتصادی و مادی» و بعد «فرهنگی و رفتاری».
در بعد اقتصادی، توسعه تولید «رفاه» میکند و رفاه زمانی است که ما میتوانیم خود را از فشارها و تصادفهای طبیعی و غیرطبیعی مصون کنیم. در این بعدِ توسعه، ما نیازمند سرمایه اقتصادی هستیم.
سرمایه اقتصادی هم نیروی انسانی میخواهد و نیروی انسانی هم در دانشگاه تربیت میشود. بنابراین احساس نیازبه نیروی فنی شکل میگیرد. بعد اقتصادی به دنبال رفاه است و فرآیندی که طی میشود،رشدو پیشرفت است.
اماتوسعه، بعد فرهنگی و رفتاری هم دارد؛ زمانی شما تمامی ابزارها وامکانات اقتصادی و رفاهی را در اختیار دارید اما از وضعیت جامعهتان احساس ناراحتی و کلافگی میکنید، آرام و قرار ندارید و نسبت به رفتارهای پیرامونی خود احساس انزجار میکنید. با وجود اینکه رفاه دارید اما احساس رضایت نمیکنید. مثلا ما در خودرویی مدرن با «رفاه» کامل نشسته ایم اما به علت بینظمی و بیقانونی، از رانندگی در این شهر «رضایت» نداریم. در واقع فرزندان ما به دلیل عدم احساس رضایت است که مهاجرت میکنند و با پدیده فرار مغزها مواجه میشویم.
ما به طور نسبی «رفاه» داریم اما «رضایت» همان چیزی است که ما نمیتوانیم تولید کنیم و به واقع رضایت نتیجه همان بعد دوم توسعه یعنی بعد فرهنگی رفتاری است.
زمانی که بعد دوم توسعه رخ نمیدهد، روابط و رفتارهای ما تیز و برنده و پرهزینه میشود. در جوامع توسعه نیافته، شما اگر چه ابزارهای پیشرفت را در اختیار دارید اما رفتارهایتان تیز و همراه با خشونت است.
بنابراین در این مفهوم، توسعه به معنای صیقل دادن تیزیهای اجتماعی است. جامعهای که توانایی این را داشته باشد که تیزیها را صیقل دهد، مناسباتش توسعه مییابد. بعد فرهنگی و رفتاری توسعه، تیزی های رفتار ما را صیقل میدهد و مناسبات اجتماعی ما را کم هزینه تر میکند و در نتیجه صیقل خوردن تیزیها، رضایت شکل میگیرد./دکتر رنانی
@politicalculture
سه واژه رشد (Growth)، پیشرفت (Progress) و توسعه (Development) در سه معنای مختلفی به کار برده میشوند و حال اینکه ما در بسیاری اوقات آنها را جابهجا به کار میبریم.
"رشد"تکثیر وضع موجود است. به عنوان مثال ایران خودرو امسال 100 هزار خودرو تولید کرده است و سال دیگر 200 هزار خودرو با همان وضعیت تولید میکند یا افزایش تعداد جادهها، فرودگاهها، سدها نشانه رشد است.
"پیشرفت" اما در مرحله بالاتری از رشد و به معنای این است که وضع موجود را با کیفیت مادی یا فناوری بهتری تکثیر کنیم یا ارتقا دهیم. به طور مثال ایران خودرو در سال آینده خودروهای مدل بالاتری را با کیفیت و فناوری بهتر تولید میکند. یا اینکه سدها با فرآیند متفاوت و کیفیت بهینهتری ساخته شود. یا اینکه فولاد مبارکه تولید فولاد را به جای روش کوره بلند با روش قوس الکتریکی تولید کند. اینها نمونه هایی از مصادیق پیشرفت هستند. ما بعد از انقلاب شاهد رشد و پیشرفت زیادی بودیم، حتی در برخی حوزهها بیش از حد رشد و گاهی پیشرفت داشتهایم.
اما واژه سوم یعنی "توسعه" برخلاف دو مفهوم قبلی، به معنای تحول کیفی در پدیده موجود است. توسعه به معنای تغییر در خلقوخوی فردی و الگوهای رفتاری، اجتماعی و حتی ماهیت پدیدههاست. به طور مثال اگر عضلات را قوی کنیم و افزایش دهیم با پدیده رشد روبهرو هستیم. اگر با این عضلات بتوانیم کارهای حرفهای ورزشی مثل ژیمناستیک انجام بدهیم با پدیده پیشرفت همراه بودهایم اما اگر از لحاظ رفتارها و خلقوخوها انسان متفاوت دیگری شدیم، توسعه یافتهایم.
در توسعه، جامعه جاندارترمیشود. در جامعه توسعه یافته، حساسیتها و توجهات بیشتر است و جامعه نسبت به هر رفتاری واکنش نشان میدهد. به همین دلیل است که در جوامع توسعه یافته، جامعه زنده و پویاست و به نوعی روح پیدا میکند. زمانی که توسعه روی میدهد ابعاد کمّی پیشرفت و رشد در روح متجلی میشود و کیفیت تحول، مدنظر قرار میگیرد.
در واقع، از منظر دیگری، توسعه دارای دو بعد است:
«بعد اقتصادی و مادی» و بعد «فرهنگی و رفتاری».
در بعد اقتصادی، توسعه تولید «رفاه» میکند و رفاه زمانی است که ما میتوانیم خود را از فشارها و تصادفهای طبیعی و غیرطبیعی مصون کنیم. در این بعدِ توسعه، ما نیازمند سرمایه اقتصادی هستیم.
سرمایه اقتصادی هم نیروی انسانی میخواهد و نیروی انسانی هم در دانشگاه تربیت میشود. بنابراین احساس نیازبه نیروی فنی شکل میگیرد. بعد اقتصادی به دنبال رفاه است و فرآیندی که طی میشود،رشدو پیشرفت است.
اماتوسعه، بعد فرهنگی و رفتاری هم دارد؛ زمانی شما تمامی ابزارها وامکانات اقتصادی و رفاهی را در اختیار دارید اما از وضعیت جامعهتان احساس ناراحتی و کلافگی میکنید، آرام و قرار ندارید و نسبت به رفتارهای پیرامونی خود احساس انزجار میکنید. با وجود اینکه رفاه دارید اما احساس رضایت نمیکنید. مثلا ما در خودرویی مدرن با «رفاه» کامل نشسته ایم اما به علت بینظمی و بیقانونی، از رانندگی در این شهر «رضایت» نداریم. در واقع فرزندان ما به دلیل عدم احساس رضایت است که مهاجرت میکنند و با پدیده فرار مغزها مواجه میشویم.
ما به طور نسبی «رفاه» داریم اما «رضایت» همان چیزی است که ما نمیتوانیم تولید کنیم و به واقع رضایت نتیجه همان بعد دوم توسعه یعنی بعد فرهنگی رفتاری است.
زمانی که بعد دوم توسعه رخ نمیدهد، روابط و رفتارهای ما تیز و برنده و پرهزینه میشود. در جوامع توسعه نیافته، شما اگر چه ابزارهای پیشرفت را در اختیار دارید اما رفتارهایتان تیز و همراه با خشونت است.
بنابراین در این مفهوم، توسعه به معنای صیقل دادن تیزیهای اجتماعی است. جامعهای که توانایی این را داشته باشد که تیزیها را صیقل دهد، مناسباتش توسعه مییابد. بعد فرهنگی و رفتاری توسعه، تیزی های رفتار ما را صیقل میدهد و مناسبات اجتماعی ما را کم هزینه تر میکند و در نتیجه صیقل خوردن تیزیها، رضایت شکل میگیرد./دکتر رنانی
@politicalculture
ریشه ی چند اصطلاح عامیانه
زپرتی: واژه ی روسی Zeperti به معنی زندانی است و استفاده از آن یادگار زمان قزاقهای روسی در ایران است. در آن دوران هرگاه سربازی به زندان میافتاد دیگران میگفتند یارو زپرتی شد و این واژه کم کم این معنی را به خود گرفت که کار و بار کسی خراب شده و اوضاعش به هم ریخته است.
هشلهف: مردم برای بیان این نظر که واگفت (تلفظ) برخی از واژهها یا عبارات از یک زبان بیگانه تا چه اندازه میتواند نازیبا و نچسب باشد، جمله ی انگلیسی I shall have به معنی من خواهم داشت را به مسخره هشلهف خواندهاند تا بگویند ببینید واگویی این عبارت چقدر نامطبوع است! و اکنون دیگر این واژه ی مسخره آمیز را برای هر واژه ی عبارت نچسب و نامفهوم دیگر نیز (چه فارسی و چه بیگانه (به کار میبرند.
چُسان فسان :از واژه ی روسی Cossani Fossani به معنی آرایش شده و شیک پوشیده گرفته شده است.
شر و ور :از واژه ی فرانسوی Charivari به معنی همهمه، هیاهو و سرو صدا گرفته شده است.
اسکناس: از واژه ی روسی Assignatsia که خود از واژه ی فرانسویAssignat به معنی برگه دارای ضمانت گرفته شده است.
فکسنی: از واژه ی روسی Fkussni به معنای بامزه گرفته شده است و به کنایه و واژگونه به معنای بیخود و مزخرف به کار برده شده است.
نخاله: یادگار سربازخانههای قزاقهای روسی در ایران است که به زبان روسی به آدم بی ادب و گستاخ میگفتند Nakhal و مردم از آن برای اشاره به چیز اسقاط و به درد نخور هم استفاده کردهاند.
آکبند: آیا می دانستید کلمه آکبند نه کلمه ای لاتین است و نه فارسی؟قدیما که بندر آبادان بهترین بندر ایران بود و کشتی های تجاری اونجا بارشون رو تخلیه می کردند روی بعضی از اجناس که خیلی مرغوب بودند نوشته شده بودUK BAND یعنی بسته بندی شده انگلیس ولی آبادانی های عزیز اونرو آکبند می خوندند و همین طوری شد که این تلفظ اشتباه در تمام ایران منتشر شد و همه به جنسی که بسته بندی شده می گن آکبند.
@politicalculture
زپرتی: واژه ی روسی Zeperti به معنی زندانی است و استفاده از آن یادگار زمان قزاقهای روسی در ایران است. در آن دوران هرگاه سربازی به زندان میافتاد دیگران میگفتند یارو زپرتی شد و این واژه کم کم این معنی را به خود گرفت که کار و بار کسی خراب شده و اوضاعش به هم ریخته است.
هشلهف: مردم برای بیان این نظر که واگفت (تلفظ) برخی از واژهها یا عبارات از یک زبان بیگانه تا چه اندازه میتواند نازیبا و نچسب باشد، جمله ی انگلیسی I shall have به معنی من خواهم داشت را به مسخره هشلهف خواندهاند تا بگویند ببینید واگویی این عبارت چقدر نامطبوع است! و اکنون دیگر این واژه ی مسخره آمیز را برای هر واژه ی عبارت نچسب و نامفهوم دیگر نیز (چه فارسی و چه بیگانه (به کار میبرند.
چُسان فسان :از واژه ی روسی Cossani Fossani به معنی آرایش شده و شیک پوشیده گرفته شده است.
شر و ور :از واژه ی فرانسوی Charivari به معنی همهمه، هیاهو و سرو صدا گرفته شده است.
اسکناس: از واژه ی روسی Assignatsia که خود از واژه ی فرانسویAssignat به معنی برگه دارای ضمانت گرفته شده است.
فکسنی: از واژه ی روسی Fkussni به معنای بامزه گرفته شده است و به کنایه و واژگونه به معنای بیخود و مزخرف به کار برده شده است.
نخاله: یادگار سربازخانههای قزاقهای روسی در ایران است که به زبان روسی به آدم بی ادب و گستاخ میگفتند Nakhal و مردم از آن برای اشاره به چیز اسقاط و به درد نخور هم استفاده کردهاند.
آکبند: آیا می دانستید کلمه آکبند نه کلمه ای لاتین است و نه فارسی؟قدیما که بندر آبادان بهترین بندر ایران بود و کشتی های تجاری اونجا بارشون رو تخلیه می کردند روی بعضی از اجناس که خیلی مرغوب بودند نوشته شده بودUK BAND یعنی بسته بندی شده انگلیس ولی آبادانی های عزیز اونرو آکبند می خوندند و همین طوری شد که این تلفظ اشتباه در تمام ایران منتشر شد و همه به جنسی که بسته بندی شده می گن آکبند.
@politicalculture
همه زندگی اش بعد از سیل!
همدیگر را تنها نگذاریم!
روزی خواهد که نگاه میکنیم برای دیگران چه قدمهایی برداشتیم.
@politicalculture
همدیگر را تنها نگذاریم!
روزی خواهد که نگاه میکنیم برای دیگران چه قدمهایی برداشتیم.
@politicalculture
تفسیر داستایوفسکی از آزادی
همه ملت ها سقف آزادی دارند؛
سقف آزادی رابطه مستقیم با قامت فکری مردمان دارد، با همت بلند مردمان سقف بلند میشود، در جامعه ای که قامت تفکر و همت مردم کوتاه باشد سقف آزادی هم به همان نسبت کوتاه میشود.
وقتی سقف آزادی کوتاه باشد، آدمهای بزرگ سرشان آنقدر به سقف میخورد که حذف میشوند، آدمهای کوتوله اما راحت جولان میدهند، بعضی از آدمهای بزرگ هم برای بقا آنقدر سرشان را خم می کنند که کوتوله میشوند.
آن وقت سقف ها هی پایین تر و پایین تر می آید و مردم هی بیشتر و بیشتر قوز میکنند
تا اینکه تا کمر خم میشوند و دیگر نمیتوانند قد راست کنند.......
@politicalculture
همه ملت ها سقف آزادی دارند؛
سقف آزادی رابطه مستقیم با قامت فکری مردمان دارد، با همت بلند مردمان سقف بلند میشود، در جامعه ای که قامت تفکر و همت مردم کوتاه باشد سقف آزادی هم به همان نسبت کوتاه میشود.
وقتی سقف آزادی کوتاه باشد، آدمهای بزرگ سرشان آنقدر به سقف میخورد که حذف میشوند، آدمهای کوتوله اما راحت جولان میدهند، بعضی از آدمهای بزرگ هم برای بقا آنقدر سرشان را خم می کنند که کوتوله میشوند.
آن وقت سقف ها هی پایین تر و پایین تر می آید و مردم هی بیشتر و بیشتر قوز میکنند
تا اینکه تا کمر خم میشوند و دیگر نمیتوانند قد راست کنند.......
@politicalculture
ترزا می در اندیشه برگزاری رفراندوم دوم برگزیت!
◽️به گزارش کانال خبری فراتاب و به نقل از تلگراف، ترزا می، نخست وزیر بریتانیا در حال فکر کردن درباره رأی گیری در مجلس عوام بر سر برگزاری دومین همه پرسی در مورد برگزیت است.
@politicalculture
◽️به گزارش کانال خبری فراتاب و به نقل از تلگراف، ترزا می، نخست وزیر بریتانیا در حال فکر کردن درباره رأی گیری در مجلس عوام بر سر برگزاری دومین همه پرسی در مورد برگزیت است.
@politicalculture
Media is too big
VIEW IN TELEGRAM
«صدای سم اسبان...»
پیشنهاد میکنم این فیلم بسیار باکیفیت را از سالهای دهۀ ۱۸۹۰ ببینید. فیلم صحنههایی از شهر پاریس را در سالهای ۱۸۹۶ تا ۱۹۰۰ نشان میدهد، بسیار روی فیلم کار شده، صداگذاری و ترمیم شده و نتیجه عالی از کار درآمده.
مظفرالدین شاه اول بار در فروردین ۱۲۷۹ شمسی (برابر با آوریل ۱۹۰۰) راهی اروپا شد، شهر و مردمانی که او در پاریس میدید اینطور بود که در فیلم میبینید. هنوز هیچ نشانی از هیچ نوع خودرویی نیست، شهر در تسخیر درشکههاست. تصاویری از حدود ۱۲۰ تا ۱۲۵ سال پیش...
چه صداگذاری خوبی! حتا برای لحظهای که زنی چترش رو باز میکنه صدای باز شدن چتر رو گذاشتند.
@politicalculture
پیشنهاد میکنم این فیلم بسیار باکیفیت را از سالهای دهۀ ۱۸۹۰ ببینید. فیلم صحنههایی از شهر پاریس را در سالهای ۱۸۹۶ تا ۱۹۰۰ نشان میدهد، بسیار روی فیلم کار شده، صداگذاری و ترمیم شده و نتیجه عالی از کار درآمده.
مظفرالدین شاه اول بار در فروردین ۱۲۷۹ شمسی (برابر با آوریل ۱۹۰۰) راهی اروپا شد، شهر و مردمانی که او در پاریس میدید اینطور بود که در فیلم میبینید. هنوز هیچ نشانی از هیچ نوع خودرویی نیست، شهر در تسخیر درشکههاست. تصاویری از حدود ۱۲۰ تا ۱۲۵ سال پیش...
چه صداگذاری خوبی! حتا برای لحظهای که زنی چترش رو باز میکنه صدای باز شدن چتر رو گذاشتند.
@politicalculture
انگلیسیها ضرب المثلی دارند با این مضمون:
"کسی که فقط لندن را دیده باشد، لندن را هم نمیشناسد"
باید پاریس و رم و برلین را هم ببینی تا بتوانی بگویی لندن شهر خوبيست يا نه ...
تک منبعی بودن انسان را متعصب و خشک بار می آورد و عمق فهم را به طرز عجیبی کاهش مى دهد ...
@politicalculture
"کسی که فقط لندن را دیده باشد، لندن را هم نمیشناسد"
باید پاریس و رم و برلین را هم ببینی تا بتوانی بگویی لندن شهر خوبيست يا نه ...
تک منبعی بودن انسان را متعصب و خشک بار می آورد و عمق فهم را به طرز عجیبی کاهش مى دهد ...
@politicalculture
وقتی کسی ایده و آرزوی بزرگی دارد
باید از صحبت کردن در موردش با افراد عادی خودداری کند؛
زیرا به قدری سرکوبش خواهند کرد تا یکی از خودشان شود.
مارگارت تاچر
@politicalculture
باید از صحبت کردن در موردش با افراد عادی خودداری کند؛
زیرا به قدری سرکوبش خواهند کرد تا یکی از خودشان شود.
مارگارت تاچر
@politicalculture