This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
والا اگه این انرژیرو بجای کبوتر روی ساخت فضاپیما گذاشته بودن الان ایلان ماسک دیگه کی بود!؟
@politicalculture
@politicalculture
Media is too big
VIEW IN TELEGRAM
پول نفت برای مردم
از نفت به ثروت ملی
داستان کشوری که نفت را خرج نکرد، بلکه سرمایه کرد
مقایسه مورد نروژ با کشورهای دیگه
گوینده: علی بندری
@politicalculture
از نفت به ثروت ملی
داستان کشوری که نفت را خرج نکرد، بلکه سرمایه کرد
مقایسه مورد نروژ با کشورهای دیگه
گوینده: علی بندری
@politicalculture
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
مطهرنیا: آمریکاییها پس از روشن شدن تکلیف نوهارتلند - با مرکزیت تهران - به سراغ شرق آسیا خواهند رفت.
نظم نوین جهانی در حال شکلگیری است.
آنچه امروز در خاورمیانه میبینیم، یک امر برنامهریزی شده است.
اسرائیل - به عنوان مجری - با رهبری حرکت در ایجاد نظم نوین جهانی هماهنگ است؛ تمایز خاصی میان جمهوریخواهان و دموکراتهای آمریکا در این مورد وجود ندارد/ بلومبرگ فارسی
کانال فرهنگسیاسی: طرح نظرات به معنی تایید آنها نیست.
@politicalculture
نظم نوین جهانی در حال شکلگیری است.
آنچه امروز در خاورمیانه میبینیم، یک امر برنامهریزی شده است.
اسرائیل - به عنوان مجری - با رهبری حرکت در ایجاد نظم نوین جهانی هماهنگ است؛ تمایز خاصی میان جمهوریخواهان و دموکراتهای آمریکا در این مورد وجود ندارد/ بلومبرگ فارسی
کانال فرهنگسیاسی: طرح نظرات به معنی تایید آنها نیست.
@politicalculture
نظرات چرچیل درباره بمبافکنها و اهمیت حمله هوایی در جنگ
در ژوئن 1940، با سقوط فرانسه و آغاز نبرد بریتانیا، وینستون چرچیل، نخستوزیر بریتانیا، نقشی حیاتی برای بمبافکنها در مسیر پیروزی جنگ قائل شد. در اوج نبرد، او در 3 سپتامبر 1940 اعلام کرد: «جنگندهها ناجی ما هستند، اما تنها بمبافکنها راه رسیدن به پیروزی را فراهم میکنند.»
او در نامهای به دوست نزدیکش، لرد بیوربروک، وزیر تولید هواپیما، تأکید کرد: «هیچ راهی برای متوقف کردن هیتلر نداریم. اما تنها چیزی که میتواند او را به زانو درآورد، یک حمله تمامعیار و ویرانگر از سوی بمبافکنهای سنگین بریتانیایی علیه سرزمین نازیها است. باید توانایی غلبه بر آنها را با این روش داشته باشیم؛ وگرنه راه دیگری برای پیروزی نمیبینم.»
با این حال، تا پایان سال 1940، چرچیل متوجه شد که نیروی بمبافکنهای بریتانیا هنوز با کمبودهایی روبرو است. او در یادداشتی فوری با عنوان «اقدام فوری امروز» نوشت: «عمیقاً نگران وضعیت راکد نیروی بمبافکنها هستم. توسعه سریع نیروی بمبافکنها یکی از بزرگترین اهداف نظامی ماست... شرایط موجود به شدت نگرانکننده و تیره است.»
@politicalculture
در ژوئن 1940، با سقوط فرانسه و آغاز نبرد بریتانیا، وینستون چرچیل، نخستوزیر بریتانیا، نقشی حیاتی برای بمبافکنها در مسیر پیروزی جنگ قائل شد. در اوج نبرد، او در 3 سپتامبر 1940 اعلام کرد: «جنگندهها ناجی ما هستند، اما تنها بمبافکنها راه رسیدن به پیروزی را فراهم میکنند.»
او در نامهای به دوست نزدیکش، لرد بیوربروک، وزیر تولید هواپیما، تأکید کرد: «هیچ راهی برای متوقف کردن هیتلر نداریم. اما تنها چیزی که میتواند او را به زانو درآورد، یک حمله تمامعیار و ویرانگر از سوی بمبافکنهای سنگین بریتانیایی علیه سرزمین نازیها است. باید توانایی غلبه بر آنها را با این روش داشته باشیم؛ وگرنه راه دیگری برای پیروزی نمیبینم.»
با این حال، تا پایان سال 1940، چرچیل متوجه شد که نیروی بمبافکنهای بریتانیا هنوز با کمبودهایی روبرو است. او در یادداشتی فوری با عنوان «اقدام فوری امروز» نوشت: «عمیقاً نگران وضعیت راکد نیروی بمبافکنها هستم. توسعه سریع نیروی بمبافکنها یکی از بزرگترین اهداف نظامی ماست... شرایط موجود به شدت نگرانکننده و تیره است.»
@politicalculture
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
حساب کاربری سفارت کره جنوبی در ایران بهتازگی ویدئویی را از اجرای یک ترانه فارسی توسط سفیر این کشور منتشر کرده است.
کیم جون پیو که به زبان فارسی میتواند حرف بزند، ترانه «پُرسون پُرسون» را با حضور یک گروه ارکستر ایرانی به نام «ایستگاه» اجرا کرده است.
بنا بر اعلام سفارت کره جنوبی او این ترانه را «بهمناسبت شصت و دومین سالگرد برقراری روابط دیپلماتیک ایران و کره جنوبی» اجرا کرده است.
@politicalculture
کیم جون پیو که به زبان فارسی میتواند حرف بزند، ترانه «پُرسون پُرسون» را با حضور یک گروه ارکستر ایرانی به نام «ایستگاه» اجرا کرده است.
بنا بر اعلام سفارت کره جنوبی او این ترانه را «بهمناسبت شصت و دومین سالگرد برقراری روابط دیپلماتیک ایران و کره جنوبی» اجرا کرده است.
@politicalculture
وزیر دفاع ژاپن طی مصاحبهای در مورد رویکرد جدید ارتش ژاپن مبنی بر توسعه موشکهای مختلف تهاجم زمینی حتی تا برد ۲۵۰۰ کیلومتر میگوید که
اوکراین به ما یک چیز را نشان داد و آن این است که اگر بنشینیم تا وقتی دشمن حمله کرد از خود تنها در داخل خاکمان دفاع کنیم، حتماً شکست خواهیم خورد.
@politicalculture
اوکراین به ما یک چیز را نشان داد و آن این است که اگر بنشینیم تا وقتی دشمن حمله کرد از خود تنها در داخل خاکمان دفاع کنیم، حتماً شکست خواهیم خورد.
@politicalculture
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
تنها ویدئویی که از دوره قاجار وجود دارد
ویدئویی کمیاب و بسیار قدیمى از تهران عصر قاجار را ببینید. شمالغربی تهران؛ بهترتیب؛ گنبد مسجد سیدعزیزالله در جنوب مسجد شاه، بههمراه بخشی از سقف بازار تهران و پس از آن گنبد و منارههای مسجد شاه.
@politicalculture
ویدئویی کمیاب و بسیار قدیمى از تهران عصر قاجار را ببینید. شمالغربی تهران؛ بهترتیب؛ گنبد مسجد سیدعزیزالله در جنوب مسجد شاه، بههمراه بخشی از سقف بازار تهران و پس از آن گنبد و منارههای مسجد شاه.
@politicalculture
هری ترومن 33 مین رئیس جمهور آمریکا بعد از پایان دورهاش آنقدر بی پول بود که کنگره برای او یک حقوق بازنشستگی در نظر گرفت، جالب اینجاست هربرت هوور که 31 مین رئیس جمهور آمریکا بود با اینکه شخصی ثروتمند بود برای اینکه ترومن احساس حقارت نکند او نیز درخواست داد که برایش چنین حقوقی در نظر گرفته شود!
@politicalculture
@politicalculture
سکه سمت چپ مربوط به سال ۱۹۰۹ همزمان با دوره قاجار در ايران و سکه سمت راست مربوط به دوره معاصر است.
شاید باور نکنید ولی هر دوى اين سكهها هنوز پول رايج سوئيس هستن! به این میگن ثبات اقتصادی، چیزی که ما حتی خوابشم نمیتونیم ببینیم.
@politicalculture
شاید باور نکنید ولی هر دوى اين سكهها هنوز پول رايج سوئيس هستن! به این میگن ثبات اقتصادی، چیزی که ما حتی خوابشم نمیتونیم ببینیم.
@politicalculture
۹ عادت برونگراها که درونگراها نمی توانند آن ها را تحمل کنند!
نحوه عملکرد و رفتار درونگراها و برونگراها با یکدیگر تفاوتهای زیادی دارد. این تفاوتها گاهی میتوانند منجر به بروز مشکلاتی شوند. علم روانشناسی چندین عادت افراد برونگرا را شناسایی کرده که درونگراها نمیتوانند آنها را تحمل کنند. در ادامه، به بررسی ۹ عادت میپردازیم
۱) حضور مداوم در رویدادهای اجتماعی
افراد برونگرا از ارتباطات اجتماعی و حضور در جمع انرژی میگیرند و علاقهمندند که به طور مداوم در رویدادهای اجتماعی شرکت کنند. اما برای درونگراها، این ارتباطات میتوانند بسیار خستهکننده باشند و آنها نیاز به زمان بیشتری برای بازیابی انرژی خود دارند. در حالی که برونگراها از فعالیتهای اجتماعی لذت میبرند، درونگراها نیاز دارند که پس از ارتباطات اجتماعی زمانی را به تنهایی بگذرانند تا احساس راحتی و آرامش کنند.
۲) سطح بالای انرژی
افراد برونگرا معمولاً با انرژی بالا و شور و هیجان وارد مکالمات و رویدادها میشوند. آنها دائماً در حال صحبت کردن و حرکت هستند و تلاش میکنند که محیط را با انرژی خود پر کنند. اما برای درونگراها، این سطح بالای انرژی میتواند طاقتفرسا باشد و آنها ترجیح میدهند که مکالمات آرام و با تفکر بیشتری داشته باشند. این تفاوت در سطوح انرژی گاهی میتواند باعث خستگی و ناراحتی درونگراها شود.
۳) نیاز به پاسخ فوری
برونگراها به دلیل نحوه پردازش دوپامین در مغزشان، تمایل به دریافت بازخورد فوری دارند و دوست دارند که پاسخها و واکنشها را به سرعت دریافت کنند. اما درونگراها نیاز دارند که زمان بیشتری برای تفکر و پردازش اطلاعات داشته باشند و تحت فشار قرار گرفتن برای پاسخدهی سریع میتواند برایشان استرسزا باشد. درک این تفاوت میتواند به بهبود ارتباطات بین این دو گروه کمک کند.
۴) علاقه به بودن در کانون توجهات
برونگراها اغلب دوست دارند مرکز توجه باشند و از اینکه در کانون توجه قرار بگیرند، لذت میبرند. آنها از بیان داستانها، رهبری بحثها و جلب توجه دیگران خوشحال میشوند. اما برای درونگراها، این سطح از توجه میتواند ناراحت کننده باشد و آنها ترجیح میدهند که بیشتر گوش دهند و مشاهده کنند تا اینکه خودشان در مرکز توجه باشند. گاهی اوقات این تفاوت در نیاز به توجه میتواند باعث ایجاد تنش بین افراد برونگرا و درونگرا شود.
۵) ایجاد وقفههای مکرر در گفتگو
برونگراها معمولاً با صدای بلند فکر میکنند و ایدههای خود را به سرعت و به طور آزادانه به اشتراک میگذارند که ممکن است به ایجاد وقفه در مکالمات دیگران منجر شود. برای درونگراها که نیاز به زمان بیشتری برای شکلدهی به افکارشان دارند، این وقفهها میتوانند آزاردهنده باشد و احساس کنند که ایدههایشان به اندازه کافی مورد توجه قرار نمیگیرد. احترام به سبک ارتباطی یکدیگر میتواند به بهبود مکالمات کمک کند.
۶) عدم درک نیاز به زمان سکوت
برونگراها اغلب لحظات سکوت در مکالمات را به عنوان وقفههای ناخوشایندی میبینند که باید با صحبت پر شوند. اما برای درونگراها، این لحظات سکوت بسیار ارزشمند و زمانی برای تفکر، بازیابی انرژی و جمعآوری افکارشان هستند. عدم درک نیاز به زمان سکوت توسط برونگراها میتواند برای درونگراها ناامیدکننده و خستهکننده باشد.
۷) عدم علاقه به مکالمات عمیق
شاید شما هم تا به حال خواسته باشید که در مورد ایدهای عمیق با یک برونگرا صحبت کنید، اما او دائماً بحث را به موضوعات سطحی تغییر میداده است. برای درونگراها، شرکت در مکالمات عمیق که از بحثهای سطحی فراتر میروند، بسیار لذتبخش است. در حالی که برونگراها اغلب مکالمات سریع و پرهیجان را ترجیح میدهند. این تفاوت میتواند باعث سوءتفاهم شود، اما مهم این است که هر دو طرف به ترجیحات یکدیگر احترام بگذارند.
۸) به اشتراکگذاری بیش از حد اطلاعات
برونگراها معمولاً افکار و احساسات خود را بدون تردید به اشتراک میگذارند و از بیان تجربیات شخصی خود با دیگران، حتی افرادی که تازه ملاقات کردهاند، ابایی ندارند. در مقابل، درونگراها بیشتر مایل به حفظ حریم خصوصی خود هستند و فقط با افرادی که اعتماد کامل به آنها دارند، تجربیات شخصیشان را به اشتراک میگذارند.
۹) عدم توجه به نیاز درونگراها به زمان تنهایی
برونگراها از بودن در کنار دیگران و شرکت در فعالیتهای گروهی انرژی میگیرند و از این طریق خود را شارژ میکنند. اما درونگراها برای بازیابی انرژی و پردازش افکارشان نیاز به زمان تنهایی دارند. مهم است که برونگراها بدانند درونگراها به زمان تنهایی خود نیاز دارند و این درخواست یک نیاز طبیعی برای بهبود عملکرد آنهاست.
https://t.me/politicalculture
نحوه عملکرد و رفتار درونگراها و برونگراها با یکدیگر تفاوتهای زیادی دارد. این تفاوتها گاهی میتوانند منجر به بروز مشکلاتی شوند. علم روانشناسی چندین عادت افراد برونگرا را شناسایی کرده که درونگراها نمیتوانند آنها را تحمل کنند. در ادامه، به بررسی ۹ عادت میپردازیم
۱) حضور مداوم در رویدادهای اجتماعی
افراد برونگرا از ارتباطات اجتماعی و حضور در جمع انرژی میگیرند و علاقهمندند که به طور مداوم در رویدادهای اجتماعی شرکت کنند. اما برای درونگراها، این ارتباطات میتوانند بسیار خستهکننده باشند و آنها نیاز به زمان بیشتری برای بازیابی انرژی خود دارند. در حالی که برونگراها از فعالیتهای اجتماعی لذت میبرند، درونگراها نیاز دارند که پس از ارتباطات اجتماعی زمانی را به تنهایی بگذرانند تا احساس راحتی و آرامش کنند.
۲) سطح بالای انرژی
افراد برونگرا معمولاً با انرژی بالا و شور و هیجان وارد مکالمات و رویدادها میشوند. آنها دائماً در حال صحبت کردن و حرکت هستند و تلاش میکنند که محیط را با انرژی خود پر کنند. اما برای درونگراها، این سطح بالای انرژی میتواند طاقتفرسا باشد و آنها ترجیح میدهند که مکالمات آرام و با تفکر بیشتری داشته باشند. این تفاوت در سطوح انرژی گاهی میتواند باعث خستگی و ناراحتی درونگراها شود.
۳) نیاز به پاسخ فوری
برونگراها به دلیل نحوه پردازش دوپامین در مغزشان، تمایل به دریافت بازخورد فوری دارند و دوست دارند که پاسخها و واکنشها را به سرعت دریافت کنند. اما درونگراها نیاز دارند که زمان بیشتری برای تفکر و پردازش اطلاعات داشته باشند و تحت فشار قرار گرفتن برای پاسخدهی سریع میتواند برایشان استرسزا باشد. درک این تفاوت میتواند به بهبود ارتباطات بین این دو گروه کمک کند.
۴) علاقه به بودن در کانون توجهات
برونگراها اغلب دوست دارند مرکز توجه باشند و از اینکه در کانون توجه قرار بگیرند، لذت میبرند. آنها از بیان داستانها، رهبری بحثها و جلب توجه دیگران خوشحال میشوند. اما برای درونگراها، این سطح از توجه میتواند ناراحت کننده باشد و آنها ترجیح میدهند که بیشتر گوش دهند و مشاهده کنند تا اینکه خودشان در مرکز توجه باشند. گاهی اوقات این تفاوت در نیاز به توجه میتواند باعث ایجاد تنش بین افراد برونگرا و درونگرا شود.
۵) ایجاد وقفههای مکرر در گفتگو
برونگراها معمولاً با صدای بلند فکر میکنند و ایدههای خود را به سرعت و به طور آزادانه به اشتراک میگذارند که ممکن است به ایجاد وقفه در مکالمات دیگران منجر شود. برای درونگراها که نیاز به زمان بیشتری برای شکلدهی به افکارشان دارند، این وقفهها میتوانند آزاردهنده باشد و احساس کنند که ایدههایشان به اندازه کافی مورد توجه قرار نمیگیرد. احترام به سبک ارتباطی یکدیگر میتواند به بهبود مکالمات کمک کند.
۶) عدم درک نیاز به زمان سکوت
برونگراها اغلب لحظات سکوت در مکالمات را به عنوان وقفههای ناخوشایندی میبینند که باید با صحبت پر شوند. اما برای درونگراها، این لحظات سکوت بسیار ارزشمند و زمانی برای تفکر، بازیابی انرژی و جمعآوری افکارشان هستند. عدم درک نیاز به زمان سکوت توسط برونگراها میتواند برای درونگراها ناامیدکننده و خستهکننده باشد.
۷) عدم علاقه به مکالمات عمیق
شاید شما هم تا به حال خواسته باشید که در مورد ایدهای عمیق با یک برونگرا صحبت کنید، اما او دائماً بحث را به موضوعات سطحی تغییر میداده است. برای درونگراها، شرکت در مکالمات عمیق که از بحثهای سطحی فراتر میروند، بسیار لذتبخش است. در حالی که برونگراها اغلب مکالمات سریع و پرهیجان را ترجیح میدهند. این تفاوت میتواند باعث سوءتفاهم شود، اما مهم این است که هر دو طرف به ترجیحات یکدیگر احترام بگذارند.
۸) به اشتراکگذاری بیش از حد اطلاعات
برونگراها معمولاً افکار و احساسات خود را بدون تردید به اشتراک میگذارند و از بیان تجربیات شخصی خود با دیگران، حتی افرادی که تازه ملاقات کردهاند، ابایی ندارند. در مقابل، درونگراها بیشتر مایل به حفظ حریم خصوصی خود هستند و فقط با افرادی که اعتماد کامل به آنها دارند، تجربیات شخصیشان را به اشتراک میگذارند.
۹) عدم توجه به نیاز درونگراها به زمان تنهایی
برونگراها از بودن در کنار دیگران و شرکت در فعالیتهای گروهی انرژی میگیرند و از این طریق خود را شارژ میکنند. اما درونگراها برای بازیابی انرژی و پردازش افکارشان نیاز به زمان تنهایی دارند. مهم است که برونگراها بدانند درونگراها به زمان تنهایی خود نیاز دارند و این درخواست یک نیاز طبیعی برای بهبود عملکرد آنهاست.
https://t.me/politicalculture
Telegram
فرهنگ سیاسی
گامی به سوی دوستی و زندگی متعالی شهروندی در جامعه ایرانی با رعایت قوانین و مقررات
این نکته، بیانگر یک بلای مدیریتی است. راه حل آن در نگاه سیستمی است. یعنی مدیر و کارکنانش باید خود را همکارانی با کارکرد مشخص در سیستم ببینند که با هم کار می کنند و اندیشه رئیس و مرئوسی باید جای خود را به ضرورت روابط انسانی برای همکاری بدهد.
@politicalculture
@politicalculture
یک خبر جدید، شاهکار تسلا وارد بازار میشود
موبايل «تسلا پای» در پایان سال ۲۰۲۴ به بازار عرضه خواهد شد. این گوشی دارای ۳ ویژگی برجسته است که سایر تلفنهای هوشمند فاقد آن هستند:
- نیازی به شارژ باتری ندارد زیرا از انرژی خورشیدی استفاده میکند و تنها به نور نیاز دارد تا بهطور خودکار شارژ شود (بدون نیاز به قرار گرفتن در معرض مستقیم نور خورشید).
- نیازی به حجم اینترنت ندارد زیرا مستقیماً به شبکه «استارلینک» ایلان ماسک متصل میشود که پوشش جهانی دارد.
- ارتباط زمین ماه مریخ را پشتیبانی میکند.
https://t.me/politicalculture
موبايل «تسلا پای» در پایان سال ۲۰۲۴ به بازار عرضه خواهد شد. این گوشی دارای ۳ ویژگی برجسته است که سایر تلفنهای هوشمند فاقد آن هستند:
- نیازی به شارژ باتری ندارد زیرا از انرژی خورشیدی استفاده میکند و تنها به نور نیاز دارد تا بهطور خودکار شارژ شود (بدون نیاز به قرار گرفتن در معرض مستقیم نور خورشید).
- نیازی به حجم اینترنت ندارد زیرا مستقیماً به شبکه «استارلینک» ایلان ماسک متصل میشود که پوشش جهانی دارد.
- ارتباط زمین ماه مریخ را پشتیبانی میکند.
https://t.me/politicalculture
Telegram
فرهنگ سیاسی
گامی به سوی دوستی و زندگی متعالی شهروندی در جامعه ایرانی با رعایت قوانین و مقررات
از دید جک ما کارآفرین بزرگ چینی زندگی کاری ما در ۲۰ تا ۶۰ سالگی باید به چه شکلی باشد؟
جک ما (Jack Ma)، بنیانگذار علی بابا (Alibaba) و کارآفرین چینی را خیلیها میشناسند. او جوانان مشتاق را تشویق میکند و نکتههای زیادی را به آنان آموزش میدهد. او در یک سخنرانی در سال ۲۰۱۵ برای جوانان کره جنوبی صحبت میکند و به آنان میگوید که چگونه در زندگی موفق باشند.
جک ما در این برنامه، مسیر زندگی پیشنهادی خود را از ۲۰ تا ۶۰ سالگی مطرح میکند. البته این مسیر راهی کلی است و قطعاً موارد استثنایی و موفق دیگری هم وجود دارند. در پایان هم، او از حسرتهای خود در طول زندگی صحبت میکند.
قبل از ۲۰ سالگی
دانشآموز خوبی باشید. برای کارآفرین شدن صبر کنید و فقط چند تجربه کوچک داشته باشید.
بین ۲۰ تا ۳۰ سالگی
افراد تأثیرگذاری را دنبال کنید. به یک شرکت کوچک بروید. معمولاً در شرکتهای بزرگ، فرآیندها را به خوبی فرامیگیرید و عضوی از یک ماشین بزرگ خواهید بود؛ اما زمانی که به شرکت کوچکی بروید، شما یاد میگیرید که پرشور (Passion) باشید و رویاپردازی کنید. همچنین یاد میگیرید که تعداد زیادی کار را همزمان انجام دهید. بنابراین پیش از ۳۰ سالگی مهم نیست که به چه شرکتی خواهید رفت؛ مهم رئیس شماست. مهم کسی است که شما به دنبال او میروید. یک رئیس خوب به شیوه متفاوتی به شما آموزش میدهد.
در این دوره سنی تا میتوانید اشتباه کنید. از اینکه شکست میخورید، نگران نباشید؛ به زمین میافتید و دوباره بلند میشوید. از این شکستها یاد بگیرید و لذت ببرید. مهمترین درآمدی که شما در آینده کسب خواهید کرد، یادگیری از همین شکستهای سنین جوانی است.
بین ۳۰ تا ۴۰ سالگی
باید دقیق فکر کنید که آیا میخواهید برای خودتان کار کنید یا خیر. آیا واقعاً میخواهید یک کارآفرین شوید؟
بین ۴۰ تا ۵۰ سالگی
شما باید کاری را انجام دهید که در آن ماهر هستید. سعی نکنید از این شاخه به آن شاخه بپرید و کار خود را عوض کنید؛ زیرا خیلی دیر شده است. ممکن است با این تغییر موفق شوید، اما احتمال شکست شما بسیار بالاست. بنابراین از ۴۰ تا ۵۰ سالگی روی کارهایی که در آنها ماهر هستید تمرکز کنید.
بین ۵۰ تا ۶۰ سالگی
برای جوانان کار کنید؛ زیرا افراد جوانتر بهتر از شما کار میکنند و میتوانید به آنها اعتماد کنید. روی جوانان سرمایهگذاری کنید و مطمئن شوید که خوب کار میکنند و خوب یاد میگیرند.
۶۰ سالگی به بعد
برای خودتان وقت بگذارید. به ساحل بروید و آفتاب بگیرید! الان برای تغییر خیلی دیر شده است...
حسرتهای زندگی جک ما
او میگوید: "من زمان زیادی را صرف سخت کار کردن کردم و زمان بسیار اندکی را با خانواده خود سپری کردم. اگر زندگی دیگری داشتم، هیچوقت این کارها را تکرار نمیکردم. البته زندگی کوتاه است. باید در تمام مراحل زندگی تجربههای مختلفی به دست آورد. آدمها نگاههای متفاوتی دارند. بعضیها فکر میکنند که شما ثروتمند هستید، موفق هستید، اما در حقیقت هیچکدام آنها نیستید! بعضی افراد میگویند این شخص پول ندارد، او فرد افتضاحی است؛ اما این هم شاید غلط باشد. هر کس مسئول زندگی خودش است.
اما الان برای حسرت خوردن بسیار دیر شده است. حسرت خوردن را فراموش کنید. به اینکه در ۱۰ یا ۲۰ سال آینده چه خواهید کرد بیاندیشید."
https://t.me/politicalculture
جک ما (Jack Ma)، بنیانگذار علی بابا (Alibaba) و کارآفرین چینی را خیلیها میشناسند. او جوانان مشتاق را تشویق میکند و نکتههای زیادی را به آنان آموزش میدهد. او در یک سخنرانی در سال ۲۰۱۵ برای جوانان کره جنوبی صحبت میکند و به آنان میگوید که چگونه در زندگی موفق باشند.
جک ما در این برنامه، مسیر زندگی پیشنهادی خود را از ۲۰ تا ۶۰ سالگی مطرح میکند. البته این مسیر راهی کلی است و قطعاً موارد استثنایی و موفق دیگری هم وجود دارند. در پایان هم، او از حسرتهای خود در طول زندگی صحبت میکند.
قبل از ۲۰ سالگی
دانشآموز خوبی باشید. برای کارآفرین شدن صبر کنید و فقط چند تجربه کوچک داشته باشید.
بین ۲۰ تا ۳۰ سالگی
افراد تأثیرگذاری را دنبال کنید. به یک شرکت کوچک بروید. معمولاً در شرکتهای بزرگ، فرآیندها را به خوبی فرامیگیرید و عضوی از یک ماشین بزرگ خواهید بود؛ اما زمانی که به شرکت کوچکی بروید، شما یاد میگیرید که پرشور (Passion) باشید و رویاپردازی کنید. همچنین یاد میگیرید که تعداد زیادی کار را همزمان انجام دهید. بنابراین پیش از ۳۰ سالگی مهم نیست که به چه شرکتی خواهید رفت؛ مهم رئیس شماست. مهم کسی است که شما به دنبال او میروید. یک رئیس خوب به شیوه متفاوتی به شما آموزش میدهد.
در این دوره سنی تا میتوانید اشتباه کنید. از اینکه شکست میخورید، نگران نباشید؛ به زمین میافتید و دوباره بلند میشوید. از این شکستها یاد بگیرید و لذت ببرید. مهمترین درآمدی که شما در آینده کسب خواهید کرد، یادگیری از همین شکستهای سنین جوانی است.
بین ۳۰ تا ۴۰ سالگی
باید دقیق فکر کنید که آیا میخواهید برای خودتان کار کنید یا خیر. آیا واقعاً میخواهید یک کارآفرین شوید؟
بین ۴۰ تا ۵۰ سالگی
شما باید کاری را انجام دهید که در آن ماهر هستید. سعی نکنید از این شاخه به آن شاخه بپرید و کار خود را عوض کنید؛ زیرا خیلی دیر شده است. ممکن است با این تغییر موفق شوید، اما احتمال شکست شما بسیار بالاست. بنابراین از ۴۰ تا ۵۰ سالگی روی کارهایی که در آنها ماهر هستید تمرکز کنید.
بین ۵۰ تا ۶۰ سالگی
برای جوانان کار کنید؛ زیرا افراد جوانتر بهتر از شما کار میکنند و میتوانید به آنها اعتماد کنید. روی جوانان سرمایهگذاری کنید و مطمئن شوید که خوب کار میکنند و خوب یاد میگیرند.
۶۰ سالگی به بعد
برای خودتان وقت بگذارید. به ساحل بروید و آفتاب بگیرید! الان برای تغییر خیلی دیر شده است...
حسرتهای زندگی جک ما
او میگوید: "من زمان زیادی را صرف سخت کار کردن کردم و زمان بسیار اندکی را با خانواده خود سپری کردم. اگر زندگی دیگری داشتم، هیچوقت این کارها را تکرار نمیکردم. البته زندگی کوتاه است. باید در تمام مراحل زندگی تجربههای مختلفی به دست آورد. آدمها نگاههای متفاوتی دارند. بعضیها فکر میکنند که شما ثروتمند هستید، موفق هستید، اما در حقیقت هیچکدام آنها نیستید! بعضی افراد میگویند این شخص پول ندارد، او فرد افتضاحی است؛ اما این هم شاید غلط باشد. هر کس مسئول زندگی خودش است.
اما الان برای حسرت خوردن بسیار دیر شده است. حسرت خوردن را فراموش کنید. به اینکه در ۱۰ یا ۲۰ سال آینده چه خواهید کرد بیاندیشید."
https://t.me/politicalculture
Telegram
فرهنگ سیاسی
گامی به سوی دوستی و زندگی متعالی شهروندی در جامعه ایرانی با رعایت قوانین و مقررات
انسان به طور فطری شرارت دارد و آن در عقل او نهفته است به همین دلیل بایستی وضع خویش را از طبیعی به مدنی انتقال دهد.
کانت
متافیزیک اخلاق، ص ۳۱۲
@politicalculture
کانت
متافیزیک اخلاق، ص ۳۱۲
@politicalculture
Media is too big
VIEW IN TELEGRAM
کره شمالی، یکی از مرموزترین و پرحاشیهترین کشورهای جهان
"چه اتفاقی بر سر کره شمالی افتاد؟" سوالی است که شاید بسیاری از ما از خود پرسیده باشیم که چه بر سر این کشور آمد که تفاوتی فاحش با کشور همسایه ی خود یعنی کره ی جنوبی دارد؟
در این ویدیو، ما داستان فلاکت و انزوای کره شمالی را بازگو میکنیم و سعی داریم پرده از اسرار این کشور برداریم.
از تاریخچه پیچیده سیاسی و اقتصادی گرفته تا وضعیت حقوق بشر و زندگی روزمره مردم، همه و همه در این ویدیو
چگونه تاریخ و سیاست میتوانند بر سرنوشت یک ملت تاثیر بگذارند.
@politicalculture
"چه اتفاقی بر سر کره شمالی افتاد؟" سوالی است که شاید بسیاری از ما از خود پرسیده باشیم که چه بر سر این کشور آمد که تفاوتی فاحش با کشور همسایه ی خود یعنی کره ی جنوبی دارد؟
در این ویدیو، ما داستان فلاکت و انزوای کره شمالی را بازگو میکنیم و سعی داریم پرده از اسرار این کشور برداریم.
از تاریخچه پیچیده سیاسی و اقتصادی گرفته تا وضعیت حقوق بشر و زندگی روزمره مردم، همه و همه در این ویدیو
چگونه تاریخ و سیاست میتوانند بر سرنوشت یک ملت تاثیر بگذارند.
@politicalculture
آنتونی برجس ٤۰ ساله بود که دکترها به وی گفتند یک سال دیگر بیشتر زنده نیست، زیرا توموری در مغز خود دارد. وی بیشتر از خود نگران همسرش بود، که پس از وی چیزی برایش باقی نمیگذاشت.
آنتونی قبل از آن هرگز نویسنده حرفهای نبود، اما در درون خود میل و کششی به داستاننویسی حس میکرد و میدانست که استعداد بالقوهای در وی وجود دارد. بنابراین تنها برای باقی گذاشتن حقالامتیاز نشر برای همسرش پشت میز تحریر نشست و شروع به تایپ کرد.
او حتی مطمئن نبود که آیا ناشری حاضر میشود داستان وی را چاپ کند یا نه؛ ولی میدانست که باید کاری انجام دهد.
در ژانویه ١٩٦۰ وی گفت: من فقط یک زمستان، بهار و تابستان دیگر را پشت سر خواهم گذاشت، و پاییز آینده همراه با برگریزان خواهم مرد.
در این یک سال، وی ۵ داستان را به انتها رساند و یکی دیگر را تا نیمه نوشت. بهرهوری او در این یک سال برابر با بهرهوری نصف عمر فورستر (رماننویس معروف انگلیسی) و دو برابر سلینجر (نویسنده معاصر آمریکایی) بود.
اما آنتونی برجس نمرد! وى ٧٦ سال عمر کرد و طی این سالها ۷۰ کتاب نوشت. مشهورترین کتاب وی پرتقالکوکی است.بدون سرطان شاید وی هیچگاه نمینوشت، هیچگاه به چنین پیشرفتی نمیرسید.
بسیاری از ما نیز استعدادهایی پنهان داریم، مانند آنچه که در برجس بود و گاه منتظریم که یک وضع اضطراری بیرونی آن را بیدارکند.
اما بهتر است منتظر آن وضعیت اضطراری نشویم، و هماکنون از خودمان بپرسیم که اگر من در وضعیت آنتونی برجس بودم، چه میکردم؟ چگونه زندگی روزمرهی خود را تغییر میدادم؟
https://t.me/politicalculture
آنتونی قبل از آن هرگز نویسنده حرفهای نبود، اما در درون خود میل و کششی به داستاننویسی حس میکرد و میدانست که استعداد بالقوهای در وی وجود دارد. بنابراین تنها برای باقی گذاشتن حقالامتیاز نشر برای همسرش پشت میز تحریر نشست و شروع به تایپ کرد.
او حتی مطمئن نبود که آیا ناشری حاضر میشود داستان وی را چاپ کند یا نه؛ ولی میدانست که باید کاری انجام دهد.
در ژانویه ١٩٦۰ وی گفت: من فقط یک زمستان، بهار و تابستان دیگر را پشت سر خواهم گذاشت، و پاییز آینده همراه با برگریزان خواهم مرد.
در این یک سال، وی ۵ داستان را به انتها رساند و یکی دیگر را تا نیمه نوشت. بهرهوری او در این یک سال برابر با بهرهوری نصف عمر فورستر (رماننویس معروف انگلیسی) و دو برابر سلینجر (نویسنده معاصر آمریکایی) بود.
اما آنتونی برجس نمرد! وى ٧٦ سال عمر کرد و طی این سالها ۷۰ کتاب نوشت. مشهورترین کتاب وی پرتقالکوکی است.بدون سرطان شاید وی هیچگاه نمینوشت، هیچگاه به چنین پیشرفتی نمیرسید.
بسیاری از ما نیز استعدادهایی پنهان داریم، مانند آنچه که در برجس بود و گاه منتظریم که یک وضع اضطراری بیرونی آن را بیدارکند.
اما بهتر است منتظر آن وضعیت اضطراری نشویم، و هماکنون از خودمان بپرسیم که اگر من در وضعیت آنتونی برجس بودم، چه میکردم؟ چگونه زندگی روزمرهی خود را تغییر میدادم؟
https://t.me/politicalculture
Telegram
فرهنگ سیاسی
گامی به سوی دوستی و زندگی متعالی شهروندی در جامعه ایرانی با رعایت قوانین و مقررات
خطرناکترین زمان روزچه زمانیست؟
جمع بندی طیف وسیعی از مطالعات علمی در زمینه ریتم زمانی بدن
نشان میدهد که در حدود سه چهارم از افراد ریتم کاری صبحگاهی دارند:
یعنی در حدود بین ساعت ۷ تا 11 صبح در اوج بازدهی ذهنی هستند
این آمادگی به مرور کاهش مییابد و در ساعتهای ابتدایی بعد از ظهر به حداقل خودش میرسد، و در نهایت در انتهای بعداز ظهر و ابتدای شب مجدداً به اوج خودش میرسد. این افراد را «مرغان صبحگاهی» مینامند.
اما یک چهارم افراد ریتم کاری شبانه دارند:
این افراد معمولاً تمایل دارند که دیرتر از خواب بیدار شوند، به مرور تا نزدیکی ظهر کمکم انرژی ذهنی خودشان را کسب می کنند، ولی مجدداً در ساعتهای ابتدایی بعدازظهر این انرژی کاهش مییابد تا اینکه در ساعتهای ابتدایی شب مجدداً این انرژی ذهنی به اوج خود میرسد
(معمولاً بیشتر از صبح) و لذا تمایل دارند تا ساعتهای دیرتری از شب بیدار بمانند. این افراد را «جغدهای شامگاهی» می نامند.
من مرغ صبحگاهی هستم یا جغد شامگاهی؟
این یکی از مهمترین سؤالاتی که هر کدام از ما باید هم بپرسیم و هم به صورت دقیق و سیستماتیک جواب آن را پیدا کنیم.
اشتباه ما در پاسخ دادن به این سؤال مساوی است با تلف کردن ساعتهای طلایی زندگیمان، و یافتن پاسخ مناسب و هماهنگ کردن فعالیتهای حرفه ای با ریتم کاری خودمان مساوی است با افزایش بازدهی فعالیتهای حرفه ای ما، بدون هیچگونه تلاش بیشتری!
_ خطرناکترین زمان روز چه زمانی است؟
اگر به قدر مشترک دو گروه بالا توجه کنیم میبینیم که هر دو گروه در ساعتهای ابتدای بعد از ظهر (ساعت 1 تا 4)در پایینترین میزان آمادگی ذهنی هستند.
این ساعتها را خطرناکترین ساعتهای روز میتوان قلمداد کرد.
بایستی از فعالیتهای مهم، تصمیمات کلیدی، مذاکرات سرنوشت ساز، و جلسات مهم در این ساعتها اجتناب کنیم.
این ساعتها را می توانیم به فعالیتهایی اختصاص دهیم که بیشتر حالت تکراری دارند و نیازمند تمرکز و خلاقیت و انرژی ذهنی بالایی نیستند.
https://t.me/politicalculture
جمع بندی طیف وسیعی از مطالعات علمی در زمینه ریتم زمانی بدن
نشان میدهد که در حدود سه چهارم از افراد ریتم کاری صبحگاهی دارند:
یعنی در حدود بین ساعت ۷ تا 11 صبح در اوج بازدهی ذهنی هستند
این آمادگی به مرور کاهش مییابد و در ساعتهای ابتدایی بعد از ظهر به حداقل خودش میرسد، و در نهایت در انتهای بعداز ظهر و ابتدای شب مجدداً به اوج خودش میرسد. این افراد را «مرغان صبحگاهی» مینامند.
اما یک چهارم افراد ریتم کاری شبانه دارند:
این افراد معمولاً تمایل دارند که دیرتر از خواب بیدار شوند، به مرور تا نزدیکی ظهر کمکم انرژی ذهنی خودشان را کسب می کنند، ولی مجدداً در ساعتهای ابتدایی بعدازظهر این انرژی کاهش مییابد تا اینکه در ساعتهای ابتدایی شب مجدداً این انرژی ذهنی به اوج خود میرسد
(معمولاً بیشتر از صبح) و لذا تمایل دارند تا ساعتهای دیرتری از شب بیدار بمانند. این افراد را «جغدهای شامگاهی» می نامند.
من مرغ صبحگاهی هستم یا جغد شامگاهی؟
این یکی از مهمترین سؤالاتی که هر کدام از ما باید هم بپرسیم و هم به صورت دقیق و سیستماتیک جواب آن را پیدا کنیم.
اشتباه ما در پاسخ دادن به این سؤال مساوی است با تلف کردن ساعتهای طلایی زندگیمان، و یافتن پاسخ مناسب و هماهنگ کردن فعالیتهای حرفه ای با ریتم کاری خودمان مساوی است با افزایش بازدهی فعالیتهای حرفه ای ما، بدون هیچگونه تلاش بیشتری!
_ خطرناکترین زمان روز چه زمانی است؟
اگر به قدر مشترک دو گروه بالا توجه کنیم میبینیم که هر دو گروه در ساعتهای ابتدای بعد از ظهر (ساعت 1 تا 4)در پایینترین میزان آمادگی ذهنی هستند.
این ساعتها را خطرناکترین ساعتهای روز میتوان قلمداد کرد.
بایستی از فعالیتهای مهم، تصمیمات کلیدی، مذاکرات سرنوشت ساز، و جلسات مهم در این ساعتها اجتناب کنیم.
این ساعتها را می توانیم به فعالیتهایی اختصاص دهیم که بیشتر حالت تکراری دارند و نیازمند تمرکز و خلاقیت و انرژی ذهنی بالایی نیستند.
https://t.me/politicalculture
Telegram
فرهنگ سیاسی
گامی به سوی دوستی و زندگی متعالی شهروندی در جامعه ایرانی با رعایت قوانین و مقررات