💢تفاوت افراد شلوغ و سازنده؛ شما مانند کدام یک هستید؟
🔴بیشتر مردم تصور میکنند مشغول بودن به معنای مفید بودن است. همیشه اثرگذاری با بیشتر کار کردن همراه نیست و یک روز کاری شلوغ، لزوما یک روز کاری مفید نیست.
در اینجا برخی بینشهای ارزشمند نشات گرفته از سخنان کانور نیل ( Conor Neill) درباره افراد سازنده یا اصطلاحا «یونیکورن» (unicorns) را مرور میکنیم تا بدانیم تفاوت آنها با افرادی که فقط کار بیشتری انجام میدهند، چیست:
🟩افراد شلوغ سعی میکنند کارهای بیشتری در یک روز بگنجانند؛ افراد سازنده با هوشیاری، ۵۰ درصد لیست کارها را خالی میکنند.
افراد شلوغ فکر میکنند باید در طول یک روز کاری ۸ الی ۹ ساعته، کارهای بیشتری انجام بدهند؛ بهطوریکه لیست کارهای آنها بیشتر از ظرفیت و توانایی کاری آنها است. در نهایت هم باید بیشتر کارهای خود را به روز آینده موکول کنند.
اما افراد سازنده و فعال روزهای کاری را برنامهریزی میکنند و فقط به کارهای مهم میپردازند. رویکرد این افراد انجام کارهای کمتر ولی مهمتر و موثرتر است.
🟦افراد شلوغ سریعا سراغ هر کاری میروند؛ افراد سازنده تفاوت «فوری» و «مهم» را میدانند.
افراد شلوغ بیشتر وقت خود را در محل کار درگیر کارهای جانبی و جزئی بیاهمیت میکنند و توجهی به اصل فوری بودن آن کارها ندارند.
افراد سازنده و مولد میدانند چگونه باید میان کارهای فوری و کارهای مهم تفکیکسازی کنند و با تقسیم ساعتهای کاری خود برای انجام کارهای واقعا فوری یا مهم، تمرکز خود را روی کارهای اصلی میگذارند و کارهای جانبی و بیاهمیت یا بیتاثیر را کنار میگذارند.
🟫افراد شلوغ همیشه حواسپرت و سردرگم هستند؛ افراد سازنده سیستم ایجاد میکنند.
افراد شلوغ بسیاری از کارها را از روی عادت هر روزه یا اجبار انجام میدهند. مثلا، از روی اجبار و عادت ایمیلهای خود را روزانه چک میکنند؛ اگر وسط کار تلفن آنها زنگ بخورد، کار را قطع میکنند و فعالیتهای دیگری دارند که دائما باعث حواسپرتی و عدم تمرکز میشود.
در آن سو، افراد سازنده برای پیشپا افتادهترین کارها مانند بررسی ایمیلهای خود هم سیستم درست کرده و برنامه مشخص و زمانبندی شدهای دارند. یک زمان کوتاه و مشخص به بررسی ایمیلها اختصاص داده و بیشتر تمرکز کاری خود را روی امور مهم و با اولویت برای تحقق اهداف روزانه خود میگذارند.
🟧افراد شلوغ چند وظیفهای هستند؛ افراد سازنده تمرکزمحور هستند.
افراد شلوغ سعی میکنند همزمان ۱۵ کار را با هم انجام دهند. این افراد همزمان چندین برگه در مرورگر وب خود باز کرده و روی چندین فایل و پوشه در کامپیوتر کار میکنند.
افراد سازنده بیشتر روی یک کار دارای بازدهی بالا تمرکز میکنند. آنها به انجام همزمان دو کار اهمیت کمتری داده یا اینکه یک کار بسیار کم اهمیت را در کنار کار پر اهمیتی به دست میگیرند.
🟨افراد شلوغ مانند فروشگاههای زنجیرهای هستند؛ افراد سازنده میدانند چه موقع باید درب فروشگاه را ببندند!
وقتی انسان از دوران شوریدگی جوانی فاصله میگیرد و زندگی شکل حرفهای تری به خود پیدا میکند، باید روی یک یا دو هدف تمرکز کند و دیگر نمیتواند همه اهداف یا رویاهایی که در جوانی دوست داشت را همزمان پیش ببرد.
افراد سازنده و مولد، سعی میکنند اهداف یا رویاهای خنثی را غیرفعال کنند و فقط بر روی اهداف استراتژیک تمرکز داشته باشند و تمام انرژی و منابع خود را برای چیزی متمرکز میکنند که حیاتی است.
🟪افراد شلوغ به میزهای خود چسبیدهاند؛ افراد سازنده میدانند چه زمانی باید استراحت کنند.
افراد مشغول به ندرت استراحت میکنند. در حقیقت، این افراد از تفکر متنفر هستند و تصور میکنند میان کارشان وقفه میافتد و معطل میشوند.
ولی افراد سازنده میدانند چه زمانی برای خودشان یک هوا یا لحظهی تازه بسازند. آنها با خوردن یک غذای ساده که دوست دارند، کمی ورزش، خوردن یک میان وعده و تماشای یک فیلم کمدی، به خودشان استراحت میدهند. آنها اجازه میدهند مغزشان پس از چند ساعت کار طولانی، کمی استراحت کند تا به کارایی بیشتری دست پیدا کنند.
@planing_tm
🔴بیشتر مردم تصور میکنند مشغول بودن به معنای مفید بودن است. همیشه اثرگذاری با بیشتر کار کردن همراه نیست و یک روز کاری شلوغ، لزوما یک روز کاری مفید نیست.
در اینجا برخی بینشهای ارزشمند نشات گرفته از سخنان کانور نیل ( Conor Neill) درباره افراد سازنده یا اصطلاحا «یونیکورن» (unicorns) را مرور میکنیم تا بدانیم تفاوت آنها با افرادی که فقط کار بیشتری انجام میدهند، چیست:
🟩افراد شلوغ سعی میکنند کارهای بیشتری در یک روز بگنجانند؛ افراد سازنده با هوشیاری، ۵۰ درصد لیست کارها را خالی میکنند.
افراد شلوغ فکر میکنند باید در طول یک روز کاری ۸ الی ۹ ساعته، کارهای بیشتری انجام بدهند؛ بهطوریکه لیست کارهای آنها بیشتر از ظرفیت و توانایی کاری آنها است. در نهایت هم باید بیشتر کارهای خود را به روز آینده موکول کنند.
اما افراد سازنده و فعال روزهای کاری را برنامهریزی میکنند و فقط به کارهای مهم میپردازند. رویکرد این افراد انجام کارهای کمتر ولی مهمتر و موثرتر است.
🟦افراد شلوغ سریعا سراغ هر کاری میروند؛ افراد سازنده تفاوت «فوری» و «مهم» را میدانند.
افراد شلوغ بیشتر وقت خود را در محل کار درگیر کارهای جانبی و جزئی بیاهمیت میکنند و توجهی به اصل فوری بودن آن کارها ندارند.
افراد سازنده و مولد میدانند چگونه باید میان کارهای فوری و کارهای مهم تفکیکسازی کنند و با تقسیم ساعتهای کاری خود برای انجام کارهای واقعا فوری یا مهم، تمرکز خود را روی کارهای اصلی میگذارند و کارهای جانبی و بیاهمیت یا بیتاثیر را کنار میگذارند.
🟫افراد شلوغ همیشه حواسپرت و سردرگم هستند؛ افراد سازنده سیستم ایجاد میکنند.
افراد شلوغ بسیاری از کارها را از روی عادت هر روزه یا اجبار انجام میدهند. مثلا، از روی اجبار و عادت ایمیلهای خود را روزانه چک میکنند؛ اگر وسط کار تلفن آنها زنگ بخورد، کار را قطع میکنند و فعالیتهای دیگری دارند که دائما باعث حواسپرتی و عدم تمرکز میشود.
در آن سو، افراد سازنده برای پیشپا افتادهترین کارها مانند بررسی ایمیلهای خود هم سیستم درست کرده و برنامه مشخص و زمانبندی شدهای دارند. یک زمان کوتاه و مشخص به بررسی ایمیلها اختصاص داده و بیشتر تمرکز کاری خود را روی امور مهم و با اولویت برای تحقق اهداف روزانه خود میگذارند.
🟧افراد شلوغ چند وظیفهای هستند؛ افراد سازنده تمرکزمحور هستند.
افراد شلوغ سعی میکنند همزمان ۱۵ کار را با هم انجام دهند. این افراد همزمان چندین برگه در مرورگر وب خود باز کرده و روی چندین فایل و پوشه در کامپیوتر کار میکنند.
افراد سازنده بیشتر روی یک کار دارای بازدهی بالا تمرکز میکنند. آنها به انجام همزمان دو کار اهمیت کمتری داده یا اینکه یک کار بسیار کم اهمیت را در کنار کار پر اهمیتی به دست میگیرند.
🟨افراد شلوغ مانند فروشگاههای زنجیرهای هستند؛ افراد سازنده میدانند چه موقع باید درب فروشگاه را ببندند!
وقتی انسان از دوران شوریدگی جوانی فاصله میگیرد و زندگی شکل حرفهای تری به خود پیدا میکند، باید روی یک یا دو هدف تمرکز کند و دیگر نمیتواند همه اهداف یا رویاهایی که در جوانی دوست داشت را همزمان پیش ببرد.
افراد سازنده و مولد، سعی میکنند اهداف یا رویاهای خنثی را غیرفعال کنند و فقط بر روی اهداف استراتژیک تمرکز داشته باشند و تمام انرژی و منابع خود را برای چیزی متمرکز میکنند که حیاتی است.
🟪افراد شلوغ به میزهای خود چسبیدهاند؛ افراد سازنده میدانند چه زمانی باید استراحت کنند.
افراد مشغول به ندرت استراحت میکنند. در حقیقت، این افراد از تفکر متنفر هستند و تصور میکنند میان کارشان وقفه میافتد و معطل میشوند.
ولی افراد سازنده میدانند چه زمانی برای خودشان یک هوا یا لحظهی تازه بسازند. آنها با خوردن یک غذای ساده که دوست دارند، کمی ورزش، خوردن یک میان وعده و تماشای یک فیلم کمدی، به خودشان استراحت میدهند. آنها اجازه میدهند مغزشان پس از چند ساعت کار طولانی، کمی استراحت کند تا به کارایی بیشتری دست پیدا کنند.
@planing_tm
💢 علاقه مندان به حوزه استارتاپ و کارآفرینی، مطالب این کانال ارزشمند اکیدا توصیه می شود
👇👇👇
@startups_academy
@startups_academy
@startups_academy
👇👇👇
@startups_academy
@startups_academy
@startups_academy
💢اهمیت زمان نزد ایرانیان!
■كنت دو گوبينو سفير فرانسه در ايران، پس از بازگشت به فرانسه کتابی نوشت به عنوان: سه سال در ایران
□در بخشی از کتابش آمده است: ايرانيان ساعت تعيين نمى كنند. مى گويند عصر مى آيم و گاه ميزبان را از ساعت۳ تا ۸ منتظر مى گذارند.
●لندور انگلیسی که در اوایل قرن بیستم از ایران بازدید داشته در خاطراتش می نویسد: در هیچ جای جهان مثل ایران وقت بی ارزش نیست. ایرانی باید فرصت داشته باشد تا در کاری فکر کند.
○خلاصه آنکه اگر در سراسر هستی، وقت طلاست، در ایران عجله و تعیین وقت کار شیطان است و چو فردا شود فکر فردا کنیم! چرا فکر بیهوده حالا کنیم!
@planing_tm
■كنت دو گوبينو سفير فرانسه در ايران، پس از بازگشت به فرانسه کتابی نوشت به عنوان: سه سال در ایران
□در بخشی از کتابش آمده است: ايرانيان ساعت تعيين نمى كنند. مى گويند عصر مى آيم و گاه ميزبان را از ساعت۳ تا ۸ منتظر مى گذارند.
●لندور انگلیسی که در اوایل قرن بیستم از ایران بازدید داشته در خاطراتش می نویسد: در هیچ جای جهان مثل ایران وقت بی ارزش نیست. ایرانی باید فرصت داشته باشد تا در کاری فکر کند.
○خلاصه آنکه اگر در سراسر هستی، وقت طلاست، در ایران عجله و تعیین وقت کار شیطان است و چو فردا شود فکر فردا کنیم! چرا فکر بیهوده حالا کنیم!
@planing_tm
💢تکنیک۸۰/۲۰:
پارتو اقتصاد دان ایتالیایی در سال ۱۹۰۶ میلادی با بررسی هایی که انجام داد متوجه شد ۸۰ درصد زمین ها در اختیار ۲۰ درصد مردم ایتالیا است.این به این معنی بود که توزیع ثروت در کشورش از الگوی ۸۰/۲۰ پیروی می کند.
اصل پارتو از لحاظ ریاضی مطابق توزیع "قانون توان"می باشد و بسیاری از پدیده های طبیعی و اجتماعی نیز از این توزیع پیروی می کنند.
در مدیریت زمان نیز ۲۰درصد کارها و فعالیت ها ۸۰درصد نتایج را رقم می زنند و به عبارتی ۸۰ درصد نتایج حاصل ۲۰درصد کارها می باشد.
روش استفاده از تکنیک ۸۰/۲۰:
_شناسایی نتایج و اهداف مهم و کلیدی در زندگی و کسب و کار
_یادداشت کردن فعالیت ها
_اولویت بندی فعالیت ها به ترتیب اهمیت
_انجام ۲۰ درصد فعالیت های اولویت بندی شده
_در صورت اتمام ۲۰درصد کارهای مهم،به ۸۰ درصد باقیمانده بپردازید.
نکته مهم این است که از تهیه لیست فعالیت های بلند و طولانی پرهیز کنید.به نظر می رسد تعداد فعالیت های روزانه در حدود پنج کار ایده آل می باشد.
✍مهارت_مدیریت_زمان
@planing_tm
پارتو اقتصاد دان ایتالیایی در سال ۱۹۰۶ میلادی با بررسی هایی که انجام داد متوجه شد ۸۰ درصد زمین ها در اختیار ۲۰ درصد مردم ایتالیا است.این به این معنی بود که توزیع ثروت در کشورش از الگوی ۸۰/۲۰ پیروی می کند.
اصل پارتو از لحاظ ریاضی مطابق توزیع "قانون توان"می باشد و بسیاری از پدیده های طبیعی و اجتماعی نیز از این توزیع پیروی می کنند.
در مدیریت زمان نیز ۲۰درصد کارها و فعالیت ها ۸۰درصد نتایج را رقم می زنند و به عبارتی ۸۰ درصد نتایج حاصل ۲۰درصد کارها می باشد.
روش استفاده از تکنیک ۸۰/۲۰:
_شناسایی نتایج و اهداف مهم و کلیدی در زندگی و کسب و کار
_یادداشت کردن فعالیت ها
_اولویت بندی فعالیت ها به ترتیب اهمیت
_انجام ۲۰ درصد فعالیت های اولویت بندی شده
_در صورت اتمام ۲۰درصد کارهای مهم،به ۸۰ درصد باقیمانده بپردازید.
نکته مهم این است که از تهیه لیست فعالیت های بلند و طولانی پرهیز کنید.به نظر می رسد تعداد فعالیت های روزانه در حدود پنج کار ایده آل می باشد.
✍مهارت_مدیریت_زمان
@planing_tm
💢Tomorrow is the favorite word of average people
فردا کلمه مورد علاقه آدمهای معمولیه، از امروز شروع کن.
@planing_tm
فردا کلمه مورد علاقه آدمهای معمولیه، از امروز شروع کن.
@planing_tm
💢کار سخت تر را اول شروع کنید.اغلب هنگامی که به کارهای روزمره خود فکر می کنیم به نوعی دچار نگرانی می شویم که کی و چگونه این همه کار را انجام بدهیم.از سخت ترین کار شروع کنید.
هنگامی که سخت ترین کار موجود در فهرست را شروع کرده و به پایان برسانید،احساس می کنید که بار سنگینی را از دوش تان برداشته اید.
در این هنگام است که احساس آرامش بیشتری در وجودتان پدیدار می شود و بقیه روز اعتماد به نفس بیشتری خواهید داشت و نگرانی های روزمره تان کاهش پیدا می کند.
@planing_tm
هنگامی که سخت ترین کار موجود در فهرست را شروع کرده و به پایان برسانید،احساس می کنید که بار سنگینی را از دوش تان برداشته اید.
در این هنگام است که احساس آرامش بیشتری در وجودتان پدیدار می شود و بقیه روز اعتماد به نفس بیشتری خواهید داشت و نگرانی های روزمره تان کاهش پیدا می کند.
@planing_tm
💢 اگر قصد دارید بهترین موفقیتها را در آغوش بکشید، وقت با ارزش خود را برای حواشی «زندگی دیگران» هدر ندهید.
✍استیو_جابز
@planing_tm
✍استیو_جابز
@planing_tm
💢همه ما بارها شنیدیم که نظم و انضباط یکی از مهمترین عوامل برای ساختن عادتهای خوب و در نتیجه رشد و موفقیته؛ اما مشکل اینجاست که داشتن نظم و انضباط معمولاً دردناکه.
🔹️ما اگر بخوایم نظم و انضباط داشته باشیم خیلی وقتها مجبوریم از لذتها و خوشحالیهای لحظهای بگذریم، نمیتونیم بهانه بیاریم و باید با خودمون سختگیرانه برخورد کنیم. برای همین با وجود اینکه میدونیم این کار بهمون کمک میکنه، اما انجامش نمیدیم. اما این رو باید بدونیم که اکثر چیزهایی که باعث رشد ما میشن با درد و سختی به دست میان.
✍ تکراسا
@planing_tm
🔹️ما اگر بخوایم نظم و انضباط داشته باشیم خیلی وقتها مجبوریم از لذتها و خوشحالیهای لحظهای بگذریم، نمیتونیم بهانه بیاریم و باید با خودمون سختگیرانه برخورد کنیم. برای همین با وجود اینکه میدونیم این کار بهمون کمک میکنه، اما انجامش نمیدیم. اما این رو باید بدونیم که اکثر چیزهایی که باعث رشد ما میشن با درد و سختی به دست میان.
✍ تکراسا
@planing_tm
💢به خاطر بسپار " ...
زندگی بدون چالش ؛ مزرعه بدون حاصل است.
تنها موجودی که با نشستن به موفقیت می رسد؛ مرغ است.
زندگی ما با " تولد" شروع نمی شود؛
با "تحول" آغاز میشود.
لازم نیست "بزرگ " باشی تا "شروع کنی"،
شروع کن تا بزرگ شوی ...
باد با چراغ خاموش کاری ندارد
اگر در سختی هستی بدان که روشنی...
@planing_tm
زندگی بدون چالش ؛ مزرعه بدون حاصل است.
تنها موجودی که با نشستن به موفقیت می رسد؛ مرغ است.
زندگی ما با " تولد" شروع نمی شود؛
با "تحول" آغاز میشود.
لازم نیست "بزرگ " باشی تا "شروع کنی"،
شروع کن تا بزرگ شوی ...
باد با چراغ خاموش کاری ندارد
اگر در سختی هستی بدان که روشنی...
@planing_tm
💢بهرهوری خوب و بهرهوری مخرب
🔴هنری مینتزبرگ در کتاب خود به نام «قصههای شب برای مدیران» مینویسد:
بهرهوری ممکن است «خوب» و ممکن است «بد» باشد، اما بسیاری از مدیران نمیتوانند میان این دو نوع بهرهوری تمایز قائل شوند.
🟢اکثر مدیران فقط یک فرمول برای محاسبه بهرهوری دارند: نسبت خروجیها را به ورودیها میسنجند و وقتی این نسبت بالا میرود، میگویند بهرهوری رشد کرده است.
🔵فرض این دسته از مدیران این است که اگر نیروی کار آموزش بیشتری ببیند، یا ماشینهای بهتری خریداری شود یا فرایندهای کاری بهبود یابند، بهرهوری افزایش مییابد.
🟤اما این موارد تمام داستان بهرهوری را بیان نمیکنند زیرا این قبیل استراتژیها در افق بلندمدت جوابگو نیستند و نمیتوانند بهرهوری را افزایش بدهند.
🟠به بیان دیگر، برخلاف تصور مدیران ارشد که فکر میکنند میتوانند با آموزش بیشتر، ماشینآلات بهتر و فرایندهای کارآمدتر، بهرهوری را افزایش بدهند، اما دنیای واقعی، یعنی اتفاقاتی که در بین کارمندان و مدیران میافتد، کاملا متفاوت است و با این کارها نمیتوان بهرهوری را برای همیشه افزایش داد.
🟡برای مثال، فرض کنید مدیر یک شرکت بزرگ هستید و میخواهید بهرهوری آن را افزایش بدهید. برای این منظور، این قبیل کارها را انجام میدهید: تمام کارمندانتان را به مدت ۳۰ ساعت آموزش میدهید؛ تمام خطوط تولیدیتان را عوض میکنید و فرایندهای انبارداریتان را کاملاً دگرگون میکنید.
🟣با این اوصاف، اگر از هر اقتصاددانی بپرسید به شما میگوید بهرهوریتان افزایش یافته اما معمولاً در واقعیت این اتفاق رخ نمیدهد زیرا به احتمال زیاد مطالبی را به کارمندانتان آموزش دادهاید که ربطی به کار واقعیشان ندارد؛ ماشینآلاتی را خریداری کردهاید که کارگرانتان شیوه کار با آنها را بلد نیستند و فرایندهای انبارداریتان را آن قدر سخت کردهاید که مدام بین مدیر انبار و مدیر تولید دعوا میشود.
⚫به نظر من اگر میخواهید بهرهوریتان را واقعاً افزایش بدهید باید ابتدا واقعیتهای جاری در شرکت، بازار، صنعت و مشتریانتان را خوب بشناسید و بر اساس آنها تصمیم بگیرید که چگونه میخواهید بهرهوریتان را افزایش بدهید.
⚪مثلاً ممکن است بعد از صحبت با تیم فروشتان متوجه شوید آنها به جای آموزش بیشتر، به حمایت بیشتر نیاز دارند. یا بعد از گفتگو با مشتریانتان متوجه شوید که به جای خط تولید جدید، باید امکان شخصیسازی محصولاتتان را برای آنها فراهم کنید
🔴در این شرایط، بدیهی است که اگر روی این قبیل موارد تمرکز کنید، بهرهوریتان به صورت واقعی افزایش مییابد نه صرفاً روی کاغذ.
@planing_tm
🔴هنری مینتزبرگ در کتاب خود به نام «قصههای شب برای مدیران» مینویسد:
بهرهوری ممکن است «خوب» و ممکن است «بد» باشد، اما بسیاری از مدیران نمیتوانند میان این دو نوع بهرهوری تمایز قائل شوند.
🟢اکثر مدیران فقط یک فرمول برای محاسبه بهرهوری دارند: نسبت خروجیها را به ورودیها میسنجند و وقتی این نسبت بالا میرود، میگویند بهرهوری رشد کرده است.
🔵فرض این دسته از مدیران این است که اگر نیروی کار آموزش بیشتری ببیند، یا ماشینهای بهتری خریداری شود یا فرایندهای کاری بهبود یابند، بهرهوری افزایش مییابد.
🟤اما این موارد تمام داستان بهرهوری را بیان نمیکنند زیرا این قبیل استراتژیها در افق بلندمدت جوابگو نیستند و نمیتوانند بهرهوری را افزایش بدهند.
🟠به بیان دیگر، برخلاف تصور مدیران ارشد که فکر میکنند میتوانند با آموزش بیشتر، ماشینآلات بهتر و فرایندهای کارآمدتر، بهرهوری را افزایش بدهند، اما دنیای واقعی، یعنی اتفاقاتی که در بین کارمندان و مدیران میافتد، کاملا متفاوت است و با این کارها نمیتوان بهرهوری را برای همیشه افزایش داد.
🟡برای مثال، فرض کنید مدیر یک شرکت بزرگ هستید و میخواهید بهرهوری آن را افزایش بدهید. برای این منظور، این قبیل کارها را انجام میدهید: تمام کارمندانتان را به مدت ۳۰ ساعت آموزش میدهید؛ تمام خطوط تولیدیتان را عوض میکنید و فرایندهای انبارداریتان را کاملاً دگرگون میکنید.
🟣با این اوصاف، اگر از هر اقتصاددانی بپرسید به شما میگوید بهرهوریتان افزایش یافته اما معمولاً در واقعیت این اتفاق رخ نمیدهد زیرا به احتمال زیاد مطالبی را به کارمندانتان آموزش دادهاید که ربطی به کار واقعیشان ندارد؛ ماشینآلاتی را خریداری کردهاید که کارگرانتان شیوه کار با آنها را بلد نیستند و فرایندهای انبارداریتان را آن قدر سخت کردهاید که مدام بین مدیر انبار و مدیر تولید دعوا میشود.
⚫به نظر من اگر میخواهید بهرهوریتان را واقعاً افزایش بدهید باید ابتدا واقعیتهای جاری در شرکت، بازار، صنعت و مشتریانتان را خوب بشناسید و بر اساس آنها تصمیم بگیرید که چگونه میخواهید بهرهوریتان را افزایش بدهید.
⚪مثلاً ممکن است بعد از صحبت با تیم فروشتان متوجه شوید آنها به جای آموزش بیشتر، به حمایت بیشتر نیاز دارند. یا بعد از گفتگو با مشتریانتان متوجه شوید که به جای خط تولید جدید، باید امکان شخصیسازی محصولاتتان را برای آنها فراهم کنید
🔴در این شرایط، بدیهی است که اگر روی این قبیل موارد تمرکز کنید، بهرهوریتان به صورت واقعی افزایش مییابد نه صرفاً روی کاغذ.
@planing_tm
💢اصل ۹۰ - ۱۰
■این اصل که توسط استفان کاوی ارائه شد میگوید، ۱۰ درصد زندگی خارج از کنترل، ولی ۹۰ درصد آن تحت کنترل ماست و خوب یا بد بودن آن به عکس العمل ما مربوط میشود. تأخیر ساعت پرواز هواپیما، خراب شدن ماشین یا فوت یکی از نزدیکان مان دست ما نیست، ما روی این ۱۰ درصد کنترلی نداریم ولی ۹۰ درصد باقی متفاوت است!
□نگذارید مردم روی زندگی شما تأثیر منفی بگذارند، هر عکس العملی میتواند بدترین شرایط را به بهترین شرایط تبدیل کند. به عنوان مثال، سر میز صبحانه نشستهاید که یکدفعه دست دختر کوچکتان به لیوان چای میخورد و محتویات آن روی لباس شما میریزد. چیزی که اتفاق افتاده ابداً تحت کنترل شما نبوده است. اما کاری که شما بعد از افتادن این اتفاق میکنید همه چیز را مشخص میکند.
●شما عصبانی میشوید و سر دخترتان داد میزنید. او شروع به گریه کردن میکند. حالا با خشم، همسرتان را به خاطر گذاشتن لیوان چای روی لبه میز دعوا میکنید و با عجله میروید بالا و لباستان را عوض میکنید و بر میگردید پایین. اما میبینید دخترتان به خاطر گریه کردن نتوانسته صبحانهاش را تمام کند و برای مدرسه رفتن آماده شود. سرویس دخترتان میرود! همسرتان باید سریع برود سر کار.
○شما ماشین را بر میدارید تا دخترتان را به مدرسه برسانید. چون عجله دارید جایی که باید با سرعت ۶۰ کیلومتر در ساعت حرکت کنید با سرعت ۹۰ کیلومتر رانندگی میکنید. شما بعد از هدر دادن ۱۰۰ هزار تومان برای جریمه سرعت غیرمجاز با ۱۵ دقیقه تأخیر به مدرسه میرسید. دخترتان با عجله بدون خداحافظی به طرف در میدود. شما نیز با نیم ساعت تأخیر به محل کارتان میرسید، اما میبینید کیفتان را فراموش کردهاید!
■روز شما خراب میشود و همینطور خرابتر. بالاخره با خستگی بر میگردید خانه و بدیهی است که جو خانه مثل هر روز نیست و همسر و دخترتان از شما دلخور هستند و هر سه شما روز بدی داشتهاید. چرا؟ به خاطر عکس العمل شما هنگام صبحانه خوردن.
□چرا شما روز افتضاحی داشتید؟
الف) تقصیر چای بود؟
ب) تقصیر دخترتان بود؟
پ) تقصیر پلیس بود؟
ت) تقصیر خودتان بود؟
●جواب قطعاً «ت» است. ریختن چای تقصیر شما نبود اما عکس العمل شما به ریختن چای تنها در همان ۵ ثانیه، روز شما را خراب کرد. حالا ببینید این روز میتوانست چگونه باشد؛ چای روی لباس شما میریزد.
دخترتان خیلی ناراحت میشود. شما میگویید «عیبی ندارد عزیزم، دفعه بعد حواست را بیشتر جمع کن.» حوله را از روی صندلی بر میدارید و سریع میروید بالا، پیراهن دیگری میپوشید و کیفتان را بر میدارید و سریع میآیید پایین، در همین لحظه دخترتان را از پنجره میبینید که سوار سرویس شد و برای شما دست تکان داد. شما ۵ دقیقه زودتر به کارتان میرسید، به همکارانتان سلام میکنید و با نشاط و انرژی روی کارتان تمرکز میکنید.
○دو سناریوی مختلف، شروعهای یکسان، پایانهای خیلی متفاوت! چرا؟ به خاطر عکس العمل شما! اجازه ندهید اتفاقهای مختلف، روز و زندگی شما را مختل کند چون هر عکس العمل اشتباه میتواند ضرر زیادی به همراه داشته باشد. به شما میگویند شاید از کارتان اخراج شوید؟ به جای اینکه عزا بگیرید و بی خواب بشوید دنبال یک کار تازه باشید. قبول دارم وقتی واقعاً این موضوع پیش بیاید کار سختی است و نمیشود راجع به چیز دیگری حرف زد ولی سعیتان را بکنید. خواهید دید که قویتر و قویتر میشوید.
هواپیما تأخیر دارد؟ برنامه کاریتان را به هم زده است؟ به جای فحش دادن به زمین و زمان و اخم کردن به مهماندارها از وقتتان برای یاد گرفتن چیزهای تازه یا شناختن بقیه مسافرها استفاده کنید.
■گاهی این کارها که به نظر مسخره میآیند(مثلاً ً شناختن سایر مسافرها هنگام تأخیر پرواز) زندگیتان را طوری متحول میکند که خودتان باورتان نمیشود. فرصتهای خوب همیشه آن لحظه که انتظار دارید سر راهتان نمیآیند، گاهی باید خودتان ماجراجو باشید و آنها را پیدا کنید. عصبانی بودن و از روی عصبانیت رفتار کردن، همه چیز را بدتر میکند.
□اکنون که اصل ۹۰ به ۱۰ را به خوبی شناختهاید، آن را از یاد نبرید و در موقعیتهای واقعی در زندگیتان به کار بگیرید. فقط یک بار امتحان کنید، مثلاً در یک جر و بحث سعی کنید همه چیز را به طرز مثبت تغییر دهید و اگر همه چیز خوب پیش رفت فکر کنید که اگر این کار را نمیکردید چه اتفاقهایی میتوانست بیفتد. مداد سیاهی که من دارم میتواند اثرهای چند صد هزار دلاری خلق کند اما من نمیتوانم! بستگی دارد چه کسی، چطوری از آن استفاده کند. اصل ۹۰ به ۱۰ و امثال آن میتوانند بدترین زندگیها را به بهترین زندگیها تبدیل کنند. باز هم بستگی به این دارد که چه کسی، چطوری از آن استفاده کند.
@planing_tm
■این اصل که توسط استفان کاوی ارائه شد میگوید، ۱۰ درصد زندگی خارج از کنترل، ولی ۹۰ درصد آن تحت کنترل ماست و خوب یا بد بودن آن به عکس العمل ما مربوط میشود. تأخیر ساعت پرواز هواپیما، خراب شدن ماشین یا فوت یکی از نزدیکان مان دست ما نیست، ما روی این ۱۰ درصد کنترلی نداریم ولی ۹۰ درصد باقی متفاوت است!
□نگذارید مردم روی زندگی شما تأثیر منفی بگذارند، هر عکس العملی میتواند بدترین شرایط را به بهترین شرایط تبدیل کند. به عنوان مثال، سر میز صبحانه نشستهاید که یکدفعه دست دختر کوچکتان به لیوان چای میخورد و محتویات آن روی لباس شما میریزد. چیزی که اتفاق افتاده ابداً تحت کنترل شما نبوده است. اما کاری که شما بعد از افتادن این اتفاق میکنید همه چیز را مشخص میکند.
●شما عصبانی میشوید و سر دخترتان داد میزنید. او شروع به گریه کردن میکند. حالا با خشم، همسرتان را به خاطر گذاشتن لیوان چای روی لبه میز دعوا میکنید و با عجله میروید بالا و لباستان را عوض میکنید و بر میگردید پایین. اما میبینید دخترتان به خاطر گریه کردن نتوانسته صبحانهاش را تمام کند و برای مدرسه رفتن آماده شود. سرویس دخترتان میرود! همسرتان باید سریع برود سر کار.
○شما ماشین را بر میدارید تا دخترتان را به مدرسه برسانید. چون عجله دارید جایی که باید با سرعت ۶۰ کیلومتر در ساعت حرکت کنید با سرعت ۹۰ کیلومتر رانندگی میکنید. شما بعد از هدر دادن ۱۰۰ هزار تومان برای جریمه سرعت غیرمجاز با ۱۵ دقیقه تأخیر به مدرسه میرسید. دخترتان با عجله بدون خداحافظی به طرف در میدود. شما نیز با نیم ساعت تأخیر به محل کارتان میرسید، اما میبینید کیفتان را فراموش کردهاید!
■روز شما خراب میشود و همینطور خرابتر. بالاخره با خستگی بر میگردید خانه و بدیهی است که جو خانه مثل هر روز نیست و همسر و دخترتان از شما دلخور هستند و هر سه شما روز بدی داشتهاید. چرا؟ به خاطر عکس العمل شما هنگام صبحانه خوردن.
□چرا شما روز افتضاحی داشتید؟
الف) تقصیر چای بود؟
ب) تقصیر دخترتان بود؟
پ) تقصیر پلیس بود؟
ت) تقصیر خودتان بود؟
●جواب قطعاً «ت» است. ریختن چای تقصیر شما نبود اما عکس العمل شما به ریختن چای تنها در همان ۵ ثانیه، روز شما را خراب کرد. حالا ببینید این روز میتوانست چگونه باشد؛ چای روی لباس شما میریزد.
دخترتان خیلی ناراحت میشود. شما میگویید «عیبی ندارد عزیزم، دفعه بعد حواست را بیشتر جمع کن.» حوله را از روی صندلی بر میدارید و سریع میروید بالا، پیراهن دیگری میپوشید و کیفتان را بر میدارید و سریع میآیید پایین، در همین لحظه دخترتان را از پنجره میبینید که سوار سرویس شد و برای شما دست تکان داد. شما ۵ دقیقه زودتر به کارتان میرسید، به همکارانتان سلام میکنید و با نشاط و انرژی روی کارتان تمرکز میکنید.
○دو سناریوی مختلف، شروعهای یکسان، پایانهای خیلی متفاوت! چرا؟ به خاطر عکس العمل شما! اجازه ندهید اتفاقهای مختلف، روز و زندگی شما را مختل کند چون هر عکس العمل اشتباه میتواند ضرر زیادی به همراه داشته باشد. به شما میگویند شاید از کارتان اخراج شوید؟ به جای اینکه عزا بگیرید و بی خواب بشوید دنبال یک کار تازه باشید. قبول دارم وقتی واقعاً این موضوع پیش بیاید کار سختی است و نمیشود راجع به چیز دیگری حرف زد ولی سعیتان را بکنید. خواهید دید که قویتر و قویتر میشوید.
هواپیما تأخیر دارد؟ برنامه کاریتان را به هم زده است؟ به جای فحش دادن به زمین و زمان و اخم کردن به مهماندارها از وقتتان برای یاد گرفتن چیزهای تازه یا شناختن بقیه مسافرها استفاده کنید.
■گاهی این کارها که به نظر مسخره میآیند(مثلاً ً شناختن سایر مسافرها هنگام تأخیر پرواز) زندگیتان را طوری متحول میکند که خودتان باورتان نمیشود. فرصتهای خوب همیشه آن لحظه که انتظار دارید سر راهتان نمیآیند، گاهی باید خودتان ماجراجو باشید و آنها را پیدا کنید. عصبانی بودن و از روی عصبانیت رفتار کردن، همه چیز را بدتر میکند.
□اکنون که اصل ۹۰ به ۱۰ را به خوبی شناختهاید، آن را از یاد نبرید و در موقعیتهای واقعی در زندگیتان به کار بگیرید. فقط یک بار امتحان کنید، مثلاً در یک جر و بحث سعی کنید همه چیز را به طرز مثبت تغییر دهید و اگر همه چیز خوب پیش رفت فکر کنید که اگر این کار را نمیکردید چه اتفاقهایی میتوانست بیفتد. مداد سیاهی که من دارم میتواند اثرهای چند صد هزار دلاری خلق کند اما من نمیتوانم! بستگی دارد چه کسی، چطوری از آن استفاده کند. اصل ۹۰ به ۱۰ و امثال آن میتوانند بدترین زندگیها را به بهترین زندگیها تبدیل کنند. باز هم بستگی به این دارد که چه کسی، چطوری از آن استفاده کند.
@planing_tm
💢اهداف زندگی شبیه ماهی اند؛ اگر یک ماهی کوچک بخواهی میتوانی در قسمتهای کمعمق بمانی، اما اگر ماهی بزرگ را بخواهی، باید به جاهای عمیقتری بروی.
👤 دیوید لینچ
@planing_tm
👤 دیوید لینچ
@planing_tm
🌲 همراهان گرامی 🌲
در ادامه آدرس چند کانال ارزشمند خدمت شما تقدیم می شود.
🔸شاید رمز توسعه فردی و موفقیت شغلی شما در سال ۱۴۰۳ در یکی از نکاتی باشد که در این کانال ها ارائه شده است.
👇👇👇👇👇👇👇👇
💢مدیریت رفتار سازمانی
@organizationalbehavior
✅مهارت های مدیریت
@management_skill
🈵 برنامه ریزی و مدیریت زمان
@planing_tm
⭕️تکنیک های مدیریت
@management_technique
❌مدیریت به زبان ساده
@management_simple
🈷 مهارت های زندگی
@life_skills2022
🆗 موفقیت و توسعه فردی
@success_pd
💲 هوش مالی
@fqskill
✝ تفکر استراتژیک
@strategym_academy
🉑 تعالی منابع انسانی
@hrm_academy
📠 مدرسه کسب وکار
@business_school2022
💄ترفند بازاریابی
@tarfandbazaryabi
🏦 آکادمی استارتاپ و کارآفرینی
@startups_academy
🎯 تغییر و تحول سازمانی
@transformation_m
🆗 مدیریت کسب وکار MBA &DBA
@mba_event
در ادامه آدرس چند کانال ارزشمند خدمت شما تقدیم می شود.
🔸شاید رمز توسعه فردی و موفقیت شغلی شما در سال ۱۴۰۳ در یکی از نکاتی باشد که در این کانال ها ارائه شده است.
👇👇👇👇👇👇👇👇
💢مدیریت رفتار سازمانی
@organizationalbehavior
✅مهارت های مدیریت
@management_skill
🈵 برنامه ریزی و مدیریت زمان
@planing_tm
⭕️تکنیک های مدیریت
@management_technique
❌مدیریت به زبان ساده
@management_simple
🈷 مهارت های زندگی
@life_skills2022
🆗 موفقیت و توسعه فردی
@success_pd
💲 هوش مالی
@fqskill
✝ تفکر استراتژیک
@strategym_academy
🉑 تعالی منابع انسانی
@hrm_academy
📠 مدرسه کسب وکار
@business_school2022
💄ترفند بازاریابی
@tarfandbazaryabi
🏦 آکادمی استارتاپ و کارآفرینی
@startups_academy
🎯 تغییر و تحول سازمانی
@transformation_m
🆗 مدیریت کسب وکار MBA &DBA
@mba_event
💢علاقه مندان به آموزش چکیده مباحث MBA و DBA در تلگرام می توانند از مطالب کانال ذیل استفاده کنند:
@mba_event
@mba_event
@mba_event
@mba_event
@mba_event
@mba_event
💢 علاقه مندان به حوزه استارتاپ و کارآفرینی، مطالب این کانال ارزشمند اکیدا توصیه می شود
👇👇👇
@startups_academy
@startups_academy
@startups_academy
👇👇👇
@startups_academy
@startups_academy
@startups_academy
💢 به علاقه مندان به مباحث مدیریت تغییر و تحول سازمانی، توسعه سازمانی، کوچینگ و بهبود سیستم ها و فرآیند های سازمان، کانال ذیل توصیه می شود
👇👇👇
@transformation_m
@transformation_m
@transformation_m
👇👇👇
@transformation_m
@transformation_m
@transformation_m
Forwarded from موفقیت و توسعه فردی
💢خویشتن داری: درسی در باب موفقیت
🖊️از کتاب فضیلت کناره گرفتن اثر سوند برینکمن
■یک تست روانشناسی در دهه ۱۹۶۰ نشان داد افراد صبور، قابل اعتماد و خویشتندار، در همه زمینهها از آدمهایی که واجد این صفات نیستند، موفقترند.
□این آزمایش توسط یک روانشناس به نام «والتر میشل» روی تعدادی کودک سه تا پنج ساله انجام شد که درون یک اتاق نشانده شدند در حالی که یک کلوچه وسوسه کننده مقابلشان بود. به بچهها تأکید کرده بودند که به کلوچه دست نزنند تا بعد از ۱۵ دقیقه دو کلوچه جایزه بگیرند. شماری از بچهها نتوانستند مقاومت کنند و کلوچه را خوردند و بعضی هم مقاومت کردند و نخوردند.
●ارزیابی «والتر میشل» و همکارانش در دانشگاه استانفورد این بود: بچههایی که مقاومت کنند و کلوچه را نخورند، اراده قوی دارند و در آینده مزد این اراده و خویشتنداری را دریافت میکنند اما بچههایی که نتوانند مقاومت کنند در آینده هم انسانهای قابل اعتمادی نخواهند بود.
○دکتر میشل رد بچهها را در بزرگسالی هم گرفت و درست حدس زده بود؛ بچههایی که به کلوچه دست نزدند، چون اراده قوی داشتند، هم در کار و هم در زندگی موفقتر بودند. آنها در زندگی و شغل موفقیتهای زیادی به دست آوردند؛دوستان بیشتری داشتند، شادتر بودند، روابط اجتماعی موفقی داشته و در امتحانات دانشگاهی نمرات بهتری کسب کردند و به مواد مخدر آلوده نشدند.
■این تجربه که با عنوان «آزمایش مارشمالو» شناخته میشود، شاهدی برای اثبات این گزاره به حساب میآید که «خویشتنداری» یکی از عوامل مهم کسب موفقیت است.
□این آزمایش مسیر بسیاری از مطالعات روانشناسی را تغییر داد تا اینکه گروهی از محققان به رهبری دکتر سلست کید از دانشگاه روچستر، مسیر جدیدی در این مطالعات ایجاد کردند. آنها آزمایش جدیدی را شروع کردند به این شکل که گروهی از بچههای سه تا پنج ساله را در همان موقعیت آزمایش مارشمالو قرار دادند اما وقتی ۱۵ دقیقه تمام شد به بچههایی که خویشتنداری کرده بودند و کلوچه را نخورده بودند، پاداش ندادند. یعنی به آنها گفتند: «متأسفیم، کلوچهها تمام شده و پاداش هم نمیدهیم.»
●دکتر کید مدتی بعد همان بچهها را فراخواند و آزمایش مارشمالو را تکرار کرد؛ یعنی روی میز کلوچه گذاشت و از بچهها خواست ۱۵ دقیقه صبر کنند تا پس از آن دو کلوچه جایزه بگیرند میدانید چه شد؟ بچههایی که اعتمادشان را از دست داده بودند در دم، کلوچهها را خوردند و منتظر پاداش نماندند. به عبارتی؛ کلوچه روی میز را به وعده - احتمالا غیر واقعی- دو کلوچه ترجیح دادند.
○نتیجهگیری: یک اقتصاددان با نام «گرت جونز» نشان داد؛ افرادی که ضریب هوشی بالایی دارند، ترجیح میدهند برای پاداش بزرگتر، بیشتر صبر کنند. و نشان داد؛ شخصی که دوستان و نزدیکان صبور و دارای عقل معاش داشته باشد، خود نیز صبورانه و عاقلانه رفتار خواهد کرد.
■همه اینها نشان میدهد عقل، صبر و خویشتنداری و آیندهنگری نه تنها برای افراد که برای جامعه نیز صفات بسیار خوبی هستند، به شرطی که این وسط دکتر کید با دروغش اعتماد را از مردم سلب نکند.
●خود کنترلی بیش از آنکه خصیصه ای شخصیتی باشد که هر فرد بتواند به تنهایی دارای آن باشد چیزی است که به شدت به زمینه ربط دارد(اینکه آیا این دنیا قابل اعتماد است؟). همه کسانی که در دنیایی پیش بینی ناپذیر و مملو از آشوب و قول های شکسته شده بزرگ میشوند می آموزند که به هیچ چیز تکیه نکنند و هیچ دلیلی پیش رویشان قرار ندارد که وقتی لقمه ای در اختیارشان میگذارند، در بلعیدنش تردید کنند...
@success_pd
🖊️از کتاب فضیلت کناره گرفتن اثر سوند برینکمن
■یک تست روانشناسی در دهه ۱۹۶۰ نشان داد افراد صبور، قابل اعتماد و خویشتندار، در همه زمینهها از آدمهایی که واجد این صفات نیستند، موفقترند.
□این آزمایش توسط یک روانشناس به نام «والتر میشل» روی تعدادی کودک سه تا پنج ساله انجام شد که درون یک اتاق نشانده شدند در حالی که یک کلوچه وسوسه کننده مقابلشان بود. به بچهها تأکید کرده بودند که به کلوچه دست نزنند تا بعد از ۱۵ دقیقه دو کلوچه جایزه بگیرند. شماری از بچهها نتوانستند مقاومت کنند و کلوچه را خوردند و بعضی هم مقاومت کردند و نخوردند.
●ارزیابی «والتر میشل» و همکارانش در دانشگاه استانفورد این بود: بچههایی که مقاومت کنند و کلوچه را نخورند، اراده قوی دارند و در آینده مزد این اراده و خویشتنداری را دریافت میکنند اما بچههایی که نتوانند مقاومت کنند در آینده هم انسانهای قابل اعتمادی نخواهند بود.
○دکتر میشل رد بچهها را در بزرگسالی هم گرفت و درست حدس زده بود؛ بچههایی که به کلوچه دست نزدند، چون اراده قوی داشتند، هم در کار و هم در زندگی موفقتر بودند. آنها در زندگی و شغل موفقیتهای زیادی به دست آوردند؛دوستان بیشتری داشتند، شادتر بودند، روابط اجتماعی موفقی داشته و در امتحانات دانشگاهی نمرات بهتری کسب کردند و به مواد مخدر آلوده نشدند.
■این تجربه که با عنوان «آزمایش مارشمالو» شناخته میشود، شاهدی برای اثبات این گزاره به حساب میآید که «خویشتنداری» یکی از عوامل مهم کسب موفقیت است.
□این آزمایش مسیر بسیاری از مطالعات روانشناسی را تغییر داد تا اینکه گروهی از محققان به رهبری دکتر سلست کید از دانشگاه روچستر، مسیر جدیدی در این مطالعات ایجاد کردند. آنها آزمایش جدیدی را شروع کردند به این شکل که گروهی از بچههای سه تا پنج ساله را در همان موقعیت آزمایش مارشمالو قرار دادند اما وقتی ۱۵ دقیقه تمام شد به بچههایی که خویشتنداری کرده بودند و کلوچه را نخورده بودند، پاداش ندادند. یعنی به آنها گفتند: «متأسفیم، کلوچهها تمام شده و پاداش هم نمیدهیم.»
●دکتر کید مدتی بعد همان بچهها را فراخواند و آزمایش مارشمالو را تکرار کرد؛ یعنی روی میز کلوچه گذاشت و از بچهها خواست ۱۵ دقیقه صبر کنند تا پس از آن دو کلوچه جایزه بگیرند میدانید چه شد؟ بچههایی که اعتمادشان را از دست داده بودند در دم، کلوچهها را خوردند و منتظر پاداش نماندند. به عبارتی؛ کلوچه روی میز را به وعده - احتمالا غیر واقعی- دو کلوچه ترجیح دادند.
○نتیجهگیری: یک اقتصاددان با نام «گرت جونز» نشان داد؛ افرادی که ضریب هوشی بالایی دارند، ترجیح میدهند برای پاداش بزرگتر، بیشتر صبر کنند. و نشان داد؛ شخصی که دوستان و نزدیکان صبور و دارای عقل معاش داشته باشد، خود نیز صبورانه و عاقلانه رفتار خواهد کرد.
■همه اینها نشان میدهد عقل، صبر و خویشتنداری و آیندهنگری نه تنها برای افراد که برای جامعه نیز صفات بسیار خوبی هستند، به شرطی که این وسط دکتر کید با دروغش اعتماد را از مردم سلب نکند.
●خود کنترلی بیش از آنکه خصیصه ای شخصیتی باشد که هر فرد بتواند به تنهایی دارای آن باشد چیزی است که به شدت به زمینه ربط دارد(اینکه آیا این دنیا قابل اعتماد است؟). همه کسانی که در دنیایی پیش بینی ناپذیر و مملو از آشوب و قول های شکسته شده بزرگ میشوند می آموزند که به هیچ چیز تکیه نکنند و هیچ دلیلی پیش رویشان قرار ندارد که وقتی لقمه ای در اختیارشان میگذارند، در بلعیدنش تردید کنند...
@success_pd
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
💢کمال گرایی یا تمایل به بدون کاستی و نقص بودن یکی از مهمترین موانع افراد برای پیشرفت است .
✔️برخی از نتایج کمال گرایی :
1. ایجاد فشار ناخواسته بر خود و دیگران به دستیابی به استانداردهای بالا و غیر واقعی
2. ایجاد احساس عدم رضایت و ناکامی در صورت عدم دستیابی به کمال
3. از دست دادن لذت و شادی زندگی به دلیل تمرکز برای دستیابی به کمال
4. افزایش احساس استرس و اضطراب به دلیل فشارهای ناشی از کمال گرایی
5. از دست دادن ارتباطات موثر با دیگران به دلیل تمرکز بر خود و اهداف شخصی به عنوان اولویت اصلی.
6. ازدست دادن فرصتهای مختلف
7.کم شدن اعتماد به نفس
@planing_tm
✔️برخی از نتایج کمال گرایی :
1. ایجاد فشار ناخواسته بر خود و دیگران به دستیابی به استانداردهای بالا و غیر واقعی
2. ایجاد احساس عدم رضایت و ناکامی در صورت عدم دستیابی به کمال
3. از دست دادن لذت و شادی زندگی به دلیل تمرکز برای دستیابی به کمال
4. افزایش احساس استرس و اضطراب به دلیل فشارهای ناشی از کمال گرایی
5. از دست دادن ارتباطات موثر با دیگران به دلیل تمرکز بر خود و اهداف شخصی به عنوان اولویت اصلی.
6. ازدست دادن فرصتهای مختلف
7.کم شدن اعتماد به نفس
@planing_tm