✍️ مجله ادبی پیاده رو
1.26K subscribers
1.09K photos
45 videos
8 files
1.68K links
سردبیر
@bankiman
شعر آزاد
@mohammad_ashour
شعر کلاسیک
@Shahrammirzaii
داستان
@Ahmad_derakhshan
نقد و اندیشه
@Sharifnia1981
ادبیات جهان
@Azitaghahreman
ادبیات ترکیه آذربایجان
@Alirezashabani33
ادبیات فرانسه

ادبیات عرب
@Atash58
کردستان
@BABAKSAHRA
Download Telegram
@piaderonews

"پاپوش" نوشته‎ی ناتالی کوئینتان
ترجمه علیرضا بهنام

انتشارات نصیرا / سال 1395

- امیرحسین بریمانی :
تنها چیزی که ناتالی کوئینتان را برای ما جذاب می سازد، فاصله مناسب گزین گویه های او با رویکردهای روان و پدیدارشناسانه است. درواقع چیزی که نوشتار او را نوشتاری ادبیاتی می سازد، این است که نوشته او در هیچ قالب دیگری نمی گنجد! ادبیت اشعار کوئینتان، خلاصه کردن وضعیت های روزمره در یک وضعیت مینیمال است. البته مراد ما از "مینیمال"، خلاصه ای از یک خلاصه کردن یک وضعیت چند وجهی در یک متن ادبی است. در این حالت، متن، الزاما مهم ترین نشانه های وضعیت را در بر نمی گیرد بلکه نشانگان حاضر در هر گزین گویه، بر اساس رفتارهای عاطفی ذهن گزینش شده است. درواقع آن چیزی که ناتالی کوئینتان را یک فرانسویِ قرن بیست و یکمی می سازد، ادغام وضعیت های بی اهمیت روزمره با عواطف هیجانی راوی است؛ از همان نوع اتفاقاتی که در فیلم های برادران داردن می بینیم: شکل دهی یک درام ساده و پیشبرد آن بر اساس پردازش نیمه اغراق گون هیجانات شخصیت ها. که نمونه ی دست دوم آن، در فیلم اخیر فرهادی قابل مشاهده است. شعر کوئینتان، حتی بخش های فانتاستیک شعر ساده هانری مشونیک را نیز ندارد و به طور کلی، از پتانسیل های فانتزی ادبیات بهره ای نمی برد. بدین دلیل، مخاطب در حین خوانش اشعار کوئینتان، همواره از خود می پرسد: آیا چیزی که می خوانم، مصداقی از ادبیات است؟!

http://s1.upzone.ir/95009/Alireza.Behnam.jpg

منبع :
http://piadero.ir/portal/index.php?do=post&id=1645


بخش بررسی کتاب
@piaderonews
@piaderonews

شش هایکو

از هاتف اسداللهی :

1)

نشان تازگی
بر جلوخان دکه
جان می دهد ماهی

2)

گم می شود
خنده ی چند کودک
در خاکسپاری

3)

فریاد می زند
پیش از خودش
چرخ های نمکی

4)

فرو آوردند سوی خاک
شاخه ی جوان را
خرمالو های کال

5)

می شمارم
از آن سوی جاده
دنده های یابوی پیر را

6)

آه ، دم عیسی
شکوفه ای خشک
در دستم

http://s1.upzone.ir/95011/H.A.jpg

منبع :
http://piadero.ir/portal/index.php?do=post&id=1646

بخش : شعر امروز ایران
@piaderonews
@piaderonews

شعری از
علی خاکزاد

می دود این خدای دیوانه در من
تا درخت خانه ام باشد و خاک
خون منجمدم
ایستاده به تماشا
از جیک و پوک موریانه ها می گویم از سرنوشت آدمی که جنگل است
بال درآورده ام بال
بگو پر بزنم آن طرف ترک
توک به توکم بگذاری ای مرغ
چه در حنجره داری که می سوزد
چه زیر پر
زنی یا که درختی و جوجه هات
من آشیانه ات.


http://s1.upzone.ir/95015/A.Kh.jpg

منبع :
http://piadero.ir/portal/index.php?do=post&id=1647

بخش : شعر امروز ایران
@piaderonews
@piaderonews

سه شعر از
مریم نجار

1
ترک کرده خود را
یا ترک خود نشسته تک
چرخ ﻣﻲزند در خود

میان حجم عظیم استخوان
زیر ﻣﻲگیرد سگی را
که قفس
سینه استخوانی در دهانش بود
سرخی که خاطره بسته دور کمر
در ﺣﻤﻠﻪای انتحاری
قرمز را کشت

چرخ ﻣﻲزند
این چرخ فلک زده
گیج ﻣﻲرود سر
ﻣﻲرود
ﻣﻲریزد
دهان پر از لاله ﻣﻲشود

چرخ ایستاد
کسی خودش را زیر گرفته است



2
بیرون از حدقه دنبال چه ﻣﻲگردی؟
که مرگ زیر گرفته خط رگهاست؟
که آخرین گلبول
همخوابه خیابانی شد و ترکت کرد؟

چقدر ﻣﻲچرخی؟
سیاﺭﻩای سرت که دور هر دایره ﻣﻲچرخید
هر قاﺭﻩاش ببین
معلق یک ﺳﻴﺎﻩچاله است!

اینجا ﭼﻬﺮﻩی یک مرد را ﻣﻲشنوید
که لال زل زده
باران اسید شده در ﭼﺸﻢهایش
فریاد ﻣﻲبارد
یک ﺣﻔﺮﻩی خالی
یک آسمان ابر با تک ﻧﻘﻂﻪای آبی
او چرخ ﻣﻲزند
با ساکی از باران
دور ﻣﻲشود


3
تنها
میان این داﻳﺮﻩی عظیم
به فاجعه برﻣﻲگردم
رد خون را ازلیواﻥها
رد خون را از رویاهایم پاک ﻣﻲکنم
جمع ﻣﻲکنم تکه ﺗﻜﻪهایم را
از میان ﺳﻴﻨﻪهای پولاد

ﻋﺼﺐهای سر
ﺳﻴﻢهای بمبی ساﻋﺘﻲست
ﻣﻲترکد
برﻣﻲگردم
کودکی
به صلیب کشیده شده روی دیوار
کنار پرواﻧﻪهای خشک
به ﻛﺮﻡها فکر ﻣﻲکند
وقتی درون قبر
برای آخرین قطعه جنگ ﻣﻲکنند
موریاﻧﻪها در گذﺷﺘﻪهایم پرسه ﻣﻲزنند
موریاﻧﻪای
که زمین را روی دوش گرفته
به لانه ﻣﻲبرد

میان داﻳﺮﻩای که منم ﻣﻲچرخم
اما همیشه خورشید در قطب مقابل است

مشکوکم
به سطر سطر حافظه
وقتی سم تمام آﻓﺖهای زمین را کشت
تو آخرین بازمانده بودی
آخرین بازمانده
تنهایی را عمیقﺗﺮ ﻣﻲکند


http://s1.upzone.ir/95024/M.N.jpg

منبع :
http://piadero.ir/portal/index.php?do=post&id=1648

بخش : شعر امروز ایران
@piaderonews
@piaderonews

سه شعر از
ابوالفضل حسینی
1
دست در تراكم كاش مي كشي
دير مي فهمي كه اشيا تنها اسباب تسلا بودند
چرا كه بودند
شانه به شانه ي هستن
زاويه به زاويه در اتاق

يك روز كلمه اي مي آمد كه برقصان مرا
روزي فوجي كلمه تا برقصانندم
تباه كردم جانبِ جهان هاي نازك كلمات را
وقتي عبوس خيره بي اعتنا
تظاهر كردم كه مساله
نبودنِ قلم يا كاغذ
يا نورِ اندك است
كجايند من هاي جهان هاي ساتن-نپوشيده ي شعر

پيچيده نبود
هيچ چيز در ساتن يا ملحفه پيچيده نبود
مثل اشيا كه عريان بودند براي تسلا
و ابرها كه بيرون در معاشقه
و نور كه از پشت پرده كافي بود
و كاغذ كه با گرده ي سپيدش به من مي نگريست

تباه شد عرياني اشيا
تباه شد كلمه
تباه شد من هايِ ممكن

2
بگو تا زمين به درخشش به چرخش درآيد
بگو كه كلمات از سايه بيرون خزند
و فوران كند چيزهاي ناديدني از درون

در جاده وقتي تاريك است وقتِ تنهايي،
در جاده وقتي مي راني خط بي معناست عقربه سربالاست
در جاده ي تند احتمال تصادف
بالاست
احتمال فكرهاي بالارونده
حالاست

به مقصد برسي و خانه تاريك باشد
كليد بچرخد دست به ديوار بسايد
كم نورترين چراغ
روشن شود براي اشيا
رختخواب سرد باشد اما
بكشاني تن را لاي لحاف
و هنوز مقصد در راه
دور مي شود از تو يا نزديك فرقي نيست
رسيده اي و مقصد نرسيده

كجاست خاب؟


3
فکر در فکر فرو رفته در هیات یک کلاغ
نشسته بر کنگره ی معنا
به قرمزهای شیرین فکر می کند فکر
به روشن های محیط
به زردها که بی پاییز می آیند
به چیزهای چیز

در رنگِ آگاهی رنگی نیست
که بلرزاند رویای مژه ها را
مردّد است فکر در استکان چای
و پیرش می کند انتظار
می رود به خواب و نمی رود
می پلکد در حوالی تصویر روز
یک شب طولانی است فکر
در دیرینه های معلق اشیا
مثل آهی آویزان

خوشا لمسِ سنگ های اندیشه ی یک دیوانه
و همین همین های لا به لا
که پیچش گلبرگ را به زمین یاد می دهد


http://s1.upzone.ir/95027/A.H.jpg
منبع :
http://piadero.ir/portal/index.php?do=post&id=1649

بخش : شعر امروز ایران
@piaderonews
@piaderonews

چهار شعر از
واهه آرمن :

1
ﺑﺮ ﻣﺰاﺭ ﭘﺪﺭ
ﻣﺜﻞ ﻛﻮﺩﻛﻲ ﺩﺭ ﺗﻪ ﻳﻚ ﭼﺎﻩ
ﺑﻪ ﮔﺮﻳﻪ اﻓﺘﺎﺩﻡ

ﺑﺮ ﻣﺰاﺭ ﻣﺎﺩﺭﻡ
ﻣﺜﻞ ﺩﻳﻮاﻧﻪاﻱ ﺑﺮ ﻟﺒﻪي ﭼﺎﻩ
ﺭﻳﺴﻪ ﻣﻲﺭﻓﺘﻢ
ﺁﻥﺭﻭﺯ
ﻣﺎﺩﺭﻡ
ﭘﻨﻬﺎﻥ اﺯ ﺩﻳﮕﺮاﻥ
ﻗﻠﻘﻠﻜﻢ ﻣﻲﺩاﺩ


2
ﺳﺮﺩم ﻛﻪ ﻣﻲﺷﻮﺩ
ﺑﻪ ﻋﻜﺴﻲ ﻧﮕﺎﻩ ﻣﻲﻛﻨﻢ
ﻛﻪ ﺑﺎ ﻛﻼﻫﻲ ﺑﺮ ﺳﺮ
ﻧﺸﺴﺘﻪاﻱ
و ﺩﺳﺖﻫﺎﻳﺖ ﺭا
با فنجانِ چای ﮔﺮﻡ ﻣﻲﻛﻨﻲ

ﮔﺮﻣﻢ ﻛﻪ ﻣﻲﺷﻮﺩ
ﺑﺎﺯ ﺑﻪ ﻫﻤﺎﻥ ﻋﻜﺲ ﻧﮕﺎﻩ ﻣﻲﻛﻨﻢ
ﻛﻪ ﺑﺎ ﻛﻼﻫﻲ ﺑﺮ ﺳﺮ
ﻧﺸﺴﺘﻪاﻱ
و ﺩﺳﺖﻫﺎﻳﺖ ﺭا
ﺑﺎ ﻓﻨﺠﺎﻥِ ﭼﺎﻱ ﮔﺮﻡ ﻣﻲﻛﻨﻲ
و ﺑﻪ ﺑﺮﻓﻲ ﻛﻪ ﻣﻲﺑﺎﺭﺩ
ﻟﺒﺨﻨﺪ ﻣﻲﺯﻧﻲ


3
ﻧﻤﻲﺩاﻧﻢ
ﺧﻮﺏ اﺳﺖ ﻳﺎ ﺑﺪ
ﻛﻪ ﻧﻤﻲﺩاﻧﻢ
ﺗﻔﻨﮓ ﺑﺮﻧﻮ
ﺑﺎ ﻛﻼﺷﻴﻨﻜﻒ ﭼﻪ ﻓﺮﻗﻲ ﺩاﺭﺩ
و ﻣﻲﺩاﻧﻢ
ﻛﻪ ﺭﺧﺶِ ﺭﺳﺘﻢ
ﺑﻮﺭاﺑﺮﺵ ﺑﻮﺩ و
ﺳﻴﻪ ﭼﺸﻢ و
ﭘﻴﻞﺗﻦ


4
ﺩﺭ ﻛﻮﺩﻛﻲ
ﺩﻟﻢ ﻣﻲﺧﻮاﺳﺖ ﻧﺎﺧﺪاﻳﻲ ﺑﺎﺷﻢ
ﻛﻪ ﺑﺎ ﻛﺸﺘﻲاﺵ
ﺩﺭﻳﺎﻱ ﻧﻮﺭ ﺭا
ﺑﻪ ﻫﻨﺪﻭﺳﺘﺎﻥ ﻣﻲﺑَﺮَﺩ
و ﺷﻌﺮﻱ اﺯ ﺗﺎﮔﻮﺭ
ﻫﺪﻳﻪ ﻣﻲﮔﻴﺮﺩ

http://s1.upzone.ir/95031/V.A.jpg

منبع :
http://piadero.ir/portal/index.php?do=post&id=1650

بخش : شعر امروز ایران
@piaderonews
http://s1.upzone.ir/95044/piadero.jpg

مجله ادبی پیاده رو
سایت پیشرو در ادبیات معاصر ایران
لطفاً جهت عضویت در کانال روی لینک زیر کلیک بفرمایید :
@piaderonews

نحوه ارسال اثر :
بخش " شعر امروز ایران " زیر نظر محمد آشور
تلگرام
@mohammad_ashour
ایمیل
piadero.ashour@gmail.com

بخش "غزل معاصر ایران " زیر نظر مریم جعفری آذرمانی
azarmani.piadero@yahoo.com

بخش "داستان" زیر نظر احمد درخشان :

تلگرام
@Ahmad_derakhshan
ایمیل
ahmadderakhshan@yahoo.com

بخش "ادبیات جهان" زیر نظر غلامرضا صراف
reza_saraf54@yahoo.com

بخش "اندیشه و نقد" زیر نظر سید حمید شریف نیا
pegadis@yahoo.com

بخش "بررسی کتاب" زیر نظر امیر حسین بریمانی
amirhossein.barimani@yahoo.com
تلگرام
@amirhosseinbarimani

تماس با سردبیر : میثم ریاحی
@bankiman
meysamriahi@yahoo.com


آدرس سایت :
www.piadero.ir

@piaderonews
@piaderonews


بیستمین جشنواره «گلاویژ» آغاز شد

بیستمین دوره جشنواره بین‌المللی «گلاویژ» با حضور فعالان ادبی از ایران، ارمنستان، عراق، سوریه، ترکیه و اقلیم کردستان در شهر سلیمانیه در اقلیم کردستان عراق آغاز شد.

به گزارش ایسنا به نقل از روابط عمومی این برنامه، مراسم افتتاحیه این جشنواره با حضور تعدادی از شخصیت‌های فرهنگی و سیاسی کُرد همراه بود. همچنین از اهل قلم ایرانی، فرزان سجودی استاد دانشگاه و زبان‌شناس، مشیت علایی منتقد ادبی، اصغر نوری مترجم، سارا سالار داستان‌نویس، قاسم کشکولی داستان‌نویس، بیتا ملکوتی داستان‌نویس و سابیر هاکا شاعر در این جشنواره حضور دارند.

قرار است نشستی با عنوان «شعر و ادبیات فارسی» با حضور چهره‌های ایرانی در جشنواره گلاویژ برگزار شود که مریوان حلبچه‌ای مترجم کُرد اقلیم کردستان مدیریت آن را برعهده خواهد داشت.

بیستمین دوره جشنواره بین‌المللی «گلاویژ» در بخش‌های رقابتی و غیرقابتی، برپایی نمایشگاه نقاشی هنرمندان کُرد و ارمنستانی، و نمایشگاه کتاب و مجلات مختلف ادبی در روزهای ۲۰ تا ۲۳ نوامبر ۲۰۱۶ در سالن توار در شهر سلیمانیه در اقلیم کردستان برگزار می‌شود و در روز اختتامییه نیز برندگان بخش‌های مختلف رقابتی داستان، شعر و تحقیق معرفی می‌شوند. جایزه «حسین عارف» رمان‌نویس کُرد نیز به یک رمان‌نویس کُرد اهدا خواهد شد.


http://cdn.isna.ir/d/2016/11/22/3/57389872.jpg


بخش : بازتاب
@piaderonews
ویلیام ترور که بعد از جویس و اوکانر سومین نویسنده بزرگ ایرلندی به شمار می‌آید در سن 88 سالگی درگذشت.
ترور سه بار برنده جایزه ادبی کاستا بوک شده و نامش پنج‌بار در جمع نامزدهای جایزه من‌بوکر قرار گرفت.
@piaderonews
دست‌نوشته‌های نیما یوشیج منتشر می‌شود
http://ana.ir/news/160967
Forwarded from اتچ بات
@piaderonews
شعر ، صدا و تصویر احمدرضا احمدی
در آینه گویم :
بهار آمد
تقدیم به مسعود کیمیایی
.........
مجله ادبی پیاده رو
سایت پیشرو در ادبیات معاصر ایران
آدرس کانال در تلگرام :
@piaderonews
آدرس سایت
www.piadero.ir
Forwarded from اتچ بات
@piaderonews
شعر ، صدا و تصویر حافظ موسوی
منبع : مجله گوهران
.........
مجله ادبی پیاده رو
سایت پیشرو در ادبیات معاصر ایران
آدرس کانال در تلگرام :
@piaderonews
آدرس سایت
www.piadero.ir
Forwarded from اتچ بات
@piaderonews
بخشی از سخنرانی غلامحسین ساعدی
در شب چهارم برنامه شب های گوته
با موضوع "شبه وبا یا شبه هنرمند"
سال 1356 - باغ سفارت آلمان
.........
مجله ادبی پیاده رو
سایت پیشرو در ادبیات معاصر ایران
آدرس کانال در تلگرام :
@piaderonews
آدرس سایت
www.piadero.ir
@piaderonews
دو #شعر_خوب از #ایرج_کیانی
** شعر اول :
در چشم هاي تو
آذوقه هاي زمستان بود،
اينجا براي چه مي ماندي؟
وقتي تمامِ قافيه ها را
مي دانستي؛
اينجا هميشه همين است:
انتظار و لجن...

بايد كتاب هايت را
بفروشم
و دختران تازه نفس را
كه پرده ي بكارتشان،
-پرده هاي دو گوش است ،
به سينما ببرم
و پس از آن
به خانه اي برويم
و پس از آن
پني سيلين بزنم

آنجا كه خوابِ عقوبت را ،
تعبيرِ تازه بسازي
زيرا كه باز گشتن ،
همان رفتن است:
با تحقير
اما...
هنوز حرفِ مني،
اي لال !
هنوز باغِ مني،
اي خشک !...



** شعر دوم :

به من گریه را یاد دادی
به من عشق را
تو از آب
پیدا تری
تو مثل گیاهان دارویی
از ریشه خوبی
تو از شاخه
رویا تری



سلامی
سر آغاز آواز عشق
و باب صداقت
و طرح طلوع


تو از نسل دریای مازندرانی
پر از ماهیان بزرگ سخاوت
پر از خاویار نجابت
تو دریای مازندرانی
پر از آب شیرین



غرور پلنگی
و زیبایی خواب



درختی که با شاخه ی سبز رگ ها
پناه کبوتر
پناه کلاغی


برنجی که از خشکسالی می آیی


زبانت زبان همه غنچه ها
دهانت گلستان حرف
و نام گل از توست
و پیدایش عشق



کتابی تو
گویا تر از " بوف کور "
و غمگین تر از غربت " ژان کریستف "
و زیبا تر از حق " آزادی با مرگ "



سفر کردی از روح گندم
به نان
و بر سفره ات
سیر بودن حقیر است



تو آرامش صلح
و قانون آزاد اندیشه
و بیداری راستینی
به من گریه را یاد دادی
به من عشق را ...

http://s1.upzone.ir/96066/Sher.nab.jpg
منبع : مجله ادبی پیاده رو
سایت پیشرو در ادبیات معاصر ایران
http://piadero.ir/portal/index.php?do=post&id=1651
برگرفته از مجله فردوسی
بخش : #شعر_خوب
به انتخاب میثم ریاحی
@piaderonews
@piaderonews
شعری از #سامان_اصفهانی

نه با چشمِ باز
نه با چشمِ بسته
نمی شود گریست
برای روزهایی که نیست ...

برف افسانه شد؟
یا بِه میوه ی گونه های مریم
سپیدسپید فروریخت؟
درختان خیانتِ خورشید را
به پشت گرمیِ کدام زمستان حاشا کردند؟

مگر ندیدند دست من از مهره های گردنش نیلوفر می چید؟
مگر ندیدند حرف های من هوار می شد ریشه ی رگ هایش را؟

برگی پلک نمی زد از سرسامِ صورت مان
هوش از سرشاخه های تان پریده بود!
چه طور شیرفهم تان کنم درختانِ سیاهکلان؟!
قلبِ ما از برف گرم می شد و برکتِ موسمیِ ابرها...
و کومه ای با سه دیوارِ کاه گلی:
طوری تکیه می دادم که بارانی ام از هوش می رفت -یک دیوار من-
طوری تکیه می کرد که گیسوانش در مرزِ کاه و گل -یک دیوار تو-
و دیوارِ دیگر: بنفشِ سرکشِ شاخه های غروب زده...

چشم در چشمِ هم زمستان را دور می زدیم
شادیِ بی گناهِ برف
مرگ آویزیِ روزهایی بود که در آینده می گذرد.

این سطرها را تمام نمی کنم.
ادامه ی این سطرها در خونِ من است...

http://s1.upzone.ir/96173/S.E.jpg
منبع : مجله ادبی پیاده رو
سایت پیشرو در ادبیات معاصر ایران
http://piadero.ir/portal/index.php?do=post&id=1652
بخش : شعر امروز ایران
زیر نظر محمد آشور
@piaderonews
الفبای راز
محمد آزرم
نشر مروارید
@piaderonews
مجله ادبی پیاده رو
سایت پیشرو در ادبیات معاصر ایران
بر دریا قدم می زنم
مجموعه شعر
مهرنوش قربانعلی
نشر بوتیمار
@piaderonews
مجله ادبی پیاده رو
سایت پیشرو در ادبیات معاصر ایران
@piaderonews
شعری از #ساجد_فضل_زاده

خیره شدن ترسناک نیست؟
وقتی که تمام مجسمه ها
به همان نقطه خیره باشند

ترسناک نیست هندسه ی ردیف درختان؟
آنگونه به وسواس
که از این زاویه تنها یکی پیدا باشد

ما
چسبیده بودیم به هم
تا نفهمیم کداممان بیشتر می لرزد



موج
هرچه بزرگتر باشد
دستش را بیشتر جلوی ساحل دراز می کند.
باز هم دستِ خالی برمی گردی دریا
باز هم خیال می کنند خندیده ای در شعرِ لورکا ، دریا!

مجسمه ها را بشکنید
هر مشت را سنگی باید ، جیب ها را سنگی
این شروع یک شورش خیابانی نیست
این سنگینی مرگ است
در تلاطم دریا ها

مردن
پیش از غرق شدن را
تنها کشتیِ شکسته می فهمد

به سنگینی شاخه فکر می کنم
وقتی پرنده نشست
به سبکی اش وقتی که...

تکان های شاخه
دست تکان دادن نبود
ترس
می لرزد
می لرزاند
http://s1.upzone.ir/96806/S.F.jpg
منبع : مجله ادبی پیاده رو
سایت پیشرو در ادبیات معاصر ایران
http://piadero.ir/portal/index.php?do=post&id=1653
بخش : شعر امروز ایران
زیر نظر محمد آشور
@piaderonews
@piaderonews
دو شعر از #فرهاد_زارع_کوهی


1
عشق را در خودت بکش فرهاد!
سعی کن زندگی کنی من بعد
شده حتی اگر بدون خودت
سر به دیوارها نکوب، برو
بی خودی ضربه می زنی به خود و
قامت سرد بیستون خودت


قیف وارونه! قاف سرخورده!
بانگِ در غار سر فرو برده!
هر که هستی و هر چه هستی باش
ولی از چشم گله ی خفاش-
جز شبح هیچ نیستی،
آن هم توی دنیای واژگون خودت!


شبحی مثل سایه بر دیوار ،
مثل قندیل های کهنه ی غار
و صدایی که می شود تکرار
بین دیوارهای دیوانه
تا تو نجوا شوی در این خانه
مثل پژواکی از جنون خودت


من صدای توام، مرا بشنو
غارها هر کدام یک دهن اند
چشمه ها کاسه های صبر من اند
صخره ها سینه ی ستبر من اند
گوش کن هق هق مرا و بخند
با همین کودک درون خودت


چند فریاد تا جنون مانده؟
سر به دیوارها نکوب، بمان
زیر این سقف بی ستون مانده
چشمه ی سرنگون سرگردان!
آب ها را به خانه برگردان،
خاک را تشنه کن به خون خودت.



2
شش هام سفره های عزا بود
حتی نفس دمی به سکونت
در من علاقه مند نمی شد
از خود زدم کلافه به بیرون
بیرون ولی کلافه تر از من
در سفره خانه بند نمی شد!


از بس عبوس و دل زده بودم
تهران دیگری شده بودم
رفتم به هر کجای حوالی
دودی شدم به چشم اهالی
نه! هرگز آن هوای شمالی
این گونه دل پسند نمی شد


سیل مسافران بهاری
-خون سیاه و لخته ی تهران
در جویبار و جنگل ساری- ،
دریا شروع کرد به زاری
طوری که نعش آن همه ماهی
از ماسه ها سرند نمی شد!


سیلی که هر چه دور شد از خود
هرزاب و دورریز خودش شد،
جنگل که دورخیز مرا دید
طوری عقب کشید که انگار-
حتی درخت هم به اصولش
یک لحظه پایبند نمی شد



یک کوه کرم خورده و خالی
با چندصد قطار خیالی
مأوای غارهای روانی...
پیغمبرانی از پس مانی
که سرنوشتشان به جز این که
از کاه پر شوند، نمی شد


سیگار خالی از توتونم
پس بنگ را بچاق درونم،
یک دودکش شبیه به سیگار
بر بام کلبه های جنونم،
مجنون اگر نبود این جنگل
از ریشه ریشخند نمی شد


سیگار گوشه ی لب من بود
من گوشه ی اتاق و اتاقم
یک گوشه از جهنم عالم
یک جمع گوشه گیر که در هم
می سوختیم نسل به نسل و
دود از سری بلند نمی شد!




http://s1.upzone.ir/96824/F.Z.K.jpg

منبع : مجله ادبی پیاده رو
سایت پیشرو در ادبیات معاصر ایران
http://piadero.ir/portal/index.php?do=post&id=1654

بخش : غزل معاصر ایران
زیر نظر مریم جعفری آذرمانی
@piaderonews
@piaderonews

دو شعر از #پری_رخ_رضا

" یک "
گشودن دفترها
قلم های فرسوده
قاب های رنگ و رو رفته
چهره در چهره

این روزها را می توان باور داشت
می توان نهالی در گلدان کاشت
و گفت
زمانِ دورِ دور
هرگز نبوده
هرگز نخواهد آمد

سیب را گاز می زنم
و فراموش می کنم زمان در حرکت است .


"پنجاه و یک "

جستجو می کنم تو را
ای که بر مُخده تکیه داده ای :
زنِ سالیانِ دور

چلچراغ ها
پایه بلندست
پشت میله های آویخته بر چفته های مو
آوازهای زرد
دست های گل یاس
دودِ عود
بوی ریحان و نعنا

بانوی نشکفته پَر پَر
نیاموخه آموخته
ای علیا مخدره
عشق را در قفس دیدی
ویار را در خیال
مردان ات همه بی سَرَند
و رخسارِ تو
در زیرِ نقاب
با وسمه بر ابروان پیوسته
سرخاب بر گونه
و چین و شکنِ زلف
همچون قلب ات
ماهِ زیرِ ابر .

http://s1.upzone.ir/96887/P.R.jpg
منبع : مجله ادبی پیاده رو
سایت پیشرو در ادبیات معاصر ایران
http://piadero.ir/portal/index.php?do=post&id=1655

بخش : شعر امروز ایران
زیر نظر محمد آشور
@piaderonews