اگر از آسمان_
که کویری ست_
تنها یک پرنده به آبشخور گیاه رود
من با این دستهای ترس
جزام را به میکده میآرم
جزام میتواند تنفس آسمان را باکره کند_.
این_که
باید از فسخ لاشهی متمرد
آموخت:
خاک هرگز دعوت نمیکند/
میپذیرد
#پرویز_اسلامپور
#نمک_و_حرکت_ورید ۱۳۴۷
#شعر_دهه_چهل_پنجاه
#شعر_حجم #شعر_دیگر #شعر_موج_ناب #شعر_موج_نو
به انتخاب سید حمید شریف نیا
🆔 @piaderonews 👈
که کویری ست_
تنها یک پرنده به آبشخور گیاه رود
من با این دستهای ترس
جزام را به میکده میآرم
جزام میتواند تنفس آسمان را باکره کند_.
این_که
باید از فسخ لاشهی متمرد
آموخت:
خاک هرگز دعوت نمیکند/
میپذیرد
#پرویز_اسلامپور
#نمک_و_حرکت_ورید ۱۳۴۷
#شعر_دهه_چهل_پنجاه
#شعر_حجم #شعر_دیگر #شعر_موج_ناب #شعر_موج_نو
به انتخاب سید حمید شریف نیا
🆔 @piaderonews 👈
«آرزو میکنم سفری دراز با تو داشته باشم. به هر جا. به هر گوشهی جهان.
من در سفر میخواهم ترا دوست بدارم. میخواهم روزها با هم راه برویم. شبها در کنار آتش کوچک بالای تپههای بلند ترکیه بنشینیم و چای بنوشیم و حرف بزنیم من مطمئن هستم که کلی با هم مهربان خواهیم بود.
در آن روزها ما فرصت خواهیم یافت تا در سرنوشتی همخون شویم و شعرهایی بنویسیم که خیلی معصوم و ولگرد باشند.
تو باید تکّهیی از زندگیات را به من بسپاری.
من آن تکّه را به سفرهای دور میبرم.
به گشت های عجیب که آنقدر بینیاز شود، که تکّههای دیگر را فراموش کند و فقط بشود همهی تو.»
#پرویز_اسلامپور
بخشی از نامه پرویز اسلامپور به یدالله رویایی ۱۹۷۲
منتشر شده در کتاب نامه ها
#خاطرات_و_نامه_ها
▪️به #انتخاب سید حمید شریف نیا
🆔 @piaderonews 👈
من در سفر میخواهم ترا دوست بدارم. میخواهم روزها با هم راه برویم. شبها در کنار آتش کوچک بالای تپههای بلند ترکیه بنشینیم و چای بنوشیم و حرف بزنیم من مطمئن هستم که کلی با هم مهربان خواهیم بود.
در آن روزها ما فرصت خواهیم یافت تا در سرنوشتی همخون شویم و شعرهایی بنویسیم که خیلی معصوم و ولگرد باشند.
تو باید تکّهیی از زندگیات را به من بسپاری.
من آن تکّه را به سفرهای دور میبرم.
به گشت های عجیب که آنقدر بینیاز شود، که تکّههای دیگر را فراموش کند و فقط بشود همهی تو.»
#پرویز_اسلامپور
بخشی از نامه پرویز اسلامپور به یدالله رویایی ۱۹۷۲
منتشر شده در کتاب نامه ها
#خاطرات_و_نامه_ها
▪️به #انتخاب سید حمید شریف نیا
🆔 @piaderonews 👈