✍️ مجله ادبی پیاده رو
1.26K subscribers
1.1K photos
45 videos
8 files
1.68K links
سردبیر
@bankiman
شعر آزاد
@mohammad_ashour
شعر کلاسیک
@Shahrammirzaii
داستان
@Ahmad_derakhshan
نقد و اندیشه
@Sharifnia1981
ادبیات جهان
@Azitaghahreman
ادبیات ترکیه آذربایجان
@Alirezashabani33
ادبیات فرانسه

ادبیات عرب
@Atash58
کردستان
@BABAKSAHRA
Download Telegram
@piaderonews 👈 ڪلیڪ

🔹 شعری از #پگاه_احمدی

برای من که از بالی کنده شدم در باد
برای من آوازی بخوان
بادبادکِ بی بند !
آسمانِ مرا پس نمی دهند

ما اینجائیم که ترسهامان را بتکانیم
دوربین مان را برداریم وُ در همین صحنه بکاریم
عاشقانه بازی کن !

فردا حق داری خواب بمانی
حق داری راه ات را خط بزنی در ترن
یا جا بمانی از ایستگاهِ من !
بلیتِ یک نفره !
تختِ یک نفره !
در شعری که می شود همیشه عاشق ماند
فردا در کاغذ های بی سرنشین
نه بوسه ای مانده ست
نه حتی زنی که در گوشه های لباسش می گریست
ما اینجائیم که ترسهامان را در آغوشِ هم بتکانیم
باران مثل صدای قاشق ها و النگوهای کهنه از یاد می رود
برایم کارت پستالی از "نپال“ بفرست.

http://s8.picofile.com/file/8281919276/P_A.jpg


◾️بخش : #شاعران_معاصر
به انتخاب میثم ریاحی


🔘با کانال تلگرام " مجله ادبی پیاده رو" ، معتبرترین و با سابقه ترین سایت ادبی پارسی زبان همراه باشید : 👇👇👇👇👇
https://telegram.me/joinchat/BNRUYzu3hryL-0Np9O6uGA
@piaderonews 👈 ڪلیڪ

🔹 شعری از #نسرین_جافری

به چیزی اضافه ام نکن
حتی به دورِ کُندِ میکروفونی در گلوی این چکاوک
که خورشید بدون هیچ مبالغه ای
پای بیانش را امضا می کند
- برای حروفچینیِ دوباره

فقط بگذار
در فضای درکِ جمعیِ این قوم
ساده تر بمیرم
مثلِ همین نهال
که خاکِ دلش زیر سایه صفر
شبیهِ چهار رنگِ چخماق
می خندد و پیرتر می شود .
از بخشش و گناه چیزی نمی دانم
فقط بغلتانم میانِ رنگی که از تقدس و تقدیر
گریزان است
به عکس این دو خطِ ایستا
این خردِ تحمیل شده به سیبی
که هرگاه سقوط می کند
پشتِ هر پدیده
شرم آورترین فضیلت را
به خود نسبت می دهد
تو مثل من نباش عزیزم !
در هر آکادمی که دلت می خواهد
ثبت نام کن
و زیرِ درختِ بادامی که
سبزترین سایه اش را از خود تکانده است
یک مجسمه بساز
که دائم الخمر نباشد
و از ذهنش همه ی صورت ها را پاک کن
بدونِ سانسور
فقط یک درامِ کهنه کافیست .
اُپرای عمومی تعطیل است
این کاملاً بدیهی است
دقت کن !
پاریس چیزِ دیگری ست عزیزم!

http://s9.picofile.com/file/8281969700/N_J.jpg


📚 کتابشناسی زنده یاد نسرین جافری:
🔸زخم سایه و بید ، 1369
🔸رملِ هندسی آفتابگردان ، نشر دارینوش ، 1375
🔸نیمی از مرا کشته اند ، نشر دارینوش ، 1379
🔸به سمت هرگز به سوی هیچ ، نشر دارینوش ، 1382

◼️بخش : #شاعران_معاصر
به انتخاب میثم ریاحی


🔘با کانال تلگرام " مجله ادبی پیاده رو" ، معتبرترین و با سابقه ترین سایت ادبی پارسی زبان همراه باشید : 👇👇👇👇👇
https://telegram.me/joinchat/BNRUYzu3hryL-0Np9O6uGA
@piaderonews 👈 ڪلیڪ

🔹شعری از #فاضل_نظری

من آسمان پر از ابرهای دلگیرم
اگر تو دلخوری از من ، من از خودم سیرم
من آن طبیب زمین گیر زار و بیمارم
که هرچه زهر به خود می دهم نمی میرم
من و تو آتش و اشکیم در دل یک شمع
به سرنوشت تو وابسته است تقدیرم
به دام زلف بلندت دچار و سردرگم
مرا جدا مکن از حلقه های زنجیرم
درخت سوخته ای در کنار رودم من
اگر تو دلخوری از من ، من از خودم سیرم


http://s9.picofile.com/file/8282004992/F_N.jpg

☑️منبع : مجله ادبی پیاده رو
پیشرو در ادبیات معاصر ایران

http://piadero.ir/portal/index.php?do=post&id=1132

🔺 در صورت تمایل با مراجعه به لینک سایت می توانید نظر بدهید 👆👆👆

◾️بخش : #غزل_معاصر_ایران

🔘با کانال تلگرام " مجله ادبی پیاده رو" ، معتبرترین و با سابقه ترین سایت ادبی پارسی زبان همراه باشید : 👇👇👇👇👇
https://telegram.me/joinchat4/BNRUYzu3hryL-0Np9O6uGA
@piaderonews 👈 ڪلیڪ

🔸الماس ها ابدی اند؛ روایت ماجراهای جیمز باند
🔹 #امیر_حسین_بریمانی

نشر چترنگ رمان "الماس‌ها ابدی‌اند" را با ترجمه محمدهادی سالارورزی به بازار نشر عرضه کرد. کتاب "الماس‌ها ابدی‌اند" چهارمین اثر ایان فلمینگ، نویسندۀ انگلیسی است.این کتاب ماجراهای جیمز باند، مأمور سرویس مخفی بریتانیا، را روایت می‌کند. در این داستان، باند مأمور می‌شود عاملین قاچاق الماس از معادن سیرالئون به آمریکا را پیدا کند، او برای پیش بردن تحقیقاتش، خود را یکی از اعضای گروهی خلافکار جا می‌زند، به آمریکا می‌رود و مخفیانه به دستۀ آن‌ها نفوذ می‌کند.
الماس‌ها ابدی‌اند در زمان انتشار نقدهای مثبتی دریافت کرد و در سال ۱۹۷۱ اقتباسی از آن به کارگردانی "گای همیلتون" و با بازی "شان کانری" بر پردۀ سینماها رفت. داستان‌های باند در فهرست پرفروش‌ترین کتاب‌های تاریخ قرار دارند و تاکنون بیش از صد میلیون نسخه از آن‌ها در سرتاسر جهان به فروش رفته است.در سال ۲۰۰۸ روزنامۀ تایمز، فلمینگ را چهاردهمین فرد در فهرست پنجاه نویسندۀ برتر بریتانیا از سال ۱۹۴۵ قرار داد. همچنین از سال ۱۹۶۲ تاکنون بیست و شش فیلم‌ با محوریت شخصیت جیمز باند ساخته شده وشش بازیگر در پنج دهه، سنت بازی در نقش این شخصیت بر پرده سینما را ادامه داده‌اند.سری فیلم‌های جیمز باند، با فروش جهانیِ بیش از پنج میلیارددلار، از نظر فروش در جایگاه دوم فیلم‌های ادامه‌دار قرار دارد.

http://s8.picofile.com/file/8282022268/A_H_B.jpg

☑️منبع : مجله ادبی پیاده رو
پیشرو در ادبیات معاصر ایران

http://piadero.ir/portal/index.php?do=post&id=1756

🔺 در صورت تمایل با مراجعه به لینک سایت می توانید نظر بدهید 👆👆👆

◾️بخش : #معرفی_کتاب

🔘با کانال تلگرام " مجله ادبی پیاده رو" ، معتبرترین و با سابقه ترین سایت ادبی پارسی زبان همراه باشید : 👇👇👇👇👇
https://telegram.me/joinchat/BNRUYzu3hryL-0Np9O6uGA
🔶همراهان عزیز
متاسفانه بارها و بارها مشاهده شده که آثار منتشر شده در سایت و کانال پیاده رو بدون ذکر منبع و مطابق عادت در کانال های دیگر تلگرام منتشر شده است و صحت و سُقم قضیه هم با مقایسه تاریخ و ساعت انتشار قابل ردیابی است . لطفاً در این زمینه استحضار و آگاهی داشته باشید .
مجدداً تکرار می شود که تمام آثاری که درسایت و کانال پیاده رو ملاحظه می فرمایید منهای صفحه ی #شاعران_معاصر که به قصد معرفی شاعر و آشنایی بیشتر مخاطبان منتشر می گردد آثار رسیده یا دریافتی از نویسندگان ، شاعران و مترجمین عزیز و معاصر کشور است .
خوشحالیم که با ما هستید 🌹

@piaderonews
@piaderonews 👈 ڪلیڪ

سه شعر از #احسان_نعمت_اللهی


🔸 یک :

تعبیرِ ﺑﺎﻝهای رنگی افق بود،
بلوغِ ﻛﻒآلودِ پانزده ساﻟﻪای
محکوم به ابدیت
از حبس ...
وقتی
بر مارپیچِ کافوﺭﻱها
در نخاعِ گلداﻥها گریست،
پابرهنه
میانِ آﺳﻤﺎﻥخراﺵهای کندویی
و بساطِ ﻛﻔﻦهای اجاﺭﻩای،
گم کرد
حتی
جایِ ﺟﻤﺠﻤﻪاش را ...

🔸 دو :

وصف ﻣﻲشوی نگاهم را
ﺗﺸﻨﻪات ﻧﻤﻲمانم ...
صورتم را
جِنسی از ﭼﺮﺏدستیِ پوستت ﻛﺸﻴﺪﻩام،
و حَریرت
فاتحِ لبِ پاﻳﻴﻦام که ﻣﻲشود،
نه خیزران از تعمیدِ تنِ یحیی
جدا ﻣﻲکنم،
و نَه دخترکِ خردسالی،
بوﺳﻪای
به کاﺳﻪی سر
به دارَت
ﻣﻲریزد ...



ﺣﻴﺎﻁخلوتِ زَﻧﺠﺮﻩها را
تنها
گِردِ مرداﺏهایی دیدم،
که ﺧﻠﺴﻪی افعیانِ محرابی،
یگانه گناهِ دو پهلو دریدنِ زنگارهایِ ﺗﻚ یاﺧﺘﻪاش بود
تا هنوز
از پوﻳﻪی حَلَزﻭﻥهای سُربی،
سَمعَکی،
چندمیلیمتری
بِبافیم!

🔸 سه :

ریختند و پاشیدیم
روی همین تخت بغل!
که ﺳﺮﺥترین جیغِ یائسه ای،
ﻏﻠﻴﻆ تر از نداﺷﺘﻪ ها،
خاکستر برهمنان را
ﭼﻨﮓزَنان
شانه شانه
از تشنج
خالی
و همسطحِ سیاﻫﻪی ناچکیده
بر جوهر
پشت به کوﻟﻪهای شبانه،
چرخ - دﻧﺪﻩهایِ خواﺏزدگی را
کوچ ...
به سلامتی ساقی سبزﻳﻨﻪها،
لب گذاشتی
به شیار اختگان
اﻳﻦبار
تکذیب کن
زهدانِ زخمیِ شیرخواران را،
و خواناتر بنویس :
"صحرا ناپذیر"
که سلامت نباتی مومیاﻳﻲات
شوﺧﻲست
و هیچ گرازی
به چرای دهاﻧﻪی
دل تا ها
ﻧﻤﻲرود ...

http://s9.picofile.com/file/8282028126/E_N.jpg

☑️منبع : مجله ادبی پیاده رو
پیشرو در ادبیات معاصر ایران

http://piadero.ir/portal/index.php?do=post&id=1757

🔺 در صورت تمایل با مراجعه به لینک سایت می توانید نظر بدهید 👆👆👆

◾️بخش : #شعر_امروز_ایران
زیر نظر محمد آشور

🔘با کانال تلگرام " مجله ادبی پیاده رو" ، معتبرترین و با سابقه ترین سایت ادبی پارسی زبان همراه باشید : 👇👇👇👇👇
https://telegram.me/joinchat/BNRUYzu3hryL-0Np9O6uGA
@piaderonews 👈 ڪلیڪ

🔹دو شعر از #سید_مهدی_موسوی

🔸شعر اول :


شتر از خانه رفت سمت کویر
شیر غرّید گوشه ی تصویر
گرگ غرّید در ادامه ی شیر
بعد روباه داد زد: تکبیر!
جفت گیری گوسفند و الاغ

گربه دنبال موش رفت یواش
ببر مشروب خورد با اوباش
کوسه در فکر کرم دندان هاش
بز به روباه گفت: آدم باش!
جفت گیری گوسفند و الاغ

آخرین لاک پشت راه افتاد
اسب شیهه کشید در دل باد
ماند ساکت قناری آزاد
بعد روباه سهم بز را داد
جفت گیری گوسفند و الاغ

رفت در عمق آب، بچّه وزغ
کبک افتاد از هوا شترق!!
جغد می خواند در شب مطلق
سگ به روباه گفت: ای احمق!
جفت گیری گوسفند و الاغ

لاشخورها نگاه پشت نگاه
چند کفتار در ادامه ی راه
لاشه ی سگ میان حوض سیاه
تسلیت گفت زیر لب روباه
جفت گیری گوسفند و الاغ

در افق قار قار چند کلاغ
خبر صلح و دوستی در باغ
خبر مرگ آدم و شلّاق
جفت گیری گوسفند و الاغ
لاک پشتی هنوز اوّل راه...



🔸شعر دوم :

1
پدرم رفت داخل خانه
پدرم دید مادرم را با...
بعد، شب بود و حرکت چاقو
خون مامان و گریه ی بابا

مادرم سنگ قبر گمنامی ست
مادرم هرزه بود، یک زن بد!
پدرم سمبل شرافت بود!
پدرم ماند توی حبس ابد

2
داخل خانه رفتم و دیدم
زن خود را کنار مرد جوان
بعد، دعوا و فحش بود و کتک
زنم و گریه پیش یک چمدان

از تمامی خاطرات بدم
مانده یک عکس روی میز اتاق
بچّه ای با لباس های کثیف
جای امضای برگه های طلاق

3
پسرم رفت داخل خانه
دید مردی نشسته پیش زنش
دید لبخند می زنند به هم
دید که دست می کشد به تنش

پسرم با زنش معاشقه کرد
جلوی چشم های عاشق مرد
بعد هم از حضور سرزده اش ↓
داخل خانه، عذرخواهی کرد!


http://s9.picofile.com/file/8282011876/S_M_M.jpg

☑️منبع : مجله ادبی پیاده رو
پیشرو در ادبیات معاصر ایران

http://piadero.ir/portal/index.php?do=post&id=1110

🔺 در صورت تمایل با مراجعه به لینک سایت می توانید نظر بدهید 👆👆👆

◾️بخش : #غزل_معاصر_ایران


🔘با کانال تلگرام " مجله ادبی پیاده رو" ، معتبرترین و با سابقه ترین سایت ادبی پارسی زبان همراه باشید : 👇👇👇👇👇
https://telegram.me/joinchat/BNRUYzu3hryL-0Np9O6uGA
@piaderonews 👈 ڪلیڪ

🔹شعری از #محمد_سعید_میرزایی

جهان به صورت یک زن شبی به راه افتاد
درون زن پر دیوانه بود،شاعر بود
و زن درون خودش بود،زن درون خودش،
درون خوابِ خودش در خودش مسافر بود

درون زن پرِ زنهای مردآزاری
و مردهای زیادی که خودکشی کردند
و عاشقان غریبی که گم شدند به مه
و عابرانِ همیشه گرفته خاطر بود

و زن درون خودش در عبور از خود بود
شتابِ منفی اش اما نمی گذشت از خود
و عاشقان خودش را نمی رساند به هم
و زن همیشه نویسنده ای مقصر بود

و زن به صاعقه کبریت کوچکی افروخت
و عاشقان را در جاده های یخ زده سوخت
و درّه هایش را از سکوت و مه پر کرد
و مرد خسته که یک ناشناسِ عابر بود...

و زن به درد درونش همیشه مؤمن بود
پر از خیال خداهای غیر ممکن بود
که تا ابد متولد نمی شدند انگار...
و زن درون خودش یک خدای کافر بود

و زن مدام پر از دردهای مزمن بود
به فکر خوردن سنگینترین مسکن بود
و زن درون خودش یک روانِ ساکن بود
و غرقِ الکلِ سیّال در مخدّر بود

زن از تشنّجِ زیبایی خودش می مرد
درون خاطره ی مردِ خسته می رقصید
به عاشقانه ترین فصل خود می اندیشید
و در تصوّر زیباترین مناظر بود

و زن به قلب خودش فکر کرد،در ذهنش،
مواد رادیو اکتیو می درخشیدند...
شکوفه های روان باز می شدند آرام...
و زن درون درخشانترین جواهر بود...

و زن در آینه پک زد به آخرین سیگار
و گفت:کیست در آنسوی آخرین دیوار؟
به جز زنی که فراتر نمی رود از خود...
و مردِ خسته که عاشقترین مسافر بود-

درون حافظه ی زن به زن می اندیشید
و خوابِ آمدنش را به خوابِ زن می دید
و زن به دورترین قصه ها شباهت داشت
و با غریبترین بادها معاصر بود

:به من نگاه کن آه ای زن ای زن موعود!
درون چشم تو آن سرزمینِ رؤیایی ست
که ساحلش پر از آواز و بشکه های شراب
و کشتیانِ پر از مردمِ مهاجر بود...

و زن پر از تبِ تنهایی و ستایش بود
پر از الهه، پر از معبدِ نیایش بود
پر از تراژدی و صحنه ی نمایش بود
و زن هنوز به فکر سکانس آخِر بود...

و زن به صاعقه کبریت دیگری افروخت
و سوخت صومعه ها،شهرها،معابد را
و نعش سوختگان ماند و عاشقی تنها...
و زن مجسّمه اش در همه معابر بود

..جهان به صورت یک زن شبی به راه افتاد
تمام حافظه اش را به دست باد سپرد
درون آینه خود را که دید زیبابود،
برای خودکشی آماده بود،حاضر بود...

و زن به زندگی بعدی اش می اندیشید
کنارِ مرد، درون جزیره ای بی نام
و مردِ خسته که هی دور می شد و نزدیک...
و زن در آینه نه مخفی و نه ظاهر بود

و زن در آینه در خود شکست خود را سوخت
و عاشقی متولّد شد آخرین شاعر
که در سرودنِ زن بود،زن درونش بود:
درونِ زن پرِ دیوانه بود،شاعر بود...


http://s8.picofile.com/file/8282011834/M_S_M.jpg


☑️منبع : مجله ادبی پیاده رو
پیشرو در ادبیات معاصر ایران

http://piadero.ir/portal/index.php?do=post&id=1355

🔺 در صورت تمایل با مراجعه به لینک سایت می توانید نظر بدهید 👆👆👆

◾️بخش : #غزل_معاصر_ایران

🔘با کانال تلگرام " مجله ادبی پیاده رو" ، معتبرترین و با سابقه ترین سایت ادبی پارسی زبان همراه باشید : 👇👇👇👇👇
https://telegram.me/joinchat/BNRUYzu3hryL-0Np9O6uGA
@piaderonews 👈 ڪلیڪ

🔹شعری از #نادر_چگینی

🔸 یک :
از همین خیابان بی ماه بیا
رد پرواﻧﻪها را نوﺷﺘﻪام
تا از خواب مردگان عبورت دهند
جفرافیا
همین چندسطر سپید است
با بارانی که تر ﻣﻲشود از تو
و من که دیوانه ﺷﺪﻩام
به نام باد
در پرچم پیراﻫﻦات

🔸 دو :

بلوطی سبز ﺷﺪﻩام
در مُبلی که ﻣﻲنشینم
از پرﻧﺪﻩای که در شاﺧﻪام ﻣﻲنشیند
و هر روز
از گندم مانده از سلسه مویش
باران ﻣﻲریزد
بر ﺷﺎﻧﻪام

http://uupload.ir/files/crj7_n.ch.jpg

☑️منبع : مجله ادبی پیاده رو
پیشرو در ادبیات معاصر ایران

http://piadero.ir/portal/index.php?do=post&id=1758

🔺 در صورت تمایل با مراجعه به لینک سایت می توانید نظر بدهید 👆👆👆

◾️بخش : #شعر_امروز_ایران
زیر نظر محمد آشور

🔘با کانال تلگرام " مجله ادبی پیاده رو" ، معتبرترین و با سابقه ترین سایت ادبی پارسی زبان همراه باشید : 👇👇👇👇👇
https://telegram.me/joinchat/BNRUYzu3hryL-0Np9O6uGA
@piaderonews 👈 ڪلیڪ

🔹دو شعر از #حسن_حسن_پور

🔸یک

ترسم چنان با تو سر و کارم بیفتد
که عکس تو بر روی دیوارم بیفتد

مثل قجرها ، بخششم خوب است وقتی
با چشمهای تو سر و کارم بیفتد

ای راهزن می ترسم آخر پیش چشمت
الماسها از زیر دستارم بیفتد

آنقدر عیاشم که شاید حکمرانی
در دست دلقکهای دربارم بیفتد

حتی امیران ترس دارند از زمانی
که فکر تو در ذهن بیمارم بیفتد


🔸دو

ماه وقتی در شب موهای تو گم می شود
کاروانی بین ابروهای تو گم می شود

ناخدا هر قدر دریا رابلد باشد شبی
کشتی اش در موج گیسوهای تو گم می شود

وحشتم از مرگ خیلی کمتر است از لحظه ای
که سری بر روی زانو های تو گم می شود

کاروان سالار من زنگ شتر های عرب
لای آواز النگو های تو گم می شود

مانده ام یا آسمان در چشمهایت مخفی است
یا زمین در بین بازوهای تو گم می شود


http://s8.picofile.com/file/8282008834/H_H.jpg


☑️منبع : مجله ادبی پیاده رو
پیشرو در ادبیات معاصر ایران

http://piadero.ir/portal/index.php?do=post&id=1132

🔺 در صورت تمایل با مراجعه به لینک سایت می توانید نظر بدهید 👆👆👆

◾️بخش : #غزل_معاصر_ایران


🔘با کانال تلگرام " مجله ادبی پیاده رو" ، معتبرترین و با سابقه ترین سایت ادبی پارسی زبان همراه باشید : 👇👇👇👇👇
https://telegram.me/joinchat/BNRUYzu3hryL-0Np9O6uGA
@piaderonews 👈 ڪلیڪ

دو شعر از #نیلوفر_فولادی


🔸یک :

در بیشه
باد ﺑﻲجهت ﻣﻲوزید
هرز ﻋﻠﻒها بیدار به استغفار:
"ما آمرزیده خواهیم شد."

من آن برگزﻳﺪﻩی در راه مانده را
به سرخی افیوﻧﻲام صلا دادم:
آی رسول به گل نشسته!
-در تمامی جهات
در تمام ساﺣﺖها-
باد آیات غریبت را ﻣﻲخواند.


🔸دو :

تصویر آن ﺷﻘﻴﻘﻪی عریان
با رﻳﺴﻪی موهایت
آواﺯﻱست
-آواز مورﭼﻪها در گور-

اﻧﮕﺸﺖهای مرﺛﻴﻪخوانم
ﻣﻲساید
کنج کرﺷﻤﻪی تنت را
تار غریب دامنت را

هیهات
در من صحاری مرموﺯﻱ ست
ﺁﻥدم که خاک از خون تهی شد
با ﭘﻠﻚهای برهنه خوابیدمت

ﺁﻥگاه
صبح از تن مخروﻃﻲات دمید

ﻣﻲآمدی
از هرگز
از هیچ
از مرگ

ﻣﻲآمدی چنان
که مرا مرگ
وسوسه ﻣﻲکرد.

http://uupload.ir/files/tms9_n.f.jpg

☑️منبع : مجله ادبی پیاده رو
پیشرو در ادبیات معاصر ایران

http://piadero.ir/portal/index.php?do=post&id=1759


🔺 در صورت تمایل با مراجعه به لینک سایت می توانید نظر بدهید 👆👆👆

◾️بخش : #شعر_امروز_ایران
زیر نظر محمد آشور

🔘با کانال تلگرام " مجله ادبی پیاده رو" ، معتبرترین و با سابقه ترین سایت ادبی پارسی زبان همراه باشید : 👇👇👇👇👇
https://telegram.me/joinchat/BNRUYzu3hryL-0Np9O6uGA
@piaderonews 👈 ڪلیڪ


"معجزه در باران"
🔹شعری از #عباس_صفاری

در باران نم نم لندن
زیر چتر صورتی ات آنشب
شبیه دریا دلی شده بودی
که حاضر است یکضرب
در پی رویای باد برده اش
تا سواحل نقره ای ماه پارو بزند
و او
بر شیروانی خیس این دنیا
دیگر نمی خواست کبوتر نامه رسانی باشد
که کاغذ آغشته به اشکی
بر ساق نازک پایش تا ابد
نا خوانده بماند

× × ×

در آن خلوت از خود بی خود
مهم نبود پیش از آن
تو کجا بوده ای
و او چه کرده است
تو را خیال خام
کنار کدام خرمرد رند
خوابانده است
و او در پشه بند بی ستاره اش
خواب کدام زیبای خود شیفته را می دیده است
مهم
بارانی بود
که همپای شما نم نمک می آمد
و لحظه مبارکی که پی بردید
هزار سال است همدیگر را می شناسید
و سابقه ی هزار ساله
در شهری که سگ صاحبش را نمی شناسد
هیچ دست کمی
از معجزه نداشت

http://uupload.ir/files/caaa_a.s.jpg

☑️منبع : مجله ادبی پیاده رو
پیشرو در ادبیات معاصر ایران

http://piadero.ir/portal/index.php?do=post&id=424

🔺 در صورت تمایل با مراجعه به لینک سایت می توانید نظر بدهید 👆👆👆

◾️بخش : #شعر_امروز_ایران
زیر نظر محمد آشور

🔘با کانال تلگرام " مجله ادبی پیاده رو" ، معتبرترین و با سابقه ترین سایت ادبی پارسی زبان همراه باشید : 👇👇👇👇👇
https://telegram.me/joinchat/BNRUYzu3hryL-0Np9O6uGA
@piaderonews 👈 ڪلیڪ


"صدف شكسته"
🔹شعری از #مانا_آقایی

چه به دريا نزديك بودم
آن شب كه نمك دهان تو مى لغزيد
زير زبانم
صخره ها دندان هايشان را
با چاقوى باد تيز مى كردند
ومن مزه ی شور مرد را با حرص فرو مى بردم
تا تشنه تر شوم
به گمانم توفان گوش هاى تو را
از بيخ بريده بود
زيرا بى صدا روى امواج سفر مى كردى
مرا نمى شنيدى
كه خونم را مى تكاندم روى ماسه ها
اكنون ردم را بگير و بيا
در دامنم صدفى شكسته بينداز
من هنوز همان زنى هستم
كه مى خواست برايت اقيانوسى از مرواريد بدنيا بياورد
پارو بزن
و رختخوابت را نزديك تر بياور
در اين تاريكى بى فانوس .

http://uupload.ir/files/ey6p_m.a.jpg

☑️منبع : مجله ادبی پیاده رو
پیشرو در ادبیات معاصر ایران

http://piadero.ir/portal/index.php?do=post&id=161

🔺 در صورت تمایل با مراجعه به لینک سایت می توانید نظر بدهید 👆👆👆

◾️بخش : #شعر_امروز_ایران
زیر نظر محمد آشور

🔘با کانال تلگرام " مجله ادبی پیاده رو" ، معتبرترین و با سابقه ترین سایت ادبی پارسی زبان همراه باشید : 👇👇👇👇👇
https://telegram.me/joinchat/BNRUYzu3hryL-0Np9O6uGA
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
🔵شعر و اجرا : #یدالله_رویایی

🔘با کانال تلگرام " مجله ادبی پیاده رو" ، معتبرترین و با سابقه ترین سایت ادبی پارسی زبان همراه باشید : 👇👇👇👇👇
https://telegram.me/joinchat/BNRUYzu3hryL-0Np9O6uGA
@piaderonews 👈 ڪلیڪ


"زیر سنگ"
🔹شعری از #کوروش_همه_خانی


در اتفاق های جان و
روزمره ی تن
چیزی ازخستگی
به جا می ماند
لحظه ها ی مرا از جان
کم
کم
کم می کند


تنها فرصتی کوتاه
زیر لب
مرا به یاد ها می ریزد
آنجا که عبرت من
از زمزمه ی سنگ
ناخوانا مانده است


سطر ها با بوی تو
حضور لحظه ها را
در حضور متن انتشار می دهد
تا زیر سنگ هم
به یاد تو پیر شوم

http://uupload.ir/files/2hh_k.h.jpg

☑️منبع : مجله ادبی پیاده رو
پیشرو در ادبیات معاصر ایران

http://piadero.ir/portal/index.php?do=post&id=165

🔺 در صورت تمایل با مراجعه به لینک سایت می توانید نظر بدهید 👆👆👆

◾️بخش : #شعر_امروز_ایران
زیر نظر محمد آشور

🔘با کانال تلگرام " مجله ادبی پیاده رو" ، معتبرترین و با سابقه ترین سایت ادبی پارسی زبان همراه باشید : 👇👇👇👇👇
https://telegram.me/joinchat/BNRUYzu3hryL-0Np9O6uGA
Forwarded from فریاد ناصری
ناشر تخصصی ادبیات و فلسفه

کانال حکمت‌کلمه را به دوستان خود معرفی کنید. تلاش ما با خبر شدن شما از کتاب‌های خوب است.

Telegram.me/hekmatkalame
"هما"
کاظم رضا
انتشارات رشدیه /1395
@piaderonews
@piaderonews 👈 ڪلیڪ

🔸ترجمه ی چند هایکو
🔹 #هاتف_اسداللهی

1) باد بهاری
می رسم به ابرها
با بادبادک
Vinay LeoR
India


2) اخبار جنگ
کوچک و تاریک
ابرهای پاییز
Paresh Tiwari
India


3) در ازدحام خیابان
از سوی قبرستان
بوی گل رز
Swaran singh Nijhar
India


4) راه طولانی
همراه با شوالیهء تاریکی
کرم شب تاب


Neelam Dadhwal
India


5) شفق ژرف
شکوفه های سپید گیلاس
به سیاهی می زنند


Emmanuel Jessie Kalusian
Nigeria



6)برف بهاری
شکوفه های گلابی
سفیدتر


John J .Han
Usa



7)نسیم شامگاهی
فرود قوی سیاه
بر روی ماه

Elmedin Kadrić
Sweden


8)روز بارانی
عطر شاه بلوط
میان باد

Vessislava Savova
Bulgaria

http://uupload.ir/files/kgz5_h.a.jpg

☑️منبع : مجله ادبی پیاده رو
پیشرو در ادبیات معاصر ایران

http://piadero.ir/portal/index.php?do=post&id=1760

🔺 در صورت تمایل با مراجعه به لینک سایت می توانید نظر بدهید 👆👆👆👆

◾️بخش : #ادبیات_جهان
زیر نظر آزیتا قهرمان

🔘با کانال تلگرام " مجله ادبی پیاده رو" ، معتبرترین و با سابقه ترین سایت ادبی پارسی زبان همراه باشید : 👇👇👇👇👇
https://telegram.me/joinchat/BNRUYzu3hryL-0Np9O6uGA
@piaderonews 👈 ڪلیڪ

"دوستم داشته باش "
🔸شعری از نزار قبانی
🔹ترجمه ی آکا صفوی


دوستم داشته باش،دوستم داشته باش
بدون هیچ تردیدی
در لای خط های کف دستانم پنهان شو
برای یک هفته،چند روز و حتی چند ساعت دوستم داشته باش
چون من به ابدیت ایمانی ندارم
دوستم داشته باش ،دوستم داشته باش
بیا و همچون باران بر تشنگی و خشکی من ببار
و چون شمع لای لبهایم بسوز و به روحم بپیوند
من را با همه ی خوبی ها و بدی هایم دوست بدار
دوستم داشته باش و با پیرهنی از گل پیکرم را بپوشان
دوستم داشته باش،دوستم داشته باش
تو جنگلی از مهر و محبتی
من آن مرد بی سرنوشتم
تو سرنوشت و هدفم باش
دوستم داشته باش،دوستم داشته باش
بدون آنکه شیوه ی دوست داشنت را بپرسی،دوستم بدار
نگذار شرم و حیایت موجب درنگت شود
نگذار ترس در وجودت راه یابد
هم دریا و هم ساحلم باش
همچون سرزمینی باش برای آسایش و تبعیدم
همچو طوفان و نسیم
همچو نرمی و خشم
دوستم داشته باش،دوستم داشته باش
همانند من در آتش عشق بسوز
با تمام وجود عاشقم باش
بدور از هر ترس و رنجی
دوستم داشته باش،دوستم داشته باش

http://uupload.ir/files/udd_n.gh.jpg

☑️منبع : مجله ادبی پیاده رو
پیشرو در ادبیات معاصر ایران

http://piadero.ir/portal/index.php?do=post&id=1761

🔺 در صورت تمایل با مراجعه به لینک سایت می توانید نظر بدهید 👆👆👆

◾️بخش : #ادبیات_عرب
زیر نظر بابک شاکر

🔘با کانال تلگرام " مجله ادبی پیاده رو" ، معتبرترین و با سابقه ترین سایت ادبی پارسی زبان همراه باشید : 👇👇👇👇👇
https://telegram.me/joinchat/BNRUYzu3hryL-0Np9O6uGA
🔹گفت‌وگو با شمس لنگرودی
🔴 شعرهای آقای رویایی و براهنی شعر نیست؛ هذیان است. آقای باباچاهی مثل آدمی است که کراوات بزند و با کت و بیژامه به خیابان بیاید
http://www.isna.ir/news/95102415205

@piaderonews
تمام حرف
بر سر حرفی‌ ست
که از گفتن آن عاجزیم

#یدالله_رویایی

🔘با ما در "پیاده رو" هم قدم باشید : 👇👇👇
https://telegram.me/joinchat/BNRUYzu3hryL-0Np9O6uGA